!پوست با زد بايد گاز است سيبي زندگاني
شد منتشر فرهنگ نامه
سروش توسط نيكلسن مثنوي تازه ويراستاري
شد منتشر بخارا
آلمان در ايراني فيلمهاي نمايش
بلورين سيمرغ از فراتر فجر فيلم جشنواره
!پوست با زد بايد گاز است سيبي زندگاني
صداي" پژواك سال سيوششمين استقبال به سپهري سهراب با
"آب پاي
مطلع جاي به
و فكر و بود پنجره زندگي ، در تملكش بهترين كه آن..
آن.روشني و خرد و آب ميراثش ، بهترين و زمين و عشق و هوا
در را غنچهها صداي ميگرفتو را گلها نبض همواره كه
مفسر و را گياهان هوش صداي غروب در و ميشنيد صبحدم
سبز عادت و آب تر سرنوشت با و بود گنگ دره گنجشكهاي
پر بهانهاي هر به و زماني هر در و هميشه او ;آشنا درخت
از است پر كه چند هر او.تازگيها و است رستن شميم از
از پل ، از راه ، از است پر و درخت و دار از پر شن ، و نور
درونش چه اما ;آب در برگي سايه از پر موج ، رود ، از
.تنهاست
آهسته و نرم ما سوالي ، مثل ديدار 63 اين در هم شما پس
ترك كه مبادا.بياييد"آب پاي صداي" شاعر سراغ به
!او تنهايي نازك چيني بردارد
ونشانت؟ نام *
.سپهري سهراب -
؟...اهل *
.كاشانم -
پيشهات؟ *
شما ، به ميفروشم رنگ ، با ميسازم قفسي گاهگاهي:نقاشي -
تنهايتان دل است ، زنداني آن در كه شقايق آواز به تا
.شود تازه
پدر؟ پيشه *
خط.ميزد هم تار ميساخت ، هم تار.ميكرد نقاشي پدرم -
.داشت هم خوبي
مادر؟ از بگو *
گلهاي او لالايي در.درخت برگ از بهتر دارم مادري -
.ميشكفد اقاقيا
؟...كودكيات روزگار *
يك مثل بود چيزي زندگي.ميكرد بازي فكر روزگار ، آن در -
و نور از صفي وقت ، آن در زندگيپرسار چنار يك عيد ، بارش
حوض وقت آن در زندگي.بود آزادي بغل يك بود ، عروسك
مي آب سبد يك زرد گل براي من مادر صبحها...بود موسيقي
.ميبردم الهام كال ميوه تماشا دهان براي من برد ،
!الانت؟ روزگار *
شببوها ، اين لاي:است نزديكي اين در كه دارم يي"خدا" -
.گياه قانون روي آب ، آگاهي روي.بلند تاج آن پاي
قبلهات؟ *
.سرخ گل يك -
جانمازت؟ *
.چشمه -
سجادهات؟ و مهر *
.دشت سجادهام نور ، مهرم -
تو؟ حجرالاسود *
.باغچه روشني -
كعبهات؟ *
به باغ ميرود نسيم ، مثل كعبهام.زيراقاقيها آب ، برلب -
.شهر به شهر ميرود باغ ،
ميگيري؟ وضو چه با *
.پنجرهها تپش با -
نمازخواندنت؟ وقت *
گفته باد ، را اذانش كه ميخوانم وقتي را نمازم من -
علف"تكبيرهالاحرام" پي را نمازم منسرو سرگلدسته باشد
.موج"قدقامت" پي ميخوانم ،
نماز؟ از پس خداوند ديدار وقت *
خدا سروقت به من چنار ، سروقت به ميرفت باد وقتي -
.ميرفتم
فاضلهات؟ مدينه *
.شود هست وبايد نيست كه جهاني -
سهراب؟ ميگويي را جهاني چه *
هر دست.است باز تجلي روبه پنجرهها آن در كه جهاني -
چينه يك به مردمانش.است معرفتي شاخه شهر ، كودكدهساله
.لطيف خواب يك به شعله ، يك به كه مينگرند چنان
چيست؟ حقيقت *
اين شايد هم ما كار.است آواز يك حقيقت!..نميدانم -
.بدويم آوازش پي قرن ، و نيلوفر و گل ميان كه است
.بگو احساست باغ از *
خوردن گره جاي ما باغ.بود دانايي سايه طرف در ما باغ -
