نور و رنگ ميان آني تصادفي
و امپرسيونيسم نمايشگاه برپايي مناسبت به
درموزههنرهايمعاصرتهران پستامپرسيونيسم
;اشاره
پست و امپرسيونيست نقاشان آثار از نفيس مجموعهاي
همكاري با و تهران معاصر هنرهاي موزه همت به امپرسيونيست
اداره و سعدآباد موزههاي نياوران ، تاريخي فرهنگي مجموعه
ماه چهار مدت به جانبازان و مستضعفان بنياد موزههاي كل
آلبوم.است گرفته قرار هنر علاقهمندان ديد معرض در
تهران معاصر هنرهاي موزه توسط نيز مجموعه اين نقاشيهاي
آن از ميتوانند علاقهمندان عموم و يافته انتشار
آثار ميآيد ، پي در كه مطلبي.كنند استفاده
.ميدهد قرار بررسي مورد اجمال طور به را امپرسيونيستها
با سال 1874 در كه است نقاشي هنر در گرايشي امپرسيونيسم
رنوار ، پيسارو ، مونه ، اسامي كه نقاش هنرمند شركت 30
.گرفت پا ميخورد ، چشم به آنها بين در سزان و دگا سيسلي ،
نام ،(روزنامهنگار) لروآ لويي لوشاريواري ، نشريه منتقد
و منشا.كرد اطلاق نمايشگاه اين به را "امپرسيونيستها"
كه بود مونه نقاشي تابلوي به مربوط نامگذاري اين اساس
نشان فوري عكس مانند گرفته مه حالتي در را آفتاب طلوع
و كردند سفر انگلستان به در 1870 پيسارو و مونه.ميداد
.پرداختند كانستابل جان و ترنر ويليام آثار مطالعه به
و دريا) طبيعت به كانستابل ترنرو نگاه نحوه حقيقت ، در
قرارداد تاثير تحت را پيسارو و مونه كه بود (جنگل و دشت
.كرد تشويق طبيعت آني و زودگذر لحظات نمايش به را آنها و
به وابسته غير نقاشان ساير براي سرمشقي تجربه ، اين
نهضت نهايت در و شد انگلستان و فرانسه رسمي آكادميهاي
و كرد پيدا نفوذهمهجانبهاي و گسترش امپرسيونيستها
در هنري آثار نمايش سالنهاي بر دولتي نظارت حذف به منجر
و شد تشكيل "مستقل هنرمندان انجمن" در 1884.شد 1881
سلطه از نقاشي هنر و لغو دادن جايزه و داوري رسوم
.يافت نجات داوري هياتهاي و رسمي آكادميهاي انحصاري
سهم امپرسيونيستي نقاشي به دادن شكل در كه نقاشاني از
"دولاكروا اوژن" كانستابل ترنرو بر علاوه داشتند ، عمدهاي
سرمشق دولاكروا قلمهاي ضربه.بودند "دوميه انوره" و
اصحاب از "انگر" گرچه.بود امپرسيونيستها براي خوبي
بر اثرقلممو" كه ميدانست آن را نقاشي كمال آكادمي ،
توسط نقاشي بوم ليسيدن با قلممو و "!نشود ديده بوم روي
به نقاش پيوسته و كند ايجاد صيقلي و صاف سطحي بايد رنگ ،
هنر فاخر آثار و (كلاسيسيسم) رنسانس دوران باشكوه آثار
نقاشي تا بدوزد چشم "پريكليس" طلايي عهد و باستان يونان
اين تحمل تاب ديگر زمانه اما !آورده وجود به خوبي
دورانتركيب!نداشت را محافظهكاريها و بخشنامهها
و متدريج و رنگين روشنهاي سايه و ايستا بنديهاي
.بود آمده سر به "نئوكلاسيكي" و "روكوكويي" نقاشيهاي
تمام در علمي اكتشافات و حركت و سرعت قرن قرن 19
نگرش جديد ، عصر ناخواه خواه و بود بشر زندگي عرصههاي
عكاسي ، دوربين اختراع.داشت همراه به خود با را جديد
.زد هم به را بازنمايانه و كلاسيك نقاشي مرسوم معادلات
و زنده اشكال حركت تسخير به را علاقهشان پيوسته عكاسان"
