درايران دمكراتيك توسعه موانع
ش.ه اسفند 1299 سوم كودتاي انگيزه به
از كه توجهي قابل و مهم بسيار رخدادهاي و حوادث:مقدمه
سردار آمدن كار روي و ضياء سيد اسفند 1299 سوم كودتاي
و عطف نقطه يك ايران ، معاصر تاريخ در ميشود ، شروع سپه
توجهي ، اندك با كه دقتنظر و تامل شايان است فصلي آغازگر
شهرياري است چگونه.ميكشاند دغدغه به را روشنگري ذهن هر
وزراء رياست و جنگ وزارت سمت در سال ، چهار -سال بيست كه
ميراند ، فرمان برايران- شاهنشاه مسند در سال شانزده و
خانوادهاي هر و كس هر خشمش ، سوزنده شعلههاي كه شهرياري
ساخته ، زندانها كه شهرياري ميكرد ، نابود و ميسوزاند را
جوخه به را مختلف تشكلهاي و گروهها از تن صدها
تهران و خراسان تا مازندران از كاخهايش سپرده ، تيرباران
است ، گسترده جنوب تا شمال از و خاور تا باختر از املاكش و
به ميشويد ، پادشاهي از دست خواري و خفت با و آساني به
و مصلحت سر از هم را استعفا علت و ميدهد استعفا سطر چند
و ميكند قلمداد جسمي نيروي تحليل و سالخوردگي دروغ ، به
اين در تامل !ميگيرد؟ پيش را كشور از خروج راه شتاب به
وي برآمدن و اسفندماه سوم كودتاي كه پيامدهايي و مسائل
.است زير مقاله انگيزه داشته ، قدرت بر
انديشه و فرهنگ گروه
شخصي زمينههاي -1
سالهاي اولين قاجاريه ، در سلسله فروپاشي و اضمحلال با
سلسله تكوين و شكلگيري زمينههاي ، (ش._ه) چهاردهم قرن
بدون.بود پهلوي رضاشاه آن بنيانگذار كه گرفت صورت پهلوي
خارج كه رضاشاه ، آمدن كار روي مباني تشريح به شدن وارد
را سياسياش نظام ماهيت ميتوان ماست ، بحث موضوع از
بررسي را آن خصايص اساس ، همين بر و كرد1 تلقي استبدادي
داشت قرار مستبد فردي نظام ، اين راس در كه آنجا از.نمود
قدرت اعمال خويش ، تسلط تحت گروههاي و افراد ديگر بر و
اهميت حائز شاه شخصيت تحليل و تجزيه لذا ;مينمود شخصي
.است
خاندان صعود و قاجاريه سلسله زوال چگونگي خصوص در البته
انگلستان پيدرپي توطئههاي ابتدا كه ميشود گفته پهلوي
به سرانجام و گرديد مشيرالدوله و شاه احمد وحشت به منجر
-انگلستان سفارت كاردار -نورمان تهديدآميز و صريح پيشنهاد
نخست به را (اكبر خان فتحالله) منصور سردار شاه ، احمد
مقدمات انجام جهت انگليسيها اساس ، براين و برگزيد وزيري
دولت سقوط با.نميشناختند را كسي اين از بهتر كودتا ،
و سپهدار مطيع دولت آمدن كار روي و مشيرالدوله مقاوم
(شاه محمدعلي) پدر سرنوشت از كه جواني شاه ترس گرفتن بالا
نبود ، قاطعي و تند عمل هيچ به حاضر گرفته ، عبرت
را تشنجي مداوم ، شايعات پنهاني ، آمدهاي و رفت و ملاقاتها
انگليسيها مطلوب كه بود كرده ايجاد كشور سياسي اوضاع در
دادن براي (سپهدار) منصور سردار اعلاميه وقتي سپس.بود
سيد شد ، منتشر كودتا تكذيب و مردم به آرامش و اطمينان
صدا به را قزاقها حركت شيپور طباطبايي ضياءالدين
