ميرود باد بر واژهها مجروح وجدان
بيروت در حافظ با شبي
شعر
مركز اسلامي ارشاد و فرهنگ وزير تاييد با
ميشود تاسيس ايرانزمين تئاتر پژوهشي
ميرود باد بر واژهها مجروح وجدان
صالحي سيدعلي
بحثها ، دوم محور عنوان به را پرسش اين است چندي:اشاره
برخوردي چه امروز شعر با":كردهايم مطرح صفحه اين در
دستغيب عبدالعلي و صلاحي عمران آزاد ، م "داشت؟ ميتوان
در آنها پاسخهاي كه بودند منتقداني و شاعران جمله از
را خود خاص ديدگاه يك هر كه است رسيده چاپ به صفحه اين
صالحي سيدعلي شماره ، اين درداشتند بيان باره اين در
:ميخوانيد كه است داشته بيان را خود ديدگاه
.است غربال به دريا كشيدن شبيه پرسشهايي ، چنين به پاسخ
كدام ما اندازه باشد؟ بايد چگونه امروز شعر با برخورد
چه شعر بهنام اتفاقي از اساسا چيست؟ انتظارات است؟
معناهاي است؟ برخورد مولود انتظار آيا ميرود؟ انتظاراتي
بسياري صحراهاي شريف ، مزار تا منهتن از.است بسيار مغفول
چه وسط اين شعر !خلاص هواي و حرف و رفتن و زدن براي هست
مجروح وجدان و ميشوند وسط...وسط از مردم ؟!است كاره
كه معركهاند سرگرم هنوز عدهاي و ميرود باد بر واژهها
.كلاه براي سر يا است سر براي كلاه
رو مات و برهنه چشم دو خلوت ، حياط در كودكي شده مثله دست
ظلمات آويزه برق ، كابل بر زني شده شقه تنه نيم باد ، به
درو داس مثل و ميبارند گندم شبيه خوشهاي بمبهاي جنگ ،
باروهاي شنيع شكفتن افغانستان ، در يمني نفر يكميكنند
طاعون ، وبا ، ملاعمر ، بهنام شبحي جهاني ، تجارت دوقلوي
اداي كه شاهزادهاي نكبتي ، هزاره چه تروريسم ، ترس ،
عبدالله نميشناسد ، را فيدل اما است ، آورده در را ارنستو
ونزوئلا مردم از بهتر را كارلوس نميشناسد ، را اوجلان
هزاره دريغا.همند شبيه تاريخ آدمكشان همه.است شناخته
براي كلاه بالاخره.است فراموشي شفاي تنها شعر زخم ، سياه
و "قدرت" ميان برخورد در كلاه؟ براي سر يا است سر
.داشت نخواهد آرامش دقيقهاي ديگر ما منطقه "ناداني"
نفرين از ملاعمر !شود متوقف بايد افغانستان در كشتار
سر در !بترسيد كودكان و زنان نفرين از شما بودانترسيد ،
از كلاه؟ براي سر يا است سر براي كلاه طالبان ، سده بران
شفاست؟ فراموشي يا است فراموشي شفاي ؟!بگويم چه شعر
با و آغاز "كرد بايد چه" هقهقه از ما حيات از عظيمي بخش
ميان و سرزمين در.ميپذيرد پايان "كرد بايد چه" قهقهه
برخوردار روزمره تكرار بيشترين از عجيب جمله اين كه ملتي
چه فراموشي شفاي با.نيست فراموشي شفاي جز چيزي شعر است ،
از كندن درمان شعر.باشيم داشته ميتوانيم برخوردي
و آگاهيترس است ، مقدس فريب نوعي است ، موجود موقعيت
.است "برخورد" خودش "شعر".است آگاهي ترس در زيستن
و زنجيره:ندارد برخورد جز ماحصلي برخورد ، با برخورد
.ندارد سر بر آسماني آلامش ، آواز جز كه بيپايان تسلسلي
است ، همين ما كلام و زبان در بغرنج حيات اين مجموعه
عامل يا دوگونهاند ، عده اين ندارند ، را آن تحمل عدهاي
راهي به ناخواسته خود يا ميروند ، شمار به سانسور
