منتقد نگاه
نميكشم تماشاگر بهرخ را تصوير
نيستند من دغدغه تنها زنان
23-لينچ زبان از لينچ

منتقد نگاه
اجتماعي سينماي در جسارت مرگ
ايران سينماي در مرد و زن ارتباطي چالشهاي
اكبري مينا
شكلگيري در موثر و مهم عوامل از يكي همواره مرد و زن ميان ستيزههاي و برخوردها
مهم آثار از بسياري ارتباطي چالش اين بدون و است بوده دراماتيك و داستاني هنرهاي
به آغاز همان از نيز ايران سينمايبگيرند شكل نميتوانستهاند جهان نمايشي و ادبي
.است گرفته بهره ارتباط اين از جذابيت و كشش ايجاد قصد
شكل مشروعترين و سنتيترين در مرد و زن بين ارتباطي درگيريهاي اين گذشته در
فيلمفارسيهاي اغلب و ميرسيد سامان به نهايي راهحل عنوان به ازدواج يعني ممكن
دست در دست شاد و خوش سكانس يك در ماجراهايي طي از پس مرد و زن كه حالي در دوره آن
به ارتباط اين آن روي پايان كلمه با بودند ، دويدن درحال دوربين به پشت يكديگر
ارتباط اين جامعه روز مسائل شدن پيچيدهتر و زمان گذشت با اما.ميرسيد سرانجام
مسائل بحثانگيزترين و مهمترين از يكي عنوان به و گرفت خود به تازهاي شكل
نه ديگر آن شكل تازهترين درداد نشان را خود ايران فرهنگي و اجتماعي اقتصادي ،
چالشي نمود براي بود بستري بلكه كه نميشد محسوب ارتباط يك خوش پايان ازدواج تنها
.تازهتر بحرانهايي آغاز و جديدتر
"سمي قارچ" و "آخر شام" ،"مزاحم" ،"..ترانه" - سينمايي اثر چهار به نگاهي با
عيني صورت به را نمود اين ميتوان است ايران سينماهاي پرده بر حاضر حال در كه
به جديدتر چالشي آنها براي فيلم قهرمانان ازدواجهاي تمامي واقع به كه كرد مشاهده
.است آورده وجود
كه ميشود كشيده تصوير به زني اسارت سال جيراني 20 فريدون ساخته تازهترين در
در.است كرده ازدواج خود عموي پسر با علاقهاي هيچ بدون خانوادگي سنتهاي براساس
از پس زن است ، مرد و زن ديدگاههاي تفاوت آن غالب وجه كه كلاسيك ملودرام اين
خود فرديت يافتن و مستقل هويت شكلگيري راه در مرد خانه در تحصيل ادامه با ازدواج
برابر در همه مرد ، فرهنگي سنتهاي و باورها ارزشها ، بين اين در اما ميكند حركت
تنها مياني در پا با طلاق يا جدايي بار اين و ميشود كشيده چالش به او خواستههاي
.ميشود عنوان فيلم از مرحله اين تا نهايي راهحل عنوان به خانواده اين دختر فرزند
فرزندش و است كوچكتر او از سال كه 20 پسري با زن مجدد ازدواج ديگر بار ادامه در
را رابطه اين تكليف مرگ بار اين كه ميزند رقم زن براي ديگري ناكامي اوست عاشق نيز
ازدواج سه هر ميشود ، روايت ازدواج سه داستان كه ملودرام اين در.ميكند روشن
مردي با سالگي پانزده در آفاق ازدواج.است داشته قهرمانانش براي را تلخ سرانجامي
عمويش پسر با ميهن ازدواج.نازايي دليل به كوتاهي مدت از بعد طلاق و ساله پنجاه
ديوار به پيشرويش او از كه عكسي اندازه به ازدواج از قبل تا زن قول به كه محسن
