ميروم تاريخ سراغ به امروزي نگاهي با
افغانستان در سينماها اندازي راه
شناخت ابزار بهترين سينما
سينماتك در وتروفو پازوليني
حضور با و هنر فرهنگسراي در يكشنبه
ميشود برگزار موسيقي هنرمندان
ميروم تاريخ سراغ به امروزي نگاهي با
"ري مسافر" فيلم كارگردان"ميرباقري داود" با وگو گفت
و است دشواري كار تاريخي جريان يك دراماتيك پرداخت*
سرگذشت اين راپاي تماشاگر توانستهايد شما اگرچه
پرداخت اين در كه ميآيد نظر به اما ;بنشانيد طولاني
فيلم اصلي موضوع راستاي در كه شدهايد وقايعي به متوسل
فيلم قصه از هم را وقايع اين اگر يعني;نميگيرند قرار
قصه ساختار و پيكره به ضربهاي چندان شايد كنيم ، حذف
داريد؟ نظري چه مورد اين در شما خود ;نيايد وارد
در يعني است ويژه ساختار يك "ري مسافر"فيلم ساختار -
آدمي ژانر اين در ;ميگيرد جادهايقرار فيلمهاي ژانر
;برسد ديگر نقطهاي به بايد و ميافتد راه به نقطهاي از
اتفاقات و وحوادث موانع از مجموعهاي ميان اين در
حادثهسازي صدجور ميتوانيد شما ;هستند قصه پيشبرنده
كه را حوادثي تمام ميتوانيد شما ساختار اين بكنيد ، در
ديگر حوادثي وجايش برداريد ميبينيد فيلم در الان
وارد قصه كلي ساختار به هم لطمهاي هيچ و بگذاريد
الف نقطه از رسيدن هدف كلي ساختار اين در چون ;نميآيد
.است ب نقطه به
از فيلم كنيم ، تكليف برخورد آن با نگاه اين با اگر پس
حوادث اين چرا من اينكه اما ;است روشن ساختار لحاظ
فرهنگي و اقليمي ضرورتهاي دليل به آوردهام ، را بخصوص
در نقطهاي از مسافريرا شما يعني است ، بوده مسير اين
قلب به را او وميخواهيد انداختهايد راه به عربستان
او براي اتفاقاتي چه سفر دراين برسانيد ، حالا ايران
و فكري ديدگاههاي و بينشها و منظرها چه با ميافتد ،
كه جالبي ويژگي بماند ، وغيره ميكند پيدا برخورد فرهنگي
اين آن ماستو مدنظر وجوددارد ، شخصيت اصلياين درجوهره
نقطهاي از تاريخي دوره آن در ميشود قادر او كه است
اينكه به توجه برسد ، با ديگر نقطهاي به و بكند حركت
در حتي و موفقيت با او ولي هستند ، او پيجوي حكومت عوامل
ناشناختهسفر كه آدمي ميكند ، گم رد كه آدمي هيئت
ميكنم فكر واين ميكند عبور مسير اين ميكند ، از
منعكس ويژگيبايد اين است ، جالب خيلي كه است ويژگياي
سوابقي به باتوجه شد؟ وي نجات باعث چيزي چه ميشد ، حالا
ميكردمكه فكر داشتم ، ازوي كه تاريخي اطلاعات و كلي
برخورد به توجه با كه است بوده جالبي و فوقالعاده انسان
با است توانسته مختلف حوادث و شخصيتها و تفكرها با
شخصيت به را بار همين لذا و بكند طي را سفر اين موفقيت
.دادم"عبدالعظيم" حضرت
در حركت ميكنيدبه شروع سوم قرن در كه وقتي شما
سرخ" عظيم نهضت با كشور وغرب غربي شمال ايران ، در اقليم
از عبور ميدانيد همانطوركه و ميشويد مواجه "جامگان
و اصل به واگر بوده غيرممكن تاريخي دوره آن در منطقه اين
چگونه كه ميبينيد بكنيد ، توجه جريان نهضتو اين تاريخ
هم عاقبت كردند ، مستاصل را "عباسي" خلفاي"جامگان سرخ"
بلكه بدهند ، شكست را"خرمدين بابك" نتوانستند خود آنها
"خرمدين بابك"با"افشين" شدند ، ايرانيها خود به متوسل
.داد شكست را او و شد درگير
دوره آن تاريخي اطلاعات به شما اگر كه بگويم ميخواهم
شاه" حركت مسير كه شد خواهيد متوجه بكنيد رجوع بخصوص
مسير چه مختلف فرهنگهاي با برخورد لحاظ به"عبدالعظيم
و برخوردها همين به توجه با ;است پرخطريبوده و متنوع
شده ، استخراج تاريخ از كه محدود بسيار و كلي اطلاعاتي
در من كه كاري حالااست شده جذاب "عبدالعظيم" حضرت قصه