.بود آينه و قفس و نگاه برخورد نقطه باغما وگياه ، احساس
.بود سعادت سبز دايره از قوسي شايد ، ما باغ
ميشكفد؟ كجا در سهراب شور*
.ميشكفد من شور هست برگي هركجا -
قانعي؟ چه به *
.دارم قناعت پاك بستگي يك آينه ، يك به من -
خشنودي؟ چه به *
.بابونه بوته يك بوييدن به و خشنودم سيبي به من -
به ،"است دلگيري موسم":گفت صبحي در مادرت كه روز آن *
گفتي؟ اوچه
.پوست با زد بايد گاز است ، سيبي زندگاني:گفتم او به -
خربزه من چند:پرسيد تو از بقال مرد كه روز آن و *
گفتي؟ چه او به ميخواهي؟ ،
!چند؟ سيري خوش دل:پرسيدم او از!نگفتم چيزي -
ميگويي؟ چه دلت به ميكني ، دانه را اناري وقتي *
.بود پيدا دلشان دانههاي مردم ، اين بود خوب. -
كجاست؟ دوست خانه *
سبزتر خدا خواب از كه است باغي كوچه درخت ، به نرسيده -
ميروي.است آبي صداقت پرهاي اندازه به عشق آن در و است
به پس.ميآرد در به سر بلوغ ، پشت از كه كوچه آن ته تا
فواره پاي گل ، به مانده قدم دو.ميپيچي تنهايي گل سمت
فرا شفاف ترسي را تو و ميماني زمين اساطير جاويد
كودكي:ميشنوي خشي خش فضا ، صميميتسيال درميگيرد
لانه از بردارد جوجه بالا ، بلندي كاج از رفته ميبيني
!كجاست؟ دوست خانه ميپرسي او از و نور
چيست؟ زندگي *
پي ، در پي شدن زندگيتر...خواب تصوير رخ بر خيال رنگ -
.است درحوضچهاكنون تنيكردن آب زندگي زندگي ،
ميكني؟ تعريف چگونه رياضيات زبان به را زندگي اين *
ابديت ، "توان" به گل زندگي.است آينه "مجذور" زندگي -
و ساده "هندسه" زندگي ما ، دل ضربان در زمين"ضرب" زندگي
.نفسهاست يكسان
؟...زندگي گنج *
.است تر عشق ، حادثه از كه است نگاهي به رسيدن -
چيست؟ عشق *
صداي عشق ، ...اشياست خلوت اهتزاز روشني به سفر.عشق -
.فاصلههاست
ابهامند؟ غرق كه فاصلههايي صداي *
يك شنيدن با و تميزند نقره مثل كه فاصلههايي صداي!نه -
.كدر ميشوند هيچ
عاشق؟ و.. *
.تنهاست هميشه عاشق و -
دچار.رنگهايم پنهان رگ آن"دچار" من كه گفتي جايي در *
چه؟ يعني
!عاشق يعني دچار -
بود؟ "بايد" دچار *
.شد خواهد حرام حرف ، دو ميان حيرت زمزمه وگرنه ! حتما -
جست؟ بايد كجا در را عشق *
زير را ، خاطره را ، فكر..جست بايد باران زير را عشق -
.برد بايد باران
؟...ديدهاي عمرت در كه تصاويري عجيبترين *
در كه ديدم در بي قفسي.ميكرد بو را ماه ديدم ، كودكي -
به ميرفت عشق آن ، از كه نردباني.ميزد پر پر روشني آن ،
من.ميكوبيد هاون در نور ديدم ، را منزني ملكوت ، بام
و ميخواست چكاوك آواز رفت مي در به در ديدم ، گدايي
.نماز ميبرد خربزه پوسته يك به كه سپوري
خواند؟ بايد را كتابي جور چه *
جنس از كاغذش و بلور جنس از همه واژههايش كه كتابي -
.باشد بهار
خواند؟ نبايد را كتابي جور چه و *
در كه وكتابي نميآيد باد درآن كه را كتابي نخوانيم -
ياختهها آن در كه كتابي و نيست تر شبنم ، پوست آن
.بيبعدند
هستند؟ آدمهايي چگونه شاعران *
.روشنياند و خرد و آب وارث شاعران -
؟...ديدهاي كه شاعري بهترين *
."شما":ميگفت سوسن گل به خطاب ، هنگام كه شاعري -
