در سرمايهگذاري بهترين نفس عزت افزايش
زندگي
از جلوگيري بينالمللي كنوانسيون
پاياني بخش -
تروريستي بمبگذاريهاي
برف ، باران ، كرد اعلام هواشناسي سازمان
كشور در سيل و توفان تگرگ ،
پليس به تام اختيار اعطاي قانون لغو
بنگلادش
محور با همدلي و وفاق:خليلي عموزاده
ميشود حاصل سالاري مردم دادن قرار
خواستار خبرنگاران بينالمللي فدراسيون
تحت فلسطيني خبرنگاران با جهاني همبستگي
شد محاصره
در سرمايهگذاري بهترين نفس عزت افزايش
زندگي
خود باليني كارهاي در مشهور ، روانشناس مزلو ، آبراهام
از اما سالمهستند ، جهت هر از كه ميكند وصف را افرادي
.ميبرند سر به رنج در خود زندگي در هيجان و شوق فقدان
را احمقانهاي زندگي كه باهوش مردماني را افراد اين وي
افراد اين وقتي مزلو ، گزارش به بنامينامد ميگذرانند ،
عشق پايه بر را خود زندگي و يابند دست لازم خودآگاهي به
برخي درگير را خود و مينهند بنا خود وسليقههاي علاقه و
.مييابند بهبود ميكنند ، وذوقي فكري فعاليتهاي
بود ، قائل انگيزشها براي كه زيادي اهميت پايه بر مزلو
اين در.است كرده فراهم انساني نيازهاي از مراتبي سلسله
نردبان پائينتر پلههاي در كه نيازهائي مراتب ، سلسله
بايد ايمني ، و فيزيولوژيك نيازهاي نظير هستند ، انگيزشي
به نياز و نفس عزت به نياز عشق ، مانند نيازهايي از قبل
دارند ، قرار نردبان بالاتر پلههاي در كه شكوفايي ، خود
اختلال داراي افراد مطالعه از مزلو نظريه.شوند برآورده
شخصيتها سالمترين بررسي از بلكه نميگيرد ، سرچشمه عاطفي
محبوبيت و 1970 دهههاي 1960 در و است گرفته منشا
روانشناسانه درمان)):داشت تاكيد مزلو.كرد كسب فراواني
به بلكه نبوده ، است شكسته هم در كه آنچه كردن درست تنها
توانائيهاي كردن بالفعل و ويژگيها بهترين رساندن ظهور
خودشكوفائي او ، نظر طبق ((.هست نيز انسان بالقوه
شكوفائي خود از او منظور.است انسان نياز انتزاعيترين
با و موانع برداشتن با دارد گرايش انساني هر كه است اين
به فردش ، به منحصر و بالقوه ظرفيتهاي ساختن محقق
ديگر سوي از.برسد زندگي در كمال به و خود حد بالاترين
خودسوزي -مهر 1380 يكشنبه 8 -همشهري روزنامه گزارش به
است ، شده اجتماعي پديدهاي به تبديل شهرها برخي در زنان
اين.است تامل قابل گزارش اين در تحليلگران از برخي نظر
بررسي در و نميدانند خودسوزي علت نخستين را فقر افراد
و زندگي شرايط جنس ، سن ، غيرعادي ، رفتار اين چگونگي
نظر در دارند ، قرار آن در افراد كه را خاصي موقعيت
:ميسازند مطرح را زير دلايل و ميگيرند
.ديگران نظرات تحمل و زندگي مسير انتخاب حق نداشتن *
.دگرخواهي پاي در خودخواهي كردن ذبح و ناملايمات تحمل *
خانواده كه محدوديتهايي و اجباري ازدواجهاي به دادن تن *
.ميآورد بوجود برايشان
زندگي از نارضايتي و شخصي زندگي همسر ، از رضايت عدم *
.خود عاطفي
افراد اين كه كرد ، استنباط چنين ميتوان مزبور گزارش از
برآوردن و رهايي برايشان چون زنند ، مي خودسوزي به دست
واقع ، دراست برخوردار بيشتري اولويت از معنوي نيازهاي
را خود دلخواه به مردن نيست ، ميسر برايشان زيستن رها چون
.برميگزينند
فرد ورضايت انسان درون دنياي اهميت ديگر بار گزارش اين
غالب امروزه.ميسازد آشكار شدت به را زندگي از