آخر در و فرزند يك داشتن و زندگي سال از 20 بعد طلاق و ميشناختش بود آويخته
و نيست ازدواج اين پذيراي جامعه فرهنگي ارزشهاي متعدد دلايل به كه پسري با ازدواج
پسر 20 عشق كه داستان اصلي قالب و تم ميرسد نظر به البته.زن دختر توسط آنها مرگ
به بيشتر و بوده دور ما جامعه موجود واقعيتهاي از است ساله زني 46 به ساله
كه پاياني با وجود اين با جامعه ، روز و مهم مسئله يك تا است نزديك روياپردازي
ازدواج با كه خانواده يك مشكلات و مسائل حل كرده انتخاب داستان براي فيلمنامهنويس
.ميرسد آخر به قهرمانانش مرگ با رسيده خود اوج به مادر غيرمتعارف
آنها ازدواج مسئله و هنرمندان خصوصي مشكلات به ساختهاش آخرين در نيز الوند سيروس
ايده وجود مزاحمبا.است پرداخته بوده زندگيشان حاشيهاي مسائل جزء هميشه كه
پرداخت در منطق حيث از بود ايران سينماي در نشده كار و نو دستمايهاي كه جذاب
دو پرزرقوبرق و شيك فيلم اين دراست كرده عمل ضعيف آنها انگيزههاي و شخصيتها
توجه جلب به نسبت زن حسادتهاي را آن اصلي بحران كه اول ازدواج.ميدهد رخ ازدواج
از خروج براي خودكشي جز مناسبتري راه زن و ميدهد تشكيل هنرپيشهاش همسر به مردم
آن پسر يك مزاحمتهاي و بيروني سوءتفاهمهاي كه دوم ازدواج و نمييابد بحران اين
لحاظ از امروز آنچه برخلاف ازدواج از نيز مزاحم فيلم در.ميكشاند چالش به را
كه ميبرد نام مشكلزا عامل عنوان به ميپردازند آن ترويج به جامعه در رسمي و شرعي
و مهم شغلهاي ظاهر به كه افرادي براي سنتي عامل يك ويژگيهاي داشتن واسطه به
.دردسرزاست و دستوپاگير دارند مدرني
دختري" نام به نوجوانان درباره خوب اجتماعي اثر يك ساخت تجربه از پس نيز صدرعاملي
به را "...ترانه" فيلمنامه دستمايهها همان از بهرهگيري با "كتاني كفشهاي با
غلط ديدگاه دچار ترانه و اميرحسين "..ترانه من" فيلم در.برميگرداند فيلم
درست فهم زمينه در نيز اطرافيان و جامعه.هستند پسر و دختر ارتباط و عشق به نسبت
دختري حاملگي مدت ، كوتاه نامزدي نتيجه در كه نميكند آنها به كمكي ارتباط اين
بعد را نوجوان دختري سرنوشت كه نيز فيلم اين.جدايي آخر در و ساله بيسرپناه 15
شدهاش متولد تازه فرزند و او آينده دادن قرار با ميكند مطرح ناموفق ازدواج يك از
متهم خانواده از حقوق و حق گرفتن و بحرانزا عاملي را ازدواج ابهام ، از هالهاي در
.ميكند معرفي نهايي راهحل عنوان به طلاق از بعد را
راهحل نمايش زمينه در ما اجتماعي فيلمسازان كه كرد ادعا جرات به ميتوان آخر در
خودكشي ، مرگ ، .كردهاند عمل ضعيف بسيار مرد و زن بين ارتباطي بحرانهاي از بعد نهايي
دچار خانوادگيشان كانون ازدواج از بعد كه نيست كساني سرنوشت خودسوزي يا طلاق ،
.ميشود التهاب
مرد و زن جدايي نهايت در و خانوادگي بحرانهاي نمايش ديگر ايران امروز جامعه در
نميخواهد جسارت احوال ثبت سازمان چون رسمي نهادهاي سوي از طلاق آمار اعلام از پس
