جامعهاند امروز آدمهاي مشرقيها
ما روزگار از بيرحم و شيفته خود تصويري
پويانمايي تخصصي نشريه ((پيلبان))
كشاند سينما به را تماشاگران سگكشي
فجر جشنواره جنبي جوايز اهداي دبيرخانه
بهترين را آب روي خانه سازمان
كرد8 اعلام
كردند انتخاب ديني فيلم
نوروز ويژه ((فيلم))
فرهنگي مراكز و سينماها تعطيلي
است نگرانكننده
جامعهاند امروز آدمهاي مشرقيها
((آخر شام)) فيلم كارگردان ((جيراني فريدون)) با گفتوگو
?بسازيد را ((آخر شام)) فيلم تا شد باعث انگيزهاي چه *
در هم باز ((قرمز)) و ((آتش و آب)) ادامه در حال هر به -
را قصه داشتم دوست كه روابطي همان حول در و فضاها همان
دلبستگي ، كه گفت اينطوري ميشود درواقع.طرحريزيكردم
كه جامعهاي در زنان زندگي كور نقاط به گرايش و دلمشغولي
ميتواند نه و آمده گرفتار مدرن فرهنگ و سنتي فرهنگ ميان
فرهنگ ميتواند نه و بدهد پالايش سنتي فرهنگ از را خودش
واقعي انگيزه بدهد ، تطبيق جامعه جديد شرايط با را مدرن
.بود فيلم اين ساخت
شما درواقع.بود آن فيلمنامه آخر شام قوت نقاط از يكي *
تغيير و بازنويسي را آن بار چند فيلمنامه نوشتن از پس
?داديد
ناهيد خانم نوشته كه دارد طرحي يك فيلم اين فيلمنامه -
آن براساس كه است ملكخاني بهارك وخانم حاجيپور
و شد نوشته مفخم نازنين خانم و من همكاري با فيلمنامهاي
زنان دنياي از دقيقي شناخت و است زن يك مفخم خانم چون
البته.افتاد موثر خيلي زنان شخصيت به ايشان نگاه دارند
اسكلت و ساختمان.ميكرديم زيادي تبادلنظرهاي هم با ما
بيشتر بگويم ميتوانم و برخي اما است من از فيلمنامه كل
ما.است مفخم خانم از ديالوگها بازنويسي و ديالوگها
اول ورسيون بار يككرديم كار را فيلمنامه بار دو درواقع
صحنه سر دوم و كنيم آغاز را فيلمبرداري اينكه از قبل را
جا همان دارد كمبود كه ميكرديم احساس هرچي.فيلمبرداري
كامل براي داشتيم خوبي تفاهم يك و ميكرديم درست هم با
.فيلم كردن
و ميدهد نشان را جنايت محل كه سكانسي آن با فيلم شروع *
اين.است شما ديدگاه ازتغيير نشان گويا آمبولانس ، ماشين
حس ايجاد جاي به قبليتان فيلم برخلاف ميآيد نظر به بار
و زير با را داستاني كه داشتهايد قصد هيجان و تعليق
?است درست برداشت و نگرش اين كنيد ، تعريف قوي بمهاي
كار و كنم ايجاد هيجان نخواستم اصلا.است درست كاملا -
جنايي اثر يك فيلم نميخواستم درواقع و بدهم انجام جنايي
و پايان آن به رسيدن بهخاطر داشتم دوست بيشتر بلكه باشد
در البته.بشوند تحليل شخصيتها قتل انگيزه به درواقع
.جذاب و پرتنش و قوي ملودرام يك لابهلاي
شكل در كه ظرافتي و دقت همه اين با ميآيد نظر به اما *
قابل مشرقي ميهن كارهاي بردهايد كار به فيلمنامه دادن
خاطر به را عمرش از سال شش و بيست او ، وقتي نيست قبول
كه وقتي چطور كرده سپري سختي و ناملايمات با دخترش
?ميكند فراموش را دخترش اوست ، عاشق جوان پسري ميفهمد
فراموش را دخترش او.نيست اينطور من نظر به نه -
و منتقد داستان فيلم در نظرم به را مسئلهاي يك.نميكند
را موضوع دخترش درواقع كه وقتي گمميكنند تماشاگر
ميشود مجبور او ميكند ، توهين مادر به و ميشود متوجه
پدر پهلوي دختر بعد.بزند كتك را دخترش بار اولين براي
