زيست بامحيط رودررو گسيخته عنان فنآوري
شعر و طبيعت
زيست بامحيط رودررو گسيخته عنان فنآوري
سوم هزاره آغاز در زيست محيط و فنآوري به نگاهي
تكنولوژي سودمند نتايج به ما از پيش نسل مردم بيشتر
را عصري پياپي كتابها.بودند آورده ايمان شرط و بيقيد
آن در غيرممكني كار هر عهده از ماشين كه ميدادند بشارت
آرماني زندگي به پيش از بيش زندگي و برميآيد عصر
و مدافعان ميان داغ بحث ميان ، اين در.ميشود نزديكتر
-تعامل يا و -تقابل و "تكنولوژي" و "محيطزيست" مخالفان
اين اينكه تا ميگرديد مطرح پيش از بيش روز هر آنها
هنوز كه رسيد خود اوج به دهه 1960 در مناظرهها و جدلها
.دارد ادامه هم
به مربوط بحثهاي شد باعث كه عواملي مهمترين شايد
بسيار پيش سال چهل حدود در "محيطزيست" و "تكنولوژي"
شرح به بتوان را گيرد قرار توجهات تيررس در و شود فراگير
(بودند هم رواني عواملي بعضا عوامل اين):كرد خلاصه زير
متوجه ميتوانست جهت اين از كه خطري و اتمي تابشهاي (1)
.بود نگرانيآور بسيار باشد ، جانداران و طبيعت
آفات ، دفع مواد و كشاورزي سمهاي ناپذيري تجزيه (2)
.ميشد قلمداد طبيعت به جدي تهديدي
مخصوصا و "كارسون راشل" وحشتآور داستانهاي مجموعه (3)
.داد تكان عميقا را مردم از بسياري "خاموش بهار" داستان
،"اري" درياچه نابودي و مرگ به مربوط خبرهاي (4)
هواخواهان و آمريكاييان آمريكا ، درياچه بزرگترين
.آورد خروش و خشم به را محيطزيست
تاثير و "كانيون توري" نفتكش كشتي شدن غرق خبر (5)
خبر گذاشت ، دريايي جانداران زندگي بر كه ناگواري
.است نرفته بين از آثارش هم هنوز كه بود ديگري تكاندهنده
و جمعيت بيرويه رشد هراسانگيز ارقام خبر انتشار (6)
به را موضوع اين جمعيت ، افزايش دشواريهاي از گفتوگو
.ساخت وانمود بشر نشدني حل معضلات از يكي صورت
بحرانهاي درباره مستند و جدي كتابهاي انتشار (7)
و "دوبو رنه" نوشته "زمين يك تنها" كتاب مانند محيطزيست
و "تكنولوژي" به مربوط بحثهاي به "وارد باربارا"
بحث اساسا و بخشيد علمي و تازه كاملا بعدي "محيطزيست"
.ساخت تازهاي مدار وارد را
را ما نسل ست ، ا يافته ادامه نيز امروز تا كه بحثها اين
ميسازد راسختر -قبل روز از بيش روز هر -اعتقاد اين در
و سرپيچانده انسان فرمان از "گسيخته افسار تكنولوژي" كه
:است گفته متفكران از يكي.مينمايد تحملناپذير را زندگي
نشود ، هدايت آگاهانه و كند رشد سرانه خود فرهنگي اگر "
اين از كه سوالي اما ".ميگذارد باقي برهوت خود از
اين بودهايم آن پاسخ پي در ندرت به هم شايد و برميآيد
چه در و است رام و فرمانبر مرزي چه در فنآوري كه است
ناآرام؟ و گسيخته لجام مرزي
ضروري آن يادآوري كه تكنولوژي مورد در آشكار نكات از يكي
نيروي نتوانسته هيچگاه تكنولوژي كه است اين مينمايد ،
يكي بلكه نيست ، نيز مستقلي نيروي اصالتا و باشد مستقلي
ورزيده ، اشتغال بدان انسان كه است فعاليتهايي انواع از
زبان از را ادعايم شاهد است ، ميخواسته چنين خود كه زيرا
حيواني خويش سرشت به انسان":ميآورم "كالاهان دانيل"
"...است بودن تكنولوژيك بودن انسان لازمه.است تكنولوژيك
كه گفت صراحت به ميتوان اكنون آيا موضوع اين طرح از پس
و بريده طبيعتش و طبيعي عادتهاي از را انسان تكنولوژي ،
اگر زيرا است منفي پاسخ است؟ آورده بار به شومي نتايج
شده ، كمتر گذشته به نسبت عطوفتش و طبيعت با انسان تماس
كه باشد پاسخگو انسان خود فقط و فقط شايد كه دارد دلايلي
..و بوستانها جنگلها ، پرندگان ، دامها ، ميان در زندگي چرا
را قوطيوار آپارتمانهاي در زندگي و كرده رها را.
