شكرگزاري و بخشش عشق ، آئين نوروز
حكم اجراي توقف خواستار قضائيه قوه رئيس
شد
"عصرما" نشريه
درتهران نوروزي درتعطيلات گشتي واحد 500
ميشوند فعال
"نوشتن كتاب" فصلنامه انتشار
سالگي سن 102 در آلماني فيلسوف گادامر
درگذشت
شكرگزاري و بخشش عشق ، آئين نوروز
پژوهشگر ;بصيري ميترا با گفتوگو
كه بگويند ميخواهند نوعي به نو سال رسومات *
را قلبي و ذهني غبار و برگرديم خود درون به
بزداييم وجودمان از
و ملي سنتهاي ريشههاي و علل از جوانان ناآگاهي *
ميتواند غربيها رفتار و اعمال از تقليد احيانا
باشد مضر ما فرهنگ براي
ما ، نياكان و تمدن از ميراثي بهعنوان نوروزي آيينهاي
كه هستند معنوي و انساني ارزشمند مفاهيم و پيامها حامل
.يافتهاند تجلي مختلف رفتارهاي و اعمال رسمها ، قالب در
اعتقادات ، دهنده نشان نو سال مراسم ريشههاي بررسي
ملل نزد متافيزيك يا فراروانشناسي جايگاه و باورها
منان ايزد شكرگزاري و عشق ستايش ، با كه است آريايي
را زمين ايران مردم هويت و فرهنگ از بخشي و شده درآميخته
.است داده تشكيل
بصيري ، ميترا با نوروزي نمادهاي و فلسفه با آشنايي براي
كتاب مولف و باستاني هاي زبان و فرهنگ ارشد كارشناس
دادهايم انجام گفتوگويي "مسيحيت از پيش ايران اديان"
:ميآيد پي در كه
موضوعات و باورها جايگاه و نوروزي مراسم درباره ابتدا *
بفرماييد؟ توضيحاتي آن در متافيزيك
نخست.است پيچيده بسيار و كهن سنتهاي از يكي نوروز -
تورات جمله از آسماني كتابهاي و اديان همه در گفت ، بايد
را جهان روز شش در خداوند كه است اين بر اعتقاد قرآن ، و
روز شش در را جهان خداوند كه آمده نيز اوستا درآفريد
.است كرده خلق مختلف فصلهاي در و يكسال طي
"گاهنبار يا گهنبار" روز شش اين به باستان ايرانيان
"ارديبهشت تا 15 11 مديوزرم يا اول گهنبار در.ميگفتند
تا 11 مديوشم يا دوم گهنبار.آفريد را آسمان خداوند ،
تا 26 سهيم پتيه يا سوم گهنبار آب ، آفرينش زمان "تير 15
تا 26 اياتريم يا چهارم گهنبار زمين ، آفرينش "شهريور 30
تا 15 مدياريم يا پنجم گهنبارگياهان آفرينش "مهر 30
روز 5 همستمدم يا ششم گهنبار و حيوانات آفرينش "دي 20
طرفي از.است انسان آفرينش به مربوط "بهار آغاز به مانده
جان ، جسم ، يعني نيرو پنج از انسان ما ، كهن هاي آيين طبق
ايزدي بهره يك فروهر.است شده ساخته فروهر و روان وجدان ،
از پس و دارد وجود انسان جمله از مخلوقي هر در كه است
كه است چيزي همان فروهر اين.بازميگردد خدا نزد مرگ
كار مبناي و "افلاطوني مثل" در افلاطون كار مبناي بعدها
خداوند از كه وجودي اساس ، اين بر زيرا شد ، اسلامي عرفان
آن و است خويش اصل به بازگشت نيازمند همواره است ، ما در
خداوند بدينسان.ميكند ايجاد فرد در را الهي عشق وجود ،
صورت يا مثل نخست يعني.آفريد را فروهرها جهان ابتدا
.آورد بهوجود ماده از منزه و پاك كاملا را چيز هر متعال
تا جهاندر 3 كه بودند معتقد باستان ايرانيان همچنين
.است شده آفريده سال هزاره سه
و داشته آسماني و مينوي حالت جهان اول ، هزاره سه در
جهان در و ميزيستند مينوي و سكون حالت در فروهرها
دوم هزاره سه در.است ميكرده شرارت اهريمن واپسين ،
