فرهنگها گفتوگوي و نوروز
ايرانيان ملي جشن ; نوروز رسيدن فرا انگيزه به
ديني ، عناصر پيوند تجلي نوروزي آيينهاي و نوروز:درآمد
.است مشرقزمين اقوام ديگر و ايرانيان تمدني و قومي ، ملي
نيز و وزميني آسماني مذهبي ، و ملي است آئيني نوروز
ملي و قومي هويت در ريشه كه ايدئولوژيك و اسطورهاي
هماره نوروز.دارد اسلامي /ايراني تمدن سازنده اقوام
خود با را ايراني فرهنگ و تمدن دلانگيز و سكرآور عطر
گفت ميتوان نوروز توصيف در نيز.است آورده ارمغان به
و تاريخ و انديشه و فلسفه و اسطوره باستاني سنت اين كه
.دارد همراه به هم با را فرهنگ
و نوروزي آيينهاي مجموعه ايراني ، فرهنگ و انديشه در
نيز و اعصار و قرون طي در آن تكامل و تحول و تطور
خود مختلف ، فرهنگهاي بر آن تاثيرگذاري و تاثيرپذيري
و اقوام فرهنگي هويت حراست و حفظ اهميت از نشان
.دارد انساني مجموعههاي درميان فرهنگي تبادل و گفتوگو
روشي بهعنوان متقابل ، درك و گفتوگو سقراط ، زمان از
كار به معرفتي و انسانشناختي و بنيادي مسائل فهم در
گفتوگو نيز باستان ايران تمدن عهد دراست شده گرفته
دور ملل و اقوام و آنان همسايگان و ايراني اقوام ميان
جريان در گوناگوني شيوههاي به ايرانزمين نزديك و
حذف جهت در بوده تلاشي گفتوگو حال ، هر در.است بوده
بوده راهي نيز و تمدنها انحصار و تحميل و مونولوگها
امروزه.سودمند تبادلات و ديالوگها گسترش براي است
تكامل هويت به نيل براي جهاني كوششياست گفتوگو
.مدرن ترانس و پستمدرن خوديابي و (انساني) يافته
شيوههاي به ديالوگ نوروزي آيينهاي و نمايشها در اما
.ميگردد برقرار رفتاري ، و كلامي ازجمله گوناگوني ،
مشتركي خصوصيات از اينكه بر علاوه آيينها اين مجموعه
خاصي پيام و ويژگي آنها از يك هر است ، برخوردار
نوروزي آيينهاي ژرفساختهاي مهمترين.دربردارد
بدي با مبارزه و زيستن مهر با زيستن ، پاك شادزيستن ،
.كردار و گفتار و پندار عرصههاي در است
كهن است فراخواني و نمادين است سرآغازي و زمان نوروز ،
فرهنگ زدن پيوند براي ايراني فرهنگ و انديشه جانب از
.جهاني فرهنگ با ملي و قومي مذهبي ،
اين ساختن براي دامن دراز است كوششي نوروز سرانجام ،
مدني زندگي آن در كه جهاني ;انسانها همه كمك به جهان
و معنويت جامع كه فرهنگي و يابد تحول مدني فرهنگ به
.باشد ماديت
انديشه و فرهنگ گروه
نوروزي آيينهاي مشترك خصوصيات و ساختها ژرف
از -نوروز خلال در كه آيينهايي مجموعه بررسي
روزگاران ديرينه از -سيزدهبدر پايان تا چهارشنبهسوري
برگزار ايران فرهنگي جغرافيايي محدوده در امروز ، به تا
اين از يك هر اينكه بر علاوه كه است آن از حاكي شده ،
برخوردار خاصي فرهنگي ويژگيهاي از تنهايي به آيينها
نوروزي رسوم اين جامعنگرانه ، منظري از ميباشد ،
كه دربردارد نيز را ومهم مشترك خصوصيات از مجموعهاي
جداگانه بحثي موضوع خود خاصهها اين از يك هر مطالعه
.است
خصوصيات و ژرفساختها مجموعه اين كه آنجايي امااز
احراز فرايندهاي تحقق در موثر مكانيسمهاي با مشترك ،
لذا ;است مرتبط انساني و تمدني ملي ، قومي ، مذهبي ، هويت
اين موارد مهمترين حاضر بحث مجال و حوصله حد در
:برميشمريم را مشترك خصوصيات
نوروزي آيينهاي بودن مردمي
وبدون يافته نشات مردم توده باورهاي از نوروزي آيينهاي