سينماي سمت به را ما آن رفع براي نهايي راهحل و التهابهايي چنين بروز علل بلكه
سينما گيشه سمت به زماني امروز سينما ، علاقمند و جوان.داد خواهد سوق مصلحانه
اينكه نه ببيند سينما پرده بر داستان قالب در را جديد تجربههاي كه رفت خواهد
.سينما بازيگران تصنعي بازي با را خود تجربهشده كليشهاي مسائل
نميكشم تماشاگر بهرخ را تصوير
فيلمبردار بدخشاني ، بهرام با گفتوگو
در را خود حرفهاي فعاليت جليلي ابوالفضل ساخته "گال" فيلمبرداري با بدخشاني بهرام
"هجوم سايههاي" فيلم براي را بلورين سيمرغ توانست بعد سال چند و كرد آغاز سينما
در بدخشاني كار اوج ملاقليپور ساخته "هيوا".كند دريافت فجر فيلم جشنواره از
را فيلمبرداري بهترين بلورين سيمرغ كه بود تونل داخل جنگي صحنههاي كردن تصوير
جايزه دريافت و پناهي جعفر ساخته "دايره" فيلمبرداري.كرد او نصيب دوم بار براي
منتقدان از سينما خانه تنديس همچنين و "رزي فرانچسكو" دست از "ديونانز جياني"
تا كرد ، تثبيت نيز اجتماعي فيلمهاي فيلمبردار بهعنوان را او موقعيت ايراني
ويژگي درباره.كشد تصوير به را اجتماعي ملودرامي صدرعاملي رسول همراه به اينبار
ايتاليايي شهير سينماگر "رزي فرانچسكو" كه بس همين بدخشاني ، كار شاخصههاي و
.ميدهد ما به را مفهوم تصوير بگيريم ، هم را صدا فيلم از اگر:ميگويد او درباره
.است فيلم دخترهاي از يكي فيلمبردار اين دوربين كردم احساس ديدم ، را فيلم وقتي من
من" فيلم بهانه به.سيال حركت يك مثل ميكند رها فيلم مسير در را ما او ، دوربين
.ميخوانيد كه دادهايم انجام گفتوگويي بدخشاني با "دارم سال ترانه 15
فيلمبردار
صرافيزاده حامد
مستندهاي يكجور "دارم سال ترانه 15 من" و "بماني" ،"دايره" شما آخر فيلم سه
*
اين در صاحبسبك فيلمبرداري به تبديل شما بهنظر.هستند انتقادي رويكرد با اجتماعي
.شديد زمينه
اين من نظر به چون.ندارم دارد ، وجود صاحبسبك فيلمبردار اينكه به اعتقادي من
يا باشد رئال كه ميطلبد داستاني يعني.ميكند تعيين را سبك كه است فيلم داستان
اين به.شود فيلمبرداري بايد داستان آن اساس بر و سوررئال يا فانتزي يا مستند ،
كه فيلمنامهاي به هستم نگاهي صاحب من صاحبسبك ميگويند من به اگر كه معتقدم
.ميكنم انتخاب
ميطلبند؟ فيلمبرداري نظر از خاصي ويژگيهاي چه كرديد كار كه فيلمهايي
*
اگر يعني.شود حس نبايد فيلمها در فيلمبرداري دارم اعتقاد كه گفتهام بارها من
دارم چهكار ببين كه كنم اعلام تماشاچي به و بدهم انجام خاصي كار من است قرار
را همهچيز او نگيرد را تماشاچي فيلم قصه اگر واقع در.بود خواهم ناموفق ميكنم ،
قوت يا ضعف نكات بهعنوان را مجموعه همه و صدا فيلمبرداري ، ميبيند ، فيلم در
و كردهاند حركت قصه مسير در فيلم عوامل همه كه است موفق فيلمي زماني اما ميبيند
