|
|
قرآن كاتبان و وحي كتابت
رشد براي اساسي قانون و آسماني كتاب آخرين عنوان به قرآن .دارد فردي به منحصر جايگاه مسلمانان بين در بشر تعالي و .است الهي پيامآور آخرين (ص) اسلام پيامبر و رسولالله لكن و رجالكم من احد ابا محمد كان ما" شما مردان از هيچيك پدر محمد (احزاب40) "خاتمالنبيين .است(ص)پيامبر آخرين و خدا رسول بلكه نيست آل) "الموت ذائقه نفس كل" الهي سنت براساس(ص) پيامبر اما و ميت انك":كه او به خداوند اعلام نيز و (عمران185 كتاب و دين اين و ميرود دنيا از (زمر30) "ميتون انهم .است ماندگار و جاودانه كه اوست سوي از معجزهاي و بينه به نياز دين هر پذيرش در انسانها قبيل از حسي معجزات اسلام پيامر دارند ، آن آورنده از يكشبه ستون ، حركت ناله سنگريزه ، تسبيح شقالقمر ، كه...و آسمان به عروج آنگاه و مسجدالاقصي به مسجدالحرام ص لاهيجي ، ).كرد ارائه است ، رسيده معنوي تواتر به همگي آن بهدست خاصي زمان در و بوده موقت همه اين ليكن.(100 .است ايشان حيات دوران به محدود و گرفته صورت حضرت حضرت ، آن رحلت از پس خارقالعاده امور انجام منكر هرچند به نميتوان را امر اين ليكن نيستيم او بلند روح توسط باقي حضرت آن معجزات از آنچه و داشت محسوب معجزه عنوان پس دوران مردم براي حضرت آن نبوت مويد ميتواند و مانده معجزهاي كه است كريم قرآن ما اعتقاد باشد ، به وي حيات از آن لزوم و ماندگاري بدين خود قرآن.است ماندگار و معنوي له انا و الذكر نزلنا نحن انا" كه است كرده اشاره (حجر9)."لحافظون مهمتر و ظاهري زيبايي به توجه با بليغ و شيوا كلام اين .گرفت جاي اعراب ذاكره و حافظه در آن باطني زيبايي آن از ميشدند بر از را قرآن خدا خواست به كه پيامبر بر علاوه نزول با نيز مسلمانان ساير (اعلي6) "فلاتنسي سنقرئك" يا و تمام آن به ايمان و علاقه شدت از سور و آيات تدريجي سالهاي از امر اين.ميكردند بر از را آن از مهمي بخش بعد دورانهاي در و ميشود شروع مكي دوران در و اوليه .مييابد ادامه از زيادي درصد شواهد و قراين طبق كه روست اين از هم شده نازل آيات از بخشي يا كل حافظ اسلام صدر در مسلمانان .بود عادي و طبيعي امري اين شد اشاره كه همانطور و بودند آن بودن محفوظ براي حافظهها و خاطرهها در قرآن حفظ اما توجه با زمان همان در حتي نيز و بعد زمانهاي و اعصار در نبود ، كافي ميآمد ، پيش طبعا كه اشتباهاتي و نسيان به لوازم و اسباب با قرآن حفظ به نسبت الهي اراده رو اين از وحي ايام آغازين همان از و يافت جريان نيز نگارش و نوشتن "امي" خود اما.گمارد همت امر اين به (ص)اكرم پيامبر قرآن نوشتن توانايي كه يارانش از كساني به را امر اين و بود .سپرد داشتند پيامبر بودن امي اميها ميان از برانگيخته و امي را (ص)پيامبر كريم قرآن "...الاميالذي النبي الرسول يتبعون الذين":ميكند معرفي (اعراف157) .ميكنند پيروي...امي نبي و پيامبر از آنانكه خدايي او(جمعه2) "منهم رسولا فيالاميين بعث الذي هو" .