تروريسم و ترور
ترورهاي"كتاب نويسنده ;بيگدلي علي بادكتر گفتوگو در
"ايران معاصر تاريخ در سياسي
در پنتاگون ساختمان و جهاني تجارت برجهاي به حمله:اشاره
شدن مجروح و كشته به منجر كه ميلادي سپتامبر 2001 11
مسئله به معطوف را بسياري توجه ديگر بار شد نفر هزاران
اين وقوع از پس مدتها تا كه بهطوري.كرد تروريسم و ترور
اصليترين از يكي عنوان به تروريسم درباره بحث حادثه
با كه گفتوگويي در.بود واجتماعي سياسي مسايل دغدغههاي
بررسي به ، وي شده انجام دانشگاه استاد بيگدلي علي دكتر
طول در آن شكلگيري علل و تروريسم و ترور گوناگون ابعاد
اين در بيگدلي دكتر آثار جمله از.پرداختهاست تاريخ
تاريخ در سياسي ترورهاي" چهارگانه مجلد به ميتوان رابطه
به آن جلد دو تاكنون كه سروش انتشارات "ايران معاصر
.داشت اشاره درآمده ، كتاب بازار
:ميكنيم جلب گفتوگو اين به را گرامي خوانندگان توجه
انديشه و فرهنگ گروه
داريد؟ تروريسم و ترور از تعريفي چه شما*
و حكومت تشكيل با همزمان ترور مفهوم شكلگيري شايد -
دولت و حكومت با برابر عمري يعني.باشد تاريخ در دولت
تغيير تاريخ مسير در تروريسم و ترور شكل منتها دارد ،
فردي بيشتر ترور انگيزه سنتي ، شكل در.است كرده پيدا
دستيابي براي و نيازهايش ارضاي منظور به فرد يعني بوده ،
شكلگيري زمان از منتها.ميزد ترور به دست مقاصدش به
قرن از و رنسانس عصر از يعني اروپا در ملتها -دولت
واژگان مجموعه در زيادي حد تا ترور بعد ، به شانزدهم
به گروهي شكل و شده خارج فردي حالت از و گرفت شكل سياسي
يك عنوان به ترور كه شد باعث گروهي شكل اين.گرفت خود
بيشتر گروهها و افراد و شود مطرح جهانبيني و ايدئولوژي
در شايد.بكنند ترور به اقدام سياسي مقاصد به رسيدن براي
مطرح ترور از تعريفي بار اولين براي كه است دوره اين
براي وسيلهاي ترور كه است شكل بدين تعريف آن و ميشود
با كساني هم آن از بعد و است سياسي رقيب فيزيكي حذف
ولي دادند ، انجام را ترورهايي سياسي ديگر انگيزههاي
.دربرداشت را سياسي هدف ترورها اين نهايت ، در قطعا
دوم جهاني جنگ از بعد يعني پيشرفتهتر و مدرن دوران در
وخيم بسيار شكل كه هستيم مواجه "دولتي تروريسم" پديده با
اشاره هم نكته اين به.ميدهد تروريسم به را وحشتناكي و
مكاتب از يكي عنوان به بار اولين براي تروريسم كه كنم
آنارشيسم ، سوسياليسم ، مثل ديگري مكاتب كنار در سياسي
فعاليتهاي هاي شيوه و مباني از يكي عنوان به و نيهيليسم
حزب مثلا.شد مطرح نوزدهم قرن دوم نيمه روسيه در سياسي
هسته يك نظامي شاخه اين درون كه داشت نظامي شاخه يك خلق
از كه لنين برادر الكساندر چون و بوجودآمد تروريستي
امپراطوري ترور به تصميم بود ، حزب اين برجسته اعضاي
بنابراين.كردند اعدام و كرده دستگير را او گرفت ، روسيه
به و ميشود سياسي فضاي وارد تروريسم كه باري اولين
قرن دوم نيمه در ميشود ، نهادينه مفهومسياسي يك عنوان
تفكر زائيده حقيقت در كه است روسيه در و نوزدهم
يافتن رشد با همزمان تفكر اين كه زماني و است سوسياليستي