خوب همهچيز كه ميكند احساس تماشاچي ناخودآگاه.تماشاچي باور به ميكند كمك اين
در.بود خوب همهچيز كه ميگويد لحظه در ولي دارد منطقي دليل ناخودآگاه اين.بود
به دست عوامل تمام كه ماندهاند سينما تاريخ در فيلمهايي معمولا هم غرب سينماي
اينكه مگركشيدهاند تصوير به را فيلم محتواي نمايش از دور به و دادهاند هم دست
سطح در زيادي فيلمهاي.تخيلي علمي يا باشد پرتحرك فيلم مثلابطلبد داستان
اين كه نيست يادشان اوقات از بسياري سازندگانشان مطمئنم كه دارد وجود جهاني
ديده فيلمبرداري كه است اين من اعتقاد كه است همين براي.ساختهاند را فيلمها
حركات و غريب و عجيب نورپردازيهاي با كه است امكانپذير راحتي به وگرنه نشود
مثلا بطلبد قصه اينكه مگر.است غلط نظرم به اين ولي كنيد اغوا را تماشاچي دوربين
.ماتريكس مثل فيلمي
كه آوردند پديد شما براي فضايي "بماني" و "دايره" ،"ترانه" مثل فيلمهايي پس
*
باشد؟ داشته وجود ميكنيد فكر كه نيست ويژگيهايي از يكي اين.نشود ديده فيلمبرداري
در "دايره" فيلم در مثلا.فيلمبردار يك بهعنوان.آوردم پديد من.نميآورند پديد
مقدار يك يعني.است تماشاچي فني درك و حس قابل ندرت به كه كردم كاري روز سكانسهاي
ميكند شروع دقايقي از بعد اين.گرفتم ميخواستم كه كنتراستي از روشنتر را تصاوير
احساس ناخودآگاه ولي ميكند عادت تماشاچي باشد شده كنترل اگر كه چشم دادن آزار به
تماشاچي كه كردم استفاده ترفندها اين از.ميبيند دارد را ديگري فضاي كه ميكند
.نيست جذابي خيلي محيط ميبيند دارد كه محيطي كند احساس
چقدر دارد قرار "ترانه" فيلم با يكساني بستر در اينكه به توجه با "دايره" فيلم
*
كرد؟ كمك شما به "ترانه" ساخت در
تصميم ابتدا از ما ترانه فيلم در.ندارند ربط هم به خيلي فيلم دو من نظر به
هست ، دوربيني كه معنا اين به كلاسيك.باشيم داشته كلاسيك ساختار با فيلمي كه گرفتيم
"دايره" در اما.ميشود تمرين او با كه بازيگري و نورپردازي شرايط.هست سهپايهاي
ميگذاشتيم را دوربين هم ما و ميكرد تمرين نابازيگرهايش با پناهي.نبود اينطور
حسين امام ميدان بود ، ناصرخسرو خيابان اين حالا.خيابان در ميرفتيم و دوشمان روي
شده چيده همهچيز "ترانه" در اما.ميكرديم كار ناگهاني بهطور و ميرفتيم بود ،
كردن كار حسين امام ميدان در كنيد فكر شما.بود اختيار در لوكيشن در همهچيز بود
.مطلقا.نيست شما اختيار در هيچچيز يعني
است؟ شده باورپذير اينقدر فيلم اين كه است همين خاطر به
*
واكنش ديگر جاهاي خيلي اتفاق ، اما يا و بود شانس نميدانم كه بود چيزهايي از يكي
بعد و ميكرديم متوقف.فيلمبرداري ادامه براي ميشد سدي كه بود بهگونهاي مردم
را اين ما "ترانه" فيلم در.نميپذيرفت پناهي معمولا كه ميگرفتيم ديگري برداشت
معدود.ميكني كار و ميچيني را قصدصحنه با شما كلاسيك سينماي در نداشتيم
در اينها دولتي لوكيشنهاي ميگذاريم را آن اسم كه دارد وجود فيلم در لوكيشنهايي
