شود سرريز موسيقي بحران دهيم اجازه
آهنگساز و تار نوازنده سلطاني پيمان با وگو گفت
خود از قبل نهاد از توانست كلنلوزيري تنها من نظر به
بيرونكشيدن آن و دهد تاريخ تحويل ضدنهادي حالت يك
كردنآن صدرنشين و فئوداليزمحاكم و دربار موسيقياز
بود رو پيش و مترقي جامعه و مدارس بر
دهههاي به نسبت حاضر درحال ايران آهنگسازان وضعيت*
است؟ چگونه انقلاب از قبل بهخصوص قبل
عقايد ، وتحويلدهنده تحويلگيرنده وحكومتها حاكميت -
بشري تفكر واقعي هستههاي اصلي ساختارهاي و مفاهيم
ميسازد ، همچنين را مجموعه اين بشر خود بلكه ;نيستند
انجام خوداو نيز را فردي دانش مخالفتبا و موافقت
خارج اوليه سياسي موضوعات از مفاهيم كه اينجاست و ميدهد
جدي بسيار بسيار فرهنگي و اجتماعي مفهوم يك سوي به و شده
.ميكنند حركت
به را ولعخود مردم درايران پهلوي سلطنت سقوط از قبل
بود شكي فسادش در نه كه ميدادند نشان موسيقي به گونهاي
در جدي موسيقي اصلي بخشعقبماندگياش و حماقت در نه و
تعارضي.ميشود تعطيل گلها ، موسيقي راهاندازي با ايران
سبب داشت وجود مخاطبين شخصي زندگي و گلها موسيقي بين كه
.بورژوازي تفكر سوي به كند موسيقاييحركت ژانر اين كه شد
موسيقي ، از نوع اين رشد عاملان تمامي كه اين نهايت
براي چاره راه تنها لذا.بود هزارساله كه ساختند ضحاكي
تطهير نوعي تنها موسيقي آن به حاكم فئوداليزم از فرار
رسمي موسيقي هم سقوطسلطنت از پس.بود ملي و دروني
برهوت يك در دارد انگار كه كرد قدعلم گونهاي به مملكت
جاي كه ميبينيد هم حالا و ميشود متولد نو از فرهنگي
و سيما و صدا سطحي بسيار موسيقيبسيار را جدي موسيقي
در ابتذال رشد دليل به اين و است كرده پر لالهزار بازار
.موسيقياست
. است شده بدل محافظهكارانه سيستم يك به ايران موسيقي
وحمايت تبعيت بودن نهادي از نهادي جوهر يك كه زمان هر
جوهره از نهاد ، تبعيت با زيرا.ميشود محافظهكار كند ،
در و مينشاند كرسي به را تغييرناپذيريخود خود ، اصلي
ساختارزدايتاريخي اصل از و خورده شكست نهاد ، صورت اين
اصل كشيدنمدام پيش به معناي به واين ميشود جدا
آگاه بايد ايراني آهنگساز بنابراين.پيشسقراطياست
و پذيرفتن تغيير اصل نميكند كهتغيير چيزي آن;باشد
كلنل تنها من نظر به.است شكستن اصل نميشكند كه آنچه
تحويل ضدنهادي حالت يك خود از قبل نهاد از توانست وزيري
و دربار موسيقياز بيرونكشيدن آن و دهد تاريخ
جامعه و مدارس بر كردنآن صدرنشين و فئوداليزمحاكم
كه بود واقف موضوع اين بر وزيري.بود رو پيش و مترقي
كه قادرند و بشرياند نيروهاي از قويتر تاريخي نيروهاي
روي و ببرند بين از نهاديرا ثبات اصل و محافظهكاري
بينساز ، را آن و نكرد نهادي را قدرت كه بود اصل همين
.كرد تقسيم مردم وطنيو سرمايههاي تمام موسيقيو
در آهنگسازي آسيبشناسانه ، منظر از بخواهيم اگر*
چه ما بحث نقطهعزيمت بررسيكنيم ، را موسيقيايران
بود؟ خواهد
سمبليزمهم يك اگر حتي اخير قرن در ايران موسيقي در -
ما باشد افتاده موسيقايياتفاق تمهيدات تمام و صدا در
(جهاني گستره در نه البته) فرد به اتفاقمنحصر يك با
گذشته.ميگيريم جشن را نيك فال اين و شدهايم روبهرو
-بوده متناقض بحرانهاي درگير ايرانمدام موسيقي
رئاليسم با جدال و پرسش مقابل در وقت هيچ كه بحرانهايي