جنگ براي داريد دوست شما آيا ميگويد ، فروهرها به خداوند
شرارت از جهان تا برويد مادي عالم و زمين به اهريمن با
سوم ، هزاره سه در.ميكنند قبول فروهرها و شود پاك
به دوباره و ميشوند پيروز و ميجنگند اهريمن با فروهرها
ميپذيرند فروهرها كه آنجايي از.بازميگردند بالا عالم
ميشود آفريده انسان كنند ، هبوط ماده عالم و زمين به كه
آيينهاي خاطر همين به.است آن به مربوط ششم گهنبار و
شروع "ششم گهنبار" سال آخر روز پنج همان از نوروزي
.ميشود
تكريم و احترام براي نوروز آيينهاي واقع در پس *
اعتقادات با نوعي به و بوده ايزدي بهره همان يا فروهرها
است؟ شده آميخته مذهبي
.است شده گرفته فروهرها از هم فروردين نام اساسا و بله -
شده ، فوت افراد فروهر باستان ، ايرانيان اعتقادات پايه بر
براي روز مدت 10 به بهار آغاز به مانده روز پنج از
آنها ببينند تا ميآيند زمين به خانوادههايشان سركشي
خانهتكاني ، رسمهاي تمام بنابراين.ميكنند زندگي چگونه
به شيرين آجيل و خوب غذاهاي تهيه نو ، لباس خريد نظافت ،
هفتسين ، سفره چيدن چهارشنبهسوري ، مراسم ،"لورك" نام
مردم باستان ، دوران در حتي و داشته تبرك و تقدس حالت
به فروهرها اصطلاح به تا ميگذاشتند بامها بر را آجيل
جنبه نوروزي ، هاي رسم همچنين.شوند متبرك و نظركنند آن
نذر ديگر خيليچيزهاي و آجيل مردم و داشته مبرات و خيرات
بر را نوروز از روز نخستين ايرانيان ، طرفي از.ميكردند
را كار اين زرتشتيها اكنون و ميرفتند مردگان مزار
وجود هم اسلامي مراسم در كه است چيزي اين.ميدهند انجام
رفتگانشان خاك سر سال آخر پنجشنبه مردم اكثر و دارد
.ميگذارند سبزه و ميروند
نيروهاي به ايرانيان رسومات ، و رسم اين خلال در آيا *
ميشدند؟ متوسل مابعدالطبيعه
نظر از زندگي تاريخ از دوران يك در انسان كلي طور به -
يعني.است بوده نياكانپرست مذهبي ، و قومي روانشناسي
قدرت داراي مردگانشان روح بودند ، معتقد آنان
جا ماميشدند متوسل آنها به هميشه و است فوقالعادهاي
به بلكه ابتدايي ، و بدوي صورت به نه را عقايد اين پاي
رشد معنوي ، غني ، فرهنگ با آميخته و يافته تكامل صورت
كه خدايي وحدانيت.ميبينيم وجود وحدانيت با و يافته
و فعال مادي جهان در فروهرها اين و آفريد را فروهرها
با مبارزه فروهرها وظايف از يكي زيرا.هستند خير منشا
.ميجنگند نيكوكارشان بازمانده با همراه آنها و است بدي
كمك به و نظر جلب نو ، سال جشنهاي اهداف از يكي واقع در
.است بوده آنها طلبيدن
با كه عنصري هفت انتخاب دليل و سين هفت سفره از لطفا *
بگوييد؟ برايمان ميشود ، شروع "سين" حرف
ميشد تزيين گوناگون شكلهاي به عيد سفرههاي قديم در -
يا سيني هفت آن در زيرا ميگفتند ، "چين هفت" آن به كه
فرشتگان يعني ،"امشاسپند" شش و اهورامزدا ياد به مجمع
شهريور ، امرداد ، خرداد ، ارديبهشت ، نامهاي به خدا مقرب
و خوراكيها مجمع هر در.ميگذاشتند اسپندارمز و بهمن
آغاز "سين" حرف با الزاما كه ميچيدند مختلفي چيزهاي
نيروي سمبل سفره ، عناصر و خوراكيها از كدام هر.نميشد
شمع و آيينه آب ، :جمله ازميرفت شمار به حياتي و مقدس
