نظاماداري با سياسي توسعه نسبت
از اعم زندگاني گوناگون امور در كيفي سطح بردن بالا از است عبارت توسعه:اشاره
راستا اين در بعدي گام اما و..و اداري و حقوقي ، اقتصادي سياسي ، فرهنگي ، اجتماعي ،
در فراگير پديدهاي به كه اداري نظام.است توسعه مختلف ابعاد متوازن درك اهميت
وشكوفايي توسعه جهت در ميگردد ، اطلاق جهاني دوم جنگ از پس اقتصادي -اجتماعي عرصه
نسبت در ميتوان را اداري توسعه اگرچه.دارد مقدماتي و زمينهها پيش به نياز خود
و سياسي توسعه ميان نسبت به صرفا حاضر مطلب ولي دانست ديگرتوسعه ابعاد با مستقيم
.ميخوانيم هم با.است پرداخته اداري نظام
انديشه و فرهنگ گروه
دوم جهاني جنگ از بعد به متعلق پديدهاي امروزه معناي به بوروكراسي يا اداري نظام
يك دوم جهاني ازجنگ بعد بويژه دولتها كه ميشود ناشي آنجا از پديده اين اهميت.است
برنامههاي دولتها علت همين به.بود توسعه كه ساختند خود پيشه را آرمان و هدف
دارند نياز ابزاري به طبيعتا توسعه انجام براي ولي ميكنند ، اجرا و تدوين توسعه
.است گرفته نام بوروكراسي يا اداري نظام ابزار اين.است نداشته وجود قبلا كه
عملي سازمان يك يا و جناح گروه ، يك طريق از و است ملي امر يك توسعه ديگر طرف از
را مردم مشاركت كه مكانيزمي آناست امكانپذير مردم مشاركت با فقط بلكه نيست ،
حكومت بين پلي عنوان به اداري نظام و است اداري نظام ميبخشد دوام و ميكند ايجاد
.ميشود تلقي مردم و
الگويي آن براي و كرده تئوريزه را حرفهاي بوروكراسي آلماني ، جامعهشناس وبر ماكس
را اختيار نوع سه وبر ماكس.است گرفته شكل اختيار اساس بر الگو اين.است كرده درست
:ميكند تعريف
;كاريزماتيك اختيار -1
;قبيله رئيس مانند سنتي ، اختيار -2
.قانوني -عقلايي اختيار -3
است ، توسعه هدف دنبال به كه جديد تمدن در و هستند قانون فراي اساسا اول ، شكل دو
از قانوني -عقلايي اختيار اما هستند ، فئودالي دوران به متعلق يعني ندارند ، جايگاهي
كارآمدترين ميگيرد ، مردم از را خود قدرت هم و منطقي هم است ، عقلايي هم كه آنجا
.كند فراهم را توسعه بستر ميتواند كه اختياراست شكل
ارتباط كه اصل دو به فقط ما كه است كرده طراحي اصل چند خود الگوي براي "وبر"
ناشي قانون از اختيار اول ، اصل پايه بر.ميكنيم اشاره دارد ما بابحث مستقيم
بر كه است چهارم اصل ديگر اصل.نيست مجاز ديگر اختيار نوع هيچ از پيروي و ميشود
دارد نياز كامل آموزش به كه است تخصصي حرفه يك بوروكراسي در امور اداره آن ، اساس
.برنميآيد آن انجام عهده از كس همه و
از بايد خطمشيگذاري كه است معنا اين به اداري ، بخش يا اجرا از سياست بخش تفكيك
گيرد ، صورت ادغام اداري مسائل و سياسي بخش بين اگر..شود تفكيك خطمشي اجراي
اداري نظام از ناخواه خواه حالت اين در.ميآيد بوجود تاراج سيستم نام به پديدهاي
.شد خواهد سوءاستفاده سياسي قدرت كسب براي
تئوري اين از بنابرايناست اختلاط همين از ناشي اداري فساد هرگونه است طبيعي
در.بيايند دست به صحنه در رقابت اثر در بايد سياسي سيستمهاي گرفت نتيجه ميتوان
(1).شوند نگهداري اداري درصحنه رقابت اثر در بايستي اداري سيستمهاي كه حالي
گونه اين ميتوان دولتي مديريت در را اداري اصلاحات نتيجهگيري ، چنين به توجه با
و تغيير جهت در يافتهاي سازمان كوشش:از عبارتاست اداري اصلاحات":كرد تعريف