اين در.نميآيد مادرش سراغ روز تا20 ومدت 15 ميرود
در اما كند پيدا را دخترش ميرودتا مدام مادر فاصله
زن با دانشكده ، ميآيد پدر.نميشود باز او روي به خانه
و كلانتري به زن وقتي ميزند ، كتك را او و ميشود درگير
گناه به دادگاه توي ميرود دادگاه به كلانتري بعداز
شوهر هم يعني است روايت در اينها.ميشود رسوا ناكرده
درواقع و نميگويد چيزي دختر هم و ميزند حرف او عليه
حراست به بفرستند را او تا ميكند ايجاد شرايطي دادگاه
.ميشود ناكرده خلاف به متهم هم باز زن آنجا كه دانشگاه
ازدواج پسر با كه ميگيرد تصميم زن كه است اينها از بعد
ميگويد را كارش دليل و مينويسد دخترش به نامهاي.كند
به كند برقرار ارتباط دخترش با بتواند اينكه از قبل اما
پدرش تحتتاثير دختر پدر ، روانپريشي روحيه و رفتار سبب
.ميافتد اتفاق آن ميگيردو قرار
همسرش كردن كار با حتي كه است متعصبي مرد ستاره پدر *
معلوم دارند ماني و ستاره كه رابطهاي ازاست مخالف نيز
ميهن اما است ساده دوستي از فراتر آنها رابطه كه است
قصد شما گوياميگيرد ناديده را رابطه اين تمام مشرقي
ملودرام و عاشقانه قصه اين لابهلاي از كه داشتيد را اين
?شويد نزديك انسانها رواني بهوجوه
حالات با توام كه را عشقهايي من حال هر به ببينيد -
به هم ما جنگ از بعد جامعه.دارم دوست است روانپريشي
حوادث صفحه.است رواني ملتهب جامعه جور يك من نظر
مشرقي محسن يعني هم ما قصه ، قهرمان ببينيد را ها روزنامه
درواقع اما تطبيقداده مدرن زواياي يك با را خودش گرچه
حال و گذشته در نوعي به و ميكند زندگي گذشته در نوعي به
نميتواند تفكرش با را درونش و عشق او.است نوسان در
را زنش او.است همين مشرقي محسن مهم نكته دهد ، تطبيق
در درواقع زن اين كه ميگويد او به تفكرش اما دارد دوست
.نميخورد او درد به شرايط اين
?است مشخص دخترشان تنها تكليف ميان اين در و *
مادرش و پدر تاثير تحت كه است دختري مشرقي ستاره بله -
كه نميداند و گرفته قرار فرهنگ دو بين او.دارد قرار
داده او به را آزاديها اين كه است درست مادرش زندگي روش
محدوديتهايي يك او براي بالاخره كه پدرش زندگي نوع يا
.است كرده ايجاد را
نظر به كه است ماني خواهر حضور فيلم ضعف نقاط ديگر از *
?است گرفته شكل مصلحت براساس اضافي شخصيت اين ميآيد
آدمهايي خانوادهاي هر در بالاخرهنيست اضافي نه -
پدر يك و پسر يك تنها را خانواده نميشود ميكنند ، زندگي
در اتفاقا خواهر.باشد تكميلتر خانواده بايدكرد تصور
.ميكند هم كمك قصه از جايي
خوب فضاسازيها هم ((آخر شام)) در اگرچه جيراني آقاي *
فيلم دو همچون نيز فيلم اين در اما ديالوگها ، هم و است
كه نيستيد نگران آيا.است زن يك محوري ، شخصيت شما پيشين
?آورند حساب به فمنيستي گرايشات با كارگرداني را شما
شرايط به توجه با كه است تفكري فمنيستي تفكر من نظر به -
تفكرات اين من نظر به استو تحليل قابل اجتماعي و سياسي
من فيلمهاي زنهاي چون.نميخورد من فيلمهاي به اصلا
مردهاي حال عين در و تهاجمياند زنهايي جور يك درواقع
.نيستند بد مطلق و كامل كه هستند مردهايي نيز قصه
نقش اين در قاسمي خانم بود ، خوب آفاق پردازي شخصيت *
از اندازه چه تا آفاق شخصيتپردازي.بودند فوقالعاده
?بود قاسمي خانم كار اندازه چه تا و ميآيد فيلمنامه
