مقصد فرهنگي ، ميراث ايراني ، بازار
گردشگري
...آبي سفالي كاسه آن
مسئولان پاسخ
مقصد فرهنگي ، ميراث ايراني ، بازار
گردشگري
پرجاذبهترين از يكي خود ويژگيهاي با ايراني بازار
گردشگران و سياحان بازرگانان ، مردم ، توجه مورد مكانهاي
محسوب ايراني شهر پيكره حياتي شاهرگ بهعنوان كه است
و پرعملكرد فضاهاي بودن دارا با ايراني بازار.ميشود
بازار نام كه آنجايي تا است ، جهانيان زبانزد زندهاش
كه هنگامي و است شده منعكس جهان مختلف زبانهاي به ايراني
ميان به سخن ايراني و ايران از ميخواسته نويسندهاي
زيرا ميآورده ، ميان به را ايراني بازار نام آورد
ايران بازارهاي روح در كه صادقانهاي و انساني خصوصيات
است ، مينموده معروف صفت بدان را بودهبازرگانان حاكم
مهم خصيصههاي اين باستان ايران اجتماع در كه بهگونهاي
كه بوده عميق آنچنان ستمكارانه ، سودجويي از پرهيز يعني
دروغ ، از پرهيز عملشان و كار سرلوحه بازاري قشر اين
.است بوده رباخواري خصوصا مردمفريبي ، و رياكاري
اجراي و طراحي در انديشيدن عالمانه با ايراني معماران
او كه ميدادند خريدار به را امكان اين ايراني ، بازارهاي
كالاهاي ساير مقايسه با را خود نظر مورد كالاي آساني به
"رسته" عنصر حضور عبارتي به.كند خريداري و انتخاب ديگر
رسته و بزازها رسته مانند است صنف معناي به رسته)
را امكان اين ايراني بازارهاي در(...و طلافروشيها
وضع جهانكه نقاط ساير برخلاف. ميساخته فراهم
منجر دروغ و فريب به آن تجاري مراكز انحصاري و استثنايي
آن بر حاكم روح و ايراني بازار معماري اما ميشود
با را خويش نياز مورد كالاي خريدار كه است بهگونهاي
نقصي و عيب بيهيچ و دلخواه بهگونه و قيمت نازلترين
تهيه و خريداري خانوادهاش و خود اقتصاد با متناسب
.مينمايد
كه است بهگونهاي تجاري محلهاي وضعيت امروزه ولي
صدها خود نظر مورد كالاي خريداري براي است ناچار خريدار
دارند فاصله هم با كيلومتر يك حداقل كدام هر كه را مغازه
و اضافي تردد منجربه پراكندگي اين كه كند طي شهر سطح در
.ميشود افراد وقت رفتن هدر و شهري ترافيك ايجاد
عرضه كه كالاهايي نام به كدام هر ايران ، بزرگ بازارهاي
بازار آهنگران ، بازار جمله ، از است ، شده معروف ميشده
قندريزان ، بازار پنيرفروشان ، كرهو بازار مسگران ،
هر كه آن امثال و قنديسازان بازار بازارنقشبندان ،
از.ما جهانگردان و ايرانگردان براي است مقصدي كدام
كرمان ، خان گنجعلي بازار ميتوان ايران معروف بازارهاي
اصلي طرح با را ، كه شيراز وكيل بازار و اصفهان بازار
.برد نام شده ، ساخته
قرار جامع مسجد كنار در بازار ايران شهرهاي از بعضي در
بازار نيز و شيراز در وكيل مسجد و وكيل بازار مانند دارد
هم شهرها از بعضي در و كرمان در مظفري مسجد و مظفري
از جامع مسجد و بازار..و دامغان نائين ، نيشابور ، مانند
.دارند فاصله يكديگر
:از عبارتند ايراني بازارهاي مختلف عناصر
دالان -3-رسته -راسته 2 -1
تيمچه -خانبار 6 -سرا 5-4
بازار نياز مورد كه عناصري ساير و دكان -قيصريه 8 -7
اغلب كه چايخانه و شربتخانه قهوهخانه ، قبيل از بوده ،
خوراك نام به غذا سرو براي فضايي نيز و است رفته بين از
دكانها به را ناهار كه داشته وجود بازار در پزخانه
وجود بازار در نيز غيره و حمام كوچك ، مساجد ميرسانيده ،
.داشتهاست
و تهران بازار مانند گويند را بازار اصلي مسير:راسته -1
بازار ميتوان ايراني بازارهاي معروف راستههاي از
را كاشان و يزد تبريز ، نيشابور ، شيراز ، كرمان ، اصفهان ،
.برد نام ميآيد بهشمار جهانگردي معماري جاذبههاي از كه
آن تقاطع محل ميكنند قطع را يكديگر راسته دو كه هنگامي
را "سو چهار" و ميشود ناميده "سوق چهار" يا "سو چهار"
از بعضي در و ميكردند اجرا پخ نباشد تيز اينكه خاطر به
