سنگر در روزنامهنگاري
ژاپن و روس جنگ در رسانهاي جاسوس
خورد رودست بنلادن از بيبيسي
عبري زبان به عربي تبليغات
رسانهاي نوع از فرانسوي ارتباط
آمد بهدنيا كور كه بوفي سرگذشت
هفته خواندنيهاي
آشنا غريبه
جمعه داستان
بيشتر ريال چند خاطر به
بر ميان راههاي
ذرهبين زير هاليوود
"قطعهناتمام"گفتوگوبامازيارميريكارگردان
نبود افتخاري من براي فيلم توقيف
جمعه صداي
قاب در سينما
سنگر در روزنامهنگاري
سردبير اوغلو ، رئوف رورفته و رنگ و محقر كار دفتر
عنوان به آن از ميتوان كه "ينيمساوات" روزنامه
بيشتر كرد ، ياد آذربايجان جمهوري مستقل روزنامه بزرگترين
.روزنامهنگار يك دفتر تا است جنگ دوران سنگرهاي به شبيه
ديگر مستقل روزنامه دو و ينيمساوات گذشته ماه دو در
دولتي مقامات با تمامعيار مناقشهاي درگير آذربايجان
آنان ادعاي به بنا كه بودهاند شوروي سابق جمهوري اين
.است مستقل و آزاد رسانههاي صداي كردن خاموش مترصد
از شده گرفته كار به شيوههاي كه ميكند ادعا رئوفاوغلو
عدم تهديدآميز ، تلفني تماسهاي شامل دولتي مقامهاي سوي
دولتي ، چاپخانههاي از روزنامهها استفاده مجوز صدور
گزارشگران از يكي شتم و ضرب و روزنامه توزيع از جلوگيري
.است بوده روزنامه اين بر زن ،
به رئوفاوغلو روزنامه كه است وخيم آنچنان شرايط
ادامه منزل در را كار است كرده پيشنهاد خود زن كاركنان
با پيشنهاد اين كه بپردازند مطالب ارسال به صرفا و دهند
حال در روزنامه مديريت اكنون و شده مواجه آنان مخالفت
عصرها كه است آماتور شخصي محافظين استخدام امكان بررسي
رئوفاوغلو.كنند مشايعت منزل تا را روزنامه زن كاركنان
رياست مسند در علياف حيدر كه سالي هشت طي":ميگويد
تا مطبوعات بر فشار هيچگاه است بوده آذربايجان جمهوري
مقامات كه است درحالي اين ".است نبوده شديد حد اين
طرح و ميكنند تكذيب را مطبوعات بر فشار اعمال آذربايجان
ساختگي مناقشاتي خلق را مطبوعات سوي از مطالب گونه اين
.ميكنند عنوان روزنامهها برخي فروش افزايش براي
نيز اين از پيش آذربايجان جمهوري بينالمللي چهره اما
مخدوش رسانهها قبال در كشور اين دولت عملكرد واسطه به
ساير و اروپا شوراي سوي از جمهوري اين حاكمان و است شده
بازخواست مورد رسانهها سركوب دليل به بينالمللي مجامع
از پس اروپا شوراي دبيركل شويمر ، والتر.گرفتهاند قرار
روزنامهنگاران اعتراضآميز تجمع آذربايجان پليس كه آن
دموكراتيك ، جامعه يك در":گفت بود ساخته متفرق را باكو در
اين متاسفانه.باشد داشته را انتقاد تحمل بايد حكومت
آذربايجان از نگرانكننده گزارشات ما كه نيست باري اولين
رسانههاي كه مشكلاتي به گزارشها اين.ميداريم دريافت
.دارد دلالت هستند مواجه آن با خود نقش ايفاي در كشور اين
با هميشه مطبوعات آزادي قبال در آذربايجان ، عملكرد
ميرسد نظر به اكنون اما است بوده مواجه جهاني انتقادات
و دولتي مقامات بين آمده وجود به بنبست به توجه با كه
.باشد پيش در جدي مناقشهاي مستقل رسانههاي
ينيمساوات ، مناقشه اين مقدم خط در كه روزنامههايي
مستقل روزنامههاي پرفروشترين كه هستند حريت و آزادليگ
.ميشوند محسوب آذربايجان
گمانند اين بر مقامات اگر كه ميدارد اذعان اوغلو رئوف
ما چرا است شده هتك روزنامهها در آنان حيثيت و شهرت كه
اهانت و اكاذيب نشر به ما نميخوانند؟ فرا دادگاه به را
كه ساختهايم مطرح را سوال اين اما نميپردازيم افراد به
متهم رشوهگيري به را آنان علياف حيدر كه مقاماتي چرا"
رئوف ؟"ماندهاند باقي خود سمتهاي در كماكان است ساخته
ميگذارند انگشت آن بر آنان آنچه اگر":ميافزايد اوغلو
قبول ميكنم ، اقرار آن به من است مقامات برخي رسوايي
اعتقاد به اما كردهايم رسوا را اشخاص برخي ما كه دارم
".ماست حرفهاي وظايف از بخشي مطالب گونه اين انتشار من
مطرح اوغلو رئوف كه گونه آن دولتي اقدامات اصلي انگيزه
از طرح با مطبوعات ساختن همسو براي دولت تلاش:ميسازد
ساختن جايگزين براي ساله حيدرعلياف 78 شده آماده پيش
.است وي جانشين عنوان به حكومتي هرم راس در الهام پسرش
در را مقالاتي رشته روزنامه سه اين كه ميشود يادآور او
در جمهوري رياست كردن موروثي براي علياف تلاش مورد
فقط آذربايجان جمهوري در و رساندهاند چاپ به آذربايجان
.نميشوند كنترل جمهور رئيس نزديكان توسط روزنامه سه اين
او از است علياف دولت ارشد مقامات از يكي غازانف علي
آذربايجان رسانههاي مورد در تصميمگيرنده مقام عنوان به
من":گفت فرانسه خبرگزاري به باره اين در او ميشود ياد
.ميكنم تكذيب قويا را مستقل مطبوعات بر فشار آوردن وارد
رسانهها با كه است نداده دستور هيچكس به دولت..
".كند برخورد
ادامه از چاپخانهها خودداري علت كه ميافزايد غازانف
افتاده تعويق به بدهيهاي و ديون مطبوعات با همكاري
مبلغي ينيمساوات روزنامه مثال عنوان به و روزنامههاست
دولتي چاپخانههاي از يكي به دلار هزار يازده حدود در
خياباني فروشندگان جمعآوري مورد در.است بدهكار
از پيشگيري اقدام اين دليل نيز ، پليس سوي از روزنامهها
مطبوعاتي فروشندگان اين كه است بوده ترافيكي و خطرات
.بودهاند آن مسبب
ژاپن و روس جنگ در رسانهاي جاسوس
در جاسوسي اتهام به كه روس روزنامهنگار پاسكو ، گريگوري
اتهام به و غيرعلني دادگاهي در ميبرد ، بهسر بازداشت
محاكمه ژاپني رسانههاي براي شده طبقهبندي مدارك ارسال
به رسيدگي روند پايان در پاسكو كه درصورتي.شد خواهد
مواجه ساله نه زندان محكوميت با شود شناخته محكوم پرونده
چهارم) دسامبر دادگاه 25 نهايي راي است قرار و شد خواهد
.شود اعلام (ماه دي
نظامي دادگاه به خود از دفاع براي كه هنگامي پاسكو
ميشد ، منتقل كشور اين شرق در وستك ولادي شهر در روسيه
داشت اعلام روسيه ارتيار تلويزيوني شبكه با گفتوگو در
در بيگناه مرد يك":گفت و ميداند بيگناه را خود كه
پرونده به رسيدگي روند بگويد ، ميتواند چه خود از دفاع
وجود من گناهكاري اثبات براي كافي ادله ميدهد نشان
".ندارد
را پاسكو ولاديوستك ، نظامي دادگاه دادرسان و بازجويان
نظامي پايگاههاي از يكي به مربوط سري اسنادي ارائه به
راديواكتيو ضايعات آن در كه كشور اين شرق در روسيه
متهم ژاپن NHK تلويزيوني شبكه به ميشوند نگاهداري
و ادله اعظم بخش كه ميكنند ادعا پاسكو وكلاي.ساختهاند
شدند يادآور آناناست جعلي آنان موكل عليه موجود شواهد
استناد مورد مدارك و شواهد كه اين اثبات از بازجويان كه
ضمن هستند ناتوان يافتهاند پاسكو اقامتگاه در را خود
اخذ بدون و غيرقانوني پاسكو منزل جستوجوي اساسا كه اين
براي كه زماني سال 1997 ، از پاسكو.است بوده قضايي مجوز
مواجه جاسوسي اتهام با دفعات به شد ، بازداشت بار اولين
.است شده
محاكمه جاسوسي جرم به پاسكو كه است باري دومين اين
و جاسوسي اتهام دادگاه گذشته دفعه كه درحالي ميشود
برائت حكم وي براي و كرد رد را پاسكو به وارده خيانت
پاسكو شد برگزار ژوئيه 1999 كه وي اول دادگاه.كرد صادر
و بود شده متهم شغلي امكانات از سوءاستفاده به صرفا
سال سه به را او وي وكلاي و پاسكو اعتراض عليرغم دادگاه
و گرفت قرار عفو مورد بلافاصله او اما كرد محكوم زندان
عالي دادگاه نظامي دايره از بعدا او.شد آزاد زندان از
و كند حذف محكومين فهرست از را وي نام تا خواست روسيه
وي عليه را جديد پروندهاي دادرسان كه بود درحالي اين
وجوه تمامي قبلي دادگاه كه داشتند اذعان و ساختند مطرح
درخواست و نداده قرار توجه مورد را پرونده در شده طرح
.كردند مطرح را پرونده به مجدد رسيدگي
بدوي دادگاه راي دادرسان درخواست طرح پي در عالي دادگاه
جاسوسي جرم به پاسكو كه داشت اعلام و كرد اعلام باطل را
جديد پرونده.شد خواهد محاكمه ديگر دادگاهي در خيانت و
به دفعات به حكم صدور ليكن شد طرح جاري سال مارس پاسكو
.است افتاده تاخير
خورد رودست بنلادن از بيبيسي
شركتهاي از يكي كه بيبيسي در موضوع طرح با ماجرا