شنيدهاي؟ كه صدايي بهترين *
.بهار سقف از چلچله چكچك باغچه ، نفس صداي -
!چه؟ عشق سخن صداي *
.عشق مبهم انداختن پوست اين دارد پاكي صداي عجب... -
بگو؟ صدا صافترين از گفتي ، صدا پاكترين از *
.است تنهايي پنجره شدن بسته و باز صدا ، صافترين -
موسيقي؟ نت بهترين *
!خاموشي والاي نت -
صبح؟ دعاي بهترين *
.باد خاموشي عطر شيار ما لب -
؟...ميوه بهترين *
.خورشيد سرخ سيب -
نشستن؟ مكان بهترين *
.انبساط نزديك كشف ، و بيخودي ميان است جايي -
گريستن؟ جاي بهترين *
. آينه و بركه ميان -
!زندگي؟ گره بهترين *
آب ، با سايهها عشق ، با دلها خورشيد ، با چشمان گره -
.باد با شاخهها
ديدهاي؟ كه جنگي سرخترين *
!دندان و انار خونين جنگ -
ديدهاي؟ كه قتلي تلخترين *
به افسرده شاعر يك قتل..نئون فرمان به مهتاب قتل-
.سرخ گل دست
حمله؟ زيباترين و... *
.سجود به مسجد كاشي حمله -
ديدهاي؟ كه فتحي فاتحانهترين *
.سلام دو دست به كوچه يك فتح -
چه؟ يعني قشنگ *
.اشكال عاشقانه تعبير يعني قشنگ -
خواهم پيامي و آمد خواهم روزي":گفتي كه روزي آن در *
گفت؟ خواهي چه او ببينيبه را كوري اگر ".آورد
!باغ دارد تماشا چه:گفت خواهم او به -
ببيني؟ گدايي اگر *
.داد خواهم او به ياسي گل -
؟...چهطور ببيني را زيبايجذامي زن اگر *
.بخشيد خواهم ديگر گوشواري را او -
ايستاده پل روي بر ببينيكه را بيپا اگردختركي و *
كرد؟ خواهي چه است ،
.آويخت خواهم او گردن بر را اكبر دب -
!مرگ؟ با زندگي و عشق رابطه *
وسعت با دارد پري و بال زندگي.است خوشايندي رسم زندگي -
.عشق اندازه دارد پرشي مرگ ،
چيست؟ مرگ *
.نيست زنجره يك وارونه مرگ نيست ، كبوتر پايان مرگ -
!چيست؟ پس *
مسئول مرگ..ميگويد صبحسخن از دهكده شب ذات در مرگ -
.است شاپرك پر قشنگي
!سهراب؟ مرگ علت *
...باد تو ارزاني من سطح عزلت ، شريف سرطان اي -
.بگو يادگاري كلامي و *
.سخت زيرو سربه و تنها و باش وسيع -
نايبي فرامرز
شد منتشر فرهنگ نامه
گفتوگوي" عنوان با" فرهنگ نامه"فصلنامه شماره چهلمين
پژوهش و گزارش نظر ، و انديشه ميزگرد ، بخش سه در "تمدنها
مسئولي مدير به و اسلامي ارشاد و فرهنگ وزارت سوي از
.شد منتشر جامعي مسجد احمد
عنوان با اردكاني داوري رضا دكتر قلم به مقاله سر
گفتوگو هم با تمدنها چگونه و چيست تمدنها گفتوگوي"
گفتوگوي" عنوان با ميزگرد مطلب ، نخستين ،"ميكنند؟
ضيمران ، دكتر داماد ، محقق دكتر:آقايان شركت با "تمدنها
دكتر و شعاعي محمدعلي مصلح ، اصغر علي منوچهري ، عباس دكتر
.است فرهنگ شمارهنامه اين مطلب دومين اردكاني داوري رضا
و فرهنگي تبادل:فارابي گفتوگويي نظم و نزاع نظريه
نوشته غرب تفكر با رويارويي در هند تفكر تاريخي ، انديشه
بنياد عربي ، انديشه در فرانسه فلسفه حضور دالماير ، فرد
:منطقهگرايي و جهانگرايي هگل ، پديدارشناسي در تاريخ
جايگاه زبان ، به زيباييشناختي نگاهي افتراق ، هزينههاي
مردمشناسي ، چين علم در بيروني روششناختيابوريحان
آلمان ، و ايران فرهنگي روابط ايران ، فرهنگي همسايه