پيدا وسيعتري ابعاد ميشود ، بيستم قرن وارد ماركسيسم
بيستم ، تروريسم قرن در كردم عرض كه همانطور و ميكند
.ميآيد در "دولتي تروريسم" شكل به يافتهاش سامان شكل در
هدايت دولت كه ميشود اطلاق تروريسمي به "دولتي تروريسم"
ميگيرد ، نظر در سازمان آن براي گيرد ، مي عهده بر را ترور
نظامي تعليمات افراد به ميپردازد ، را هزينههايش
از بيرون در هم و جامعه درون در هم را آنها ميدهدو
پديدههاي از يكي "دولتي تروريسم".ميكند هدايت جامعه
جهاني سياست فضاي در را مهمي مسائل و است بيستم قرن شوم
.كرد مطرح
در اروپايي روانشناسان و جامعهشناسان از بسياري امروزه
فضاي كه شوم پديده اين آمدن بوجود دلايل كه هستند اين پي
كساني ميان از.بيابند كرده ، كننده مشمئز را دنيا سياسي
خانم از ميتوان داده انجام را تحقيقاتي زمينه اين در كه
شكلگيري دليل كه است معتقد ايشان.برد نام شانتال
وجدان سطح كه بوده اين سياسي مفهوم يك عنوان به تروريسم
كه جوامعي.است شده متزلزل بسيار صنعتي جوامع در عمومي
در دارند ، را صنعتي شرايط به سنتي شرايط از عبور به ميل
عدم اين و ميشوند تعادل عدم نوع يك دچار گذار مرحله اين
بيستم قرن در.ميبرد بيرون سيستم از را جامعه تعادل ،
پديدهاي چنين دچار هستند گذار درحال كه جوامعي معمولا
انجام صحيح و مطلوب شيوه به قدرت توزيع چون ميشوند ،
براي افراد از بسياري حالت اين در بنابراين.نميشود
.ميزنند رفتاري چنين به دست قدرت به دستيابي
امروزه كه كنم عرض را اين جديد سرفصل يك عنوان به اما
رقباي فيزيكي حذف و ترور كه رسيده نتيجه اين به دنيا
صاحبان براي سياسي اهداف به رسيدن در تاثيري هيچ سياسي
يك تروريسم دنيا در هماكنون كه معني بدين.ندارد ترور
دنبال به كه تروريستي گروههاي و است خورده شكست اقدام
اقدام كه رسيدهاند نتيجه بهاين هستند قدرت كسب
اما.نيست هدف اين به رسيدن براي مطلوبي منشا تروريستي
فرانسه كبير انقلاب از سياسي واژه يك عنوان به تروريسم
در كه داشت وجود دورهاي انقلاب اين جريان در.آمد بوجود
را سالهاي سه دو حكومت كنوانسيون ، مجلس در ژاكوبنها آن
وحشت دوره يا ترور دوره به دوره اين و گرفتند برعهده
بسيار رفتارهاي آنها اينكه دليل به.شد معروف
كوشش و داشتند خود سياسي رقباي به نسبت خشونتآميزي
را رقبايشان تروريستي ابزارهاي از استفاده با ميكردند
كنند كاري وحشت و رعب فضاي ايجاد با و كنند بيرون دور از
از تبعيت به.نگيرد شكل آنها عليه مخالفت هستههاي كه
اين.شد وحشتزده بسيار هم اروپا فضاي فرانسه ، شرايط
و ميكرد اعزام ديگر كشورهاي به را تروريسم كنوانسيون
قرار دولت انحصار در ترور كه بود زمان اين از تقريبا
ترورهاي يا دولتي ترور مقدمات ترتيب اين به و گرفت
.گرفت شكل و آمد بوجود يافته سازمان
در ترور موج نيز فاشيسم دوره در و اول جهاني جنگ از بعد
باز كه گرفت را يهوديها گريبان بيشتر كه گرفت شكل آلمان
مشمئز وضعيت و بود سازمانيافتهاي ترور ترور ، اين هم
.بود مخفيانه و پنهاني چون آورد ، بوجود را مخوفي و كننده
