مغز در نويني كشف
ايمن و ارزان ;هستهاي انرژي
پزشك نگاه
مغز در نويني كشف
عصبشناسي
رضائي فرهاد
كه كردهاند كشف مغز در را ناحيهاي داك دانشگاه پزشكي مركز محققان
و گشته الگو دنبال به گوناگون وقايع و حوادث از سلسلهاي ميان در خودكار طور به
ميدهد انجام نيز تصادفي كاملا اتفاقات ظهور هنگام به حتي را الگويابي اين
خودكار طور به كه كردهاند كشف مغز در را ناحيهاي داك دانشگاه پزشكي مركز محققان
الگويابي عمل اين و گشته الگو دنبال به گوناگون وقايع و حوادث از سلسلهاي ميان در
.ميدهد انجام نيز تصادفي كاملا اتفاقات ظهور هنگام به حتي را
و مقابله جهت انسانها ساختن توانا براي خودكار الگوياب مركز اين محققان ، گفته به
شنيدن مثال براي.است يافته تكامل آنان طبيعي دنياي در نهفته خطرات با رويارويي
اهميت آن درك كه است الگويي لحظه ، چند از پس شكارچي جانور يك ظهور و اطراف در غرشي
چنين ما امروز مصنوعي دنياي در اين ، وجود با.است داشته ما اجداد بقاي در سزايي به
.بيانجامد مردم ميان در خرافي عقايد ظهور به ميتواند الگوها درك براي سيستمي
در كارتي گرگوريمك و بيوماك همكارانش با همراه روانپزشك ، پروفسور هيوتل ، اسكات
اين شناسايي جهت كه دادند آزمايشاتي از خبر "نوروساينس نيچر" مجله گذشته ماه شماره
.است درآمده اجرا مرحله به و طراحي مغزي ، مركز
فلاش دو از منتشره نور تماشاي به را افرادي خود ، آزمايش طي پژوهشگران اين
نور تماشاي هنگام به ضمن اين در و فراخواندند پرده يك روي بر مربعشكل و دايرهاي
.آر.ام دستگاه توسط تماشاگر افراد مغز مختلف نواحي از تصويري پرده ، روي بر فلاشها
.كردند ترسيم آي
عملكردي آي.آر.ام تحليلي تكنيك از آزمايششونده افراد مغزي تصوير ترسيم در
شدت برحسب مغز مختلف نواحي از تصويري ميتوان آن وسيله به كه شد استفاده (fMRI)
.آورد دست به آنها فعاليت
پالسها اين كه شده استوار مغناطيسي پالسهاي از استفاده پايه بر تكنيك اين
تصوير به نيز را ظريف تفاوتهاي حتي مغز ، بافت مولكولهاي بر اثر با ميتوانند
بيخطر اما نيرومند و ساكن مغناطيسي ميدان يك در تكنيك اين در مغزي بافت.كشند
خود ، تفاوتهاي برحسب ميدان اين در مغزي بافت مولكولهاي و ميشود داده قرار
تفكيك با تصويري آن نتيجه در كه ميسازند نمايان را متفاوتي بازتابهاي و واكنشها
.ميآيد دست به مغز نواحي از بالا
فشار افزايش و دهد نشان مغز مختلف مناطق در را خون فشار افزايش ميتواند روش اين
سرگرم ويژه ناحيه آن در كه مغزي سلولهاي فعاليت افزايش بر است گواهي خود نيز خون
.هستند فعاليت
در را مغز قشري لايه يا كورتكس فعاليت خود بررسيهاي در همكارانش و هيوتل پروفسور
داشت آن از حكايت قبلي مطالعات.دادند قرار دقيق مشاهده مورد پيشاني ناحيه از بخشي
ذخيرهسازي براي مردم كه پويايي حافظه ;است "انجامكار حافظه" مركز مزبور ناحيه كه
استفاده آن از مختلف كارهاي انجام هنگام به و فعاليتهايشان با مرتبط اطلاعات
.ميكنند