مركزي عامل عنوان به را نفس عزت از برخورداري روانشناسان
.ميدانند افراد اجتماعي عاطفي ، سازگاري در اساسي و
زندگي در سرمايهگذاري بهترين نفس عزت ارتقاي
بهترين زندگي ، از رضايت مهم عامل يك عنوان به
نفس عزتاست نفس عزت زندگي ، ارتقاي در سرمايهگذاري
شرمندگي با را واقعيمان خود ما كه ميشود باعث پائين
مانع و دهيم بروز خود از تدافعي جلوههاي سازيم ، پنهان
سالم ، نفس عزت كمك به.شويم توانائيهايمان شكوفايي از
زندگيمان مسير شويم ، پنهان خود از كه ندارد ديگرلزومي
نفس عزتبود نخواهيم منفعل و ميگيريم بهدست خودمان را
خودمان به و كنيم باور را خود تا ميكند كمك ما به سالم
آينده و درآوريم واقعيت به را خود روياهاي بورزيم ، عشق
.بسازيم را خود
به اعتماد با است فردي خود ديد از كه ميبينيم را شخصي
از و ميكند استفاده خود استعدادهاي از او.راحت و نفس
از اودارد مثبت نگرشي دنيا به او.ميبرد لذت زندگي
او.شوند قائل ارزش برايش دارد ، انتظار خود اطرافيان
.است رضايتبخش روابط و شادي محبت ، شايسته ميكند ، احساس
و است بيمصرف فردي كه است باور اين بر ديگري شخص برعكس
او علائق اينكه يا ميبيند لطمه خود روابط در همواره
او.است شكست به محكوم روياهايش و ميشود گرفته ناديده
او براي.ندارد را اين از بهتر لياقت كه ميكند احساس
مقايسه با.است دشوار بسيار آينده به مثبت نگرش داشتن
قوي نفس عزت با فردي اولي ميتوانيمبگوئيم ، فرد دو اين
.است ضعيف نفس عزت با شخصي دوم فرد و
بالا نفس عزت از برخوردار افراد ويژگيهاي
از فرد ارزيابي.بارزاست بسيار نفس عزت بودن ذهني امر
نوع به بسته و باشد دقيق كاملا نميتواند هيچگاه خود
به است ، نسبي امري جاري رويدادهاي و ديگران تاثير شرايط ،
فاقد نفس عزت اندازهگيري شيوههاي كليه خاطر همين
اندازهگيري مقياس يك به فقط زيرا هستند ، نهايي اعتبار
.ميدهند ارائه خود از افراد كه تصويري يعني دارند ، اتكا
ميشود ، ارائه مختلف پژوهشگران توسط كه فهرستهايي در
بالا نفس عزت ملاكهاي عنوان به زير موارد به غالبا
:برميخوريم
.خود بيشتر پذيرش -1
دنبال به ميخواهد ، زندگي در كه آنچه مورد در فرد -2
.است بيشتر آگاهي
.استرس كنترل براي بيشتر آمادگي و بيشتر آرامش -3
كمتر ((نميدهم اهميت)) يا و ((نميدانم)) عبارات از فرد -4
.ميكند استفاده
استقلال و زندگي در بيشتر مسئوليت داشتن به اشتياق -5
.بيشتر
.اجتماعي موقعيتهاي در راحتي احساس -6
.سرزندگي احساس داشتن و بودن متعادل احساس -7
.ندارد نياز پشتگرمي به مرتب و است متكي خود به فرد -8
افرادي چنين نزد.بيشتر خطرهاي به زدن دست توانايي-9
تجارب فقط شكستها ندارد ، وجود شكست عنوان به چيزي
.هستند باارزش آموزنده
.مبارزهجوييها به مشكلات كردن تبديل-10
نتيجه در و خود انگيزههاي و اشتياق به توجه -11
.زندگي به بيشتر علاقهمندي
پايين نفس عزت از مشكلاتناشي
آن خواهان هيچكس.باشد بازنده درزندگي نميخواهد هيچكس
و افسردگي سرخوردگيها ، با همواره زندگياش كه نيست
همراه زندگي و بالا نفس عزت به صادقانه همه.باشد استرس
افرادي هستند اما.هستند علاقهمند سعادتمندي احساس با
و ناكامي ابر كه هستند ، آن نظارهگر بيباوري درعين كه
تيره را زندگيشان آبي آسمان آرام آرام يا و يكباره شكست
نفس عزت ارتقاء و آگاهي خودشناسي ، .تارميسازد و
