اقتصاد شدن جهاني
مصر در سياسي احزاب
گفتوگو يك كتاب يك
اقتصاد شدن جهاني
پاياني بخش - كنوني بحرانهاي و شدن جهاني
باشند جهانشمول ماهيت داراي بايد جهاني قوانين
ايده جهاني تعيينكننده وتاثير جهاني گستره به توجه با
بود خواهد انتظار قابل تجارت ، آزادي يا اقتصاد شدن جهاني
منافع كه بينانه جهان نگاه يك از بهواقع ايده اين كه
در حتي)دربرگيرد را اجتماعي ولايههاي گروهها تمامي
اصول مجرد قانونمندي از دلايلي به منافع اين كه آنجا
است بينالمللي اقتصاد مناسبات بر حاكم كه بازار اقتصاد
منافع جانبه يك تعقيب از و باشد برخوردار (باشد تعارض در
صحنه در حاضر قدرتمند انحصارات و اقتصادي برتر ساختارهاي
ارتباط مكانيسميك و بپرهيزد جهاني اقتصاد
براي خويش مقررات و مناسبات در را متقابل سودمندگرايانه
عمل در ايده اين كه اينجاست ادعا.دهد قرار مدنظر جهان
تمام منافع تامينكننده شده اعلام مقررات به توجه با
و نيست موجود لايههاياجتماعي وحتي جهاني ساختارهاي
سويه ، يك نگرش يك باشد جهانشمول ايده يك كه آن از بيش
اقتصادهاي و انحصارات منافع وتامينكننده منطقهاي
و ضعيف ساختارهاي منافع نقض و تقابل در قدرتمند ،
اين به توجه با كه بود خواهد اجتماعي پايين لايههاي
.ميكند خارج نظر بودنمورد جهاني حالت از را آن شرايط ،
تفكرات از مختلفي لايههاي شدن جهاني مخالفين مقابل ، در
تفكرات خويش درون در كه برميگيرد در را موجود
دموكراتهاي آنارشيستي ، بنيادگرايانه ، سنتگرايانه ،
و دموكراتهاوكمونيستها سوسيال و چپ ، دموكراتهاي ميانه ،
نوين نظم در كنوني روند به نسبت كه كساني تمام بهنوعي
انساني و عادلانه را نظم اين و هستند معترض جهاني
كليت در نيروها اين مجموعه كه ميشود شامل را نميدانند
بيشتر بسيار گسترهاي از نقد و اعتراض اين در همگامي و
(اجتماعي لايههاي دربرگيري و منافع گوناگوني نظر از)
كه.برخوردارند كنوني سازي جهاني موافقينايده به نسبت
كه نمود ادعا بتوان شايد چندگانه بافت اين به توجه با
نه WTO))جهاني تجارت سازمان نظر مورد اقتصاد شدن جهاني
مخالفت عكس به بلكه نيست تنهاتفكريجهاننگر ،
همه و جهاننگرانه ساختار يك از روند اين منتقدان
.ميبرد بهره سويهنگر
روابط در روند اين منفي پيامدهاي از منتقدان نگراني
يك در ريشه اجتماعي گروههاي منافع نقض بينالملليو
شهروندي حقوق از دفاع براي عدالتخواه انترناسيوناليسم
اين با كنوني مخالفت.داشت خواهد جهاني جامعه اعضاي
اقتصادي گسترشارتباطات با مخالفت عنوان هيچ به فرآيند
بلكه نيست ، متفاوت ساختارهاي بين بيشتر نزديكي و تعامل و
تكنولوژي از استفادهغلط و انحصارطلبي با مخالفت عكس به
و نمودن محدود و شمال منافع تامين براي ارتباطات عصر و
گستردگي از را ايده اين كه ميباشد جنوب بر سلطه تشديد
.است داده تنزل شمالي صرفا ايده يك به جهاني
جهان اقتصاد طبيعي روند اخلالدر از عيني نشانههاي
منفي پارامترهايي دارد عينه به جهان واقعياتكنوني -1
نشان اقتصاد شدن جهاني تئوريهاي به عمل عرصه در را
از يكي شدن جهاني به اعتراض رشد به رو روند كه ميدهد
اجتماعي پايگاه بودن دارا به توجه با كه نشانههاست اين
ميكند پيدا سمت حاد تعارض و راديكاليسم سوي به گسترده
برگزاري براي سازي جهاني فرايند تصميمگيران كه آنجا تا
اعتراضات گسترش و امنيت معضل با خود كنفرانسهاي و نشستها
