فرهنگي همگرايي گفتمان و ملي فرهنگ
كشور خارج و داخل ايرانيان فرهنگي سطوح به نگاهي با
اجتماعي -فرهنگي عوامل و عناصر مجموعه با افراد مواجهه
و متغيرها با آنان ناخودآگاهانه خودآگاهو ارتباطات و
و تغيير فرآيند يك شكلگيري موجب خود فرهنگ مولفههاي
ميشود فرد در فرهنگي تحول
گفته تعريفهايبيشماري "فرهنگ" باب در چه اگر:اشاره
آن به خاصي چشمانداز از تا كوشيدهاند كدام شدهوهر
در ميداني مطالعه يك با تا دارد ضرورت گاهي ولي بنگرند
و تحولات شكافها ، به توجه با و فرهنگخاص قلمرويك
از را تعريفخودمان آن ساختاري و تاريخي متفاوت سطحهاي
زير مطلب در رو اين از.سازيم مشخص(فرهنگ) مقوله اين
و تحولات با كه برگزيده را فرهنگ از تعريفي آن نويسنده
در نويسنده.باشد همساز كنونيايران واقعيتهايفرهنگ
در كه ميبيند فرآيندي را فرهنگايراني پژوهش ، اين
به سطوح اين است ، گرفته شكل متفاوتي سطوح از خود تغييرات
.است كشور خارج و ايرانيانداخل فرهنگ همان نويسنده ، نظر
و فكري خاستگاههاي خواستهتا مقاله اين در نويسنده
پذيرش درعين و بازشناسد را فرهنگي سطح دو هر اجتماعي
سبب كه بينديشد گفتماني به آنها ، همسانيهاي و تفاوتها
نام به بزرگتر گفتمان يك در گفتمان خرده دو اين همگرايي
:ميخوانيم هم با.باشد ملي گفتمان
انديشه و فرهنگ گروه
اما است ، مشاهده گوناگونقابل ابعاد در ملي فرهنگ گرچه
طبقهبندي نوع اصليهر محور ارزشها ، كلي ، طور به
و عناصر ترتيب ، بدين.ميآيد بهشمار فرهنگي معيارهاي
الگوهاي زبان ، چارچوب در فرهنگ ، يك متفاوت جنبههاي
و فكري مصنوعات رفتاري ، انگارههاي و رفتاري ، هنجارها
ديدگاهها ، و ارزشها اعتقادات ، نمادها ، قهرمانان ، هنري ،
ميتوان را مجموعه اين.ميگيرند قرار تاريخ و اخلاقيات
دو اين از يك هر.داد ارائه جداگانه الگوي دو صورت به
متغيرهاي از مراتبسادهاي سلسله(نمودارهاي 2 ، 1)الگو
(1).ميگذارد نمايش به را فرهنگي
عوامل زنجيرهاياز در فرهنگ ، يك مجموعه مدل ، نخستين در
كه گونهاي به.است شده ردهبندي عمقي عوامل تا سطحي
وعميقترين ميدهند تشكيل "نمادها" را سطح سادهترين
همچنان.(نمودار 1)ميكند پيدا ارتباط "ارزشها" به سطح
اجتماعي ، رفتارهاي و فرهنگ ميشود ، مدلمشاهده اين در كه
مربوط سطوح نهايت ، در و ميگيرد شكل عناصر اين بستر بر
(سنن و آداب قهرمانان ، ) تشكيلدهندهفرهنگ عناصر ساير به
.ميگيرند جاي سطح دو اين ميان در
نشان "فرآيند" يك صورت به ،"فرهنگ"مجموعه دوم ، مدل در
و فرهنگ يك در موجود سطوح فرآيند ، اين در كه ميشود داده
ظاهر مشترك بستر يك يكديگردر با آنها متقابل ارتباط
شكل به فكري مصنوعات و دستمايهها مدل ، اين در.ميشوند
و آداب استعارهها ، لطيفهها ، افسانهها ، داستانها ،
مربوط سطح هم روي بر نمادها قهرمانانو جشنها ، تشريفات ،
.ميدهند تشكيل را عناصر عمقترين كم به
بنيادي مفروضات فرهنگ ، يك سطح عميقترين ترتيب ، بدين