به تا خواستيم آزمايششوندگان از ساده بهطور ما":گفت خود آزمايش تشريح در هيوتل
فشار را خود راست دست كليد مربع ، مشاهده هنگام و چپ دست كليد دايره ، ديدن هنگام
كه دريافتيم محركها اين به واكنش در آنان مغزي فعاليت تحليل هنگام به سپس.دهند
مربع يا دايره سري يك نظير كوچكي الگوهاي اوقات گاهي تصادفي ، اتفاقات اين ميان در
كرديم معطوف اين به را خود توجه و است داشته وجود متناوب بهطور مربع _ دايره يا و
تغيير مغزي فعاليت مزبور تصادفي الگوهاي رفتن بين از و ظهور هنگام به آيا كه
".خير يا مييابد محسوسي
تصاوير اين ظهور بودن تصادفي از آزمايششونده افراد كه آن وجود با هيوتل ، گفته به
.دادند نشان متفاوتي واكنش اتفاقي الگوهاي ايجاد هنگام به بودند ، مطلع كاملا
اتفاقي ، الگوهاي اين خوردن برهم و توقف هنگام به ميدهد نشان آنها رفتار بررسي
با همراه نتايج اين و است يافته معناداري افزايش بعدي تصوير به آنها واكنش زمان
الگوهاي كشف حال در آنها كه ميدهد نشان آي.آرام تكنيك از ناشي دستاوردهاي
.بودهاند تواليها اين ميان موجود
هر به نسبت متناوب مربع _ دايره الگوي كه است آن از حاكي نتايج اين ، بر علاوه
.است آي.آر.ام اسكنهاي روي بر پاسخ ايجاد براي بيشتري زمان مستلزم ديگري الگوي
الگو تداوم مستلزم متناوب الگوهاي در واكنش ايجاد كه واقعيت اين":هيوتل گفته به
ساده تكراري الگوهاي انسانها ميدهد نشان الگوهاست ، ساير از طولانيتر زماني در
اين يافته ".ميكنند كشف تاخير با را پيچيدهتر الگوهاي و سريع نسبتا بهطور را
.است آورده فراهم مغزي پرفرونتال ناحيه كورتكس نقش خصوص در را تازهاي نگرش محققان
اطلاعات پردازش سرگرم پويا بهطور مزبور مغزي ناحيه كه ميدهد نشان يافتهها اين
به پاسخ جهت مناسب رفتار اتخاذ براي را زنده موجود و است اطراف محيط از دريافتي
.ميسازد مهيا اطراف محيط در جريان در اتفاقات
با ناحيه اين همكنش از برداشتن پرده با ميتواند بيشتر پژوهشهاي است معتقد هيوتل
طبيعي دنياي نيازهاي برآوردن در را مغزي عملكردهاي تكامل سير مغز ، نواحي ديگر
فناورانه زيست محيط براي است ممكن مغزي عملكردهاي اين ، وجود با.كند روشن ما اجداد
.نباشد بهينه چندان ما امروزي
قبل سال هزار الگوهاي 20 از متفاوت بسيار ما امروز مدرن دنياي در موجود الگوهاي
تابع همگي و پيشبيني قابل الگوها طبيعي زيست محيط يك در":هيوتل گفته به.است
به فناورانه دنياي در الزاما معلولي و علت ارتباط اين اما هستند ، فيزيكي قوانين
وجود اساسا كه بجوييم جايي در را الگوها است ممكن دنيا اين در.نميخورد چشم
رفتارهاي از بسياري ظهور موجب كاذب الگوهاي جستوجوي امروز مصنوعي دنياي درندارد
كاذبي الگوي كشف با است ممكن خرافات اين مثال ، بهطور.است شده انسانها خرافي
بهطور سال ميليونها طي مغزي فرآيندهاي.آيد وجود به بارندگي و شستن ماشين ميان
زيست محيط با آنان عملكرد و كردهاند پيدا سازش طبيعي زيست محيط با تدريجي
.نيست سازگار چندان ما امروزي فناورانه