سر در كه جالب موانعي كشيدن تصوير به بر علاوه قصه اين
بيننده آشناكردن همچنين ميگيرند ، قرار سفر اين راه
قصه كه است آن ايران فرهنگي و فكري مختلف قوميتهاي با
ديدگاه دو برخورد آن با كه ساختم هم را نسبتامتمركزي
يكي ;عرب فرد دو كردم ، تصوير سفر اين طول در را متفاوت
كه"ابوعون" ديگري و ميشود "عبدالعظيم" حضرت آنها از
دو برخورداين محل مسير اين طول در ;است مالياتي مامور
فيلم آخر در كه فرآيندياست آن و دارد برآيندي تفكر نوع
مالياتچي مامور كه ميبينيم نهايت در.ميدهد جواب
و خشن متعصبو عربي دارد ، كه انحرافي بينشي با (ابوعون)
خدمت در كه قبيلهاي و قومي تعصبهاي و خصلتها بر متكي
تاثير "عبدالعظيم" حضرت شخصيت از هست هم حاكم نظام
دست بهتحوليجالب تا ميشود متاثر قدر آن ميگيرد ،
.ميشود وي مخلص و ميكند پيدا
كه اصلي بستر كه ببينيد بايد گفتم كليتيكه به توجه با
نوع آن در يعني ميگويد؟ چه بكند حركت آن روي بناستقصه
كه است بستر آن است ، تعيينكننده كه است بستر آن ساختار ،
را هدف بايد.ميكند تعريف را آن وجوه از بخشي و شخصيت
قصه يك ساختن و روايت با كه بداني بايد و بكني مشخص
شما عمده اصلي هدف آن صورت آن در بگوييد؟ چه ميخواهيد
حضرت شخصيت حال هر به ميافتيد؟ راه دنبالش و ميشود
برجسته وجوه تاريخيهيچ اسناد به توجه با"عبدالعظيم"
پيرامون اطلاعاتتاريخي ميزان ما نداشت ، دراماتيكي
بوديم مواجه آن با كه را "عبدالعظيم" حضرت شخصيت
را خودمان اطلاعات هم بعد و ميكرديم ميبايستيتحليل
تنها اين و ميكرديم بيشتر حدي شخصيتتا اين به نسبت
اين شما اگر كه است ممكن ;رسيد من ذهن به كه بود راهي
كه ندارد هم هيچعيبي بسازيد ، ديگري جور بسازيد را فيلم
تعريف خود براي كه هدفي آن به بستگي و بسازيد گونه آن
قصهو اين و شخصيت اين از ميخواهم من كه دارد ميكنيد
و حرف اين گفتن براي هم من حالا بزنم ، را حرف اين داستان
بايد نه ، يا بودهام موفق كردهام انتخاب كه مسيري
.بكنند قضاوت تماشاگران
حضرت مكرر برخوردهاي از شما انگيزه كه گفت ميشود پس*
ايجاد داستان طول در ابوعون با روشنك عبدالعظيمو
ابوعون بر روشنك عبدالعظيمو كه است تاثيري يا استحاله
ميگذارند؟
قصه از بخش اتفاقاآن نيست ، صرفااين -
توصيف و عملكردها براساس آنجا در كاملادراماتيكاست ،
ميافتند ، اتفاق حوادث اين آنها ويژگيهاي و شخصيتها
نبود ، متكبر و وخودخواه دنده يك"ابوعون" مثل شخصيتي اگر
ناسيوناليستي ، حس مانند ويژگيهايي"روشنك" شخصيت اگر يا
با او برخورد نفس جاهلي ، اعراب به او نگاه نوع
نهفته خود در را دارد عربها از كه نفرتي و مالياتچيها
اتفاقميافتند ، فيلم قصه در كه حوادثي باز نداشت ،
ويژگيهاي را حوادث اين يعني ;نميافتادند اتفاق
اينكه ضمن ميكنند ، تعيين شدهاند تعريف كه شخصيتهايي
فيلم.ميگيرد شكل حوادث آن ارزشاز با و برجسته هدفي
هدفي ببينيدهمان زوايايمختلفي از اگر را "ري مسافر"
فيلم اين يعني ميكند منعكس كاملا را شد صحبت آن از كه
حضرت ;ميكند دنبال پارالل صورت به را تفكر نوع دو
از فيلم ، نهايت دارددر كه تفكري با"عبدالعظيم"
يكدوست اوست ، دستگيري دنبال به و او دشمن كه"ابوعون"
مامور از دارد كه نگاهي نوع با "متوكل" شخصيت و ميسازد
جهانبيني نوع دو اين قياس دشمنميسازد ، خوديك دوست و
كه زاويهاي اهميتاست ، حائز بسيار من براي ديدگاه و
هم مقابل ريشه اساسو در كه را تفكر نوع تاثيردو
.ميدهد نشان هم روي بر ايستادهاند
يكآدم از كه است اين پيرامونش آدمهاي بر تاثيرش يكي