در ميتواند كه اين جاي به چرا كه است؟ داده ترجيح
پروري ، طبيعت دامداري ، كشاورزي ، به مراتع و روستاها
؟ ميشود بزرگ شهرهاي راهي بپردازد...و عسل زنبور پرورش
ميدهد قرار راهي در را ما انسانها خواهي تكنولوژي اثبات
رشد محدوديتهاي" كه ميرسيم بنبستي به ناخواه و خواه كه
.دارد نام "انسان زندگي تكنولوژيك
به صنعتي انقلاب براثر كه سرمستيهايي نخستين هنگام به
در صنعتي رشد اثرات به همگان تقريبا بود ، داده دست بشر
با را طبيعي ذخاير و بودند آورده ايمان بشر زندگي بهبود
و بيكران انسان ، زيادهخواهي و جمعيت نامحدود رشد وجود
سوم هزاره آغاز در امروز آنكه حال.ميكردند تصور لايزال
در آن سبب به و نموده رخ كمكم صنعتي فاضله مدينه زوال
و نگرشها.است شده حاصل نظر تجديد نيز عمومي آراي
در سال 1933 در كه قبل دهه هفت مردمان بينشهاي
"انسان حال رفاه در علمي تكنولوژي اثرات" از نمايشگاهي
را نمايشگاه موسسان و مسئولين مدعاي اين "شيكاگو" شهر در
مييابد ، علم انسان ":كه بودند رسانده باور به خود در
افراد ، .ميكند هماهنگ را خود ميبندد ، كار به صنعت
همگام صنعت و باعلم انساني اقوام و نژادها همه و گروهها
اعتقاد كه امروز مردم بينشهاي و نگرشها با ".ميشوند
كردن انساني براي و شود انساني بايد تكنولوژي دارند
رشد نوع هر خطرات كه است لازم چيز هر از بيش تكنولوژي
شودمتفاوت شناخته صنعتي ، بيرويه رشد ويژه به سريع ،
محيطزيست بهسازي به امروزه عمومي گرايشهاي همچنيناست
انساني تكنولوژي يك خواهان امروزي انسان كه ميدهد نشان
كه ميباشد طبيعت كيفيت تكامل و بهسازي حفاظت ، راستاي در
به انسان براي "علم" را مهم اين به رسيدن و امر اين
ميماند ناگفته كه نكتهاي تنها منتهي است آورده ارمغان
هر زيرا است آن از كردن استفاده نادرست يا درست به مربوط
به خود با را تعارض اين تازهاي اختراع هر و اكتشاف
.دارد همراه
از ارتشي و كردند صرف وقت سال چهار و دلار ميليارد دو
ساخته اتمي بمب نخستين تا گماشتند كار به را دانشپيشگان
را "هيروشيما" كه مانندي قارچ ابر در بمب اين انفجار.شد
نشانه كرد ، محو نقشه روي از ميلادي سال 1945 اوت ششم در
بشر كه شد باعث و رفت آن ذكر كه بود دوراني همان آغاز
كه است رسيده زندگي با پيوند از مرحلهاي به كه بپذيرد
اگر ديگر سوي از.نيست امكانپذير ديگر آن از بازگشت
نگيرد ، قرار صحيح استفاده مورد و نشود كنترل تكنولوژي
خواهد بهحدي انساني و طبيعي جوامع مرگ و صدمات لطمات ،
.شود برداشته زيستكره از بشر پاي كه رسيد
عنوان به علم مناديان نخستين ساير و "بيكن فرانسيس" آنچه
آنها گمان به كه چيرگي ميستودند ، طبيعت بر انسان چيرگي
نظر در شود بهتر ميتوانست آن واسطه به بشر عمومي وضع
و گرديده تلقي گونه "فاوست" افسانهاي تفسيرگران ، ساير
آمده شمار به اخلاقي غير و گستاخانه علمي ، شناخت برتري
.است
و "مخاطره" ميان نوعي به ناچاربايد به كنوني انسان
توازن برقراري پي در هستند ، نوين علم جنبه دو كه "امكان"
به دست -نبايد كه شايد و -نميتواند آينده و باشد
.بزند چرا و بيچون پيگيريهاي و پيرويها
و "تكنولوژي" كه ست ا خواسته سوم هزاره انسان گفتيم
و راه چه از اما بدارد مهربان هم با را "محيطزيست"
با اعتقاد و بينش نوع دو پرسش اين به پاسخ در راهكاري؟
اصلي محور عدهايدارد وجود هم مخالف گاه اظهارنظرهاي
و آرامش با احتمالا و -آن كنار در و تكنولوژي را فعاليت
بر شدن چيره و طبيعت بازسازي و حفظ -كندي و طمانينه
دستور در -مدرن فوق و مدرن تكنولوژي واسطه به -دشواريها
بدون و فوري حراست و حفظ خواهان ديگر عدهاي و دارند كار
اين بر آمريكايي "ميداوز" پروفسور.هستند منابع از وقفه
زيستي آلودگي شدن ، صنعتي جمعيت ، رشد اگر":كه است عقيده
يابد ، ادامه كنوني نسبتهاي همين با طبيعي منابع تاراج و
يافت خواهد دست رشد درجه نهايت به آينده سال صد در جهان