.است شده داده نشان نمودار 2 در يكم سطح عنوان به كه است
ارزشها اعتقادات ، شامل تفهيمي ، الگوي اين در ميانه سطح
.وديدگاههاست
بر ميتوان را فرهنگ يك ميشود گفته كه اين حال ، هر در
ناشي آنجا از(2)كرد اوليهتعريف اصول و مفروضات حسب
در چيز هر از بيش كلي ، طور به افراد ، رفتار كه ميشود
اين (3)ميگيرد شكل رايج اصول و نظريهها براساس ابتدا
در مشترك و عميق بهطور و ضمني صورت به نظريهها و اصول
اداركات ، كه فرضياتي;است دوانيده ريشه مردم پندارهاي
امور و محيط برخوردبا در را افراد احساساتوعواطف
ديگر ، سوي از.ميكند هدايت اشيا به روزمرهونگرش
و مييابد اخلاقيارتباط و وجداني زمينههاي به ارزشها ،
و نادرستي" همچنين و"راستي و درستي" اعتقادات ، مبين
با فرد يك برخورد چگونگي.است فرد هر باور در "ناراستي
به ميبرد ، سر به آن در كه اجتماعي محيط واقعيات و شرايط
گوناگوني ابعاد و دارد بستگي وي اعتقادات و ارزشها نوع
زير موارد به ميتوان جمله آن از كه برميگيرد در را
:كرد اشاره
با مواجهه در تغيير قابليت:فرد (4) سازگاري و وفاق -
.جديد محركهاي و عوامل
فردي فعاليت انجام توانايي خوداستقلالي ، :فردي اقتدار -
.مستقل تصميمگيري و
فرصت از قابليتاستفاده:مشاركت و مساعي تشريك -
.برابر امكانات و برابر حقوق از برخورداري
ايدههاي درارائه وتوانايي خلاق تفكر:فردي خلاقيت -
در ديدگاهها ، در نوآوري و تازه محيط با برخورد در تازه
.فرهنگي ماندگاري جهت
شرايط تحليل تجزيهو قابليت و بودن منطقي:عقلانيت -
رفتار بروز نگري ، بعدي تك از دور به محيط موقعيتهاي و
.عقلايي
با مقايسه در بنيادي تصورات مفروضاتو حال ، هر در
اين نخست:متفاوتاست نظر سه از افراد معمولي اعتقادات
بيش و وكم ميشود حفظ آگاهانه صورت به اعتقادات كه
مفروضاتبنيادي كه حالي در ;كرد رديابي را آنها ميتوان
بسيار آنها شناخت و ميشود نگهداري ناآگاهانه صورت به
و مواجهه اعتقادات ، قابل كه اين دوم.است دشوار
مقايسه در آنها تعديل و جرح بنابراين و است مباحثهپذير
از نه و مواجههپذير نه كه) بنيادي تصورات فرضياتو با
سوم.ميباشد سادهتر (است برخوردار قابليتمباحثه
ميآيد شمار به ساده شناخت و آگاهي نوعي اعتقادات كه اين
شامل تنها نه اوليه تصورات فرضياتبنيادي كه آن حال
و اعتقادات آن تلقي تفسيرو بلكه است ، فردي اعتقادات
مهم نكته.برميگيرد نيزدر را عواطف و همچنينارزشها
محور اين بر غالب ، فرض يا پندار غرب ، در كه است اين
قادر(كنشي) عامليت صورت به افراد كه است استوار
برعكس ، در.يابند دست ميخواهند آنچه به تا ميشوند
(امور انجام در) "واكنشي" نگرش تلقي ، طرز مقابلاين
بر"ايرانيان" جمله از و ملتها از برخي كه قراردارد
بيشتر اوليه پندار يا فرض اين.ميكنند حركت آن مبناي
و كار بهزندگي ، نسبت تقديرگرايانه ديدگاهي بر مبتني
.است تازه محيط
چارچوب در شده مطرح عناصر و عوامل حال ، هر در