?است داشته واقعي معادل شخصيت اين اصلا
يعني.بود خودم خانوادگي زندگي در شخصيت اين بله -
خيلي قاسمي خانم حال هر به ولي.بود خودم عمه درواقع
را نقش اين داشتيم ما كه آرامي فضاي در كرد كوشش
جشنواره در قاسمي خانم كوشش كه شدم متاسف و دربياورد
بازي خوب بسيار قاسمي خانم من نظر به.شد گرفته نديده
خوب كوشش اين كه است حيف و درآوردند خوب را نقش و كردند
.شود گرفته ناديده
اينگونه.است چگونه منتقدان با شما رابطه جيراني آقاي *
نكات از مثلا.باشد خوب رابطهاي بايد ميآيد نظر به كه
گذاشته انگشت آن بر منتقدان شما فيلم دو در كه ضعفي
در زخمي و مضروب چهرههاي از كلوزآپ كه بود اين بودند
?نبود نماها اين از خبري ((آخر شام)) در اما است بسيار فيلم
?دارد اهميت اندازه چه تا شما براي منتقدان نظر اصلا
و بخوانم را نوشتهها تمام ميكنم سعي من حال هر به -
نظرات و ميكنند تحليل كه هستند منتقدان برخي معتقدم
نقد را فيلم سواد و دانش براساس من نظر به و دارند درستي
و بنويسند بد فيلمي از حتي اگر منتقدان اين و ميكنند
آن از كه برنميخورد فيلمساز به نهتنها كنند نقد
منتقداني همه كه نيستم معتقد من اماميكند هم استفاده
بنابراين دارند ، را كافي دانش و سواد مينويسند نقد كه
آمدهام مطبوعات و نقدنويسي فضاي متن از خودم چون من
نوشتهها از دارم شناخت ديگر كارگردانهاي از بيشتر خيلي
با نيز آن از خارج و ميخوانم را نوشتهها همه چون و
ميشوم متوجه ميكنم ، بحث صاحبنظران و منتقدان از خيلي
مسئله اين البته.نيست مهم منتقدان نظرات از بسياري كه
.ندارد باسواد و فرهيخته منتقدان از بخش آن به ربطي هيچ
درباره مثلا اينكه كما.هستم قائل احترام آنها براي من
.دارد وجود زيادي نقيض و ضد نظرات ((آخر شام)) فيلم همين
يك كه است طبيعي و آمده بدشان برخي آمده ، خوششان برخي
وجود مختلفي نظرهاي آن درباره بايد است مطرح كه فيلمي
.باشد داشته
با زني آيا.دارد حضور نيز شما فيلم سه در مشرقي شخصيت *
مشرقزمين در كه زناني از است نمادي مرام و نام اين
?ميكنند زندگي
به.كنيد برداشت شما دارم دوست خيلي من كه است طبيعي -
است كتابفروش يك دختر مشرقي هستي فيلمم اولين در حال هر
قهرمان فيلم دومين در.ميكند زندگي ملك ناصر با كه
كه است داستان نويسنده درواقع كه است مشرقي علي داستان
فيلمم قهرمان سومين و است ذهني و فكري و روحي معضل دچار
گرفتار بازهم كه است دانشگاه استاد كه مشرقي ميهن نيز
وجود نيز ديگر مشرقي دو آخر شام در اما است خاصي مشكلات
حال هر به مشرقيها اين.مشرقي ستاره و مشرقي محسن دارد
ما جامعه امروز آدمهاي گرفتن ، قرار هم كنار با است قرار
.كنند تكميل را
موسسيان آناهيد:از گفتوگو
ما روزگار از بيرحم و شيفته خود تصويري
ساخته ((ما روزگار)) مستند فيلم به نگاهي
((بنياعتماد رخشان))
برگهاي رقمزنندگان و نامها جمله از بنياعتماد رخشان
دردمندي با كه است كارگردانهايي از و ايران سينماي زرين
فيلمسازي كارنامه.ميدهد شكل را خود فيلم نماي هر عشق و
واجد تنهايي به يك هر كه است فيلمهايي از سرشار او
و جامعه از صادق تصويري كه آثاري.بودهاند خاصي ارزشهاي
و كيفيت لحاظ به حال عين در و بوده آن مردمان دردمنديهاي
