صلح و امنيت شناسي آسيب
بخش واپسين - امنيت و الملل بين روابط
نسبت در تا كوشيد مقاله بخش نخستين در نويسنده:اشاره
به نگاهي با اول امنيت ، و بينالملل روابط ميان
در كدام هر از كوتاهي شرح حوزه ، اين در مختلف ديدگاههاي
دوم بخش در آنگاه و داده دست به بينالملل روابط باب
در امنيت مقوله از گوناگوني تعريفهاي ارائه به مقاله
بخش واپسين در اينك.بپردازد بينالملل روابط با پيوند
يعني امنيت عليه تهديدها از ديگر برخي به نويسنده مقاله
:ميخوانيم هم با.ميكند اشاره پايدار صلحي لزوم و جنگ
انديشه و فرهنگ گروه
يك كهطي است اتفاقاتي نتيجه يا عمل ملي امنيت تهديد
را دولت يك شهروندان زندگي كيفيت كوتاه ، نسبتا دوره
قابل طور به يا ميكند ضايع و كرده تهديد شديدا
موجوديتهاي يا دولت يك قانوني اختيارات دامنه ملاحظهاي
محدود را (موسسات و گروهها افراد) خصوصي دولتي غير
.ميكند
نظامي مسائل كه هستند موضوع اين نگران تحليلگران از بعضي
آلدر.باشد داشته امنيت منفيبر تاثير ديگر سطوح در
-هزينه و هستهاي جنگ امنيت ، اصلي تهديد كه ميگويد
صورت در آن ، -زيستمحيطي و اقتصادي هزينههاي بهويژه
امنيت در بهبود اينرو از.است جنگي چنين بروز
جنگ از پرهيز كه شد خواهد حاصل زماني تنها بينالمللي
.نشود تمام بشر حقوق و انسان رفاه كاهش قيمت به هستهاي
اولين كه دارند وجود نيز ديگري احتمالي تهديدات سلسله يك
براي.ساختيم مطرح نظامي قلمرو از جداي را آنها ما بار
جهان امنيت بررسي در كه ميكند بحث توماس كارولين مثال
سيستمهاي تامين براي جستجو ملتسازي ، بايد انسان سوم ،
براي تلاش همانند نيز را وتجاري پول بهداشتي ، غذايي ،
مطالعه مورد هستهاي سلاحهاي ازطريق امنيت به دستيابي
.دهد قرار
بهداشت فقر ، ما ، براي امنيتي مسايل همچون نيز مسئله اين
ارمغان به را پرورش و آموزش فقدان و نامناسب درمان و
گزارش در موجود انديشههاي از بخشي تنها اينميآورد
نميتواند صلح باشد حاكم فقر وقتي:كه ميباشد برانت
فقر بايستي سازد متوقف را جنگ بخواهد هركه.شود حاكم
مسايل تحليلگران ، ديگر.ببرد بين از نيز را توده
كه است اشتباه اين:ميدهند قرار مدنظر را زيستمحيطي
را ما كه مخاطراتي ديگر از "زيستمحيطي بحران" كنيم تصور
زمين ، كره يا زيست محيط وضعيت.جداست ميكنند تهديد
دولت يك سياستهاي از ناشي بيشتر جنگ ، بروز خطر همانند
.است
بحث ميباشند پستپوزيتيويستي مشي خط داراي آنهاييكه
.وجوددارد مشكلي تهديد ، پيرامون تفكر در كه ميكنند
اگر هويت هر ;است درگيري ايجاد از بخشي تهديد ، ايجاد
تفكر به علاقهمند را ما كه باشد خصوصياتي از سرشار
ما.است تضاد در خودمان شخصي هويت با سازد ، آن درباره
خود كه كنيم تهديداتي و مشكلات درگير را خود بيشتر بايد
سوراخ اگربدانيم دور آن از را خود اينكه نه آنيم باعث
محسوب نيز ما دشمن خطر اين آيا است ، تهديد يك اوزون شدن