با مخلوط شير سكه ، سير ، سيب ، مرغ ، تخم ;روشنايي نشانه
تندرستي ، زايش ، تولد ، نماد ترتيب به شيريني و "هوم" فشرده
جوانههاي از سمنو.بودند شادي و روزي و بركت ثروت ،
باور به زيرا بود ، رويش نشانه و ميشد تهيه گندم
و داشتند مهمي نقش گياهان رويش در فروهرها ايرانيان ،
آناهيتا ، نمادهاي از يكي ماهي.ميكردند بارور را آنها
.ميرفت شمار باروريبه و آب فرشته
روي و ميگذاشتند آتشدان سفرهها سر بر همچنين ايرانيان
دفع و فروهرها جذب باعث تا ميريختند عود و اسپند آن
.ميشد چيده سفره در نيز "برسم" و "روي ماه".شود اهريمن
مقدس گياه نوع يك برسم ، و ماه حلال شكل به ظرفي روي ، ماه
زيتون يا انجير بيد ، انار ، شاخههاي گاه خانوادهها.بود
در يا 21 ، 12 ، 7 تعداد 3 به و بند سه درازاي به
.داشت بركت جنبه اينها همه و ميدادند قرار برسمدان
ما امروزه و ميبخشيد تقدس سفره به زرتشتيها مقدس كتاب
زمان در كه آن ديگر.ميگذاريم را قرآن مقدس كتاب
و بركت نشانه به "درون" نام به كوچك نانهاي ساسانيان
ايراني خانواده هر و ميدادند جاي سفرهها در تقدس
گفتار نيك ، انديشه نيت به ارزن جو ، گندم ، ظرف سه معمولا
.ميكردند سبز كردارنيك و نيك
خوراكيهايي اغلب كه است اين اينجا در توجه قابل نكته *
مورد سفره در گوشتي خوراك و بودند گياهي برديد ، نام كه
دهنده نشان ميتواند امر اين آيا.نميگرفت قرار استفاده
باشد؟ گياهخواري به باستان ايرانيان علاقه
با آرياييها كلي طور به.كرديد اشاره جالبي موضوع به-
آرياييها از گروه آن حتي.نبودند موافق زياد گوشتخواري
به "آهيمسا" از فلسفهشان در كردند ، كوچ هند به كه
.ميگويند سخن موجودات آزار عدم معناي
:است گفته "بند 8 يسناهات 32 ، -اهونودگات" در نيز زرتشت
كه كسي ويونگهان ، جمشيد شده ، شناخته گناهكاران اين از"
يا ".آموخت خوردن گوشت پاره ما مردم ساختن خشنود براي از
اين با":است آمده "بند 12 يسنا 32 ، -اهونودگات" در
حيوانات و بازدارند كردارنيك از را مردم آنان آموزشها
كننده ، گمراه گفتار با و كنند قرباني شادي فرياد رابا
خاطر به هم جمشيد احتمالا البته "...بفريبند را مردم
حال هر به اما آموخت ، گوشتخواري مردم به يخبندان دوره
سفره در گوشتي خوراك از استفاده عدم دلايل از يكي
احتمالا و زنده موجودات كشتن و آزار از پرهيز هفتسين ،
.است بوده گياهخواري به گرايش
است ، دادن عيدي نو ، سال سنتهاي از يكي ميدانيم *
ميدادند؟ عيدي يكديگر به مردم چرا اصولا
باعث و بوده همكاري و تعاون نوعي نمايانگر دادن عيدي -
معتقد ايرانيان زيرا است ، ميشده آشنايان و دوستان شادي
يكديگر كنند ، آشتي هم با بايد همه نوروز ، هنگام كه بودند
هم بازديد و ديد به كنند ، فراموش را بديها ببخشند ، را
و عشق رستاخيز واقع در نوروز.كنند بخشش و بذل و بروند
.است محبت
آيينهاي برپايي اهداف از يكي گفت ميتوان بنابراين *
است؟ بوده فكري و روحي پالايش ضرورت نوروز ،
آتش از پريدن و سوري چهارشنبه سنت برگزاري چون البته ، -
همان از و ميشد محسوب تطهير رسم نوع يك نو ، سال از پيش
و بخشش و بذل با و ميكردند پاك را گذشته سال مردم آغاز ،
