هفته نگاه
جنگ برابر در خاورميانه سينماگر شش
روايت در سينمايي انقلاب يك
32-لينچ زبان از لينچ
هفته نگاه
كنيم تب بياييد
ايران سينماي متن و حاشيه در
پوريا امير
مه 2002 ماه گذشته ، 27 دوشنبه شب نيمههاي
1
جنوب در كن فيلم جشنواره دوره پنجمين و پنجاه پاياني مراسم ،(خردادماه ششم)
فيلم با كه كيارستمي عباس ايران ، سينماي نامدار نماينده نام و شد برگزار فرانسه
عناوين و بخشها از هيچيك در بود ، يافته حضور بزرگ جشنواره مسابقه بخش در "ده"
.نيامد جوايز
.شود تلقي او سينماي و كيارستمي ناكامي معناي به نبايد و نميتواند البته اين
نام نيست ، طولاني هم چندان كن ، هميشگي رسم به كه امسال برندگان فهرست در اولا
و ماركوبلوكيو كراننبرگ ، ديويد لوچ ، كن اگويان ، آتوم للوش ، كلود چون ديگري بزرگان
استقبال وجود با كيارستمي جديد فيلم ثانيا.نميخورد چشم به هم باتم وينتر مايكل
را آشكار ولي تدريجي مسير تغيير نوعي شد ، آن از جشنواره طول در كه ملاحظهاي قابل
و روايت پيشبرد نوع شخصيتها ، اجتماعي و سني شرايط فرعي ، و اصلي درونمايههاي در
با ظاهرياش فرم شباهت رغم به و ميدهد نشان او آثار تكنيكي و نمايشي ساختار حتي
،(كار طول تمام در "رانندگي" فرم لحاظ به) "گيلاس طعم" يعني او برده طلا نخل فيلم
را كيارستمي پيشينه كه كن ترتيب ، بدين.دارد آن با "سبك دگرگوني" حد در تفاوتهايي
بود ، برداشته سر از كلاه احترامش به و بود پذيرفته قبلياش يافته قوام سبك قالب در
نيم و پنج دوران طول در كن اساسا.ميخواهد وقت مقاديري تازه شيوه به گرفتن خو تا
و آدمها كاشف همواره جهان ، سينماي روشنفكرانه رگههاي بر تاثيرش و حضور دههاي
كشف را او كن كه كيارستمي چون فيلمسازي بنابراين ، .سبكها كاشف نه بوده ، استعدادها
بهطور كن اول درجه محبوبهاي دايره از كارش روند تغيير با ميداند ، خود نودي دهه
الفت و انس نيز او نوي نشانههاي با جشنواره ، در جاري ذائقه تا ميشود خارج موقت
بخش در كيارستمي غافلگيركننده و دوباره شركت نهايي هدف اگر اما.كند برقرار بيشتري
به داوران هيات بزرگ جايزه اهداي بدانيم ، طلا نخل دوباره دريافت را مسابقه
و كوچك فيلمهاي سازنده و دوستداشتني معمولا و احساساتي فنلاندي) آكيكوريسماكي
پل و تائك كوون به كارگرداني بهترين مشترك جايزه يا (برسونوار و تلخ اما لطيف
،(نبردهايم ياد از هنوز را دومي اين "بوگي شبهاي" درخشان فيلم كه) آندرسن توماس
رومن به فقط را نهايي رقابت او.باشد رشكانگيز چندان كيارستمي براي نميتواند
.است كرده واگذار ،"پيانيست" فيلم خاطر به امسال طلاي نخل برنده كبير ، پولانسكي
را كيارستمي افتخارات كلكسيون ميتواند هم او برابر در رقابت باختن حتي كه استادي
.كند پربارتر
را پايش سالهاست كه (لهستان شده بزرگ و پاريس زاده) لهستاني / فرانسوي پولانسكي
در 1976 "دريايي دزدان" سياه و عجيب فيلم با سالهاي 1986 در نميگذارد ، آمريكا در
با در 1972 و داشت را اصلي نقش آن در خود كه "مستاجر" كابوسگونهاش شاهكار با
متن بر را فيلمساز دغدغههاي سينما ، تاريخ ديگر شكسپيري فيلم هر از بيش كه "مكبث"
در و داوران هيات عضو سال 1968 در خودش و داشت حضور كن در بود ، ساخته چيره شكسپير