نگاه[".بودند داده نشان حساس صفحه روي آن نگهداشتن ثابت
كه تاري تصاوير] ص186/شارف آرون/عكاسي و هنر به كنيد
حركتهاي در) عابرين از اوليه دوربينهاي كند مكانيسم
.مينمود ناآشنا انسان چشم براي ميگرفت ، (معموليشان
آنكه از پيش ميشد ، عكسها بيشتر شامل كه ويژگي ، اين
از شود ، ابداع سريعتر شاترهاي و امولسيونهايحساستر
امپرسيونيست نقاشي به ميتوان كه بود نوآوريهايي جمله
كه بود مناظري همان همتاي تصاوير ، نوع اين.داد نسبت
نيست مبالغه.ميكردند ترسيم طبيعت از "باربيزون" نقاشان
"مونه" و درآورده حركت به را روستا "كورو" شود گفته اگر
نخستين درباره لروآ لويي هجوآلود نوشته در !را شهر
مونه از شده ياد تابلو كه امپرسيونيستها مستقل نمايشگاه
منظرهساز نقاش يك بود ، شده گذاشته نمايش به آن در نيز
تيره هياكل اين نميداند اينكه به تظاهر با و بهتزده
[.خواند سياه لقمههايي را آنها هستند ، چيزي چه نمايشگر
نحوه سبب به در 1850 نيز كورو ] ص187 /قبلي ماخذ
وقت هيچ":بود گرفته قرار انتقاد مورد درختها بازنمايي
نيستند ، درخت آنها نميبيند ، صورت اين به را درختها كسي
اين در را امپرسيونيستي نقاشي اساس مونه ".هستند دود
هستم لحظهاي آن جستوجوي در خصوص به من":كرد بيان جمله
ص همان[ ".ميكند غرق خود در را چيز همه دست يك نوري كه
] 189
چنين "پاريس پژواك" نشريه با مصاحبهاي در در 1895 گوگن
:است گفته
كار صادقانهترين آينده در چيزي چه بشنويد مايليد آيا"
را رنگها بتواند كه وقتي البته عكس ، بود؟ خواهد هنري
شما وقت آن.توانست خواهد بهزودي كه دربياورد ، درست
توهم همان به دستيابي براي باشعور انسان كه داريد انتظار
ايجاد شگفتانگيز و كوچك ماشين اين كه واقعيت از منبعث
] همان 196[ "بريزد؟ عرق ماهها ميكند ،
بازنمايي و ماشيني تقليد اين فراسوي كاري بايد هنرمند
اجازه ديگر بصري آني كيفيات.دهد انجام اشياء عين به عين
ميكند ، جدا اطرافشان از را اشياء محيط كه خطوطي ترسيم
آن را نقاشي استخوانبندي خط ، و طراحي ديگر.نميدهد
.نميدهد تشكيل داشت ، جازم اعتقاد بدان "انگر" كه چنان
طبيعت در.است نور پردهاي هر قهرمان:است گفته "مانه"
تضاد يا تقابل از و است رنگ حد خط ، .ندارد وجود خط
نه گذشتهاي به نگاهي با !ميآيد چشم به خط كه رنگهاست
در سيسم رمانتي كه ميبينيم نقاشي هنر از دور چندان
.كرد هموار را طبيعت به بازگشت راه سيسم ، كلاسي با تقابل
.بود رمانتيكها پرستش مورد عاطفي ، هدف هيجانات
و عادي احوال توصيف كه دادند نشان رمانتيك هنرمندان
آنها.شود انگيز خيال و موثر ميتواند نيز طبيعي مناظر
پيدا نفوذ باروك و كلاسيك در كه هنر اشرافي قيود عليه
نقاشي هنر در پرشور نهضتي آغازگر و شوريدند بود ، كرده
استوار ضرباهنگهاي.يافت ادامه امپرسيونيست تا كه شدند
جسورانهشان ، و آزاد رنگآميزيهاي و آنها قوي و شديد و
اين در.آورد وجود به را امپرسيونيستي نقاشي بنيانهاي
اصالت رنگ ، زبان و كرد پيدا ثانوي اهميتي طراحي ، مكتب ،
و نور و رنگ بازي مبالغهآميز نمايش تابلوها ، در.يافت
وضوح به ميتوان اشكال روي بر را آنها متقابل تاثير
