فوتبال جادوي
فوتبال17 جذاب داستانهاي
جهاني جام تاريخ

فوتبال جادوي
نقش همسان فوتبال مسابقه يك در مذهبي آئين نقش آفريقا در فوتبال عاشقان اكثر براي
است انكارناپذير توپ
فريدمن گرايم
آران:ترجمه
سياه قاره در فوتبال و جادوگري تلفيق
ميكند گزارش ارواح رابراي
مسابقه جريان شامان يك
آبيجان به سفر براي بايد جنوبي آفريقاي "سووتان" تيم كه زماني و سال 1995 در
اك آس" برابر آفريقا قاره قهرماني جام نهايي ديدار برگزاري و عاج ساحل پايتخت
.افتاد زبانها سر بر فوتبال جادوي ديگر بار ميشد ، آماده "ميموسا
2 مساوي نتيجه با خود زمين در را رفت ديدار دريايي دزدان به ملقب "سووتان" مردان
تيم مقابل آبيجان در برگشت ديدار در ميدانستند و بودند برده پايان به "2-
"!جادوگري":داشت وجود شانس يك هنوز البته.ندارند شانسي هيچ "ميموسا" قدرتمند
در فوتبال ، زمين در تمرين جاي به "سووتان" بازيكنان متوالي روز چند براي
فرو بودشان آكنده سحرآميز معجوني با قبيله "شامان" يا جادوگر كه مخصوص حوضچههاي
.پرداختند جادويي اوراد زمزمه به "شامان" با همصدا حال همان در و رفتند
.كردند سفر آبيجان به سپس و كرده سپري منوال بدين را روز چند آنها
مجبور رختكن از شدن خارج هنگام را بازيكنان "سووتان" سختگير جادوگر استاديوم ، در
حال همان در و مانند امان در شدن افسون از تا كنند حركت راهرو چپ سمت از كه كرد
صدا به با.شوند زمين وارد صف به "آئينزار" شبيه حركاتي با تا ساخت وادار را آنها
تاريخ مسابقات يكطرفهترين از يكي و افتاد عجيبي اتفاق بازي آغاز سوت درآمدن
زمين در همگي و كرده قبضه را ميدان عاج ساحل مردان.گرفت شكل آفريقا فوتبال
.دادند انجام ميخواستند كه كاري هر آنها بودند زده خيمه جنوبيها آفريقاي
چپ از و ميشدند شليك دروازه سمت به ديگري از پس يكي ميموسا مهاجمان مهلك ضربههاي
بيرون كمي فاصله با يا توپها اين اما ميباريد توپ "سووتان" دروازه روي راست و
و بازيكنان بدن به تصادفي شكل به يا و ميخوردند دروازه تير به يا ميرفتند
.مينمودند اصابت "سووتان" دروازهبان
و بود جريان در روال همين با هفتاد ، مسابقه دقيقه تا كه بازي اول نيمه طي تنها نه
توپ هم بار يك حتي اما بود گرفته قرار عاجيها ساحل حملات آماج زير سووتان دروازه
.نكرد عبور آن خط از
بازيكن تنها "سيخوزانا جري".شد كامل شگفتي بازي پايان به دقيقه بيست فاصله در
توپ - ميكردند دفاع نفر با 9 آنها كه چرا - نبود تيم مدافعين زمره در كه سووتان
تن دو اما شدند غافلگير ميموسا مدافعين كرد فرار و برداشت بادآورده موقعيتي طي را
توپ گرفتن براي دو هر كه زماني درست اما برسانند جري به را خود توانستند آنها از
يكديگر در نگونبخت مدافع دو آن كه شد سبب جري فريبنده حركت بردند يورش او سوي به
اين.حريف دروازهبان و بود سووتان مهاجم آن از پس.شوند برزمين نقش و بخورند گره
وارد و گذشت دروازهبان دستان فراز از عجيب شكلي به جري آرام و مواج ضربه هم بار
.داشتهاند نگاه دور گلر دستان از را توپ اين ارواح گويي شد ، دروازه
فوتبال مسابقه يك حاشيه در جادوگري آئين اجراي مشغول " موتي" يك
در اما شد چندان دو تساوي گل به رسيدن براي ميموسا حملات آتش باقيمانده دقايق در
معتبرترين كه بودند سووتان دريايي دزدان اين و نشد حاصل نتيجه در تغييري هيچ نهايت