سينمايي آثار برترين جزو سينمايي ، تكنيكهاي و اصول رعايت
رخشان امضاي با فيلمي نام هرگاه.داشتهاند قرار
به علاقهمند مخاطب ذهن ميآيد ، ميان به بنياعتماد
بنياعتماد.ميشود سينمايي ناب تصاوير از سرشار سينما
فرزند كه است كرده ثابت ساخته ، كه فيلمهايي اعتبار به
و ((آبي روسري)) تا گرفته ((نرگس)) از.است خويش زمان دردمند
پوست زير)) شاهكارتصويرياش آخرين تا ((ارديبهشت بانوي))
درخود را عشق و درد آگاهي ، از دنيايي كدام هر ((شهر
به ما ارزشمند كارگردان پذيرفت بايد اما.دارند انباشته
حيرت و تحسين خويش بلند فيلمهاي ساخت در كه اندازه همان
خود مستند و كوتاه فيلمهاي در برميانگيزد را مخاطب
مستند و ((بومي و باران)) آخرينش ساخته دو خصوصا
دست مهم اين به است نتوانسته ((...ما روزگار)) دواپيزودي
با گاه و سرسري چنان فيلم دو اين در او.كند پيدا
طريقي هيچ به كه است شده نزديك موضوع به خودشيفتگي
.برانگيزد را مخاطب همدلي حس نميتواند
آن به پرداختن فرصت مجال دراين البته كه ((بومي و باران))
به آنكه از بيشتر كه طراوت پراز و سبكبال است اثري نيست
است داده قرار خود كار در را ((باران)) بپردازد كيش جزيره
به كه عشقي از صميمي و ساده روايت يك حد در حال هر به و
((...ما روزگار)) مستند اما است ، قبول قابل نميرسد سامان
رخشان آثار پيگير و علاقهمند كه كسي.دارد ديگري حكايت
حس آن به نيز فيلم اين در دارد انتظار است ، بنياعتماد
فيلم اپيزود دو هر كه خصوصا.برسد وخالصي وعاشقانه ناب
((خاتمي)) نام كه اخير سال چند مهم رويدادهاي از يكي به نيز
دوم رويداد يعني ;دارد اختصاص ميدرخشد ، آن تارك بر
.جمهوري رياست انتخابات دوم دور البته و خرداد
.دارد جمهوري رياست انتخابات روزهاي به اختصاص اول روايت
هر به بنياعتماد دوربين ميبينيم فيلم در كه آنگونه
جوانان از تن چند فعاليت و تكاپو تا ميكشد سرك گوشه
سرشناس چهرههاي فرزند كدام هر البته كه ) سينما بازيگر
با فيلم.بكشد تصوير به اوليها راي ستاد در (هستند هنري
شكار با و جوانان اين فعاليت و رفتار بر كردن زوم
و انتخابات زمان در حاكم شور كه ميكند سعي لحظهها
به را خاتمي محمد سيد چرا اينكه از جوانان خواستهاي
نام و قراردادهاند مهر مورد خود منتخب جمهور رئيس عنوان
اما.دهد نشان مينويسند رايگيري كاغذهاي بر را او
براي نه نميكند درك چيزي علاقه و شور اين از مخاطب
خاطر به بلكه است ، ساختگي و ناملموس عشق و شور اين اينكه
و ميشود خودشيفتگي همان دچار باز اثر كارگردان اينكه
جذاب تصويري ميتوانست كه فيلمي كه است امر همين دقيقا
فيلم يك به ميشود تبديل باشد ، مردمي شور آن از ماندني و
خود بر ميتوانست راحتي به كه فيلميخانوادگي و شخصي
و باران از روايتي)) همچون باشد داشته ديگري عنوان
، شهرها ديگر و تهران در زمان آن در بيشك.((دوستانش
برپا عشق و شور با كه بودند نيز ديگري اوليهاي ستادهاي
شيريني و گل و رئيسجمهور عكس رهگذران به بودندكه شده
همگاني شور آن از و فيلم اين در اما ميكردند تقديم
سهمي نيستند ، سينما اهل مادرشان يا پدر كه جواناني
.دارد اسفانگيزتري شكل مراتب به البته دوم روايت.ندارند
رياست كانديداتوري داوطلب را خود كه زن هشت و چهل