وارنيه ، رژي آگوست ، بيل جمله از امسال ، داوران حالا.بود كن داوران هيات رئيس 1999 ،
كن تاريخ طلاي نخل نخستين نابغه ، لينچ ديويد رياست به استون ، شارون و روئيز رائول
.دادهاند او به شايستگي به را
فهرستهاي در عجيبي طرز به بيستم ، قرن پاياني دهه دو طول در پولانسكي برجسته آثار
از جانسوزي يا لرزهافكن لحظههاي اماماند مهجور نخبه ، نگاههاي و جشنوارهاي
هر ضمير و ذهن در "نهم دروازه" و "دوشيزه و مرگ" ،"تلخ ماه" ،"ديوانهوار"
ملي مصائب كشاف شرح با "پيانيست" اگركردهاند خوش جا پولانسكيشناس ، سينمادوست
شده ، برنده و مطرح كن در كه آنگونه معاصرشان ، تاريخ از دردناكي دوره در لهستانيها
تب حالا همين از ديدارش ، انتظار به كه يكي من باشد ، لحظههايي چنين از سرشار
!كردهام
داد روي گذشته هفته اواخر كه تكاندهندهاي اتفاق
2
معاونت ارزشيابي و نظارت اداره به سينماها اكران اختيارات واگذاري به منجر و
چند رخدادهاي تلخترين از يكي كلان ، سياستگذاريهاي حيطه در شد ، ارشاد سينمايي
.است ايران سينماي اخير سال
كه را آنچه تمام عملا فيلمها ، اكران نظام مسئوليت از انصراف اعلام با سينما خانه
نظارت ، كاهش خصوصيسازي ، براي لازم بسترهاي ساختن فراهم منظور به سالها اين در
باره يك به بود ، رشته هنر و انديشه صاحبان فراغت و دموكراسي تقويت استقلال ، افزايش
كاهش براي معاونت كنوني سيستم آمادگي اعلام معناي به ميتواند بيتعارف كرد ، پنبه
حمايتي مختلف شكلهاي در دولت راهبري نقش گسترش و صنفي جرگههاي اختيارات دوباره
.باشد ممانعتي يا
"سارا" فيلم ديالوگهاي از يكي ياد به مرا كه است نهفته حسي ماجرا ، اين پس در
خانه" نمايشنامه متن به مهرجويي خود افزودههاي جزو اتفاقا كه ديالوگيمياندازد
به باقيمانده ، راه آخرين عنوان به (شكيبايي خسرو) گشتاسب.بود ايبسن هنريك "عروسك
رو شما بشم ، بدبخت من باشه قرار اگه":ميگفت و ميپرداخت (كريمي نيكي) سارا تهديد
محض به هم سابق صنفي شوراي گويا "!ميكنم بدبخت هم شوهرتونو ميكنم ، بدبخت هم
خانه آشكار ، و نهان انسدادي تلاشهاي با شد ، اعلام ملغي معاونت ، سوي از رسما اينكه
وجود با سينما خانه حال ، هر در.كرد منصرف مسئوليت گرفتن دست به از نيز را سينما
ترس از كه يكي من.ميپذيرفت چنين را شكست نميبايست فشارها ، و تنگناها تمامي
!كردهام تب حالا همين از رسمي ، دخالتهاي افزايش و صنف تحديد
جنگ برابر در خاورميانه سينماگر شش
كن جشنواره در شركتكننده هنرمندان با لوموند گفتوگوهاي
و خاورميانه سينماي به اختصاص را خود برنامههاي از مهمي بخش امسال كن جشنواره
يازده حوادث منطقه ، بحراني موقعيت.است داده كشورها اين انديشمند فيلمسازهاي
سال پنجاه طي كه جشنوارهاي براي فلسطين مردم با شارون دولت خونين جنگ و سپتامبر
نيستند مسائلي است ، شده برخوردار جهان فرهنگي رويدادهاي ميان در اعتبار بيشترين از
حضور با بار نخستين براي فلسطين سينماي امسال.گذشت كنارشان از بتوان آساني به كه
صاحبنام سينماگر يك كنار در عرب فيلمسازهاي كردهديگر شركت جشنواره در چشمگيري
سياستهاي از پارهاي به معترض ديدگاههاي داشتن به كه گيتاي آموس نام به اسرائيلي