زلال آدم يك نيست ، مستقيم هيچصراطي به كه غريبي و عجيب
و رفتارها مجموعه از ناشي تاثير اين و ميسازد شفاف و
كهحضرت است مناسبي ارتباطي زبان نوع و برخوردها
با "عباسي متوكل" يكي و دارد "ابوعون" با "عبدالعظيم"
و خود "مامور" با برخورد در كه شيوههايي و رفتارها
باعث كه ميسازد شخصيتي او از ميگيرد ، پيش در دوستش
.ميشود قتلش
تا ساختهايد را حوادث اين كه كرديد اشارهاي شما حالا
نيست ، اين صرفا كه ميگويم بگيرد ، صورت استحاله اين
اولي روز بود ، من براي شده تعريف اهداف از يكي اين بلكه
"ابوعون" كه كردم فكر اين به كردم تعريف را موضوع كه
با كه برخوردهايي مجموعه با مسير طول در كه است آدمي
و ميكند پيدا تغيير كمكم ميكند ، پيدا "عبدالعظيم"
هم "عبدالعظيم" مريد نهايت در اينكه تا ميشود ، متحول
.ميشود
درآوردهايد اصلياش قصه از را "عبدالعظيم" حضرت شما*
كه امروزي و مدرن روشنفكر يك عنوان به بيشتر را او و
تمدنهاست گفتوگوي شعار با جهاني دهكدهاي ايجاد درصدد
شاه" شخصيت به رنگي چنين كه شد چه ;كردهايد مطرح
داديد؟ "عبدالعظيم
"عبدالعظيم" حضرت شخصيت از را نگاه اين ميتوانيد شما -
توضيحي يك اينجا در ميخواهم من ;بكنيد استنتاج و دريافت
ذهن زمينهدر اين در شبههاي اگر اينكه دليل به بدهم ،
سوال اين طرح به كه شما خود جمله از و دوستان از بعضي
خرداد دوم از قبل سناريو اين ;شود برطرف هست پرداختيد
اين با شد ، نوشته كه زماني همان در قصه اين شد ، نوشته
افتاد ما كشور در اتفاقاتي آن از بعد شد ، نوشته نگاه نوع
بازشود ، سياسي و فرهنگي توسعه مسير مقداري شد باعث كه
مسير ، و فضا اين نشدن هموار يا شدن هموار روي من البته
;نيست كوتاه فرصت اين در مجالش منتهي دارم بحث مقداري
اوليه فيلمنامه همان در بينش نوع اين كه بگويم ميخواهم
هدف آن براساس ميكنيد ، تعريف را هدف يك شما وقتي هست ،
ميخواهد آدم يك حالا ميشوند ، استخراج آن از تفكرهايي
تاثيراتي كند ، عبور تفكرها آن از شود ، مواجه تفكرهايي با
در بگذارد ، هم آنها روي بر تاثيراتي و بگيرد آنها از
مشخص را شما پيام و شما حرف جنس شده تعريف هدف اين واقع
شاه" گفتم كه تعريفي اين با و هدف اين با طبعا ميكند ،
تعابير با شما حالا كه ميانديشيد اينگونه "عبدالعظيم
;درآوردهايد آن از را تمدنها گفتوگوي شعار امروزي
كه گفت بايد و نيستم موافق شعار شكل اين با من البته
منطقي ارتباط يك دنبال سفر اين طول در "عبدالعظيم" حضرت
و زندگي مسافرت ، حوزه در كه است تفكرهايي با معمول و
ارتباط يك دنبال به فقط است ، شده مواجه آنها با پيرامونش
تفكرها ، اين مجموعه او نظر در ;است منطقي و معقول سالم ،
حتما نيست ، بيهوده و باطل سنن و آداب و انديشهها
احترام آنها به بايد كه است نهفته آنها در ارزشهايي
برخورد كرد زن آن با كردستان در كه وقتي مثلا ;گذاشت
و زلال روح مقابل در ميبيند ، او از را گذشت آن و ميكند
برميگردد بعد و ميزند زانو ميشود ، مغلوب زن آن عظمت
آن به دقيقا شما اگر "زن؟ هستي كي تو":ميگويد او به
به كه را جوابي "كرد زن" كه ميبينيد بكنيد نگاه سكانس
ميپرسد او از كه سوالي با رابطه در "عبدالعظيم" حضرت
مضمون ميدهد زن كه جوابي "زن؟ داديد پناه من به چرا"
:است "خرقاني ابوالحسن شيخ" مزار سنگ زينت كه است جملهاي
ايمانش از و دهيد نانش برآيد درگاه براين كه كس هر"
زيباي فرازهاي از يكي سكانس اين من گمان به و ".مپرسيد
با نداشت را روحيه اين شخصيت ، اين اگر خب ;است فيلم اين