عجيب هم شايد و مضحك پيروزي اين.ربودند حريف خانه از را سياه قاره قهرماني جام
دنبال راديو يا تلويزيون طريق از را بازي كه خرافاتي آفريقايي ميليونها براي
"!كارند مشغول جادوگران":كه نداشت اين جز مفهومي ميكردند ،
روي سياه قاره در فوتبال جادوي حولوحوش كه اتفاقاتي از بود نمونهاي تنها اين
مختلف نقاط در كه - مذهبي آئين نقش آفريقا در فوتبال عاشقان اكثر برايميدهد
نقش همسان فوتبال مسابقه يك در - ميشود خوانده "بو" يا و "موتي" ،"جوجو" آفريقا
بازيكنان همانند آفريقايي ي"شامانها" يا و "زارخوانها".است انكارناپذير توپ ،
طلسم تا گرفته خودي بازيكنان در مضاعف انگيزش ايجاد از را متنوعي تكنيكهاي فوتبال
.ميكنند اجرا حريف بازيكنان كردن
قبايل از را آنها ردپاي و نيستند فوتبال به منحصر جنبلها و جادو اين البته
سايه زير در فروش طلسم فروشگاههاي تا گرفته توگو در "دوسوا آكه" بدوي و بتپرست
حتي و معجونها طلسمها ، .كرد مشاهده ميتوان ژوهانسبورگ ، مدرن آسمانخراشهاي
دامنههاي و ميآيند دست به حيوانات و گياهان از عمدتا آفريقا در جادويي داروهاي
ضمادهاي به ميتوان مثلا كه ميگردند شامل را استعمال نحوه و كيفيت جنس ، از وسيعي
معجزهگر دست" نام تحت كه كرد اشاره ميمون دست گوشت با شده آميخته گياهي شفابخش
.ميشوند فروخته "ميمون
تخديرهاي به ديگر برخي و دارند اعتقاد روح قدرت به فوتبال بازيكنان از بسياري
و جنوبي آفريقاي ملي تيم سابق كاپيتان مشهور ، "رادبه لوكاس"ميآورند روي رواني
بر حاكم فلسفه نميتواند مسيحياش اعتقادات عليرغم انگلستان ليدزيونايتد باشگاه
".هستند ما سنت از بخشي آئينها اين":كند رد كاملا را اجدادياش و آبا آئين
"سيفو" مثلا.استثنايي كاملا مواردي در البته دارند ، اعتقاد جادو به هم بعضيها
موثر مواقع بعضي در را جادو - جنوبي آفريقاي تيم يك - "كايزر" دروازهبانان مربي
"!ميآيد كار به":ميگويد اطمينان با و ميداند
بيرونميكنند فوتبال زمين رااز ارواح صدا و سر ايجاد با آفريقايي جادوگران
زمين ، در نه البته":ميداند خوبي به نيز را جادوگري از استفاده محدوديت او البته
ما دروازهبان بالوي برايان وقتي مثلا.ميآيد كار به دروازه درون در فقط جادو
قرار دروازه عمودي تيرهاي از يك هر كنار سياه كيسه يك كند آغاز را بازي ميخواست
قبل سياه گربه يك روز يك اما.بگذرد او از توپ كه بود محال ديگر وقت آن و ميداد
طلسم كردن پوچ براي مردم اگر.شد بياثر برايان جادوي و گذشت دروازه خط از بازي از
طلسم آن كند ، پيدا را تو جادوي كسي يا بياورند روي "شامان" يا "موتي" يك به تو
"!ميدهد دست از را اثرش ديگر
روحيهبخشي عوامل يا و مقطعي اتفاقات توجيهكننده بيشتر سيفو حرفهاي اين گرچه
نميتوانند ولي كنند جلوه "جادوگري" شكل به عموم نظر در ميتوانند كه هستند
كه چراكنند ثابت بلند نسبتا زماني مدت در را فوتبال و جادو ميان موثر رابطهاي
و بيوقت و وقت تكرار نه است پديده آن شدن پذيرفته اصلي شرط پديده ، يك پايداري
.آن تضمين بدون
اين براي اعتباري هيچ هم آفريقايي بازيكنان از عمدهاي بخش كه نماند ناگفته البته
تنها موثر نتيجه ميكنند احساس اروپاييها همانند هم آنها.نيستند قائل خرافي رسوم
اراده قدرت و استعداد اين نهايت در و ميشود محقق تيم يك اعضاي برتري اثبات با