.گذاشتهاند نمايش به كن جشنواره پنجمين و پنجاه در را آثارشان است ، معروف خود كشور
دعوت جشنواره در حاضر برجسته فيلمساز شش از فرصت اين اغتنام به لوموند روزنامه
يكديگر با خاورميانه مسائل درباره را نظرهايشان نقطه رودررو گفتوگويي در تا كرده
اندك مجال يك در جشنواره برنامههاي فشردگي سبب به گرچه نشست اين.بگذارند درميان
از جالبي نكتههاي حاوي همه اين با دارد ، اختصار جنبه گفتهها و شده ميسر
.ميكنند نگاه خود كشورهاي مسائل به سينما دريچه از كه است هنرمنداني ديدگاههاي
و "سليمان اليا" الجزاير ، از "يمينابشير" و "لالو سرژ" لبنان ، از "صلحاب غسان"
.دارند شركت اسرائيل از "گيتاي آموس" و فلسطين از "عباس حيام"
عرب سينماي
شعشعاني شهره ترجمه
هستم ميكند پرداخت سپتامبر حادثه 11 بابت خاورميانه كه بهايي شاهد من:عباس حيام
راي افراطي راستيهاي به است ثروت صلحو كه كشوري در فرانسويها:سليمان اليا
ميدهند
باشد فيلم براي پاياني نقطه ميتواند كه است چيزي مرگ من كار در:لالو سرژ
بدهد نجات سياست كاريكاتور اين از را خود بايد ميتواندو سينما:گيتاي آموس
حادثه يك سينما جهان هنرمندان شما براي پيامدهايش و سپتامبر يازده حوادث آيا*
بود؟ ويژه
براي كه هستم متوجه اما نداده ، تغيير را چيز هيچ حوادث اين من نظر از:صلحاب غسان
نميتوانم هيچوجه به را حادثه اين دليل همين به كرده ، تغيير چيزها خيلي ديگران
اما بود ، افتادهاي پيشپا اتفاق نميگويمندارم قصهاي برايش.بگيرم ناديده
.است شده اغراق آن تعيينكننده نقش مورد در ميكنم احساس
مشخص طور به ديگر دليلي به اما هستم ، موافق نظر اين با حدودي تا هم من:لالو سرژ
بسيار ما به هنوز حادثه اينچه يعني سپتامبر يازده نميدانم هنوز امروز به تا
ما به كه بيندازند حوادث اين به نگاهي سينماگران كه منتظرم و اميدوارم.است نزديك
و پرشور نظرهاي نقطه بوده چه هر كار اينجاي به تا.كنيم درك بهتر را آن بدهد اجازه
موضوع كه نيويورك آتشنشاني ماموران درباره مستند فيلم آن مثل است ، احساساتي
هنوز و شده گفته چيزها خيلي حقيقت در.شد فرانسه تلويزيون در فيلم پربينندهترين
.است نشده صحبتي هم چيزها خيلي درباره واقعا
چطور حوادثي چنين از كه ندارم ايدهاي هيچ سينماگر يك عنوان به من:عباس حيام
قرار سوءاستفاده مورد را نمايشياش ويژگيهاي نوعي به آنكه جز ساخت ، ميشود فيلمي
درگيريهاي بر را حوادث اين فوري تاثيرهاي ولي فلسطيني يك عنوان به.بدهيم
.هستم شاهد نزديك از كاملا ميشود پرداخت بابتش كه را بهايي و خاورميانه
از همگي ما كه بگويم بايد بكاهم جنايت اين كراهت از بخواهم بيآنكه:بشير يمينا
.شدهايم جمع اينجا در است حاكم آنها بر خشونت كه جاهايي يعني مراكش يا خاورميانه
.ميزند پا و دست ترور و وحشت ميان در است سال ده كه ميآيم (الجزاير) كشور از من
سپتامبر يازده حساب اين با.ميبرند سر را نفر سيصد شب يك در گاهي كه جايي
قبلا كه است روشهايي در فقط تفاوت.ميشناختم پيشاپيش را آن من كه است حادثهاي
عليه خشونت برابر در اما.هستند آمريكايي قربانيها حالا و بود نشده تجربه
حوادث از ميكنم احساس جهت همين به.است قرباني يك قرباني ، يك عادي ، شهروندان
.ميشود ارائه ناروا حدودي تا من نظر به و نمونه تصوير يك سپتامبر يازده