كه شناختي با انسانها.باشد راهگشا زندگي در ميتواند
ميتوانند ميكنند ، پيدا خود شخصيتي ويژگيهاي به نسبت
به و كنند انتخاب را خود حركت مسير شناخت ، اين براساس
.يابند دست سعادت با توام و سرخوردگيها از فارغ زندگي
ميزان ديگران ، با روابط ماهيت بر ميتواند نفس عزت سطح
داشته قوي نفوذي ما رواني سلامت و زندگي از رضايتمندي
:باشد
خود پذيرش -1
او از شدت به كه باشد شده بزرگ محيطي در فرد چنانچه
انتقاد با نيز بزرگسالي در است ممكن است ، ميشده انتقاد
اين به خود ، سليقههاي و علائق از حمايت جاي به خود ، از
ندارند ، باور را خود كه افرادي.دهد ادامه برخورد نحوه
آساني به هستند ، بيتفاوت خود احساسات و عواطف به نسبت
ميكنند ناتواني احساس ميگيرند ، قرار ديگران تاثير تحت
تحمل را ناكامي.ميگريزند نگرانيزا موقعيتهاي از و
كردن اشتباه ترس ازميبرند پناه ديگران به و نميكنند
.نميكنند وجود ابراز و نميزنند مستقل عمل به دست ديگر
رفتار به ميتوانيم اشتباه از گرفتن درس با ما حاليكه در
بالا نفس عزت با افراد كه اشتباهاتي.بزنيم دست جديدي
با افراد اشتباه از بيشتر مراتب به ميشوند ، مرتكب
آنها كه است خاطر همين به اصولا و است پايين عزتنفس
.كردهاند رشد
خشم خوردن فرو و ديگران انتقادهاي به حساسيت -2
واقع انتقاد مورد مبادا اينكه ترس از افراد از بسياري
دارند ، ادامه ديگران با كه مخربي روابط به شوند ،
قرار وحشتناكي درشرايط غالبا افراد اينگونه.ميدهند
وانمود.ميآيند كنار آن با شده طور هر اما دارند ،
حاليكه در دارند ، دوست را خود همراه فرد كه ميكنند
واهي امنيت عدم از يا و مردم حرف از انتقاد ، از احتمالا
ابزار تصور از پايين نفس عزت با افراد وابسته و ميترسند
به ميتواند ناراحتي و خشم ابراز.دارند هراس خود خشم
ميتواند نابجا خشم البته.گيرد صورت مناسب گونهاي
همه كند ، كمك ما به ميتواند مناسب خشم.باشد مخرب بسيار
و خشم ابرازباشد ما مراد وفق بر نميتواند چيز
بهتر براي تا آورد فراهم شرايطي ميتواند گاه نارضايتي
اغلب خشم ، ابراز از ما ترسشويم عمل وارد اوضاع كردن
را ديگران احساسات است ممكن كه است باور اين از ناشي
طرد خود احساسات ابراز علت به سرانجام و كنيم جريحهدار
روي بر گذاشتن سرپوش معني به حال هر به كار اينشويم
ميزند زنگ خود آشنايان از يكي به شب هر فردي:است خشم
كه ميكند توجيه اينطور را خود عمل و بزنند حرف هم با تا
به.اوست با زدن حرف وي دلخوشي تنها اخير ماه پنج در
و ميگردد تغييراتي دستخوش مدت اين طي شخص خواب تدريج
خوابآور داروهاي به و ميشود بدخوابي و خوابي كم دچار
ملاحظات پارهاي و نازل نفس عزت علت به او.ميبرد پناه
شب ده ساعت از پس معمولا اينكه يادآوري جاي به و ديگر
براي شبانه تلفني گفتوگوي اينكه يا و نميزنند تلفن
فرو را خود نارضايتي و خشم مدتها است ، تا مضر وي سلامتي
فرد آن انتظار كه ميرسد نتيجه اين به سرانجام.ميخورد
انتظاري ماهه ، چندين و شبانه طولاني همصحبتي مورد در
وي به و ميكند ابراز را خود اعتراض او.است خودخواهانه
كمك و او ناراحتي مسئول نميخواهد ديگر كه ميفهماند
مايل اينكه و باشد او تنهايي از رهايي براي او به كردن
بدين.بگيرد تصميم خودش زندگياش اوقات و زندگي براي است