آغاز توليد و جمعيت بيوقفه و سريع تنزل آن ، از پس ولي
عقيدهاي انگليسي نويسندهاي ديگر ، سويي از ".شد خواهد
او.است داشته ابراز "ميداوز" عقيده با مغاير كاملا
طبيعي منابع حفظ نهضت از ناشي ضررهاي":كه است شده مدعي
با امروز كه خطرهايي زيرا ;است بوده آن فايدههاي از بيش
پشت گذشته در كه خطرهايي از هرگز روبهروييم آنها
بلاهاي كه وبا ، و تيفوس.نيست بيشتر سرگذاشتهايم ،
و است شده كن ريشه عملا بودند ، گذشته برانداز خانمان
اين آيااست نادر نيز سل و ديفتري به ابتلا موارد اكنون
برانگيزد را اميد اين ما در نميتواند نمونههايتاريخي
بر مناسب وقت در و سرانجام پيشرفته ، كاملا كشورهاي كه
هماكنون كه -را صنعت آلودگي و شد خواهند چيره دشواريها
"داشت؟ برخواهند ميان از -است ساخته بيمناك را ما
نبايد نكته يك داغ بحثهاي اين گرماگرم در و حال هر به
بسته دايره بزرگترين طبيعت ، كه است اين آن و شود فراموش
انسان و است هم با مستقيم رابطه با اجزايي ، داراي زندگي
نظام كه است جزيي تنها اما است ، اجزا اين از جزيي هم
جنگلها ، نابودي.است ريخته هم به را طبيعت شده سازگار
بوستانها ، آبشارها ، چراگاهها ، درياها ، منابع زمينها ،
منابع تاراج و چيز همه ريشه به زدن تيشه خلاصه و درختان
ياراي كه طبيعت ميان ، اين در.پنهان و پيدا ذخاير و
اقسام و انواع و روزافزون نوآوريهاي با مقابله و رقابت
را خود است نتوانسته است نداشته را حرب و حمله آلات
آن بهسازي و ترميم به دست كه ماست وظيفه حال و كند ترميم
ترميم و بهسازي چگونگي شد ذكر كه همانطور چند هر بزنيم ،
زندگي كردن ساده عدهاي.است درآمده معضل يك صورت به هم
از يكي را طبيعت با مسالمتآميز زندگي به بازگشت و
استفاده و زندگي كردن پيچيده عدهاي و ميدانند راهكارها
برقراري گروهها اين دوي هر تلاش شك بي.را تكنولوژي از
و (طبيعت آفريده) زيستكره:جهان بخش دو ميان آشتي
در و است آنها دادن قرار مكمل و (انسان آفريده) صنعتكره
برترين زمين سياره حفظ كه نيست ترديدي و شك هيچ نيز اين
و عالي هدف اين به توجه عدم كه است همگان هدف والاترين و
.شد خواهد جبران غيرقابل فاجعهاي بروز باعث غايي
مكيآبادي محمد
:ماخذ و منابع
عبدالحسين:ترجمه كارسون ، راشل -خاموش بهار -
جهاد انتشارات عليزاده ، امين -كوچكي عوض -وهابزاده
(1376)مشهد دانشگاهي
عبدالحسين:ترجمه وات ، محيطزيست ، كنت ، مباني -
(1372)مشهد دانشگاهي جهاد انتشارات وهابزاده ،
محيد دكتر:ترجمه ميلر ، .تيجي محيطزيست ، در زيستن -
(1377)تهران دانشگاه انتشارات مخدوم ،
آذرنگ ، عبدالحسين:ترجمه محيطزيست ، بحران و تكنولوژي -
اميركبير انتشارات
شعر و طبيعت
زيست محيط و ادبيات هنر ،
از آكنده ما شاعران آثار و شعر عرصه بهويژه و ادبيات
و طبيعي مواهب از پاسداري در محتشم و زيبا نثر و نظم
و پاك طبيعت دامان در كهن ، روزگار شاعراناست محيطزيست
را الهام بيشترين و ميزيستند طبيعي زيباييهاي از سرشار
آلودگي عصر ما ، روزگارميكردند دريافت منظر همين از
است ، انسان بر زندگي طبيعي عرصههاي شدن تنگ و محيطزيست
ايجاد در ميتوانند شعر ، ازجمله هنر و ادبيات هنوز اما
داشته اساسي نقش محيطزيست حفظ به مردم عمومي گرايش
محيطزيست ، حفظ براي كرد ، خواهيم روسعي اين از.باشند
شماره اين در.بگيريم كمك نيز پويا و غني حوزه اين از
كه" شاعران با گفتوگو در شعر و طبيعت كتاب از را شعري
است ، شده منتشر معاصر شاعره "شاهحسيني مهري خانم كوشش به
.برگزيدهايم
پدري خانه
است پدري خانه همان اين و
ياسش گل عطر و لالهعباسي و باغچه همان با و
تاك و سيب و نارنجشان همان با
و كاشي حوض همان با
و چاه
ماه
ميچرخند شب كه شبپرههايي همان و
صبح تا ميكند چكه برخوابت كه آبي شير همان و
شهد و ميكند سكه از پر را خوابت و
آبي كاشيهاي پراز
آبي انگورهاي
لعل انگورهاي
...سرخ ماهيهاي
اوجي منصور
|