متعادل بينالمللي روابط مباني
اعم رابطه به توجه تعريفوبا به بنا مقاله دراين:اشاره
و بينالملل سياست بينالملل ، روابط بين (ترتيب به)واخص
سياستبينالمللو كه است اين بر فرض خارجي سياست
متعادل بينالمللي روابط مباني جزء متعادل خارجي سياست
.ميگردند محسوب
شاكله كه متعادل خارجي سياستهاي كه است اين ديگر فرض
بينالملليمتعادل روابط بينالمللو اصليسياست
متعادل سياستهايداخلي حاصل عمل و تئوري در ميباشند
ملي ، داخلي سياستهاي ديگر عبارت به.بود خواهند
بينالمللي روابط كيفيت تعيينكننده بنياديترينعلت
بويژه افراطيدولتها سياستهاي بنابراينچنانچه.است
تعديل مطلوب بهنحوي داخلي سياستهاي درحوزه گريها افراط
روابط و سياست شاهد بينالمللي جامعه آنگاه شوند
.بود خواهد متعادل بينالمللي
وانديشه فرهنگ گروه
مباني
عقل حاصل كه بينالمللي وميثاقهاي قوانين به احترام -1
ميگردند موجب ميشوندو عدالت وشامل است جمعي
زندگي هم دركنار وهماهنگي صلح در بينالمللي آحادجامعه
.است متعادل بينالمللي روابط مباني از يكي كنند
عادلانه قراردادهاي بينالملليبه آحادجامعه وفاداري
عادلانه شرائط در و باشد آنان مصلحت بالاترين شايد
در يا خود همنوعان تهاجم برابر در را آنها ميتواند
نوعي به برتر قدرتهاي يا و هياتحاكمه تهاجم برابر
.ببخشد مصونيت
عمل بر محدوديتهايي اعمال مستلزم بالتبع وپيمان قرارداد
كسي هر كه بهگونهاي است جهاني جامعه آحاد رفتار و
.ورزد مبادرت دلشخواست كه كاري هر موقعيبه هر نتواند
عهدنامهها ، از ناشي الزامات به احترام و اجتماعي قرارداد
متحد ، اصل ملل منشور طبق و خودخواهيها محدودكننده
ميثاق مقدمه در حتياست بينالمللي همكاري بنيادين
ناشياز مراعاتالزامات (متحد ملل منشور سلف)ملل جامعه
(بينالملل سياست چارچوب در) بينالمللي معاهدات
امنيت صلحو به دستيابي براي مهمي بنيادين اصل بهعنوان
موضوع چنانچه.بود شده بينالملليقلمداد عدالت حفظ و
روابط هسته كه داخلي سياست سطح در بخواهيم معاهداترا
قراردهيم بررسي مورد ميدهد تشكيل بينالملليرا
كه آن بر مشروط) را پرسي همه يا انتخابات نتايج ميتوان
(پذيرد صورت ملت آگاهي مبناي بر و ومناسب صحيح انتخاب
،(استقلال استدلالو مبناي بر) آزادي براي را پيماني
افراطگريبين از پرهيز و صحيح سياستهاي اجراي و عدالت
موضوع اين سر بر عهد اينجا در.كرد حكومتتلقي و مردم
قهرآميز روشهاي شاقه ، اعمال از كهحكومت است اساسي
خارجي ، دروغگويي ، روابط در بويژه جعلي وهشدارهاي
تسلط تزوير ، و حيله با كشور وغارت چپاول بهانهجويي ،
سردستي تلقي و مردم ونفوس اموال بر زورگويانه و خودسرانه
از و كند پرهيز خاص گروه طبقهيا يك ارث بهعنوان سياست
دست يا) نمايد جلوگيري اجتماعي فساد و ومرج گسترشهرج
تجديد.نيندازد يكديگر جان به را مردم و (بردارد
انتظام براي نو پيماني واقع در همهپرسي و انتخابات
عنانگسيختگيوتعدي و مرج و هرج رفع امورو به بخشيدن
ديگران حريمحقوق به دستاندازي) جامعه آحاد حقوق به
تعهد نوعي پيمان ، اين.است(شخصي نفع و تامينلذت براي
كجرويهاي و فكري كج غارتگري ، مقابل در سكوت عدم به