ما.ميكنند آسان را سانسورچيها بار و كار كه ميروند
.نداريم نياز زبان تخريب و خواب در خلا ترانه ، ترور به
شعر رخسار آخرين ايراني ، امروز انسان روياهاي در رنسانس
جهان اضطراب عليه شورش به نياز آن به زدن تن كه ماست
معجزه به مگر نميخورد رقم رنسانس اين و دارد
.انديشهها انسانيترين
وجدان از وجه اين دارمكه يقين و ميكنم پيشبيني
با عمومي "برخورد" در ميگويند.شد خواهد موفق واژهها
بحران انگار !غلتيدهايم در بحران دوران به ما شعر ،
به كه است تاريخ پيچهاي از يكي در مقدر و قلدر موجودي
.كند هضم بيحواس هجومي در را ما تا نشسته كمين به عمد
عنوان به نيز را آن بيشمار توليد و شعر كمي ازدياد
نيست ، مهم.ميكنند معرفي بحران اين از نشانههايي
شرايطي چنين در اثرگذار چهرههاي و درست شعر اتفاقا
دهشو از نبايدماست خست نتيجه ما ترسميكنند ظهور
.بترسيم درياوارگي
نبايد تنها دارند ، بسياري شايستگيهاي ما جوانان
شيوه به حتما است دويده بسيار كه او.گذاشت تنهايشان
كه است آناني به من خطاب.يافت خواهد دست رفتن راه درست
.ميخواهند خانگي مرغ را همه
شده منتشر شعر مجموعه يك ساعت هر 24 تقريب به سال 1379
مقاومتي است ، كلمه حوزه در مقاومت آشكار علامت اين.است
!"ازلي كرد بايد چه" همان نهايي پاسخ به دستيابي براي
از دارم يقين.ميرساند يقين خانه به را سرگردان گمان
ميتوان را توانا شاعر سيصد زنده ، شاعر هزار سه اين
شاعر ، سيصد اين از تن سه كه باشيد مطمئن شما و كرد گلچين
لحظه يك.رساند خواهند منزل سر به را نيما و حافظ امانت
كوچه به خانه از قفسشكنان تغزل صداي:بدهيم گوش هم با
كرد ، خواهيم تصرف ترانه با را جهان مااست كرده سرريز
.دهشتافكني و دروغ ترور ، با نه
بيروت در حافظ با شبي
آيين در حقيقت جوهر به حافظ دلدادگي و عشق از سخن
در "حافظ با شبي" عنوان با حافظ جهاني روز بزرگداشت
.شد شنيده گذشته هفته شب دوشنبه بيروت
به وابسته "يونسكو كاخ" اجتماعات تالار در آيين اين
جمهوري فرهنگي رايزني توسط لبنان ، پرورش و آموزش وزارت
براي را ماندگار شبي و شد برگزار بيروت در اسلامي
فرهنگي همايش اين آغاز در.آورد پديد ايران ادب دوستداران
نمايندگان برخي لبنان ، عاليرتبه مقامهاي نمايندگان كه
مسيحي و مسلمان مذهبي سياسي ، فرهنگي ، شخصيتهاي و مجلس
اين در ايراني ارگانهاي ديگر و سفارت مسئولان و لبنان
كلام و فلسفه استاد "محقق مهدي" دكتر داشتند ، شركت كشور
به چنان حافظ:گفت و پرداخت سخن ايراد به تهران دانشگاه
تمام استادي به كه بود آشنا عرب ادب خمهاي و پيچ و ظرايف
.داد راه خود شعر در را عربي داده صيقل واژههاي
قرآن روح با آن آميختگي و حافظ تسميه وجه درباره "محقق"
سپس.گرفت قرار حاضران تحسين مورد كه گفت سخن تفصيل به
فارسي ادبيات و زبان كرسي رئيس "الكك ويكتور" دكتر
غزلسراي اين سرودههاي ماندگاري بيان لبناندر دانشگاه
برافراشت را كاخي بنياد حافظ:گفت فارسي ادب پهنه بزرگ
همين از و بوده دور به روزگار حوادث گزند از همواره كه