كه گشتهاند روبهرو (برگزاري محيط و برگزاري زمان در)
و محيطي انتخاب به مجبور خويش اخير نشست براي حتي
كنفرانس اين عظمت با مناسبتي هيچ كه (قطر دوحه)كشوري
دموكراتيك غير و بسته محيط دليل به تنها و نداشت جهاني
را ايدهآلي شرايط مخالفين ، گسترده حضور امكان عدم و آن
موافقين ديدگاه برخلاف و.گرديدند داشت ، آنها براي
نه اقتصاد سازي جهاني با مخالفت پروسه اين آرمانگرايي
مخالفت) يافته شكل بلكهتغيير است نشده كمتر تنها
و (است شده مدني نهادهاي و مردم مخالفت به تبديل دولتها
كه است شده برخوردار نيز بالايي و تصاعدي رشد يك از
مواجه بزرگي چالش با را روند اين دستاندركاران امروزه
.است نموده
در اقتصادهاي بيشتر وابستگي نشانهها اين از ديگر يكي -2
موجب كه ميباشد اولي جهان اقتصادهاي به توسعه حال
جنوب به شمال از بحران انتقال براي مستعدي محيط گرديده
آمدهاي پي و سپتامبر وقايع 11)اخير تحولات در كه باشند
حملات طي در.ميباشد استناد قابل (آن از بعد منفي
به حمله خصوص به واشنگتن و نيويورك در تروريستي
اقتصادي روند تنها نه جهاني تجارت دوقلوي ساختمانهاي
و جهاني اقتصاد بلكه گرفت قرار آن منفي تاثير تحت امريكا
از نيز مختلف ساختارهاي تمام اقتصادي شرايط آن تبع به
رشد و نماند امان در آن غيرمستقيم و مستقيم منفي تاثير
روبهرو بالاتري منفي جهش يك با را جهاني اقتصاد منفي
صندوق خصوص به جهان اقتصادي مراكز آمارهاي كه نمود
اگر بهراستي.ميباشد مدعا اين بر شاهدي پول بينالمللي
بر اقتصاد جهانيسازي پروسه كه پيش سال در 10 اتفاق اين
را منفي گسترده تبعات همين آيا نبود حاكم جهاني ساختار
?داشت همراه به
معاصر جهان در روند اين بودن ناكارآمد از ديگري نشانه -3
جهاني) فرايند اين كه اخير سالهاي در كه بود خواهد اين
بسياري امروزه و است رسيده خويش عملياتي مرحله به (شدن
در جهاني تجارت سازمان مقررات و توصيهها طبق كشورها از
كه اكنون نوعي به و ميكنند عمل خويش اقتصادي حيطه
با جهان ميدهد ، شكل را جهاني اقتصاد روند آزاد مقررات
گشته روبهرو منفي رشد با مواقع بعضي در و پايينتر رشد
و منفيتر روندي شرايط اين از قبل با مقايسه در كه است
سالهاي در حتي كه است گرفته خود به را دفاعتر غيرقابل
نيز انگلستان و ژاپن آمريكا ، همچون اقتصادي غولهاي اخير
آمارهاي طبق بر).گشتهاند مواجه خويش اقتصاد در كسري با
كاهش با روسيه جز به كشورها اكثر پول بينالمللي صندوق
چگونه حال (شدهاند مواجه شده پيشبيني رشد %متوسط 30
و اخلال موجب عينه به ادعا خلاف بر كه ساختاري به ميشود
?نمود اعتماد است ، شده جهاني اقتصاد در منفي رشد
و گسترش فرايند اين ناركارآيي از ديگري بارز نشانه -4
پديدهاي.ميباشد اخير سالهاي در تروريسم بالاي رشد
و توان كه ميرفت اخير دهه چند در كه (تروريسم)
اكثر كه جايي تا بدهد دست از را خويش تاثيرگذاري
و اضمحلال به يا دادند ماهيت تغيير يا تروريستي گروههاي
از بودند نيز فعال كه زمان همان در حتي و رسيدند فروپاشي
جزاير همچون و نبوده برخوردار بالايي توان و گستردگي
وجودي واقعيت بزرگ ، اقيانوس يك در افتاده دور كوچك
از نيز تروريسم شدن ، جهاني فرايند تاثير تحت ولي داشتند
پديده يك به و گرديد برخوردار يابنده جهش پتانسيل يك
اذعان به امروزه كه جايي تا شد تبديل جهاني قدرتمند