.ميكردند تصفيه را باطنشان واقع در فقرا از دستگيري
برگرديم خود درون به بگويد ميخواهد نوعي به سنتها اين
همانند و بزداييم وجودمان از را قلبي و ذهني غبار و
از نمادي واقع در نوروزي آيينهاي.شويم احيا طبيعت
از چيز همه ما يعنياست رستاخيز و نوشدن معني به "فرشك"
.شويم متولد دوباره و كنيم نو را ماديات و انديشه روح ،
برگزار روز در 13 را نوروز مراسم ما ، نياكان آيا *
ميكردند؟
هر و ميكردند برپا طي 30روز را نوروز مراسم آنان -
خارج خانه از سيزدهم روز جمله ازداشتند خاصي مراسم روز
اين يا.ميكردند سپري شادي با را خود اوقات و ميشدند
طور بهميرفتند قبرستانها به دوباره نوزدهم روز كه
برگزار طولاني و مفصل را نوروز عيد ايرانيان كلي
شكل در تغيير و زياد مشغله خاطر به امروزه اما.ميكردند
به چند هر.شدهاند خلاصهتر ما سنتهاي زندگي ، شيوه و
اصطلاح به بازهم روز از 13 بعد مردم ميبينيم عملي طور
.ميروند ديدني عيد
اعمال برخي انجام با باستان ايرانيان كه ميرسد نظر به *
خدا جانب از كه شعوري همان يا طبيعت روح با داشتند سعي
هماهنگي در و كنند برقرار ارتباط شده ، نهفته ذره هر در
گيرند؟ قرار آن با
عناصر و طبيعت به گذشته در ما نياكان.است همينطور -
و زياديميگذاشتند احترام آتش و باد خاك ، آب ، چهارگانه
:است گفته نيز هرودوت.نميكردند آلوده را آنها
درآن يا نميريختند دهان آب درآب ، وقت هيچ ايرانيان"
آتش در هوا آلودگي خاطر به حتي آنها ".نميكردند ادرار
ديرباز ، از انسان گفت بايد.كند دود كه نميريختند چيزي
ميدانست و ميفهميد را خود زيست محيط با رفتار زبان
خاطر همين به.ميكند واكنش ميدهد ، انجام آنچه به طبيعت
فرشته "اسپندارمز"مانند طبيعت موكلان براي ايرانيان
خاصي مراسم باد ، نگهبان فرشته "وايوا" يا زمين نگهبان
گاهي نيز ، تكنولوژي عصر در امروزه.ميكردند برگزار
خشكسالي ، هنگام دنيا ، ديگرنقاط يا ما كشور در ميشنويم
.ميپردازند دعا و نماز به و ميشوند جمع هم دور عدهاي
انسانها متافيزيكي ارتباط مراسم ، يا آئينها اينگونه
.ميكند بيان را
آئينهاي حفظ براي است ممكن چيزهايي چه شما نظر به *
صورت بايد كارهايي چه زمينه اين در و باشد مضر ما فرهنگي
گيرد؟
و ملي سنتهاي ريشههاي و علل از جوانان ناآگاهي -
براي ميتواند غربيها رفتار و اعمال از تقليد احيانا
از مردم كه است اين راه بهترين.باشد مضر ما فرهنگ
همين به.شوند مطلع و خودآگاه كشور فرهنگي ريشههاي
لازم فرهنگي و اطلاعرساني نهادهاي رسانهها ، تمام منظور
طور به را مراسم گونه اين و بكوشند راه اين در است
و فرهنگسراها پاركها ، مانند عمومي مكانهاي در رايگان
نمايشنامههاي و مختلف برنامههاي اجراي با خيابانها
و برپايي در صحيح شيوهاي به همه تا كنند ، برگزار ملي
نظر به اكنونكنند مشاركت فرهنگي آئينهاي از حفاظت
مردم خود تلاش با بيشتر نوروز عيد رسومات و رسم ميرسد
چهارشنبه مراسم همين دولت كه حالي در.ميگيرد انجام
وشرح جزئيات تمام با ميتواند را هفتسين سفره و سوري
و زيباترين به دقيق برنامهريزيهاي طريق از آن فلسفه
كه بهطوري.كند تبديل جهاني مراسم باشكوهترين