يك فرانك.طبيعي مافوق نيروهاي نه ميزند رقم را نتيجه كه است تيم يك بازيكنان
درك عدم آن اصلي علت و ميبازد تيم مواقع بعضي":ميگويد او است تحصيلكرده بازيكن
".همين فقط ;است مربي و بازيكنان ميان متقابل
كرد؟ خواهد ايجاد اروپايي اصل در ورزش اين در عطفي نقطه فوتبال جادوي حقيقتا آيا"
عمليات به":ميگويد و ميدهد منفي پاسخ سوال اين به فوتبال ، هوادار يك "امفو"
".كنند باور را خودشان بايد بازيكنان آن ، جاي به.شود داده پايان بايد جادوگري
اين به ديگري زاويه از مسيحي سفيدپوست يك عنوان به كامرون آلماني مربي "شافر" اما
مسابقات ميزبان زيمبابوه ، حذف از پس كامرون شيرهاي پيش ماه سه حدودمينگرد رسوم
دروازهبانان مربي فينال بازي روز در و رسيدند فينال به آفريقاي 2002 ملتهاي جام
تا كرد ، سعي كامرون گذشته بازيهاي همانند بود گرفته لقب نيز تيم جادوگر كه تيم
شكست انتقام داشت ماموريت كه پليس اما.بزند جادويي حركات به دست بازي آغاز از قبل
اين و كرد بازداشت جادوگري ممنوعه عمل جرم به را او بستاند كامرونيها از را ملي
آزادي از پس نهايت دربرانگيخت را آلماني شافر حتي و كامرون بازيكنان خشم كار
در كامرون سبزهاي تا دهد انجام را خود ساحرانه اعمال شد موفق او "جادوگر جناب"
.شوند سياه قاره قهرمان فرانسوي "ميتوي" رهبري به قدرتمند سنگال با نزديك جدالي
ميبينم وقتي اما ندارم جادو و سحر به اعتقادي خود من":ميگويد باره اين در شافر
آن از ميشود بازيكنانم ميان در انگيزه ايجاد و رواني آرامش باعث رسمورسوم اين كه
كه بخواهم كامرونيها از نميتوانم ولي هستم اروپايي يك منميكنم استقبال
جز نتيجهاي كار اين.بگيرند ناديده بودهاند پايبند بدان سالها كه را سنتهايي
".داشت نخواهد شكست
فوتبال ميان گريزناپذير مقايسهاي به دست تا واميدارند را ما نظرياتي چنين
.بزنيم اروپايي آكادميك و مدرن ظاهرا فوتبال و آفريقايي جادوي و سحر با آميخته
"دارند؟ را خودشان خرافي باورهاي هم اروپائيان آيا"
ما چرا ندارند آنها اگر":ميگويد پاسخ در آفريقايي تازهكار مربي يك "ملنگ ايتو"
"باشيم؟ داشته بايد
آيا اما.است نكرده سرايت اروپا تا آفريقاييها خاص رسوم.است درست او حرف بله ،
ندارند؟ را خود خاص "خرافههاي" يا "جو - جو" اروپايي بازيكنان
گردن به طلسم و تلسيت و گردنبند كه ميشناسيد سفيدپوست حرفهاي بازيكن چند
گوشوارههاي يا دست بر شده تبرك دستكش و انگشتر و قيطان يا و باشند نداشته
و اوراد پنالتي ضربات از پيش يا بازي از پيش يا و باشند نداشته گوش بر خوششگون
.نكنند زمزمه لب زير را علاقهشان مورد ادعيه
سروسينه زمين به ورود از پيش اروپاييها كه نديدهايم هم با بار چند و چندين مگر
و ميگويند سخن خود با گل رساندن ثمر به از پس يا و ميكنند صليبباران را خود
درميآورند؟ اجرا به رقصگونه و نمايشي حركات
"دارند؟ آفريقاييشان مدلهاي با چنداني تفاوت باورها نوع اين آيا"
فوتبال17 جذاب داستانهاي
ويليامز راس
راهبر آرش:ترجمه
وكيل يا كارگزار دلال:هفتم فصل
قرارداد بپردازد پوند ميليون يك بيشامپ انتقال براي شد حاضر وستهام آنكه از پس
اين خريد از نيز وستهام ظاهرا و ميرفت پيش خوشي و خير به چيز همه.شد تكميل
.بود خشنود و راضي بازيكن
تماس وستهام به انتقالش واسطه اسميت فيل با بيشامپ بعد روز چند ظهر از بعد اما