و شوق و شور با كه سدههاست اجباري ، و اكراه هرگونه
مورد هماره و شده برگزار همگان سوي از خاصي نشاط
سلام مراسم به برخي ارتباط ، همين در.است بوده احترام
به بويژه و نموده اشاره پادشاهان دردربار نوروزي
اين كه كردهاند استناد جمشيد تخت در مراسم اين اجراي
-پادشاهان به نوروز انتساب بر هيچوجه به موضوع
.ندارد دلالت -...و ساسانيان هخامنشيان ، پيشداديان ،
در پادشاهي استقرار زمان از است تر كهن بسيار نوروز
باستان ايران اسطورههاي تحليل و مطالعه كه ايرانزمين
اجراي كه است ذكر شايانميسازد مدلل را موضوع اين
ويژگي از بيشتر پادشاهان ، دربار در نوروزي مراسم
اجتماعي طبقات همه ميان در جشن اين فراگيري و عموميت
در نوروزي آيينهاي پايداري.دارد حكايت ايرانباستان
است ، پيوسته تاريخ به ستمشاهي اقتدارات كه حاضر عصر
از اينهاگذشته ، ازمدعي اين بر محكمتريست گواه خود
گشته ترسيم منفور چهرهاي زرتشت گاتاهاي در (جمشيد)
جمشيد اسطورهاي شخصيت به احترام حال هر در ولي ;است
سلسلههاي ديگر و هخامنشي شاهان با باستان ، ايران در
و ندارد مستقيمي و مستند و منطقي ارتباط ايران پادشاهي
همين از ايران مختلف سلسلههاي شاهان چهبسا
در غيرتاريخي ، و پيشدادي شاهان درباره كهن اسطورههاي
خودسوءاستفادهها اقتدار تحكيم و استقرار جهت
و شاه جمشيد درباره فردوسي روايت ضمن در.نمودهاند
و اسطورهاي عصر به است مربوط پيشدادي شاهان ساير
.باستان ايران غيرتاريخي دوران
نوروزي آيينهاي بودن فراگير
ملل و اقوام عموم مشاركت با همواره نوروزي آيينهاي
جغرافيايي محدوده در و شده برگزار ايراني فرهنگ پيرو
دور سرزمينهاي از گستردهاي بخشهاي در نيز و ايرانزمين
فراگير اينرو ، ازاست يافته گسترش ايران نزديك و
رويكرد و عمومي اقبال از نشانهاي خود نوروز ، بودن
را نوروز لذا ، است باستاني جشن اين به جهاني جامعه
.نمود تلقي جهاني و ملي قومي ، جشني ميتوان
نوروزي آيينهاي بخشي هويت
و وابستگي و دلبستگي كه آنرو از آيينها اين مجموعه
سنتهاي و گذشتگان سرزمين ، به نسبت را خاصي نوستالژي
و هويتبخش عاملي ميكند ، تقويت و ايجاد ديرين
و مذهبي هويت اينكه به نظر.ميشود تلقي شخصيتپرداز
نوروز مجموعه است ، لذا فرهنگي تكامل پروسه سرآغاز قومي
را جامعه و فرد هويت مبدا ، همين از نوروزي آيينهاي و
و دلبستگان نوروز ، شدن جهاني هدف با و ميدهد شكل
تكامل راستاي در را ايراني فرهنگ به رويآورندگان
و تمدني ملي ، تكامليافتهتر هويتهاي سوي به فرهنگي ،
پتانسيل نوروز بنابراين ، .ميبرد بهپيش انساني
و تمدني ملي ، قومي ، مذهبي ، فردي ، تكامليابنده هويتهاي
نسلهاي به يا و ميكند حفظ نسل يك ميان در را انساني
.ميسازد منتقل پيدرپي
نوروزي آيينهاي با ديالوگ برقراري گفتوگوو طرح
جا ، به هر در و گونه هر نوروزي ، به آيينهاي از يك هر
ارتباط ، اين و است جمعي ارتباطي مكانيسم واجد نوعي
در كه ميباشد ديالوگ /گفتوگو از شيوهاي اصالتا
به و ميگردد برقرار انساني جامعه طبقات و اقشار ميان
و فكري تعامل و گفتوگو انواع مهمترينميافتد جريان
:از عبارتند نوروزي آيينهاي در فرهنگي
طايفه ، خاندان ، چندخانواده ، يا يك افراد ميان گفتوگو -
.ملت و قوم ايل ،
.نسل دريك مختلف سنين ميان گفتوگو -
.انساني پيدرپي نسلهاي ميان گفتوگو -