مسافرت ايران به روزها اين ودر شوند آن شيفته توريستها
كه طور آن نه بشناسند ، هست كه همانطور را ايراني و كنند
را ايراني و ميكنند توصيف خود از ناآگاه اشخاص برخي
مملو تاريخشان كه افراد اينميخوانند غيرمتمدن قومي
تاريخ شناخت ميتوانندبراي حداقل است جنايت و ازخونريزي
حقوق اعلاميه اولين به و ملل سازمان به ايراني فرهنگ و
.كنند مراجعه سعدي شعر و كورش بشر
ما كشور سوگواريهاي حتي و جشنها آئينها ، بهطوركلي
در سرمايهگذاري حتم طور به و دارد سرمايهگذاري ارزش
اين و داشت خواهد بهره و بازگشت كشورمان براي زمينه اين
.دارد ملي عزم يك به نياز كه است چيزي
فرحناز:از گفتوگو
هاشمي
حكم اجراي توقف خواستار قضائيه قوه رئيس
شد
"عصرما" نشريه
روز "مسجدجامعي احمد":اسلامي جمهوري خبرگزاري -تهران
از ايرنا فرهنگي گروه خبرنگار با گفتگو در شنبه
راي توقف براي قضائيه قوه رييس با خويش مكاتبه
.داد خبر "عصرما" نشريه عليه صادره
در گذشته هفته:گفت اسلامي ارشاد و فرهنگ وزير
كردم درخواست هاشميشاهرودي آيتالله از نامهاي
قانوني امكانات از استفاده با قضايي ذيربط مقامات
امتياز لغو راي اجراي توقف دستور صدور براي موجود ،
سلامتي ، محمد آقاي ماهحبس و 17 ما عصر نشريه
.درآورند اجرا به را لازم اقدامات
يادداشتي در ايشان مطلعشدم متعاقبا:افزود وي
اعمال كل ، دادستان نمازي ، آقاي جناب به خطاب
بررسي تا حكم اجراي توقف و دادرسي آئين ماده 268
.كردهاند اعلام مناسب را مجدد
ارشاد و وزيرفرهنگ عنوان به:افزود جامعي مسجد
قضائيه قوه محترم رييس مساعدت اين از اسلامي
دستگاه ميان تعامل تحقق اميدوارم و سپاسگزارم
وفاق تثبيت به بتواند كشور مطبوعاتي جامعه و قضايي
.كند كمك ملي
حكم به ما ، عصر نشريه مسئول مدير سلامتي محمد
و حبس ماه به 17 تهران استان نظر تجديد دادگاه
.بود شده محكوم عصرما نشريه تعطيلي
در سلامتي ، محمد وكيل ،"نيكبخت صالح" حال ، همين در
آنكه وجود با:گفت ايرنا ، خبرنگار به تلفني گفتگوي
ابلاغ من به رسمي بطور هنوز نظر تجديد دادگاه حكم
فرستادند ، برايم را آن از نسخهاي فقط و نشده
تقديم ماده 268 اعمال براي را خود درخواست
.كردم كشور كل دادستاني دبيرخانه
كشور ، كل دادستاني از لايحه ، اين در:افزود وي
حكم اجراي ماده 268 ، اعمال كردم ، ضمن درخواست
.شود متوقف نشريه تعطيلي و موكل زنداني
را دادخواست اين از رونوشتي كه گفت سلامتي وكيل
.است كرده ارسال اسلامي ارشاد و فرهنگ وزير براي
قوه محترم رئيس مطلعشدم ، امروز:افزود نيكبخت
با و كرده صادر كشور كل دادستاني به دستوري قضائيه
اظهارنظر تا حكم ، اجراي توقف و ماده 268 اجراي
.كردهاند موافقت نهايي
را حكم اجراي كشور ، كل دادستاني اميدوارم:گفت وي
هفته دومين از عصرما نشريه انتشار و كرده متوقف
.شود گرفته سر از آينده ، سال
دستور اينكه ، از تاسف ابراز با حال عين در نيكبخت
و وكيل به حكم ابلاغ از قبل عصرما نشريه توقيف
اندازه اين تا چرا نميدانيم:گفت شده ، صادر موكل ،
و تحليلي نشريه يك كه عصرما هفتهنامه توقيف در
ميگذرد ، آن انتشار از سال هفت از بيش و است سازماني