از يكي به است بهتر رابطه اين در..و بود درآورده
:است آمده كه كنيم اشاره انگليسي متفكران مهم نظريههاي
طريق از رسما كه كنيد باور زماني را سياسي مهم شايعه يك
اينكه از پس شاه ، رضاباشد شده تكذيب حكومتي مراجع
و كم را امور زمام و گشت مسلط نسبي طور به قدرت ، براريكه
من":داشت اعلام چنين را خويش رسالت ;گرفت دست به بيش
ويرانه و خرابه تل يك روي بر را ، مهمي اصلاح يك مسئوليت
و نظر تنها تفكر ، اين راستاي در وي 3"گرفتهام برعهده
ميدانست موثر و مفيد مملكت ، امور اصلاح براي را خود عمل
ساختار نهادهاي عملكرد محور را ، خويش آرمان و عقيده و
بايد من ، ":كه داشت اعتقاد و مينمود تلقي سياسي نظام
به را ملي شوراي مجلس [و] دارم وا كار به را دولت هيات
4.كنم آشنا تكاليف انجام
اين ايران ، عمومي تاريخ در استبدادي سياسي نظام بررسي با
حكومتي نظام) سيستم اين در:كه ميگردد روشن نكته
از برتر و جدا را خود شاهان ، معمولا (پاتريمونياليستي
مشمول هم شاه رضا البته كه ميدانستند (ملت آحاد) ديگران
تنها نه گذشته ، شاهان عموم همانند نيز او.بود قاعده اين
بلكه ;نياورد بوجود قدرت ساخت بنيانهاي در اساسي تحولي
ايران تاريخ در سياسي استبداد مباني از نسبي ، طور به
زمانه ، مردم به نسبت شاه رضا نگرش مثلا ;نمود استقبال
شاه ، ناصرالدين قبيل از) گذشته مستبد شاهان نگرش همانند
از ناشي را ، سياسي فساد و بود (ديگران و شاه محمدعلي
خود و ميپنداشت قدرت ساخت از برگرفته نه و جامعه فساد
چه اما":مينمود معرفي امورآنان اصلاحگر و دلسوز را
مردم قلب اعماق در كه فسادي و اخلاق اين با كرد بايد
شده ثانوي طبيعت آنها براي نسل بعد نسلا و دوانيده ريشه
5.است
منظر از را رضاشاه شخصيتي كاراكترهاي بخواهيم اگر
و وي فردي منش كه بگوييم بايد كنيم ، جستوجو روانشناختي
بعد از ناشي دشوار ، و نامناسب شرايط در آن شكلگيري نحوه
دهنده جهت و ساخت زير نشانگر امر همين و بوده او زيستي
همراه به بعد اين شدن فعال و ميگيرد قرار او شخصيت
چشمان و سانتيمتري بلند 190 قد مانند او جسمي شرايط
درست مهاجمي و پرخاشگر شخصيتي تيپ او از خشن چهره و درشت
البته ;ميشود تقويت نيز وي سربازي حرفه با كه ميكند
تقويت را روحي حالات چنين معمولا مساعد محيطي عوامل
اينرو از و ميزنند زمين را او نامساعد عوامل و كرده
دارد60 وجود فاحشي تفاوت افرادي چنين باطن و ظاهر مابين
كه ميشود گفته رضاشاه قدرت تقويت و تحكيم نحوه پيرامون
آن حفظ در اش توانايي همچنين و قدرت به او صعود اصلي علت
فقدان در:يعني كشور بر حاكم داخلي شرايط در بايد را
كه داخلي مبارزات و ;مردم قابليت فقدان و سياسي ظرفيت
در مقاومت مشترك هدف تحقق براي موثر هماهنگي از مانع
ماهيت در مهمتر ، همه از و ميشد7 وحشيانه سركوب مقابل
كنترل موجب به".نمود جستجو سياسي ، قدرت پودهاي و تار