برانگيخت رسولي اميها بين كه است نظر دو آن معناي و كلمه اين مورد در محققين و مفسرين :دارند سوره دوم آيه ذيل شريفالميزان تفسير در طباطبايي علامه يكي كه نظر دو بين از و كردهاند بحث زمينه اين در جمعه بيسوادي ديگري و (مكه) امالقري به منسوب را بودن امي :عنكبوت) "بيمينك تخطه لا و" آيه به استناد با ميداند ، (ص 264 ج 19 ، الميزان ، ).دادهاند ترجيح را دوم نظر (48 شده ، مطرح مختلفي نظرات(ص)پيامبر بيسوادي محدوده مورد در بيسواد ، نبوت از بعد چه و قبل چه را (ص)پيامبر گروهي مطلب اين برخي و ميدانند نوشتن و خواندن از ناتوان يعني و قراين به توجه با و ميدانند نبوت از قبل به مربوط را دادند رسمالخط مورد در كه دستوراتي قبيل از شواهدي ، حديبيه صلحنامه در آنكه يا (و 27 ص 28 ج 1 ، السيوطي ، ) توانايي داشتن احتمال كردند ، محو را رسولالله عنوان خود دوات و قلم درخواست نيز و نبوت دوران در خواندن به نسبت نوشتن قدرت بر قرينهاي را نوشتن براي عمر پايان در و مكتب در (ص)پيامبر كه آن مسلم قدر اما.دانستهاند و نبردند قلم به دست عمرنيز طول در و نشده حاضر كلاس ."ننوشت خط و نرفت مكتب به كه من نگار".ننوشتند چيزي معناي به امي ;است همين نيز دارد تصريح آن به قرآن آنچه و نرفتن سوادآموزي جهت مدرسه و مكتب به و بودن مادر نزد گفته سخن بسيار امر اين حكمت و دليل مورد در ننوشتن ، خط كه ميكند تاييد را قرآن دليل همان نيز عقل ليكن شده ، .(عنكبوت48) "المبطلون لارتاب اذا" كه است (ص)پيامبر مورد در تنها و بار اين طرفي از زيرا طرف از و است شده ارائه (اصلي) معجزه عنوان به كتابي مطلب اين تصور كند ارائه را نوشتهاي يا كتاب هركس ديگر كاملا كرده فراهم را آن خود اكتسابي اطلاعات با او كه و ناخوانده را پيامبرش خداوند كه بود اين است ، طبيعي آن بودن وحياني و برطرف شبهه اين تا داد قرار نانويس .شود اثبات كتاب هيچ و الهي كلام و نبرد قلم به دست هيچگاه خود(ص)پيامبر سواد با مسلمانان به را آن نگارش و ننگاشت را ديگري چيز راميار ، ) داشت آنان كار بر دقيقي نظارت خود البته سپرد ، براي املاء از پس روايات برخي طبق و (ص 260 ش ، _ه 1362 او براي نوشتهاند را آنچه ميخواست ايشان از آنان گاهي و ميكرد برطرف را احتمالي اشكالات و بخوانند سوال آن مورد در و ميگذارد كلمهاي روي را انگشتش (همان).ميكرد (كاتبان) نويسندگان (ص)پيامبر اصحاب از بعضي روايي ، منابع نيز و تاريخ كتب در منابع در تعدادشان كه شدهاند خوانده عنوان اين با نبوت آغاز سالهاي در و مكه در البته.است متفاوت مختلف نفر هفده از مكه شهر سوادان با تعداد قرآن ، نزول و ايشان مسلما تعداد اين از و (ص 261 همان ، ) نميكرد تجاوز باسوادان تعداد مدينه در اما شدند ، مسلمان قليلي نفرات و بود بيشتر علم اهل يهوديان حضور به توجه با مخصوصا دادن اهميت و پيامبر مكرر توصيههاي به توجه با طبعا به رو باسوادان تعداد سوادآموزي ، و دانش و علم به قرآن آزادي فديه(ص) پيامبر ميدانيم چنانچه و گذارد فزوني مسلمانان از نفر حداقل 10 كردن سواد با را بدر اسراي اول سالهاي در مسلمان كاتبان تعداد شده گفته و قرارداد .