و ساز سازنده حيدري سعادت با وگو گفت
كودكان براي سازي
;دوم تاريك مبتكر
پرگهر مرز اي ايران اي
و ساز سازنده حيدري سعادت با وگو گفت
كودكان براي سازي
;دوم تاريك مبتكر
آن هم برخي كه ايراني ، موسيقي ويژگيهاي جمله از:درآمد
سازهايي فقدان ميشمارند ، ما موسيقي زمرهمعايب در را
.داشت نگه ثابت مدتي براي را آنها كوك بتوان كه است
ورزيهاي ذوق و ابتكارات دليل به كه "قنبريمهر" استاد
فراواني گرهگشاييهاي توانسته اخير دهه چند در فراوانش
و پرتلاش شاگردان از برخي تربيت با كند ، عرصه اين در
سعادت.كند ايجاد زمينه اين در جهشيرا توانسته مبتكر
را دوم يك كهتار است شاگردان اين جمله از دهكردي حيدري
كه كردهايم گفتوگويي زمينه اين در وي با.است ساخته
.ميخوانيد
به علاقهمنديتان چگونگي و خود هنري پيشينه از ابتدا *
.بگوييد سازسازي و موسيقي
پدرم نزد سال 1366 از.هستم شهركرد بهمن 1349 متولد 7 -
سال 1370 از و پرداختم سازسازي فن آموختن به حيدري احمد
و سهتار و تار سازنده مرادي فرمان آقاي نزد تا 1371
در.شدم مشغول سازسازي فنون تكميل به عشقي مرحوم شاگرد
آموختن به ساكت كيوان آقاي نزد سال يك حدود هنگام آن
و پرداختم موسيقي نوع اين با آشنايي حد در سنتي موسيقي
معرفي قنبري استاد به ماه 1373 مرداد در ايشان واسطه به
بهرهمند قنبري استاد محضر از همواره پس آن از شده ،
نزد ساز ، رنگ فنون كردن تكميل براي سال 77 در.شدهام
افشين آقاي و گيتار مشهور سازنده طهماسبي سياوش استاد
.شدم آشنا رنگساز ، مدرن فنون با آزادي
يك ديدگاه از و كرديد كار مهر قنبري استاد نزد سال چند*
ديديد؟ چگونه را وي كار شاگرد و هنرآموز
جديد سبك با قنبريمهر استاد نزد ماه 1373 مرداد از من -
را بسياري نكات استاد راه اين در و شدهام آشنا سازسازي
ابداع كه مهركاريرا بتوان شايد كه است آموخته من به
فراواناز سالهاي تجربه و سليم ذوق تبلور و استاد خود
.دانست آنها مهمترين از است ، استاد گرانقدر عمر
كوكي وضعيت به توجه با ايراني سازهاي كه معتقدند بسياري*
نظري چه باره اين در ندارند ، جهاني عرضه قابليت خود
از برونرفت براي را ابداعاتي چه مهر قنبري آقاي و داريد
دادهاند؟ صورت بنبست اين
سازهاي كه معتقدند بسياري كرديد اشاره كه همانطور -
برد ياد از نبايد اما ندارند ، مناسبي كوكي وضعيت ايراني
اين به را توجهها كه بودند قنبري استاد خود ابتدا كه
برخي دسته قديمي فرم بودند معتقد ايشان.كردند جلب نكته
.ميآورد بوجود اشكالاتي ساز كوك براي ايراني سازهاي
با را كمانچه سهتار ، تار ، سازهاي دسته قنبري استاد
كه بهگونهاي كردند اصلاح هرچهتمامتر ظرافت و زيبايي
نظر از نوازنده كار هم موردبحث ، اشكالات كردن برطرف ضمن
پيشرفت فني و تكنيكي نظر از هم و شد سهلتر كوك
استاد مثال براي.است گرفته صورت باب اين در قابلملاحظه
طرفين در گوشيها كه كردند ابداع سرپنجهاي سهتار براي
زيرا.است شده حذف شيطانك پشت پرده و ميگيرد قرار دسته
پرده اين به نيازي ديگر كه است بهگونهاي دسته خاص فرم
سرپنجه وارد زاويه يك با سهتار سيم چهار چه ، ندارد وجود
وجود نيز قديمي تارهاي سرپنجه در اشكال همينميشود
سرپنجه در كه را شيوهاي همان آن ، حل براي استاد و داشته
.بردهاند بهكار نيز تار براي رفته ، بهكار سهتار
بهگونهاي پيشتر كه را تار دسته استاد آن بر علاوه