اقدامات متحد ملل سازمان مشخصا و جهاني مسئول سازمانهاي
به دلار ميليارد از 200 بيش آمريكا سپتامبر تروريستي 11
سقوط و ركود موجب و رسانده آسيب متحده ايالات اقتصاد
تاثيرگذاري اين به توجه با حال.است گشته جهاني اقتصاد
بسيار (جهاني شرايط بر تروريستي اقدامات تاثير)
به حمله با بپنداريم كه بود خواهد سادهانگارانه
اتفاقا است ، حل قابل تروريسم معضل بنلادن و افغانستان
خلاف بر تروريسم دامنه گسترش از منطقي برداشت و نشانهها
منتظر بايد موجود شرايط به توجه با و بود خواهد ادعا اين
بين نانوشته تعامل و وحدت يك و تروريسم شدن جهاني
كه باشيم آينده در تروريستي مختلف لايههاي و گروهها
خواهد برخوردار برابر چند قدرت از را آنان نزديكي اين
همان جهانيسازي كه بود خواهد تامل قابل ادعا اين و نمود
و آن تصاعدي گسترش و تروريسم براي لزوم مورد بستر
تشديد واسطه به)جهاني اجتماعي پايگاه به دستيابي
.بود خواهد (بينالمللي مناسبات و روابط در بيعدالتي
(شدن جهاني)روند اين مقابل در مقاومت از ديگري نشانه -5
در عضو) سومي جهان دولتمردان منفي عكسالعمل در بايد را
جنوبي ، همچنين و غربي انديشمندان و (جهاني تجارت سازمان
عينه به WTO مقررات انحصاري و جانبه يك تحميل برابر در
مالزي نخستوزير محمد ماهاتير اظهارات)كرد مشاهد ميشود
از كه (توسعه حال در كشورهاي مسئولان از ديگر بسياري و
ميدهد خبر نزديك آينده در گسترده اعتراضي روند يك شروع
عملياتي بعد و عمل پروسه در آزاد تجارت مقررات اينكه و
در را ميشود ، اجتماعي -اقتصادي بزرگ چالشهاي موجب آن ،
عيني واقعيات از گرفته تاثير كه آشكار مخالفتهاي همين
.است مشاهده قابل ميباشد ،
آن ايراني موافقين تحليل در شدن جهاني بحث
در و ايران در جهانيسازي فرايند انعكاس از است لازم
نيز ايراني سياستمداران و اقتصاددانان و تحليلگران ميان
يك تاثير تحت اخير سالهاي در متاسفانه كه شود ياد
عيب.شدهاند رو روبه پديده اين با غيرواقعي ذهنگرايي
كشور اين نخبگان آن تبع به و ايران اجتماعي تاريخ بزرگ
يا پديده يك مطلق نفي به يا كه است بوده گونه آن هميشه
نفي اين اينكه از بعد يا و ميشوند متوسل فرايند
خويش ناكارآمدي اجتماعي واقعيات پروسه در مطلقگرايانه
و تاييد به انديش مطلق ذهن همان بيدرنگ داد نشان را
طور به و مييابد سمت قبلي شده نفي پديده و ايده پذيرش
بدان آرمانگرايانه آن از منطقي و درست شناخت بدون مطلق
ايراني كارشناس امروزه چنانچه.ميكند جهتگيري و سمت سو
چنان پروسه اين به پيوستن و شدن جهاني حقانيت براي
و پردازان تئوري حتي كه ميشود عرصه وارد شيداوار
با مطلقپذير گونه اين نيز شدن جهاني اصلي تصميمگيران
اين بر را فرض چنانچه حالنميشوند رو روبه پديده اين
اينك كه گونه همين WTO قوانين و مقررات اين كه دهيم قرار
كه صورتي در البته)نهاييبرسد اجراي مرحله به است
تا صفبنديها كه زده پس را مخالفين قدرتمند نهضت بتواند
كه بود نخواهد گونه اين (ميدهد نشان را اين خلاف حدودي
صحنه اقتصاد.باشد برخوردار نيز ماهوي حقانيت از حتما
آن در را سهم كمترين اخلاق و است سودمندگرايي و رقابت
توسعه حال در كشورهاي براي نابرابر شرايط اين در و دارد
((ضرور شر)) يك پذيرش ميتواند گاه كه پديده واقعيت شناخت
علمي كارشناسي.بود خواهد واقعگرايانه و عقلاني باشد ،
