زن مديران و زنان
و مديريت در مشاور بهعنوان "هال -دالبوم -باربارا"
عمومي و صنعتي تجاري ، ادارات در طولاني تجربهاي رهبري ،
توسعه سوئدي كارشناس بعنوان بينالملل صحنه در داشته
جهاني بانك عضو و يونيسف اروپا ، اتحاديه در بينالمللي
.است كار به مشغول زنان
و كاري محيطهاي در زنان نامطلوب وضعيت "هال -بوم دال"
ديدگاه با را آنان پتانسيل از مناسب استفاده عدم
راهبردهايي و داده قرار تحليل مورد جنسيت روانشناسي
.است داده ارائه زنان مديريتي مسائل با مواجهه در عملي
و سازمانها در بسيار كار نيروي رفتن هدر مشاهده با وي
براي ولازم اوليه اطلاعات نداشتن دليل به نيرو اتلاف
به وروسا مديران توسط كاركنان بين موجود تفاوتهاي تشخيص
.افتاد زمينه اين در كتابي نوشتن فكر
اجرائي مديران كه ، است پرداخته بحث اين به كتابش در وي
ومردان زنان براي تفاوتمديريت درباره اندازه چه تا ما
و زن مديران توسط كه مصاحبههايي طي دارند؟ اطلاعات
نشان تحقيقات شده ، انجام همكارانشان با مرد مديران
نياز بيشتر دانش و عميقتر بحثهاي به زنان كه دادهاند
براي بهتري مديران بتوانند آن پي در تا دارند
آن شونده مصاحبه زنان ادعاهاي از يكي.باشند كارمندانشان
نائل مديريت سمت به خود مرد همكاران از كمتر آنها كه بود
.رسيد اثبات به پژوهشها در بعدها ادعا اين و شوند مي
از بتوانند كه نيستند گونهاي به سازمانها متاسفانه
اين.گيرند بهره صحيح و كامل طور به مردان و زنان ظرفيت
عدم فرهنگ اين ماهيت.شدهاند بنا فرهنگي سازمانهابراساس
به ما پرورش و آموزش سيستم گرچه.است فردي مسئوليت احساس
كه ميآموزد افراد به و ميكند تشويق را استقلال حال هر
در كار دنياي كه چرا بگيرند ياد ميتوانند تا و بشتابند
جرات كه خلاق و انديشمند افرادي مستقل ، افراد انتظار
نظام يك كه اينجاست در مشكل.است دارند ، را كار انجام
در را خود ميكند مجبور را انعطافناپذيرجوانان اجتماعي
.نميشود منتهي خلاقيت به وجه هيچ به كه دهند شكل قالبي
وجود دختر يا پسر براي جامعه در كه عرفهايي نتيجه در
.ميپذيريم بقاء راهبردهاي عنوان به دارد
ايجاد در عالي نمونه جهاني ديد از سوئد اينكه با
اين عرصهها همه در متاسفانه اما برابراست موقعيتهاي
يا آگاهانه مردان است نشده رعايت خوبي به تساوي
كاريشان زندگي در زنان جانبه همه رشد از مانع ناآگاهانه
كردن فكر به هم تمايلي و نكردهاند فكر آنها.ميشوند
اين بر آنها شوند آگاه نخواستهاند حتي و نداشتهاند
.است بوده كافي كردهاند يا گفته آنچه كه باورند
جايگاه درباره بحث هنگام اغلب كه است نظري اظهار اين
:ميآيد ميان به سازمانها و شركتها مديريت گروه در زنان
ما.زنان براي نه و ميكند كار مردان براي نه ما شركت"
و كار وقتي كه است اين جالب".ميكنيم كار مردم براي
كه ميشوند متوجه مديران ميشود بررسي آنها شركت عملكرد
داده نشان تجربه.ميكند كار مردان براي درواقع شركتشان
به. نميكنند رفتار عرف خلاف مديريت مقام در مردان كه
مشكلاتي تفكر طرز نوع اين.است مرد همان انسان آنان نظر
كار نيروي از وسيعي بالقوه ذخائر كه زنان براي بويژه را
زنان كردن اداره و مديريت.ميآورد بوجود را هستند
مردان توسط مديريت پستهاي اغلب.است مردان از متفاوت
زن كارمندان با مرد مديران برخورد نوع اما شده اشغال
زنان با رابطه در دارند نياز مردان.است انتقاد قابل
ياد جمله از بياموزند را جديد رهبري و مديريت شيوه
تبعيض از كوچكي بخش.كنند انتقاد زنان از چگونه بگيرند