با بنياعتماد.ميشوند صلاحيت رد همگي كردهاند ، جمهوري
به را آنها گفتههاي و چهرهها از لحظاتي خود دوربين
چه به ميپرسد آنها از كارگردانميكند ثبت گذرا صورت
جوابها لابهلاي از ميخواهد ظاهرا و شدند كانديد دليل
مقابل در ديگر بار يك مردسالار جامعه در زنان مشكلات به
در.است معكوس كاملا نتيجه اما كند ، تاكيد دوربين
حد در آنها تحصيلات فقط گاه كه زنان اين اكثر جوابهاي
جمهور رئيس ميخواستند كه است اين اصلي نكته است ديپلم
در نميدانم.شود گذاشته ، كفدستشان مردان حق تا شوند
خود به نهايت در ما فيلمهاي جديترين كه خواندهام كجا
دوم اپيزود از واقعي است تصويري اين.ميگيرند كمدي شكلي
.است باقي هنوز تاسفانگيزتر مرحله اما ((...ما روزگار))
اين كنار سريعاز شتابي با درحاليكه بنياعتماد دوربين
اثري اينكه خاطر به باز نهايت در ميگذرد ، كانديداها
زندگي كند ، ثبت را زنان مصايب و رنج از ماندگار و تصويري
از و ميدهد قرار خود كار در را ((بيات آرزو)) احوالات و
فيلم در.است آرزوبيات زندگي روايت فيلم آخر تا پس اين
سر به انتخابات اوج در كانديداها ميبينيم كه آنگونه
اين در بيات آرزو خانم همين آنهايعني از يكي و ميبرند
فرصت روز سه اواست روبهرو نيز ديگري مشكل با ميان
سرپناه و دهد تحويل خانه صاحب به را كوچكش خانه تا دارد
شهر دل در نابينايش مادر و ساله نه دختر براي را ديگري
.كند پيدا تهران بزرگ
ميكند جستجو بنگاه به بنگاه و خانه به خانه بيات ، آرزو
در فيلمبرداريش گروه البته و دوربينش و بنياعتماد و
مجالي بيات آرزو كه جا هرهستند او كنار لحظات تمامي
به شروع او از بنياعتماد مييابد ، نشستن و استراحت براي
گرفت تصميم چرا اينكه گذشتهاش ، زندگيش از ميكند ، پرسش
اولش همسر با چگونه اينكه شود ، جمهوري رياست كانديد
از فيلم در كه نماهايي البته و شد عاشق چگونه شد ، آشنا
.هستند واقعي همگي ميشود ، داده نشان بيات آرزو زندگي
ته از گريه ميگريد ، اگر ميخندد ، دل ته از ميخندد اگر
است زندان گوشه اكنون كه اولش همسر از اگر است ، درد جاده
عشق شور برق ميتواند راحتي به مخاطب ميگويد ، سخن
حتي بنياعتماد.ببيند او چشمان و چهره در را وعلاقه
تصوير به است نابينا كه او مادر از نيز را نماهايي
براي دخترش و مادر مقابل در آرزو چگونه اينكه ميكشد ،
و بيتفاوت چهره نسازد شريك خود غم در را آنها اينكه
بنياعتماد خانم واقع به آيا.ميگيرد خود به معمولي
?كشيدهاند تصوير به را او خواستههاي و زن يك رنجهاي
سلام)) فيلم يادآور گونهاي به مستند فيلم اين دوم روايت
كارگردان فيلم دو هر در.است مخملباف محسن ساخته ((سينما
به حد از بيش عشق البته كه مخاطبي تا ميآفريند موقعيتي
تخليه دوربين مقابل در را خود بيمهابا دارد ، بازيگري
بين البته و بدهد كارگردان خواسته به تن و كند روحي
وجود تفاوت يك ((سينما سلام)) و ((ما روزگار)) دوم اپيزود
علاقهمندان خيل از خود ارزشمند فيلم در مخملباف.دارد
و گفتوگو با بلكه نكرد ، ابزاري استفاده سينما به
بهوجود بازيگري به علاقهمندان براي كه موقعيتهايي
واقعيت و سينما در حاكم مناسبات از واقعي تصويري آورد
خواب از را آنها و كشيد تصوير به را بود جاري كه تلخي