خصوص اين در فرضي و ذهني بحثهاي از كه ميكند ايجاب
و كشور اجتماعي -اقتصادي كنوني واقعي شرايط و شود پرهيز
جهاني تجارت به پيوستن براي آن منفي و مثبت پتانسيلهاي
بدانيم را اين و گيرد قرار بررسي مورد و شناخته درستي به
همچون ندارند توليد ساختار در نگاه كه كشورهايي كه
كشورهاي از تعدادي و خليجفارس حوزه عرب كشورهاي
براي بيبهرهاند توليدي امكانات حداقل از كه آفريقايي
نخواهند بزرگي مشكل دچار آينده در فرايند اين به پيوستن
صنعتي توليد و ساختاري نگاه كه كشورها از ديگر گروه و شد
كشورهاي گروه و آسيا شرقي جنوب كشورهاي چين ، همچون دارند
پيوستن براي تقاضا از قبل سالها اين طي در سابق شرق بلوك
يك توان كه ماندگاري شرايط حداقل ايجاد به موفق WTO به
امروزه و گرديدهاند باشد داشته آنها براي را نسبي رقابت
و برخوردارند شرايط حداقل از روند اين به پيوستن براي
ساختاري قدرت به توجه با ميتواند چين همچون كشوري حتي
اما.برسد نيز موفقيت به آزاد رقابت يك پروسه در خويش
و اقتصادي سياسي ، استقلال داعيه هم كه كشوري ايران
قدرتهاي از بسياري با تعارض موجب خود اين كه)دارد فرهنگي
رقابت يك طي در كه است گشته آمريكا خصوص به جهاني مسلط
طي در اينك هم و (گيرد قرار تحميل و فشار موجب ميتواند
شرايط ايجاد از صحيح مديريت عدم واسطه به گذشته سالهاي
ساختار و است مانده غافل اقتصادي ساختار براي بهينه
بود نخواهد قادر دارد ، آزاد رقابت يك براي را آسيبپذيري
اين در ادغام براي توانمندي زمينه آوردن بوجود بدون
و اقتصاد كردن بهينه و زمينه ايجاد و كند اقدام پروسه
ما.نيست WTO در عضويت به منوط تنها نيز اقتصادي مديريت
نتوانستهايمشرايط هنوز و داريم مشكل خويش درون در
از چنانچه حتي و كنيم ايجاد كشور در را رقابتي اقتصاد
حركت جهت اين در شكل بهترين به و توان تمام با نيز امروز
به ساله يا 3 فرصتي 2 در بود نخواهيم قادر كنيم
فرايند اين آرمانگراي موافقين اغلب.برسيم استانداردها
اقتصاد از واقعگرايانهاي متاسفانهشناخت ايران در
چند با ميپندارنداقتصادرا كه يا ندارند ايران
خارج فعلي شرايط از ميشود اقتصادي فرضيه و دستورالعمل
مصداق نگرش اين.رساند ايدهال شرايط به را آن و كرد
حتي و نداشته تمرين كه ورزشكاري كنيم فرض كه است مثالي
با حساس مسابقه يك در بخواهد ننموده نيز بدنسازي
بگذارد پاي مسابقه ميدان به آماده و كرده تمرين قهرمانان
شرايط در اكنون.است روشن كاملا مسابقه اين نتيجه كه
كدام نهيم گردن آزاد تجارت مقررات به اگر ايران اقتصادي
رقيبان با رقابت حداقل توان ما صنعتي گروههاي از يك
برخي كه ما حمايتي كشاورزي بخش در يا دارند را خارجي
اقتصادي توجيه جهاني استانداردهاي نظر از آن محصولات
حيات به اكنون دولتي حمايتهاي واسطه به تنها و ندارند
.ميكنند پيدا رقابت توان چگونه ميدهند ادامه خويش
تبعات بر اضافه گردد آزاد تجارت چنانچه است ساده واقعيت
چه بخشي هيچ نميباشد ، نوشته اين نظر مورد كه فرهنگي
و نيستند خود فعلي حيات ادامه به قادر كشاورزي چه و صنعت
شرايط در فرايند اين كردن بهينه براي هم چشماندازي
بيكاري ، همچون بسياري منفي تبعات و نميشود مشاهده كنوني
بود خواهيم شاهد را فقر گسترش و داخلي ناخالص توليد افت
به اقتصادي مثبت انبساط يك به دستيابي جاي به عمل در و
.شد خواهيم دچار اقتصادي منفي انقباض يك