تبعيض دليل.است ناآگاهانه آن عمده بخش و آگاهانه زنان
و آگاهي.است مردان آگاهي و توجه و درك عدم علت به تنها
.است همه براي پيشرفت لازم شرط شناخت
اكثر در مردان.ميكنند منصوب را خود مديران مردان ،
وبنابراين دارند عهده به مسئوليتي حرفهاي ، موقعيتهاي
را آينده مجريان ميتوانند كه هستند قدرتي با افراد
در زنان انتصاب در مردان اين تمايل معهذا.كنند منصوب
به وقتي و است نكرده تجاوز حرف حد از اجرائي پستهاي
در و ميدهند ترجيح را مردان آنها ميرسد عمل مرحله
فعلي شرايط در را آقا فلان نميتوانيم ما ميگويند توجيه
كه ميشوند متوجه اما ميكنند كار سخت زنان.بگذاريم كنار
كه ميكنند گمان اغلب.نرفتهاند بالا ترقي پلههاي از
به است مربوط خودشان به احتمالا آنها ترفيع عدم علت
ترفيع كه آنهاست كار نحوه از عيب ميكنند فكر عبارتي
.نگرفتهاند
معيار يك عنوان به زنان پذيرش
.است دشوار معيار يك عنوان به زنان پذيرش مردان براي
آنها به مردان كه دارد وجود زنان در بسياري ويژگيهاي
-خود احساسات بيان در زنان توانايي جمله از ميكنند حسادت
.خاص شم داشتن -بودنشان خلاق
و زنان كه موقعيتهايي گشته معلوم شده انجام تحقيقات طبق
مواقع اكثر برگزيدهانددر آنرا قاطعيت و اراده با مردان
آنان جنسيت واقع در بلكه نبوده آنان توانائيهاي علت به
آنها كه معتقدند مدير مردان البته.است بوده كننده تعيين
از يكي. رسيدهاند جايگاه اين به خود قابليتهاي خاطر به
با ارتباط در مردان به مديريت آموزش كتاب اين موضوعات
تقليد طريق از را مديريت كلي طور به.است زن كارمندان
عميقتري سطوح به آموزش اين اينكه براي.آموخت ميتوان
بازيابند را خود رياست و مديريت هويت افراد و شود وارد
داشته درذهن خود جنس از (الگوهايي) بايدمدلهايي فرد هر
.كنيم آزمايش را جديد موارد كه است اين ديگر شرط.باشد
.بپذيريم را تازه تجربيات -نو افكار - جديد ايدههاي
انجام شجاعت كه هستند افرادي كاردان و موفق مديران
شرط.ميانديشند تازه راههاي به و دارند را نو تجربههاي
خوب مدير يك به شدن مبدل براي لازم دانش كه است اين سوم
تفكر براي وقت به نياز اين و باشد مداوم فرآيند يك بايد
در.است لازم مديريت آموختن پيشرفت ، براي.دارد تحليل و
موثر مديريت بپذيريمكه بايد مديريت چالش با رابطه
اولين.ميكند طلب را شخصيت جنبههاي از بسياري دخالت
باشند سرمشق و مدل ديگر زنان براي نتوانستند مدير زنان
چرا ميكنند انزوا احساس ونااميدندو ناراحت خاطر اين به
از پس زود خيلي و نشد قدرداني خوبي به آنها از كه
شخصيتي كه فردي اما.شدند سپرده فراموشي بازنشستگيبه
.نميشود فراموش آساني به باشد داشته قوي
آمد؟ چه مساوي موقعيتهاي برسر
زنان پيرامون مكزيكو در ملل سازمان زنان كنفرانس اولين
و شد آغاز مديريتي مقام به دستيابي در آنها توانايي و
اما شدند پذيرفته مديريتي پستهاي در گرمي به آنها سپس
تجربه و آموزش فاقد زن مديران كه بودند معتقد مرد مديران
تجربه و آموزش كسب دههو دو از پس اكنون.هستند لازم
گذشته در.است دشوار زنان براي حرفهاي پيشرفت هم باز
ترقي خود حرفهاي كار در زنان اگر كه بود اين سر بر بحث
باور اين بر نيز زنان خود حتي گاه.مقصرند خود نميكنند ،
شانس بخواهند زنان اگر كه دريافتهاند مردم اكنون.بودند
از الگوهايي به نياز بيابند را مديريت مقام به يافتن دست
ثمربخش قدرتمندو شخصيتي بخواهيد اگر.دارند خود جنس
.كنيد كاوش عمق تا سطح از خود درون محتواي در داشتهباشيد
.دهند تطبيق موجود شرايط با را خود كه مايلند بسيار زنان