احساس از هميشه براي را خود عمل ، اين با او ترتيب
.رهانيد بيارزشي
دفاعي مكانيزمهاي از استفاده -3
خلق خودمان را زندگيمان واقعيت روانشناختي لحاظ به ما
ميدهيم شكل طوري را خود تصوري واقعيت گاهي ما.ميكنيم
با را كار اين.كنيم محافظت منفي احساسات از را خود تا
از تا ميدهيم ، انجام دفاعي مكانيزمهاي گرفتن كار به
مستقيم طور به آنكه جاي به.نماييم پيشگيري اضطراب بروز
.ميكنيم اجتناب ازآن مهارت شويم ، با روبهرو مشكلاتمان با
و دفاعي رفتارهاي به است ممكن پايين نفس عزت با افراد
از حد از بيش استفاده به و بزنند دست حمايتي خود
استفاده.باشند داشته تمايل رواني دفاع راهبردهاي
با و است تغيير مانع دفاعي مكانيزمهاي از بلندمدت
.ندارد همخواني خوب عزتنفس
سركوبي و انكار *
احساس كننده تهديد نفس عزت براي بيروني واقعيت چنانچه
يا و ميزداييم آن از را منفي جنبههاي انكار ، با شود ،
.ميكنيم دور خود از را آن فكر سركوبي ، با
وارونه واكنش *
اينكه ، از بيشتر اطمينان حصول براي دفاعي واكنش نوع اين
كار به بگيرد ، قرار آگاهي از خارج شده ، سركوب احساسات
داشته را شده سركوب احساس اين فردي اگر.ميشود گرفته
خود و نفس عزت استقلال ، مغاير رفتارش و تصميم با كه باشد
كه كند عمل شيوهاي به است ممكن است ، كرده عمل شكوفايي
براي كه سزاست و است برخوردار بالايي نفس عزت از انگار
اين واقعيت.بدهد سخن داد شكوفايي خود مورد در ديگران
آن تراكم شوند ، انكار بيشتر منفي احساسات چه هر كه است
خود انكار احساسات ، كردن انكار.ميشود بيشتر ما درون در
فقط.بياييم كنار خود احساسات و آرزوها با است بهتر.است
با كردن كار ميتوان كه است واقعي احساسات شناخت با
.نمود شروع آن كردن دگرگون منظور به را تحميلي واقعيت
اعتياد -4
براي كه كرد معرفي فرايندي عنوان به را اعتياد ميتوان
فرد ذهن كردن منحرف يا تحملناپذير واقعيت يك از اجتناب
نازلي نفس عزت از كه افرادي.ميگيرد ازآن ، صورت
است ممكن و ميبرند رنج افسردگي از اغلب برخوردارند ،
اعتياد نوعي به درماني خود منظور به و آن با مقابله براي
گاهي ناآگاهانهو گاه اعتيادآميز رفتارهاي.شوند متوسل
براي فرد كه دارد امكان بنابراين است ، آگاهي روي از
به ميخواهد كه شود متوسل دروغ اين به خود اعتياد توجيه
.دهد نشان سازگاري بهتر زندگي حقيقت با تا بدهد روحيه خود
ذكر مثال براي روزمره اعتيادهاي از برخي اينجا در
:ميشوند
پرخوري *
كار *
خوري كم *
نظافت *
كشيدن سيگار *
قمار *
مخدر داروهاي و الكل مصرف *
خريد *
از يا و متنفريد خود شغل از:عقلگرايانه توجيهات
قرارداد فسخ فكر ولي نميآيد ، خوشتان همكارتان با معاشرت
را خودتان ميكنيد سعي شده هرطور.ميسازد مضطرب را شما
انتخاب را شغل اين خودتان حال هر به كه كنيد ، متقاعد
شغلتان از بعدا شايد كه ميكنيد ، توجيه.كردهايد
همكارتان با معاشرت از درآينده است ممكن يا بيايد خوشتان
خود براي زندگي ، نوع بدترين تحمل براي حتي.كنيد استقبال
چه هر.نيست كارساز تنهايي به تحمل ولي.ميتراشيد فلسفه
اضطراب كنيد ، اجتناب دلهرهآور رفتار يا و موقعيتها از
.ميشود بيشتر شما
((قرباني)) شيوه به زندگي در ما ، از بسياري:ديگران سرزنش
و رفته در ما دست از زندگي كنترل اگر ميكنيم ، رفتار