مرتبط اسامهبنلادن به را الماس تجارت بينالمللي بزرگ
خبري بخش در بار اولين براي كه خبر اين.شد آغاز ميساخت
مطرح ادعاهاي تحقيرآميز تكذيب با بود شده مطرح بيبيسي
شگفتزدگي و پوندي ميليون چند حقوقي پرونده يك شده ،
به چشمگير اشتباه اين ارتكاب از بيبيسي ارشد مديران
.رسيد پايان
اخبار در آبانماه اوايل بار اولين كه تحقيقي گزارش اين
اوريكس گروه كه ميكرد ادعا شد پخش بيبيسي صبح ده ساعت
با سايهوار روابطي است واقع عمان در آن مركزي دفاتر كه
.دارد بنلادن القاعده گروه
كه بنلادن دستياران از يكي بيبيسي ، گزارش براساس
آمريكا سفارتخانههاي در بمبگذاري در داشتن دست به متهم
گروه جزء سهامداران از است سال 1998 در آفريقا شرق در
نيز بيبيسي خبري شبكههاي سايه در خبر اين.است اوريكس
جهان سراسر در شبكه اين مخاطب هزاران گوش به و شد تكرار
.رسيد
گزارشگر.بود آن بودن نادرست خبر اين مشكل تنها
با را _ خلفان _ يكسان فاميلي نام با مرد دو بيبيسي
تحت تروريستي تن دو اين از يكي.بود گرفته اشتباه يكديگر
از كه معتبر و نام صاحب تاجري ديگري و است تعقيب
.است عمان پادشاهي افتخاري كنسول و اوريكس سهامداران
خبر اين انتشار از پس اوريكس سخنگويان از لانكستر چارلز
چنين انتشار از ما:گفت فرانسه خبرگزاري با گفتوگو در
چنين چطور بدانيم مايليم و شديم شگفتي دچار گزارشي
زندگي از بخشي فرد هر شهرت ما روزگار در شد ، حادث اتفاقي
بالقوه فاجعهاي تروريسم با داشتن ارتباط و اوست اجتماعي
مجموعه يك شود ادعا اينكه اما و است تاجري هر براي
.است ديگر موضوعي خود دارد بنلادن با نزديك روابطي
و دارد آفريقا در خاصي اعتبار و وزن بيبيسي گزارشهاي
با و دارد ريشه آفريقا در نيز اوريكس منافع اعظم بخش
كه شد روبهرو درهايي با شركت اين گزارش آن انتشار
:شد بسته رويش به تروريسم با ارتباط اتهامات طرح بواسطه
به اعتبار ارايه ادامه از اعتباري موسسات بخشها برخي در
طفره اوريكس با همكاري از بانكها كردند ، احتراز اوريكس
يافتن پايان خواهان گروه اين تجاري طرفهاي و رفتند
لانكستر.بودند وقت اسرع در گروه اين با تجاري روابط
از كنگو معدن وزارت كينشازا ، در مثال عنوان به":ميگويد
."كنيم تعطيل را خود معدن كه خواست ما
اوريكس غرامت درخواست دقيق ميزان ذكر از لانكستر
را اوريكس درخواستي مبلغ گزارشها برخي ليكن كرد خودداري
اذعان لانكستر.كردهاند ذكر پوند ميليون بر 10 بالغ
خسارتهاي جبران خواهان خود شكايت در اوريكس كه داشت
.است شده گروه اين به وارده حيثيتي و مالي
در جدي ترديدهاي با كه است بيبيسي اين اكنون اما
اين بيبيسي داخلي منابع.است شده مواجه خود شهرت زمينه
هيچكس خبر اين انتشار از قبل چرا كه ميكنند طرح را سوال
رسوايي بروز از تا نكرد استعلام اوريكس از را آن صحت
.شود جلوگيري كنوني
كه ساختهاند مطرح را پرسش اين ناظران ضمن همين در
آن بر كار محافظه جوي كه بيبيسي چون سازماني چگونه
اخبارش بودن استناد قابل زمينه در خاص شهرتي و است حاكم
سوال زير را خود كاركرد اساس خبري چنين انتشار با دارد
را حادثه اين بيبيسي داخلي منابع از يكي.است برده
بين ميرسد نظر به ظاهرا:گفت و خواند نكردني باور
واقعا هيچكس صبح ده ساعت اخبار تهيهكنندگان مجموعه
اين گستره از همه هرچند و.ميگذرد چه دنيا در نميداند
بيبيسي روساي اعتقاد به شدهاند شگفتي دچار اشتباه
برنامههاي سياست از بخشي تحقيقي خبرهاي گونه اين انتشار
را شده حادث اشتباه كه هرچند.است بيبيسي خبري
.كرد توجيه آساني به نميتوان
عبري زبان به عربي تبليغات
براي عبري زبان به برنامههايي پخش دنبال به مصر
و شود برقرار موازنه يهودي رسانههاي با تا است اسرائيل
.كند منعكس را فلسطين ساكن اعراب احساس
روزانه نيل مصري تلويزيون شبكه ميلادي جديد سال آغاز با
به برنامههايي بعدازظهر از ساعاتي در ساعت دو مدت به
.كرد خواهد پخش عبري زبان
با گفتوگويي در نيل تلويزيوني شبكه مدير حشيش هاله
است آن زمان اكنون است گفته تصميم اين مورد در بيبيسي
اكنون.كنيم تشريح اسرائيليان براي را خود ديدگاههاي تا
طريق از تنها عقايدمان تا است فرارسيده آن زمان
از آنها توصيف كه زيرا نشود ، پخش اسرائيلي رسانههاي
و مقاومت دلايل از يكي.است دور به حقيقت و انصاف
كه است آن اسرائيليها و اعراب درگيري و تضاد در پافشاري
پندارهاي خاطر به اين و شدهاند جدا يكديگر از طرفين
القا مردم به اسرائيلي رسانههاي كه است كليشهاي
.ميكنند
رياست و اجرا حسن حسنعلي كه نيل تلويزيون پروژه اين به
ميزگردهايي اخبار ، چون برنامههايي ;است عهدهدار را آن
پخش فرهنگي برنامههاي و روزمره و جاري مسايل توصيف در
اين تهيه در زبان عبري مصري پنجاه از بيش.شد خواهد
از اطلاعات وزير صفوالشريف.كرد خواهند شركت برنامه
عبري زبان به برنامههايي گرفت تصميم گذشته تابستان
پخش و شبكه اين راهاندازي از هدف و كند راهاندازي
صلح فراخواني براي عربها از پشتيباني را برنامهها
اعلام فلسطين مردم حقوق مشروعيت و عدالت در ريشهدار
.است كرده
جنگ در وقايع آخرين از زبان عبري شبكه اين راهاندازي
پيش ماه چهارده از.اسرائيليهاست و اعراب بين رسانهاي
طرف دو هر است ، يافته شدت فلسطين مردم انتفاضه كه تاكنون
بهره براي شديدي و توانفرسا تلاشهاي فلسطيني اسرائيلي
انجام رسانهها طريق از جهاني حمايتهاي از بردن
.دادهاند
داشته قصد گذشته بهار كه كرد اعلام نيز اسرائيل دولت
تمام در كه كند ، راهاندازي عربي زبان به شبكهاي است
شبكه در اعراب عمومي ديدگاههاي بر تا شود پخش نواحي
.باشد تاثيرگذار قطر الجزيره همگاني ماهوارهاي
هفتاد حدود در جمعيتي داراي و عربي كشور بزرگترين مصر
اما شد ، صلح وارد اسرائيل با سال 1979 در است نفر ميليون
به فلسطين دولت از حمايت جهت را سياسي كليدهاي و راهها
.داد قرار آنها اختيار در ياسرعرفات رهبري
رسانهاي نوع از فرانسوي ارتباط
توسعهاي قصد فرانسه رسانهاي مجموعه يونيورسال ويوندي
مجموعه ، اين.دارد آمريكا رسانهاي بازار در غولآسا
به را Networks) (USA امريكا سرگرمي شبكههاي امتياز
.است كرده خريداري دلار ميليارد مبلغ 3/10
بازاري در توزيع تقويت امكان مجموعه اين به معامله اين
كه است سال يكميشود محسوب وطن هاليوود براي كه ميدهد
كرده مهندسي را عظيمي جانبه سه ادغام يونيورسال ويوندي
و (Seagram) سيگرام كانادايي رسانه آن سوي يك در كه است
قرار پلوس كانال فرانسوي تلويزيوني شبكه ديگر سوي در
از خود كه آمريكايي ، شبكههاي عامل مدير ميلر بري.دارد
رياست به آمريكاست ، در رسانهاي صنعت برجسته چهرههاي
و آب ويوندي كه است سالي چند.رسيد خواهد جديد مجموعه
ايجاد فكر به و گذاشته كنار سرفصل عنوان به را زيست محيط
با مقايسه قابل قواره و اندازه در رسانهاي ساخت زير
جاي توافق اين.است افتاده وارنر تايم آنلاين آمريكا
محكم آمريكا در سرگرمي صنعت در را يونيورسال ويوندي پاي
با ادغام از پس رسانهاي مجموعه اين پيش سال.كرد خواهد
استوديوهاي سرسبد گل از را سبقت گوي كانادايي ، سيگرام
توافق به رسيدن از بعد يونيورسال ويوندي.ربود هاليوود
بعضي سر بر سرمايهگذاري كه كرد اعلام دوشنبه روز
موميايي" و "ژوراسيك 3 پارك" نظير سينمايي فيلمهاي
دسترس در را آن و كرد خواهد آغاز را "بازميگردد
فقط _ بيشتر بيننده تعداد با كابلي تلويزيوني بينندگان
دارد مشترك ميليون 85USA Networks) آمريكايي شبكههاي
.ميدهد قرار _
نتوركس يواسآ و يونيورسال ويوندي كه ، وجودي با البته
بود خواهد اين به بسته هنوز اما رسيدند توافق به رغبت به
هيچكدام.كنند تاييد را آن ماه فروردين در سهامداران كه
به نيازي كه نميكنند تصور رسانهاي مجموعه دو اين از
خبر اين اعلام با.باشد اتفاقي چنين براي ضدانحصار مجوز
شركت سهام ارزش درصدي افزايش 54/3 پاريس در سهام بازار