طبعا و كند برقرار ارتباط نميتوانست تفكري چنين
و شفافيت و صداقت آن اگر ;شود واقع هم موثر نميتوانست
او حرف طبعا نميشد ، منتقل آدمها آن به شخصيت بودن زلال
حضرت وقتي بكنيد ملاحظه اگر نميكردند ، گوش را
همه ميگذارد زمين به و ميكند باز را شالش "عبدالعظيم"
اين كه ميگوييد شما اگر حالا ميزنند ، زانو احترامش به
.ندارد ايرادي هيچ تمدنهاست ، گفتوگوي جنس از حرفها
به ميگيرد پي در "عبدالعظيم" كه را رويهاي اين البته *
كه برميگردد هم (مسلمان فرد يك عنوان به) او ديني رسالت
كرديم؟ مطرح كه است انديشهاي همان راستاي در كاملا
ميتوان است ، شده متداول امروزه كه ادبياتي به توجه با -
من خود تعبير به اما ميكند ، القا هم را شعار اين كه گفت
مثل كه افكاري و انديشهها به (عبدالعظيم حضرت) ايشان
احترام آنها به اما ندارد اعتقادي نيست ، خودش افكار
و افكار آن با كه تبادلي و برخورد در البته و ميگذارد
هم آنها ضعف و قوت نقاط بررسي و نقد به دارد انديشهها
.ميپردازد
به متوسل جذابيت ، ايجاد و داستان پيشبرد جهت شما*
از جنبه اين به پرداخت براي و شدهايد طنزآميز كنشهايي
"عبدالعظيم" حضرت كه تفكراتي و فرهنگها به معمولا فيلم ،
طنز جلوههاي يعني كردهايد رجوع ميكند برخورد آنها با
شخصيتهايي و مردمان اين رسوم و آداب و عملكردها در فيلم
اين ، وجود با است ، كرده پيدا نمود طيفها اين به وابسته
وارد خدشه آنها زندگي نحوه و افكار به كه نميكنيد فكر
كردهايد؟
مگر شما مخالفم ، سوالتان از بخش اين با كاملا من -
و بسازم كرد فرهنگ به راجع فيلم يك من كه ميخواستيد
"ري مسافر" فيلم در كه بخشي آن چرا كه بپرسم ميخواهم
آدمهاست؟ آن زندگي واقعيت از دور است شده منعكس
مدني فرهنگ از دور و لوح ساده آدمهايي را كردها شما*
و گله و كوه با بيشتر كه قومي عنوان به كارگرفتهايد ، به
و اصيل هويت به نكرديد سعي و دارند سروكار دامپروري
با برخورد در مقوله اين البته شويد نزديك آنها فرهنگي
.است آمده هم فرهنگها بقيه
كه گفت بايد و نيست اينها همه مجال فيلم يك در-
از وجه اين اما دارد ، وجود بيشك هم ديگري جنبههاي
دور است آمده من فيلم در كه سايرين يا و كرد قوم زندگي
آن كه كرديم تلاش بسيار نيست ، كردها فرهنگي واقعيت از
داشته را مبالغه و اغراق حداقل داريم لازم كه را ميزاني
قوم اين بومي و فرهنگي مسائل از بخشي كننده بيان تا باشد
اين زندگي در هم ديگري مختلف ابعاد و وجوه قطعا ;باشد
از قدر همان ما.نكردهام منعكس من كه دارد وجود قوم
شيعيان يا و جامگان سرخ به راجع كه زدهايم حرف كردها
و پير قوميت درباره كه قدر همين زدهايم ، حرف عراق جنوب
حقيقت در زدهايم ، حرف ايران زرتشتيهاي مثل ريشهاي با
و گذرا فرصت دريك و كلي مواجهه يك در ما كه بوده قرار
تفكرات و فرهنگها و آدمها اين ويژگيهاي از بخشي محدود ،
تا ميكردند كمك ما به قصه اصلي ساختار در كه بياوريم را
يك ميگوييد شما كه فيلمي آن شود ، آشنا آنها با هم مخاطب
در تنها سفرش عبدالعظيم حضرت اگر كه است ديگر فيلم
كردها زندگي مختلف ابعاد با آشنايي هدفاش و بود كردستان
را كار اين ميشد بود ، آنها اقليمي و فرهنگي مختصات و
كار از جالبي فيلم هم شايد كه كامل فيلم يك بهعنوان كرد
آن همانقدراز فيلمنامه در ما حال هر به اما ;درآيد
من بهنظر و كردهايم منعكس داشتهايم لازم كه را فرهنگ
بسيار بلكه نشده ، وارد فرهنگ اين بر لطمهاي هيچ نهتنها
كرد زن وقتي ;زدم قبلا كه مثالي همان ;هست هم ارزشمند
