7_ مستوفي خان حسنعلي خاطرات
نصرآباد زرويي ابوالفضل
مستوفي پروفسورحسنعليخان سر:از تقرير
پيشكار خان حسين ميرزا:از تحرير
احوالات پارهاي شرح
كتاب اين مطالعه سر بر و مينگري بنده اين خاطرات اوراق در كه عزيز خواننده اي
گذشته فرود و فراز در قدري به حقير اين زندگاني ;ميكني صرف شيرين عمر عبرتانگيز ،
خاطرات يادآوري از نه را بنده اين كه است ديده و داشته حضيض و اوج چندان و است
.مينشاند خاطرم بر غباري تلخ ، خاطرات ذكر نه و ميدهد دست سروري و بهجت شيرين ،
من ، نظر در كه آن حال است طولاني عمري شما ، چشم پيش در ساله ، اندي و صد عمر اين
.نيست بيش عطسهاي زندگي ، فرودهاي و فراز عليرغم
نيستند ديگر امروز كه كردهام خاطره ذكر و برده نام كسان بسياري از خاطرات اين در
.ميدرخشد بشري هنر و فرهنگ سياست ، تاريخ در نامشان ولي
درك و تصور ماورا و اسطوره سلك در را آنان درخشان ، ستارههاي اين دوستداران
متعجب كند ، نظر اظهار علاقهشان مورد شخصيت درباره كسي كه اين از و ميپندارند
آن حال ;كند خاطره ذكر بزرگان آن از كسي كه ميشود بيشتر وقتي اعجابشان.ميشوند
.بودهاند ملاقات قابل و يافتني دست زندگيشان ، سالهاي در شخصيتها اين كه
از فيالمثل و ميبرد نام خاص افراد برخي از خاطرات ، نقل حين در حقير اين كه اين
و اديسون ژيد ، آندره هيتلر ، بريتانيا ، ملكه برشت ، تسوايك ، اينشتين ، چون كساني
به التزام و ناچاري سر از كه وجهه ، كسب و فضل اظهار باب از نه ميكند ياد ديگران
بنده اين اصولا نه و است اعتبار كسب داعيه را حقير اين نه.است تاريخي دقايق ذكر
را عمر آفتاب و ميبينم كام به را خود همت منتهاي كه است نياز اعتباري چنين به را
to be or not) "نبود و بود" دغدغه "هملت" نمايش در را بزرگ شكسپير اگر.بام لب بر
.نيست سر در نيز اين حتي مرا است ، بوده سر در (to be
واضحات توضيح به بخش اين در را استادي حضرت كالانعام ، عوام كه دريغ دريغا]
حسنعلي سرپروفسور استادي حضرت ارجمند و فخيم موقعيت و شان كه كيست.واداشتهاند
سر معاصر ، تاريخ بزرگمرد اين و عظيم پديده اين تقريرات در و نداند را مستوفي خان
حضرت انزواطلبي و بياعتنايي نفس ، كف اگر دهد؟ راه دل به تشكيك و ترديد مويي
اين مردم نميشد ، ايشان درباره بزرگان كلام و خارجي آثار نشر و ترجمه مانع استادي
ملكه سوي از دوبار كه مردمي.ميدانستند قدر بيشتر را بزرگوار اين بوم ، و مرز
سوئد ، آكادمي در افتخاري عضويت علت به و شده مفتخر (Sir) "سر" لقب به انگلستان
نويسندهاي نام ذكر از است ، كرده نظر صرف نوبل ، جايزه دريافت نامزدي از بار پنج
برد؟ ميتوان بهرهاي چه پيكاسو ، چون نقاشي و تاگور چون شاعري تسوايك ، چون
از كمتر اينكه ذكر از است ، او نامي نام به جهان در جزاير مجموعه سه كه بزرگمردي
چه اوست ، به متعلق (امپايراستيت) متحده ايالات در متروكه بناي يك سهام درصد بيست
ذره.فرمايد هدايت راست راه به را ما تمامي خداوند كه اميد كرد؟ ميتواند فخري
zarooee@yahoo.com [پيشكار حسين ميرزا
;بيمقدار
|