.است انسانيشان ازحقوق جامعه آحاد محروميت و زورمندان
متعادل ، بينالمللي روابط مبناي بهعنوان پيمان اين
كه است مهم مطلب اين به معنوي و عقلي تعهد نوعي همچنين
كند عمل ملت برابر در وظايفخود به نتواند حكومت اگر
و خواهدشد وعوض وعزل افتاد خواهد مردم چشم از بيترديد
لازم شايستگي كه بدهد كساني به بايد قانونا را خود جاي
حاكمان زيرا هستند ، دارا مملكت اداره خطير امر براي را
واين دهند ادامه خود حكومت به بهايي هر به نيستند مجاز
اينگونهتعهدات.ثغوريدارد و حدود خود براي مساله
به و سياستخارجي ومحتواي شكل بر را خود تاثير تبعا
.گذاشت خواهد بينالمللي روابط و سياست آن دنبال
بينالمللي روابط ديگر مبناي بينالمللي ، توسعه -2
اول ، درجه در بينالمللي ، توسعه از منظور.است متعادل
كشورها داخلي واحوال اوضاع مستحكم و مداوم و تدريجي تحول
ميگردد دولتها خارجي سياست و حاكميت مربوطبه كه وآنچه
توسعه.بينالمللياست وامنيت صلح حفظ راستاي در
و ملي واتحاد اجماع مستلزم چيز هر از قبل بينالمللي
وجوه يا مشتركموجود وجوه پيرامون منطقهايكشورها
مجموع ودر شوند ايجاد آينده در ميتوانند كه مشتركي
.است امنيت و صلح با مرتبط موضوعاتمهم
عرصه در انحصار كه ميشود برقرار زماني بينالمللي توسعه
رواني و سياسي جنگ ;شود شكسته تكنولوژي و دانش زبان ،
اساسي ، قانون بر مبتني دموكراسي با آشكار و پنهان
و ملتها بين گفتوگو و مذاكرات ;گردد تلقي ناسازگار
بهطور همگرايي نوين استراتژيهاي ;يابد كشورهاگسترش
توامان را جهانگرايي و ملي دولتهاي پديده عادلانه ،
سازمان نظير بينالمللي ارگانهاي ودر دهد قرار مطمحنظر
اجتماعي ، اداري ، امور)پذيرد صورت ساختار تجديد متحد ، ملل
بازسازي بازنگريو مورد ارگانها اين سياسي و اقتصادي
(.گيرد قرار
.مينمايد تسهيل را آيندهنگري امكان بينالمللي ، توسعه
جنگو خطر احتمال كاهش براي كوشش عادي ، روابط براي تلاش
كشورها ، براي اينكه به اعتقاد سلطهطلبيو از اجتناب
بينالمللي توسعه لوازم از ندارد وجود دشمناندائمي
توسعه از ميتوان زماني اصولا.ميگردد محسوب
يك وملتهانه كشورها روابط كه كرد صحبت بينالمللي
محكم ساختاري متكيبه بلكه فرد ، به متكي و تصادفي رابطه
به نسبت عميق نگرش مبتنيبر نيز و غني فرهنگي زمينه و
.باشد امنيت موازنه و منافع تبادل
بين بينالملليبايد توسعه جامع مفهوم به دستيابي براي
يك از پايدار و مدت دراز توسعه براي كشورها مسئوليتملي
از هدفي چنين تحقق بينالملليبراي اراده و ومسئوليت سو
.كرد ايجاد توازن ديگر ، سوي
معيار كه است آن متعادل بينالمللي روابط ديگر مبناي -3
و دولتي بينالمللي سازمانهاي و(ملتها) كشورها داوري
جامعه سايرآحاد و سياسي واحدهاي عمل به غيردولتينسبت
ملي ، وامنيت صلح بر آنها عملكرد تاثير بينالمللي ،
مراقب بسيار بايد اينجا در.باشد بينالمللي و منطقهاي
كردنوتظاهرات بازي بدل يا بدلكاري نام به پديدهاي
طرح قابل اينجا در كه سوالمهمي.بود كشورداري سطحي
!بزند؟ راگول خودش ميتواند آياانسان كه است اين است
كه باشد پرسشهايبنيادينفلسفي آن از يكي شايد اين