سوقهاي چهار از.داشت قرار حوضي چهارسو وسط در آنها
و يزد شيراز ، لار ، اصفهان ، سوق چهار ميتوان ، معروف
.كرد ذكر را كرمان
بوده صنف معني به شد اشاره پيشتر كه همانگونه:رسته -2
رسته بزازها ، رسته به ميتوان دست اين از و
غيره و مسگرها رسته طلافروشيها ، رسته گيوهفروشيها ،
خريدار براي را آزاد محيطي "رسته" عنصر اين كه كرد اشاره
را خوب جنس نظر مورد رسته به مراجعه با كه ساخته فراهم
.كند خريداري و انتخاب
در دالان در كه است اين در رسته با دالان فرق:دالان -3
دارد ، وجود نيز ديگري مختلف مشابه ، جنسهاي جنسهاي كنار
كه بوده معروف دالانهاي از تهران در ملك دالان سه
.برد نام آن از ميتوان
را اجناس كه بوده تجارتخانه همان:خان يا سرا -4
و ميكردند پخش مختلف مكانهاي در و گرفته تحويل آنجا از
از بسياري در.ميكرد ايفا را كليفروشي نقش واقع در
جمله از دارد ، وجود ديدني و زيبا سراهايي ايران شهرهاي
را قزوين در وزير سراي و كرمان در گنجعليخان سراي
.برد نام ميتوان
در كه است بوده بازار از فضايي:كالنبار يا خانبار -5
انجام اجناسي روي كار اصطلاح به و نمودن انبار محل واقع
حمل چهارپايان بوسيله كه اجناس.ميشده اطلاق دادن
چرخ بوسيله حتي نداشته را بازار به ورود اجازه ميگرديده
ايراني بازارهاي عالمانه طراحي.گاري و زنبه و
يا كوچه پس بازار ، راسته موازات به كه بوده بهگونهاي
گاري توسط اجناس كه داشته وجود (درجه 3 دسترسي) كوچه پشت
حمل ميشده منتهي خانبار به كه اسبي گاري و دستي
كه داشته قرار سراها پشت در خانبار معمولا و ميگرديد
كارگاه شبيه بوده انبار و كوچك دستي كارگاه چند از متشكل
سرا به سپس و ميشده انجام آنجا در كار كه بستهبندي
خانبارهاي از.است ميشده توزيع آنگاه و مييافته انتقال
بازار خانبار و قزوين خانبار به ميتوان معروف
.برد نام است باقي هنوز كه كرمان گنجعليخان
را تجارتخانه چند يا سرا چند مركز:تيم يا تيمچه -6
ابتدا از سرا كه است اين در سرا با آن فرق و نامند تيمچه
.ميكردند سرپوشيده بعدها را تيمچه اما بوده ، سرپوشيده
و قم بزرگ تيمچه از ميتوان ايران زيباي تيمچههاي از
امير تيمچه نيز و تهران بزرگ تيم و حاجبالدوله تيمچه
شده ساخته عظيم مقياسي با كه را آذربايجان در مظفري يا
.دارد ايراني معماران اجرايي توان از حكايت كه برد نام
ايراني بازارهاي معماري ارزش با بسيار تيمچههاي از ديگر
اوجشاهكار كه برد نام كاشان در اميني تيمچه از ميتوان
فوقالعاده نگيني صورت به كه است ايراني هنر و فرهنگ
جلوهگري ايراني بازارهاي و كاشان بازار در دلپذير
.ميكند
درب داراي كه ميشده اطلاق دراز سراي به:قيصريه -7
جهت را آرامش با همراه اختصاصي فضايي و بوده مستقل
كار محيط كه آورده بوجود هنري كارهاي خلاقيت و فعاليت
گوهريان ، زرگران ، همانند ، ظريف صنعتگران و پيشهوران
.ميداد تشكيل را بزازان و دوزان سوزن
كه قزوين قيصريه از ميتوان معروف و زيبا قيصريههاي از
كردند خراب خيابان احداث براي را آن از بخشي متاسفانه
قيصريه كرمان ، در ابراهيمخان قيصريه ديگر برد ، نام
را يزد در خان قيصريه و شيراز وكيل قيصريه اصفهان ،
.برد نام ميتوان
به توجه با ايراني بازار در دكانها ابعاد و شكل:دكان -8
دكان طراحي.است متفاوت ميشده عرضه آن در كه كالايي
علاوه كه بوده بهگونهاي بازار در قندريزي يا نانوايي
فضاهاي (بوده همكف از پايينتر كه فروش محل) پاچال بر
بعضي.داشته نيز كارگاههايي و انبارها شامل ديگر جانبي
ريسمان دكان قبيل از بوده اشكوبه دو بازار در دكانها از
دكانها بالاي طبقه از كه داروگري دكان و فروشيها
تنظيم نيز و دارو ساختن كالا ، كردن جور براي معمولا
عطاري دكانهاي در ميشده ، استفاده دكان دفتر و حساب
