اعتبار معيار تعريفشده شايستگيهاي
اجتماعي
براساس روابط اجتماعي و فرهنگي نظر از سالم ، جامعه يك در
افراد رويكردهاي و ديدگاهها و ميگيرد شكل عقلاني اصول
چنين در.ميباشد مبنا همين بر نيز يكديگر به نسبت
تعيينكننده افراد ، تعريفشده شايستگيهاي جامعهاي
مواردي ترتيب اين به و آنهاست اجتماعي اعتبار و شخصيت
خوب برخورد منطقي ، و مناسب رفتار خوب ، تحصيلات چون
وگفتار ، اعمال در مناسب روش بالا ، درك قدرت اجتماعي ،
...و جامعه براي مفيد شرايط ، شغل هر در ديگران به كمك
ارادي صورت به فرد توسط كه هستند مواردي از همه و همه
.شدهاند او شخصيت در ادغام و گرديده كسب
و ميشود گذاشته احترام فردي چنين به سالم جامعه يك در
زيرا بود ، خواهد واقعي و سزاوار احترام اين شك بدون
وي منش و شخصيتي نقش جزو و ميباشد شخص فردي تلاش نتيجه
.است درآمده
صورت به گذشته ، سالهاي طي ما جامعه در متاسفانه
اجتماعي احترام و شخصيت معيارهاي تغيير شاهد روزافزوني
جاي...و شيك لباس خانه ، و اتومبيل ثروت ، و پول و هستيم
بر افراد و گرفته را شخصيت واقعي هاي قابليت و ويژگيها
.ميگذارند احترام يكديگر به مادي و ظاهري معيارهاي مبناي
است؟ آمده بهوجود وضعيتي چنين چرا راستي به
چيست؟ اجتماعي احترام و شخصيت معيار
كه عقيدهاند اين بر جامعهشناسان و روانشناسان اغلب
سو ، يك از كه است برخوردار اجتماعي احترام از فردي
ارتباط بهعبارتي كند ، برقرار ارتباط ديگران با بتواند
.گذارد احترام ديگران به ديگر سوي از و دارد محوري نقش
است معتقد دانشگاه استاد جامعهشناسو طالب ، مهدي دكتر
اجتماعي قشربندي در اجتماعي احترام و شخصيت معيارهاي كه
مراتب سلسله اين در افراد كه جايگاهي و پايگاه و
در":ميگويد مورد اين در و دارد ريشه ميشوند عهدهدار
ميگيرد صورت اجتماعي تغييرات و تحولات آن در كه جوامعي
بهعنوان.ميشوند دگرگون آن از ناشي معيارهاي و قشربندي
صورت ما جامعه در اسلامي انقلاب بهعنوان كه آنچه مثال
و دگرگوني روند به توجه با و عادي شرايط در اماگرفت
هر كاركرد براي جامعه كه اهميتي و اجتماعي تغييرات
معيارها اين در را تغييراتي است قائل اجتماعي جايگاه
".ميكنيم ملاحظه
طريق از نيز افراد مهم شغلي فرصتهاي":ميافزايد وي
توجه و احترام مورد را آنها جايگاه اجتماعي كاركردهاي
به توجه با دانشگاه استاد مثال عنوان بهميدهد قرار
و احترام مورد جايگاهشان در طبيعتا اجتماعي مهم كاركرد
".ميگيرند قرار توجه
افراد به معيار دو با جامعه كه نكته اين به اشاره با وي
جامعه در كه اهميتي اول ، ":ميدارد اظهار ميكند نگاه
موقعيت يا شغل آن كميابي دوم دارد ، وجود فرد جايگاه براي
به رسيدن براي زياد وقت صرف با زياد آموزش عبارتي به و
".موقعيت آن
است معتقد نيز دانشگاه استاد و روانشناس قاضي ، قاسم دكتر
دو در يكديگر به نسبت آنان رويكردهاي و افراد روابط كه
سطح در يكي":ميگويد رابطه اين در و ميگيرد صورت سطح
نظر از كه روابطي و كاري روابط مانند مشخص كاملا روابط
افراد كه اين به توجه با.ميشود برقرار جايي در تحصيلي
بيشتر ارتباطات هستند كاري يا تحصيلي محيط در زيادي زمان
