وفاداري:بود چنين اين شريعتزاده ، مهندس
مردم زندگي حريم
و بوم زيست به
چين غرب در طبيعت شديد ديدگي آسيب
تهران آينده و انبوهسازي نقدينگي ، توسن
وفاداري:بود چنين اين شريعتزاده ، مهندس
مردم زندگي وحريم بوم زيست به
و نوعدوست سازنده ، خلاق ، انسان يك خاموشي:درآمد پيش
.است"...بيش هزاران خرد وزشمار" مثابه خدمتگزاربه
برجسته چهرههاي از شريعتزاده يوسف مهندس استاد شادروان
.بود چنين ايران معماري
طي معاصر بزرگ ومترجم نويسنده دانشور سيمين دكتر خانم
:خاطرنشانكرد شريعتزاده ، مهندس درگذشت مناسبت به پيامي
سخن و است بسته چشمهايشرا تنها است ، نمرده او..."
كه باغهايي گوشه از است داده پوشش اوتغيير.نميگويد
"...است رفته ديگر باغي گوشه به ساخت
مطلق دو هر به يوسف":است آمده پيام اين از ديگري بخش در
رفته بالا ابديت پلكان از اينك و است رسيده (مرگ و خدا)
"...است شتافته خداوندگارعالم ملاقات به و است
خطاب وصيتنامهاي طي نيز يوسفشريعتزاده مهندس شادروان
كالبدشپس است كرده وصيت تهران ، پزشكي علوم دانشكده به
علمي ، استفاده نوع هر يا و تحقيق جهت استفاده براي فوت از
آن اختيار در بداند صلاح دانشكده آن كه درماني پژوهشي ،
كمنظير خدمات با بيشتر آشنايي براي.گيرد قرار دانشكده
است ، بوده او همدوره راكه نوحي خاطراتمهندس استاد ،
.ميگذرانيم نظرتان از
دانشجويي دوران به شريعتزاده يوسف با من آشنايي اولين
هنرهاي دانشكده وارد سال 1341بازميگرد چهل دهه در
سال در شريعتزاده كه حالي در.شدم معماري رشته در زيبا
نهايي پروژه سال 1342 در و بود شده دانشكده وارد 1327
دوره بنابراين.داد ارائه"ده" عنوان تحت را خود
بهعنوان كه حالي كشيددر درازا به سال او 15 دانشجويي
ارائه از بوديمقبل شده دانشكده وارد اول سال دانشجوي
كه شنيدهبوديم شدهو آشنا او نام با نهايياش پروژه
درجه كسب دارند او كارهاي استاداناز كه شناختي با
حجم كم پروژه يك انتخاب اساسااست قطعي او براي ممتاز
نوآوريو يك خود هنگام آن در روستا يك قواره و قد در
از جز و ميآمد حساب ديپلمبه پروژههاي در تحول
.نميآمد بر انديشه صاحب و نفس به اعتماد دانشجوييبا
لحاظ پروژهبه چه هر كه بود اين بر فرض دوران آن در چه
نمادينبيشتري جنبه و پرطمطراقتر آن نام و بزرگتر كمي
پروژههايي;بود خواهد ارزشبيشتري داراي باشد داشته
با توريستيتفريحي مجتمع ورزشي ، استاديوم فرودگاه ، نظير
فيزيكي كار با همراه.. و تاسيساتيپيچيده و سازه
پروژه موضوع كه حالي در.وماكت نقشهها روي زياد
كمترمورد زمان آن اجتماعي -سياسي فضاي در شريعتزاده
كه بود پروژهچنان نوع كه بود طبيعي و واقعميشد توجه
اما.نبود چنداني(مفصل نقشههاي) فيزيكي كار به نياز
اين پشتوانه پيشروزمانه اجتماعي انديشه جهانبيني ، يك
.بود او انتخاب
وام روستايي ، كولكتيويتههاي يا مشاعي مجتمعهاي انديشه
و ادبي مجامع ايامدر آن شورويدر كلخورهاي از گرفته
.بود مطرح بسيار علمي
براي الگويي يا پروتويتپ يك حقيقت در او پروژه
نام هم دليل همين به.بود روستايي زيستي مجتمعهاي
او پروژه نام"ده".بود نگرفته تعلق آن به مشخصي روستاي
-اقتصادي شرايط همان با روستايي هر در ميتوانست كه بود ،
پروژه ارائهاين از پس.تاسيسشود اقليمي و اجتماعي
به شد واقع توجهدانشجويان مورد بيشتر او وكارهاي شخصيت
به همفكر و نزديك همدورهايهاي از تنيچند با كه طوري
ما خيلي كه كارهايي.ميرفتيم شهر سطح در او آثار ديدن
ريولي سينما:از بود عبارت بود داده قرار تاثير تحت را
شمال در مسكوني پروژههاي تعدادي طالقاني ، راه سه (صحرا)