تحليلگران از بعضي:ميرود فراتر اين از بوث كن ميشود؟
آن با آينده در ما كه مسايلي از يكي كه عقيدهاند اين بر
كه هستيم دشمني فاقد هماكنون ما كه است اين هستيم درگير
يك ما.است اشتباه اين...باشد شناسايي قابل آساني به
مشكل.هستيم ما دشمن ، .داريم جهاني مقياس در دشمن
.است غرب مصرفگراي دمكراسي
جنگ فايده
كند بازي را موثري ميتواندنقش جنگ آيا كه پرسش اين
جنگ آيا اينها ، از جداي.ميآيد بيهوده بهنظر
در نيز جنگ:ميگويد كار كه آنطور نيست؟ اجتنابپذير
كه همانگونه.است شده پنهان بينالمللي سياستهاي وراي
نيز بول هدلي.است نهفته داخلي سياستهاي وراي در انقلاب
جنگ تهديد و جنگ:است اصلي يكنهاد جنگ كه ميكند بيان
;نيستند بينالمللي سيستم تشكيل در تاثيرگذار عوامل تنها
ما كه اصطلاحاتي حتي كه هستند اساسي بهقدري آنها اما
قدرتهاي و بزرگ قدرتهاي -ميبريم بهكار سيستم بيان براي
-سلطه و قدرت توان نفوذ ، حوزههاي و متحدان كوچك ،
تهديد و جنگ بين رابطه در مگر هستند فهم قابل بهندرت
كه نيستند انگليسي مكتب پيروان و رئاليستها تنها.جنگ
نظر ازاست اجتنابناپذير خشونتبار كشمكش دارند عقيده
بينالملل ، روابط اصلي نگراني":تاريخگرا ماترياليستهاي
تقويت و افزايش به منجر كه ملت -دولت اقدامات و امنيت
كشمكشها مورد در بيشتر نگراني اين بلكه نيست ، ميشود آن
شده ، ايجاد طريقي چه از كشمكشها كه معني بدين.ميباشد
رفع چگونه نهايت در و مقابله آنها با شيوهاي چه با
بينالملل روابط گوناگون رخدادهاي ديگر طرف در.ميشوند
بيرون در چه و داخل در چهاست نهفته اجتماعي كشمكش
بهعنوان اقتصادي قدرت و ثروت از دنبالهروي.مرزها
".ميشود ذكر گوناگون اتفاقات اين سرمنشا
.نيست منفي كاملا نظريه يك است ذاتي كشمكش اينكه اما
خواهانش ميتوانيم ما كه بهترينچيزي والتز ، نظر از
است سيستمي ثبات بلندمدت دورههاي بلكه نيست ، صلح باشيم
جنگ فقدان بلكه نميكند تعريف جنگ وجود عدم را آن او كه
را جنگ بول همانند نيز والتز.ميداند سيستماتيك بسيار
قدرتهاي هنگاميكه ميداند ، مفيد نقش يك اجراي بهعنوان
بهبود سيستمي ثبات باشند داشته وجود سيستم در كمي نسبتا
اينرو از.يافت خواهد كاهش وسيع جنگ يك احتمال و يافته
بعضي نظر از.است سيستم باثباتترين دوقطبي ، سيستم يك
موتور جنگ گيلپين ، مثال بهعنوان عرف ، اين در تحليلگران
.است بينالمللي سيستم در تغيير اصلي
صلح احتمال
كشمكشها و هستند گريزناپذير تهديدات كه ميرسد بهنظر
استوسينگر است؟ اينگونه واقعا آيا اما اجتنابناپذير ،
باشند ذاتي است ممكن تعدي و تجاوز درحاليكه":ميگويد
بههمين و است رفتاراكتسابي يك جنگ(انسان طبيعت در)
.شود ميتواندگزينش نهايت در و شود فراموش ميتواند دليل
ترك غيرقابل اين از پيش كه عاداتي ديگر از انسانها
يخبندان ، عصر طي مثال براي.كشيدهاند دست ميرسيد بهنظر
با زناي ميكردند زندگي غارها در انسانها هنگاميكه
زناي امروزه درحاليكه بود ، شده پذيرفته محارمكاملا