اينكه او سخن كوتاه."نميگرايد كهنگي به او سخن هرگز رو
شكوفايي به اسلامي وتمدن فرهنگ نبود ايراني قوم اگر"
."نميرسيد امروزي
برگردان لبنان بنام شاعران از "شمسالدين محمدعلي" سپس
قالب در حاضران براي را حافظ غزلهايي از برخي عربي
.سرود عرفاني بسيار ادبياتي
شعر
كابلي پوش برقع مويههاي از
صالحي سيدعلي
كاش اي
باد راه به خفته خاشاك
ميدانست
داسي به دست پاييز چه
.است بسته بابونه و گندم قتلعام به كمر
كاش اي
بيوطن بوته
.ميدانست باد راه به
و بيابان بيمنزل آواره چه
!چالهاي خاكستر به سوختن چه
ملاعمر كردي پيرم
مگر مرا
وزيده نفرين كدام جرم به
آفريدهاند باد تازيانه تاب و پيچ از
!شدم؟ زاده زن تو سرزمين در كه
وطن خاموشي به ام ميخواني چه ديگر
من
دار بالاي به بريد سر سار
زن
تو نشين پستو كشيده ستم
تو
هار زنان حد بند دستار
قندهار قلعه فتوانويس
باميان به بودا كشتن از ميخواهي چه ديگر
بادغيس؟ به بلبل
كهنهكار كشان كبوتر دريغا
و سنگسار به سليمه
مرد خانه به خواهرم
و كابل به كودكانم
.كويت كرانههاي...شويم
مگر ما پس
مردهايم بيمعجزه كتاب كدام مقابل
را آدمي بيپناهي كه
و ديوار جرز جز
؟!نديدهايد گوران به زنده مزار
كابلي برقعپوش اين پس
حجاب هزار پستوي از كي
شد؟ درخواهد به
ملاعمر دريغا
ميدانستي ايكاش
است زاييده گمانزني به نيز ترا
افغان دختر
كاوه پوران
افغان كوچك ملوس هستم تو با
بيابان به دوان آهوي
كو؟ قشنگت مشقهاي سياه
"آب" طرح از سرشار مشقهايي
"داد نان بابا" اينكه و
كجاست؟ مشقهايت سياه
!راستي دفترت و مداد
بود عاطفه گرم واژههاي از پر كه
ميترسي؟ چه از
افكندي سنگ پرتاب با كه را ها"كروز"
شده؟ تنگ كوچكت اطاق براي دلت
بود گلي خانهاي كه هم آن
ميسازيدش...دوباره ميسازيدش
زده؟ تاول دستهايت و است رنج جاده از خسته پاهايت
دوبينهايت ميان از ميدانم ، ميآيي
كوچك شانههايي بر كولهباري با
خاكستر و آتش ميان نيمسوزت نفس و
كوچك ملوسك كن صبوري
مادر دستهاي شادي تا
پدر نگاه عطوفت و
نمانده بيش چندخزان
تاريك برهنه لحظه اين در حالا ،
من خونين قلب بر بيا
دم و دود از سياه انگشتهاي با
"آب" بنويس چشمهايم اشك با
امشب شايد
.خواب در همگي ببينيم "آتشبس"
روزنه
(منصور)ميرباذل سيدعلي
ميشود تقطيع تخت ، روي
وخسته تكيده كتابها ،
چشم گوشه بر قطرهاي
كه ودنيايي
!ميريزد فرو
شب اين
شيراز -اجتهادي حسن
ميداند مدارا نه
و شب اين
نور عبور از نه
ميكند وتماشا ميزند زخم تنها حرفي ،
مجبورم ديگر حالا
بيايم كنار هم خفاشها با
كنم باز راه
بگذرند آسان كه
كنند هياهو بيايند بروند
نه
نميداند مدارا
شب اين
عطش
احمدي آبتين
چشمهاي پنداشتم
نوشيدم
بودي كوچك كاسهاي آب مانده
...تشنهام هنوز من و
تيغ
محمدشريفي
ميشوي گيج
چهرهام خطوط در
نيامدي خنده سالهاي
زيباست كودكي عكسهاي
نميخندم شاد رنگي به
را دهانم ميكشد تيغ
دور خاطرهاي
پيست
گيلان كومله -احمدي حسين
كودكي زار شيطنت در
مينازي
آرام آرام ،
جواني بيقرارستان بر
ميتازي
ناآرام
پيري اندوگاه تا...