همهچيز زندان سكانس در "ترانه" فيلم در.هستيم آنها به وابسته ما.نيست ما اختيار
هم "دايره" فيلم در را سكانس اين.بايستند كجا كه چيديم را زندانيها.ميچينيم را
ميرفتيم و دوشمان روي ميگذاشتيم را دوربين.نبود اينطور اصلا آنجا ولي داشتيم
برنده برگهاي از يكي ترانه در.هست خبري بگوييم كسي به آنكه بدون زندان ،
يعني.گرفت هم را ميخواست كه نتيجهاي آن و چيد را فيلم كه بود اين صدرعاملي
.دارد مستند نيمنگاه فيلم كنم احساس كه واقعيتي
خنجي كه وحشت اتاق فيلمش آخرين مورد در كردم ترجمه را فينچر از مصاحبهاي اخيرا
*
پروسه در ميخواهند فيلمبرداران كه شده طوري وضعيت الان:ميگفت ميكرد فيلمبرداري
نكرديد؟ حس خاصي مشكل فيلمبردار يك بهعنوان آيا.باشند داشته حضور نيز فيلم توليد
را سينما نوعي ما.نيست عجين ما سينماي با خيلي زديد فينچر مورد در كه مثالي.نه
تجهيزات ، .كنم تصور را آنها سينماي نميتوانم من را ديگري نوع آنها ميكنيم كار
نميكنند اصلا را وسيله فكر ميگيرند فيلمي ساخت به تصميم كه زماني آنها امكانات ،
فكر مثلا كه هست جاهايي البته.شديم سازگار ما ولي.داريم لازم ما را چيز فلان كه
ترانه فيلم در مثلاميكرديم را كار اين يا داشتيم را وسيله فلان كاش ميكنيم
حركت تاريكي در دوربين افتاده اتفاق آن و خانه رفته پسر با ترانه كه است سكانسي
ميكند تيلتآپ بعد راديو روي ميرود خوابيده ، مادربزرگميكند تراولينگ و ميكند
.ميشود وارد تازه دختر كه اتاق در ميآيد و
اسكورسيزي مارتين كوندون فيلم در نشود ديده فيلمبرداري گفتيد اينكه مورد در
*
ميآيد صورتش روي از دوربينميبيند رويايي دالاييلاما آن در كه دارد صحنهاي
ميرود اينكه.ميرود بالا و عقب ميكشد دوربين كرين صورت به بعد پايش روي پايين
جنازه را او اطراف زمين از زيادي مساحت.بوده چه رويا اين كه ميفهميم تازه بالا
شما.است لذتبخش خيلي هم و ميآورد بهوجود رعبآوري فضاي هم كرين اينكرده پر
مرعوب را تماشاگر ميكنند سعي بپوشانند را خودشان ضعفهاي اينكه براي ميگوييد
اگر دارند دوست فيلمبرداران ميكنم فكر من كه هست فيلمهايي خوب ولي.كنند
دهند؟ انجام دست اين از كارهايي دهد اجازه امكاناتشان
.باشد قصه مسير در كه بود اين نشود حس فيلمبرداري كه اين از منظورم من.صددرصد
خوب ميچرخد و ميشود بيمارستان وارد دوربين كه است صحنهاي بماني فيلم در مثلا
ترانه كه زماني ترانه ، فيلم در صحنه اين كنيد فكر حالا است فيلمبرداري تمهيد اين
با تضاد در اين.كند پيدا را ترانه و بگيرد بخواهد شدهدوربين فارغ بيمارستان در
مثال را رويا سكانس شما الان.دادن نمايش ميگويم اين به من.است فيلم ساخت مجموعه
نمايش ديگر اين.است لازم كه كرده رعب به تبديل را تماشاچي آرامش اينجا خوب ، .زديد
شما.باشد قصه اساس بر دوربين حركت و نورپردازي كه است اين من صحبت مفهومنيست