به را خود مسئوليت است ممكن نيستيم ، تاثيرگذار ديگر
خود نيست ، ما ميل باب زندگي وقتي.بياندازيم ديگران گردن
آنها ميتوانيم كه هستند ديگري افرادنميدانيم مقصر را
.كنيم سرزنش را
خواستهها و نيازها احساسات ، از آگاهي -5
همراه ضعيف انگاره خود با ضعيف نفس عزت كه ميرسد نظر به
از اجتناب علت به دارند ، ضعيفي نفس عزت كه افرادياست
خود از مبهمي برداشت خود ، مورد در بيشتر دانستن و شناخت
خود از غيرقطعي برداشتي انسان وقتي ديگر ، سخن به.دارند
كه كرد خواهد رفتار طوري سرانجام دارد ، خود احساس و
فردي چنين اگراز.شود گذاشته كنار خود از بيشتر شناخت
است ساخته مشغول خود به را فكرش كه خاصي مورد در بپرسند ،
حالا.((نميدانم)):ميدهد جواب غالبا دارد ، احساسي چه
و بفهمد را خود احساس نميخواهد يا و نميتواند فرد يا
به است ممكن است ، سردرگم كه فردي چنين.بياورد حساب به
او.نيست خودش درون از گرفته نشات كه آورد روي رفتاري
ميخواهد زندگي از كه آنچه از تصويري نشود قادر چنانچه
يك فاقد بتدريج است ممكن كند حاصل دارد ، نياز آن به يا
آرزوهايتان و خود روي بر شناخت افزايش از.شود شخصي هويت
.است ناشناخته خطر از بهتر شده شناخته خطر.نهراسيد
نشان واكنش ديگران انتظارات روي فرد كه حالتي چنين
ميماند ، بيتوجه خودش دروني خواستههاي به و ميدهد
.يابد امتداد كودكي دوره تا زماني ، خط يك با است ممكن
شود تمجيد است ، بوده ((خوب)) كه زماني تنها كودك از اگر
.است ((خوب)) كه كند خلق كاذب خود يك بزرگسالي در است ممكن
.شود پنهان ((درست)) ظاهر اين پشت در است ناچار فرد آنگاه
ميدهد انجام خاطر بدين را معيني رفتار حالت ، شخص اين در
مثبتي توجه و باشند داشته خوبي نظر او به راجع ديگران كه
((بودن خوب)).دهند نشان است ، آن طالب شدت به وي كه را
را فرد هيجاني رشد توانايي است ممكن اينگونه ، از و دائم
چنين در.سازد پنهان را فرد واقعي خود و كند مسدود
خالي زندگي عشق ، بدون زندگي يك به فرد است ممكن شرايطي
در زندگي عشق ، بدون زندگيدهد تن خوشبختي و نشاط از
هم با ميورزند عشق هم به زوج يك وقتياست غربت و انزوا
قرار يكديگر مهر مورد و ميخورند يكديگر به و هستند جور
احساس خود در را تفاهم از بالايي ميزان و ميگيرند
نه و واقعي است عشقي دوطرفه ، و متقابل عشق.ميكنند
زجرآور شدت به ميتواند يكسويه عشق برعكس ، .خيالپردازانه
.داشتن دوست و عشق تا است خدمتگزاري نوعي چون باشد ،
تحصيلي علي -توكلي شهره
از جلوگيري بينالمللي كنوانسيون
پاياني بخش -تروريستي بمبگذاريهاي
ماده 17
اين در خود شده تعيين وظايف بايد قرارداد طرف دول
تساوي اصل با تناسب و گرفتن نظر در با را كنوانسيون
داخلي امور در دخالت عدم و دولتها ارضي تماميت و حاكميت
.دهند انجام دولتها ، ديگر
ماده 18
را قرارداد طرف دول از هيچيك كنوانسيون اين در امري هيچ
در منحصرا كه وظايفي ايفاي و خود قضايي حاكميت اعمال به
حقوق طريق از قرارداد طرف دولت ديگر مقامات اختيار
.نميكند مجاز است ، داخلياش
ماده 19
حقوق ، ديگر نميتواند كنوانسيون اين در امري هيچ -1
بينالملل ، حقوق اشخاص و دول مسئوليتهاي و وظايف
و متحد ملل سازمان منشور در مندرج اصول و اهداف بهويژه
.دهد قرار تحتتاثير را بينالملل بشر حقوق