بسيار تاسف با بنياعتماد خانم اما.كرد بيدار خرگوشي خوش
كه جمهوري رياست كانديداتوري علاقهمند اين به كه نخواست
اين اگركند برخورد همدلي با است ، بازيگري به علاقهمند
زيادي سالهاي بنياعتماد خانم بايد شايد ميافتاد اتفاق
كه ناب اينگونه سوژهاي تا مينشست انتظار به را
ميكند ، بازگو دوربين مقابل را ودردهايش رنجها صادقانه
كه است اين است ، مطرح كه پرسشي حال هر به اما.كند پيدا
ما زمان و روزگار از روايتي واقعا ((...ما روزگار))آيا
?بيرحم و خودشيفته سينماي از بود تصويري يا بود
نظريان شاه مارگريت
پويانمايي تخصصي نشريه ((پيلبان))
است ايران در پويانمايي تخصصي نشريه نخستين عنوان پيلبان
مديرمسئولي و ((علمداري اميرمسعود)) صاحبامتيازي به كه
.شد منتشر ماه فروردين ((علمداري مهرداد))
زرينكلك ، دكتر از ديباچهاي آرمان ، يك تحقق بهار ، مقدم
قرباني هنر ديسني ، ويژهنامه انيميشن ، جاي به پويانمايي
مروري جديد ، نسل موسهاي سپتامبر ، يازده ماجراي سياست ،
ايران ، سينماي ناجي انيميشن پويانمايي ، جشنواره دو بر
خدمت در انيميشن و ميگيرد شكل انيميشن اسكار براي رقابت
به پيلبان شماره نخستين در كه است مطالبي جمله از آموزش
.است رسيده چاپ
نوشته آن سرمقاله در پيلبان سردبير ((فلاحيه كعبي احمد))
نميكنيم ، تلقي شخصي اقدام يك را پيلبان انتشار:است
منعكسكننده كه ميدانيم جمعي اراده يك تبلور آنرا بلكه
خود آرمان كه است هنرمنداني از دسته آن دوردست آرزوهاي
درواقع پيلبان ميكنند ، احساس تخصصي نشريه يك تحقق در را
.فراگير و جمعي آرماني.است آرمان يك تحقق
كشاند سينما به را تماشاگران سگكشي
اعلام گزارشي طي سينمايي معاونت مطالعات و تحقيقات مركز
و شناخت زمينه در پژوهشهايي سلسله خصوص در مركز اين:كرد
نظرسنجي به اقدام ايران سينماي تماشاگران بازخورد سنجش
روزهاي در جديد 1 عصر و فرهنگ سينماهاي در ((سگكشي)) فيلم
به نفر مجموعا 1058 كه نمود جاري سال ديماه و 4 2
جوانان آمار اين براساس كه دادند پاسخ پرسشنامه سئوالات
.ميداند تشكيل را فيلم بينندگان بيشترين ((3/74درصد
نظر از پاسخدهندگان فراواني حجم بيشترين نظرسنجي اين در
رده در و ((5/42درصد ديپلمههاست به متعلق تحصيلات سطح
.دارند قرار ((72درصد ديپلمهها فوق بعدي
زن آن درصد و 3/38 مرد درصد جنسيت 3/58 نظر از
نظر از و (ميباشد زن از بيشتر درصد مرد 20 پاسخگويان)
تماشاگران) متاهل درصد و 7/36 مجرد درصد نيز 5/58 تاهل
.ميباشند (است متاهل تماشاگران از بيشتر درصد مجرد 8/21
با 9/14 كارمندان و درصد با 9/39 دانشجويان آمار اين در
خود به را مطالعه مورد نمونه حجم بيشترين ترتيب به درصد
.بود داده اختصاص
درصد با 9/52 سينما جلوي فيلم پوستر و عكس همچنين
در تبليغ و داده اختصاص خود به را فراواني بيشترين
.دارد قرار بعدي رده در درصد با 9/14 تلويزيون
شهرت بينندگان ، درصد انجامشده 4/31 آزمونهاي طبق
اوليه انگيزه را هنرپيشهها شهرت و 9/19درصد كارگردان
نقد دليل به كه كساني) بودند كرده اشاره فيلم تماشاي
آن تماشاي به فيلم كارگردان شهرت و مطبوعات در فيلم
در سگكشي فيلم.(دارند بيشتري رضايت فيلم از رفتهاند