و -نگرفته قرار ايران موسيقي در سوسياليستيحاكم
دست به فراگير نوع يك عنوان به را نتوانستهفعليتاش
فاقدمعيارهاي آهنگسازيايران ، از عمدهاي بخش.آورد
و برخوردهايشهودي حال ، عين در است ، كمپوزيسيون
نيز ايراني آهنگسازان اغلب فردي پسزمينهزيباشناختي
آثار پاي امضاييكه.است دوگانگي و تناقضها دچار
روابط براساس فقط ميشود ، گذاشته ايراني آهنگسازان
تلاش مدام كه است چيزي آن واقع در موسيقي.است عشيرهاي
پيش را ديگري مفاهيم و بريزد بيرون صدا از تا ميكند
دنبالتجربههايي به مدام آهنگسازانما اما.بكشد
تكرار را آن بار چندمين براي خود يا بودهاندكه
نفع به فرم و محتوا دگرگونكردن درحال يا و كردهاند
به -مردم ذهني پسزمينههاي سود به كه هستند گذشتهاي
است مادر موسيقي ، .باشد شده نوشته -صرف مصرفكننده عنوان
مادر و است نگاه خاك ، پدر پدر و است آب مادر پدر ، صدا و
عميق و است عادت طويل ، طويل صبر و است عميق نگاه صبر ،
و زندگيست عهد آينده زندگي ، رسم و است گذشته عادت دور ،
.است نشده ثبت دوام مهر هنوز ايران آهنگسازي بر.دوام مهر
تعاريفي با آهنگسازي قابليت سنتي موسيقي شما نظر به*
يانه؟ دارد خود در را دارد غربوجود در آهنگسازي از كه
اعتبارند ، فاقد بيگذشته مردم و انسان كه معتقدم من -
خود گذشته و حال نداريم حق ما كه معني اين به نه البته
موسيقي از منظورتان اگر.كنيم دگرگون آينده نفع به را
بگويم ، بايد يككلام در است ايران مناطق موسيقي سنتي ،
.بله
موسيقيدستگاهي همان سنتي موسيقي از شما منظور اگر اما
بگويم بايد است ، ايراني كلاسيك يا و رديفي عبارتي به يا
از موسيقي شفاهي ميراث عنوان به كه آنچه زيرا.نه
آن است رسيده ما دست به آنها از قبل و فراهاني خانواده
ملودي ، گردش زمانبندي ، لحاظ به معين چارچوبهاي در قدر
بيان ، و لحن ديناميك ، و نوانس انگشتگذاري ، مضرابو
حسيهم روابط كه است قانونمندشده.. و كشش و سكوت
بينيكردن پيش براي ماباشد دخيل آن در نميتواند
اگر و كنيم پرتاب جلو به را عوامل بايد موسيقي آينده
غرب آهنگسازيدر قابليتهاي با را رديفي موسيقي بخواهيم
فرهنگي و تاريخي اشتباه بزرگترين آوريم ، دچار بهوجود
سود به را ابژه و ابژه نفع به سوژهرا يعني.شدهايم
فرهنگي فني ، خواص داراي ايران موسيقي.زدهايم كنار سوژه
قوانين با نميتواند هيچوجه به و است خود خاص اجتماعي و
ايران موسيقي اساس.تركيبشود فونيكغرب پلي و هارموني
بر غرب موسيقي اساس و است (دانگ) درست چهارم برفاصله
تعارف فرهنگ بر ايران موسيقي.(گام) درست هشتم فاصله
پشتوانه ايران موسيقيتثليث بر غرب موسيقي است ، استوار
.است فلسفه غرب موسيقي پشتوانه اما دارد ، عرفاني
خود وارونهگرداني غرب موسيقي فرهنگ خصيصه بزرگترين
زاويه غرب موسيقي فرهنگ دراست نهاد يك عنوان به موسيقي
ديد زاويه و است شده فراهم گذشته به نسبت نهيليستي ديد
.است سوم چشم مبناي بر
من نظر از ندارم ، يكبارهموسيقي تولد به اعتقادي من
اما شود ، متولد نو از ميتواند ساعت هر و هرروز موسيقي
بچهاي تولد مانند دقيقا) طبيعياش راه از نبايد و نه
هم تولد موضوع نتيجه در(.است كشيده تصوير رابلهبه كه
مطرح جنسيتنيز مساله كه اينجاست و ميرود سوال زير