تروريسم براي جهاني سازمان شاهدشكلگيري دهه 1960 در
حمايت با ملي گروههاي از بسياري دوره اين در كه بوديم
برقرار ارتباط تروريستي بيگانه سازمانهاي با خود دولتهاي
حتي ميكردندو دنبال را معيني و مشخص اهداف و ميكردند
سرمايهگذاري خود ، كشور از خارج تروريستهاي روي دولتها
.ميكردند
اتفاق آمريكا در كه حادثهاي به توجه با و فعلي شرايط در
در كه سازمانهايي عنوان به تروريستي سازمانهاي افتاد ،
كه همانطور يعني.شدند شناخته ميكنند ، عمل جهاني شكل
به هم تروريسم است ، شكلگيري حال در شدن جهاني فرايند
و ميگذارد سر پشت را منطقهاي و ملي حالت آن از تبعيت
در كه ميگيرد شكل جهاني يافته سازمان حركت يك صورت به
سه تاكنون ما بنابرايناست تروريسم چهارم شكل اين واقع
سنتي شكل تروريسم ، اول شكل:داشتهايم را ترور از شكل
تشكيل دوره در آن دوم شكل فرد ، به فرد ترور يعني بود
قرن در كرد ، پيدا گروهي حالت ترور كه بود ملي دولتهاي
آمد بوجود دولتي تروريسم و گرفت خود به دولتي حالت بيستم
كنوني دوره در هم آن چهارم شكل بود ، آن سوم شكل اين كه
كنار در و جهاني مفهوم يك عنوان به تروريسم كه گرفته شكل
.ميكند عمل شدن جهاني فرآيند از تبعيت به و
چيست؟ شما نظر از خشونت و ترور خاستگاه و منشا *
كه دارد وجود " J منحني" نام به بحثي سياست حوزه در -
منحني"تئوري.است "ديويس -سي -جيمز" نام به شخصي آن طراح
يك در كه كشورهايي كه ميكند مطرح را مسئله اين "J
ميشوند مكرر تقاضاهاي از اندوختهاي دچار طولاني فرايند
انتظارات صاحبان نيستند انتظارات اين پاسخگوي دولتها و
از فرار براي نميبينند شده برآورده را خود انتظارات چون
اين از بخش يك ;ميزنند عكسالعمل به دست آنها
پيش سوال اين حال.تروراست خشونتآميز عكسالعملهاي
در ميآيد؟ بوجود حالت اين كشورهايي چه در كه ميآيد
سياسي ساختار كه زماني كه گفت بايد سوال اين به پاسخ
بدهد ، را مردم يعني اجتماعي ساختار انتظارات پاسخ نتواند
اين نتيجه در.ميگيرند فاصله سياسي ساختار از مردم
اين كه ميآيد بوجود مردم و دولت بين عميقي دره فاصله
بوجود بحران شيوع براي را مساعدي و مناسب زمينه عميق دره
از و ميشود مشروعيت بحران دچار دولت طرف يك از.ميآورد
اوج نقطه اين و ميشوند هويت بحران دچار مردم ديگر طرف
كه زماني.است اجتماعي ساختار و سياسي ساختار بين تعارض
پاسخ دولت كه است زماني ميشوند هويت بحران دچار مردم
انتظارات اين نميدهد ، مردم نتظارات ا مجموعه به منطقي
مفري بايد انتظارات اين تراكم و ميشود متراكم و بلوكه
شورش به زدن دست مفرها آن از يكي كه بيابد خود براي را
و انقلاب به طغيانها و طغيان به شورشها نهايت در كه است
.ميشود ترور به منتهي ديگر سوي از
رابطه همين در هم "مزلو آبراهام" نام به ديگري انديشمند
اين به بنا.است كرده مطرح را "نيازها مراتب سلسله"نظريه
از طولاني پروسه يك در كه جوامعي:است معتقد وي نظريه
هر به چنانچه بودهاند برخوردار اقتصادي بهبود شرايط
محروميتهاي دچار جامعه بدهند دست از را شرايط آن دليلي