ميرسد معذلكبهنظر نيست آسان چندان آن به پاسخ
نميتوانند مختلف جوامع در سرنوشت نگران و آگاه شهروندان
تظاهر و فروببرند خودشان لاك در را سرشان نااميدي روي از
دقت به بايد خاطر همين به!است نيفتاده اتفاقي كه كنند
وناوارد ، فرومايه ناباب نشدهمديريت اعلام اهداف مراقب
پنهانكاريها طريق از كه بود كشورها از بسياري وكوتهنظر
امنيت و صلح خودسرانه ، گاهي كردن ، هراز صحبت پهلو ودو
بيرحمانه را آن و ميگيرند بازي به بينالملليرا
فريب ، ظاهرسازي ، بحث بيشتر دراينجا.ميسازند مخدوش
وضعيت ، اين كنترل براي.است مطرح پوچ رياكاريوادعاي
نظام و اجتماعي (كوركورانه ونه) واقعبينانه اعتماد
اين.است الزامي مدني ، مادي -ذهني ساختار به متكي سياسي
ضعيف استنتاج زيادياز اندازه واقعبينانهتا اعتماد
جلوگيري كشورها ومبهم گذشتهاندوهبار تكرار سستو و
را خود مناسبات كشورهاآسانتر ميشود وموجب ميكند
منظور ، اين براي.تنظيمنمايند مشتركها فصل برپايه
برايمقابله تدافعي زبده و هشيار بسيار نيروهاي افزايش
استقلال وخارجيوتحكيم داخلي ومهاجمين غارتگران تسلط با
.است ضروري كشورها ، در پيشرفت روند تداوم و
ديگر مبناي كشورها ، بين مستقيم رابطه سطح افزايش -4
ضعفيا.است تكاملي بينالملليمسالمتآميزو روابط
قالبهايتحريم ، در كه كشورها بين مستقيم فقدانرابطه
صورت رابطه قطع نهايتا و اعمالمحدوديتها تهديد ،
استفاده سوء و افزايشتنفر ، باجگيري به ميپذيردمنجر
.ميشود دشمني و دلخوري و مخرب واسطهگران و دلالان
سياسي انزواي رفع و تحريمها تعديل براي گسترده رايزني
نقض و تخريبي حركات و تروريسم شده ، تحريم دچار ملتهاي
و داده كاهش را كشورها بين و كشورها در بشر حقوق
مبناي بر كشورها همكاري و رقابت ميزان بر آن بهموازات
نفي و يكديگر از آموختن و مساعي تشريك و تفاهم
.ميگردد افزوده انحصارطلبي
همكاري براي سياسي تكيهگاه ايجاد كه است ذكر به لازم
اقتصادي ، و تجاري بهويژه مختلف هاي زمينه در كشورها
.است ضروري و لازم اقدامي
گفته به كه شود تنظيم بهگونهاي بايد مستقيم روابط
طريق از ثروتمند كشورهاي مالزي ، نخستوزير ماهاتيرمحمد
شدن جهاني جريان در خود بزرگ شركتهاي و بانكها ادغام
كوچك شركتهاي و بانكها بلعيدن و انحصارطلبي به نتوانند
را ياآنها و بپردازند يافته توسعه كشورهايكمتر
مجاز يا قادر نيز دولتها وجود ، اين با و نمايند استثمار
روابط !كنند حفاظت و حمايت خود كوچك شركتهاي از نباشند
جهانيسازي ، ثمرات كه باشد بهگونهاي بايد مستقيم
.شود توزيع و تقسيم عادلانه بهصورت
مباني از ديگر يكي شدن مشاهده خوب و كردن مشاهده خوب -5
قلمرو تبديل در عامل اين.است متعادل بينالمللي روابط
تبيين ، قابل و روشن محدودتر بخش به سياسي مواضع مبهم كلي
مشاهده ازخوب اصلي منظور البته.ميكند ايفاء بسزايي نقش
و تظاهر نوعي مستلزم دومي زيرا نيست شدن ظاهر خوب شدن ،
.است مواضع ضمير و ظاهر بين نامعقول تفاوت
.است علمي شبه تعبير از متمايز نيز كردن مشاهده خوب
،(چيز يك براي موضعگيري نوع دو) بيمورد المثني معمولا
.كرد خواهد ايجاد دارد ضرورت كه مواضعي در را خلائي