.تسريعميشود
هيچگونه تاكنون نشريه اين اينكه يادآوري با وي
منصفه هيات:كرد خاطرنشان نداشته ، توقيف سابقه
است كرده اميدواري اظهار خود ، راي در نيز مطبوعات
قانوني ، موازين رعايت با آينده در سلامتي آقاي كه
عدم از خود مطلب ، اين و بزند قلم خود نشريه در
.ميكند حكايت نشريه توقيف بر منصفه هيات تمايل
اميد اين عصرما ، نشريه تعطيلي صورت در:گفت نيكبخت
.نميرسيد نتيجه به مطبوعات منصفه هيات
درتهران نوروزي درتعطيلات گشتي واحد 500
ميشوند فعال
بزرگ تهران انتظامي فرماندهي جانشين:اجتماعي گروه
و خودرو گشت واحد نوروزي 500 تعطيلات در:گفت
سرقت از جلوگيري منظور به تهران شهر سطح در موتوري
.بود خواهند فعال امنيت و نظم برقراري و
جمع در ديروز "طلايي مرتضي" سردار ايرنا گزارش به
منظور به تهران انتظامي فرماندهي:افزود خبرنگاران
هياتهاي با ترافيكي و انتظامي امور در نظم برقراري
:داشت اظهار وي.داشت خواهد همكاري نيز مذهبي
پايانههاي در رانندگي و راهنمايي عوامل تقويت
اين در انتظامي نيروي برنامههاي ديگر از مسافربري
.است ايام
سال و محرم ماه تقارن به اشاره با طلايي سردار
صله مانند نوروز باستاني عيد سنن و آداب:گفت جديد ،
سالار سوگواري ايام با تقابلي هيچ نظافت و ارحام
بزرگان آداب بر منطبق سنتها اين و ندارد شهيدان
.هست نيز اسلام دين
اين از ديگري بخش در بزرگ تهران انتظامي فرمانده
در تغييراتي ميدهد نشان شاخصها:داشت اظهار گفتگو
سن كاهش كه است داده روي بزهكاري و جرم وقوع
تغييرات اين جمله از خرد جرايم افزايش و بزهكاري
.است
"نوشتن كتاب" فصلنامه انتشار
.شد منتشر "نوشتن كتاب" فصلنامه از شماره اولين
در ديدگاهها و تحقيقات آخرين ارائه هدف با فصلنامه اين
روزنامهنگار "رهبر كاظم" توسط "نوشتن" كاربردي حوزه
در نوشتن درباره را مقالاتي منظور همين به و يافته وجود
شعر ، روزنامهنگاري ، تاريخ ، فلسفه ، چون گوناگوني حوزههاي
...و ويرايش نقد ، نمايشنامه ، فيلمنامه ، داستان ،
.دربرميگيرد
سالگي سن 102 در آلماني فيلسوف گادامر
درگذشت
گادامر ، گئورگ هانس:اسلامي جمهوري خبرگزاري - تهران
دانسته بيستم قرن فيلسوفان مهمترين از كه
.درگذشت سالگي سن 102 در شود مي
فلسفه يا هرمونوتيك برروي كارش سبب به گادامر
بر عمدهاي تاثير وي كار.ميشد شناخته بيشتر فهميدن ،
ميكردند كار متون تفسير درباره كه محققاني كار روي
.داشت
براي كه دارد نام روش و حقيقت وي ، كتاب بهترين
غالبي ديدگاه و يافت انتشار سال 1960 در بار اولين
وضعحقيقت راه تنها را علمي روشهاي از استفاده كه
.ميداد قرار بررسي و نقد مورد ميداند
درباره مهمي مقالات جمله از ادبي نقد همچنين گادامر
متولد آلماني شاعر سلان پال توسط شده نوشته آثار
.نگاشت روماني
در تحقيق اينآثار كه است آمده "گادامر" آثار توضيح در
قرار تفسير مورد را خود فعاليت انسانها كه است راههايي
تحتتاثير دانش تمام كه بود اعتقاد اين بر او.ميدهند
تحقيق واقع به كه دارد قرار كساني اعتقادات و انگيزهها
.ميكنند
آلمان "ماربورگ" شهر در سال 1900 فوريه در 11 "گادامر"
.بود آمده بهدنيا
|