"عبدالعظيم" حضرت شخصيت روي تاثيري يكچنين برميگرددو
قدرتمند فرهنگي لحاظ از اش شخصيت خيلي بايد ميگذارد
دارند ، هم با كه مدتي كوتاه برخورد به توجه با كه باشد
.ميگذارد "عبدالعظيم" حضرت بر را تاثير آن
كه آنچه به شخصيتها گريم و لباس و صحنه طراحي در آيا*
بر علاوه يا كردهايد رجوع بوده موجود تاريخي منابع در
و انتزاعي نمودهايي بهعنوان هم را خودتان ذهنيت اينها
دادهايد؟ تسري كار اين در نو
يك با بايد هستيد مواجه تاريخ با شما وقتي ببينيد -
قابل كه سندي عمدهترين ;بكنيد نگاه تاريخ به فاصله
متاسفانه حتي است ، شده نوشته كه است چيزي آن است ، استناد
استناد تاريخ آن به تا است نمانده هم آنقدر ما مملكت در
خودشان تاريخي ميراث از دنيا ديگر جاهاي در شايد بكنيم ،
برگرديد گذشته به بخواهيد اگر كه كردهاند حراست قدر آن
به كه داريد اختيار در مدركي و ماخذ و منبع همهجور
در اما بكنيد ، پيدا دست تاريخي فضاي آن از نزديك تجسمي
تاريخ در كه است نكاتي همان سند عمده متاسفانه ما مملكت
تخيل كه ناگزيريد آن به دادن عينيت براي و شده نوشته
هم بعد به اين از اگر و است جدي بحث يك اين بكنيد ،
كه ميكنم سعي من ;كرد خواهم را كار اين بكنم كار بخواهم
طراحي در چه حالا بكنم ، فهم قابل را تاريخ فضاي هميشه
و مفاهيم و شخصيتها به پرداخت در چه و لباس و صحنه
است طبيعي ميروم تاريخ سراغ به وقتي نتيجه در و مضامين
و نگاه نوع عبارتي به ميگذارد ، تاثير من امروز شخصيت كه
دخيل اثر در پيرامونش و انسان مسايل به من امروز نگرش
آن از بخشي كه ميكنم تاريخ از امروزي تفسير يك ;است
ديگر بخش و است تاريخي مستندات و نوشتهها همان به متكي
است شده وارد كار آن در و است من با و است من ذهنيت آن
.دارد وجود فيلم ابعاد همه در منيت اين درنتيجه
ميگيرد؟ شكل كجا از موسيقايي فرهنگ اين *
را خود خيلي هم من و است مستقل بخش يك آن موسيقي بخش -
بكنم ، نظر اظهار نميتوانم و راينميدانم صاحب آن در
داشتم ، "فخرالديني فرهاد" با كه بحثي به توجه با اما
تا كه ميشد منعكس جورهايي يك بايد فضاها اين رنگآميزي
.است افتاده اتفاق اين حدودي
به پرداخت و "عبدالعظيم شاه" حضرت مبارزه داستان آيا*
زمان ، آن سياسي و تاريخي اوضاع انعكاس و او مذهبي دغدغه
فكر است؟ نگرفته قرار شما توريستي نگاه تحتالشعاع
با برخورد نتيجه در مبارز آدم اين اصلي رسالت نميكنيد
فيلم جادهاي قصه ملزومات از كه مختلف فرهنگهاي و تفكرات
است؟ شده كمرنگ شماست
داريد؟ اطلاعات چقدر "عبدالعظيم" حضرت مورد در شما -
سه حد در است رسيده ما دست به تاريخ از كه عبدالعظيمي
را او به مربوط تاريخي اطلاعات اين سروته است ، صفحه چهار
فقط من اما است ، اندكي بسيار اطلاعات بكني گردآوري اگر
همين ;بكنم پرداخت را او شخصيت تا داشتم راهنما تا چند
من براي دادهاند ، "شاه" لقب "عبدالعظيم" حضرت به چرا كه
اين شدن باز با بود ، او عجيب دنياي به دريچه يك منزله به
ملقب نميداشت را ويژگيها سري يك وي اگر كه فهميدم دريچه
به آنجا از مردمي خودجوش لقب اين و نميشد لقب اين به
درگير سياسي مسئوليتهاي سري يك با وي كه شده داده او
چه از كه بگويم و بزنم مثال يك ميخواهم من ;است بوده
حركت سياسي بعد.شده تخيل بزرگي چيزهاي چه كوچكي چيزهاي
فرهنگ در ;گرفتهام لقباش همين از را "عبدالعظيم" حضرت
:هستند "شاه" لقب ملقببه مذهبي شخصيت سه ما لااقل
مورد ، در"عبدالعظيم شاه" و "چراغ شاه" ،"(ع)رضا امام"
احوالات و داريم زيادي اطلاعات شاهچراغ و (ع)مامرضا ا