از بسياري.ديد خود به را يونيورسال ويوندي
در يونيورسال ويوندي معامله اين معتقدند سرمايهگذاران
محصولات توزيع امكانات افزايش براي كه است راهكاري جهت
اين از پيش معامله اين كه ميرود انتظار.است شده طراحي
را خود تاثير بهره نرخ و ماليات و شود آغاز انتقادها كه
ميليون سود 200 و يورو ميليون به 6 سال 2002 در بگذارد
وارد زماني از يونيورسال ويوندي.رسيد خواهد دلاري
دلار ميليارد با 5/1 توانست كه شد كابلي تلويزيون بازار
(تلويزيوني ماهوارهاي شركت) اكواستار كمپاني در درصد ده
رقيب با ادغام حال در اكواستار خودكند سرمايهگذاري
ويوندي فعلي رئيس مسيه ماري ژان.است تيوي دايركت خود
در":كرد اعلام بيانيهاي در دوشنبه روز يونيورسال
با] معامله اين اكواستار ، با راهبردي شراكت راستاي
ويوندي خواستههاي برآورد جهت در دقيقا [نتوركس آمريكا
بازار از محصولات توزيع و شركت گسترش زمينه در يونيورسال
معامله 3/10 اين از دلار ميليارد هفت ".است آمريكا
ويوندي شركت كه است سهامي ميزان واقع در دلاري ميليارد
.است كرده خريداري نتوركس آمريكا از تاكنون يونيورسال
دلار ميليون حدود 750 و ميشود پرداخت نقدا باقيمانده
.ميشود پرداخت غيرمستقيم طور به يا و تاخير با نيز
آمد بهدنيا كور كه بوفي سرگذشت
كور بوف متفاوت نسخه سه چاپ ماجراي
در كه چرا است يمن خوش "هدايت صادق" براي صد عدد گويا
"كور بوف" رمان سرانجام نويسنده ، اين تولد سال صدمين
و جرح گونه هيچ بدون ايران معاصر ادبيات تاريخ شاهكار
.ميشود منتشر تعديلي
و (1315) بمبئي نسخه _ بوفكور نسخه دو حاوي كتاب اين
نسخه دو هر كه است _ (1320) ايران روزنامه انتشارات نسخه
اين.شدهاند منتشر او خود زيرنظر و هدايت حيات زمان در
شده شناخته نسخه با حال عين در و يكديگر با نسخه دو
به تا و منتشر هدايت مرگ از پس سال 1331 ، در كه بوفكور
.دارد تفاوتهايي است ، شده چاپ تجديد مداوم صورت به امروز
مقدمهاي از گزيدهاي ميخوانيد ، زير سطور در كه چه آن
شرح به و نوشته كتاب اين بر "بهارلو محمد" كه است
پرداخته شده ياد نسخه سه تفاوتهاي و بوفكور تاريخچه
.است
ميشود القلم ممنوع هدايت وقتي
علي) شينپرتو همراه به سال 1315 تابستان در هدايت صادق
در كه بمبئي در ايران كنسولگري كارمند ،(پرتو شيرازپور
بود ، كرده همكاري علوي بزرگ و هدايت با انيران انتشار
انگيزه هيچ ايام آن در زيرا ;ميشود هندوستان عازم
وجود ايران در او ادبي فعاليت و زندگي براي اميدبخشي
است كرده نقل هدايت ، محمود برادرش ، كه چنان.است نداشته
طرف از سال 1313 در ادبياش فعاليتهاي دليل به هدايت
كتبا ميشود مجبور حكمت ، علياصغر شخص و معارف ، وزارت
;نكند منتشر ايران در كتابي ثانوي اطلاع تا كه بدهد تعهد
"ممنوعالقلم" نويسنده برچسب او به واقع در يعني
جزوه در نيز هدايت ، عيسي هدايت ، بزرگتر برادر.ميزنند
"!ما گمشده هدايت ، صادق اما" عنوان تحت نشدهاي منتشر
مراجع به هدايت جلب درباره هدايت محمود روايت تكرار ضمن
اقدام صادق رهايي براي پدرم مرحوم":ميافزايد قانوني
شهرباني اداره اما.گذاشت راكد را پرونده آن و [كرد]
.ندهد انتشار و ننويسد چيزي كه گرفت نوشته صادق از وقت
خارج به سفري صادق كه ديد صلاح صدا و سر شدن خاموش براي
".رفت هندوستان به سال يك مدت لذا.كند
همان از تقريبا ، ايران ، از خروج براي او دردناك تلاش
به او سفر به سرانجام كه تلاشي ;ميشود آغاز زمان
.ميانجامد هندوستان
كه زماني يعني بهمنماه 1315 ، بيستوسوم در هدايت خود
به نامهاي در است ، ميگذشته بمبئي در اقامتش از ماه چند
چه كه مطلب اين سر بياييم حال":مينويسد مينوي مجتبي
.است مفصل خيلي قضايا.درآوردم سر هندوستان از من شد طور
جمالزاده كه قبل سال از بودم نوشته قبلا كه همانطور
همه بودم ، شده برجه دو كفتر كرد دعوت سوييس به مرا
!ندادند اجازه ولي كردم جرينگه پول به تبديل را داراييم
مرخصي عنوان به پرتو دكتر و خورد تخته به دري كه اين تا
خودم با را تو آمدم:گفت رفت در دهنش از.آمد ايران به
.ببرم
تا باري...بينا چشم دو:ميخواهد چه خدا از كور
گندستان از شدن خارج شدم كشتي وارد خرمشهر از كه موقعي
...هستم بازي مشغول فيلمي در ميكردم تصور محال امري را
نكبتبار گنديده قبرستان آن از كه ميدانم قدر همين
كسي را فردا.شدهام خلاص عجالتا خفهكننده و ادبار
".نديده
به سفرش كه است پيدا هدايت خود كلام از بنابراين
مصطفي كه چنان بوفكور ، دستنويس چاپ براي نه هندوستان
است ، كرده ادعا هدايت صادق با آشنايي كتاب در فرزانه
گنديده قبرستان" از شدن خلاص براي و استيصال سر از بلكه
سال اگر بسا چه و است ، بوده "خفهكننده و ادبار نكبتبار
جمالزاده ، دعوت به سفرش ، زمينه يعني 1314 ، آن ، از قبل
ديگر احتمالا و ميآورد ، در سوييس از سر او ميشد فراهم
از پس هدايت ، كه ديگري نامه دربازنميگشت ايران به
نامآور ايرانشناس _ ريپكا يان پروفسور به هند ، به سفرش
"جديد زندگي" يك شروع بر مبني تصميمش از است نوشته - چك
نيز تصميم اين كه كند فراموش كه بيآن ;ميگويد سخن
."نيست اشكال از خالي"
روايتها و بوفكور تولد
هدايت كه است اين ميرسد نظر به محرز چه آن اما
و ميبرد ، هند به ايران از خودش با را بوفكور دستنويس
سفر اين ماجراي شرح كه يادداشتي ، در شينپرتو همسفرش
مسافرت از قبل هدايت صادق را بوفكور":است نوشته است ،
به تهران از را صادق من كه هنگامي و است نوشته هند به
اطاق به و شديم سوار كشتي در كه آن از پس ميبردم بمبئي
"آند اريكاي"تحرير ماشين يك و كور بوف با هدايت رفتم ، خود
".بخوانم كه داد من به را آن خطي نسخه ،
آثار از پارهاي كه ريپكا ، يان به نامهاي در هدايت
يك":مينويسد بود ، كرده ترجمه چك زبان به را هدايت
اما دارم چاپ حاضر نوول تقريبا 20 و سفرنامه چند رومان ،
از او منظور قطعا "نيست فراهم آنها چاپ وسايل هنوز
در زيرا ;نيست بوفكور از غير اثري "چاپ حاضر" رمان
:است شده تصريح بوفكور نام نيز مينوي به هدايت نامه
سفرنامه سه دو و "بوفكور" تاتريك يك و نوول تقريبا 20"
كه است اين نيست روشن دقيقا آنچه اما ".دارم چاپ حاضر
حاضر چاپ براي و نوشته را بوفكور تاريخي چه در هدايت
.است كرده
وجود قرينهاي و نشانه هيچ هند به هدايت سفر از قبل تا
نزديكترين.باشد بوفكور شدن نوشته از حاكي كه ندارد
در نيز _ پرتو و جمالزاده علوي ، مينوي ، _ هدايت دوستان
شدن نوشته از هند به هدايت سفر جريان در سال 1315
هدايت با مرتبا كه جمالزاده ، .ميشوند خبر با بوفكور
همان از":مينويسد اينباره در است ، داشته نامهنگاري
پليكپي خودش خط به كه را بوفكور نسخههاي تمام بمبئي
شايد فعلا بود نوشته و فرستاد ژنو به برايم بود كرده
تهران به سانسور شدت وجود با كه نباشد مقتضي و مناسب
".بفرستيد
سانسور و بوفكور
در هدايت كه "است ممنوع ايران در فروش و طبع" عبارت
طرف يك از است ، كرده ذكر بمبئي نسخه بوفكور شناسنامه
"ممنوعالقلم" يك عنوان به هدايت كه است آن نشاندهنده
ديگر طرف از و است ، نبوده ايران در آثارش چاپ به مجاز
را بوفكور مانند اثري هيچوجه به دولتي سانسور
از سينسخه از كمتر مجموع در.است برنميتابيده
جمالزاده براي هدايت كه شده ، پليكپي بوفكور نسخههاي
سوييسي دوستان از يكي توسط بود ، فرستاده ژنو به
است ، بوده ايران عازم كه ،"دوستور ژرژ" نام به جمالزاده
سال دوم نيمه تا هدايت و ميرسد ، هدايت دست به تهران در
پيدا را آن توزيع و چاپ امكان _ شهريور از پس _ 1320
ايران ، روزنامه در بوفكور انتشار از حتي هدايت.نميكند
زنجير و غل بساط شدن برچيده از پس پاورقي ، صورت به
.است داشته اكراه نيز رضاشاه ، حكومت
نوشته "رجالهها دنياي و بوفكور" مقاله در طبري احسان
رهنما حميد خواهش به بنا هدايت ايام آن در":است
نيافته نشر كشور در موقع آن تا كه را "بوفكور" دستنويس