بر بيشتر روابطشان بنابراين.دارند هم با هم منظمتري و
نوع در بيشتري دقت كه است نياز و ميگذارد تاثير هم
روابط حال هر بهباشند داشته ديگران با خود روابط
باشد موثر ميتواند محيطها اين در قانونمند و صميمانه
يك تابع سويي از و بوده همراه صميميت با طرفي از يعني
".باشد مشخص قانون و نظم
روابط دوم سطح":ميگويد افراد روابط دوم سطح مورد در وي
هر به ولي ندارند نزديك ارتباطهاي هم با كه است افرادي
نيستند هم رابطه بدون و ميكنند زندگي جامعه يك در حال
هم افراد نوع اين.دارند روابطي پايينتر سطح در اما
ارتباط از معيني حد به نياز ميآيد پيش كه موقعيتي برحسب
".دارند هم با
جامعه يك در ارتباط مورد در كلي طور به":ميافزايد وي
روابط تنظيمكننده قانون خود زيرا دارد ، موثري نقش قانون
در ميتواند قانون رعايت بنابراين.است ديگران با افراد
".كند ايجاد نيز را سالمي روابط سالم جامعه يك
دانشگاه استاد و جامعهشناس اميني ، علياكبر دكتر
مختلفي عوامل مجموعه شخصيتي معيارهاي مورد در":ميگويد
حوزه به مربوط مسائل كه ميرسد نظر به اما دارند ، تاثير
".است عوامل مهمترين از اقتصاد و سياست
افراد مادامي سياست حوزه در":ميگويد ادامه در وي
دهد ، اهميت آنها به جامعه كه ميكنند كسب اجتماعي اعتبار
نيز مشاركت البته باشند داشته مشاركت جامعه در بهعبارتي
فعالانه سو يك از كه ميكند پيدا معنا افراد براي زماني
.باشد داشته ملموس نتيجه ديگر سوي از و پذيرد صورت
خود منتخب به فرد انتخابات زمان در اگر نمونه بهعنوان
و قدرت و قانون چارچوب در انتخاب اين و ميدهد راي
گذاشته احترام او به جامعه ميرسد نظر به باشد ، اعتبار
ميكند كسب سياسي هويت يك واقع در فرد صورت آن در كه است
".داد خواهد را لازم اعتبار او به سياسي هويت اين كه
ببينيم بايد نيز اقتصاد با رابطه در":ميافزايد اميني
تخريبكننده بالعكس يا و سازنده حد چه تا اقتصاد كه
برخورد كه ميرسد نظر به.است افراد اعتبار و احترام
ضروري موارد ، اينگونه در ثروت مساله با ظريف و شده حساب
ثروت سايه در انسان اينكه از صرفنظر كه معنا بدين است
افراد كه ميرسد بهنظر ميكند كسب اعتبار و احترام
اختيار در را ثروت اين كه ميكنند ايفا مثبت نقش مادامي
از بيش فقر كه است يادآوري به لازم.بگذارند اجتماع
".است زيانبار اندازه از بيش ثروت همانند اندازه
مردم اكثر اينكه فوق ، عامل دو از غير":ميكند تصريح وي
هستند ارزشگذاري نظام چه داراي مختلف زمانهاي در
كه ميشود تعيين اجتماعي احترام و شخصيت معيارهاي
پولواتومبيل ثروت ، ما كشور در حاضر حال در متاسفانه ،
بر افراد و گرفته را شخصيت واقعي قابليتهاي و ويژگي جاي
.ميگذارند احترام يكديگر به مادي و ظاهري معيارهاي مبناي
معتقد نيز اجتماعي مسائل كارشناس و محقق مرادبيات ، محمد
اجتماعي احترام و شخصيت معيارهاي با ارتباط در كه است
:ميگويد مورد اين در و است گرفته فاصله حقيقت با واقعيت
گذشته هاي سال طي كه است اين واقعيت حاضر ، حال در"
احترام و شخصيت معيارهاي تغيير شاهد روزافزوني بهطور
..و شيك لباس خانه ، اتومبيل ، ثروت ، و پول و هستيم اجتماعي
و گرفته را شخصيت واقعي قابليتهاي و ويژگيها جاي.