را جامعه افراد رواني محروميتهاي همين و ميشود رواني
.ميكند خشونتآميز اعمال انجام به وادار
وقتي كه است اين است ، مطرح زمينه اين در كه هم ديگري بحث
سطح آن پي ودر ميشود خدشهدار عمومي وجدان جوامع در
و ديني تعهدات اخلاقي ، تعهدات از مردم اطاعتپذيري
روشهاي به گرايش شودافراد مي كاسته انساني مناسبات
شرايط از كه جوامعي معمولا.ميكنند پيدا خشونتآميز
بحرانيترين دچار ميكنند ، گذار مدرن شرايط به سنتي
ميان در مخصوصا اجتماعي شورشهاي و تروريسم شرايط
حالت از جامعه گذار حالت در چون و ميشوند جوان گروههاي
فردي هر ميشود ، آسيبپذيري دچار سيستم و شده خارج تعادل
حتي.دهد بروز خود از را واكنشهايي تا ميكند كوشش
تروريسم كه رسيدهاند نتيجه اين به محققان امروزه
.است رواني نارسائيهاي بر مبتني خشونتآميز عكسالعملي
تاريخ طول در كه "هيتلر" مثل اشخاصي بفرماييد فرض مثلا
در كه بودند كساني جزو زدهاند زيادي خشونتهاي به دست
محروميتها اين كه شدهاند محروميتهايي دچار كودكي دوران
به وقتي و آورده بوجود آنها در را بحرانسازي زمينههاي
و بحران پتانسيلهاي اين رسيدند قدرت و حكومت
در و كردند تخليه خود درون از را محروميت پتانسيلهاي
و نارواييها و خشونت سمت به را جامعه نتيجه
.دادند سوق اجتماعي ناهنجاريهاي
و ترور سمت به سياسي گروههاي از بعضي علت چه به *
ميشوند؟ كشيده راديكاليسم
ناپايداري و ظلم برابر در عكسالعملي هميشه راديكاليسم -
احساس كه گروههايي معني بديناست بوده حكومتي سيستمهاي
را غيرمنصفانهاي روشهاي آنها به نسبت حاكميت ميكنند
انديشههاي.ميزنند راديكالي اقدامات به دست كرده اعمال
به رسيدن براي گروه يا فرد كه معناست اين به راديكاليستي
را روش و شيوه شديدترين دارد خود ذهنيت در كه اهدافي
كار به هست ، برابرش در كه حاكميتي بردن بين از براي
.ميبرد
راديكاليستي تفكرات از بهرهگيري من عقيده به بنابراين
از ناشي ميشود تروريستي اقدامات شكلگيري منجربه كه
و است بينالملل روابط بر حاكم ضوابط بودن نامتعادل
و قدرت صاحب را خود كه آنها ميكنم تاكيد مجددا
تجديدنظري بايد ميدانند بينالملل روابط بر تاثيرگذار
داشته خود بينالمللي رفتارهاي و داخلي رفتارهاي در
دنيا در سرد جنگ از بعد و سرد جنگ طول در كه نظمي.باشند
و داشت نخواهد دوامي چندان يكم و بيست قرن در داشت وجود
روشهاي حاكميت اعمال در قدرت صاحبان بايستي علت همين به
.ببرند كار به را تعادلگرا و منصفانه منطقي ،
اين شود ، پرداخته آن به بايد بحث اين در كه ديگر نكته *
بوده خشونت حذف خواستار مدرنيته اينكه به باتوجه كه است
و هستيم مدرن جهان در ترور و خشونت شاهد همچنان اما
.ميشود مطرح بشري جامعه روز مساله يك عنوان به كماكان
و ميشود توليد باز خشونت و ترور دليل چه به شما نظر به
دارند؟ نقش مساله اين در عواملي چه
تحول يك مدرنيسم ;دارد تفاوت مدرنيسم با مدرنيته -
كارگيري به جهت از سوم جهان كشورهاي مثلا.است ابزاري
در را تحولي و ميكنند تقليد غربي جامعه از زندگي ابزار
يا تكنولوژي پذيرش مدرنيسم پس.ميآورند پديد خود زندگي