مشيها خط اجراي در نظام كارايي و ظرفيت افزايش منظور به اداري نظام بهبود
.دولت وبرنامههاي
را ايران اداري و سياسي نظام وضعيت ميخواهيم حالا تئوريك و كلاسيك مقدمات اين با
بدون را منابع و كردهايم مشخص را توسعه برنامههاي دهه يك در مانمائيم بررسي
به ديگر عبارت به.كرديم توزيع ميكرد مديريت را منابع اين كه واسطي حلقه به توجه
نيز برنامه از قبل.نپرداختيم اصلا مناسب مديريتي نظام و كارآمد اجرايي نظام
با بيارتباط كاملا ما اداري نظام يعني.داشت وجود قانونگذاري در وضعيت همين
اداري نظام وضعيت به توجه بدون نيز توسعه برنامههاي و كرده حركت توسعه برنامههاي
چيز نوشتهايم ، چيزي يك.نكرديم اجرا را توسعه برنامه واقع در ما.است شده طراحي
.گذاشتهايم اهداف از انحراف را آن نام نهايت ، در بعدا و كردهايم اجرا را ديگري
به اصلا و گذرانده سر از را شگرفي تغييرات مدت اين طول در اداري نظام ;عبارتي به
به ارتباطي آمده ، بوجود اداري نظام در كه تغييراتي ولي است نمانده باقي سابق شكل
.است نداشته توسعه
.است دوري علي رابطه يك اداري ، نظام و توسعه بين رابطه (2)متخصصين ، از بعضي نظر به
كه لحاظ اين از.باشد هدف نميتواند اداري نظام كه شد اشاره.نيست خطي رابطه يعني
زيرساختها بهبود به منجر توسعه.ميشود اداري نظام تحول و اصلاح به منجر خود توسعه
و ميدهد توسعه حرفهايرا آموزشهاي ميدهد ، افزايش را نظام كارايي ميشود ،
و تحول خود نوبه به اينها.ميآورد بار به جديد نرمافزاري و سختافزاري سيستمهاي
و سيستمي رابطه يك رابطه ، اين كه بگوئيم اگر لذا.است اداري نظام سيستم در ارتقا
بهبود علل از يكي توسعه هم و باشد توسعه علت ميتواند اداري نظام هم كه است دوطرفه
.نگفتهايم نادرستي سخن اداري ، نظام توسعه و
اداري نظام دهيم؟ مشاركت نميتوانيم را مردم چرا كه است اين ميشود مطرح كه سوالي
از بلكه مردم ، از تنها نه نظام اين.مشاركتپذير نه و است مشاركتجو نه مشخصا ما
جريان.ميگيرد تصميم راسا خودش و نميگيرد مشاركت خودهم داخل كاركنان مجموعه
نظام در باورهايي رشته يك.است عقيم جريان يك نوعا ما اداري دستگاه در كارشناسي
و روشها مقررات ، قوانين ، تمام بر خود به خود كه است شده نهادينه ما اداري
.است افكنده سايه ما رويههاي
.است متفاوت برداشتها و ندارد وجود وفاق ما ملي اقتدار هرم بالاي درقسمتهاي
اقتضا را ديگري نوع اجرايي الزامات و ميكند اقتضا نوع يك ما جامعه عمومي فرهنگ
بستري در توسعه تصميمات چون اما كند ، پيدا توسعه جامعه ميخواهند همه لذا.ميكند
مستحيل خودش در را تصميمات بستر ، اين ميشود ، وارد نيست فعال توسعه به نسبت كه
.ميكند
درجهان اداري نظام اصلاحات زمينه در مونتگمري و كايدن بركمن ، مانند مشهوري افراد
سوم درجهان كه ميدهد نشان پژوهشگران اين تحقيقات.دادهاند انجام مطالعاتي سوم
در اداري نظام هدف ولي ميشود ، مطرح اداري نظام اصلاح موضوع نقاط ، ساير از بيش
اصلاح موضوع ميشوند ، بحران دچار كه وقت هر دولتها بلكه نبوده ، توسعه سوم جهان
.ميكنند مطرح را اداري نظام
در اداري نظام اصلاح در معمولا كه رسيدهاند نتيجه اين به خود مطالعات در عده اين
:دارد وجود هدف سه سوم جهان
ديگر طبقه به طبقهاي از قدرت انتقال منظور به كه كردن ملي مانند قدرت ، انتقال -1
.ميشود انجام
.قدرت تثبيت -2
گونه هر سركوب نهايت در و كودتا از پس جديد دولتهاي براي سياسي اقتدار كسب -3