را سازي جهاني فرايند و جهاني شرايط ميتوانيم نه ما
با كنوني شرايط در بود خواهيم قادر نه و بگيريم ناديده
عرصه اين وارد بيمهابا خود اقتصادي واقعيات به توجه
حيني در كه كنيم دنبال را فرايندي بايد ما شويم ، پرآشوب
اين پذيرفتن براي شتاب از هستيم WTO در عضويت متقاضي كه
براي بيشتري فرصت دنبال به و كنيم خودداري تقاضا
.باشيم خود كنوني اقتصاد كردن بهينه جهت زمينهسازي
اجتماعي تامين كه بياوريم بوجود را مكانيسمي بايد
كه زماني تا كنيم مهيا جامعه افراد براي را قدرتمندي
از را WTO مقررات با متضاد دولتي حمايتهاي و سوبسيدها
نكنيم مواجه مشكل با را جامعه ميكنيم حذف اقتصاد عرصه
ساختار.نگماشتهايم همت مهم اين به تاكنون متاسفانه كه
بودن علمي سمت به پروسه يك در را قوانين تدوين و مديريتي
اين بدون كه بدانيم و دهيم سوق بودن عقلاني و
فرايند اين در بود نخواهيم قادر زمينهسازيها
مشكل.باشيم شاهد را كنندهاي اميدوار آينده رقابتآميز
معضل و مشكل يك باشد بروني مشكل يك كه آن از بيش ما
موفق نكنيم حل را مساله اين كه زماني تا و است دروني
دادهايم دست از را طلايي فرصتهاي قبلا ما.شد نخواهيم
اشتباه يك در افتادن فرو كننده توجيه نميتواند اين كه
.باشد ديگر نوع از
قنواتي زارعي اردشير
مصر در سياسي احزاب
و مصر سياسي احزاب چهارچوب ترسيم با مصر قضاييه قوه
اين در دموكراتيك تحول فرآيند در مهمي نقش آن ، تحكيم
.است كرده ايفا كشور
دولت كارشكنيهاي و موانع با احزاب رشد مصر در البته
نمونه كه حكومت رشد بدون -كلي طور به -احزاب.است روبهرو
.كنند رشد نميتوانند آنهاست ، الگوي و
اپوزيسيون احزاب ميان در خشونت و افراطي گرايشهاي رشد
.نيست حاكميت خشونت و افراطي گرايشهاي به واكنش جز چيزي
قهر برپايه كه نظامي در ودموكراتيك قوي احزاب تاسيس تصور
دارد ، بعيد قرار فردي آزاديهاي سركوب و خشونت و
وظايف و بگيرند پر و بال ميتوانند وقتي احزاب.مينمايد
كامل فرصت اجتماعي ، و سياسي نظام كه دهند انجام را خود
.سازد فراهم آنها براي را نقش اين انجام
موضوع به اجتماعي نظر از دموكراسي مقوله در مساله نخستين
.ميشود مربوط سياسي جنبشهاي درون در دموكراسي
حزب راس سياسي ، احزاب درون در كه است ارتباطي همان منظور
تشكل نخستين پيوند ، اين.ميدهد پيوند آن قاعده با را
.است جامعه در سياسي سلطه تكوين
احزاب ميان موجود پيوند به دموكراسي ، مقوله در دوم مساله
ميان دموكراتيك تعامل در آنها توان ميزان و فعال سياسي
مصالح نماينده را آنهاخود از يك هر زيرا.بازميگردد خود
بر بايد تعامل اين.ميداند مشخصي اجتماعي لايههاي
بر نه باشد سازنده و مسالمتآميز رقابت و گفتوگو مبناي
.متقابل نفي و ودشمني خشونت اساس
يا ودولت احزاب ميان موجود روابط كيفيت مساله ، سومين
پيش تنشهاي گشايش راه و روابط اين چگونگي و مركزي حكومت
.است طرف دو ميان آمده
حزبي زندگي وجوه از شاهدبرخي ما عمومي ، چهارچوب اين در
.هستيم مصر در
ميگردد باز سال 1976 به مصر در سياسي احزاب معاصر تجربه
سه داد دستور فرماني طي مصر پيشين جمهور رئيس سادات كه
(عرب سوسياليست اتحاد)سياسي تنهاحزب درون در تريبون
.بود چپ و ميانه و راست گرايشهاي نمايانگر كه شود ايجاد
حزب سه به تريبون سه اين داد دستور نوامبر 1976 در 11 وي
.شوند تبديل سياسي