شكل به ميشد ، ساخته دسته بالاي تا پايين از يكنواخت
معناي به تغيير اين كه درآوردند (مخروطي شيب) كونيك
كوك خوردن بههم از ، جلوگيري نوازندگي در بيشتر سهولت
.است جهاني استانداردهاي به تار فرم شدن نزديك و ساز
كه ميدانيد.است تنظيم قابل خرك ساخت استاد ابداع ديگر
پوست كشساني خاصيت كه آنجا از و است پوستي سازي تار ،
متغيري ميزان به متفاوت شرايط در هواست ، رطوبت از تابعي
خرك رفتن پايين يا بالا باعث موضوع همين و ميشود كشيده
و بخورد بههم ساز كوك كه ميشود موجب حالت اين.ميشود
مانع و بچسبد دسته روي بر سيمها مرطوب هواي در گاه
در كه ميدهد را امكان اين تنظيم قابل خرك.گردد نواختن
مانع و كرد تنظيم را دسته و سيمها ميان فاصله لزوم صورت
از عودنيز بربط ، قانون ، هارپ ، ضرب ، شد اشكال اين بروز
بدست آنها تمامي و نمانده پنهان استاد تيزبين ديد
.يافتهاند تكامل و شده اصلاح استاد هنرمندانه
چه و افتاديد دوم يك تار ابداع فكر به زماني چه از*
از پيش آيا برويد؟ ساز اين ساخت سمت به تا شد سبب خلائي
بود؟ داده صورت را كار اين كسي ما كشور در اين
حسين نام به خواهرزادهاي داراي من فروردين 1377 در 15 -
سهتار و تار او براي حسين ، تولد بدو همان از و شدم
خواهش ميدانستند موسيقي كه دوستاني از حتي و مينواختم
در حسين كه بود ترتيب بدينبزنند ساز حسين براي ميكردم
حتي و بشناسد را اطرافش سازهاي صداي ميتوانست ماهگي هشت
براي من انگيزه موضوع همين.ببرد نام را آن اجزاي تمام
قنبري استاد با را موضوع رو اين از ;شد يكدوم تار ساختن
يكدوم تار حال به تا كه گفتند استادگذاشتم ميان در
بسازي؟ تاري چنين ميخواهي چه براي پرسيدند و نساختهاند
تعجب با ايشان.دادم شرح برايش را حسين ماجراي هم من و
.بله:گفتم !بسازي ساز ميخواهي ماهه بچه 8 براي گفتند
خواستند من از و كردند استقبال پيشنهاد اين از هم استاد
راجع ايشان تا دهم انجام آن ساخت براي را لازم محاسبات
و ساخت جريان در كار اين انجام براي.دهند نظر آن به
راجع را سال تا 12 سن 6 با بچههايي نظر ساز ، اين تكميل
از ساز مختلف اجزاي به راجع را تحقيقاتي و خواستم آن به
توسط ساز گرفتن بدست نحوه دسته ، قطر دسته ، طول جمله
استاد نزد را ساز كه بار نخستين.دادم انجام...و بچهها
وقتي و است؟ سنگين كمي ساز كاسه چرا پرسيدند ايشان بردم
بچهها تا ميشود باعث كاسه وزن كه دادم توضيح برايشان
چپ ، دست به آمدن فشار بدون را ، ساز دسته بتوانند آسانتر
در.كردند استقبال ايده اين از دهند ، قرار مناسب زاويه در
تلاشهايي قبلا اگرچه بگويم بايد پرسشتان آخر قسمت پاسخ
شده ساخته سازهاي از هيچيك اما است شده زمينه اين در
همان به آنها دسته طول كه معنا بدان.نبودند استاندارد
.است شده ساخته چهارچهارم يعني نرمال سازهاي دسته اندازه
دارد؟ كاركردهايي و ويژگيها چه دوم يك تار *
ساز اين از ميتوان يكدوم تار زير صداي از استفاده با -
.جست سود مضرابي سازهاي اركستر در سپرانو صداي عنوان به
و شده بهرهگيري قنبري استاد سبك از ساز اين ساخت در
معمولي 5/2 شكل به ميتواند چهارچهارم تارهاي مانند
ابداعات از كه فلزي پردههاي با و اكتاوي يا 3 اكتاوي
.شود ساخته است ، قنبري استاد
ماه هفت حدود ساز اين ساخت در لازم محاسبات و طراحي براي