توان نمي را فرهنگي الگوهاي و فرهنگ خاستگاههاي
از گوشهاي به كه همچنانآورد شمار به مستقل متغيرهاي
توجه نيز اساسي نكته اين به بايد شد ، اشاره عوامل اين
شرايط ، به توجه با فرهنگي ، عنصر عامليا هر كه داشت
را قابليتمتفاوتي و وزن موجود ، موقعيتهاي و محيط
تغييرات روند بررسي در روستكه همين از.ميكند احراز
و غرب در مهاجرنشين ايرانيان جامعه دو در اجتماعي فرهنگ
چشم به مشترك عوامل برخي كه آن با ايران ، در ساكن جامعه
متضادي حتي و متفاوت كاركردهاي حال ، عين در اما ميخورد ،
.ميدهند نشان خود از نيز را
ايرانيان جامعه و فرهنگي دگرديسي و تغيير
ضمن حكومتي ، نظام هر مسئوليت مهمترين بپذيريم چنانچه
حقوق و ملي ميراث و فرهنگ حفظ سرزمين ، و ملت از حراست
و هويتي -بحرانزدايي در دولت حساس نقش است ، شهروندان
مجموعهعناصر دو ايراني ، جامعه اجتماعي -فرهنگي تقويت
دو هر اين.است مشاهده قابل "برونزا" و "درونزا"
و افراد رفتار و ذهنيت در را خاصي تحول و تغيير مجموعه ،
حضوردر بهعلت) مهاجر جامعه اجتماعي پندار در همچنين
نوعي به ميتواند نهايت در كه ميآورد پديد (بيگانه محيط
بهعنوان پديده اين از ما.بيانجامد فرهنگي سردرگمي
نيروي دو بستر بر مزبور تحول.ميكنيم ياد "هويت بحران"
و برونزا) يادشده عوامل مجموعه دو از ناشي متفاوت
را درونزا عوامل مجموعه مبناي.مييابد تجلي (درونزا
"آن از ناشي تعلقات و فرهنگي پيشينه ايران ، شهروندي"
عوامل مجموعه شكلگيري مبناي كه حالي در.ميدهد تشكيل
فرد سنتي خاستگاه و پيشينه يا اراده از خارج برونزا ،
.دارد قرار مهاجر
ساير با ارتباط درونگروهي ، و خانوادگي روابط نوع
با ارتباط چگونگي و نوع طبقاتي ، تعلق مقيم ، ايرانيان
و اطلاعرساني ظرفيت ايران ، حكومتي و رسمي نهادهاي
سطح مهاجر ، همميهنان با نهادها اين ارتباطي مديريت
زرتشتي كليمي ، مسلمان ، ) دين كشور ، داخل بستگان با روابط
تاثير مهاجر ، فرد ديني اعتقادات سطح همچنين و (مسيحي يا
فعاليت بر مبتني جمعي ارتباط جريان به دسترسي ميزان و
كشور از خارج زبان فارسي تلويزيونهاي -راديو و مطبوعات
زمره در ميتوان را محيط در غيرايرانيان با روابط و
.داد قرار درونزا عوامل مجموعه
شده ، تعيين پيش از صورت به كه برونزا عوامل مجموعه
را مهاجر جامعه فرهنگي هويت در تحول و تغيير فرآيند
مورد كشور در شهروندي مقررات به بيشتر ميسازد ، متاثر
پذيرش شدت تازه ، محيط در حاكم فرهنگ و سياسي نظام اقامت ،
و كنش وي ، به جامعه آن نگرش نوع و بيگانه جامعه در مهاجر
نهادهاي در حضور و آموزش كار ، از ناشي ايجابي واكنشهاي
انساني ، حقوق از برخورداري فردي ، آزاديهاي و اجتماعي
پيدا بستگي شغلي برابري و ارتباطات و اطلاعات آزاد جريان
و عناصر مجموعه با افراد مواجهه ترتيب ، بدين.ميكند
خودآگاهو ارتباطات و اجتماعي فرهنگي ، عوامل
كه -خود فرهنگ مولفههاي و متغيرها با آنان ناخودآگاهانه