چنانكه مسلحانه ، درگيري خلال در مسلح نيروهاي فعاليت -2
تحت و ميشود ، فهميده بينالملل بشر حقوق عبارات از
و است ، كنوانسيون اين حاكميت از خارج است ، آن حاكميت
براي دولت يك نظامي نيروهاي توسط شده انجام فعاليتهاي
قواعد ديگر حاكميت تحت كه جايي تا خود ، رسمي وظايف انجام
.است كنوانسيون اين حاكميت از خارج باشد ، بينالملل حقوق
ماده 20
در قرارداد طرف دولت چند يا دو ميان اختلاف هرگونه -1
مذاكره ، طريق از كه كنوانسيون اين اجراي يا تفسير باره
درخواست صورت در نباشد ، فصل و حل قابل معقول زماني در
ظرف كه صورتي در.شود گذاشته داوري به بايد آنها ، از يكي
سازماندهي به موفق طرفين داوري ، درخواست تاريخ از ماه 6
تسليم با ميتوانند طرفين از يك هر نشوند ، داوري
بينالمللي ديوان اساسنامه با مطابق و تقاضانامه
.دهند ارجاع ديوان به را اختلاف دادگستري ،
يا پذيرش تصويب ، امضا ، زمان در كه دولتها از يك هر -2
خود التزام عدم آن ، به الحاق يا كنوانسيون اين با موافقت
قرارداد طرف دول ديگر ;كند اعلام را حاضر ماده بند 1 به
كرده ، را شرط اين كه قراردادي طرف دولت به نسبت نيز
.نيستند بند 1 به ملتزم
باشد ، كرده شرط ماده ، اين بند 2 مطابق كه دولتي هر -3
متحد ، ملل سازمان كل دبير اطلاع با زمان ، هر در ميتواند
.كند فسخ را خود شرط
ماده 21
دسامبر 1999 تا 31 ژانويه 1998 از 12 كنوانسيون اين -1
در متحد ملل سازمان مقر در دولتها تمامي امضاي براي
.است باز نيويورك
.است موافقت يا پذيرش تصويب ، به موكول كنوانسيون اين -2
ملل سازمان كل دبير نزد موافقت يا پذيرش تصويب ، اسناد
.ميشود سپرده متحد
اسناد.است باز دولتي هر پذيرش براي كنوانسيون اين -3
ملل سازمان كل دبير نزد بايد ]كنوانسيون اين به[ ورود
.شود سپرده متحد
ماده 22
سپردن تاريخ از پس روز سيزدهمين در كنوانسيون اين -1
به[ ورود يا موافقت يا پذيرش تصويب ، سند دومين و بيست
اجرا به متحد ، ملل سازمان كل دبير نزد ،]كنوانسيون اين
.ميشود گذاشته
تصويبكننده ، دول از يك هر براي كنوانسيون اين -2
از پس آن ، به رضايتدهنده يا موافقتكننده پذيرنده ،
رضايت ، يا موافقت پذيرش ، تصويب ، سند دومين و بيست سپردن
موافقت پذيرش ، تصويب ، اسناد سپردن از پس روز سيزده ظرف
به مذكور ، دول توسط ]كنوانسيون اين به[ ورود يا رضايت يا
.درميآيد اجرا
ماده 23
اين از خود خروج ميتواند قرارداد طرف دول از يك هر -1
اطلاع متحد ملل سازمان كل دبير به كتبا را كنوانسيون
.دهد
ماده 24
فرانسه ، انگليسي ، چيني ، عربي ، زبانهاي به كنوانسيون اين
دبير نزد دارند ، برابر اعتبار همگي كه اسپانيايي و روسي
نسخ است موظف كل دبير و ميشود سپرده متحد ملل سازمان كل
.كند ارسال دولتها تمامي براي را آن مصدق
اينترنت:منبع / جم فرهاد:ترجمه
برف ، باران ، كرد اعلام هواشناسي سازمان
كشور سيلدر و توفان تگرگ ،
پي در بهار فصل از روز گذشت 14 وجود با:اجتماعي گروه
چهره كشور شهرهاي برخي اخير ، روز چند جوي بارشهاي
به منجر تگرگ و باران شديد بارش و گرفت خود به زمستاني
شهرها ، برخي برق و آب شبكه قطع توفان ، سيل ، بروز
.شد مدارس تعطيلي و معابر آبگرفتگي
در بارندگي هواشناسي سازمان از نقل به ايرنا گزارش به