كاملا تصوير يك با ما اينجا در كه كرد فراموش نميتوان ديگر طرف از:لالو سرژ
پارادوكس نوع يك.ميكند وسيعتر را ترديدها محدوده كه هستيم مواجه بيسابقه
را ما كردهاند تصرف را حادثه كه همگاني رسانههاي در تصاوير اين روي بر نامتعارف
.ميكند ممنوع خود پرسپكتيو در موضوع دادن قرار از حاضر حال در
وحشت و ترور اين كشيدن چشم به براي قوي خواست كه گفت ميتوان لااقل:بشير يمينا
تروري بلكه.نيست انتزاعي و چهره بدون نشان ، و بينام ترور يك اين.است داشته وجود
.ميكند استفاده خود تاثير بردن بالا براي شدن كشيده ديگران چشم به از كه است
.باشد تو كشور شرايط اين نميرسد نظر به اما:صلحاب غسان
را نظرها بازار ، در انفجار بمب ، گذاشتن جمعي ، كشتار نوع هر چون.چرا:بشير يمينا
و ميكنند دعوت روزنامهنگارها از GIA گروههاي آن بر علاوه.ميكند جلب خودش به
.كنند فيلمبرداري عملياتشان از كه دارند را خودشان فيلمبردارهاي
مهمي موضوع نظرم به كه كنم صحبت گروهي رسانههاي مورد در ميخواهم من:گيتاي آموس
را سياستمدارهايي نقطهنظرهاي معمولا تلويزيوني شبكههاي كه است اين مشكل.است
جهان مسائل مورد در حاضر حال در كه اخباري.هستند قدرت سر بر كه ميدهند بازتاب
خرد پول مشت يك درباره انگار كه ميپردازند طوري انسانها زندگي به ميشوند پخش
مورد آن و اين هدفهاي براي فقط خودشان بهنوبه طرف دو هر قربانيان.ميكنند صحبت
و خوبها چون ميكند ، عمل خوبي به كه رسمي خبررساني نوع يك.ميگيرند قرار استفاده
كه ميرسد نظر به فرمول اين و ميكنند عوض يكديگر با را جايشان روز هر بدها
نقش هفتاد و شصت دهههاي در كه تلويزيونكند پيدا ادامه ابد تا ميتواند
چندگانهاي كيمياگرانه پيچيده سناريوهاي امروز ميكرد بازي را اطلاعرساني
.شدهايم تبديل لشگر سياهي عده يك به فقط خاورميانه مردم ما آنها در كه مينويسد
اين بيريشگي و بگيرد عهده به را خود واقعي نقش بايد سينما كه اينجاست در
به زدن دامن جهت در هميشه كه پيشنويسهايي.كند برملا را تلويزيوني پيشنويسهاي
كاريكاتور اين از را خود بايد و ميتواند سينما.ميشوند تنظيم احساساتيگري روحيه
ميان پلهايي ساختن با مسائل ، پيچيدگي دادن نشان با كار اينبدهد نجات
پيشفرضها شكستن و خود از انتقاد روحيه به دادن ميدان با و مختلف نقطهنظرهاي
.است ميسر
.است شده سيستم اصلي بخش هنري انهدام كه مدتهاست غرب در الان بله ، :صلحاب غسان
.است نمونهاش بهترين هاليوود
و شاهين يوسف كه وقتي.هستم حساس آن به هم خيلي و ميدانم را اين من:گيتاي آموس
گذاشتند علاقهشان مورد آثار فهرست در را "كيپور" من فيلم مصر در نصرالله يوسري
من.است دوگانه منطق تراژدي ما زمان تراژدي.كردند درست زيادي دشمنان خودشان براي
فكر سمبوليك نظر از اما نيستم ، توهم دچار واكنشها نوع اين قطعي تبعات مورد در
.است مرگ هميشگي چيز تنها.نيستند هميشگي حال هر به درگيريها كه ميكنم
آمده در افتاده پا پيش واقعيت يك صورت به ما كشورهاي در مرگ متاسفانه:صلحاب غسان
ما.ميشود غرب دنياي با متفاوت كاملا برخوردي ما كشورهاي در تصاوير اين بااست
قرباني را خود كه ميببينيم را جوانهايي عظيم ديواركوبهاي لبنان جنوب در
.كردهاند هدفهايشان