ساكن دوربين اگر حلقهها ارباب اخيرا يا بيگانه ، ترميناتور ، فيلم كه كنيد فكر
يكدفعه دوربين كه ميطلبد هريپاتر يا.ميآيد در آب از مزخرفي فيلم اصلا باشد
.باشد داشته ناگهاني سقوط
ايران؟ امكانات حد در حداقل داشتيد؟ تجربياتي چنين يك هم شما داشتيد دوست
*
من به دايره بابت كه جايزهاي براي بودم ، رفته ايتاليا به كه پيش ماه چند اتفاقا
بهتري فيلمبردار من چون بگويم نميخواهم.كار ضمن پيشنهاد يك و شد صحبتهايي دادند
گفتم وليدارد وجود كه است قيمتي اختلاف دلايل از يكي.شد من به پيشنهاد اين بودم
مربوط ديگر دليل نداشت من به ربطي كه بود سينمايي جنس از اينكه خاطر به يكي.نه
چينهچيتا در بردند فيلمي صحنه سر مرا.داريم آنها سيستم از ما كه بود وحشتي به
تا ميدهد هم دست به دست چيزها اين همه.مريخ كره رفتم كردم فكر رفتم صحنه سر وقتي
اسمش كه فيلمهايي.باشد اروپا سينماي شايد گرايشم حاضر حال در.نميتوانم كنم فكر
.مستقل ميگذاريم را
نيستند من دغدغه تنها زنان
بنياعتماد رخشان با گفتوگو
ساخته شهر پوست زير فيلم سوئد كشور يوتهبوري شهر فيلم فستيوال پنجمين و بيست در
با خارجي خبرنگاران مصاحبه از گزيدهاي زير مطلب درآمد نمايش به بنياعتماد رخشان
است ايران زنان همچنين و فيلمش زنان موقعيت درباره كارگردان اين
زنان اجتماعي معضلات به زن فيلمساز يك نگاه
در را نشانههايش ميتوان ميشود ديده "شهر پوست زير" فيلم در كه موردهايي
من كه شكلي همان به نيز ما فرهنگ در كه كرد پيدا مختلف اشكال به مختلف فرهنگهاي
شخصيت در انفعالي چنين بر گذاشتن انگشت صرف ولي دارد وجود دادهام نشان فيلم در
بزرگي خطاي زن قدرتهاي ديگر وجوه گرفتن ناديده و دادهام نشان فيلم در من كه زني
در حتي است پنهاني گرچه كه ما خانواده در زن مديريت نقش بياوريم ياد به.است
.ميشود گرفته ناديده قضيه وجه اين متاسفانه.ميكند عمل نيز ما سنتي خانوادههاي
زن حق در كه اجحافي بر علاوه كه است اين بدهم نشان فيلم در مايلم بسيار من كه چيزي
هستم مصر بسيار ديگر طرف از اجتماعي ، و فرهنگي مختلف موقعيتهاي در ميشود ، اعمال
كه است چيزي چون دهم نشان خودمان جامعه در حداقل را زن توانمنديهاي و قدرت آن كه
در كه است هنرمندي هر و تفكر صاحب هر وظيفه اين من نظر به دارم ، اعتقاد آن به من
نظر به فشارها همه با كه ملتي دارد ، وجود زندهاي ملت يك كه دهد نشان تصوير اين پس
مجموعه اين تمام زير در ايراني زنان.است برخوردار بسياري قدرتمندي جوهره از من
وقتي.كنند توجهي قابل پيشرفت علمي و تكنيكي هنري ، عرصههاي در توانستهاند شرايط
ميكنيم فراموش و ميگيريم ناديده كنيم مطرح را ايراني زن استثمار وجوه صرف ما كه
.كشور خارج و داخل خطكشي بدون را ايراني زن واقعي پتانسيل
نميكنم محدود موقعيت يك به را خودم