احترام يكديگر به مادي و ظاهري معيارهاي مبناي بر افراد
انسانهاي كه است اين حقيقت كه درصورتي ميگذارند ،
و برتر شخصيت بايد درواقع متفكر و عالم و انديشمند
".باشند برخوردار بيشتري محبوبيت از و بالاتر
با شخصيت مادي معيارهاي ما ، جامعه در":ميدهد ادامه وي
تضاد در است تفكر و انديشه قدرت همان كه معنوي معيارهاي
جامعهشناسان كه است سبب همين به و گرفتهاند قرار
نام جامعه در ارزشها تضاد نام به موضوعي از امروزه
".ميبرند
تضاد اين ما ، جامعه در تاسف كمال با":ميافزايد بيات
اينرو از است ، روبهحركت مادي معيارهاي نفع به ارزشها
آنها شان در و مناسب برخورد نخبگان و متفكران با نوعا
".نميشود جامعه مختلف سطوح در
نادرستي از ناشي عوارض
اجتماعي احترام معيارهاي
روابط در احترام مسئله كه فراواني اهميت به توجه با
زيانبار آسيبهايي و عوارض مهمي چنين داردنبود اجتماعي
معيارهاي نادرستي از ناشي عمدتا كه ميآورد بهوجود
.است اجتماعي
اين در دانشگاه استاد و جامعهشناس طالب ، مهدي دكتر
در بهنفس اعتماد كه است اين آسيب اولين":ميگويد مورد
".ميرود بين از افراد
ارزشها ضد كه است اين آسيب دومين":ميدهد ادامه وي
معيار جامعه يك در كنيم فرض مثلا.ميشود ارزشها جانشين
پست براساس صرفا معيارها يا و درآمد ميزان و پول احترام
از را ارزشها از بسياري جامعهاي چنين در باشد ، مقام و
و دارند هنري و علمي بار كه افرادي و دادهايم دست
امكانات از كه درصورتي است بشري تكامل كردن دنبال هدفشان
و احترام از درواقع باشند محروم اجتماعي مقام و مالي
اين در بالطبع جوانها.بود نخواهند برخوردار لازم جايگاه
سستي باعث امر اين و ميكنند انتخاب را انحرافي راه روند
زمينهاي يككلام در و فرهنگي بيهويتي و اعتقادات
".شد خواهد فرهنگي تهاجم براي
مورد در روانشناس و تهران دانشگاه مدرس قاضي ، قاسم دكتر
احترام معيارهاي نادرستي از ناشي آسيبهاي و عوارض
كه بود خواهد آنچنان آسيبها و عوارض":ميگويد اجتماعي
شخص منافع و رفت خواهد دست از جامعه يك اعضاي بين اعتماد
".خواهدشد ارجح اخلاقي و انساني منافع بر گروهها و
اجتماعي و فردي روابط اينكه مهمتر همه از":ميافزايد وي
نگراني سوءظن ، سوءتفاهم ، جز كه شد خواهد مختل بهگونهاي
".داشت دربرنخواهد نتيجهاي سوءاستفاده و
نيز استاددانشگاه و اميني ، جامعهشناس علياكبر دكتر
كه است اين آسيب مهمترين و اولين":ميگويد مورد اين در
درست را ارزش مراتب سلسله نتوانند جوانان تا ميشود سبب
نظام به تا ميشود سبب مسئله اين كه دهند تشخيص
حقايق از پارهاي آن درنتيجه كه شود وارد خدشه ارزشگذاري
".ميرود بين از
در نيز اجتماعي مسايل كارشناس و محقق بيات ، مراد محمد
فرار پديده ميشود سبب اينكه اول":ميگويد مورد اين
به كه جامعهاي در كه اينرو از باشيم ، داشته را مغزها
طبيعتا نميشود گذاشته ارزش تفكر و خلاقيت انديشه ،
زندگي جامعه آن خلاقدر و متفكر و انديشمند نيروهاي
".ميشود مغزها فرار سبب مسئله اين و كرد نخواهند
در نابساماني آوردن بهوجود آسيب دومين":ميافزايد وي
ميگيرند قرار درصدر نادانان كه ترتيب اين به است ، جامعه
".ميگيرند قرار جامعه قعر در دانايان و
پيشنهادها و راهكارها
و عوارض و اجتماعي احترام مورد در كه آنچه به توجه با
گفته اجتماعي احترام معيارهاي نادرستي از ناشي آسيبهاي
صحيح فرهنگ جاانداختن براي كه گرفت نتيجه ميتوان شد
و فراگير تربيتي و آموزشي برنامه يك بايد اجتماعي احترام
ملي عزم مستلزم آن به اقدام كه درآورد اجرا به را طولاني
.است
.دارد راستا اين در مهمي بسيار نقش خانواده اينكه ، دوم
و بسازد را فرد ميتواند كه است خوبي پايگاه خانواده
محكم و قوي خيلي بايد پايگاه اين لذا كند ، جامعه وارد
.باشد
جامعه يك فرهنگ و آموزش عرصه برنامهريزان بعد وهله در
شيوههاي با و دهند اهميت خانواده آموزشهاي به بايد
است نهادي ديگرمدرسه سوي از.تقويتكنند را آن اصولي
خانه و ميگيرد قرار خانواده در آموزش ادامه مسير در كه
.باشند همسو و هماهنگ بايد مدرسه و
است مهمي بسيار موارد از ثروت عادلانه تقسيم اينكه ، سوم
تفاوتهاي زيرا گيرد ، صورت بايد دولتمردان توسط كه
معيارهاي استحاله اصلي عوامل جزو اقتصادي ، نظر از طبقاتي
كه دانست بايد اينكه چهارم.ميشود محسوب اجتماعي احترام
و اقتصاد عرصه در كار همچون تربيت و فرهنگ عرصه در كار
ساير در كه است بنيادي عرصهاي فرهنگ ، عرصه نيست ، سياست
.ميآورد بهوجود اساسي تحولي عرصهها
وسايل و خانواده ، جامعه در تربيتي اينكه ، مباني نهايتا
نيز عمل در و باشد مشترك مبنايي بر بايد جمعي ارتباط
و كودك نسل در تضاد بروز موجب كه شود كار بهگونهاي
.نگردد جامعه جوان
دباغزاده مرجان
|