چاپ در اما "گذاشت "ايران" روزنامه اختيار در بود ،
"ترك" جملاتي قدما ، تعبير به ايران ، روزنامه در بوفكور
و مبهم مطالب آن باب در تاكنون كه است ، شده "ساقط" و
خود ، كتاب در عطايي جنتي ابوالقاسم.است شده گفته متناقضي
كه است كرده تصريح كرديم ، اشاره آن به بالا در كه
;"رسيد طبع به ايران روزنامه در تحريفاتي" با بوفكور
.است نداده توضيحي هيچ آن علت و تحريفات اين درباره اما
چاپ هنگام به هدايت خود كه است گفته هويدا فريدون
كرده حذف را "پاراگراف چند" ايران روزنامه در بوفكور
.است
هشتم ، و بيست شماره فردوسي ، مجله در امضا ، بدون شخصي ،
كه است كرده ادعا تلفني ، مكالمه طريق از مهرماه 1348 ،
روزنامه در آن چاپ و "بوفكور" قسمتهاي از بعضي حذف"
فقط و بوده هدايت صادق موافقت با پاورقي طور به ايران
بياورد پيش محذوراتي بود ممكن مذهبي جنبه از كه نكاتي
ايران روزنامه در بوفكور چاپ اصولا و ميشد نقطهچين
هدايت و بود نشريه آن گردانندگان فراوان اصرار دنبال به
."نميرفت زيربار هيچوجه به اول
آن با هدايت ، نزديك دوستان از قائميان ، حسن توضيحات اما
متفاوت كلي به داشتهاند اظهار و كرده ادعا ديگران چه
معروف نويس پاورقي كه اين به اشاره با قائميان.است
تحريريه هيات عضو ،(حميد.مح) مستعان حسينقلي
بوفكور چاپ ايام در خودش اعتراف به ايران ، روزنامه
زده "ضاله" انگ آن به و كرده حذف را آن از قسمتهايي
شرحي پاسخ در گويا حميد.م.ح آقاي پيش چندي":است نوشته
از كه را آن كنوني متن و نوشتم بوفكور به راجع من كه
كرده معرفي مشكوك است شده گرفته تهران چاپ بوفكور متن
چاپ روزهاي در كه كردهاند تاييد مقالهاي در بودم
ميكرده كار روزنامه آن در وي ايران روزنامه در بوفكور
گمراهي" مايه را مزبور اثر از قسمتهايي چون و است
"خودكشي محرك و رسوم و آداب مخالف و جوانان
.كردهاند حذف كتاب متن از را آنها لذا ميدانستهاند ،
"فردوسي" سردبير به كرده تلفن كه دوستي آن حال نميدانم
قائميان اظهارنظر" كه بود داده اطلاع وي به پيشتر چندي
سر بر هنوز "نيست درست بوفكور متن بودن مشكوك درباره
كتاب در آن از پيش قائميان "نه؟ يا هست باقي خود حرف
در سال 1366 ، ديماه وطني ، هوگوي ويكتور داستان نازك
كه بود نوشته هدايت به مستعان حسينقلي تعريض علت توضيح
در مستعار نام با هدايت كه ناز ، داستان انتقادي مقاله
بود ، كرده منتشر ارديبهشت 1320 ، سوم ، سال موسيقي ، مجله
.است شده داستانناز ، نويسنده مستعان ، برآشفتگي باعث
در بوفكور از قسمتهايي حذف قائميان اظهارات به بنا
به نسبت او "بغض" و مستعان پياپي حملات و ايران روزنامه
شوخيآميز مقاله چاپ علت به مصور تهران مجله در هدايت
.است بوده داستانناز
در بوفكور متن كه است اين است محرز چه آن رو هر به اما
_ سال 1315 بوفكور متن با مقايسه در ايران روزنامه
فراواني تفاوتهاي و افتادگيها _ بمبئي دستي چاپ نسخه
خود تصميم از ناشي چه تفاوتها و افتادگيها اين.دارد
بر چه و _ است گفته هويدا فريدون كه چنان _ باشد هدايت
مستعان كه چنان _ باشد مستعان خودسرانه تصرف و دخل اثر
سال يك كه بوفكور ، بعدي چاپ در _ گفتهاند قائميان و
خود انتشارات جزو كتاب صورت به را آن ايران روزنامه بعد
.نيست ترديد محل است ، كرده منتشر
بوفكور سه تفاوتهاي
ايران روزنامه انتشارات بوفكور در كه است اين واقعيت
و بمبئي نسخه به نسبت هم است ، كرده "نظر تجديد" هدايت
ايران روزنامه در پاورقي صورت به كه نسخهاي به نسبت هم
چاپ سومين در هدايت كه ادعا اين اما.است شده منتشر
آن به زيادي مقدار و حذف را زيادي قسمتهاي" بوفكور
عبارت اين با ميتوان البته.است اغراقآميز "افزوده
هدايت كه كرد موافقت ناشناس _ گوينده _ نويسنده
كرده منتشر "جديدي اضافات و حذف و تصحيح" با را بوفكور
به و نيستند ، زياد مقدار به "اضافات و حذف" اين اما است ،
بوفكور كه اين در اما.ندارند "ساختاري" كيفيت هيچوجه
كوچكترين است بوفكور "نسخه صحيحترين" ايران انتشارات
وجود به آن در كه تغييري هر زيرا ;ندارد وجود ترديدي
نيز معتبر بنابراين و است ، هدايت خود دست اثر است آمده
.هست
روزنامه چاپ نسخه و بمبئي نسخه - نسخه دو اين تفاوت
كه نيست معنا آن به اما ندارد ، ساختاري جنبه - ايران
است اثري بوفكور زيرا ;هستند اهميت از خالي تفاوت موارد
"پاراگراف" نحوه و زباني خصايص و دقايق كه "فرهيخته"
.است تامل محل آن بندي
ايران روزنامه توسط شده منتشر بوفكور نسخه طبعا
هدايت ، خود لحاظ از كم دست بمبئي ، چاپ بوفكور به نسبت
آن نخست چاپ از پس سال پنج زيرا است ، معتبرتر و دقيقتر
آن در را لازم تغييرات و اصلاحات هدايت و است شده منتشر
.است آورده پديد
سال در كه بوفكور ، چهارم چاپ كه است توضيح به لازم
بر است ، شده منتشر هدايت مرگ از پس سال يك يعني 1331 ،
اين.است ايران روزنامه سوي از شده منتشر بوفكور اساس
كه چنان است ، بوده بوفكور بعدي چاپهاي اساس كه چاپ ،
و اعتضادالملك هدايت پدر نظر زير است ، نوشته قائميان حسن
نسخه با چهارم چاپ نسخهاست شده منتشر علوي بزرگ
مگر ندارد ، مهمي تفاوت ايران روزنامه سوي از شده منتشر
كلمه چند حذف و نقطهگذاري علايم و رسمالخط لحاظ از
چاپ نسخه در ;پرسشي جمله چند آغاز از "آيا" مانند
تقطيع نيز عبارتها و پاراگرافها از پارهاي چهارم
.كرد اشاره ميتوان تفاوتها اين از مواردي به.شدهاند
متن معتبرترين و دقيقترين شد ، گفته كه چنان اما ،
آن از و است ، رسيده طبع به ايران روزنامه توسط بوفكور
خود دست به و قلم به نيز بمبئي چاپ بوفكور متن كه جا
و دانست ، معتبر اثري بايد را آن است رسيده چاپ به هدايت
علاقهمندان براي است فرصتي حاضر كتاب در متن دو هر چاپ
را آن جزييات و دقايق تا بوفكور ، ويژه به هدايت ، آثار
.دهند قرار مداقه و مقايسه مورد
هفته خواندنيهاي
مرگ حتي است ، مسخره چيز همه
خالي قمقمههاي و سنگر
صادقي بهرام
صفحه 432_ زمان انتشارات
1380_ دوم چاپ
تومان 2500
متوسط طبقه از شخصيتهايي صادقي ، بهرام داستانهاي در
كه طوري ;ميگيرند قرار مضحك و متناقض وضعيتي در جامعه
نميتوانند آنها.نميماند باقي آنها براي جديتي هيچ
اميد آن به تلقي اين واسطه به تا كنند تلقي جدي را چيزي
اين در چيز همه.كنند تلاش آوردنش دست به براي يا ببندند
در صادقي بهرام خاص نگاهمرگ حتي است ، مسخره داستانها
فارسي برتر داستاننويس چند از يكي به را او كتاب اين
.است كرده تبديل زبان
رويا از گرفتن عكس
اعتماد
دورفمن آريل نوشته
كوثري عبدالله ترجمه
صفحه 181_ آگه انتشارات
1380_ اول چاپ
1100تومان
كه آدمهايي قصه.است تبعيد آدمهاي قصه "اعتماد"
دوست واقعيت از بيشتر را خوابهايشان را ، روياهايشان
جز دارد ، نام واقعيت هرچه آدمها ، اين زندگي در.دارند
در حتي كه دروغهايينيست چيزي دروغ و كابوس و هراس
دروغين واقعيتهاي همين.كرد ترديد ميتوان بودنشان دروغ
رويا سمت به را داستان آدمهاي كه است واقعي دروغهاي يا
عكس به را آدمها ميتوان حتي كه روياهايي ميدهد ، سوق
.كرد راضي آنها از گرفتن
ما شبيه آدمهايي و ما تصوير
زويي و فراني
سالينجر.دي.جي نوشته
زكريا ميلاد ترجمه
صفحه 185_ مركز نشر
1380- اول چاپ
تومان 1200
به را آدمها زويي و فراني اندازه به كتابي هيچ شايد
آدمهايي از دسته آن البته - آدمها.ندهد ارجاع خودشان
تصوير - هستند اطرافيانشان و خود شناخت جستوجوي در كه
و سحرانگيز خانواده.ميبينند كتاب در را خودشان
يافتن جستوجوي در كه را انساني هر گلاس حسرتبرانگيز
;ميدانند خود خانواده افراد جزء است خويش اصل
خويش شناخت به منوط را آدمها شناخت كه خانوادهاي
ساده زيباييهاي درك گرو در را خويش شناخت و ميداند
.زندگي
ميشود پير گري آقاي
گري دوريان فراطبيعي تصوير
كوكتو ژان:نوشته
مهيمني مازيار:ترجمه
صفحه 88_ نيلا انتشارات