استانهاي در و دارد جريان همچنان كشور شهرهاي از بسياري
پيشبيني نيز ويرانگر سيل سمنان و تهران خراسان ، گلستان ،
.است شده
برف بارش است حاكي كشور مختلف شهرهاي از رسيده گزارشهاي
از برخي در جدي خسارتهاي بروز موجب تگرگ و باران و
به شاهرود در برف بارش كه بهطوري است شده كشور شهرهاي
مجبور را مردم و بخشيده زمستاني چهره كوهستاني شهر اين
.است كرده گرم لباسهاي پوشيدن به
ميليمتر با 54 باران بارش ميزان اصفهان بيدگل و آران در
.است شده اعلام بيسابقه اخير سال طي 50 باران
معابر آبگرفتگي و شده سيل بروز موجب كاشان در باران بارش
نيز قم شهر در بارندگي همچنين.است داشته پي در را شهري
گزارش اصفهان از ايرنا.است شده موجب را معابر آبگرفتگي
قطع را اصفهان فريدونشهر شرب آب شبكه جوي بارشهاي كرده
.است باريده برف شهر اين مرتفع مناطق در و كرده
استان شديد باد وزش رسيده خبر زاهدان از ديگر سوي از
آينده ساعت تا 24 و گرفته بر در را بلوچستان و سيستان
.ميماند پايدار شرايط اين
شهر كيلومتر سرعت 50 با طوفان رسيده گزارش همچنين
و شكسته را درختان سرشاخههاي درنورديده ، را خرمآباد
.است شده برق ساعته چندين قطع به منجر
در مرور و عبور تگرگ بارش كرده گزارش زنجان از ايرنا
آمد و رفت و كرده مواجه مشكل با را قزوين -زنجان آزادراه
صورت كندي با همچنان جوي بارشهاي زمان تا محور اين در
.ميگيرد
استان اين ارتفاعات برف كه ميرسد خبر گيلان استان از
مدارس باران شديد بارش همچنين.است كرده سپيدپوش را
سازمان.است كشانده تعطيلي به را بختياري و چهارمحال
نقاط اغلب در باد وزش و باران بارش داشته اعلام هواشناسي
.دارد جريان همچنان نيز (پنجشنبه) امروز ظرف كشور
پليس به تام اختيار اعطاي قانون لغو
بنگلادش
قانون ديروز بنگلادش پارلمان:اجتماعي گروه
لغو كشور اين پليس به را تام اختيار اعطاي جنجالبرانگيز
قضايي مقامات داكا از آلمان خبرگزاري گزارش به.كرد
پليس قانون اين براساس گفتند مطلب اين اعلام با بنگلادش
از پس اتهام تفهيم بدون را مظنون افراد داشت اختيار
برپايه.دارد نگه بازداشت در نامحدودي زمان مدت دستگيري
حمايت با پليس تام اختيار قانون لغو لايحه گزارش اين
نخستوزير ضيا خالده رهبري به حاكم راست اسلامي ائتلاف
.رسيد تصويب به بنگلادش
اجراي سال دو ظرف ميگويند بنگلادش در دولتي مقامات
در نفر هفتصد و هزار از 32 بيش پليس تام اختيار قانون
.شدهاند دستگير بنگلادش
محور با همدلي و وفاق:خليلي عموزاده
ميشود حاصل سالاري
مردم دادن قرار
:گفت ((نوروز)) روزنامه سردبيري شوراي عضو يك:اجتماعي گروه
محور و مردم خواست به دادن تن با عمومي همدلي و وفاق
مردم ، اصلي خواسته عنوان به ((سالاري مردم)) دادن قرار
.شد خواهد حاصل
و وحدت لزوم درباره چهارشنبه روز ((خليلي عموزاده فريدون))
جمهوري خبرگزاري خبرنگار به سياسي جناحهاي ملي يكپارچگي
ايجاب مسير اين در مردم خواست به دادن تن:افزود اسلامي
.نكند قلمداد وفاق محور را خود ديدگاهي هيچ كه ميكند
آن از ملي وفاق كه دانست مسيري تنها را ((گفتوگو)) وي
وفاق يك به دستيابي براي:كرد اضافه و ميگذرد ((مسير))
ناچار به مستحكم و ديرپا اصيل ،
.بدهيم تن آن لوازم به بايد
پذيرفتن از برخاسته همدلي و وفاق موجوديت وي گفته به