فردي عمل يك شهادت آداب.حرفهاست اين از عميقتر موضوع ميكنم فكر من:لالو سرژ
اين از استفاده.ميزند بيرون جمعي آموزه و تاريخي فرهنگ يك درون از اما است ،
جز هست چيزي هر ميدهد ارائه را محصولات اين كه جامعهاي در بازتابش نحوه و تصاوير
.بردرد مرهمي
بچهها اين كه است نحوي به تاريخي و سياسي شرايط ميكنم تصور من:بشير يمينا
است راهي تنها اين آنها براي.ميكنند توپ دم گوشت را خودشان دارند نيستند متوجه
به ميماند باقي آنها از كه تصويريزندگيشان بهاي به حتي دارند ، وجود بگويند كه
.ميدهد شهادت زندگيشان
اما.داريم موافقت اقدامات اين بودن وحشتناك مورد در ما همه ميكنم فكر:لالو سرژ
ايجاد برايم را تصوير اين ديدهام ايراني شهداي فيلمهاي در من را چه آن مثلا
ميدهم ، خاتمه حرفم به جا همين در.دارد وجود كار اين در هم والايي چيز كه كرده
تهيهكننده كه اين خاطر به شايد همچنين و.ندارم را آن درك فرهنگي ابزار شايد چون
.باشد فيلم براي پاياني نقطه ميتواند كه است چيزي مرگ من كار در هستم ، فيلمساز و
جامعه در مسائل اين بازتاب نيست ، يكي اين از كمتر اهميتش كه ديگري اساسي سوال *
مدتهاست حال اين با.است عرب جهان در وسيعتر ابعاد در و فلسطيني و اسرائيلي
اسرائيل سينماي در معتبر فلسطيني حضور يك ميبينيم گيتاي آموس آثار در كه طور همان
هست؟ هم آن برعكس آيادارد وجود
عرب سينماي در اسرائيليها از ندرت به كه تصويري كرد اذعان بايد:صلحاب غسان
نگاه داشتن قابليت عدم اين.هستند بدجنس و احمق شخصيتهايي عموما ميشود ارائه
خوبي نمونه سينما.است عرب دنياي درام بزرگترين من براي بيرون جهان به پيچيدهتر
بعد او به بايد بپردازيد درستي به را شخصيتي كه اين براي شما.است مسئله همين از
قوي احتمال اين وقت آن بدهيد انساني بعد هم خودتان دشمن به شما اگر.بدهيد انساني
.باشد خودتان شبيه بيشتر و باشد شما دشمن كمتر كه باشد داشته وجود است ممكن
.باشيم داشته دوست تاكسياش فرمان پشت را ناصري سامي ميتوانيم ما:سليمان اليا
درصد بيست ولي.باشيم داشته دوست كلئوپاترا و آستريكس در را دوبوز جامل ميتوانيم
است ، برخوردار ثروت از قبولي قابل حدود از و است صلح در كه كشوري در فرانسويها
درانسي و پتنها كه كشوري همين در.ميدهند راي افراطي راستيهاي دست به دارند
.است فرهنگي و اجتماعي مهم شكست يك اين من براي.بودهاند
.است غرب جهان شدن غيرسياسي تراژيك نتيجه گذشت فرانسه در امروز چه آن:گيتاي آموس
است شده تبديل هنر.است شده موزهها به مربوط شي يك به تبديل هنر هم دليل همين به
.باشد اعتراض محركه نيروي و مسئوليت منشا كه آن جاي به ميهني ، ارزش با چيز يك به
با وگرنه !باشند وفادار روسليني و فاسيبنندر مثل كساني ميراث به بايد سينماگران
.رفت خواهند بين از خود هنر
روايت در سينمايي انقلاب يك
"10 فيلم به ورايتي نگاهي
دبورايانگ
نظري فتانه:مترجم
عباسكيارستميبههمراهامينماهربازيگرفيلم10
گروه از خارقالعادهاي زمانسنجي با كه
ايراني كارگردان كيارستمي عباس
در است شده رها دوربين 35 با فيلمبرداري زوايد و حشو تمامي و فيلمبرداري
پيشرو انقلابي فني و روايي نظر از كه كرده ايجاد حركتي ،"10 خود فيلم دوازدهمين
.است