1380_ اول چاپ
تومان 600
كه "وايلد اسكار" از است رماني نام "گري دوريان تصوير"
.نوشته را خود نمايشنامه آن اساس بر "كوكتو ژان"
چندان تفاوت قصه لحاظ به "گري دوريان فراطبيعي تصوير"
دوريان درباره قصه هم باز.ندارد "وايلد" رمان با زيادي
اما گرفته قرار همه توجه مورد زيبايياش كه است گري
خاطر به كس هر ميگويد متفاوت تابلوهاي نقاش "بازيل"
تصوير".ميكشند رنج دادهاند آنها به خدايان كه چيزي
كه ايناست كردن تغيير داستان "گري دوريان فراطبيعي
جرماش مدرك تنها دوريان.گريخت پيري از ميتوان چگونه
.ميكند پاره خنجر با را ميشود پير دارد كه تابلويي يعني
.است گري آقاي شدن پير شرح وايلد داستان از كوكتو روايت
زوال به رو نسل يك سرگذشت
شريفجان شريفجان ،
مدرسي تقي
صفحه 238_ نگاه انتشارات
1380_ چهارم چاپ
تومان 1200
زمان در كه است مدرسي تقي آثار از يكي شريفجان شريفجان ،
در.گرفت قرار نويسندگان و منتقدان توجه مورد انتشار
به رو كه ميبينيم را نسلي سرگذشت ما شريفجان شريفجان
را نسل آن جاي بورژوازي تعبيري به يا نو نسلي و است زوال
گفت ميتوان تسامح با.ميگيرد است زوال به رو كه
است بورژوازي به فئودالي دوره از گذر شريفجان شريفجان
شكل طبقههاي با ما اينجا.آن غربي دقيق تعبير به نه اما
.نيستيم روبهرو گرفتهاي
آشنا غريبه
آلوارز خوليا آثار و زندگي به نگاهي
لاتين آمريكاي پروانه
سرشت محمدي مريم ترجمه
به لاتين آمريكاي شاعر و نويسنده آلوارز ، خوليا شهرت
را لهجهشان چطور گارسيا دختران":است رمانش اولين خاطر
.(1991) "دادند دست از
ديد ، خود به را نژادي _ قومي رمانهاي از موجي دهه 90
اين الگوي عنوان به گارسيا دختران رمان ميان اين در كه
از كه اتوبيوگرافي رمان اينشده شناخته جديد ادبي ژانر
"كتاب 1991 بهترين" عنوان به "جورنال لايبرري" سوي
.شد مايلز جفرسن / اوكلند پن جايزه برنده شد ، شناخته
چه ميكند ، زندگي متحده ايالات در سال 1960 از كه آلوارز
ميپردازد موضوعاتي به هميشه رمانهايش در چه و اشعار در
انتظارات مثل ، موضوعاتياست او خود شخصي تجربه كه
زندگي مشكلات شخصي ، اميال و آرزوها با تقابل در خانوادگي
بيان زبان دو به را خود احساسات و افكار و فرهنگ دو با
.كردن
تنيده هم در داستان پانزده از كه گارسيا دختران رمان
و آلوارز همچون كه است چهارخواهر داستان شده ، تشكيل
متحده ايالات به و گريخته دومينيكن جمهوري از خانودهاش ،
معكوس زماني لحاظ به رمان اين فصلهاي.كردهاند مهاجرت
در آن ديد زاويه.تا 1956 سال 1989 از يعني شده ، نوشته
شخص سوم شيوه به روايت از و ميكند تغيير داستان نيمه
گارسيا خواهران يعني ميرسد ، خاطرهگويي و خاطرات به
از شوند ، آمريكايي كه اين از پيش را ، جوانيشان خاطرات
و تلخ است تصويري كتاب اين.ميكنند تعريف خودشان زبان
خانوادهاي داستان آلوارز ، خانواده از خندهدار و شيرين
متحده ايالات در جديد زندگي با را خود ميكند تلاش كه
و دلتنگيها سردرگميها ، روايت گارسيا دختراندهد وفق
تبعيضها از ناشي كه ضربههايي ;است روحي ضربههاي تحمل
كه گونهاي به تازه محيطي با سازگاري براي تلاش و است
.ندهند دست از راه اين در را زيادي چيز آدمها
عنوان به ،(1994) "پروانهها زمان در" آلوارز دوم رمان
و انتخاب "آمريكا كتابخانه كانون برجسته كتاب"
رمان اينشد "ملي كتاب منتقدان محفل جايزه" فيناليست
منتقدان تحسين مورد سخت او رمان اولين مانند نيز تاريخي
و زمان جابهجايي از آلوارز هم رمان اين در.گرفت قرار
_ چهارخواهر قصه _ داستاناش گفتن براي متعدد راويهاي
با كاملا راويها از يكي وجديت لحن اماميكند استفاده
داستاني اساس بر "پروانهها زمان در".است متفاوت بقيه
،"پاترشيا" نامهاي به خواهر سه داستان است ، واقعي
كردن محكوم خاطر به كه ، ميرابال "ترزا ماريا" و "مينروا"
سال در دومينيكن ، جمهوري در او ديكتاتوري و "تروخيلو"
سه اين قتل باميشوند كشته مخفي پليس دست به 1960
ميشود پا به شورشي بودند معروف "پروانهها" به كه خواهر
.ميشود ترور واقعه اين از پس سال يك "تروخيلو" سرانجام و
در نوامبر تاريخ 25 شهيد ، خواهر سه اين ياد به اكنون و
"زنان عليه خشونت با مقابله جهاني روز" لاتين ، آمريكاي
.است گرفته نام
آنها زندگي داستان نوشتن آرزوي در مدتها كه آلوارز
اين از كه "دد" چهارم خواهر كردن پيدا با سرانجام بود ،
مصاحبههاي با توانست بود ، برده در به سالم جان واقعه
از را بسياري غني جزئيات بازمانده ، خواهر اين با خود
حقيقت در.بياورد دست به شهيد خواهران خصوصي زندگي
نهضت عضو كه ،"ميرابال" خواهران متهورانه زندگي داستان
آلوارز فرهنگي ميراث غمانگيزشان ، مرگ و بودند مقاومت
از هرگز آنها ميخواست داستان اين نوشتن با او.است
.نروند يادها
تا باشد نزديك خود فرهنگي حوزه دو هر به ميخواست او
و برجسته چهرههاي اين متحده ايالات مقيم دومينيكنيهاي
و آورند خاطر به ظلم مقابل در را ايستادگيشان
خشونت اوج در كه سهزن ، اين با را آمريكايي خوانندههاي
داستان روايت آلوارز هدف.كند آشنا ميكردند ، مقاومت
و گانگستر جمهورهاي رئيس و ديكتاتورها بيپايان
را دنيا نگاه ميخواست او.نبود رژيمها و انقلابها
و اتحاد ويژگياش كه كند دومينيكن تاريخ از بخشي متوجه
.بود مردم اخلاقي گزينشهاي و يكپارچگي
(1997) "!يو !" يعني خود رمان سومين نوشتن براي آلوارز
ميرود _ گارسيا خواهران _ اولاش رمان سراغ به ديگر بار
مخفف "يو"] "گارسيا يولاندا" يعني رمان اصلي شخصيت و
هم رمان اين درميگيرد عاريت به را [است نام همين
به اما ميكند ، استفاده مختلف ديدهاي زاويه از آلوارز
هيچ كه تفكر اين از متفاوت.اول رمان با متفاوت شيوهاي
بلكه.نميشود روايت "يو" زبان از رمان بخشهاي از يك
داستان كه هستند ديگر آدمهاي و او خانواده اعضاي اين
هر كه است جا اين جالب و ميكنند تعريف يو براي را خود
از آنها رنج و خشم شرح كه آنها ، داستانهاي از يك
ميشود ، روايت كوتاهي داستان صورت به است ، استثمار
تشكيل را آلوارز رمان نهايت در و ميشود چيده كنارهم
روايتياش ، جذابيتهاي كنار در داستان ، اين.ميدهد
از برخواسته زندگي و هنر ميان رابطه از است جالبي تفسير
.آن
جمعه داستان
خاطرهها و شهرها
كالوينو ايتالو فرشته
يلدا ترانه ترجمه
بر سر زورا1 كوه ، رشته سه و رودخانه شش از گذر پس در
ديگر باشد ، ديده را آن بار يك كس هر كه شهريميآورد
زورا كه آنرو از نه البته.ببرد يادش از نميتواند
جا به ذهن در خاص تصويري خاطرهانگيز شهرهاي ديگر مانند
دارد را خصوصيت اين زورا كه دليل اين به بلكه ميگذارد ،
خيابانها ، ترتيب:گيرد جاي آدمي خاطر در نكته به نكته كه
خانهها ، پنجرههاي و درها كوچهها ، سوي دو خانههاي
اينها از يك هيچ در اگر حتي ميشود ، سپرده ياد به همه
لغزش طرز در شهر رازنكند بروز نادري ويژگي يا زيبايي
موسيقي نوشته يك در نتها مانند كه است اشيايي بر نگاه
آن در را نتي جاي بتوان كه بيآن ميآيند ، سرهم پشت
.كرد پيش و پس يا داد تغيير
شب است ، شده ساخته چگونه زورا ميداند حفظ از كه مردي
خيال عالم در نميبندد ، فرو را چشمانش خواب وقتي هنگام ،
ساعت كه ميآورد ياد به و ميزند قدم زورا خيابانهاي در
برج شاخه ، نه فواره سلماني ، دكان راه راه سايبان مسي ،
زاهد مجسمه فروش ، هندوانه دكه ستارهشناس ، شيشهاي
و سرنبش قهوهخانه خزينه ، حمام شير ، و خلوتنشين
سرهم پشت ترتيبي چه به ميرود ، بندرگاه تا كه بيراههاي
به نميشود پاك ذهن از كه شهر اين.گرفتهاند قرار
خود ميل به ميتواند كس هر كه ميماند آهنين شبكهاي
آن خانههاي در بسپارد خاطر به ميخواهد كه را چيزهايي
اعداد ، فضايل ، نامي ، مردان اسامي مثلا دهد ، جاي
فلكي ، صور جنگها ، تاريخ موادمعدني ، و سبزيجات دستهبندي
مسير از نقطه هر و مفهوم هر بين.مبحثي از بخشهايي يا