ذهنيت تغيير معناي به مدرنيته امااست ابزاري عقل پذيرش
و بينش قضاوت ، مدرنيته در يعني.است قضاوت نوع و
سمت به سوم جهان كشورهاي.ميشود مدرن فرد جهانبيني
.نشدهاند مدرنيته دستخوش هنوز اما كردهاند حركت مدرنيسم
به توكيو در مصاحبهاي در پيش سال دو هانتينگتون ساموئل
غربي وقت هيچ شما" كه كرد اعلام ژاپني خبرنگاران
مدرن ابزار از اينكه دليل به ميشويد مدرن نميشويد ،
يك غرب اينكه دليل به نميشويد غربي اما ميكنيد استفاده
".است فلسفه
چون.است غرب خاص فقط مدرنيته كه معتقدند غربيها
تغيير با متناسب و هستند آنها خود مدرنيته بنيانگذار
اما است كرده پيدا تغيير هم ذهنيتشان زندگي ابزار
ولي گذاشتهاند مدرنيسم مرحله در پا فقط غيرغربي كشورهاي
.است نيامده بوجود آنها در ذهني تغيير هيچگونه
مهار را خشونت نتوانست مدرنيته چرا اينكه مورد در اما
.است عقلاني انعكاس يك مدرنيته كه بگويم بايد كند ،
با همراه و خرد با همراه رفتار معناي به مدرنيته
:است ذكر قابل نكته دو اينجا دراست عقلاني قضاوتهاي
و نشده عملي دنيا سراسر در عقلاني قضاوتهاي اين اولا
جاي اقتصادي رقابتهاي و اقتصادي جذابيتهاي ثانيا
كه ميدهد نشان اين و است گرفته را سياسي رقابتهاي
سمت به كند عقلاني غربرا جامعه كه آن از بيشتر مدرنيته
غرب در اقتصادي باورهاي و محوري اقتصاد و كشانده اقتصاد
بنابراين.است گرفته را خردورزانه و عقلاني قضاوتهاي جاي
كند باور عقل را انساني جامعه كه امر اين در مدرنيته
را انسان شدن اقتصادي شوق مدرنيتهاست نبوده موفق چندان
دليل همين به و بخشيده شدت او شدن عقلاني شوق از بيشتر
.است نبوده موفق خشونت كردن مهار در هم
علت و شده عوض تروريسم شكل كه هستيم شاهد امروزه
.است بوده مدرنيسم شكل از تبعيت به تروريسم تغييرشكل
آن تا افتاد اتفاق سپتامبر در 11 حادثهايكه مشابه
ساختمان و جهاني تجارت برجهاي تخريب.نداشت سابقه زمان
بود تروريسم نوع پيشرفتهترين هواپيما ، چند توسط پنتاگون
از خود كه سيبرنتيك سيستمهاي از تروريستها آن در كه
شيوه سيبرنتيك.كردند استفاده است مدرنيته پديدههاي
يكساني و ماهوارهاي روشهاي پايه بر اطلاعرساني تمركز
سپتامبر در 11 كه دارد وجود قوي احتمال و است اطلاعات
با يعني.باشند كرده استفاده شيوه همين از تروريستها
هدايت ماهوارهاي اطلاعرساني مركز يك كردن داير
را آنها و كرده سلب نيويورك مراقبت برج از را هواپيماها
عبارت به.باشند كرده هدايت ميخواستند خود كه طريقي به
براي تكنولوژي امكانات از تكنولوژي سرزمين در آنها ديگر
.كردند استفاده تروريستي اعمال
دليلي مدرنيته پيشرفت كه ندارد وجود علتي هيچ بنابراين
مدرنيته بلكه ;باشد تروريستي رفتارهاي يا خشونت مهار بر
به هنوز انساني جامعه زيرا كرده عوض را تروريسم شكل تنها
.است نكرده پيدا دسترسي مدرنيته ذات
و جامعهشناختي اجتماعي ، عوامل از غير به *
اشاره تروريسم ظهور در آنها نقش به كه روانشناختياي
ميتوان را عواملي چه بينالملل روابط حوزه در كرديد ،
برشمرد؟