و عبدالناصر دوران حاكم حزب تنها عرب سوسياليست حزب
.بود تا 1976 از 1960 سادات
مصر حزب (از1 بودند عبارت شده ياد سياسي حزب سه
آن در كه (الااشتراكي مصرالعربي حزب)عربي سوسياليست
سال 1978 در.بود حزب اين دبيركل مصر ، نخستوزير هنگام ،
مصر حزب سادات ، توسط ملي دموكراتيك حزب تاسيس از پس
حزب رئيس ساداتكرد اعلام منحل را خود عربي سوسياليست
عربي سوسياليست مصر حزب اعضاي اغلب و شد ملي دموكراتيك
.پيوستند حزب اين به
كه (الاشتراكيين الاحرار حزب) سوسياليست آزادگان حزب (2
آزاد افسران گروه اعضاي از يكي مراد ، كامل مصطفي آن رئيس
.بود عبدالناصر جمال رهبري به ژوئيه 1952 انقلاب در
الوطني التجمع حزب)طلب وحدت پيشرو ميهني تجمع حزب (3
گروه عضو نيز او كه -محيالدين خالد كه (الوحدوي التقدمي
.گرفت عهده به را آن دبيركلي -بود آزاد افسران
تشكيل ضوابط كه شد منتشر سال 1977 در مصر احزاب قانون
.ميكرد مشخص را حزبي فعاليتهاي چهارچوب و احزاب
:دارند مصرفعاليت در زير احزاب هماكنون
تجمع ،(احزاب كميسيون موافقت با 1978)دموكراتيك ملي حزب
حزب ،(احزاب كميسيون باموافقت 1976)دموكراتيك ملي
كار ،(احزاب كميسيون موافقت با 1976) سوسياليست آزادگان
موافقت 1978)نوين ((وفد))،(احزاب كميسيون موافقت با 1978)
1983) امت ،(سال 1983 در قضايي حكم سپس و احزاب كميسيون
،(قضايي حكم با 1990)جوان مصر ،(سادات دوره در
حكم با 1992) دموكراتيك خلق ،(قضايي حكم با 1990)سبزها
حزب ،(قضايي حكم 1992)عرب سوسياليست مصر ،(قضايي
عدالت حزب ،(قضايي حكم 1992)عربي ناصري دموكراتيك
1992)اجتماعي همنوايي حزب ،(قضايي حكم با 1992) اجتماعي
.(قضايي حكم با 1992)ملي وفاق حزب ،(قضايي حكم با
اين اغلب كه ميشود روشن شده ، ياد سياسي احزاب فهرست از
دولت ، به وابسته احزاب كميسيون تاييد عدم از پس احزاب
به اينگرفتهاند قضاييه قوه از را خود فعاليت مجوز
پايهگذاري به مساعدت با مصر قضاييه قوه كه است آن معناي
اين دموكراتيك تحول فرآيند در مهمي نقش مصر ، سياسي احزاب
.است كرده ايفا كشور
حكومت جايگزيني امكان و احزاب رقابت
ميتواند كه گسترهاي وجود رغم به مصر اپوزيسيون احزاب
.نشدهاند متحد هم با باشد ، آنها ميان توافق زمينه
دموكراسي اساسي اركان از يكي حاكميت جايگزيني بيگمان
و سو يك از احزاب عملكرد در كه را آنچه اما.است واقعي
عدم بر ميبينيم ديگر سوي از كشور سياسي نظام ماهيت
.دارد دلالت مصر در حاكميت تناوب و جايگزيني امكان
با ويژهاش روابط و ملي دموكراتيك حزب سيطره به توجه با
ترسيم در چه -احزاب تاثير محدوديت و دولت دستگاههاي
تصور -مردمي پايگاههاي در آن نفوذ يا عمومي سياستهاي
.مينمايد دشوار اپوزيسيون احزاب از يكي به حاكميت انتقال
كشور اين سياسي نظام از بخشي مصر در حزبي رقابت ساختار
مهمترين اما است نظام اين ويژگيهاي منعكسكننده كه است
نهادهاي و قوانين ميان تناقض حزبي ، رقابت ساختار ويژگي
.است ديگر سوي از عملي واقعيتهاي و سو يك از نظام
آزادي حزبي ، كثرتگراي نظام يك در حزبي رقابت اساسي شرط
را بيشتر و حزب دو وجود ضرورتا كه است احزاب تاسيس
همان نيز احزاب تاسيس آزادي از منظور.ميكند ايجاب
.است (اقتصادي بازار همانند) سياسي بازار به ورود امكان
و عيني جنبه بلكه ندارد اسمي و قانوني جنبه فقط كار اين