تامين سازمان و كار مركزيوزارت ساختمان تهران ، شهر
... و بنيان مشاور مهندسين مركزي دفتر ساختمان اجتماعي ،
زيبا بسيار بازي:از بود عبارت او كارهاي ويژگيعمومي
توجه فضاها ، باعملكرد متناسب احجام منطقي حال عين در و
محيط ، و بوم توجهبه فضايي ، ناب زيبايي و مفهومفضا به
و ايراني روح به توجه اقتصادي ، و ضرورتهايفني به توجه
:بود اوچنين"ده" پروژه ويژگي.كلان اقتصادي مسائل
تعاون مشاعي ، سنت مردميتوليد اقتصاد الگوي انتخاب
زندگي سابقه بهعنوان خود او كه روستايي همكاري ونوعي
به توجه ميكرد ، ياد آن از ايران روستايي سنت در مشاعي
روستا ، در نقل و درحمل حيوانات نقش و پياده حركت اصل
نكته هزاران و روستايي توليد سكني ، وجه و كار ادغام
خارج مختصر نوشتار اين حوصله از يكايكآنها شرح كه ديگر
.است
بازسازيروستاهاي براي كه سال 1357 در نيز من
اتفاق به(طبس و گناباد منطقه)خراسان جنوب زلزلهزده
به مسكن سازمان مديريت با و همدانشكدهايهايديگر
به توجه اجتماعي ضرورت انگيزه همان بودم ، با رفته گناباد
و پيشرفت بستر ايجاد منظور به ايران توليددر مباني
منطقه آن زلزلهزده روستاهاي از يكي گرفتم توسعهتصميم
در. كنم انتخاب خود ديپلم پروژه براي را"استاد" نام به
شريعتزاده سراغ آرشيويبه و ميداني عمومي مطالعات حين
با نداشت من آشناييبا سابقه هيچ اينكه با.رفتم نيز
پروژه و خود دستاوردهاي و كرد استقبال من از رويباز
كه آن گذاشت ، بدون اختيارم در كامل طور به ديپلمشرا
مندر چه گر.داد خواهم پس باز را آن تاريخي چه بپرسد
واقعبينانهبودن بلكه و اجرا قابل به اعتقادي زمان آن
روستاي طرح لذا و نداشتم ايران در روستايي مشاعات نظريه
گسترش قابل اما منفرد صورتواحدهاي به كه"استاد"
مجتمع كه شريعتزاده"ده" با درآمد آب از روستايي
لحاظ از چه لحاظجهانبينيو از چه بود ، يكپارچهاي
نتيجهفضاي بودودر متفاوت اقتصادياجتماعي نگرش
بوجود مسكوني واحدهاي لحاظسايتو كاملامتفاوتياز
متدولوژي و روستا به او نگاه نوع حال اين با بود ، آورده
;نظير بومي جزيياتساختماني نتيجه در و انتخابياش
برايم روستايي زندگي ضرورتهاي و ديوارهايدوجداره
.بود درسآموز بسيار
نوحي حميد مهندس
چين غرب در طبيعت شديد ديدگي آسيب
چين غرب طبيعي منابع از بيرحمانه و بيرويه بهرهبرداري
زيانهاي به منجر و تاثيرگذاشته منطقه اين زيستبوم روي
.است شده فراوان اقتصادي
گزارش از نقل به و پكن از فرانسه خبرگزاري گزارش به
و دولتي زيست محيط اداره سوي از اخير يافته انتشار
سبب سالهاي 1990 در محيطي زيست آلودگي":چين علوم آكادمي
منطقه داخلي ناخالص توليد از درصد معادل 13 رفتن دست از
".است شده
زيانهاي واقع ، در":دادند هشدار بررسي اين نويسندگان اما
".هست هم اينها از بيشتر حتي غيرمستقيم و بالقوه اقتصادي
پايين به آب رسيدن از جلوگيري به منتهي مختلف سدهاي ساخت
را زيرزميني آب سفرههاي و شده مردابها و رودخانهها دست
.است برده پايينتر
راه تا ميشوند تخريب مرتب طور به سبزهزارها و جنگلها
كه حالي در كنند ، هموار كشاورزي زمينهاي براي را
.دارد ادامه همچنان چين شمالغربي بخش در بيابانزايي
از نيمي حدود كه چين ، غرب در فقر":گفتند بررسيكنندگان
قهقرا به اصلي عامل ميشود ، شامل را كشور اين زمينهاي
".است شده شناخته طبيعي منابع رفتن
به منجر ناپايدار اقتصادي توسعه":بررسي اين موجب به
اين ".است شده طبيعي منابع بيرويهاز بهرهبرداري
درخواست ميان را فزايندهاي تناقض":گفت پايان در مطالعه
