وحي كاتبان
(پاياني بخش ) قرآن كاتبان و وحي كتابت
دليل وجه شود بحث آن مورد در است شايسته كه ديگري سخن*
درستي و روشن سابقه يا كه است افرادي از پيامبر استفاده
نبودهاند زمان همان در افرادصالحي يا و ندارند اسلام در
ديگر عبارت به.شدهاند كشيده وفساد تباهي به يابعدها و
ميشود وحي او به و است "الله قبل من مخبر"كه پيامبر مگر
كه كساني حضور از نميتوانست بود آگاهي و دانا انسان و
او دين و او با خاصي عناد ياحتي و است سست آنان ايمان
مسئله در مخصوصا كارگزارانش ويا خود صحابه جمع در دارند
كند؟ جلوگيري بود بزرگ كاري كه قرآن نويسندگي
ظاهر افراد وبيايماني سوء نيت كه زماني (ص)پيامبر
مناصب از و ميرساند عملشان جزاي به را آنان ميشد
مانع را آنان گذشته نيك كار و صالح عمل و ميكرد عزلشان
.ميدانست ايشان كيفر
شد؟ تقرير چگونه آسماني كتاب آخرين عنوان به قرآن:اشاره
سوابقي و خصلتها چه بر مبتني نويسندگي امر معيارهاي
است؟ بوده
عصر نويسندگان به مسئله اين تبيين ضمن گذشته شماره در
يا دايمي معيارهاي شماره اين در.شد اشاره (ص)پيامبر
كتابت در افراد از پيامبر استفاده چگونگي نيز و موقت
نظرتان از كه است گرفته قرار بررسي و بحث مورد قرآن
.ميگذرد
* * *
صدقات ، جمعآوري قبيل از امور ساير و نويسندگي امر
افراد به پيامبر سوي از كه استاني حكومت و جنگ فرماندهي
در افراد باطني فضايل بر مبتني اگر حتي ميشد واگذار
هم ازلي اينكه كما نيست ابدي امري باشد ، بوده نصب زمان
پيامبر صحابه از برخي ميدانيم كه همانطور زيرا نبوده ،
از بخشي شدند ، ايشان سوي از مسئوليتهايي عهدهدار كه
و دشمني يا و (انصار) مكه در حضور عدم علت به را خود عمر
(مكه فتح از پس شدگان مسلمان و طلقاء) حضرت آن با محاربه
و كفر به آلوده و نبوده مسلمان اختيارا يا و اجبارا
جز چارهاي كه آنگاه كوتاهي مدت براي گروهي و بودند گناه
رحلت از پس بلافاصله و گرويدند او به نبود آوردن اسلام
نازل قرآن و او سفارشهاي و وصيت از را خود راه پيامبر
كه برنامه و دسيسه هزاران با و كردند جدا او بر شده
به بود حضرت آن سنت شدن مكتوب از جلوگيري آن مهمترين
كاستن و افزودن از اعم مختلف ، طرق از ايشان سخنان تحريف
پيامبر با مصاحبت و پرداختند آن نادرست تفسير و تعبير و
همفكرانشان و خود براي فقط هم آن بزرگ ، و اصلي فضيلت را
و مكه در سالها كه پيامبر اصلي مصاحبان و كردند معرفي
ابوذر مقداد ، عمار ، ،(ع)علي چون بودند ايشان همراه مدينه
.كردند طرد را سلمان و
دست در احيانا و پيامبر همراه فيزيكي و ظاهري حضور
آنان برابر چندين (ع)علي كه پيامبر امور از امري داشتن
چه و ميگذشته چه دلها در آنكه حال شمردند ، فضيلت داشته
چرا نيست معلوم و نبود مطرح داشتهاند سر در نيتهايي
است اسلامي اصيل ملاكهاي كه ولايتپذيري و تقوي و ايمان