نشانگر حالت ، اين در ((حزبي زندگي)).دارد هم عملي
گونهگون گروههاي و جريانها همه با جامعه واقعيتهاي
براي جامعه سياسي نيروهاي همه به فرصت اعطاي يعني آن
.است حزبي رقابتهاي در خود هدفهاي بيان
و احزاب به مجوز اعطاي راه در مصر دولت كه دشواريهايي
قوه سوي به آنها آوردن روي باعث كرده ايجاد آنها فعاليت
ديديم مصر احزاب فهرست در كه همانطور.است شده قضاييه
كميسيون از مجوز گرفتن از نااميدي از پس آنها از بسياري
فعاليت به قضاييه قوه حكم با كشور وزارت به وابسته احزاب
.شدهاند مشغول
زير موارد به مشروط را احزاب فعاليت سياسي احزاب قانون
اصول با احزاب اين برنامههاي تعارض عدم:است دانسته
(عبدالناصر بهرهبري) ژوييه 1952 انقلاب 23 اصول و اسلامي
از پاسداري به مربوط سال 1978 (23) شماره قانون احكام و
سوسيال نظام صيانت و اجتماعي صلح و دروني جبهه انسجام
.دموكراتيك
مصر در حزبي نيروهاي آرايش
كنار در اما ندارد وجود مذهبي يا قومي تنوع مصر در
به ميكنند ، زندگي نيز قبطي مسيحي اقليت مسلمان ، اكثريت
گروههاي پديده)) اصطلاح به وجود از مصر جامعه در كلي طور
.نيست خبري ((متنازع و متخاصم
و گرايشها از شماري ،((راست -چپ)) ايدئولوژيك محور در
جامعه سياسي احزاب طيف در.دارد وجود سياسي ديدگاههاي
حزب دو ائتلاف و چپ قطب در ((پيشرو ميهني تجمع)) حزب مصر ،
دموكراتيك ملي حزب و راست قطب در ((المسلمين اخوان و وفد))
.ميگيرند قرار محور راست ميانه در
-ملي دموكراتيك حزب -حاكم حزب نقش ، ميدهد نشان پژوهشها
تمايز باعث امر اين كه يافته كاهش مصريان سياسي زندگي در
.است شده احزاب ميان ايدئولوژيك
.نبود برجسته چندان مصر حزبي نظام قطببندي سال 1979 تا
با چپگرايان و ضعيف حركتي با راستگرايان سال ، آن در
حزب هنگام آن دركردند آغاز را خود فعاليت معقول ، حركتي
حزب يك كه -وفد حزب اما ميگرفت جاي راست طيف در آزادگان
جاي خود ظهور با -است بيستم قرن اوايل به مربوط قديمي
اما گرفتند ميدان چپگرايان سپس.گرفت را آزادگان حزب
گرفت را آن جاي است اسلامي حزب يك كه كار حزب نكشيد طولي
.است مصر نظام واقعي اپوزيسيون تاكنون ، سال 1979 در و
مستقيم وابستگي مرحله از فراروي و حزبي نظام استقرار با
را خود ايدئولوژيك مواضع كوشيدند احزاب سياسي ، حاكميت به
صدق نيز تجمع حزب درباره امر اين.كنند بيان روشنتر
چپگرايان قطب يگانه تقريبا تا 1990 از 1976 كه ميكند
سال 1984 در كه ميبينيم هم وفد حزب نزد را اين.بود مصر
از نسبي تمايز براي بعدها اما شد متحد اخوانالمسلمين با
و كار احزاب البته.زد هم بر را اتحاد اين حزب ، آن
ائتلاف هم با سال 1987 در المسلمين اخوان و آزادگان
.كردند
بنيطرف عزيزي يوسف:ترجمه و اقتباس
گفتوگو يك كتاب يك
مردمسالارانه آگاهي و عرفان
زمينه در متعددي تاليفات داراي حقيقت عبدالرفيع:اشاره
وي از تاكنون.است اسلامي -ايراني عرفان خصوصا و عرفان
،((ايراني عارفان و عرفان تاريخ)) جمله از مختلفي كتب
،((بسطامي بايزيد العارفين سلطان)) ،((عرفان جهاني پيام))
شيخ)) همتا بي عارف از ((يكتا كتاب ))تصحيح
و ((ايران در سالاري انسان انديشه سير)) ،((خرقاني ابوالحسن
خدمات)) كتاب نيز اخيرا و ((ايرانيان فكري نهضتهاي تاريخ))
.است شده منتشر كومش نشر توسط ((اسلام به ايرانيان
پي از كه است شده انجام نويسنده اين با كوتاهي گفتوگوي