مذكر نگاه.است پدرسالار موسيقي ايران موسيقي.ميگردد
به را تاريخي ادوار پروسه شدن جدا رديفي ، امكان موسيقي
امكان ايران ، سنتي موسيقي ;نميدهد مخاطب و مجري
.آهنگسازميستاند از نيز را بازنمايي
هستند درگير آن با ايراني آهنگسازان كه تكنيكي مشكلات*
است؟ رسيده سرانجامي به مشكلات اين تاكنون آيا چيست؟
كنترپوان اركستراسيون ، قوانين مشكلات ، از منظورتان اگر -
اين در خوبي بسيار معلمان ما بگويم بايد است ، .. و
تكنيكيهم مشكل و ميكنند آهنگسازيهم كه داريم زمينه
نيست ، آهنگسازي همه تكنيك ، اما.ندارند زمينهها اين در
آهنگسازان اغلب اساسي مشكل.است آن از كوچكي بسيار بخش
در اثري كمتر.است بينش و ايدئولوژي فلسفي ، خلادرك ما
.ميشود نوشته شهود و كشف ايرانبراساس
جايگاهي هيچ (Plot) توطئه و طرح آهنگسازيايران در
ملودي يك نهايتانوشتن ايراني ، آهنگساز دغدغه.ندارد
با موسيقاييمتداول وزن يا و ضرباهنگ يك گوشنواز ،
شيوه و موسيقي نوع انتخاب.است مشخص فيگورهاي
البته.است مردم عهده به واقع در غيره ملودينويسيو
مخاطب دنبال به ما همه.نيست فيزيكيمردم حذف من منظور
اكثر كه است اين واقعيت ولي ،(آگاه مخاطب اما) هستيم
ذائقه و بيگانهاند بسيار موسيقي به نسبت ما مخاطبين
هزاري صد چند فروش نمونهاش.دارند بدي شنيداريبسيار
.است پاپ موسيقي عنوان به اخير ، نوارهاي
از غير به فرهنگي حوزه در ايران مردم كه است اين واقعيت
با البته چندانينداشتهاند ، رشد (حدودي تا هم آن) شعر
فرهنگ حوزه مملكتيدر سران كه درخشاني چندان نه سابقه
هم شرايطي گذاشتهاند ، برجاي گذشتهايدور از هنر و
ايران در.شود حاصل نتيجهاي تا است نيامده بهوجود
بودن مذكر مدار بر تاريخوفرهنگ اتوريته هميشه
موسيقي همه اين كه است همين براي.است شده چرخانده
شده ديده هم گاهي اگر و ميشود توليد ايران ارتجاعيدر
استوار ، هوشنگ اصلانيان ، ملك چون كساني اندك كه است
... و فرهت هرمز وزيري ، نقي علي قمرالملوك ، محمود ، پرويز
خاطر به فقط كردهاند ، برخورد جدي طور به موسيقي با
دخيل موسيقي گذشته در كه بوده حاكميتي هرنوع با مخالفت
حاكميت با بايد اصلانيان حتماآقاي من نظر به.است بوده
و تيموري صفوي ، حاكميت با حاكميتقاجار ، با فراهاني ،
را آفرينش افسانه بتواند تا باشد كرده خفقانمبارزه
.آورد بهوجود
دسته چند به آهنگسازي موضوع ايران موسيقي اهل طيف در *
چيست؟ آنها نگاه.ميشود تقسيم
اصولاچه كه چرا نيست سادهاي كار تقسيمبندي اين -
خلاقه ، نوازندگيو عنصر يك عنوان آهنگسازيبه
كه است حافظهاي نتيجه در اجرايي ، بخش عنوان به خوانندگي
حادثهاي).شود بيان بايد كه را حادثهاي ميكند ، توليد
فرويد از پس.(داشت نخواهد وجود وجه هيچ به آينده در كه
.ميشود مطرح جمعي و فردي ناخودآگاه مساله يونگ و
يك در حادثه بايد موضوع ، دو شدناين مطرح قاعدتابا
فونكسيون يك دچار حافظه و شود نطفهخفه در محدود دنياي
را روايت ما نتيجه در.گردد تاريخي حافظه از جدا ديگر ،
به مربوط هم موضوع اين.نميكنيم روايت تاريخ عنوان به
آثار ريشه عنوان به هويت به معتقد كه آهنگسازانياست
به مربوط هم و ميكنند خلق ملي اصطلاح به موسيقي و هستند
غرب موسيقي تئوري بر فقط ديدشان زاويه كه است آهنگسازاني