حيات سركوب ، ابزار شديد اعمال و شاه مابانه ديكتاتور
:شد كشيده چالش به مستقل ، آزاديخواهان و مردم سياسي
با مخالفتش خاطر به عشقي ، ميرزاده دوران ، آن معروف شاعر"
رهبر مدرس ، ;رسيد قتل به كار اوايل همان جديد ، شاه
نه و گرديد محبوس در 1308 مزاج ، آتشين و مخالف روحاني
از كه مجلس ، نماينده مصدق ، محمد ;رسيد قتل به بعد سال
از بهزودي كرد ، حمله رضاشاه برنامههاي به ابتدا همان
8.گرديد بازنشسته شخصياش ملك در و شد كاربركنار
و استعدادها براي كه بود گونهاي به رضاشاه ، عمل كيفيت
اجتماعي عمل ميدان گروهها ، و افراد بالقوه تواناييهاي
در سهمي هرگونه داشتن و نكرد فراهم خلاقي و موثر
حتي ;نمود دريغ آنان از را اجتماعي و سياسي فعاليتهاي
منفرد ، شهروندان استعدادهاي شكوفايي و پروازيها بلند براي
طبايع نتيجه ، در و بود نشده تعبيه مفري هيچگونه
متقابلا و رفته فرو سنگين سكوتي در ناچار به حساستر
تمام داشته ، كاري سرگرم را خود فرصتطلب ، و متملق افراد
مصروف قدرت ، به نيل و ثروت كسب جهت در را خويش غم و هم
ساختند90
از اعم) ملي مختلف و متعدد گروههاي تا بود درصدد رضاشاه
قدرت چنبره در را (غيره و نژادي اقتصادي ، مذهبي ، سياسي ،
آنان ، به نسبت منطقي غير و قاطع خصومت با و گردآورده خويش
گروهها برخي برنده تحليل و كننده تضعيف ضربههاي از
اعم ايران ، قومي اقليتهاي با او برخورد.نمايد جلوگيري
زبانان ، ترك يا و تركمنها كردها ، بلوچها ، اعراب ، از
از بازتابي معمولا موضعگيري ، اين.بود خصمانه همواره
ترس نيز و ;فرهنگي و قومي كثرتگرايي به نسبت او بدگماني
براي كه بود تجزيهطلبي بالقوه و مخالف جنبشهاي از او
خطرآفرين (پاتريمونيال) حكومتياش رويه و ملي وحدت
معرض در فوق گروههاي اكثر ترتيب ، بدين.ميشد قلمداد
هويت و گرفته قرار قدرت اهرمهاي معارض بلا تهديد
شد100 خطر دچار فرهنگيشان
در جمهوري غوغاي با همراهي از پس امر ابتداي در رضاشاه ،
موافقت جلب آن هدف كه (سالهاي 243 192)پنجم مجلس جريان
120)كارگري اتحاديههاي عاميون ، اجتماعيون مترقي حزب
بود ، ايران كمونيست حزب و (عضو هزار قريب 20 با اتحاديه
خصوصا قدرت گوناگون ابزارهاي از استفاده)قوا تمام با
قرار دستاويز و ;شخصي قدرت منبع به اتكاء و ;قاهره قوه
كشيد پيش را مطلقه سلطنت به نيل (سازماني قدرت منبع دادن
را خود فرمايشي موسسان مجلس شمسي ، سال 1304 در سرانجام و
اساسي ، قانون و 40 مواد 6 ، 7 ، 8 تغيير با و آورد بوجود
رضاشاه شوكت قوي ;قدرت قدر ;اعليحضرت آشكارا را خود
داشت110 اعلام پهلوي
پنج رويه يك در ابتدا را سياسي قدرت اعمال رضاخان ،
صورت (سياسي استبداد مباني تحكيم و تقويت سالهاي)ساله
جنگ وزارت به خود انتصاب ميان فاصله سال پنج طي وي.داد
عنوان به تاجگذاري و (مه 1921 ماه)شمسي هجري سال 1300 در