ميآيد شمار به توفيقي خود جاي در كه ظاهري خدمات با
است؟ شده مقايسه
امن كمن الحرام المسجد عماره و الحاج سقايه اجعلتم"
لايستوون سبيلالله في جاهد و الاخر واليوم بالله
(توبه19) "..عندالله
همانند مسجدالحرام كردن آبادان و حاجيان به دادن آب آيا
خدا راه در و آورده ايمان قيامت و خدا به كه است كسي
همين اگر حال.نيستند مساوي خدا نزد (دو اين) كرد؟ تلاش
شمارآوريم ، به افراد برتري و فضيلت براي ملاكي هم را امر
در طولانيتر سابقه و قدرت كه آنكس ميان در ميبينيم
و كرده درك را مدينه هم و مكه دوران هم و دارد اسلام
قبل سالها ايشان با و بود پيامبر همراه و ملازم همواره
پيامبر نبوت كودكي در و كرده زندگي خانه يك در نبوت از
.است (ع)علي است شاهد را
كفن و غسل رحلت ، از پس را هموايشان همگان ، اعتراف به حتي
او.ميشود معرفي او خليفه و وصي بارها و ميكند دفن و
:است فرموده چنين وحي به اتصالش و ارتباط شدت مورد در خود
سمعت ولقد النبوه ، لريح واشم الرساله ، و نورالوحي اري"
ما الله رسول يا:فقلت عليه ، الوحي نزل حين الشيطان رنه
انك عبادته ، من ايس قد الشيطان هذا:فقال الرنه؟ هذه
لكنك و بنبي لست انك الا اري ، ما تري و اسمع ما تسمع
"...خير لعلي انك و وزير ،
و نبوت نيكوي بوي و ميكردم مشاهده را رسالت و وحي نور"
آن بر وحي كه وقتي در و مينمودم استشمام را پيامبري
چون و ميشنيدم را شيطان ناله صداي ميشد نازل حضرت
شيطان اين است؟فرمود صدايي چه اين خدا رسول اي كه پرسيدم
آنچه ميشنوي تو و گرديده نوميد نمودنش پرستش از كه است
آنكه جز ميبينم من كه را آنچه ميبيني و ميشنوم من را
بر تو و هستي(من كار كمك و)وزير تو ولي نيستي پيغمبر تو
در كه حالي در.(خ 190 نهجالبلاغه ، )"...هستي ونيكي خير
ادعايي چنين نيز خود و نبوده مطلبي چنين افراد ديگر مورد
.نكردهاند
دليل وجه شود بحث آن مورد در است شايسته كه ديگري سخن
درستي و روشن سابقه يا كه است افرادي از پيامبر استفاده
نبودهاند زمان همان در افرادصالحي يا و ندارند اسلام در
.شدهاند كشيده وفساد تباهي به يابعدها و
و است "الله قبل من مخبر"كه پيامبر ديگرمگر عبارت به
نميتوانست بود آگاهي و دانا انسان و ميشود وحي او به
خاصي عناد ياحتي و است سست آنان ايمان كه كساني حضور از
كارگزارانش ويا خود صحابه جمع در دارند او دين و او با
بود بزرگ كاري كه قرآن نويسندگي مسئله در مخصوصا
كند؟ جلوگيري
:دارد وجود مسئله اين علت در پاسخ چند
ظاهري امور شدن عهدهدار و پيامبر با همراهي آنكه نخست
و باشند داشته بدان راه همگان بايد كه است توفيقي ايشان
داشت اختصاص خوب اشخاص به صرفا خوب كارهاي اگر
.ميرفت بين از فضايل سوي به گرايش و هدايت زمينههاي
با حتي خوب كارهاي انجام براي افرادي چنين حضور آنكه دوم
نيست ، زيان و خسارت جز آنان براي چند هر ناپاك نيتهاي