و ميشوند بزرگ كه همانطور دختران كه ميدانيم امروزه
.ميشود پسرها از بيشتر تطبيقشان قدرت ميكنند ، پيدا هويت
كار بازار وارد مرد و زن بين تساوي شعار با وقتي زنان
مردان توسط گرفته شكل ساختارهاي و سنتها -عرفها با شدند
وفق را خود شرايط آن با زنان لاجرم پس.گرديدند مواجه
چه كه نكردند توجه و شوند مردان شبيه كردند تلاش و دادند
شخصيت جزء قويترين جنسيت.آمد خواهد آنها شخصيت سر بر
.ماست
زن يك عنوان به خود شناختن رسميت به براي حرفهاي زنان
بود اين آنان هدف.نميكردند تلاشي هيچ كاريشان زندگي در
از نميتوانند كه نميدانستند آنگاه شوند مردان مانند كه
.روند بالا پيشرفت و ترقي نردبان
ميتواند ميكند تجربه را دروني سازگاري كه فردي تنها
احساس هست ، كه آنچه از شخص خرسندي و رضايت.باشد اثرگذار
خوب كافي اندازه به كه احساس اين بودن ، زن از كردن غرور
حفظ را خود زنانگي ويژگيهاي وهم حرفه هم ميتواند و است
.است ضروري همه و همه كند ،
كاري زندگي در كه است اين مدير زنان شكايت متداولترين
پسرها.باشيد بزرگ كه بياموزيد.نميشوند گرفته جدي
در.هستند خارج از تاييدشدن جستوجوي در دائما ودخترها
هستند ، مدت وكوتاه خارجي تاييدهاي پي در همه كه كاري محل
نگاه خود درون به افراد اين.نميگيرد انجام درستي كار
به تنها امر اين و بيابند را خوب و بد تا نميكنند
محدود تفكر و رقابت ، كوتهبيني جانبهگري ، يك فردگرايي ،
نياز مديريت پست در ما آنچه.ميشود منتهي وجهه كسب و
برايشان خارجي تائيدهاي كه است بالغي مردان و زنان داريم
با بايد چگونه و ميخواهند چه ميدانند و ندارد اهميتي
پتانسيل از بزرگي بخش لكن هستند قدرتي با افراد مردان
با هستند افرادي زنان.قراردارد زنان اختيار در تغيير
شود ، تركيب خرد و عقل با انرژي و قدرت وقتي و انرژي
بوجود وكارا حقيقي محيطي و مييابد بهبود حرفهاي زندگي
.ميآيد
دارند قرار كودكانشان زندگي حاشيه در پدرها ما جامعه در
قرار كودكان كنار در پدر عنوان به كه است جامعه خود و
تقويت را موجود ، مردسالاري سياسي الگوي لذا و ميگيرد
همكاري حس بتوان قوي شخصي هويت بدون است غيرممكن.ميكند
جنسيتي نقشبود تاثيرگذار و داد رشد همكاران ميان در را
موثري نقش فرد آن تا شود يكي شخص فردي هويت با بايد
.باشد داشته
جنسيتي فرمانهاي و جامعه فرهنگ
از.دارد وجود مقتدري بسيار هاي انگاره جامعه و فرهنگ در
كفايت با كه معنا بدين.باشيد خوبي دختران كه اين جمله
مهربان ، مثبت ، خوشاخلاق ، منظم ، آراسته ، ، ساكت ، بوده
اين مردان براي جنسيتي نقش انگاره و باشيد وفادار و صديق
.باشند فعال ستيزهجوو سلطهجو ، پررو ، ركگو ، قوي ، كه است
زنان به يكسو از كه است اين ديگر هاي انگاره جمله از
انديشمند و بالغ عاقل ، تحصيلكرده ، زنان به جامعه ميگويد
ديگر سوي واز گيرد بردوش را بارمسئوليتي تا دارد نياز
علاقه مورد و باشيد شايسته ميخواهيد اگر ميگويد
زن يك عنوان به خود نقش از نبايد گيريد قرار ديگران
سال چند براي ابتدا در زنان نتيجه در.كنيد رشد بيشتر
مييابند مهارت خود كار در كه وقتي و ميكنند كار خوب
به كارها كه ميگردند متوجه ميشوند خانواده صاحب ونيز
دارد انتظار جامعه.نبود ميكردند فكر آنها كه آساني آن
و باشد پدرش مثل بودن زن جاي به كاري محيط در زن يك كه
سنتي الگوهاي چهارچوب در زنان وقتي.مادرش مثل خانه در
است ، امر اين مشوق نيز جامعه و ميشكنند هم در مردانه
اما داشتهاند ، را آن استحقاق كه ميكنند فكر آنها