...است شده حرام و ممنوع جهان سطح در تقريبا محارم با
مجموعه از ميتواند نيز جنگ.آدمخواري و بردهداري همچون
".شود خارج ميشود انسان نگراني و وحشت باعث كه عواملي
كه برسند عقيده اين به تحليلگران تا شد باعث موضوع اين
با آنها دليل همين به ;كرد غلبه جنگ بر ميتوان
مخالفت به نئوماركسيستها و نئورئاليستها رئاليستها ،
هماكنون ما":ميگويد ميلر لين كه همانگونه.پرداختند
واقعگرايانه احتمال يك با بشري تاريخ در بار اولين براي
پيشرفته دولتهاي بين جنگگسترده يك به بخشيدن پايان جهت
رسيدهايم نقطهاي به جهان توسعه در ما.هستيم روبهرو
بهطور جوامع ، واقعي عظمت كه بنگريم ميتوانيم كه
منابع و امپراطوريها حسب بر نه ميتواند فزايندهاي
و بستر در بلكه ميكنند ، حكمراني آنها كه نظامياي
نظريات اينشود سنجيده اقتصاديشان اجتماعي روابط استعداد
".ميباشند كانت دائمي صلح نظريه از منشعب درواقع
كه آنهايي ;دارد وجود مهم تفكر طرز نوع چندين اينجا در
كه ليبرالها با ;ميكنند تاكيد مرج و هرج بردن بين از بر
غلبه جنگ به ميل بر مالي استفادههاي و فوايد معتقدند
دارند عقيده كه دمكراتيك صلح تئوريپردازان و ;كرد خواهد
دسته در.شد نخواهد دمكراسيها بين جنگ به منجر مرج و هرج
قدرت يك تنها هستند مدعي كه دارند قرار آنهايي اول
يك به منجر ميتواند -مرج هرجو بردن بين از با -متمركز
يك ايجاد از حمايت به سوهن و كلارك.شود صلحآميز جهان
نيروي و جهاني دادگاههاي با همراه جهاني قانون سيستم
سيلويو.كردند بحث جنگ بردن بين از جهت جهاني پليس
دولت يك نه -جهاني قدرت يك به قدرت انتقال به بروكان
تا) -نميباشد مدنظر دولتها بردن بين از كه چرا جهاني ،
اين.دارد عقيده جنگ از ممانعت و صلح تثبيت براي (حدي
جنگ به منجر مرج و هرج اينكه در رئاليستها با تحليلگران
كه رئاليستها عقيده اين در اما ;عقيدهاند هم ميشود
.مخالفند رفت فراتر مرج و هرج از ميتوان
ضرورتا تجارت كه ميكنند بحث واقعگرا كاپيتاليستهاي
منطقي انسانهاي فعاليت اگر باشد ، صلحآميز ميتوانست
عقيده ، اين خلاف بر.بود خودشان منافع كردن دنبال تنها
.ميدانند غيرمنطقي نابهنجاري يك عنوان به را جنگ آنها
پايان نهايت در ميتواند جنگ اينكه بيان با آنجل نورمن
موضوع اين پيرامون بحث به نيست ، سودمند كه چرا پذيرد
رهبران كه مييابد ادامه علت بدين تنها جنگ.ميپردازد
اينجا در كليدي وظيفه رو اين از و نميفهمند را اين
چيزي چنين مخالف نئوماركسيستها.آنهاست كردن متقاعد
كاپيتاليسم توسعه كه ميكنند مشاهده آنها كه چرا.هستند
باعث نتيجه در و شده ثروت حريصانه شدن انباشته به منجر
.است گرديده كشمكش
كه ميكند بيان دموكراتيك صلح تئوري اينكه نهايت در و
.پرداخت نخواهند جنگ به يكديگر با دموكراتيك دولتهاي
مناطق ايجاد باعث نتيجتا جهان در دموكراسيها گسترش
تئوريسينها اين از يكي.شد خواهد وسيعتري صلحآميز