آنان خانواده و فرزندان و قبيله و قوم افراد براي ليكن
زيادي موارد در چنانچه ميكرد ، باز را هدايت راه
هدايت زمينه پيامبر ياكارگزاري و مصاحبت با كه ميبينيم
بر حجت و ميآمد فراهم قبايل و اقوام از زيادي افراد
.ميشد تمام نيز سايرين
پيامبر با همراهي و مصاحبت آزادگذاردن آنكه سوم
امور از امري به آنان كردن عهدهدار ويا شدن وعهدهدار
و شبههها وحي نويسندگي زمينه در مخصوصا مسلمانان ظاهري
و ميكردند ايجاد اسلام مورد در معاندان راكه اشكالاتي
ديگري شخص همراهي به پيامبر پرداخته و ساخته را قرآن
دو يكي در جز به زيرا ميبرد ، بين از ميكردند معرفي
شبهه اين و نكردند ادعايي چنين هيچگاه افراد بقيه مورد ،
همگان كه وجود اين با ميسازد خود را آيات پيامبر كه
با مختلف گرايشهاي و افكار با كه مختلفي افراد ميديدند
دانسته الهي وحي عنوان به را قرآن آمدند ، و رفت در ايشان
رفت بين از زودي به نكردهاند آن بودن وحي در شبههاي و
نبوت به ايمان استقرار در مهمي بسيار مسئله خود اين و
شمار به دين پايههاي و اصول از كه مردم افكار در پيامبر
.ميرود
اسلام پيامبر هدف طرفي از اينكه به توجه با آنكه چهارم
شدن ماندگار و همه گوش به اسلام صداي رسيدن و دين گسترش
و نگارش امكانات ديگر طرف از و بوده معجزه عنوان به قرآن
سواد با افراد و بود ابتدايي سطح در و كم بسيار نويسندگي
افراد توسط قرآن نوشتن از جلوگيري بودند ، اندكي تعداد
بر تشويق بلكه بود ، غيرعاقلانه كاري تنها نه ناصالح
متعدد روايات طي كار اين براي كه پاداشي و ثواب نوشتنآن
لازم امور شده ائمه زمان در چه و پيامبر زمان در چه
رسالت و وحي سال كوتاه 23 مدت در پيامبر كه بودند ومفيدي
موجود امكانات همه از وي.نمود استفاده احسن نحو به خود
حكم سليمي عقل هربرد بهره قرآن ضبط و ثبت جهت در
قرآن وانتشار ضبط و ثبت امكان كه شرايطي چنين در ميكند ،
تعصب است طالح و صالح از استفاده يعني امر اين در منحصر
كه آنطور را وحي ابلاغ در خود رسالت و نداده خرج به
.رساند انجام به است شايسته
بخواهد كفر كشورهاي از يكي در مسلماني اگر نيز اكنون
و شخص هر از طبعا كند ، منتشر اندك فرصتي در را پيامي
آينده و گذشته و تقوا و زهد و ميكند استفاده وسيلهاي
اين در هدف زيرا نميگيرد ، نظر در را نشر و چاپ عاملين
.است ضبط و ثبت و پيامرساني مرحله
است هدايت و تبليغ براي مهم درسي كار اين نفس:آنكه پنجم
كار و گشت نيالوده و پاك افراد دنبال به صرفا نبايد كه
و صالح افراد از زيادي تعداد وجود بر متوقف را هدايت
ايجاد و حركات پايه و اساس و اصل چند هر نمود پيراسته
خوشطينتان و پاكان با جامعهاي هر در تحول و انقلاب
نيز ديگران و است اندك تعدادشان اينان اما بود ، خواهد
.شوند جذب بايستي
آينده در يا بودهاند آلوده قبلا كه كساني ندادن راه