به آنها باشگاه.كنم بازي سويندون براي دارم دوست.شد عوض من تصميم":گفت و گرفت
".است نزديكتر من خانه
براي وستهام با همكاري.ندارد امكان":گفت جواب در بود ، خورده جا شديدا كه اسميت
تيم يك سويندون اما ميكني ، بازي برتر ليگ در حاضر حال در تو.است سودمندتر تو
نصيحتهاي با نفر دو اين مكالمه ".توست صلاح به وستهام در بازي.است اولي دسته
خودش هم باشگاه در او ناراحتيهاي.نداشت خوبي احساس بيشامپ اما گرفت ، پايان اسميت
به.نبودند خوشحال وستهام در او حضور از نيز همبازيهايش آن تبع به و داد نشان را
.ميكرد شركت وستهام تمرين از پيش برنامههاي و عمومي جلسات در كمتر او خاطر همين
اسكاتلند در تفريحي آمادگي اردوي يك برگزاري براي وستهام همراهي از حتي بيشامپ
تمام در نيز بيشامپ و كردند كار اين به مجبور را او باشگاه مسئولين.كرد خودداري
.ميماند اتاقش در ظهر فردا تا و ميرفت اطاقش به ديگران از زودتر اردو مدت
آكسفورد در كه آلن با بيشامپ اين كه شدند متوجه نيز وستهام هواداران رفته رفته
آن از پس.ميكرد بازي انتظار از بدتر خيلي او.دارد فرق خيلي ميكرد بازي
را بازيكن اين كه كردند اعلام رسما آنها.كردند اعتراض به شروع هواداران
و رسيد اوج به (Southend) ساوتاند مقابل بازي در اعتراضها اين.نميخواهند
.كردند او به اشيا پرتاب به شروع هواداران از عدهاي
با هم اسميتكرد صحبت مورد اين در و گرفت تماس اسميت با مجددا وستهام باشگاه
.بود مثبت مكالمات اين نتيجه.گرفت تماس بيشامپ علاقه مورد باشگاه سويندون ، مسئولين
پيشنهاد آنها.ميكرد علاقه ابراز بيشامپ داشتن اختيار در براي هم هنوز سويندون
با بود گرفته وستهام از بيشتري پول كه بيشامپ اما.كردند اعلام مجددا را قبليشان
پيشنهاد پذيرفتن براي را بيشامپ نظر شد موفق اسميت بالاخره !نكرد موافقت مبلغ اين
اما.شد ملحق تيم اين به سويندون پيشنهاد پذيرش از پس بيشامپ.كند جلب سويندون
اسميت فيل بين اين در !بازگشت سابقش تيم آكسفورد به مجددا او كه نكشيد طولي
شغل اين ظاهرا.بود انداخته خطر به را اعتبارش كه بود فوتبال مشهور كارگزار
.نيست پردرآمد و آسان هم آنقدرها
اردو:هشتم فصل
قطعا است ، كدام حرفه اين قسمت جذابترين كه بپرسيد فوتبال بازيكن هر از اگر
ميشود برگزار ديگر كشورهاي در كه توريستي و تفريحي اردوهاي از آنها از بسياري
انجام فوتبال بازيكنان روحيه بردن بالا منظور به عمدتا اردوها اين.گفت خواهند
ديگر كشورهاي تيمهاي ديدار به فوتبال تيمهاي اردوها اين در معمولا.ميشود
.داشت خواهند تفريح و شادابي از پر زمانهايي آنها نيز ديگر اوقات در.ميروند
باعث مدتها تا ميآيد پيش بازيكنان براي اردو يك طول در كه اتفاقاتي معمولا
خواهد كمك آنها روحيه تقويت به نيز خاطرات يادآوري و بود خواهد آنها خنده و تفريح
.كرد
اتفاقات بروز باعث و ميشود خارج عادي مرز از شوخيها و تفريح اين گاهي البته
به كه هستند كساني جمله از انگليس ويمبلدون تيم بازيكنان.ميشود نيز عجيبي
از بردن لذت و تفريح براي آنها.معروفند اردوهايشان در غريب و عجيب رفتارهاي
از بسياري در مثال طور به.مينهند فراتر را پا نيز قانون دايره از گاهي اردويشان
به بازيكنان است ، حركت در خيابان در بازيكنان حامل اتوبوس وقتي ويمبلدون اردوهاي