مورد در اما است ، مشخص حدودي تا مبارزاتيشان و سياسي
كه همين اما.نداريم را اطلاعات اين "عبدالعظيم" حضرت
كرد فراهم من براي را چشماندازي است ، داشته را لقب اين
لقب سياسي حوادث كوران اين در كه مادامي كه بود اين آن و
حتما كه است آن بيانگر است ، گرفته خود به رهبر يك
كه است بوده مبارز يك حتما داشته ، وجود سياسي حوادثي
اطلاعاتم كه بگويم اگر ;است گرفته خود به را لقب اين
ميشود كلي جمله چند به منحصر "عبدالعظيم" حضرت درباره
مواجه (ع)هادي امام از حديث يك با من ;نكنيد باور شايد
زيارت ري در را عبدالعظيم كه هركس":بود گفته كه شدم
همين ;".است كرده زيارت را حسين كربلا در كه انگار بكند ،
حديث اين طريق از شد ، كربلا سكانسهاي مبناي حديث
چرا اينكه بدهم ، او به مبارزاتي بار تا نوشتم همينقدر
فيلم در آدم اين رفتار و اعمال و شخصيت اين بخصوص نگاه
او مورد در ماخذي و منبع چون كه است آن بهخاطر نيست ،
گفت بايد و بكنم اطلاعات استخراج آنها از تا نداشته وجود
كه مثالي همان يا داشت وجود كه كلي چندروايت براساس كه
بيرون را شخصيت اين مختلف ابعاد (شاهداشتن لقب) گفتم
يكي درنتيجه ;شدم مورد اين در تخيل به متوسل بعد و كشيدم
اطلاعاتي محدويت به توجه با كه است بوده اين ما اهداف از
.باشيم نكرده غرض نقض فقط كه كرديم سعي داشتيم ، كه
اين واقعا آيا ديدهايد ، سياه را متوكل اينقدر چرا*
را آن اندازهاي تا نميشد و است بوده همانجوري شخصيت
ديد؟ خاكستري
آمده زيادي مطالب تاريخ در "متوكل" درباره اتفاقا -
حكومت دوره سياهترين ميتوان را "متوكل" دوره است ،
شخصيتي خاطر به هم سياهي اين دليل و دانست عباسي خلفاي
"امامحسين" مرقد بار سه يا دو او ;داشت "متوكل" كه بود
اتفاقا داشت ، خشن برخوردي علويان با او ;زد شخم را (ع)
تاريخ به وفادارتر همهجا از "متوكل" درباره فيلم اين در
تخيل تاريخ با متناقض چيزي كه كردهام سعي و بودهام
;داشت وجود مطلب او درباره كافي اندازه به چون نكنم ،
جزو ميبينيد فيلم از بخش اين در كه را صحنههايي تمام
از و ميشوند محسوب روزگار آن تاريخ مهم بسيار صحنههاي
كردم سعي من بود "عبدالعظيم" حضرت محوري شخصيت كه آنجا
مطابق هست موجود كه اطلاعاتي بهخاطر بخش آن در حداقل كه
را خود انسانگرايانه نگاه خيلي و بكنم حركت تاريخ با
"متوكل" ندهم ، دخالت ماجرا اين در بودن خاكستري بر مبتني
موضع تفكر اين مقابل در هم من و دارد را خودش تفكر
.نگرفتهام
شكريپور مختار:گفتوگو
افغانستان در سينماها اندازي راه
در جمعيت نفر ميليون با 3/2 افغانستان پايتخت كابل
اين شوروي اتحاد آن ، از پس سال يك كه سال 1357
سينما درگرفت ، 17 داخلي جنگهاي و كرد اشغال را كشور
فارسي فيلمهاي تماشاي به كه شهر اين مردم و داشت
دهلي و تهران با همزمان دارند ، زيادي علاقه هندي و
.ميديدند سينماها پرده بر را فيلمها تازهترين نو
كابل در داخلي جنگهاي جريان در كه گلولههايي اولين
جان و آمد فرود فيلمسازي استوديوي يك در شد ، شليك
هنرپيشه دو و زن هنرپيشه يك) افغان ، هنرپيشه سه
.گرفت را (مرد
و داد قرار هدف را سينماها هم باز بعدي گلولههاي
كه شدند تبديل ويرانه به ديگري از يكيپس سينماها
بهزاد ، كوت ، بري ، اقبال فرخي ، سينماهاي جمله آن از
قرار درگيريها اول خط در كه بودند ميرويس و ميروند
.داشتند
تا داد را اجازه اين كابل تلويزيون به اگر طالبان
كند ، پخش برنامه كابل اشغال از بعد ساعت سه يا دو
كابل به خود ورود اول دقايق همان در را سينماها