است ساخته عاطفي بسيار و خيرهكننده لحظاتي و تصاوير بخش ، در 10 فيلم اين در او
از استفاده با كيارستمي.كنند همدلي احساس آن با ميتوانند دنيا زنان تمامي كه
از نزديك نماهاي و دوربين دو با تنها كرده وصل اتومبيل داشبورت بر كه V.D دوربين
ايراني مطلقه زن اطراف در باورنكردني و عاطفي غني ، جهاني آن ، مسافر و راننده
.است خويش تشويشهاي درگير كه ميسازد
يك) one man show طول در را سينمايي عوامل تمامي غريزي و جسورانه فيلم اين در او
"آفريقا ث.ب.ا" فيلم الگوي براساس هم آن.ميدهد تقليل حداقل به (نفره تك نمايش
خواهد قرار مطالعه مورد مختلف كشورهاي در وسيعي بهطور ترديد بدون كه اقتصادي با
.بود خواهد الگو توسعه درحال كشورهاي در بهخصوص و گرفت
يك عنوان به كه مينيماليسم از است فريادي تكاندهنده و تلخ طنزي با "10 فيلم
فيلم راديكال ذات.ميپردازد بشري رفتار عمق به و ميشود تلقي جديد و پيشرو الگوي
فيلم كاراكترهاي وقفه بدون گفتوگوي و ميدارد نگاه تشنه را تماشاگران از بسياري
"10 فيلمميگذارد محك به را تماشاگران زيرنويسخواني استعداد دردناك گونهاي به
باد" فيلم به منجر و بود فيلمساز قبلي فيلمهاي در كه وسيعي جذابيت فقدان عليرغم
(1990) كلوزآپ با كه است آغازي آن گنگي و است الهام از پر كاري شد "برد خواهد را ما
.است قياس قابل
در غيرحرفهاي زن بازيگر پنج كه ميبينيم تعجب كمال در كيارستمي آثار ديگر برخلاف
.چهره حالتهاي بيان و گفتوگو طريق از تنها هم آن.دارند قرار "10 فيلم صحنه مركز
طريق از كه است اكبري مانيا اصلي شخصيت آنها ، پراهميتترين و پيچيدهترين
استخر به را پسرش كه درحالي او.ميشود معرفي ما به امين ، پسرش با مكالمهاي
مادرش با پسرك كه حالي در ميشود ثابت چهرهاش بر دقيقه مدت 15 به دوربين ميبرد ،
از شدن جدا خاطر به را مادرش نميتواند او.است ناپيدا كه مادري با ميكند بحث
نوبه به مادر.ببخشد نيست ، بيش غريبهاي او براي كه مردي با مجدد ازدواج و پدرش
پر كه ميكند متهم را او و ميكند خالي او سر بر را گناهش و خشم احساس تمامي خود
به كند عصباني را پسرش ميشود موفق چگونه كه اين ديدن با.پدر شبيه و است خشم از
ده از صحنه طولانيترين و نخستين اين.بداند بد مادري را مادر كه ميدهيم حق او
بعدي طولاني صحنه و شدهاند جدا هم از شمارهگذاري توسط مشخصا كه است فيلم صحنه
صحبت امين بدرفتاري درباره اقوامش از يكي با كلي رل پشت اتومبيلش در جوان مادر
عينكي با امروزي زيبا ، مادري.كند زندگي پدرش با امين كه ميكند توصيه و ميكند
خانهدار زن نمونه دقيقا كه ميداند او.گفتوگو به شديدي نياز و آرايش و آفتابي
اين جاي به ندارد خويش تغيير به ميلي اما.نيست ميخواهند پسرش و شوهر كه آنگونه
او آنچه كه ميشود روشن كمكم.مينشيند گفتوگو به مسافر زنهاي با و ميراند كار
مرتبا زنان حقوق كه جامعهاي در هم آن است ، خيال آرامش ميكند دنبال نااميدانه
راننده.نيست بيش توهمي اغلب عشق و ناوفادارند مردان و ميشود واقع سوال مورد
او ماشين سوار كه زناني با و ميكند توصيه را كردن زندگي فلسفه قاطعيت ، با اتومبيل
كه ميرسد نظر به نمايي در فيلم اوج لحظات در.ميكند همدردي و همدلي ميشوند