رمانتيكها نهضت ادامه نوعي به امپرسيونيسم.كرد مشاهده
.افتادند تقابل در نئوكلاسيكها با امپرسيونيستهابود
همان به را طبيعت بايد هنر:كه بود معتقد نئوكلاسيسيسم
ديده باستان رم و يونان مجسمهسازي در كه آرماني صورت
دوره عظمت به چشم آنها.دهد قرار مطالعه مورد ميشد ،
زيباشناسي تاثير تحت را آثارشان و بودند دوخته كلاسيك
گزارش با را ديني سازي تمثالميآوردند وجود به كلاسيك
تلفيق براساس را نقاشيشان آثار آميخته ، هم به تاريخي
لحاظ از امپرسيونيستها.كردند سازماندهي عامل دو اين
و يافتهاند پيوند رئاليسم با نوعي به فكري مباني
;است طبيعي و واقعي صحنههاي ترسيم نقاش ، كار كه پذيرفتند
كه تاكيد اين با !خيالپردازي و ومبالغه تحريف بدون
تصادفي زمان ، از لحظه هر.كرد نقاشي را "آن"و لحظه بايد
نقاش.است اشياء و آتمسفر و رنگ و نور بين آني
.كند شكار را لحظهها اين اثرش ، با بايد امپرسيونيست
از پرهيز و عمل سرعت پس.تغييرند در آن هر صحنهها
نقاش نميتوان آن بدون كه است مهمي اصول دو جزئيات
روابط و طلايي تناسبات به كردن فكربود امپرسيونيست
مربوط تكلفات و ومنفي مثبت فضاهاي تحليل و اشكال و خطوط
وسنتي ، كلاسيك معناي به نقاشي ساختارگرايانه قوانين به
ودر ميدرخشند رنگها و ميگيرند شتاب قلمها !است منتفي
وسايه بياميزند هم با آنكه بدون ميشوند ادغام يكديگر
قانون است اين.كنند ايجاد متدرج و لطيف روشنهاي
تقابل از اشياءاست رنگ ميشود ، ديده كه آنچه !امپرسيون
.است نور محصول رنگ ، و (ميگيرند شكل)آنها تدرج و رنگها
آن بيان نحوه بلكه نيست ، موضوع دارد اهميت نقاشي در آنچه
.شكلهاست و رنگها با
اهميت تابلو يك موضوع از بيش فضا ، و نور جادويي تاثيرات
نور در ميروند ، پسزمينه به كه مرور به شكلهادارند
كمپوزيسيونهاي" ،"فاخر مضامين".ميشوند حل فضا و آفتاب
شيوه به "صحيح طراحي" و" ومتقارن (متوازن)متعادل
پادشاه دهم شارل "رسمي نمايشگاههاي"انگروآكادميسينهاي
امپرسيونيستها قلم توفنده حركت درمقابل فرانسه ،
.دادند دست از را خود تابمقاومت
جز چيزي داشت مسئوليت احساس برابرش در نقاش آنچه
صفحه بر كه آنچه چگونگي و چيستي براي خودش حساسيتهاي
پيروزي به امپرسيونيسم.نبود ميكرد ، مجسم نقاشي بوم
.رسيد كامل
سمت به سزان.يافت گسترش امپرسيونيستها تجارب دامنه
اساس بر تمرينهايي به و شد متمايل نقاشي در ساختارگرايي
متعادل كمپوزيسيونهاي وايجاد نهايي حجم با رنگ رابطه
.كرد خود آن از را "مدرن هنر پدر"لقب نهايت در و پرداخت
بدون ميتوان كه كرد راكشف نكته اين خود تجارب در او
حجم احساس ژرفا ، توهم ايجاد براي سنتي طراحي از استفاده
از استفاده با (18591891)ژرژسورا.كند منتقل را وعمق
"رنگ ديدن"علمي نظريه مطالعه به امپرسيونيستي نقاشي روش
كلودمونه تابلوهاي در نور و رنگ مطالعه تجربيات اساس بر
ايزاك وكشفيات روز مختلف ساعات در فرانسه روئن كليساي از
و رنگين طيفهاي صورت به خورشيد نور تجزيه در نيوتون
و گوته:جمله از رنگشناس استادانبزرگ تحقيقات مطالعه