برخي.كردم صرف زمان ارديبهشت 1378 تا آبان 1377 از يعني
تا 39 ساز 5/38 اين دسته طول:از عبارتند ساز اين مشخصات
پنجه 5/13 طول سانتيمتر ، كاسه 21 طول سانتيمتر ،
نقاره 16 عرض و سانتيمتر كاسه 20 عرض سانتيمتر ،
كاسه نصب محل در دسته پايين عرض همچنين.است سانتيمتر
شيطانك 27 نصب محل در دسته بالاي عرض و ميليمتر 31
سانتيمتر 8/12(پوستخور) كاسه دهانه عرض.است ميليمتر
.است سانتيمتر 8(پوستخور) نقاره دهانه عرض و
برد كار به تار ساختمان در ميتوان ديگري تغييرات چه *
كند؟ استفادهتر قابل عموم براي را ساز اين كه
بسيار مطالعه به نياز ساز فرم در تغيير كه ميدانيد -
اطلاعاتكافي زياد ، زمان به نياز آن كردن متحول داشته ،
قنبري استاد كار در كه است عناصري اينها.نبوغدارد و
بتواند كسي هر داشت انتظار نميتوان و ميخورد چشم به
چندصدساله قدمت با سازي فرم در را تغييراتي چنين بسادگي
در قنبري استاد كه اصلاحاتي طرفداران اگرچهآورد بوجود
حك و فعلي فرمهاي در تغيير لزوم منكر آورده ، بوجود ساز
نيستند ، آوردهاند بوجود استاد كه جديدي فرمهاي اصلاح و
به و زمان شدن سپري به نياز نيز فرمها اين در تغيير اما
جان.دارد مختلف موقعيتهاي در آنها گذاردن آزمايش بوته
بلكه گرفت ، ناديده را زمان مقتضيات نبايد كه آن كلام
.بود نو فكر و مطلوب تغيير هرگونه پذيرش آماده بايد
پرگهر مرز اي ايران اي
"ايران اي" جاودان سرود سراينده"گلگلاب حسين" از يادي
، شعر:شامل هنري زمينههاي در آثاري با گاهي:درآمد
عام بين در كه ميشويم مواجه... و موسيقي نقاشي ، سرود ،
مثال عنوان به. برخوردارند خوبي اقبال از نيز خاص و
در ايرانيان كه است دهه چندين را "ايران اي " معرف سرود
ميكنند ، اما زمزمه خود با و ميخوانند مختلف مناسبتهاي
حتيمتاسفانه و بشناسد را آن سراينده كه است كسي كمتر
نميكنند موضوع اين به توجهي كمترين هم گروهي رسانههاي
زير مطلب.ميگذرند آن كنار از بدوناشارهاي معمولا و
"ايران اي" سرود سراينده ديدگاههاي و زندگي به دارد نگاهي
: همميخوانيم با "گلگلاب حسين" ياد زنده
حماسي - ميهني معروف شعر كه باشد ايران در كسي كمتر شايد
را ابياتش از برخي خود با يا و نشنيده را "ايران اي"
نوعي ميخوانيم ، را آن وقتي كه شعري.باشد نكرده زمزمه
و ايران به عشق ميزند ، موج آن واژهواژه در عشق و غرور
".هنر سرچشمه" آوازه و سربلندي از غرور
شعرها و داشت توانا دستي موسيقي زمينه در"گلگلاب حسين"
ميهني شعرهاي در. است سروده نيز فراواني مشهور تصانيف و
كه است مهربان مادري خاك ، بلكه مشتي نه ايران "گلگلاب"
.اوست براي جانفشاني آماده حال همه در او فرزند
موسيقي و "گلاب گل"
عرصه در او حضور ،"گلگلاب"وادبي علمي كارهاي از غير به
بهترين از يكي وي كه زيرا است ، توجه قابل بسيار موسيقي
-حماسي سرودهاي.است ايران تصنيفسرايان و ترانهسازان
موسيقي درعالم كارها ازماندنيترين بيترديد او ميهني
"موسيقي عالي مدرسه" اوليه شاگردان از يكي وي.است ايران
باعث علمي وموسيقي ايران سنتي موسيقي با او آشنايي.بود
رساله.باشد "موسيقي عالي مدرسه"ازمدرسان يكي تا شد
توسط عالي ، مدرسه شكلگيري آغاز همان در وي "صداشناسي"
.ميشد تدريس خودش
:ميگويد موسيقي عرصه در حضور پيرامونچگونگي "گلگلاب"
.كردم كار "وزيري محمدتقيخان كلنل" با را موسيقي..."