يادگيري طريق از احتمالا هم آن است يافته دست دروني آرامش نوعي به بالاخره مانيا
.زندگياش مردان با رابطه در نهفقط كردن ، زندگي انتخاب و خودش داشتن دوست
از جديدي كاملا برداشت است قابلي و مشهور عكاس حال عين در كه كيارستمي
فيلمبرداري براي را خود تمايل و ميدهد ارائه را ديجيتال دوربين با سينماتوگرافي
نشان بود نشده آن انجام به موفق هيچكس حال به تا كه گونهاي به كوچك فضاهاي در
.ميدهد
فيلمبرداري كه آن حال رقابتند غيرقابل طبيعي بازي ارائه در جوانش فرزند و مادر
بازي غيرحرفهاي بازيگران گروه تمامي بههرحالاست شده انجام تمرين هفتهها از پس
در پيادهروي "بليك هاورار" شاعرانه آواز.ميدهند ارائه خود از فوقالعادهاي
.ميكند اعلام را فيلم خاتمه ملايمت و آرامش با آزاد هواي
ورايتي مي 2002 20
32-لينچ زبان از لينچ
باش روراست خودت با
رادلي كريس:گردآوري
لكههاي همان ميان در را پسرك وقتي كه هست "مادربزرگ" فيلم در خاصي خيلي لحظه
دام به پرنده صداي مثل كه ميآيد صدايي !ميدارند نگه تختش ملحفه روي ادرار
.كند مجسم تصوير آن براي را ديگري صداي هيچ بتواند آدم نيست ممكن.است افتادهاي
چيز ميگذاشتيم ، و ميگرفتيم را واقعي صداي اگر خب ، .ميرسد نظر به جا به خيلي
و شدت كه صداها بعدي مرحله يافتن براي است عزيمتي نقطه اين ولي.ميشد معمولياي
فضا با هم كه كرد پيدا را صدايي بايد پس.ميدهند شكل را پسربچه اين تجربه وخامت
است ، كادر از خارج صداي ظاهرا.نباشد نعلبهنعل حال عين در هم و بيايد در جور
يكي براي كه هست يادم.ميدهد شكل را آن كلي احساس ميكند ، تقويت را صحنه حس ولي
بازيكني بازوي و دست سريع حركت صداي از !بود ملحفه شدن پاره صداي كه صداها اين از
.كرديم استفاده گلف بازي در زدن ضربه موقع در
اتاقها و است سفيد هم باز صورتها.است شده فراموش اغلب هم فيلم اين در رنگ *
.است تند خيلي قرمز مشخص ، طور به - هست فضا در كوچكي رنگ هر هم باز سياه كاملا
چيست؟ دليلش
را اين لابراتوار ولي بودم ، كرده سفيد را صورتها من.افتاد غريبي اتفاق خب ،
بيشتر صورتها صورتي مايه كه كنند طوري را رنگها ميكردند سعي آنها.نميدانست
چيز همه ميخواستند لابد و بود جمهوريخواه چند به متعلق لابراتوار آن چون.شود
هر نتيجه ، دررساندند اكثر حد به را قرمز درجه همين ، براي !برسد نظر به طبيعي
لبها و ميشد صورتي كلي به ميزد ، بيرون صورتي مايه ته سفيدش ، رنگ پس از كه جايي
چيزي نميخواستم ولي.آمد خوشم تركيب ، اين از منميآمد در ممكن رنگ قرمزترين به
بنابراين و شوند نزديكتر طبيعي شكل به ميكردند سعي هميشه آنها قطع طور به.بگويم
همين شده ، قرمز قدر اين فيلم رنگ كه اين دليل.ميآمد در آب از طور همان چيز همه
.است
جا اين كه است اين دليلش نميدانم.شده كمتر خيلي انيميشن "مادربزرگ" فيلم در *
تك منقطع حركت آن ، از بخشي اگر حتي ميشويد؟ علاقهمند زنده فيلم به بيشتر داريد
باشد؟ فريمي
كه ميگفت من به داستان كه ميداني مورد ، اين در حتما و است طور همين نظرم به
درد به اين:بود طور اين فقط.نبود خودآگاهانهاي پديده ولي.باشد طور اين بايد
جا اين كه است چيزي اين و بكنم بايد جا اين در كه است كاري اين ميخورد ، جا
اين
.بيفتد اتفاق طوري اين بايد
|