بر تمركز ايران ، موسيقي به نگاهشان تنها و است شده بنا
.است ايراني گامهاي تونيك و فواصل
تاريخ كه آهنگسازند قالب در نوازندگاني هم سوم گروه
كه جايي تا ميشود اخير قرن يك به محدود برايشان موسيقي
منظور البته) ميكنند مقايسه هم با را شوبرت و درويشخان
نفع به را گذشته فراموشي و (است مقايسه نفس فقط من
پروسه نتوانستهاند و نميپذيرند آينده سوي به فراروي
.كنند اجرا يا بنويسند را بردن ياد از حافظه و بهيادآمدن
را خود دوران رمانتيزم تا ميكنند تلاش معمولا گروه اين
ارسطويي صورت به را هنر يعني.دهند قرار آثارشان بنيه
يا انتقادي رئاليزم سوي به حركت يعني.ميكنند مطرح
حركت مخالف حركت ، اين.سوسياليستي رومانتيزم و رئاليزم
هنوز ايران در آهنگسازي كلام ، يك دراست هنر در مدرنيزم
ذهنيت مدرنيزم ، در.كند گذر مدرنيته از نتوانسته
مردم خستگي علت.است ضعيف بسيار حركت ، و قوي فوقالعاده
حالت در فقط آلترناتيوها كه است دليل اين به مدرنيزم ، از
آهنگسازي و ايران موسيقي در.ميشوند بررسي شناسي شناخت
مرسل مجاز از استعاره جاي به نتوانسته آهنگساز ايران
آن بنابراين.است غريب بسيار برايش ايجاز كند ، استفاده
حركت نوعي به كردم ، اشاره آن به بحث اول كه گروه سه
.ميكنند طي را رودخانه معكوس
برابر در موسيقي مختلف فكري گروههاي بين كه اختلافاتي*
چيست؟ دارد وجود آهنگسازي
و بحث بيشتر (من نظر به البته) نيست جدي آنقدر اختلاف -
.آن مبناي تا است موسيقي رويه لايههاي سر بر اختلاف
ميشود توليد ايران در كه موسيقياي آثار كل ، در ببينيد
از اندكي تعداد با سخنم روي) است سردرگم كلاف نوع يك
هم دست انگشتان به تعدادشان كه ايران خوب آهنگسازان
اين موسيقي روايتگران دنيا كجاي هيچ در (نيست نميرسد
موسيقي تاريخ در شمانيستند متكي خود بيدانشي به قدر
.كنيد پيدا اعتراض موسيقي نوشته يك نميتوانيد ايران
زندگي كه نكرده پيدا را اين جسارت هنوز ايراني آهنگساز
عرفاناش يا فلسفه با بمي و زير تمام با را خصوصياش
نوع اين از برجستهاي بسيار نمونههاي ما.كند تركيب
فلسفه كه ياسپرس و استراوينسكي يا و نيچه واگنر ، داريم ،
نوع اينميكنند بيان شناسي هستي روانشناسي با را
.ميروند بهشمار بيستم قرن هستيشناسي از بخشي برخوردها
كشيدن كمانچه و زدن تار منكر هيچوجه به قضيه اين البته
با ميتوانند هم رنگ و مضراب چهار كه حال عين در نيست ،
.بمانند باقي خود جاي در سابق زيبايي همان
تصنيف يا مضراب چهار يك از جديد اجراي چقدر آخر ولي
به را بعدي برداشتهاي و روايات ما كه است بهتر قديمي؟
تفكر دنبال به برويم خود و بگذاريم مخاطبين خود عهده
بحران وقتي لذا شود ، سرريز بحران بگذاريم و موسيقي بحران
آن و ميشود كشيده پيش به محتوا از انتقادي فرم شد سرريز
اجراي نيازبه فروتن آقاي اثر دشتي درآمد پيش ديگر وقت
اين در.داشت نخواهد هوموفونيك و مونوفونيك قالب در مجدد
بگردد تاريخ از جديدي دوره دنبال به بايد آهنگساز شرايط ،
توجه بيآويز گلوي به گردنبند ، و آويز به توجه جاي به و
فراي چيزي است قرار ما و دارند وجود اشياء زيرا.كند
ايران موسيقي حال هر به.بيافرينيم دارد وجود آنچه
مفاهيم با نيز معجزه كه ميدانيد و است معجزه يك نيازمند
.ندارد سروكار
نجوا -الف:گفتوگو
|