و مقالات جمله از كتاب نقد و معرفي و سردبير يادداشت
.است فرهنگ شمارهنامه اين مطالب
سروش توسط نيكلسن مثنوي تازه ويراستاري
مولانا و مثنوي درباره وي پژوهشهاي كه سروش عبدالكريم
چند دارد ، محققان نزد اي ويژه منزلت و اعتبار جلالالدين
مثنوي انگليسي ترجمه ويراستاري و تصحيح كه است مدتي
سال حدود 50 مثنوي اين.است كرده آغاز را نيكلسن معنوي
برخي اما بود ، شده ترجمه انگليسي به نيكلسن سوي از قبل
آن در نيز حكايتها برخي و داشت وجود آن در كاستيها
ويرايش در سروش را كاستيها اين تمامي كه بود نشده آورده
.ميكند برطرف تازه
شد منتشر بخارا
برخي ونيز ومتنوع تازه بامطالب بخارا شماره نوزدهمين
شماره نوزدهمين.شد منتشر وماندني خواندني گفتوگوهاي
علي سردبيري و مسئولي مدير به و صفحه در 430 بخارا
.است شده منتشر دهباشي
آلمان در ايراني فيلمهاي نمايش
اسبها مستي براي زماني و دايره فيلم دو:هنري گروه
.ميشوند گذاشته نمايش به آلمان در ديگر بار
روز فرهنگي بخش در هانوفر روزنامهآلگماينهچاپ
شهر سينماهاي در فيلم دو اين اكران از خبر خود جمعه
(آذر 2) جمعه 23 از است قرار فيلمها اينداد هانوفر
شهركونتسلر اين فرهنگي سالن در (آذر 7) نوامبر تا 28
.شود گذاشته نمايش به هاسنيز
مينويسد ، دايره فيلم از بخشهايي تشريح ضمن آلگماينه
پخش اجازه دريافت به موفق تاكنون كه فيلم اين
دريافت به موفق سال 2000 در است ، نشده ايران در
همچنين مقاله اين.شد ونيز طلائي شير فيلم جايزه
به اسبهارا مستي براي فيلمزماني از صحنههايي
كارگردان قبادي بهمن با رابطه در و درآورده نگارش
هيچگونه بدون كارگردان اين:نوشت فيلم اين
كه صحنههايي درآوردن نمايش به بدون نيز و حساسيتي
ساخت به موفق شود افراد احساسات برانگيختن سبب
زنده براي تلاش و زندگي سختي كه شده هنري شاهكاري
يك برادران و خواهر بين علاقه و عشق نيز و ماندن
.است كشيده تصوير به سينما صحنه روي بر را خانواده
نيز و قبادي كه آمده همچنين مقاله اين در
دستياران از دوتن دايره فيلم كارگردان جعفرپناهي
.ايرانياند معروف كارگردان كيارستمي عباس اسبق
بلورين سيمرغ از فراتر فجر فيلم جشنواره
سيمرغ از فراتر امسال فجر فيلم جشنواره جوايز:هنري گروه
جوائز ميشود گفته ;بود خواهد آزادي بهار سكه و بلورين
فيلمسازان بيشتر هرچه تشويق منظور به ويژه و ارزشمند
.شد خواهد اهدا
و عرضه بهمنظور فجر فيلم بينالمللي جشنواره بيستمين
تشويق و فيلمسازي فعاليت سال يك ارزشمند فيلمهاي معرفي
.ميشود برگزار تا 22بهمن 1380 از 12 برگزيده ، هنرمندان
معاونت سينمايي ، مجامع و جشنوارهها مديريت اعلام برابر
ايران سينماي فصل اسلامي ، ارشاد و فرهنگ وزارت سينمايي
خواهد آثار مرور و مسابقه از خارج مسابقه ، بخشهاي شامل
محمدمهدي فجر ، فيلم بينالمللي جشنواره بيستمين دبير.بود
شوراي و است فارابي سينمايي بنياد مديرعامل عسكرپور ،
اين از را خود كار رسما جشنواره بيستمين سياستگذاري
فيلم بينالمللي جشنواره بيستمين دراست كرده آغاز هفته
.شد خواهد اضافه پيشين بخشهاي به نيز جديدي طرحهاي فجر
|