.است نبوده چنين درواقع
جامعه سو يك از كه است اين مردان به جامعه دوم انگاره
پدري وظايف كه يافته تكامل و بالغ مرد يك به ما ميگويد
انجمنهاي درجلسات مثلا)داريم نياز گيرد دوش بر را خود
كودكانشان به مربوط فعاليتهاي ساير نيز و ومدرسه خانه
نسل مردان دارد انتظار جامعه ديگر سوي از و (كنند شركت
.دهند قرار الگو را خود از قبل
بيان رسا صداي با و روشن را خود خواستههاي زنان امروزه
ميدادندكه اجازه خود به دهه 40 زنان آنچه و ميكنند
را آن راحتي به امروز ، جوان زنان كنند ، فكر آن به راجع
بيشتر و روشنتر بيان قدرت از و ميآورند زبان به
.هستند برخوردار
موجود ، كليشههاي طبق بايد مدير اجتماع نظر از
بايد علاوه به.باشد قوي و رويت قابل بزرگ ، ستيزهجويي
خدمات به روشني نياز و بوده مستقل احساسي نظر واز مترقي
چون صفاتي موفق مدير يك به.باشد داشته خود كارمندان
اين كنيد دقت خوبي به اگر.ميدهند سختنسبت و ديرجوش
.است قايل مردان براي جامعه كه است صفتهايي همان صفات
رضايت ، سكوت ، توانايي ، چون ويژگيهايي آنها در كه صفتهايي
در ميشوند ارزشگذاري مهرباني و نظم وفاداري ، خوشبيني ،
خصوصيات از كار از ولذت رضايت كه ميشوند يافت مشاغلي
مشاغل كه است كساني ازويژگيهاي صفات اين.است كماهميت
بسيار زنان جنسيتي كلي نقش با نيز و دارند كمدرآمد
پستهاي در قدرتمندي زنان اخير سالهاي در.است سازگار
حرفهايشان نقشهاي كه شدهاند كار بازار وارد مديريتي
يافته رشد و آگاه شخصيتي از و شده يكي آنها جنسي باهويت
.برخوردارند
را لازم تغييرات ميتوانند باشد لازم تغييري وقتي زنان
در كه ميكنند احساس مردها حال همان در و آورند بوجود
ساختار كه است آمدن بوجود حال در تغييراتي مديريت نقشهاي
توسط تغييرات مانع نتيجه ودر ميكند تهديد را آنها قدرت
بيشتري زنان كه مايلند واقعا مدير مردان.شوند مي زنان
اما باشند مردان مثل آنكه شرط به شوند مديريت پست وارد
پذيرش مورد زن عنوان به و شرطي هيچ مايلندبدون مدير زنان
كسي كه نميدهند اجازه عملا مرد مديران.گيرند قرار
نفوذخود و توانايي زنان نتيجه در كند رفتار زن يك مانند
زنان كه ميشود گفته آن پي در سپس و ميدهند دست از را
.ندارند را جلورفتن آمادگي واقعا
زن مديران و زنان
نقش.هستند ديگر زنان براي تهديدي يافته رشد و مدير زنان
چون است ملموستر بسيار زن وكارمندان مدير زنان ميان
مديران كار كه ميگويند زن كارمنداندارند مشتركي جنسيت
باشد لازم اگر كه ميكنند وادعا ندارد خاصي پيچيدگي زن
زني كارمندان اما بگيرند را آنها جاي ميتوانند براحتي
آنها رئيس كار كه ميگويند هستند مرد مديران داراي كه
را آنها جاي نميتوانند هرگز و است پيچيده و دشوار بسيار
زن كارمندان از بسياري.كنند كار آنها مشابه يا و بگيرند
و ميبرد بالا را آنها شخصيت مرد رئيس داشتن كه معتقدند
از.است شخصيتي افت زن رئيس يك داشتن كارمندزن يك براي
مثل بايد پس آنهاست همانند زن مدير زن ، كارمندان نظر
.كند عمل آنها
توانائي از پائينتر سطوحي در مدير زنان از ديگر بسياري
مدير يك ميتواند وقتي فقط مدير زن يك.ميكنند كار خود
باشد داشته خود سر پشت را ديگر زنان حمايت كه باشد موفق
ياد بايد نيز مدير مردان كه است اين ديگر لازم شرط نيز و
يك عنوان به مديريت مقام در را مدير زنان كه بگيرند
.باشند زنپذيرا
شناسي روان كارشناس الوندي فرشته
هال -بوم دال -باربارا:نوشته مدير ، زنان كتاب:منبع
قاييني زهره:ترجمه
|