در كه شيوهاي به كرد ، برقرار تضادي يا همگوني ميتوان
جهان مردان داناترين گونه بدينبرانگيزد خاطرهاي دم
به امابردارند از خود ذهن در زورا كه هستند آنهايي
آنرو از زورا ، شهر:كردم سفر عزم شهر ديدار قصد به عبث
و بيتحرك خاطرها ، در ماندن زنده بهتر براي ميبايست كه
و پاشيد هم از رفت ، تحليل تدريج به بماند ، باقي ثابت
است20 كرده فراموش را آن نيز زمين حتي.شد ناپديد
:پينوشت
زمين در افسانهاي كوهي فراز بر معبدي در بتي ،Zora.1
داور
نامرئي شهرهاي كتاب از برگرفته.2
بيشتر ريال چند خاطر به
آزرم محسن
ميدهند فصل تغيير از خبر بادها
عيدفطر و تابستان فصل دو اكران ، فصلهاي ميان در
معمولا كارگردانان و تهيهكنندگان.دارند خاصي مقبوليت
به فصل دو اين از يكي در فيلمهايشان ميدهند ترجيح
فيلمهاي فقط فصل دو اين در بار اولين شايد.درآيد نمايش
درآمده نمايش به خوب كارگردانهاي فيلمهايياز يا و خوب
سالها اين در پسنديده رسم آن ميرسد نظر به اما باشد ،
جهت چند از امسال عيدفطر اكران.نيست توجه مورد چندان
كه اندازهاي به فيلمهايش اگر حتي است ، توجهي قابل فصل
داعيه كدام هر اكران اين اصلي فيلم پنج.نكنند فروش بايد
بيشتر فروش اميد به سازندگانشان و دارند بيشتر فروش
اين دستاندركاران شايد.كردهاند پرده روانه را آنها
آن و باشند داشته نظر اشتراك نكته يك در فقط فيلمها
.فيلمهاست فروش به اميدشان
سر پيرانه عشق ;رخساره
حكايت كه است امسال فيلم دومين اين "مارال" فيلم از پس
تفاوت اين با.ميگذارد تماشا به را پيرمرد يك شدن عاشق
است شاعري بلكه نيست بازار تاجر فيلم مرد پير اينجا كه
.گذرانده عشقاش به رسيدن پي در را عمرش از سالها كه
از پس مشهدي ساله چهار و پنجاه كارگردان "قويدل امير"
.است داده ادامه را فيلمسازي ديگر بار ساله نه وقفهاي
در است حركت عاشق كه كسي" است گفته جايي ما فيلمساز
نيستند ، من فاضله مدينه پرفروش فيلمهاي ميپوسد ، انزوا
اتفاق سال نه از پس قويدل حركت اما"هستم حركت عاشق من
.نميرسد نظر به خوشايند هم چندان كه اتفاقي.ميافتد
"سپانلو محمدعلي" و فيلم اصلي نقش در "حجار ميترا" بازي
تماشاگران محرك ميتواند "شهريار استاد" نقش در
كه ديد و ماند منتظر بايد همه اين با باشد ، علاقهمند
.ميكند فروش اندازه چه تا جانبياش تبليغات مدد به فيلم
مانع يا محرك ميتواند "رخساره" فيلم فروش عدم يا فروش
.باشد قويدل بعدي حركتهاي
هست رمزي اسم ما بين ;سگكشي
هميشه كه است كارگردانهايي معدود جزو "بيضايي بهرام"
هر او حرف.ميداند نساختهاش فيلم را خود اثر بهترين
.برميگردد او تيزبيني و دقت به است ، تلخي نكته حاوي چند
به سر لحظهاي كه ميشود آن از مانع او نگر آينده نگاه
سينماي چكيده كلي ، نگاه يك در سگكشي.برگرداند عقب
در نوعي به او علاقه مورد مضمونهاي همه و است بيضايي
وقفهاي از پس ما فيلمساز.نشستهاند هم كنار فيلم اين
به فيلماش تازهترين و داده ادامه را فيلمسازي ساله نه
آنتونيا".است بديع و جذاب اثري مردم و منتقدان گواهي
سگكشي ، پايان در گلرخ":بود نوشته فيلم اين درباره "شركا
ايران ، سينماي ديگر مردان حتي و زنان از بيشتر كه اين با
گلو در بغضي گرچه) وقار با خورده ، رودست خود عشق از
زخمهايش از قدرتمند چه و مينشيند فرمان پشت (دارد
در [..] دارند احتياج زمان به ترميم براي كه ميگويد
پايان در دوري نماي در معاصر ناصر درآمدن زانو به عوض
درآمده ، زانو به كه مردي" از است تصوير بهترين سگكشي ،
."ايران سينماي در
خبرنداري و ميشي پير داري ;يلدا شب
،"يخ گل" و (كابينه) "شاه" ناكام تجربههاي از پس
روي را خود فيلم شخصيترين نوعي به "پوراحمد كيومرث"
كه نامهوار زندگي فيلمي.است برده سينماها پرده
او.دارند پوراحمد شخصي زندگي در ريشه مولفههايش
يك تقريبا هم من افتاد ، برايم اتفاق آن وقتي":ميگويد
بستم ، خودم روي را در و خانه آمدم يعني كردم كاري چنين
شب" فيلم ".كردم قطع را خانه زنگ حتي.كشيدم را پردهها
.درنيايد زانو به تا ميكوشد كه است مردي درباره "يلدا
زندگي از مدتي تا را او مهاجرتشان و فرزندش و زن رفتن
نفس حديث فيلم بخش يك:ميگويد پوراحمد.ميكند نااميد
چند هر متعهد ، آدم براي من نظر به فيلمي هر اساسا.بود
حديث طوري يك حال هر در اما نميآيد ، خوشم متعهد گفتن از
پس افتاده ، اتفاق من زندگي در مهاجرت يك قبلا.است نفس
.است نفس حديث فيلم اصلي چارچوب
من سرزمين رازهاي ;شده گم قطعه
.بود آفرين جنجال ابتدا همان از "ميري مازيار" اول فيلم
با كه اين تا داشت نامعلوم سرنوشتي عملا ناتمام قطعه
بود گونه اين.گرفت نمايش پروانه ارشاد ، سابق وزير وساطت
مسئله نشد ، ديده فيلم قصه و رفت بالا حساسيتها كه
كمرنگ و عاشقانه قصه كه بود گونهاي به هم فيلم موسيقي
براي است سندبادوار سفري ناتمام قطعهنيامد چشم به فيلم
كم كم كه لالاييهايي.ما سرزمين رازهاي و آوازها يافتن
مصطفي".نيست آنها فكر به كسي و ميشوند محو دارند
به ناتمام قطعه":بود گفته فيلم اين درباره "فخر جلالي
دست آن از.است شريفي فيلم دارد كه مشخصي ضعفهاي رغم
باور را فيلم فيلمساز نخست ، گام در كه است فيلمهايي
از ميري.دارد قلبي اعتقاد ميگويد چه آن به و كرده
را شريفاش نگاه و نميكند استفاده سوء هم حساساش موضوع
".ميكند حفظ عشق و آواز به
نميشناسيم كه مردي ;ري مسافر
آن از آشناتر اول وهله در شايد حسني عبدالعظيم شاه حضرت
در اما كنيم پيدا احتياج زندگياش داستان به كه باشد
هيچ خط چند جز او زندگي از درمييابيم كه است بعد وهله
"(ع)علي امام" سريال كارگردان "ميرباقري داود".نميدانيم
امام ياران از مردي داستان خود سينمايي تجربه سومين در
فيلم مركزي هسته".ميكشد تصوير به را شيعيان دهم
اصيل تفكر نماينده جايگاه در عبدالعظيم حضرت رويارويي
و ديني مختلف نگرشهاي نمايندگان با شيعي - اسلامي
سفرش مسير در اواست زمانه و سال آن در ايدئولوژيك
و اقوام از بسياري با را تشيع و اسلام راستين حقايق
تعيين پيش از مسير جريان در يا تصادفي طور به كه فرقهها
و ميگذارد ميان در گرفتهاند ، قرار راهش سر بر سفر ، شده
و ميبيند هم را آنان باورهاي و ديدگاهها مقابل در
با بعد سال دو يكي "ري مسافر" فيلم است قرار ".ميشنود
كاري.شود پخش تلويزيوني مجموعه يك عنوان به مجدد تدويني
.است شده انجام "مقدس مريم" مجموعه مورد در اكنون هم كه
بيشتر ريال چند خاطر به
فروش پر اندازه چه تا تازه اكران ديد و ماند منتظر بايد
گرمي فصل زيادش ، گرماي رغم به امسال تابستان.بود خواهد
نظر به كننده راضي فيلمها فروش و نبود سينما براي
شايد برنميگردد ، فيلمها كيفيت به فقط ماجرا.نميرسيد
عوامل از يكي تماشاگران ، براي مجهز سالنهاي نبود
به فيلم پنج اين اينها همه باباشد فيلمها نفروختن
يك در تا گرفتهاند قرار هم كنار بيشتر ريال چند خاطر
زودي اين به كه رقابتيكنند ثبت را خود نام رقابت
.زد حدس را پايانش نميتوان
بر ميان راههاي
ايران سينماي در "ريتم" مشكل و تقطيع
پوريا امير
صحنهها تقطيع ضرباهنگ و صحنه دروني ضرباهنگ ريتم ، مسئله
به معضلي از پرهيز و فيلم زمانبندي يكديگر ، به نماها و
سينماي مطرح و فعال فيلمسازان براي "مرده زمان" نام
است؟ مهم حد چه تا ايران
اكران جز ،"رخساره" و "يلدا شب" ،"سگكشي" ،"ري مسافر"
رغم به اما.ندارند هم به ربطي هيچ واقع در همزمان ،
اهميت و نقش به كمتوجهي لحاظ به اساسيشان ، تفاوتهاي
سينمايي ، روايت يك اجزاي همه در "ريتم" عنصر حياتي
خاطر به ويژه به اول ، نگاه در كه دارند اشتراكي نقطه
و عجيب است ممكن بيضايي ، فيلم موثر و دقيق تدوين
و مواد ميزان و صحنهها ترتيب.بيايد چشم به تناقضآميز
در و روشني به آنها ، از يك هر در جاري داستاني مصالح
با حتي ري مسافر كه ميداد نشان فيلمبرداري مقطع همان
همه توانست نخواهد هم ساعت سه نامتعارف طول به نسخهاي