ايمن و ارزان ;هستهاي انرژي
انرژي
فرهاديان سليمان
گوش به گذشته سال طي هستهاي رآكتورهاي از كه مايوسكنندهاي گزارشات عليرغم
طي در و كردند منتشر"تودي فيزيك" مجله شماره آخرين در را گزارشي محققين ميرسيد ،
انرژي كه ميشوند متقاعد مردم از بيشتري تعداد روزه هر كه كردند خاطرنشان آن
از بسياري امروزه حقيقت دراست فسيلي سوختهاي براي مناسبي جايگزين هستهاي
در هستهاي انرژي نيروگاههاي توسعه درازمدت برنامههاي از جهان پيشرفته كشورهاي
.ميآورند عمل به حمايت فسيلي سوخت نيروگاههاي ساخت قديميتر سياستهاي مقابل
زيست محيط با آنها بيشتر سازگاري نيروگاهها ، اين جديد نسل برتري براي دليل اولين
در خودكفايي و توليد ازدياد همچنين و طرحها اين از زيست محيط علاقهمندان حمايت و
تنها (آبي برق) هيدروالكتريك و هستهاي انرژيهاي امروزه.است انرژي توليد
در را مضر گلخانهاي گاز زيادي مقدار كه آن بدون ميتوانند كه هستند فناوريهايي
.توليدكنند انرژي فراواني مقادير سازند ، رها زيست محيط
بيشتري مزاياي هستهاي رآكتورهاي به نسبت سد كه ميرسد نظر به اول نگاه در اگرچه
در آبي برق نيروگاههاي ساخت كه داشت نظر در بايد ولي دارد ، انرژي توليد براي
ممكني غير كار مواجهند جاري آبهاي منابع كافي مقدار كمبود با كه مناطقي از بسياري
آن اجراي هم كه است طرحي تنها هستهاي انرژي كه است معنا اين به جمله ايناست
جغرافيايي موقعيت به حال عين در و ندارد زيست محيط براي چنداني خطر هم و است عملي
نيروگاههاي اين توسعه و ساخت براي متحده ايالات چه اگرندارد بستگي نيز منطقه
ميكند ، صرف را بسياري هزينه است موسوم سوم نسل تجهيزات به كه هستهاي پيشرفته
نيروگاهها گونه اين ساخت و طراحي سرگرم شدت به نيز جنوبي كره و تايوان ژاپن ،
.ميباشند
انرژي آزمايشگاهي شرايط تحت كه بودند ابزارآلاتي و تجهيزات رآكتورها ، اول نسل
موثرتري طور به را پيشرفته فناوريهاي توانستند رآكتورها دوم نسل.ميكردند توليد
نيروگاههاي از اقتصادي اهداف با انرژي توليد كه دادند نشان و بگيرند خدمت به
و تجهيزات از وسيعي گستره با رآكتورها سوم نسل.است ممكن عملي ، لحاظ از هستهاي
پيشگيري براي لازم تجهيزات ايمني ، سيستمهاي همانند شدهاند ظاهر پيشرفته امكانات
گيل.انسان فيزيكي دخالت بدون لازم تعميرات انجام و آسان طراحي انرژي ، هدرروي
در امروزه كه انرژي توليد چهارم نسل تجهيزات":ميگويد انرژي دپارتمان از ماركوس
وي ".ميشود محسوب رآكتورها ساخت و طراحي در اساسي بسيار پيشرفتي است ، توسعه حال
و عملكرد در مهم بسيار پيشرفت ايجاد باعث فناوريها اين":ميگويد ادامه در
".است زبالهها كاهش و ايمني اقتصادي ، بهرهوري
به مواد اين از تا ميگيرد صورت فراواني كوششهاي كه ميدهد توضيح حال عين در وي
.نشود توليد هستهاي سلاحهاي غيرقانوني ، روشهاي
حدود 2 آنان بازدهي كه هستند بالا دماي با رآكتورها شامل پيشرفته طرحهاي از بعضي
محسوب فعلي رآكتورهاي از سادهتر مكانيكي لحاظ از و است حاضر رآكتورهاي برابر تا 3