.كردند تعطيل
يكي را كابل سينماهاي خود ، سلطه برقراري با طالبان
گونهاي به داد كاربري تغيير يا و كرد منفجر يا يكي
از يكي كه است فعال كابل در سينما تنها 4 اينك كه
سقوط فرداي كه سينمايي همان است ، "شهرزاد سينما" آنها
هجوم آن به فيلم ديدن براي كابل اهالي طالبان
صحنه اين جهان كنار و درگوشه نفر ميلياردها و بردند
.ديدند خود تلويزيونهاي طريق از را
تماشاي براي كابل اهالي اول روز كه استقبالي از
برق نبود نيست ، خبري امروز دادند نشان خود از فيلم
فيلم نبود و مردم فقر كنار در بليت بهاي گراني و
كابل در سينماروها شمار كه است شده آن باعث مناسب
افغان" سازمان رئيس "نعيمي خان داود" كه آنگونه
باشد كم ميگويد ، كابل سينماهاي اداره متولي و "فيلم
آنها عده كه هستند بيكاري افراد سينماروها بيشترين و
.است زياد بسيار كابل در
ابتدايي بسيار كابل سينماهاي در فيلم نمايش وسايل
.دارند بدتر مراتب به وضعي سينما سالنهاي و است
سينما" در سيگار دود به آلوده شدت به فضاي در
دل كه ديد ميتوان را زيادي جوانان كابل ، "شهرزاد
دنبال به هندي فيلم هنرپيشه كه سپردهاند عشقي به
و رنگارنگ لباسهاي با و دريا و صحرا و كوه در او
.ميگردد آواز و رقص با توام
ليسانس "الياس نورآقا" كه گونه آن هندي فيلم
خواستههاي ميگويد ، كابل دانشگاه از دري ادبيات
سرانجام زيرا" ميدهد بازتاب را افغان جوانان امروز
".نيست خبري جنگ از آن ، در و دارد شادي
براي تا داريم بنا ما:ميگويد "نعيمي داودخان"
فيلمسازي صنعت افغان سينماروهاي سليقه اعتلاي
زباني ، اشتراكات به توجه با و كنيم احيا را داخلي
ايران در فارابي بنياد با رايزني مشغول ديني ، و فرهنگي
نيز و داخلي توليد فيلمهاي كشور اين از تا هستيم
.كنيم خريداري شده دوبله خارجي فيلمهاي
سينماهاي در طالبان سقوط از پس كه فيلمي اولين
از گوشهاي كه دارد نام "عروج" ، شد اكران شهر اين
اتحاد اشغال از كشورشان رهايي براي افغانها مبارزات
ايراني فيلمسازان كمك با و ميدهد نشان را شوروي
.است شده ساخته
اما است كابل سينماي يك پرده بر همچنان "عروج"
هندي فيلم تماشاگران اندازه به آن بينندههاي
.نيستند "انتقام"
توليد به داريم بنا ما:ميگويد "نعيمي خان داود"
مردم بدهيم ، بيشتري اهميت اخلاقي و تربيتي فيلمهاي
نيز "جنگ" واژه از حتي و ديدهاند را جنگ سال ما 23
.دارند نفرت
كشور ، اين در داخلي جنگهاي شروع از پيش تا افغانستان
شفق" نامهاي به فيلمسازي استوديوي چهار داراي
كه بود "فيلم قيس" و "فيلم سحر" ،"فيلم آريا" ،"فيلم
مانده باقي وسايل و رفتند بين از جنگها جريان در همگي
طالبان توسط يا و رفت غارت به يا آنها كار ابزار از
.شد سوزانده
بشري تمدن و فرهنگ مظاهر با ضديت به كه طالبان
فيلمسازي استوديوهاي آرشيوهاي ميكرد ، افتخار
در "چرخي پل" در ديگري از پس يكي را افغانستان
"جمال قدرتالله ملا" و سوزاند آتش در كابل شهر بيرون
بر سوزاني ، فرهنگ اين از مسرور طالبان !فرهنگ وزير
با نيز را مردم و پرداخت پايكوبي به آن خاكسترهاي
و شيطان سوزاندن" در كردن شادماني به شلاق زور
.واداشت "آن عملههاي
اين حد در كه سينمايي امكانات همه آن از افغانستان
فيلم لابراتوار يك فقط حاضر حال در بود ، زياد كشور
آريانا" و "فيلم افغان" فيلمسازي شركت دو با دارد
توليد فقط كارش دومي و هستند دولتي دو هر كه "فيلم
دولتي مقامات سفرهاي و ديدارها از مستند فيلمهاي
.است
شناخت ابزار بهترين سينما
در كه "مرثيهگمشده" فيلم بررسي جلسه در سينايي خسرو