رفت فراتر نفر چهل از هجرت كه است مسلم آن ، كتابت اهميت و قرآن جايگاه به توجه با قرآن كريمه آيات آموختهاي ، سواد مسلمان هر دستخط نخستين را آن نگهداري و ثواب با كاري آنرا نوشتن زيرا بوده .ميدانستند بركت موجب نويسنده باسواد ، مسلمانان همه اينكه احتمال اينرو از رسما كه آنان اما.نيست بعيد باشند قرآن از بخشي حداقل برعهده (ص)پيامبر سوي از را امر اين وظيفه ، عنوان به و است اين است مشخص آنچه فقط و نيست معلوم تعدادشان داشتند كار و ميدانستند خود وظيفه را كار اين عدهاي كه تكميل درصدد هميشه و داشتند قرآنهايي بود ، اين اصليشان مصحفهاي به اشارهاي كتابها كنار و گوشه در و بودند آن .رك).دارد وجود آنان به (ص)پيامبر خاص دستورات يا و آنان (تا 392 ص 333 راميار ، نويسندگي عنوان احترام و عزت از حضرت آن صحابه (ص)پيامبر رحلت از پس همراهي كوچكترين ميكرد سعي كسي هر و شدند بهرهمند خاصي آن از سخني و حديث و كند مطرح را ايشان با همنشيني و اثبات خود براي وبرتري فضيلت بدينوسيله و نمايد نقل حضرت .كند اكرم رسول حيات زمان در سمتي و مقام آنانكه براي امر اين همچون پستي داشتن و يافت فزوني و شدت داشتند ، (ص) و قوم بين حتي قضاوت يا و فرماندهي و زكات جمعآوري افرادي چنين مسلمانان.بود بزرگ افتخاري كوچك ، قبيلهاي به امر خلفا خاص سياست با حتي و ميكردند احترام را در شخص عصمت حد تا را (ص)پيامبر با مصاحبت كه شد گونهاي امري صحابه عدالت و ميبردند بالا (ص)پيامبر از منقولاتش زنا چون كبيرهاي گناه آنان از اگر حتي بود شده پذيرفته قرار(ص) رسولالله با مصاحبت تحتالشعاع ميزد سر سرقت و اين در.ميدانستند محترم را او همچنان مردم و ميگرفت داشتند ، اختيار در را (ص)پيامبر از نوشتهاي كه آنان ميان و وحي نويسنده حتي و حضرت آن مخصوص نويسندگان از را خود معرفي (ص)پيامبر دائمي همراهان و ملازمان و قرآن قرآن نوشتن جز كاري ميشد تصور كه گونهاي به ميكردند ، براي حتي امر اين و نداشتهاند (ص) اسلام رسول براي به شرفي و افتخار هم بزرگ خاندانهاي و نسبها صاحبان .ميآمد حساب را موردنظر نوشته و شده نقل مطلب كه مدركي و سند هيچگونه از يكي اينكه صرفا و نبود لازم كند ، منتسب (ص)پيامبر به مردم قبول مورد ميگفت ، حتي يا و ميكرد نقل چيزي صحابي معناي وسعت به كه آنگاه فاجعه اين عمق و ميگرفت قرار كه است كسي آن صحابي":ميگردد مشخص شود توجه صحابي اين در كه ".باشد كرده درك اسلام حال در را(ص)پيامبر .ميشود هم منافقان همه شامل صورت (ص) پيامبر نويسندگان آن براي كه كساني از متفاوتي آمار تراجم ، و تاريخ كتب در به عمدا يا و سهوا گاه و شده ارائه مينوشتهاند ، حضرت رقم اين حداكثراست شده داده وحي كاتب عنوان آنان همه است ، نفر سه و چهل كه كرده ذكر شفا حاشيه در حلبي را نفر دمشق 25 تاريخ تلخيص در ابوشامه و نفر عراقي 42 حافظ قرن شيعي دانشمند زنجاني ابوعبدالله.