تحت زاويه از را زنان مسائل به پرداختن صرف فيلمهايم از هيچكدام در هيچوقت من
به كه جامعهاي ميكنمدر فكر اينكه براينميكنم نگاه مردان گرفتن قرار سيطره
نيازهاي به پاسخگويي از قابلقبولي حد به اقتصادي و فرهنگي و اجتماعي شرايط لحاظ
زني.زنان فقط نه و هستند ، قرباني شكل يك به دو هر مرد و نرسيده ، زن انسان طبيعي
دليل به بلكه است شوهرش ظلم و بودن سيطره تحت دليل به نه ميخورد كتك شوهرش از كه
موتور حميده شوهر ميكنم اشاره فيلم اين در كه همانطورآنهاست اقتصادي بد موقعيت
به پرداختن بدون را ظلمي هيچ نميشود واقعا.ميزند كتك را زنش بعد و سوخته وانتش
من براي كه ميشود جنسي بررسي جور يك صرفا وگرنه كرد بررسي ريشههايش و دلايل
علل و بستر اول كنم ، تصوير را عمومي شرايط باشد قرار اگر مننيست قبول قابل
تا ميكنم بررسي را ميدهد قرار اجتماعي موقعيت يك در را مرد و زن كه را اجتماعي
با اجتماعي شرايط قبال در را خودش ضعف تاريخياش قدرت امكان واسطه به بتواند مرد
يعني.ببينم زاويه اين از ميكنم سعي من دهد نشان ميكند روا زن به كه ظلمي
قرباني اينها دو هرنميبينم مرد يك ظلم قرباني مشخص طور به را زني هيچ هيچوقت
حتما كه نيستم مطمئن منميشود مضاعف ظلم دچار زن شرايط آن در كه هستند شرايطي
يك در مرد يك كاراكتر به راجع شايدباشد زن يك كاراكتر به راجع آيندهام فيلم
در را مرد و زن حتما باشد ، شرايط اين تصوير به قرار اگر ولي.باشد اجتماعي شرايط
را عباس شما ،"شهر پوست زير" فيلم در اينكه كما ميدهم نشان خاص اجتماعي شرايط يك
دچار سرنوشتي چه به و ميكند ظلم او به اقتصادي _ اجتماعي شرايط چگونه كه ميبينيد
تصوير يك فيلمهايم در ميكنم سعي من.ندارد زنان مسئله به هم ربطي هيچ و ميشود
روي من تمركز طبعا ولي بدهم ارائه است ، مرد براي هم و زن براي هم كه جامعه از كلي
تصوير براي اشرافم زماني اگر.دارم مقوله اين از بيشتري شناخت چون بود خواهد زنان
كنم ، پيدا فيلم يك ساختن براي انگيزهاي بتوانم كه باشد اندازهاي به مرد يك موقعيت
.نميكنم زن موقعيت تصوير به محدود اساسا را خودم و كرد خواهم را اينكار حتما
ايران زنانه سينماي به خارجيها نگاه
كه گفتهام داشتم ، فيلم اتمام از بعد خارجي خبرنگاران با كه مصاحبههايي در من
.دارد اساسي تفاوت ما بچههاي نسل با شما و من نسل
.شناخت بايد را ايراني دخترهاي جوان نسل.بشناسيد بايد را ايراني جامعه جوان نسل
از زندگي ، از سياست ، از دركشاناست متفاوت خيلي ما برداشتهاي با برداشتهايشان
پرچم كه شود باعث اگر زن حقوق از دفاع.است متفاوت خيلي شدن مادر و ازدواج
حقارت قبول من نظر به كنيم ، حمل را آن و بگذاريم او دوش بر را ايراني زن مظلوميت
دارم نزديك برخورد كه من.ندارم ايراني زنان موقعيت از برداشتي چنين من.است
.نميروند زيربارش و نميكنند قبول را برخورد شكل اين حداقل زنان كه ميبينم