مطلب اين بيان با شد برگزار اسلامي هنر و فرهنگ پژوهشگاه
.است متفاوت ادبي داستان با موفق و نوين سينماي:گفت
ميتواند فيلم و شود خلاصه خط دو در ميتواند داستان
مساله اين و بكشاند تصوير به نو پرورشي با را خط دو همان
متفاوتي معيارهاي فيلم و داستان كه است آن بيانگر خود
.دارند
يك به نسبت فيلمساز يك متعدد امكانات به اشاره با وي
كلام تنها داستاننويس انتقال ابزار":گفت داستاننويس
رنگ نور ، نظير ديگري عوامل از فيلمساز يك كه حالي در است
و ابزارها اين شناختن مهم مساله و ميگيرد بهره...و
"سينما" سينايي".است فيلمساز توسط آنها صحيح بهكارگيري
فيلمسازان به و دانست "شناختن" براي وسيله بهترين را
و روند فراتر اوليه گزارش از فيلم در كه نمود توصيه جوان
سينمايي امكانات و افراد از استفاده و محل در خلاقيت با
.دهند پرورش را مقوله
بازسازي" مضمون به مستند سينماي تعريف بيان با سينايي
و است شده كهنه تعريف اين":گفت و كرد اشاره "واقعيت خلاق
گزارش از واقعيت خلاق بازسازي را مستند سينماي ميتوان
".نمود تعريف فيلمساز تخيل تا واقعيت محض
كه نمود توصيه جوان فيلمسازان به پايان در سينايي خسرو
روي و كنند تربيت فيلمساز يك عنوان به را خود ذهن و چشم
خود ذهن اينكه ضمن.بيانديشند فيلم سبك انتخاب و موضوع
انتخاب هدف ، تنها نكنند مستند و داستاني سبكهاي درگير را
.باشد هدف بيان براي مناسب ظرف
سينماتك در وتروفو پازوليني
نمايش با تهران ، معاصر هنرهاي موزه عمومي روابط گزارش به
سينما ، در ادبي اقتباسهاي بخش سه در منتخب فيلمهاي
آثار بر مروري ايران ، سينماي و جهان سينماي از جلوههايي
ارتباطات واحد چهاردهم سهماهه برنامههاي كلاري محمود
فيلمزمان برنامهها اين در.مييابد پايان سينمايي
ضربه چهارصد فيلم و ديماه روئيس 29 رائول اثر بازيافته
.درميآيد نمايش به بهمن سوم تروفو فرانسوا ساخته
و بونوئل لوئيس اثر ويريديانا فيلمهاي گزارش اين براساس
ششم روزهاي بهترتيب رنه آلن اثر باد مارين در گذشته سال
.درميآيد نمايش به ماه بهمن دهم و
و گلابي درخت فيلمهاي كلاري محمود آثار بر مروري بخش در
بهترتيب مهرجويي ، داريوش ساختههاي گمشده دايي دختر
فيلمهاي.درميآيد نمايش به ماه بهمن اول و دي روزهاي 27
آفتاب و ابر و فرمانآرا بهمن ساخته ياس عطر كافور ، بوي
به ماه بهمن يازدهم و هشتم بهترتيب كلاري محمود ساخته
.ميشود گذاشته عموم تماشاي
فجر فيلم جشنواره با تقارن بهدليل تك سينما برنامههاي
بهمن تا 22 فجر 12 فيلم جشنواره بيستمين.ميشود تعطيل
.ميشود برگزار ماه
حضور با و هنر فرهنگسراي در يكشنبه
ميشود موسيقيبرگزار هنرمندان
موسيقي هنرمندان صنفي انجمن تاسيس سال سومين
هنرمندان صنفي انجمن تاسيس سالروز سومين:هنري گروه
برگزار ارسباران فرهنگسراي در آينده يكشنبه ايران موسيقي
.ميشود
صنفي انجمن بازرس و عمومي روابط مسئول علياصغر غلامعباس
:گفت ما خبرنگار به مطلب اين بيان ضمن موسيقي هنرمندان
زودي به اعضا بيمهكردن در صنفي انجمن موفقيت به توجه با
به آغاز نيز مازندران استان در هنرمندان صنفي انجمن شعبه
هنرمندان هماكنون شعبه اين افتتاح با كه كرد خواهد كار
هنرمندان صنفي انجمن پوشش تحت توانستند استان موسيقي 4
.گيرند قرار ايران موسيقي
در كه انجمن تاسيس سال سومين مراسم در علياصغر گفته به
ميشود ، برگزار ارسباران فرهنگسراي در يكشنبه روز ساعت 17
نيز و مجلس نمايندگان و كشوري مسئولان از تعدادي
.داشت خواهند حضور عضو هنرمندان
|