.وبالعكس شهروندان با حاكمه وقدرت حاكم ميان گفتوگو-
.ستمكار با مظلوم ميان گفتوگو -
قدرتمندان با وبينوايان ضعفا ميان گفتوگو -
.وثروتمندان
با مصيبتزدگان و دردمندان بيماران ، ميان گفتوگو -
.خرمدل و خيال آسوده تندرست ، افراد
مختلف گوناگوني ، انواع شيوههاي به نوروزي آيينهاي اما
:جمله از ميسازند ، برقرار جامعه رادر ديالوگ
ادعيه ، سرودها ، نيايشها ، خواندن:كلامي شيوههاي -
زمينههاي در ارتباطي جملات تبادل نيز و ترانهها
...و طلبيدن حلاليت و واحوالپرسي نوروز عيد تبريك
شكلك نمايشها ، :(نمادين رفتارهاي)كلام بدون شيوههاي -
...و نمادين حركات بازيها ، رقصها ، درآوردنها ،
فرحبخش و شاد رنگهاي بويژه و رنگها ازتنوع بهرهگيري -
روبوسي ، ;يكديگرنهادن دردست دست:همچون خاصي رفتارهاي -
...و ملاطفت و نوازش ;زدن لبخند يكديگر به مهر سر از
و وسنتي نمادين ورسوم آداب درقالب ويژهاي كردارهاي -
نوروزي آيينهاي برگزاري خلال در دستهجمعي
نوروزي آيينهاي ديرينگي
مشترك ويژگيهاي ديگر از واستمرارتاريخي ديرينگي
آيينهااز اين از بخشي حتي.است نوروزي آيينهاي
اطلاق ولذا ميگيرند نشات تاريخ ماقبل كهن اسطورههاي
شايستهبه و بجا كاملا آيينها مجموعه اين به باستاني
جشنها ديگر از نوروز رو اين از هم و ميرسد نظر
.ميگردد متمايز ملي و قومي شاديانههاي و وسورانهها
نوروزي آيينهاي تكاملي ساختار
.است برخوردار تكاملي ساختاري از نوروزي آيينهاي مجموعه
فرهنگي بار و يافته تكامل تدريج به زمان ، طول در يعني
اين كه است كرده پيدا گستردگيروزافزوني ژرفاو آن
وگفتوگوي ديالوگ مكانيسمهاي از تكاملپذيري ، ويژگي
اين متن از فرهنگيبرخاسته وتعامل مدارا با همراه
ارواح با ارتباط مثال ، عنوان به.ميگيرد نشات آيينها
هدف اندرگاه ، ايام در مينويي جهان فروهرهاي يا گذشتگان
در مناسبت همين به بوده ، نوروز هاي آئين اصليبرگزاري
در ارواح بر مويه سال ، آخر روز ياپنج گاسانيك روزهاي
كه داشته رواج آنها ، فراق در ماتم و وشيون گذشتگان
زيارت و خواني فاتحه به رسم اين اسلامي عهد در بعدها
به.است شده متحول اموات براي نياز و نذر و قبور
برگزار سال جمعه آخرين شب در آيين اين ما ، روزگار
.ميشود
نوروزي آيينهاي تاثيرگذاري و فرهنگي ، تاثيرپذيري تعامل
از فرهنگي ، تعامل منظر از نوروزي آيينهاي مجموعه
براي.است برخوردار تاثيرپذيري و تاثيرگذاري ويژگي
نيروي از نمادي (شيرسنگي)كهن ، روزگار به نمونه ،
آناهيتا معابد ودر بوده باروري فرشته يا آناهيتا
نماد اين بعدهااست ميشده شيرنگهداري تنديسهاي
نگهداري تنديسشير شهرها در و گرديده حفظ همچنان
دست زير از نوروز ، جشن در دختران و زنان كه ميشده
رانوازش شيرسنگي شكم و پشت ميگذشتندو آن وپاي
و نيرومند پسران و ميطلبيدند مراد آن از و ميكردند
رسم اين جديد شهرهاي در سپس.ميخواستند شيراوژن
(جنگي توپ) به و شد برداشته شيرسنگي عهد از نوروزي
قاجار ، عهد در تهران (مرواريد توپ) چنانكه.شد سپرده
شوي دختران نوروز هنگام به و ميشده محسوب باروري نماد
آيين بنابراين ، .ميطلبيدند حاجت ازآن بخت دم و ناكرده
از ايران ، جامعه در قدرت تحولنماد تاثير تحت شيرسنگي
گذشت با آيين اين شكل و گرفته قرار جنگي ، توپ به شير
.است شده دگرگون زمان