به كه نيست فيلمي اينكند بازنمايي را داستاني سير اين
زاويه از و باشد متكي نشيب و پرفراز رخدادهاي و حوادث
.كند جلب و جذب خود به را مخاطب بتواند آنها به پرداختن
"سفر" خط پيگيري بر ميرباقري فراوان تاكيد عوض ، در
منزلگاهها از يك هر در او معنوي تاملات و (ع) عبدالعظيم
و زرتشتيان تا طبري متعصب شيعيان تا گرفته خرمدينان از)
از فيلم كه ميكند ايجاد را ضرورت اين خود به خود ،(غيره
با آن ، در مطرح شريعتي _ نظري بحثهاي و منزلگاه هر
اما.بپرهيزد ملال خلق از و بگذرد ريتم متوسط سرعت رعايت
در حتي بلكه نيفتاده ، اتفاق اين تنها نه ري مسافر در
از موجب فيلم ، تدوين روند در باورنكردني اشتباهات مواردي
عنوان به.است شده متن در سببيت عوامل از بخشي رفتن دست
در عباسي ، متوكل وليعهد سه ختنه طولاني صحنه مثال ،
خليفه ترك همسر پرخاش صحنه براي است مقدمهاي فيلمنامه
بغاي همچون تباراني ترك اختيارات افزايش و (جعفري بهناز)
را مقدمه فيلم ، در كه حالي در.سپاه و دربار در شرابي
!است شده حذف تدوين مرحله در اصلي صحنه اما ميبينيم ،
سگكشي ، در آن به مربوط كاستيهاي و ريتم مسئله به اشاره
درام بردن پيش طرفي از.ميگيرد خود به متناقضي شكل
فرعي ، و اصلي كنش و شخصيت همه اين با فيلم اين پيچيده
در اما.نميشد ممكن بيضايي سنجيده تدوين بدون طبعا
الزاما تدوين در رفته كار به ظرافتهاي و دقت حال ، عين
ريتم سكانسها ، همه در سگكشي كه نيست معنا اين به
به مربوط نماهاي ريتم اين ، از غير به.دارد مناسبي
خروج نماهاي ويژه به و سنگستانيها با گلرخ مشاجره
خيلي ميتوانست ساختماني ، مجتمع آن محوطه از او اتومبيل
توجه.دهد كاهش را صحنه كل زمان و باشد اين از سريعتر
طول همين با صحنهها اين حفظ به فيلمساز اصرار كه كنيم
جدلهاي از بسياري به نهايت در تدوين ، ريتم و زماني
فيلم اكران سرنوشت بود نمانده چيزي كه انجاميد حاشيهاي
!كند معلق را
مناسب ضرباهنگ رعايت كه آن با هم "شبيلدا" فيلم حتي
شدن 90درصد سپري اثر در تماشاگر خستگي از جلوگيري براي
فيلمساز اساسي چالش عنوان به را خانه يك در صحنهها
اثرگذاري يا بديع ايدههاي نتوانسته عملا داشته ، پيشرو
.بگذارد اجرا به و بيابد كشدار و كند ريتم از رهايي براي
ترانه كردن ضبط صحنه بوم ، روي بر سهتار نقاشي صحنه
شمع با تكنفره رقص صحنه دختر ، براي "خوشگلك نازي"
كردن روشن شمع و خانه به ورود صحنه خصوص به و فشفشهاي
اصلي خط پيگيري با فيلم ، پايان در (هاشمپور هليدا) پريا
حساب به "مرده زمان" حكم در حتي و زائد كاملا قصه ،
نميداند كه اين از تماشاگر ملال كه است طبيعي و ميآيند
نگران و كند دنبال را رويدادهايي چه بايد صحنهها اين در
جلوه فيلم واحد لوكيشن از ناشي ملال از بيش باشد ، چه
.ميدهد
و بيتوجهي ميزان بيشترين كه "رخساره" فيلم نهايت ، در
دارد ، خود همراهان بين در را ريتم اهميت به نسبت غفلت
زيرا.ميدهد اختصاص خود به نوشته اين در را حجم كمترين
قابل فيلم اين روايت مسير در كه اتفاقاتي مجموع اساسا
(دقيقه يا 30 مثلا 20) كوتاهي زماني مقطع در اشارهاند ،
فلاش در چه فيلم ، بقيه !تمام بعد ، و است نمايش قابل
علي محمد) فرزام استاد جواني دوره سفيد و سياه بكهاي
در چه ،(حجار ميترا) رخساره به او عشق و (سپانلو
محبوبش پرستار و استاد زدن پرسه و خواندن شعر صحنههاي
يكسره فيلم ، اواخر ميهماني طولاني فصل در چه و (حجار)
كه گفت بتوان شايد !ميشوند محسوب "مرده زمان" جزو
با آن تطويلكشنده و قصه بودن خطي دو لحاظ به "رخساره"
به موسوم چيزي وجود به قايل اگر اصلا) كند شدت به ريتمي
امسال ايراني فيلمهاي بين در ،(باشيم فيلم اين در ريتم
فيلم ، اين عاطفي مثلا صحنههاي همه در:است ركوردار
صحنهها اين صرف كه زماني ولي ;نميافتد مهمي اتفاق هيچ
اختصاص خود به را كار كل درصد از 75 بيش عملا ميشود ،
.ميدهد
همه در ريتم اهميت از غفلت كه نيست روشن درستي به
منتقدان براي چه) فيلم يك نمايش منفي و مثبت بازتابهاي
سينماي در معادلاتي چه اثر بر و كجا از ،(مردم براي چه و
است؟ شده همهگير ايران
ذرهبين زير هاليوود
جدي كمدي يك:كري جيم
"دارابونت فرانك" ساخته آخرين (Magestic) باشكوه فيلم
آمريكا سينماهاي در دسامبر امروز 21 "كري جيم" بازي با
.ميرود پرده روي به
از اثري كري جيم قبلي فيلمهاي برخلاف فيلم اين در
او بازي و نميشود ديده او معروف و ديوانهوار حركات
روي مردي" و "ترومن نمايش" نظير فيلمهايي روال در بيشتر
دارابونت ، قبلي فيلم دو شبيه فيلم ساختار.است "ماه
نامزد دو هر كه است "شاشنگ رستگاري" و "سبز دالان"
"باشكوه" در كه تفاوت اين با بودند ، اسكار جايزه دريافت
قصه باشكوه فيلم.دارد وجود زيادي كمدي و طنز مايه
روايت "كارتي مك" دوران در را فيلمنامهنويسي مشكلات
كمونيسم از طرفداري به متهم فيلم اين در كري جيم.ميكند
.ميشود ممنوعالقلم دليل همين به و ميشود
دست از را خود حافظه رانندگي حادثه يك جريان در او
شهر آن بومي قهرمان با كوچك شهري به ورود با و ميدهد
به را فيلم سياق و سبك منتقدان..ميشود گرفته اشتباه
شبيه هاليوود كلاسيك فيلمساز "كاپرا فرانك" آثار
لورا" و "لاندو مارتين" ،"كري جيم" بر علاوه.ميدانند
.ميكنند بازي باشكوه فيلم در هم "هولدن
آستانهجدايي در وكلا:رايان مگ و گر ريچارد
نام به فيلمي در "رايان مگ" و "گر ريچارد" است قرار
فيلم اين در "رايان" و "گر".شوند همبازي "Wedlocked"
آستانه در ازدواجشان كه ميكنند بازي را وكيل دو نقش
اتفاق اين از جلوگيري براي آنها.است گرفته قرار فروپاشي
توصيه آنها به نيز او و ميكنند مراجعه روانپزشك يك به
نويسنده.كنند سر هم با نيز را ديگر روز دو تا ميكند ،
.است "ايوانز تامپسون" عشقي - كمدي فيلم اين فيلمنامه
در بازي براي شدت به "رايان مگ" و "گر ريچارد" اينكه با
هر از قبل مجبورند اما كردهاند ، تمايل ابراز فيلم اين
پايان به ديگر فيلمهاي قبال در را تعهداتشان چيز
.برسانند
"طنابها برابر در" فيلم در بازي مشغول رايان مگ
و است "داتون چارلز" كارگرداني به (Against the ropes)
حاضر حال در "زيتاجونز كاترين" همراه به نيز "گر ريچارد"
.ميكند بازي (مارشال راب) "شيكاگو" موزيكال فيلم در
مرحله به lockedتWed فيلم اگر كه است داده خبر ورايتي
"بلك تاد" و "بلومنتال" ،"جيسون" ،"استيوتيچ" برسد ، توليد
كلمبيا كمپاني و ميگيرند عهده به را آن تهيهكنندگي
.ميكند قبول را آن پخش "پيكچرز"
هندوستان در رديابي
آماده "آدامز لارن جويي" و "كويين اد" ،"كايتل هاروي"
.ميشوند (beeper) "ردياب" فيلم در بازي
شركت براي كه (كويين اد) است پزشكي درباره فيلم داستان
سفر اين در.ميكند سفر هندوستان به علمي كنفرانس يك در
ردياب يك او به تنها و ميربايند را او پسر ناشناس گروهي
.ميدهند
كه ميشود قاچاقچيان مقر وارد ردياب اين وسيله به او
طرف از.دارد عهده بر "كايتل هاروي" را آنها كرده سر نقش
ربايندگان جستوجوي در نيز (آدامز لارن جويي) پليس ديگر
و ميشود فيلمبرداري هندوستان در فيلم.است كودك
عهده بر مخفي فيلم كارگردان شولدر جك را آن كارگرداني
.دارد
"قطعهناتمام"گفتوگوبامازيارميريكارگردان
نبود افتخاري من براي فيلم توقيف
اكبري مينا
كه رفتيد سوژهاي سراغ به خود تجربه اولين در چرا &
بود؟ آن در سانسور يا توقيف امكان
بروم سوژهاي دنبال نكردم فكر اصلا كارم اولين در من
اين مشكل به اصلا يعني.خير يا برميخورد مشكل به كه
آن خاطر به كه داشتم دلنگراني يك.نكردم فكر كار
كه بود سالي و 3 رفتم20 سوژه اين سراغ دلنگراني
مراحل و كارها دنبال.بسازم را فيلم اين ميخواستم
يك كه شد شروع جا آن از من دلنگراني همه.بوديم انجامش
و بود بلد خوب بسيار را ملي موسيقي كه ميشناختم را زني
به مرا مسئله اين.نميخواند ديگر ولي داشت هم خوبي صداي