مدرنيته به سنت از گذار مرحله در ايران جامعه هرحال به.بپذيريم بايد و هست مشكلات
پذيرش براي سنتي خانواده يك است طبيعيميآيد بار به هم بسياري فجايع.است
زمان به احتياج جامعه اين و جامعه آن خواست فقط نه و است جهاني پديده كه مدرنيته
شرايط يك در.ميافتد كمكم دارد اتفاق اين ولي داد ، خواهد زياد قرباني.دارد
كمتري قرباني مسلما دارد وجود طبيعي بهطور انتقال اين عيني بستر كه مناسب فرهنگي
و بيشتر لطمههاي قبول با بايد ايران در مرحله اين كه است طبيعي ولي داد خواهد
.ميافتد دارد كه است اتفاقي اين كه كرد قبول بايد ولي بگيرد صورت بيشتر زمان
23-لينچ زبان از لينچ
بخش الهام سفرهاي و نقاشي
رادلي كريس:گردآوري
پوريا امير:ترجمه
رفتيد؟ فيلادلفيا به چرا *
كه بود جايي تنها عملا چون ويرجينيا ، به برگشتم.بود ضعف نقطه جور يك ميداني ،
به و بودند رفته كاليفرنيا ايالت در كريك والنوت به مادرم و پدر.بروم ميتوانستم
.بمانم كيلر تابي خانه در كه رفتم.نداشتم جايي برگشتم اروپا از وقتي خاطر ، همين
حاضر مدرسه در وقتي تا كه داشتم مادرم و پدر با قرارمداري.شدم مستقل مالي نظر از
خود به خود ،"مدرسه نميروم ديگر" گفتم وقتي پس.كنند حمايتم مالي نظر از ميشوم ،
.نبود خبري پله و پول از ديگر
و رسم چاپ به كارم.كردم پيدا كاري ساختماني ، شركت يك در تابي عموي كمك با
به صبحها نميتوانستم كه بود اين اصليام مشكل ولي.ميشد مربوط فني نقشههاي
زيادي كارهاي از خاطر همين به.كنم كار شبها داشتم دوست فقط.شوم بيدار موقع
آن ميخواستم اگر من خب ، و ميشد شروع صبح هشت ساعت كارش شركت ، آن.كردند اخراجم
(ميخندد).ميشدم مريض جسمي نظر از شوم ، بلند زود قدر
ميدهد نشان بياييد ، بيرون تخت از نميتوانستيد صبحها كه اين يا خوابيدن ، زياد
*
.بودهايد دماغ و بيدل خيلي كه
به.بودم سرپا كامل روز دو بعد ولي ! ميخوابيدم ساعت گاهي 16.است طور همين بله ،
اسم به قابسازي مغازه در شدم ، اخراج ساختماني شركت آن از كه اين از بعد حال ، هر
قاب يك:افتاد احمقانهاي اتفاق.شدم اخراج دوباره و شدم مشغول آلوكا ميكلآنجلو
به دوباره و سوخت برايم دلش بعد ولي.كرد اخراجم آنجلو ميكل و افتاد خراش دستم در
.كرد استخدامم سرايدار عنوان
دست هم با انگار ميكردند ، زندگي حوالي همان كه نقاش دو و كيلر بوشنل و پدرم ولي
نميدانستم را ماجرا اصل وقت هيچ من.كنند سياه را روزگارم كه بودند كرده يكي به
برويم و شويم بلند بوشنل با ميتوانستيمشدم باخبر آن از اخيرا همين كه اين تا
و ندارد وقت كه اين گفتن به ميكرد شروع فوري او ولي بزنيم ، گپي و بخوريم قهوهاي
به وضعم از من كه بود خاطر اين به همهاش.بنشينيم هم با نميتوانيم و دارد كار
ميكردند ، لطف من حق در داشتند شايدكنم تمامش و برگردم هنري مدرسه به و بيايم تنگ
.بودم شده بيچاره دستشان از حال هر به ولي
|