فرآيند يك شكلگيري موجب -شد ياد ازآنها گذشته بخش در
را فرآيند اين.ميشود فرد در فرهنگي تحول و تغيير
ذهنيت در انتقالي واكنشهاي و كنش بستر بهعنوان ميتوان
آن مبناي بر را فرهنگي دگرگوني و گرفت نظر در رفتار و
دگرديسي روند كاهش منظور به نهايت ، در و كرد بازشناسي
.نمود اقدام و برنامهريزي ملي ، فرهنگ هويت وتقويت فرهنگي
فرهنگي تحول و تغيير فرآيند
بر ميتوان را مهاجر فرد يك در فرهنگي تبديل فرآيند
بررسي تازه محيط فرهنگ و او قومي -ملي فرهنگ فرد ، مبناي
و پيچيده پديدهاي ملي ، -قومي هويت اينكه با.كرد
قابل متفاوت ديدگاههاي از و ميآيد بهشمار چندبعدي
بعد دو بر تكيه مطالعات ، تمام مشترك وجه اما است ، مطالعه
:(5)است اصلي
مراد."هويت آن درونمايه يا محتوا" و "قومي هويت برتري"
اولويت و اهميت درجه همانا ;ملي -قومي هويت برتري از
يا محتوا اما.ميدهد هويت آن به فرد هر كه است نسبي
مورد كه است ارزشهايي شامل ملي ، -قومي هويت درونمايه
الزامي را آنها از پيروي و بوده افراد قبول و تاييد
درجه دامنه فرهنگي ، هويت برتري اساس ، اين بر.ميدانند
حفظ در دارند تمايل افراد كه ميدهد نشان را اهميتي
نبايد اينجا در البته.باشند مصر حد آن تا خويش فرهنگ
ضعف و شدت در را "جمعگرايي" و "فردگرايي" عامل دو نقش
.گرفت ناديده فرهنگي هويت بحران پديده
ميتوان را مهاجر فرد يك در فرهنگي تبديل كلي ، طور به
.داد نمايش شماره3 نمودار در ساده بسيار بهصورت
جايابي به نخست ، درمرحله فرد ميشود ، مشاهده كه همچنان
بقاي براي و پرداخته تازه محيط در خود ذهني و فيزيكي
غيررسمي و رسمي فرايندهاي وسيله به ناگزير به خود نسبي
اين حاصل.شود اجتماعي جديد ، محيط در تا ميورزد تلاش
محيط فرهنگ به فرد آن طي كه است فرهنگي "جذب" يا تلاش ،
اختيار روي از فرد كه است فرهنگي "دفع" يا و ميپيوندد
البته.ميشود دور تازه محيط در غالب فرهنگ از اجبار يا
تعلق بينش ، دانش ، گرايش ، دو هر احراز در اصلي عوامل
مرحله در مهم نكته.ميباشند فرد خاص شرايط و فرهنگي
ميگيرد ، انجام غيررسمي و رسمي صورت به كه"شدن اجتماعي"
همانا فرآيند اين از مراداست "شدگي فرهنگ" فرآيند
يا فرهنگي سيستم در مهاجر فرد شناوري و شدن درگير
شناوري ، اين حاصل.است محيط در غالب شده فرهنگپذيرفته
ميانجامد موجود رفتارهاي و ارزشها اعتقادات ، شناخت به
"دفع و گريز" يا "پذيرش و آموزش" حالات ازدو يكي به كه
و سازگاري خود فرهنگ با كه جنبههايي از برخي يا كلي
شدن اجتماعي مرحله چه اگر.ميشود ختم ندارد ، هماهنگي
است ، توام قابلملاحظهاي پيچيدگي و نگراني با مهاجر فرد
گريز و دفع يا پذيرش و جذب) چهارم و سوم مرحله اما
پيچيدگي و واهمه از دور به و آگاهانه بهگونهاي (فرهنگي
را "مهاجر رسمي شدن اجتماعي" فرآيند.ميگيرد صورت اوليه
از عبور الزامات يا مناسك و آداب انجام صورت به ميتوان
.كرد تشريح گذرگاه يك
كهن گوئل
دارد ادامه
|