نيست عاقلانه كاري تنها نه دارد وجود آنان انحراف احتمال
.دارد منافات است بشريت تعالي و رشد كه خلقت هدف با بلكه
و آمده پيامبر نزد معاويهها (برفرض)كه همين آنكه ششم
آن پاسخ دنبال به و ميشود سوال ايجاد شوند ، نوشتن مشغول
.ميكند ايجاد تعالي و رشد رفتن اشكال
غلاف با پيامبر مجلسي ، علامه مرحوم نقل طبق البته
روزي كسي اگر ميفرمايد و ميزند معاويه پهلوي شمشيربه
شايسته باشد ، حاكم مسلمانان بر شخص اين كه كند درك را
مانع روشنگري عين در اما بشكافد را او پهلوي كه است
ميخواهد پيامبر نميشود ، محضرش در حضور و نوشتن
.برساند وبهرهبرداري استخراج مرحله به را عقل گنجينههاي
را انديشهها گنجينههاي."دفائنالعقول يثيرلهم"
(خ1 نهج ، ).ميكند استخراج
سوال وگردنههاي سنگلاخ همين از گذر با بشر انديشه
با مصاحبت كه ميرسد آنجا به و ميكند رشد برانگيز
واگذاري و او ازحكومت منصبي عهدهداري و اكرم پيامبر
صواب و خوب كار كه چند هر -را ايشان اجرايي امور از امري
خود عمل ;نميكند او وولايت تقوا و ايمان جايگزين -است
ميداند خوب باشد خالص نيت از ناشي كه آنگاه را وصالح
و است نيك وقتي تا نيك كار كه ميرسد اينباور وبر
.نشود بعديخبط گناهان و كفر با ارتداد با كه ماندگار ،
كه زماني (ص)پيامبر كه است لازم نيز نكته اين تذكر البته
جزاي به را آنان ميشد ظاهر افراد وبيايماني سوء نيت
و صالح عمل و ميكرد عزلشان مناصب از و ميرساند عملشان
.ميدانست ايشان كيفر مانع را آنان گذشته نيك كار
صمدانيان محسن دكتر
:منابع فهرست
ميرمحمدي ، علومه ، و القرآن فيالتاريخ بحوث -1
ق. _ه للمطبوعات ، 1400 دارالمعارف بيروت ، سيدابوالفضل ،
منظمه تهران ، ابوعبدالله ، زنجاني ، القرآن ، تاريخ-2
.ق._ه الاسلامي ، 1404 الاعلام
تهران ، اميركبير ، 1362 محمد ، دكتر راميار ، قرآن ، تاريخ -3
.ش. _ه
باقر ، سيدمحمد دكتر حجتي ، كريم ، قرآن تاريخ در پژوهشي -4
ش. _ه اسلامي ، 1360 فرهنگ نشر دفتر تهران ،
قم ، مرتضي ، جعفر عاملي ، القرآنالكريم ، حول هامه حقايق -5
ق. _ه الاسلامي ، 1410 النشر موسسه
انتشارات تهران ، ملاعبدالرزاق ، لاهيجي ، ايمان ، سرمايه -6
.ش. _ه الزهرا ، 1362
مطبعه بغداد ، حلي ، علامه ونهجالصدق ، كشفالحق -7
.ش. _ه دارالسلام ، 1344
دارالعلم بيروت ، صالح ، صبحي القرآن ، فيعلوم مباحث -8
.م عشره ، 1988 السابعه الطبعه للملايين ،
سيدمحمدحسين ، علامه طباطبائي ، فيتفسيرالقرآن ، الميزان -9
بدون قم ، العلميه ، فيحوزه جامعهالمدرسين منشورات
.تاريخ
السيوطي ، الماثور ، فيالتفسير المنثور الدر -10
ق. _ه بيروت 1403 جلالالدين ، عبدالرحمن
صالح ، صبحي الدكتور ضبط الرضي ، شريف جمع نهجالبلاغه ، -11
.ق. _ه قم ، 1359 دارالهجره ،
قم ، يس ، نشر حسينعلي ، الاحمدي ، عليبن الرسول ، مكاتيب-12
.ش._ه 1363
|