.مخالفت و انتقاد
و ظرفيت افزايش دنبال به تاكنون سوم جهان در اداري اصلاح كه است داده نشان تجربه
كه نمود باور بايد و است نبوده توسعه برنامههاي اجراي براي اداري نظام كارآيي
طول در آن تحقق مراحل كه مدت طولاني ولي شدني ، و ممكن است امري اداري نظام در تحول
تئوري كارهاتبيين اين همه مقدمه اما است ، پيشبيني قابل توسعه ، برنامه دو يا يك
علت.نداشتهايم درست تئوري ما عملا تاكنون.است ايران اسلامي درجمهوري دولت
به خصوصيسازي به ديگر زمان در و ميكند دخالت امور همه در زماني در دولت اينكه
در.ندارد وجود دولت براي مشخصي تئوري كه است اين ميپردازد افراطي تقريبا صورتي
اساسي قانون مانند جامعه در حاكم حقوقي ارزشهاي اساس بر را دولت تئوري بايد ابتدا
حاكميت ، اعمال حيطههاي سپس و كرده مشخص مذهبي و ديني باورهاي و ارزشها و
اين به.كنيم تعيين تئوري آن مبناي بر را تصدي و برنامهريزي ، نظارت سياستگذاري ،
فراهم شود واگذار جامعه به بايد كه تصديهايي از بخش آن پذيرش زمينه تدريج به ترتيب
.ميگردد
خصوصي بخش براي دولت ، وسيع قلمرو واسطه به كه است اين عمده نگراني حاضر حال در
.شود عهدهدار بخش آن ميگذارد زمين كه را كارهايي دولت كه است نمانده باقي كارآمدي
اين به مجددي روحيه واقع در و گيرد انجام خصوصي بخش در بازآرايي يك بايد ابتدا
از خيلي مورد در جامعه در مسئوليت پذيرش براي را لازم ذهني آمادگي تا شود داده بخش
.كند پيدا ميدهد انجام دولت كه كارهايي
ساختار اصلاح و دولت كار قلمرو كردن مشخص و سوم برنامه براي دولت تئوري تبيين با
در حكومت شيوه ديگر ، نكته.باشد مرحله اين در اداري نظام اصلي تلاش بايد كشور كلان
ميدانند ، اعمالش مقابل در پاسخگو را مسئول مقام يك قوانين ، براساس وقتي است ، ايران
عمل جوابگوي ولي كند تفويض ديگران به را اختيارش داشت ، انتظار ميتوان چگونه
و غلط سخن شرايطي درچنين اختيار تفويض و تمركززدايي اصولا.باشد ديگران
.است بيمعنايي
.دارد وجود پارادوكس يا تعارض اداري نظام تئوريك مباني و سياسي نظام نظري مباني بين
پايه بر كشور اجرايي و اداري نظام كه گرفت صورت زيادي تلاش گذشته سالهاي طول در
و سترون ضابطه ، و قانون از گريز دليل به تلاشها ولي شود ، متحول تخصص و تعهد مفهوم
دلايل از يكي.نگذاشت برجاي اقتصادي توسعه برنامههاي در مثبتي آثار و ماند عقيم
بر مبتني نظام در عملكردها سنجش براي معياري و ملاك هيچگونه كه بود آن ماندن عقيم
.داشت همراه به را اجرايي نظام در افزايي ابهام برآن ، تاثير و نداشت وجود تعهد
احساس متخصصان و گذاشت تضعيف به رو خواهي مسئوليت و كار تقسيم اينكه نتيجه
نتيجه.كردند رها را اداري نظام آنها از توجهي قابل بخش سرانجام و كرده بيهويتي
يا تعارض اداري نظام تئوريك مباني و سياسي نظام نظري مباني بين كه مادامي اينكه
.ميشود خنثي و بياثر زمينه اين در بهبود براي راهحل نوع هر دارد ، وجود پارادوكس
.نيست فرصتها و منابع اتلاف جز چيزي تلاشها حاصل
دارد ، وجود اداري نظام و سياسي نظام بين ذاتي تعارض اين كه مادامي ميرسد نظر به
كاملا هم جهاني رقابت صحنه در ماندگي عقب اين آثار و است نيافتني دست بهرهبرداري
جز حاصلي افغانستان و مركزي آسياي در ما تجربه و عملكرد كه همانطور.است مشهود