خواندن لالايي ما كودكان و بچهها اگر كه انداخت فكر اين
ديگر ميخواند ، برايشان خواب هنگام مادرشان كه را
سر بلايي چه را ، خواندن كنند فراموش ما مادران و نشنوند
مديون آن از نيمي كه موسيقيايميآيد موسيقي نوع اين
.است سرزمين اين زنان
داريد؟ آشنايي چقدر محلي موسيقي با خودتان &
دوست خيلي شنونده عنوان به را محلي موسيقي كم ، خيلي
به مرتب و كردستان موسيقي و خراسان موسيقي مخصوصا دارم ،
اين و هستم محلي موسيقي آثار دنبال پژوهشگر ، يك عنوان
.ميكنم جمعآوري را موسيقي نوع
براي آماتور بازيگر از استفاده فيلم ضعفهاي از يكي &
و دوم نقشهاي در حرفهاي بازيگران بازي و فيلم اول نقش
بوده؟ چه انتخابتان اين دليل بود ، سوم
باشد ، فرهاد كه فيلم يك نقش ميخواست دلم واقعا من
نمود نقشش زياد نظرم به هم الان.نيايد چشم به زياد
آقاي فقط نداشتم ، چندان هم حرفهاي بازيگر نداشته ،
كردم استفاده بنا نقش در ايشان از كه بود قاضيمرادي
اين در بيشتر ولي.بود نقش اين مناسب خيلي كه اين براي
تماشاگر تا نباشم حرفهاي بازيگر دنبال بودم درصدد فيلم
داستان و كند دنبال را موضوع بلكه نرود بازيگر دنبال
اول بازيگر و داشته ضعف فيلم اگر ولي شود عمده "حيران"
.بازيگر نه است من ضعف كند بازي خوب نتوانسته
جايگزين (ميخواند سيمابينا كه پلاني) فيلم آخر حذف &
جريان زده زيادي صدمه فيلم به كر موسيقي قطعه يك كردن
چيست؟ آن دليل و حذف اين
توقيف.شود اكران شده طور هر فيلم اين ميخواست دلم من
يك اين ميكردند فكر خيليها نبود ، افتخاري برايم فيلم
ولي ندهم فيلم حذف به تن كه ميكردند اصرار و است بازي
سينماهاي پرده بر را كاريم تجربه اولين داشتم دوست من
نميشود كه است طور اين شرايط حالا.ببينم ايران
راه بهترين و گذاشت دليلي هر به حالا را زنان تكخواني
جايگزين را زنان (كرال) كر موسيقي قطعه يك كه بود همين
دوباره را فيلم كه اين تا است بهتر حال هر به.كنم آن
.ميخورد خاك يا ميكرديم فيلمبرداري
نقش براي است حرفهاي عكاس كه بيات غوغا انتخاب دليل &
بود؟ چه حيران
.بود ذهنم در كه بودم حيراني يك دنبال هميشه من
هيچ داشت ، واقعيت و بودم ديده كه حيراني آن از متاسفانه
از من كه سال يك از پس حيران آن چون.نداشتم تصويري
.بود كرده فوت برگشتم كانادا
گفت و گرفت تماس من با برومند خانم روزي يك كه اين تا
است بيات خانم گفت هست؟ كي گفتم كردم پيدا را حيرانت كه
اصلا من.دارد حيران به بسياري شباهت ايشان ديدم من و
نقش اين از بسيار او اما كند بازي ايشان نميكردم باور
.كرد استقبال
اجازه حيران هم باز كه ميشود تمام آنطور فيلم آخر &
نخواندن يعني خود هميشگي سنت به و شود ضبط صدايش نميدهد
.ميماند باقي
آن براي خودش تماشاگر تا گذاشتم باز را فيلم پايان من
او كنند فكر ديگران كه جوري هر حيران اما.بگيرد تصميم
معتقدم كه اين براي و نميشود ضبط صدايش كه ميكند احساس
يك كه اميدوارم بنابراين بشود بايد قانونمند چيز همه
.شود ضبط حيران صداي قانونمند بشود روزي
جمعه صداي
؟ ديگري حنجره از چرا..ما صداي
فرشاد هومن دكتر
بزرگداشت ويژه - فرهنگ سال صد برنامههاي مجدد پخش
فرهنگ شبكه از - "خالقي روحالله" موسيقي بزرگ استاد
از هميشه كه دلايلي بهشد قطع اسلامي جمهوري صداي
مملكت شنيداري رسانه بزرگترين اين و است پوشيده شنوندگان
و) نبوده قائل احترام آنقدر شنوندگان براي هيچوقت ما ،
برنامههاي سري اين.بدهد توضيح را پخش قطع علت كه (نيست
خالقي روحالله استاد بزرگداشت مخصوص كه "فرهنگ سال صد"
و گرفته مصاحبه موسيقي معتبر كارشناس نفر شصت از بود ،
و خالقي استاد سخن و ساز از شنيدني بسيار تكههاي
استفاده ملي موسيقي هنرستان شاگردان گفتار و نوازندگي
موسيقي ، دوستدار يك و عاشق شنونده يك عنوان به.بود كرده
شنيدن از بايد ناگهان چرا كه بزنم حدس نميتوانم واقعا
چرا نميدانم اين ، از گذشتهشويم محروم برنامهها اين
و بيبيسي نظير بيگانه راديوهاي از بايد برنامهها اين
و ماست فرهنگ صداي صداها ، اين.شود پخش آزاد اروپاي
به بايد خاك و آب همين داخل در ما خود حنجره از حتما
اين از بيرون كه ديگري حنجرههاي از نه برسد ، ما گوش
.ميزنند ايراني و ايران از دم روز و شب و هستند مملكت
از معيري رهي محمدحسن استاد و خالقي روحالله استاد
دو اين آثار.هستند معاصر ادب و موسيقي مفاخر بزرگترين
مانعي هيچ بدون گذشته سالهاي اين تمام در بزرگوار
دو اين آثار.است نداشته مشكلي هرگز و كرده پيدا انتشار
ايراني و ايران افتخار باعث گلها برنامه در خصوص به تن
نسل توجه جلب باعث بزرگان ، اين صداي سراسري پخش.است
ماهوارهاي امواج هجوم در شبانهروز كه است ما جوان
خود گذشته فرهنگ با كلي به ديگر سال ده تا و هستند
بهترين كه است اينجا تاسفآور.شد خواهند بيگانه
پخش مجال نامعلوم علل به كشور همين در داخلي ، توليدات
بيگانه ، شبكههاي از پخش با عوض در و نميكنند پيدا
براي را سياسي - فرهنگي استفادههاي سوء امكان
.ميكنند فراهم شبكهها آن گردانندگان
تمدنها:فرمودهاند صبا ابوالحسن استاد زندهياد
كه باشيم هوش بهميماند باقي هميشه هنر ولي ميروند
و برسانيم فرهنگ و هنر گوي و گفت به را تمدنها گفتوگوي
.كنيم شروع خودمان هنري ميراث حفظ از اول ، قدم در
قاب در سينما
بازي
فرودگاهي مهدي
سينما برنامه در و سيما چهارم شبكه از امشب كه فيلمي در
نقش ايفاي به شونپن و داگلاس مايكل شد ، خواهد پخش 4
هنرپيشه دو اين از بيش حتي كه نامي اما پرداختهاند ،
كارگردان فينچر ديويد گيرد ، قرار توجه مورد بايد مشهور
فيلم از پيش او.است هاليوود روزهاي اين سينماي موفق
دو تنها نشست خواهيم آن تماشاي به امشب كه (1997) بازي
جلوي را (1995) هفت و (1992) بيگانه 3 نامهاي با فيلم
روايت و بصري چشمگير خلاقيت اما است ، برده دوربين
از قبل كه جواني كارگردان براي فيلم دو همين تاثيرگذار
تبليغاتي فيلمهاي ساختن زمينه در تجاربي از فقط آن
.ميآيد شمار به وصف غيرقابل جهش يك است ، بوده برخوردار
علاوه ايران سينماهاي از برخي در هفت فيلم عمومي نمايش
دليل به اثر ، انكارناپذير و برانگيز تامل جنبههاي بر
فرانسوي ايرانيالاصل فيلمبردار خنجي داريوش فيلمبرداري
خنجي درخشان تصاويركرد جلب خود به را بيشتري نگاههاي
هفت از تازهاي تاويل كه فينچر نوين و هراسناك روايت و
به را اثر ميگذاشت نمايش به را مقدس كتاب كبيره گناه
داستانهاي از فراتر بسيار و پيشرو نوآر فيلم يك عنوان
لايههاي از را مخاطب كه فيلمي.كرد مطرح پليسي مرسوم
.ميكرد رهنمون گستردهتري معاني به ماجراها بيروني
سينماگر اين تنهاييهاي و ترسها از متفاوتي تفسير بازي
و بازي مرز گذاشتن مبهم با فيلم.ميدهد ارائه را نوجو
در بازي" شيوه به را توامان دروغهاي و فريبها واقعيت ،
بانكدار يك اورتون ون نيكلاسميكشد تصوير به "بازي
با ساله نيكلاس 48.است پاشيده هم از خانوادهاي با تنها
در و ميكند زندگي سالگي سن 48 در پدرش خودكشي خاطره
مرگش كه است رسيده باور اين به خود بيروح و سرد دنياي
آدمكي و ميرسد راه از او معتاد برادر كنراد.است نزديك
.است CRS نام به شركتي ساخته كه ميدهد هديه نيكلاس به
را نيكلاس تولد جشن مراسم بهانه به كنراد طريق اين به
بعد به اين از.ميكند خطرناك و كابوسوار بازي يك وارد
درون به نيكلاس و ميشود مخدوش واقعيت و بازي بين مرز
پيوسته و عجيب ماجراهاي تنيده هم به حلقههاي از دنيايي
شركت بازي اين در كه كساني همه و كنراد غرض.مينهد پا
به و خويش تنهايي پيله از نيكلاس آوردن بيرون ميكنند ،
و است جذاب و ديدني فيلمي بازي.است "درماني بازي" نوعي
بياني با هويت معماي مكرر موضوع طرح به هشياري با فينچر
ترسها ، تعليقها ، وجود با او فيلمهاي.ميپردازد تازه
هدف را تماشاگر تحير كه آن از بيش غافلگيريها و كششها
.ميروند نشانه را او تفكر دهند قرار
|