و تفاوتها كه ميشود آغاز جايي از وفاق و تفاوتهاست
تفاوتها ، اين پذيرفتن با و شوند نمايان دگرديسيها
.برد پي نيز اشتراك نقاط به ميتوان
مشتركات ، به رسيدن هدف با تفاوتها قبول صورت در:افزود وي
با نبايد ميانديشند ، متفاوت كه گروههايي يا و افراد
و شوند معرفي بيگانه عامل عنوان به كليشهاي برچسبهاي
.شود سپرده تعطيلي دست به آنها قانوني تريبونهاي حتي
ما وقتي:افزود ((نوروز)) روزنامه سردبيري شوراي عضو
داشته وجود تفاوتي كه ميشود آغاز جايي از وفاق بپذيريم
همه حرفهاي شنيدن براي گوششنوايي ناچاريم آنگاه باشد ،
.باشيم داشته طرفها
تعطيل:گفت ((امروز آفتاب)) شده توقيف روزنامه مسئول مدير
سال پنج طول در مردم كه جامعه اكثريت تريبونهاي كردن
وفاق با كردند ، نظر اعلام آنها به نسبت نوبت چندين گذشته
.ندارد سازگاري همدلي ، و
جامعه در وفاق بحث شدن مطرح اكنون:افزود خليلي عموزاده
مبحث ، اين از سطحي تلقي اما گرفت ، نيك فال به بايد را
ناكارآمد و موقتي كه ميشود وفاق از نمايشي به منجر
.بود خواهد
((مردم خواست مبناي بر گفتوگو)) مسير از برخاسته وفاق وي
خاص ديدگاه يك تحميل:افزود و دانست ماندگار و ديرپا را
همدلي و ملي وفاق چارچوب در نبايد را ديدگاهها ساير بر
.كرد ارزيابي عمومي
پافشاري خواستههاي پايه بر بنيانوفاق وياگر گفته به
ساختن مانند نگيرد ، شكل گذشته سال پنج طول در مردم شده
فرو تلاطمي با كه خانهاي.بود خواهد آب روي بر خانهاي
.ميشود محو و ميريزد
با اصيل وفاق:گفت ((نوروز)) روزنامه سردبيري شوراي عضو
در طرفها همه كه گفتوگويي ميشود ، حاصل ((گفتوگو))
.هستند برابر جايگاههاي
خواستار خبرنگاران بينالمللي فدراسيون
تحت فلسطيني خبرنگاران
با جهاني همبستگي
شد محاصره
روز خبرنگاران بينالمللي فدراسيون:اجتماعي گروه
رسانههاي كاركنان با جهاني همبستگي خواستار سهشنبه
محاصره تحت غزه نوار و باختري كرانه در كه فلسطيني
.شد دارند ، قرار اسرائيلي نيروهاي
عمليات يافتن پايان خواستار همچنين فدراسيون اين
رژيم ارتش سوي از خبرنگاران دادن قرار هدف
.شد باختري كرانه در اسرائيل نژادپرست
خبرنگاران بينالمللي فدراسيون كل دبير وايت ايدان
ميان در تلفات شمار:گفت بروكسل در آن مقر از
بس آتش خواستار ما است ، افزايش به رو خبرنگاران
بشر حقوق رعايت و خبرنگاران ضد بر نبرد اين در فوري
.هستيم
جهان رسانهاي ارگان بزرگترين كه فدراسيون اين
روز سه ظرف كه بيانيهايافزود انتشار با است ،
آسيب جداگانهاي حوادث در خبرنگار هفت گذشته
.ديدهاند
نسبت كه خواست خود عضو سازمانهاي تمام از فدراسيون اين
به و كنند اعتراض ضدرسانهاي اخير اقدامهاي به
روزنامه به رساندن ياري براي اضطراري امداد صندوق
.كنند كمك آنان خانواده و مجروح نگاران
پزشكي بستههاي دارد نظر در همچنين فدراسيون اين
كند فراهم آزاد خبرنگاران و فلسطيني خبرنگاران براي
با را منطقه در فلسطيني خبرنگاران است تلاش در و
و گلوله ضد جليقه
.كند مجهز حمايتي خودهاي كلاه
خبرنگاران:افزود بينالمللي خبرنگاران فدراسيون
معرض در ديگري كس هر از بيش كنوني بحران در فلسطيني
.دارند قرار خطر
هستند محروم رسانهاي بزرگ سازمانهاي حمايت از آنان
قرار اسرائيلي مقامهاي اذيت و آزار مورد منظم بطور و
.ميگيرند
|