رانندگي حين در صدا و سر با آنها.ميكنند رانندگي حين در كمك پيشنهاد راننده
منوال همين به اوضاع هم اتوبوس كردن پارك هنگام درميزنند برهم را راننده آرامش
پارك درستي به اتوبوس تا ميكنند راننده راهنمايي به شروع جدي حالتي با آنها.است
ديوار به را اتوبوس راننده تا ميكنند كاري آنها است شوخي يك آغاز اين اما.شود
آلمان در تيم اين بازيكنان ديگر يكبار.نمايد متوقف را آن شكل بدترين به تا بكوبد
كه بودند شده مستقر ساختماني در آنها.شدند خودشان براي تفريح البته و دردسر باعث
آنها به ساختمان خدماتي كارمندان از يكي.داشتند حضور نيز آلماني سربازهاي آن در
معني.كنيد تخليه را ساختمان سريعتر چه هر شنيديد را خطر آژير صداي وقت هر":گفت
".داده رخ آتشسوزي كه است اين آژير اين
آنها خود فقط و كردند نگاه هم به همگي ويمبلدون بازيكنان حرف اين شنيدن از بعد
بازيكنان تمام.شد طرح نقشهاي سرعت به.ميگذرد ذهنشان در چيزي چه كه ميدانستند
نقشه آنها.فاشانو جان نام به نفر يك جز به بودند مطلع نظر مورد نقشه از ويمبلدون
...بودند كرده طرح تفريح و خنده براي جالبي
جهاني جام تاريخ
1_ هفتم جام
Chile 1962
كشور اين اما بودند ، ريخته هم به كاملا را شيلي متوالي ، زلزلههاي چه اگر
تا و داشتند بالايي كيفيت بازيها حال اين با.شد انتخاب ميزبان عنوان به نهايتا
.نزد دم فقر و بدبختي از هيچكس كه گرفت فرا را شيلي چنان فوتبال تب پاياني ديدار
بازي به نتوانست ديگر و شد مصدوم برزيليها بازي دومين در فوتبال ، سلطان پله ،
.شد سهيم برزيل قهرماني افتخار در سر آخر كه هرچند بپردازد
در كه _ "كاتاناچيو" دفاعي سيستم از نسخهبرداري با اروپايي تيمهاي دوره اين در
از را پربرخورد و خشن بازيهاي _ بود شده مطرح بار نخستين براي ايتاليا اينترميلان
با ضدفوتبال پيشرو عنوان به ايتاليا ملي تيم ديدار بهخصوص گذاشتند نمايش به خود
پليس و شدند اخراج ايتاليايي دو شد معروف "سانتياگو نبرد" به كه شيلي ، ميزبان كشور
و لگد و مشت شدن بدل و رد از مانع تا كند قبضه را ميدان وسط مدتي براي تا شد مجبور
.شود تيم دو بازيكنان توسط اشيا پرتاب
احساس چندان سلطان كمبود گارينشا بودن با و كرد پله جايگزين را آماريلدو برزيل
مات نهايي يكچهارم مرحله در را انگلستان يكتنه كوچك پرنده به ملقب گارينشا.نشد
در.شد برزيليها براي پرگل نتيجه يك از مانع بنكس گوردون درخشش گرچه كرد مبهوت و
گل دو زمين از اخراجش از پيش و درآمد پرواز به دوباره "كوچك پرنده" نيمهنهايي
.رساند ثبت به برزيليها براي حساس
را كمونيزم حكمفرمايي از پس دوران كه چكهابرخورد چكسلواكي به برزيل فينال در
بدينجا تا شوريف ژيلهلم دروازهبانشان خارقالعاده درخشش لطف به ميكردند تجربه
يك بر سه برزيل كه شد سبب پاياني بازي در شوريف اشتباهات اتفاقا اما.بودند رسيده
.گردد پيروز چكسلواكي مقابل
از پس و كرد گلزني پياپي فينال دومين در جامجهاني 58 از باقيمانده ستاره واوا
.زدند را بعدي گلهاي آماريلدو و زيتو او
هفتم جام اسطورههاي
برزيل از (831933) گارينشا
شكاري باز" پرتغالي تلفظ از استعاره با بود او رايج لقب حقيقت در كه گارينشا نام
كنارههاي در ظرافت با توام و انفجاري حركات خاطر به و ،"گارينشينيا" يعني "كوچك
...بود شده نهاده او بر زمين
|