و رفتم كلنل كلاس به درسال 1303.ميزدم تار اول خودم
كه بودند كساني زمان آن در.ميكردم همكاري بااو بعد
هم چون من اماميساختند ترانه "كلنل" ساختههاي براي
مدت كلنل با توانستم بودم ، آشنا موسيقي نت با وهم شعر با
...ميساختم ميهني و حماسي سرودهاي بيشتر.كنم كار زيادي
"كلنل"براي"ليريك"كار چندتايي حماسي ، سرودهاي بجز
".عاميانه تصنيف تا چند و اپرت تا دو.ساختم
هم شعراي سرودهاي از "گلگلاب"حماسي سرودهاي بگوييم اگر
سرود.نيست گزاف يقينا است بالاتر سروگردن چند او عصر
پايدار" ،"ايران خاك" ، "آذرآبادگان" ،"ايران اي"جاودان
;ماندگارند هميشه كه است سرودهايي دست آن از "ايران
آهنگ و شد سروده بند سه در كه او "ايايران" سرود بخصوص
دلنشين ، باصداي و ساخت "خالقي روحالله" ياد زنده را آن
از يكي بيترديد.شد اجرا "بنان"مرحوم حماسي و مخملي
و "خالقي" ،"گلگلاب"مثلث سرود ، اين ماندگاري اصلي عوامل
محكم ستونهاي از مثلث اين ضلع هر كه است بوده "بنان"
.ميروند شمار به ما موسيقي
:ميگويد "ايران اي" سرايشسرود چگونگي درباره "گلاب گل"
سربازهاي.شد اشغال ايران (دوم جهاني جنگ)جنگ از بعد"
سال در روز يك.آمدند ايران به انگليسي و آمريكايي روسي ،
يك آمريكايي ، سرباز يك ميشدم ، رد هدايت خيابان از 1323 ،
انجمن به شدم ، ناراحت خيلي ميزد ، كتك را ايراني بقال
خالقي.كردم درست چيزي بياختيار.رفتم "خالقي"موسيقي
كه "ايران اي" معروف سرود همان شد ساخت ، آهنگ آن براي
".خواند را آن بنان
تحت بيشتر را حماسياش خودش ، سرودهاي گفته به "گلاب گل"
اهانت را كشورش مردم به آنها اهانت كه خارجي عوامل تاثير
اي"سرود آنها از يكي.ميسرود ميدانست ، خود به
حماسي سرودهاي بيشتر":ميگويد گلاب گل.است "آذرآبادگان
تحت هم آن.است "آذرآبادگان"سرود آنهاهمان از يكي.ساختم
و روح آن به باز بنان صداي و "بود خارجيها حمله تاثير
.بخشيد ديگر جاني
عبدالعلي باصداي "عشق زبان" مانند او ديگر تصنيفهاي
"دوست وصال" و بنان باصداي "بلبلمست" و "عشق ره" وزيري ،
روح از همه است ساخته "اصفهان پرده"در را آن وزيري كه
تكتك روي نظرش دقت و موسيقي بر "گلاب گل" تسلط و لطيف
.دارد حكايت آنها واژههاي
:ميگويد سنتي موسيقي روي بر فارسي شعر تركيب درباره وي
براي گاه ميشود ، ساخته عروضي اوزان اساس بر كه شعرهايي"
الفاظ با ميشوند مجبور نيست ، مناسب چندان ايراني موسيقي
ترانه مناسب و درست شكل به كلنل.كنند كم و زياد را آن
ميخواست كه بود كلنل طرف يك زمان آن در.داشت نظر
كارهاي همان كه عدهاي طرف يك و باشيم داشته علمي موسيقي
و بهار ملكالشعرا البته.ميساختند را معمول عاميانه
كار جداگانه ميرفتند ، را خود راه كه بودند هم داود ، ني
هم به كلنل تشكيلات.داشتند را خودشان روش و ميكردند
ديگري راه به موسيقي شد درست كه تلويزيون و راديو.خورد
".افتاد
سخن -وزيري محمدتقيخان -كلنل از كه هنگام "گلاب گل"
بزرگي آدم كلنل":است قائل خاصي احترام او براي ميگويد
كار ايراني موسيقي در تا 1320 سالهاي 1304 فاصله دربود
كار كه ديد بعد.كند تثبيت را آن ميخواست.بود كرده
حسابي آنجا و رفت فرنگ به سالي چهار سه است ، مشكلي بسيار
".كرد كار
و حماسي سرودهاي تصانيف ، ساختن بر علاوه "گلاب گل"
آثار و بود متبحر و صاحبدست هم ترجمه كار در تاليفات ،
"كارمن اپراي" منظوم ترجمه.دارد ترجمه زمينه در فراواني
ترجمه نمايش ، قطعه ز 50 ا بيش ترجمه و "فاوست اپراي" و
.اوست آثار ازجمله...و اشكانيان تاريخ
روز پربار زندگي سال از 86 بعد سرانجام "گلاب گل" استاد
تاريخ در يادش و نام.شتافت باقي ديار به اسفند 1363 دوم
تاريخ چونماند خواهد زنده پيوسته پرگهر مرز اين
چند پايان در.كرد نخواهد فراموش را خود اصيل فرزندان
:ميخوانيم هم با را "ايران اي"سرود از بيت
پرگهر مرز اي ايران اي
هنر سرچشمه خاكت اي
بدان انديشه تو از دور
جاودان و باشي پاينده
آهنم من خارهاي سنگ تو ار دشمن اي
ميهنم پاك خاك فداي من جان
پيشهام شد چون تو مهر
انديشهام نيست تو از دور
ما جان اين دارد ارزشي كي تو راه در
ما ايران خاك باد پاينده
جهانآراي عادل
|