اين حل اداري ، نظام تحول و اصلاحات در اگر ميرسد نظر به.است نداشته منابع اتلاف
.بود نخواهيم شاهد را اساسي تحول هيچگونه قطعا شود ، گرفته ناديده تعارض
اجرا قابل سالاري شايسته و كارآمدي نظام باشد ، نداشته وجود سياسي امنيت كه مادامي
سياسي مستحكم نظام ابتدا كنند ، ايجاد توسعه توانستهاند كه سيستمهايي اكثر.نيست
يك و مردم مشاركت زمانيكه تا و است ملي و مردمي كار يك توسعه.كردند ابداع را
امر باشند نداشته خاطر تعلق آن به افراد و باشد نداشته وجود فراگير سياسي نظام
.نيست امكانپذير توسعه
انتقاداتي عليرغم نداشتهايم ، توسعه انتظار تاكنون اداري نظام از ما كه آنجايي از
كرده عمل خوبي به ميرفته انتظار نظام اين از كه آنچه ميشود ، اداري نظام به كه
اين در دهيم ، انجام اداري نظام در را سياسي تشكلهاي كار بخواهيم اگر زيرا است ،
در نه و ميگيرد قرار قدرت صاحبان اعتماد مورد افراد اختيار در بالا مشاغل صورت
استخراج ضمن تا باشد داشته وجود جامعه در تشكلهايي بايد.مستقل متخصصان اختيار
.دهد ارائه حل راه عقلايي ، روشهاي از استفاده با اشكالات ،
.نميآيد بيرون كسي جيب از جديد جامعه حلهاي راه و است تحقيق مستلزم راهحل ، دادن
پذيرفته را خطا و آزمون و اندازهگيري و علم مشروعيت كه است جامعهاي جديد جامعه
و الگوسازي به دست تحقيق از پس تا ميخواهد اطلاعات ابتدا در جديد جامعه.است
.باشد انتقادپذير كه باشد داشته را تحقيق تحمل ميتواند نظامي.بزند فرضيهسازي
اول كند ، تغيير اداري نظام است قرار اگر بنابراين.است انتقادپذيري مستلزم تحقيق
قرار محقق اختيار در را اطلاعاتش كه كند قبول و شده انتقادپذير اداري ، نظام بايد
.داشت حل راه انتظار نميتوان بسته اداري نظام يك از ديگر عبارت به.دهد
حركت باز نظام سمت به سرعت به اداري نظام باشد ، قرار اگر كه است اين بعدي سوال اما
است؟ آن پاسخگوي كسي چه آنگاه ميريزد ، برهم قدرت موازنه صورت آن در كند
وجود باز سيستم سوي به اداري نظام حركت براي مختلفي سازوكارهاي و راهكارها چند هر
آيا بنابراين.است خورده گره فعلي سياسي ساختار با نظام اين كه گفت بايد ولي.دارد
سرعت با كه باشد قادر اداري نظام محدوديت ، همه اين وجود با كه بود اميدوار ميتوان
.كند حركت باز سيستم يك طرف به لازم
اداري نظام اصلاح.دارد وجود راهكارهايي گفت بايد مختصر و كوتاه جمعبندي يك در
و پياده خوبي به را توسعه سازماندهي طرح نميتوان فعلي ، وضعيت اين با و دارد ضرورت
نظام و باشد داشته ظرفيتسازي و كارآيي بايد اداري نظام رفته هم روي.كرد اجرا
ايجاد اداري نظام در را لازم تحرك و آورد فراهم را تغييرات اين بايد كه است سياسي
.كند
به است بوده اندازه از بيش تاكنون اداري نظام در سياسي نظام دخالت كه معتقديم ما
بايد سياست.است داده دست از زيادي حدود تا را خود تواناييهاي اداري نظام كه طوري
نظام در اندازه از بيش دخالت از و كند تنظيم و تدوين خود براي جداگانهاي نظام
تخصصي ، تشكلهاي ايجاد با بايد همزمان.بردارد دست سياسي قدرت كسب براي اداري
.ساخت آماده و هموار اداري نظام اصلاحات براي را راه مردمي ، و عملي تحقيقاتي ،
بهرامزاده حسينعلي
:پانوشتها
ص 8"توسعه دستاورد يا عامل اداري نظام تحول" -ماه آبان شماره 87 /تدبير -1
ميزگرد شماره 87 ، تدبير نفت ، صنعت دانشگاه علمي هيئت عضو ميرزايي ، كرم..ا -2
ص 11 اداري ، نظام تحول
|