سيمرغ در 12 كانديدشدن از پس فجر فيلم جشنواره نوزدهمين
زن 2 دوم نقش بازيگري چهرهپردازي ، صحنه ، طراحي) بلورين
اول نقش بازيگر فيلمبرداري ، مرد ، دوم نقش بازيگر مورد ،
موفق (فيلم بهترين و كارگرداني فيلمنامه ، نويسنده مرد ،
،(رامينفر ايرج) صحنه طراحي بلورين سيمرغ دريافت 4 به
(جم رفيعي اصغر) فيلمبرداري ،(ارجمند داريوش) مرد دوم نقش
.شد (بيضايي بهرام) فيلمنامه ،
اكران در بيضايي بهرام ساخته ((سگكشي)) است ذكر به لازم
، تا 24/12/80 تاريخ 25/9/80 از تهران سينماهاي عمومي
.است داشته فروش ريال 3190104500
فجر جشنواره جنبي جوايز اهداي دبيرخانه
بهترين را آب روي خانه كرد8سازمان اعلام
كردند انتخاب ديني فيلم
اهداي چگونگي پيرامون متفاوت و مختلف اظهارنظرهاي پي در
توضيحات فجر فيلم بينالمللي جشنواره بيستمين جنبي جوايز
:شد اعلام مراسم اين دبيرخانه سوي از زير
چگونگي خصوص در متفاوتي نظرهاي گذشتهاظهار روزهاي در
بهترين انتخاب و جشنواره بيستمين جنبي مراسم جوايز اهداي
.شد منتشر مطبوعات برخي در ديني فيلم
و نداشته صحيحي مبناي شده ارائه اظهارنظرهاي متاسفانه
محترم داوران از خاصي تعداد سوي از و سلائق پايه بر صرفا
.ميگردد مطرح داوري هياتهاي در كننده شركت
براي ميداند لازم بيستم جشنواره جنبي مراسم دبيرخانه
غير و اصولي غير تحليلهاي از پيشگيري و اذهان شدن روشن
سوي از شده مطرح اظهارنظرهاي كه نمايد اعلام منصفانه ،
و كلي نظر و گرديده ارائه داوري هيات عضو داوران از برخي
عنوان به فقط فرد هر طبيعتا نيست ، داوري هياتهاي جمعي
ايشان شخصي نظر و ميدهد نظر داوري هيات اعضاي از يكي
.نيست و نبوده مربوطه سازمان داوري هيات كلي نظر لزوما
هيات سرداوران از ابتدا عزيزان اين كه بود اين بهتر شايد
مربوطه موسسه و سازمان داوري هيات نظرات جمعبندي كه خود
نظر اظهار به آنگاه و ميكردند سئوال داشتند عهده به را
.ميپرداختند
دوره اولين برگزاري از سال چهار:ميافزايد دبيرخانه اين
و ميگذرد فجر فيلم جشنواره در جنبي جوايز اهداي مراسم
اين تجارب از استفاده با اكنون مراسم اين برگزاركنندگان
پيش بهتر چه هر را مدني حركت اين ميكنند سعي دورهها
.برند
دوم سال سازمان ، داوري 7 هياتهاي اول سال در است گفتني
سازمان چهارم 15 سال در و سازمان سوم 13 سال سازمان ، 9
نشان رشد اين كه داشتهاند حضور فجر فيلم جشنواره در
برنامه اين در سازمانها مشاركت به علاقمندي ميزان دهنده
.است
اين با گزينشي صورت به مطبوعاتي دوستان از برخي متاسفانه
نظرات كه داوراني برگزيدن با و كرده برخورد مدني حركت
گفتگو به داشته جمع توسط منتخب فيلم با متفاوتي
.نميرسد نظر به منصفانه كه پرداختهاند
نهاد و سازمان مجموع 15 از كه است توضيح به لازم
نهاد يك نكرده ، شركت نظرخواهي در نهاد دو فقط شركتكننده
ترانه 15 من فيلم به نهاد چهار متروك ، ايستگاه فيلم به
آب روي خانه فيلم به ديگر موسسه و سازمان هشت و دارم سال
.دادهاند راي ديني فيلم بهترين عنوان به
منظور به و مطبوعات گرامي دوستان استحضار مزيد جهت
توسط كه انتخاب اين جلسه صورت مسئله اين صحيح انعكاس
به است شده تاييد و امضا داوري هيات هر محترم سرداوران
.ميگردد ارسال پيوست