ميبرد نام را هر آورده ، زير شرح به را نفر خودنام 29 كتاب در گذشته چهارگانه ، خلفاي":است دانسته نفر را 43 كل تعداد چند پسرش دو و عاص سعيدبن يزيد ، و معاويه پسرش دو و ابوسفيان عبيدالله ، طلحهبن عوام ، زبيربن ثابت ، زيدبن خالد ، و ابان ارقم ، بن عبدالله فهيره ، عامربن وقاص ، ابي سعدبن كعب ، بن ابي سرح ، ابي سعدبن بن عبدالله رواحه ، بن عبدالله علاءبن حسنه ، بن شرحبيل ربيع ، بن حنظله قيس ، بن ثابت معيقب شعبه ، بن مغيره عاص ، عمروبن وليد ، خالدبن حضرمي ، عبدالعزي حويطببن يمان ، حذيفهبن الدوسي ، ابيفاطمه بن (ص 47 القرآن ، تاريخ) "عامري قرآن اكثر كه مطلب اين به توجه و فوق موارد در دقت با و مكي قرآن سوره است 86 شده نازل مكه در و هجرت از قبل قرآن كلمات از ثلث دو حدود در يعني.است مدني سوره 28 از تعدادي بودن نيزانصاري و است شده نازل هجرت از قبل در يعني آنان از برخي آوردن اسلام زمان و نامبردگان از مسئله اينان ، دينداري درجه اختلاف و پيامبر عمر اواخر :است بررسي قابل بعد چند نويسندگي معيار:اولا و ملاك (ص)اسلام پيامبر براي نويسندگي و كتابت آيا صورت اين در كه ميگرفته صورت گزينشي و داشته خاص معياري اين و دانست ملاك و فضيلت آن داراي را كاتبان ميتوان در.آورد شمار به فضيلتي را نوشتن منصب عهدهداري و تصدي امتياز لذا نميشود ، ديده برنوشتن توانايي جز امر اين .آوردن اسلام و است بوده نوشتن هنر تنها آنان موقت يا دائمي معيار:ثانيا احتمال اگر اما نشده يافت نويسندگي براي معياري چند هر از -فضيلت آن ميتوان آيا بدهيم آنان مورد در را فضيلتي همه كه شد معتقد و دانست دائمي را -تقوي و ايمان جمله اجازه(ص)پيامبر كه بودهاند لايقي و پاك افراد آنان عمر آخر تا را تقوي و لياقت اين و داده آنان به نوشتن اكرم رسول محضر در كه برهه آن در آنكه يا كردهاند؟ حفظ افرادي آن ، بعد و قبل نه و بودهاند نوشتن مشغول(ص) بودهاند؟ مسلمان صدقات ، جمعآوري قبيل از امور ساير و نويسندگي امر به (ص)پيامبر سوي از كه استاني حكومت و جنگ فرماندهي افراد باطني فضايل بر مبتني اگر حتي ميشد ، واگذار افراد ازلي اينكه كما نيست ابدي امري باشد ، بوده نصب زمان در صحابه از برخي ميدانيم كه همانطور زيرا نبوده ، هم شدند ، ايشان سوي از مسئوليتهايي عهدهدار كه(ص)پيامبر يا و (انصار) مكه در حضور عدم علت به را خود عمر از بخشي از پس شدگان مسلمان و طلقاء) حضرت آن با محاربه و دشمني به آلوده و نبوده مسلمان اختيارا يا و اجبارا (مكه فتح كه آنگاه كوتاهي مدت براي گروهي و بودند گناه و كفر بلافاصله و گرويدند او به نبود آوردن اسلام جز چارهاي سفارشهاي و وصيت از را خود راه(ص)پيامبر رحلت از پس و دسيسه هزاران با و كردند جدا او بر شده نازل قرآن و او حضرت آن سنت شدن مكتوب از جلوگيري آن مهمترين ، كه برنامه افزودن از اعم مختلف ، طرق از ايشان سخنان تحريف به بود ، با مصاحبت و پرداختند آن نادرست تفسير و تعبير و كاستن و و خود براي فقط هم آن بزرگ ، و اصلي فضيلت را(ص)پيامبر كه (ص)پيامبر اصلي مصاحبان و كردند معرفي همفكرانشان ،(ع)علي چون بودند ايشان همراه مدينه و مكه در سالها .كردند طرد را سلمان و ابوذر مقداد ، عمار ، صمدانيان محسن دكتر دارد ادامه |
|