در كه چه آن و دولت سوي از زيست محيط حفظ بالاي سطح
".است زده دامن دارد ، وجود واقعيت
تهران آينده و انبوهسازي نقدينگي ، توسن
براي تشويقي اهرمهاي و مسكن بخش در انبوهسازي سياست
است خورتحسين در بخش اين به بيشتر سرمايههاي سوقدادن
كشور در مسكن كمبود و بحران كاهش براي راهي گشاينده چون
آن اجراي محلهاي و انبوهسازي چرايي و چون اما.ماست
در ساختمان بخش سرشار سودهاي ظاهرا ، .دارد بحث جاي
اين به پيش از بيش را جامعه نقدينگي صاحبان بزرگ تهران
تهران در را سودها بالاترين ولاجرم ، است كشانده بخش
شيراز ، اصفهان ، .شهرستانها در نه و آورد بدست ميتوان
و دارند قرار بعدي مراحل در كشور شهرهاي ديگر و تبريز
و مسكن وزارت كه ميخوانيم يا و ميشنويم گاه چند هراز
و انبوهسازي تشويق براي را تازهاي تسهيلات شهرسازي
عناوين با مثبت خبرهاي اين و ميبيند تدارك انبوهسازان
به يا اخير سالهاي در اما.ميشود درج مطبوعات در درشت
بنام ساختاري و اساسي بحث يك اخير دهه دو در عبارتي
هر كلان برنامههاي و است شده مطرح دنيا در سرزمين آمايش
.ميسنجند اصل همين مبناي بر را كشوري
گوناگون بخشهاي در را نبايدها و بايدها سرزمين آمايش
"اكنون" و "حال" به تنها و ميكند تعريف درستي به توسعه
شهرها تا دارد مدنظر در نيز را آينده بلكه ندارد ، توجه
روبروست ، آن با تهران امروز كه بحرانهايي و مسايل با
اساسي و سالم جهتگيري يك "سرزمين آمايش".نشوند مواجه
و خاك آب ، جنگلها ، طبيعي ، منابع زيست ، محيط حفظ براي
و شهرها احداث براي درستي مكانيابي.ميباشد هوا
جمعيت طبيعي گرايش به حدودي تا كه ميدهد بدست شهركها
برپاكردن بر مبني تاكنون پيش سال هزاران از انساني
يك در شهري كه آن نهدارد سازگاري آب كنار در آباداني
هزينههاي با سپس و شود ساخته كمآب يا آب بي مكان
از بسياري ميانرفتن از شايد قيمت به و سنگين بسيار
بديهي.شود آب تامين آن براي آباديها ، و باغها مزارع ،
چنين ايجاد براي تهران شهر در ويژه به و ايران در است
اما ميباشيم ، روبرو جدي كمبودهاي و موانع با زمينهاي ،
تهران در مسكن ساختوساز كه نيست معنا آن به كمبودها اين
و شود متمركز گسيخته عنان و غيراصولي تراكم يك صورت به
به را تازهاي ناخواسته مهاجرتهاي و بيشتر جمعيت سال هر
بنا فراخ دشتي در اوليه تهران.بخواند فرا شهر كلان اين
وجود زيادي ماهورهاي تپه و زمينها هنوز شايد و است شده
قولي به يا طبقه چند بناهاي به تبديل قابليت كه دارند
خواهد معادلاتي چه گرفتار تهران آينده اما دارند ، "برج"
نديدن و يكجانبه صورت به تهران در انبوهسازي تشويق شد؟
صرف.باشد بحرانزا نزديك آينده در ميتواند آن پيامدهاي
در انبوهسازي يا و ساختوساز اشتغالزايي و سودآوري
ساختوساز و توسعه عنان رهاكردن براي ملاكي نبايد تهران
پيرامون در شهركها حيرتانگيز گسترش.باشد شهر اين در
را تازه مهاجرتهاي از سنگيني بار كه اخير دهه يك در شهر
با و خسته تهران دوش بر كوچك شهرهاي و روستاها زيان به
گوياي خود است نهاده بحراني حملونقل و آلوده هوايي
دارد ، دوست جامعه نقدينگي توسن.است بحران اين نشانههاي
كه ميكند ايجاب خرد اما بتازد ، است سودآور كه سو هر به
هوشمندانه و آگاهانه سياستي با و كنيم درنگ عرصه اين در
تهران از بيرون به را انبوهسازي و ساختوساز ظرفيتهاي
و شهري كالبد لحاظ از هماكنون از تهران.كنيم هدايت
اجتماعي معضلات و است شده تبديل شهر كشور يك به جمعيتي
شهر اين آينده و تهران درباره.است داده بروز را خود
.كنيم انديشه درستتر بايد
آسيابان جعفر
|