و خشنترين آمريكا ، در سپتامبر يازدهم حادثه شايد -
آن با تروريسم تاريخ در كه بود تروري نوع مدرنترين
را مهم موضع دو سپتامبر يازدهم حادثهبودهايم مواجه
بوده حادثه اين بروز چگونگي و چرايي موضع يكي:برداشته
اهدافي چه با و علت چه به كساني ، چه كه معني بدين.است
از هالهاي در چهره اين متاسفانه كه زدند كار اين به دست
اينكه بدون آمريكايي دولتمرداناست مانده باقي ابهام
به را مساله اين باشند چگونگيها و چرائيها اين پاسخگوي
حادثه وقوع از پس اوليه ساعات همان در و سپردند فراموشي
القاعده گروه و لادن بن شخص تحقيقي هر دادن انجام بدون
.دانستند اصلي مقصر را
اقدام اين از حاصله نتايج و پيامدها كه است اين دوم موضع
كار قضيه همين روي تاكنون هم دنيا تمام كه بود خواهد چه
.است بوده حادثه اين علتيابي دنبال به كسي كمتر و كرده
بررسي را حادثه اين روانشناختي ريشههاي بخواهيم اگر اما
نظام چارچوب در كه برويم جوامعي دنبال به بايد كنيم
كه است نظامي امپرياليستي نظام.ميكنند عمل امپرياليستي
ميدهد ادامه خود حيات به بحران با آمده ، بوجود بحران با
امپرياليسم بنابراين.ميرسد خود اهداف به بحران با و
زماني زيرا باشد بحران از خالي و خارج نميتواند هيچگاه
.كرد نخواهد پيدا تحقق اهدافش نكند بحرانسازي كه
را كشورهايي توانسته ، مواقع از بعضي در تروريسم بنابراين
به ميكردند ترغيب را دنيا امپرياليستي اهداف با كه
.برساند مطلوبي نتايج
جامعه به بايد تروريسم ريشههاي جستجوي براي بنابراين
آمريكا جامعه در هماكنونبرگرديم سرمايهداري
.دارد هم سابقه البته كه است شكلگيري حال در جنبشهايي
دچار آمريكا جامعه و 60 دهههاي 50 در مثلا
زمان همين در.شد اجتماعي شديد بحرانهاي و نابسامانيها
"كارتي مك"گرفت شكل "مككارتيسم جنبش" نام به جنبشي
اينكه بهانه به او ;بود آمريكايي سناتورهاي از يكي
جنبش دارند قرار ماركسيستها سلطه تحت آمريكايي دستگاههاي
اين نتيجه در كه آورد بوجود آمريكا در را زايي خشونت
عده و شدند فنا زيادي افراد كارتي ، مك غيرعقلاني اقدام
مساله اين بنابراين.كردند مهاجرت اروپا به هم زيادي
جامعه فعلي شرايط در منتهانيست بيگانه آمريكا در خيلي
اختلافات آن ، و است شده اجتماعي عذاب يك دچار آمريكا
.دارد وجود آمريكا در كه است زيادي بسيار طبقاتي
صاحب نازك قشر يك كه معني اين به طبقاتي اختلافات
در هستند سياسي قدرت و نظامي قدرت اقتصادي ، قدرت بيشترين
فاصله اين و هستند محروم امكانات اين از اكثريت كه صورتي
كرده ناراضي را مياني لايههاي شدت به آمريكا در طبقاتي
.است
عمومي افكار نگراني باعث آمريكا جامعه در كه ديگري مساله
تصميمگيري كانونهاي در صهيونيستها حضور و دخالت شده
در يهودي نفر ميليون سه كه كنيم فرض اگر.آمريكاست
آمريكا در را قدرتمندي قطب اينها ميكنند ، زندگي آمريكا
به قطب تاثيراين تحت متحده ايالات كه ميآورند بوجود
و ميشود كشيده خود جغرافياي از خارج دخالتهاي
.هستند نگران بسيار موضوع اين از آمريكائيها