"طبله" كه كوچك جعبههاي با كه بوده متعددي قفسههاي
چيده دكان قفسههاي در زيبايي طرز به ميشده ناميده
.ميشد
از ايرانيان عميق درك و عملكرد وسعت به توجه باري ،
ما براي ايراني بازارهاي ساخت در بومي فرهنگ و بومشناسي
و فرهنگمند است موجودي انسان كه چرا است ، حياتي ضرورت يك
آينده به و ميكند حفظ را خود پيشينه كه آيندهنگر
را پيشينه" فرهنگي آثار از صيانت بنابراين ميانديشد ،
معماران كه آنگاه و است "انديشيدن آينده به و نمودن حفظ
ميراثهاي اين نهادن بهيادگار با ما يكتاپرست و ژرفنگر
خويش عمل و كلام ملي ، است سرمايهاي واقع در كه فرهنگي
تكرار كه چرا نمودهاند تمام باشيم ما كه آيندگان بر را
از كه ماست بر و نيست امكانپذير هرگز ما براي آثار اين
به مربوط كه ايراني معماري معنوي و علمي مفاهيم همه اين
بهره است ايراني خوي و وخلق فرهنگ و اعتقادات اخلاق ،
آثار اين احياي و حفظ در شيرين جان چون هماره و جوييم
از يكي مظهر ايران كشور كه بدانيم و بكوشيم فرهنگي
فرهنگي ميراث معماري و است جهان اول تراز تمدنهاي
.نكنيم نعمت كفران پس است ، نعمت ما براي حقيقتا
علمي هيات عضو و معماري ارشد كارشناس-متحدين حبيبالله
...آبي سفالي كاسه آن
ميشوريم ، فرش بيليه ، باغچه":كشيد فرياد كوچه در مردي
آهاي ، ":كه بود اين منظورش و "...ميزنيم بيل باغچه
."است نزديك عيد شويد ، بيدار
كه بود جاري هوا در غريبي بوي كردم ، باز كه را پنجره
.داشت فرق هميشه با كوه رنگ و ميكرد زنده را آشنا احساسي
پلهها از ذوقزده و كردم سر بر را گلدارم روسري من
كه كنم ثابت خودم به ميخواستم انگار:دويدم پايين
.است نزديك واقعا عيد و نكردهام اشتباه
پهن حياط بند روي و بود شسته همسايهمان كه پردههايي از
بود شلوغتر هميشه از خيابان.ميچكيد آب هنوز بود ، كرده
تنگ با وقتي.ميرفتند راه هميشه از سبكتر مردم و
:پرسيد من از حيرت با همسايه خانم برگشتم ، خانه به پرماهي
كرده پنهان را خود خجالت تا "؟!خريدي ماهي حالا از"
دلم راستش ، ":گفتم و كردم نگاه چشمهايش در باشم ،
".بچينم هم رو هفتسين سفره حالا از ميخواد
شيرين خستگي تا كرد پاك بايد را خانه كنار و گوشه تمام
كه فيروز حاجي روياي.آورد همراه به شيرينتر رويايي آن
كمر دور قرمز روبان زدن گره روياي ميخواند ، كوچه توي
.هفتسين سفره چيدن روياي و كردهايم سبز كه سبزههايي
و ميريختم آن توي آب سال هر كه كجاست آبي سفالي كاسه آن
ميخواهد دلم ميكردم؟ رها آغوشش در را خوشبخت سكهاي
ميهمان هم كمان رنگين تا بزنم رنگ هفت را تخممرغها
در قرمز سيب كردن جدا است سخت چقدر اما."باشد ما سفره
سخت چقدر و ميدارد دوست را او كه آينهاي از سيزدهم روز
.دلنازك پامچالهاي اين داشتن نگه راضي است
كه آنهايي تمام براي سال تحويل موقع در باشد يادم
ندارم ، دوستشان كه آنهايي همه براي بعد و دارم دوستشان
باد و خاك آب ، بقاي و پاكي براي كه باشد يادم و كنم دعا
.كنم دعا هم
خرمي فريده
مسئولان پاسخ
ندارد صحت پرديسان پارك اراضي فروش خبر
مورخ 1/12/80 روزنامه در مندرج مطلب به عطف احتراما
سوي از تهران غرب در زمين هكتار فروش 12 عنوان با مطلبي
:دارد مي اعلام محيطزيست حفاظت سازمان
مستضعفان بنياد تصرف در سالهاست شده اعلام اراضي -1
است شده بنا آن در قدس شهرك فاضلاب خانه تصفيه و ميباشد
قرار است گرفته انجام سال 1354 در كه اوليه توافق در و
اختصاص فوق موضوع به هكتار اين 12 كه است بوده اين بر
.يابد
كل سند محيطزيست حفاظت سازمان سند اخذ هنگام چون -2
سند انتقال تقاضاي بنياد لذا است نموده دريافت را مجموعه
به دولت محترم هيات در ميبايست كه است نموده را قسمت آن
.ميرسيد تصويب
اشرقي چنگيز
پرديسان پارك طرح مجري
|