تشكيل به ،(آوريل 1926 ماه)شمسي هجري سال 1304 در رضاشاه
البته كه ورزيد ، مبادرت امنيتي نيروهاي سازمان تجديد و
سختي به آن ، با ملازم طرح و پهلوي استبداد آن ، بدون
ماهيت به توجه با سازمان ، اين مينمود120 امكانپذير
نمودن مرتفع و نمودن تسهيل به نسبت داشت ، كه قهريهاي
گوش و مطيع كاملا رضاشاهي ، سياسي سيستم كور نقاط
قاطع ديدگاه از ناشي شاه ، عملكردبود قدرت راس بهفرمان
يك":كه ميدانست او زيرا ;بود خود تصميمات اجراي در او
بر ميتواند[ براحتي] كارآمد ديوانسالاري يك و مصمم شاه
13".بگذارد چشمگيري اثر سنتي ، جامعه يك
نظام و مركزي حكومت)كشور دوگانه اقتدار وي جهت ، همين به
در را سياسي قدرت نفوذ و شكست درهم را (ملوكالطوايفي
را خويش مدرن استبداد قدرت ابزار و داد گسترش ايران پهنه
امنيتي نيروهاي سازمان تجديد جز به نمود140 تقويت
و تحكيم ديگر ابزارهاي جمله از ،(اصلي اهرم بهعنوان)
.بود مشروطهخواهي به تظاهر شاه ، رضا سياسي قدرت تقويت
خود ، قدرت مباني هدايت و حفاظت براي كه بود دريافته او
سازگار كشور كردن غربي بر مبني روشنفكران آمال با بايد
(استبدادي سپس و)ديكتاتوري رويهاي عملا اگرچه وي ، .شود
بيروني نماي و ظاهري اشكال تعمدا وليكن ;گرفت پيش در
را (اساسي قانون رعايت و قوا تفكيك جمله از)مشروطه حكومت
ساختن متجدد و كردن غربي طرحهاي ترتيب ، بدين و نمود حفظ
منطبق خويش ، ملوكانه منويات و شخصي نظرات با را كشور
خواستههاي شيوهاي ، چنين از استفاده با خان ، رضا.ساخت
جهت در را ، قدرت تهديدكننده طيف از نفوذي با بالقوه بخش
نمود150 متقاعد خويش اهداف تحقق
رضاشاه كه بود حربههايي جمله از مليگرايي ، به تظاهر
به او كه چند هر.برگزيد خود اهداف پيشبرد براي
.داشت فاصله مليگرايي از وانگهي ;ميكرد تظاهر مليگرايي
ميكرد مشاهده را سدي آرزوهايش ، و خود ميان در عملا وي
و آزاديخواهان كه ميدانست و داشت نام اساسي قانون كه
قانون مغاير كه باشند كاري موافق نميتوانند مليون ،
.گردد ملي حكومت تحقق به بيتوجهي باعث و بوده اساسي
بر كه مستوفيالممالك ، و مشيرالدوله چون افرادي سرانجام ،
رضاشاه با مشروطيت ، حدود حفظ پيرامون اعتقادشان اساس
از و گرديده رضاشاهي سيستم صلاحيت فاقد كردند ، مخالفت
شايد مشيرالدوله ، ساختن منزوي اصلي علت.شدند بدر ميدان
استفاده با شاه ، .داشت مشروطيت تحقق پرواي وي كه بود اين
بنبست در را مشيرالدوله كابينه نظامي ، قدرت ابزار از
بعد ، به ماه 1304 آبان نهم از آخرالامر ، و گذاشت
خدمات از هميشه براي داشت ، مشروطيت سوداي كه نخستوزيري
ويژگيهاي ديگر از.گرديد خانهنشين و شده منفصل دولتي
در راي استبداد و فوقالعاده جسارت شاه ، شخصيتي
قاطعيت و زياد جرات داشتن خاطر به وي ، .بود تصميمگيري
زندگياش ، در و بود عام و خاص شهره شخصي ، تصميمگيري در