توسعه كه دارد عقيده وي ميباشد ، فوكوياما فرانسيس
به مرج و هرج تعارضي ماهيت بر غلبه با دموكراتيك دولتهاي
به.داد خواهد ادامه بينالمللي سيستم ماهيت اساسي تغيير
نظاميگري وي نظر از.است نظري چنين مخالف مان حال هر
مردم نسلكشي به منجر ليبرال دولتهاي در مدني جامعه
از زمان اين در كه گرديد ، تاسمانيا جمعيت و كارائيب
مقدار اندازه 90درصد به استراليا و آمريكا بومي جمعيت
اشاره دويل شواهد به همچنين او.شد كاسته اوليهشان
عليه بر تجاوز در ليبرال دولتهاي بيستم قرن در.ميكند
عمل استبدادگر دولتهاي همانند بيشتر غيراروپايي ، مردمان
.كردهاند
نظر از است ممكن صلح چيست؟ شد داده شرح كه صلحي اين اما
همانگونه.شود برده كار به جداگانه وضعيت دو در تحليلي
:ميكند بيان بورتن كه
استراتژي ، :ميدهد شرح را "جنگ عدم" وضعيت يك اولي
از جلوگيري براي جمعي امنيتي نظامهاي و متحدان تسليحات ،
نه و جنگ له وضعيت يك يا جنگ ، بدون وضعيت يك تقويت جنگ ،
هدف يك عنوان به صلح معناي دومين...شدهاند طراحي صلح
از روندهايي آن با مرتبط بينالمللل روابط تئوري در
وسيله هر به تقويت يا بازدارندگي به متكي كه است سيستم
.نميباشد ممكن
جمعي امنيت تعارض رساندن حداقل به براي بحث عمدهترين
سود تداوم اساس بر بيستم قرن اوايل از كه رهيافتي است ،
موافقت دولتها جمعي ، امنيت تحت.شد واقع توجه مورد
ثبات تقويت براي مسلم هنجارهاي و قوانين از تا ميكنند
با تجاوز كردن متوقف براي لزوم صورت در و كرده پيروي
همكاري محصول -اصلي جنگ فقدان -ثبات.شوند متحد يكديگر
با دول تمام حكومتهاي كه است اين اساسي نكته.ميباشد
به از را خودشان اعضا از يك هر تا ميشوند متحد يكديگر
بر تسلط خصوصا برتري ، يك به دستيابي براي زور بردن كار
با نميتوانست دولتي هيچ رو اين از.دارند باز ديگري
امنيت كه قدرتمندي سياستهاي احتمالي ، واكنشهاي از مصونيت
در.بگيرد عهده بر ميريخت هم در اساسي طور به را صلح و
كه همانگونه اينجا ، در كليدي عناصر كه گفت بايد ابتدا
مطالعات تمركز كه است اين است ، مطرح رئاليستها براي
رئاليستها كه آنچه دوم و ميباشد دولت روي بر امنيتي
اخلاقي نظر از بينالمللي تعارض كه است اين نيستند موافق
.هستند پيشگيري قابل و بوده قبول غيرقابل
را جمعي امنيت مفهوم درباره نظريات اولين ميتواند انسان
روسو.كند جستجو سنتپير اسقف انديشه در و روسو اثر در
پايدار (فدراسيون) اتحاد يك بخواهيم اگر":كه است نوشته
موقعيت يك در را اعضا تمام بايد دهيم ، تشكيل دائمي و
تنهايي به آنها از يك هيچ كه دهيم قرار متقابلي وابستگي
آن و كند غلبه ديگران بر بتواند كه نباشد وضعيتي در
اصلي اتحاديه براي موانعي تا قادرند كه مجزا اتحاديههاي
كه شوند مواجه هولناكي و سخت موانع چنان با كنند ايجاد
دور به فدراسيوني چنين...شود تشكيلشان راه سد بتواند
و مقابله چنان ميتواند آن تفاسير بيهوده نتيجه از