.ميآيد
انديشه و فرهنگ گروه
عرفان زمينه در را متعددي كتابهاي اخير سالهاي در *
شما انگيزه.درآوردهايد تحرير رشته به اسلامي -ايراني
عرفان به اندازه اين تا چرا و چيست كتابها اين تاليف از
?ميدهيد اهميت
در من جهت همين به.است جهاني والاي انديشه يك عرفان -
رسيدم نتيجه اين به خود مستمر تاليف و تحقيق سال چهل طي
تاسف موجب انديشه اين از عام ، بهطور مردم آگاهي عدم كه
((قومس تاريخ)) تاليف ضمن ابتدا دليل همين به.است تالم و
سپس و است بسطام و مشاهر دامغان ، و سمنان نواحي شامل كه
شامل كه ((ايرانيان فكري نهضتهاي تاريخ)) تاليف كار در
ايران تاريخي دوران به مربوط آن مطالب و است مجلد يازده
كتب اين از فصولي ميباشد ، حاضر عصر تا زمان كهنترين از
انديشههاي و آثار معرفي و ايراني عارفان و عرفان به را
در تاليفات ، اين پايان از پس.دادم اختصاص آنان والاي
نسبت جوانان بويژه و كتابخوانان علاقهمندي و توجه اثر
عارفان و عرفان تاريخ)) كتاب تاليف به انديشه ، اين به
پرداختم ((گنابادي شاه نورعلي تا بسطامي بايزيد از ايراني
فاصله اين در همچنين.است رسيده چاپ چندين به تاكنون كه
كتاب)) ،((نورالعلوم)) كتاب قبيل از عرفاني كهن آثار نشر به
و خرقاني ابوالحسن شيخ بيهمتا عارف از ((يكتا
و مجلس چهل ديوان ، بسطامي ، بايزيد سلطانالعارفين
پيام سرانجام ، و سمناني علاءالدوله شيخ وحدت خمخانه
فرهنگ والاي انديشههاي تشريح يا ايران عرفان جهاني
آمريكاست ، دانشگاههاي در من سخنراني متن كه ايراني
فقط آثار اين از برخي كه است توضيح به لازم.پرداختم
موزه كتابخانههاي در منحصربهفرد نسخه يك داراي
و تصحيح اينجانب بوسيله كه است بوده فرانسه و بريتانيا
.است شده منتشر
?چيست ايراني عرفان خاستگاه و منشا شما نظر به *
با مبارزه ايراني عرفان خاستگاه و منشا من نظر به -
در كه رياست و زور و زر صاحبان يعني زورمندان ، و جهالت
در را آن نمونههاي برجستهترين سال هزار از بيش طي
بايزيد مبارزه اين بزرگ نمونههاي.داريم عرفان تاريخ
عينالقضات خرقاني ، ابوالحسن حلاج ، منصور حسين بسطامي ،
از يكي.هستند ديگران و مولوي تبريزي ، شمس همداني ،
عارف ، .است آگاهانه سالاري مردم ايراني عرفان ويژگيهاي
فرق جاهلانه سالاري مردم از را آگاهانه مردمسالاري
به آگاهي اين و ميپذيرد را آگاه سالك نتيجه در و گذاشته
.ميدهد خاصي جلاي فريبان عوام با مبارزه و فكري اعتلاي
?دارد تمدنها و اديان گفتوگوي در نقشي چه عرفان *
تمام بين هماهنگي عرفان والاي نقش گفتم كه همانطور -
.است ذاتباريتعالي سوي به واحد جستن راه طريق از اديان
و است ، آگاهي معناي به لغوي نظر از كه عرفان جهت همين به
بشري مشترك انديشههاي آكادميك كلاس واقع در
.ميرود شمار به جهان مختلف اقوام بين در شده شناخته
قرن در ايران در عارفي كه ميبينيم وقتي نمونه براي
درآيد سرا اين در هركه)):كه برميدارد ندا هجري يازدهم
به خدا درگاه به آنكه چه مپرسيد ايمانش از و دهيد نانش
خود اين ((.ارزد نان به بوالحسن خوان بر البته ارزد جان
و ظهور از قبل كه است ايراني عرفان والاي انديشه نماينده
صورت به را خود نداي غرب مردمخواهانه انديشههاي بروز
در عرفان تاثير دليل همين به.است داشته اعلام جهاني
.دانست اهميت حائز بسيار ميتوان را تمدنها گفتوگوي
اكرمي الميرا
|