عنوان تحت شيوهاي هولزل ، و شورول و بزولد و رانج
در.آورد وجود به نقاشي در را پوينتياليزم و ديويزيونيزم
مكتب پرچمدار سورا همراه به نيز سينياك روش اين
اين ، بر علاوه.شدند شناخته نقاشي هنر در رنگ تجزيهگري
و اجزاء توازن استحكامو به هنريش تركيببندي در سورا
خود تابلوهاي سورا.داشت بسيار توجه خط نيرومندي و صراحت
طور به خالصكه رنگ از نقطهچينهايي از استفاده با را
موزاييكهاي مانند)بودند گرفته قرار هم كنار ودقيق منظم
از نيز (18481903)گوگن پل و گوگ ون.آورد وجود به (كوچك
سينياك و سورا و سزان همانند كه بودند نقاشاني جمله
مكتب و داده گسترش را امپرسيونيستها تجارب دامنه
.وجودآوردند به را نئوامپرسيونيسم يا "پستامپرسيونيسم"
اقيانوس جنوب جزاير از يكي در كردو ترك را اروپا گوگن
از خود كردن رها با و گزيد سكنا تاهيتي نام به آرام
و هيجانات و احساسات بروز امكان آزادانه ، "سبكها"بند
.ساخت فراهم را نقاشياش هنر در انساني عواطف و شور
نقاشاني جمله از هم (18671947) پييربونار فرانسوي نقاش
خاصي وحساسيت مهارت رنگ ، و نور ارتعاش تجسم در كه بود
موزه در بونار از رنگي ليتوگرافي دواثر.داد نشان خود از
ديگر ازاست شده گذاشته نمايش به تهران معاصر هنرهاي
(19011864) دوتولوزلوترك هانري نوزدهم قرن مهم نقاشان
روي گواش با دختر پرتره يك و رنگي ليتوگرافي يك)است
بايد را لوترك (است شده گذاشته نمايش به او آثار از مقوا
ريتم ، هيجانگري كه شناخت اكسپرسيونيستي نقاشي نخست
كمك به اكسپرسيو ، و هيجانگري اينميدهد تشكيل را آثارش
از خاص نحوهاي موجب امپرسيونيست ، نقاشان تجسمي تجارب
كه اوست خصوصيت همين و است شده لوترك آثار در بيانگري
بتوان اگرنميشود گنجيده خاصي مكتب و سبك هيچ قالب در
نمونه گوگ ون برد ، نام را دوره اين ازنقاشان ديگري نمونه
آثارش در اكسپرسيو بيان و احساس و عاطفه كه است ديگري
امپرسيونيسم پست اصطلاح كه است ذكر شايانميزند موج
آثار مورد در هنر ، نظريهپرداز و منتقد "فراي راجر" توسط
-از 1914.كرد پيدا سورا ، رواج و وگوگن سزان و ونگوگ
كه بود وديگران سزان تجربيات دربرگيرنده اصطلاح اين 1890
گوگن ، .يافت ادامه ماتيس و براك و پيكاسو تجربيات تا
حالت از فرم و رنگ.داد راه آثارش به را بومي تزيين عامل
بدوي" حالتي و گرفت فاصله اشياء عكاسانه و صرف بازنمايي
و گوگن تجربيات از الهام با ماتيس.كرد پيدا را "نمايانه
شخصي سبك امپرسيونيستها ، دستاوردهاي و (نقاشي)شرق هنر
افقهاي ابداع در كوشش نهايت در.آورد وجود به را خويش
جدي صورت به امپرسيونيسم از نقاشي هنر در تجسمي جديد
نقاشان ، متفاوت باتجارب امپرسيونيسم پست در و آغاز
به اعتنا بدون نقاشي هنر.شد كوبيسم مكتب زمينهساز
مكان و زمان توالي عدم با كه تصويرياش بيان محدوديتهاي
.كند مجسم نقاشي در را مكان و زمان كوشيدكه است ، همراه
امپرسيونيستها نظريات بطن از آرت اپ و فتوريسم
كه است قادر نقاشي هنر كه دادند نشان نقاشان و سربرآورده
.بيافريند جديدي عرصههاي و بشكند را محدودهاي هر مرزهاي
خاكزاد عليرضا
|