كه مينمود چنين و ميزد حرف كم ميشد ، شمرده جدي فردي
از شايد.ندارد علاقه مدت ، كوتاه صحبتهاي جهت
سپس و تصميمگيري در وي قدرت او ، خصوصيات چشمگيرترين
شكل به معمولا را كاري چنين البته و باشد آن ساختن عملي
قابل اطرافيانش براي كه طوري به ;ميداد صورت غيرمترقبه
همقطاران و ياران قديميترين مثلا ;نبود پيشبيني
بختياري ، اسعد سردار و دربار وزير تيمورتاش ، يعني)خود
صحنه از و نهاد كنار ديگران با مشورت بدون را (جنگ وزير
چنين صاحبمنصبان ، براي واقع در.ساخت خارج سياست
فرار آنها خطر ، احساس محض به كه بود عبرتي آينه رويهاي
ميدادند160 ترجيح برقرار را
با او برخورد رضاشاه ، راي استبداد مصاديق از يكي
به نسبت را آنها نتوانست رفته ، هم روي كه است روحانيون
كه موردي تنها شايد.سازد متقاعد خويش حكومتي شيوه
;بود سلطنت پذيرفتن داد ، گوش روحانيون توصيه به رضاشاه
كمال مصطفي اقدامات را ، خويش عمل الگوي بعدا ولي
و اصلاحات تا ميكوشيد رضاخان.داد قرار آتاتورك
نمايد آتاتورك حكومتي شيوه با منطبق را خود برنامههاي
ملي ، ايدئولوژي يك تكوين جهت وي ، اندازه به البته كه
;بود خودكامه فرمانرواي يك اينكه با آتاتورك ، .نبود موفق
مصالح نسبي رعايت) بيستمي قرن سياستمدار يك مانند ولي
آتاتورك توسط كه جديدي تركيه در.ميكرد حكومت (عمومي
و شد پذيرفته روحانيون نظرات اندازهاي تا آمد ، بوجود
;گرديد مهيا فعاليتي زمينههاي هم بازرگانان و تجار براي
قدرت تفويض از كه بود تمركزطلبي خودكامه رضاشاه ، وانگهي
همين به ;داشت پروا ملي گروههاي و افراد ديگر به نسبي
نوينسازي برنامههاي اجراي مانع را روحانيون او دليل ،
و مذهبي مراسم از بسياري اجراي و پنداشت خويش
مذهبي زنان آزادي مانع و كرد قدغن را غيره و تعزيهخواني
گرديد170 (عمومي و رسمي اماكن در حجاب رعايت جهت)
.نداشت وجود منضبط و مدرن امنيتي سازمان رضاشاه ، زمان در
جاسوسي ضد و براندازي ضد فعاليتهاي مسئول كه شهرباني ،
صرفا داخلي ، امنيت.بود نشده نهادمند دقيق طور به بود ،
آن از ناشي وحشت و رعب و رضاشاه شخصي اقتدار مبناي بر
آن از حاصل اطلاعات و خارجي امنيت زمينه در.بود استوار
در ايران سفارتخانههاي ابتدا كه ، بود چنين اوضاع
به ميبايست ضرورتا كه را ، خود اطلاعات هدف ، كشورهاي
منتقل خارجه امور وزارت به باشد ، مثبت بازخوران صورت
بينالمللي اوضاع از رضاشاه ، طريق ، ازآن سپس و ساخته
مستقر ركن 2 وي ، اطلاعاتي منابع از ديگر يكي.ميشد مطلع
ضد وظيفه هم و اطلاعات وظيفه هم كه بود ارتش ستاد در
كيفيت آنقدر عمل ، اين وليكن ;بود عهدهدار را اطلاعات
لشكر وضع از اطلاع كسب به صرفا آن كار كه داشت نامطلوبي
.بود محدود آشپزخانه وضعيت بررسي و لباس وضع درباره مثلا
.ميدانست اطلاعات كسب را سطحينگري اين نام رضاخان ،
الهيمنش حسن محمد
دارد ادامه
|