تولد يك آن خلاف بر كه بنمايد مصونيت با مخالفتي
حاكم هر است قادر كه بدهد موثر قدرت يك به دوبارهاي
كه را عمومي پيمان از مواردي تا كند وادار را جاهطلبي
.بپذيرد بود شده متحد تشكيلش براي ديگران با همواره او
توسط كه ميباشد امنيتي جامعه مفهوم چشمانداز دومين
براي تنها نه امنيتي جامعه يك درشد داده بسط دويچ كارل
بروز تصور بلكه ، نميشود استفاده زور از طولاني زمان مدت
از امنيتي جامعهاست غيرممكن نيز آن عضاي ا بين خشونت
كه علت بدين بيشتر ;كمتر هم و است بيشتر هم جمعي امنيت
كشمكش از جلوگيري براي جهاني انتقام از ترس بر تنها
كمتر ;است متكي اجتماعي ارزشهاي توسعه بر بلكه نيست متكي
حالتش بهترين در باشد ارزشها پايه بر اگر كه خاطر بدين
اين ديگر نوع.بماند باقي منطقهاي صورت به ميتواند
ملتهاي مركزي هسته بر مبني كانت عقيده در را تفسير
تعارض و كشمكش آنها بين در كه يافت ميتوان يافته توسعه
در كه هابز پيراموني عقيده همچنين و است تصور غيرقابل
اما.است هنجار يك دولتي درون و دولتي بين خشونت آن
بين خشونهاي كه بپذيريم اگر حتي.است اصلي كليد تمركز
.است پيرامون قسمت در خشونت از كمتر هسته قسمت در دولتي
در كمتري ظاهري خشونت كه نيست معني بدين ضرورتا اين
همانند لوسآنجلس ، در خياباني خشونتهاي.دارد وجود آنجا
است واضح.است داده رخ ولاگوس ريو در كه است خشونتهايي
روابط همچنان رهيافتهايي چنين در توجه مورد مساله كه
.داخلي امنيت نه است ، دولتي بين
نئوليبراليستي مفهوم از بيشتر چشمانداز نوع سومين
ميكنند ادعا رئاليستها كه حالي در.ميكند بروز همكاري
دائمي طور به تا ميكند وادار را دولتها مرج ، و هرج كه
از بعضي باشند ، داشته آگاهي بقايشان برضد تهديدات از
غيرارادي آگاهي چنين كه عقيدهاند اين بر نئوليبرالها
زنداني معماي مورد در كه تحليلي در آكسلورد.ندارد وجود
ديگر حذف براي راهي هيچ كه ميدارد بيان ميكنند ارائه
همين به.ندارد وجود متقابل كنش از فرار يا بازيگران
از فرار يا همكاري براي را توانايياش بازيگري هر دليل
همكاري براي را نقشي يك مساله اين.ميكند حفظ حركتي هر
اصلاحداوطلبانه نقش اين كه ميكند ايجاب بينالمللي
و اختلافات مديريت منظور به دولتها وسيله به سياستها
وسيله به.ميباشد دوجانبه سودمند نتيجه يك به رسيدن
امنيت در منظم ، الگوهاي و هنجارها كه است همكاري گسترش
آن.ميشود رژيمها ظهور به منجر زمينهها ، ديگر همچون
قوانين اصول ، - امنيتي رژيم اين:ميگويد جرويس كه گونه
به توجه با تا ميكند وادار را دولتها كه است -هنجارها و
اين.بمانند محدود و آرام ديگران مثل به مقابله احتمال
تسهيل را همكاري كه توقعاتي و هنجارها بر تنها نه مفهوم
تاكيد همكاري از شكلي به بلكه ميكند اشاره ميكند
.است مدت كوتاه شخصي منافع كردن دنبال از مهمتر كه ميكند
امروز امنيتي مطالعات:منبع
پورموسوي الله فتح سيد:ترجمه / تريف تري:نوشته
|