اشاره نكته اين به آنجا در و نوشتم مقالهاي پيش چندي
".است آمده تنگ به اسرائيل كشيدن يدك از آمريكا" كه كردم
اطمينان هم الان و بود آمريكا ملت آمريكا ، از من منظور
اختلافات يعني عامل دو اين از آمريكا ملت كه دارم كامل
.ميبرد رنج يهوديها دخالت و طبقاتي
افكار نارضايتي دارد وجود رابطه اين در كه ديگري مساله
كه ميدهد نشان اين و است نيافته توسعه كشورهاي در عمومي
كشورهاي در عمومي افكار تمامي بر كه عمومي وجدان آن
.است شكستشده و وازدگي دچار بود حاكم غيرصنعتي و صنعتي
ناعادلانه توزيع دهنده نشان عمومي افكار در نارضايتي اين
قدرت انحصار كه هستيم شاهد ويكم بيست قرن در.است قدرت
را خودي دايره روز به روز كه است نخبهاي گروههاي دست در
اين به را خودي غير ورود ميكنندواجازه تنگتر
افكار كه است مسالهاي واين نميدهند خودي سيستمهاي
توسعه كشورهاي در هم و پيشرفته كشورهاي در هم عمومي
.هستند ناراضي آن از نيافته
به نارضايتيها تبديل علت كه است ذكر قابل نكته اين
سوم جهان كشورهاي نارضايتي ابراز همين تروريستي جنبشهاي
سلطه و بينالمللي سطح در قدرت ناعادلانه توزيع از
.است ضعيفتر كشورهاي بر قدرتمند كشورهاي برخي يكسويه
را مصاحبهاي لادن بن سپتامبر ، حادثه 11 از پس روز چند
در من" كه كرد اعلام آنجا در و انجام الجزيره شبكه با
منتقل را مسلمان كشورهاي فقير تودههاي پيام حقيقت
دليل به.ميكنم حركت آنها دادخواهي جهت در و ميكنم
نظم است بينالملل روابط بر حاكم كه نظمي اينكه
از دست قدرتمند كشورهاي بايد و است غيرعادلانهاي
واقع در ".بردارند ضعيفتر كشورهاي به نسبت خود سلطهگري
امكانات با و است قائل آسماني رسالت يك خود براي او
به ميخواهد دارد ، اختيار در كه گستردهاي اقتصادي
به يكسويه دورانسلطهگري كه بفهماند قدرتمند كشورهاي
.است رسيده پايان
عقلاني درچارچوبهاي بايد بينالملل روابط من عقيده به
سلطه كه است اين بينالملل روابط عقلاني شكل و كند حركت
همانطور و بيايد بيرون خشن و اوليه حالت آن از دنيا در
تمام براي بينالملل نظام در هست هم شدن جهاني شعار كه
.آيد بوجود برابري نوع يك آنها شايستگي نسبت به ملتها
روابط در تاثيراتي چه سپتامبر حادثه 11 شما نظر به*
داشت؟ خواهد و داشته بينالملل
خواهد و داشته بينالملل روابط در تاثيراتي قطع طور به -
آن تبع به و است مطرح شدن جهاني مسئله امروزه.داشت
و رفته بيرون ملي تاثيرپذيريهاي از بينالملل روابط
از پساست گرفته قرار بينالمللي مسائل تاثير تحت بيشتر
سقوط و طلا نفت ، قيمت سقوط شاهد سپتامبر حادثه 11 وقوع
كه ميبينيم و هستيم و بوده دنيا سراسر در سهام قيمت
كه ميدهد نشان اين و است شدن بلوكه حال در دنيا اقتصاد
بينالملل روابط بر زيادي بسيار تاثير آمريكا انفجارهاي
.است داشته
اشاره آن به هم استوقبلا مهم بسيار كه آنچه درنهايت
روابط شكلگيري شروع نقطه در دنيا كه است اين كردم
ساختار ، بنابراين ;گرفته قرار نويني طريق به بينالملل
خواهد حاكم بينالملل روابط بر جديدي نظريههاي و عملكرد
.شد
اكرمي الميرا: گو و گفت
|