در ديني و فلسفي زيرساختهاي و اساطيري ساختهاي ژرف
نوروزي آيينهاي
و اساطيري ژرفساختهاي داراي نوروزي آيينهاي مجموعه
اين زيرساختهاي.ميباشد ديني و فلسفي زيرساختهاي
كه ديني تفكر از لايه چندين از است متشكل مجموعه
:از عبارتند عمدتا
(...و ميترائيسم)يكتاپرستي دوران از پيش به مربوط لايه
و;زرتشت ظهور دوره و مزدايسنان روزگار به مربوط لايه ،
به اعتقاد مثال ، براي.اسلامي عصر به مربوط لايه نيز
سفره سر در برآينه شده نهاده مرغ تخم كردن حركت
اسطورههاي در ريشه نو ، سال تحويل لحظه در و هفتسين
ميترا زايش اسطوره به وبازميگردد دارد ايرانزمين كهن
بر زمين اسطورهجنبش و (تخممرغ درمورد)كيهاني ازتخم
.است گرفته خود دوشاخ بر را زمين كه گاوي حركت اثر
سال جمعه آخرين در اموات بر فاتحه نوروزي آيين همچنين
از است متاثر نوروز ، ايام در يكديگر از طلبي حلاليت و
.اسلامي عصر در مسلمانان حسنه سنت
نوروزي آيينهاي در مدني جامعه وتمرين پذيري نظم
نظمپذيري ، نوروزيالفباي آيينهاي مجموعه
آرامش و قوام و حريم و شان حفظ ضرورت جامعهگرايي ،
القاء مردم به را مفيد و منطقي ارتباطات نيز و جامعه
نسل راهنمايي به را جديد نسل منظر ، اين از و ميكند
.ميخواند فرا تمرين و آموزش كسب به پيشتر ،
نوروزي آيينهاي در آدمي مسئوليت و تعهد بر تاكيد
جانبه همه توسعه و جامعه اوضاع و شرايط قبال در نوروز
هم.است انساني مسئوليت و تعهد ضرورت كننده القا آن ،
خلال ودر جشننوروز برگزاري هنگام به كه روست اين از
معضلات ، و مشكلات به آن ، متنوع آيينهاي برگزاري
اميال آرزوهاو دلآزردگيها ، مصيبتها ، اختلافات ،
و بيماران از عيادت چنانكه.ميشود توجه نيز انسانها
و ضعفا و سالمندان نوازش بينوايان ، به رسيدگي
اختلافات نيزرفع و مصيبتزدگان و داغداران و دلشكستگان
مشترك مسئوليتهاي امهات از همواره كينهها ، زدودن و
.است بوده نوروز ايام در ايراني جامعه
نوروزي آيينهاي در ظلمستيزي و عدالتخواهي
از مايههايي با اساسا نوروزي آيينهاي و نوروز
جامعه درواقع و است شده سرشته ستيزي ظلم و عدالتخواهي
ميرود نوروز نمادين آيينهاي برگزاري و باتمرين انساني
به جهاني جامعه مشترك زندگي واقعي درصحنههاي كه
آيين در نمونه ، براي.برسد وصفا وصلح آرامش و تعادل
اميروحاكم نمادين كسوت در ايراني جامعه ،(نوروزي مير)
ميكند ، صادر عادلانه و منطقي دستورات كه روزهاي چند
اين واز ميكند تمرين را (اجتماعي عدالت) به نيل ضرورت
ميورزد ، تاكيد(اجتماعي بيعدالتي) وجود بر گذشته
حاكم حتي ميرنوروزي ، روزهامارت چند ايام در چنانكه
-ميرنوروزي عتاب و جريمه و نيش از ده ارباب يا شهر
در رو اين از هم و نميماند دور به -عدالت نماد
و تشنجات آييننوروزي ، اجراي هنگام به گاهي گذشتهها
كردستان ، در بهويژه شهرها ، و روستاها در التهاباتي
.ميداد روي
نوروزي بخشيآيينهاي اميد
اجتماعي ، روانشناسي منظر از نوروزي آيينهاي مجموعه
و شادي و شوق و وشور افزاست شادي و نشاطآور و اميدبخش
انسانها و ميآورد پديد اجتماعي مختلف كانونهاي در شعف
;ميسازد دور تنپروري و رخوت و سستي و انزواطلبي از را
مبشرنزول و كيهاني ، زايش يادآورنده به نوروز زيرا
صلح و ودوستي بركت و خير پيامآور و آسماني فروهرهاي
.است جهاني جامعه براي
كردستاني سوران دكتر
دارد ادامه
|