ميبازي
ناآرام
آرام ،
آرام
مركز اسلامي ارشاد و فرهنگ وزير تاييد با
ميشود تاسيس ايرانزمين
تئاتر پژوهشي
اسلامي ارشاد و فرهنگ وزير جامعي مسجد احمد:هنري گروه
جشنواره سومين گشايش آئين در شركت منظور به كه
توسعه اجلاس در حضور و زمين ايران تئاتر بينالمللي
با نشستي در است ، كرده سفر استان اين به خوزستان فرهنگي
پيرامون كشور تئاتر برجسته پژوهشگران و هنرمندان حضور
نشست اين در.پرداخت گفتگو به زمين ايران تئاتر جشنواره
با ساله هر كه ايرانزمين تئاتر بينالمللي جشنواره
خوزستان استان در پارسي ادب كهن متون به نمايشي رويكرد
منظور به و گرفت قرار تحليل و ارزيابي مورد ميشود برپا
تاسيس پيشنهاد پارسي ادب متون دراماتيك قابليتهاي كشف
و انديشمندان حضور با زمين ايران تئاتر پژوهشي مركز
وزير تاييد به ملي و محلي كارشناسان نظر از استفاده
.رسيد اسلامي ارشاد و فرهنگ
اوليهاي گامهاي به اشاره با اسلامي ارشاد و فرهنگ وزير
چنين از حمايت لزوم بر است ، شده برداشته زمينه اين در كه
اين سامانرساندن به و بخشيدن عمق ضرورت و حركتهايي
.كرد تاكيد فعاليتها
چهارمين آينده سال كه مطلب اين اعلام با همچنين وي
و آثار به نگاهي با ايرانزمين تئاتر بينالمللي جشنواره
اين آثار نمايشي قابليتهاي كشف و نيشابوري عطار احوال
كه ترجمههايي ميبايست:گفت شد ، خواهد برگزار بزرگ عارف
عطار آثار از كرير و پيتربروك جمله از غربي مترجمين توسط
عطار آثار عرفاني روح با و گرفته قرار بازخواني مورد شده
.گيرد صورت هنرمندانهاي تلفيق
:داشت اظهار نشست اين پايان در اسلامي ارشاد و فرهنگ وزير
در نمايشي سنتي آئينهاي به جشنواره اين در است لازم
مراسم در آن از گوشههايي امسال خوشبختانه كه ايران
.شود بيشتري دقت و توجه درآمد اجرا به افتتاحيه
ناظرزاده فرهاد دكتر نصيريان ، علي نشست اين در است گفتني
شفيعي ، اسماعيل مودبيان ، داريوش خاكي ، رضا دكتر كرماني ،
برپايي ستاد اعضاي و كشور تئاتر هنرمندان از چند تني
.داشتند حضور زمين ايران تئاتر بينالمللي جشنواره سومين
به نگاهي با ايرانزمين تئاتر بينالمللي جشنواره سومين
استان در ماه آبان گنجهاي 17 نظامي حكيم آثار و احوال
.دارد ادامه هفته يك و شده آغاز خوزستان
مقدس دفاع سينمايي شهرك
آبادان در
مسئولان جمع در اسلامي ارشاد و فرهنگ وزير مسجدجامعي
با:گفت خبر اين اعلام با اهواز در خبرنگاران و فرهنگي
سينما هنر زمينه در خوزستان درخشان و كهن سابقه به توجه
.شود داده سامان آن به و حفظ بايد محوريت اين كشور در
سالگرد بيستمين در شده انجام پيشبينيهاي با:افزود وي
افتتاح خرمشهر در هنري فرهنگي ، طرح چند خرمشهر آزادسازي
.شد خواهد
جهان در هنر و فرهنگ دامنه توسعه به اشاره با جامعي مسجد
جديد شيوههاي از حاضر نسل شدن بهرهمند منظور به گفت
ميشود تاسيس پژوهشكدهاي نزديك آيندهاي در هنر و فرهنگ
.پرداخت خواهد زمينه اين در مطالعات به كه
مسئولان زحمات از تقدير با هم خوزستان استاندار مقتدايي
استان در مهم جشنواره هشت برگزاري استان هنري و فرهنگي
.برشمرد فعاليتها اين جمله از را
|