:افزود بيستم جشنواره جنبي جوايز اهداي مراسم دبيرخانه
و آرا كردن مخدوش براي كه تلاشهايي ميرسد نظر به
سليقهاي برخورد صرفا ميگيرد صورت مراسم اين انتخابهاي
در شخصي مسائل نيست روا و است اشخاص با اظهارنظركنندگان
.شود داده دخالت مدني حركت يك
نوروز ويژه ((فيلم))
با صفحه در 194 نوروز 81 ويژه فيلم سينمايي ماهنامه
گذشت ، كه سالي در كشور سينماگر فعاليتهاي 180 بر مروري
.شد منتشر
سينماي گذشت ، كه سالي رويدادهاي مهمترين حادثههاي 80 ،
حماسه ، سقوط و ظهور موضوع ، يك پرونده حماسي ، - تاريخي
گفتوگوي حسرت ، بزرگترين موسيقي حرفه ، زيباترين سينما
فروش وضعيت به نگاهي كوروو ، پونته جيلو با اختصاصي
خيال ، سايه جهان ، به رو پنجرهاي سال 80 ، در فيلمها
فيلمهايي گذشته ، سال در سينمايي كتابهاي انتشار گزارش
سينماهاي پرده بر خارجي فيلمهاي نديدند ، را پرده رنگ كه
دنيا اين مال نفت ، بچههاي فيلمهاي نقد چهره ، تهران ، 10
در و روسي سالههاي هفت داستايفسكي ، سفرهاي بركت ، نيست ،
به فيلم مجله شماره اين در كه است مطالبي از عشق ستايش
.است رسيده چاپ
فرهنگي مراكز و سينماها تعطيلي
است نگرانكننده
سينما تعطيلي از لاهيجان شهرستان مردم از جمعي
.دارند گلايه شهر اين ((شهرسبز))
ورزشي فرهنگي ، فضاي كمبود به توجه با:معتقدند آنان
حمايت فرهنگي تهاجم با مبارزه لزوم و تفريحي و
ضروري سينماها شدن تعطيل از جلوگيري براي مسئولان
.است
:گفت زيبا هنرهاي رشته دانشجوي امكاني مصطفي
قبل كه است فرهنگي و توريستي شهرهاي از يكي لاهيجان
افزايش بهرغم.بود سينما چهار داراي انقلاب از
اخير سالهاي شهرطي اين سينماي دو شهر اين جمعيت
.است شده تعطيل
حالي در لاهيجان نفري هزار شهرستان 160:افزود وي
اشرفيه آستانه شهرستان كه بود سينما دو داراي
.است سينما فاقد نيز لاهيجان به شهر نزديكترين
توجه بدون كشور سينماي مسئولان:داشت اظهار وي
بيرويه افزايش با شهرستانها در مردم درآمد سطح به
.كردهاند ركود دچار را صنعت اين سينماها بليط قيمت
نبودن جذاب:گفت شيمي ارشد كارشناس آزادبر محمدرضا
به نگاهي نيم مردم شده باعث تلويزيون برنامههاي
فيلمهاي كمبود بليط ، گراني اما باشند داشته سينما
.است شده سينما به مردم مانعرفتن پرمخاطب و خوب
از مردم استقبال عدم ديگر سوي از:افزود وي
سينماها تعطيلي و كسادي باعث پرده روي فيلمهاي
با ميبايست كشور فرهنگي مسئولان:گفت وي.است شده
را فرهنگي بزرگ اينرسانه سينما صنعت از كردن حمايت
.ميكردند كمك بازسازي در
و ماهوارهاي امواج نفوذ:گفت خانهدار حسني مينا
بيشتر روز هر همسايه كشورهاي تلويزيوني شبكههاي
كسالتآور اغلب ما تلويزيوني برنامههاي اما ميشود
:افزود ويميكند دور خانهها از را شادي و است
اما است نشاط و شادابي نيازمند لطيف روحي با انسان
و شهرستانها در سرگرمكننده و تفريحي برنامههاي نبود
وي.است نگرانكننده هنري مراكز پيدرپي تعطيلي
فرهنگي مشكلات نكنند اقدامي اگر مسئولان:داشت اظهار
.شد خواهد جامعه گريبانگير
سينماي ((سبز شهر سينما)) مدير آصفي ايرج ديگر سوي از
دليل به سينما اين:گفت لاهيجان شده تعطيل تازه
تماشاگران كم استقبال و فيلمها فروش عدم ضرردهي ،
.است شده تعطيل
|