كاربرد با تناقض در موضعگيري يك كه موقعي اين بر علاوه
نباشد مطلب ايضاح غرض است ممكن ميآيد بهعمل اصلياش
.بپذيرد را مشكوكي موضوع تا باشد مخاطب اغفال منظور ، بلكه
ابهام بهدليل سياسي واحدهاي برخي دارد امكان همچنين
اكتشاف را خود عملكردهاي و اظهارات فرآورده ، و فرآيند
كه ندانند هم خودشان شايد حاليكه ، در كنند قلمداد جديد
از بسياري شرايطي ، چنين درميكنند بازي لغات با درواقع
تامين را سودمندي هدف هيچ زيرا است بيمعني عملكردها ،
مشاهده خوب و كردن مشاهده خوب منطقي استلزام.نمينمايد
مشتبه مواضع كاربرد از حتيالامكان كه است آن شدن
كه باشد بايدمشخص ميشود اتخاذ مواضعي اگر و شود خودداري
عاميانهاش كاربرد موضعگيريدر يك گاهي.چيست آن دليل
كه است نامعين و مبهم چنان مدلول اين كه دارد مدلولي
.نميكند تامين را بينالمللي و ملي امنيت و منافع
بيفايده و گمراهكننده آن ، از استفاده ادامه بنابراين
به كه حكومتهايي و فرقهگرايان توسط ميتواند تنها و است
دارند قرار نازلي بسيار سطح در اخلاقي و عقلي لحاظ
بهرهبرداري مورد متشابهات اختفاء براي سرپوشي بهعنوان
صرفنظر مواضعي چنين كاربرد از بايد بنابراين.گيرد قرار
بينالمللي ، و ملي امنيت و منافع به معطوف مواضع تا شود
خوب و كردن مشاهده خوب شرايط در.متمايزباشد و واضح
شركاي ميتوانند كشورها بينالمللي ، محيط در شدن مشاهده
بينالمللي و منطقهاي همكاريهاي براي اعتمادي قابل
.باشند
نتيجه
بههم سطوح بينالملل ، سياست و خارجي داخلي ، سياست
بينالمللي روابط مبناي كه ميدهند تشكيل را پيوستهاي
جستجوي مسير در بهتدريج ميتوان را پيوستگي اين.است
عملكرد و مواضع تعديل و قدرت و قانون ميان تعادل و توازن
متعادل بينالمللي روابط آن حاصل كه داد قرار كشورها
اولا متعادل بينالمللي روابط چارچوب در.بود خواهد
خواست دلشان كه كاري هر ملي ، واحدهاي و كشورها
ساير ثانيا ;دهند انجام خارج يا داخل در نميتوانند
و اتحاديهها گروهها ، افراد ، ) بينالمللي محيط اجزاء
نامشروع مداخله به مجاز (بينالمللي و فراملي سازمانهاي
و نيستند ملتها و بشر حقوق به تجاوز و كشورها حاكميت در
و توليد به زيادي بستگي متعادل بينالمللي روابط ثالثا
كه است اين كنوني جهان واقعيت زيرا دارد مشترك امنيت
امنيتي نيازهاي نميتوانند تنهايي به كشورها از هيچيك
و فراگير وخواستههاي كنند تامين مختلف وجوه در را خود
خود داخلي توان به اتكا با صرفا را خود رشديابنده
.آورند بهدست
رعايت مستلزم جهاني جامعه متعادل و موزون رشد
اجماع قالب در المللي بين موازين و اصول شرافتمندانه
حقوقي ، هنجارهاي) منافع ملاحظه با توام بينالمللي
نهادهاي موجوديت و كشورها ملي (معنوي مالكيتهاي و اخلاقي
بهموقع تعديل به قادر لزوم صورت در كه بينالمللي موثر
بسيار بايد كشورها.است باشند افراطي دولتهاي سياستهاي
سنجيده بهصورت را خود ملي منافع بتوانند تا كنند تمرين
از.سازند مرتبط جمعي دسته امنيت و منافع به هماهنگ و
عميق و حقيقي توسعه براي لازم شرايط بهتدريج طريق اين
متعادل بينالمللي روابط ايجاد و بينالمللي مناسبات
.شد خواهد فراهم
كرماني توكلي حميد
|