اين حال عين در و دارند بيشتري مزيتهاي نتيجه در و كمتر متحرك قسمتهاي و ميشوند
قبلي طرحهاي برخلاف.كنند بازيافت را خود توليدي زبالههاي كه دارند را قابليت
دماي با رآكتورهاي ميكردند ، طراحي برق جريان توليد براي فقط را نيروگاهها كه
را آبگرم زيادي مقدار ميتواند ميشود ، توليد گرما زيادي مقدار آن در كه بالا
براي نياز مورد انرژي يا نمايد تامين نيروگاهها اين به نزديك جوامع براي
.آورد فراهم دريا آب نمكزدايي
در كه است اين آينده نيروگاههاي ديگر مهم حسن يك":ميگويد ادامه در ماركوس
نسل هستهاي نيروگاههاي اين زيرا دارند ، كاربرد غيرآلاينده خودروهاي انرژي تامين
طي 25 است ممكن".نمايند تامين را هيدروژني خودروهاي نياز مورد سوخت ميتوانند 4
آن از قبل تا اما شوند گرفته خدمت به هستهاي رآكتورهاي چهارم نسل بعد سال يا 30
عنوان به آنها از ماركوس كه سوم نسل پيشرفته رآكتورهاي دارد احتمال زمان
.شود گرفته كار به دهه همين پايان تا ميبرد نام شده اصلاح سوم نسل رآكتورهاي
جنبههاي از بسياري متحده ايالات هستهاي انرژي كميسيون از لويم آلان و ماركوس
آوريل 2002 شماره در را هستهاي انرژي زمينه در خود مدت كوتاه و درازمدت طرحهاي
.رساندند چاپ به "تودي فيزيك" مجله
پزشك نگاه
سوماتيك سوپر حسهاي
بهزاد محمود دكتر
عنصر حسها اين.است سوماتيك سوپر حسهاي داشتن آدمي نوع توجه جالب خصوصيات از
سوپرسوماتيك ، حسهايميكند ادراك را آنها آدمي مغز بلكه ندارند ، بدن در خاصي
ميشود تقويت تمرين و آموزش با ديني ، حسي و اخلاقي حس زيبايي ، حس كنجكاوي حس يعني
.ميبخشد نشاط آدمي به و
بسيار ولي قويتر عاليتر ، حيوانات در و دارد وجود هم حيوانات در كنجكاوي ، حس
با و است قوي بسيار آدمي در اما دشمن ، از دوري و غذا يافتن حد در يعني است ، محدود
نياز آن زيربناي و است كنجكاوي حس زاييده پژوهش.شود تقويت بسيار ميتواند تعليم
است ، محدود دشمن از دوري و غذا يافتن به كه حيوانات برخلاف آدمي ، در نياز اين.است
از كه است افتاده اتفاق بارها نوشته اين خواننده براي است ، متنوع و گسترده بسيار
و داشته عجله گرچه ميكنند ، نگاه آسمان به گروهي كه است ديده و ميكرده عبور راهي
چرا است؟ خبر چه ببيند تا كرده نگاه آسمان به و كرده درنگ لحظهاي ميرفته سرعت به
.است انسان قوي كنجكاوي حس از ناشي حركت اين ميكنند؟ نگاه آسمان به مردم از گروهي
منظور به است علم كاربرد كه آورد ، وجود به تكنولوژي نيز و فلسفه و علم كنجكاوي حس
.ميگذرد جهان در آنچه از بيشتر آگاهي و آدمي نوع رفاه تامين
عمل بدان و شناخته بدرستي پيش سال سيصد حدود از كنجكاوي حس تقويت درست رسم و راه
و نبودند قائل اعتباري سوماتيك حسهاي براي عموما متفكران پيش سال سيصد تا شد ،
براي ميتوان تعقل با كه ، ميكردند فكر يعني بودند ، عقل اصالت به معتقد
در وقتي كه ميديدند پيش سال تا 300 ارسطو زمان از مثلا يافت ، پاسخ همهپرسشها
از و ماهي مار لجن از و عقرب خام خشت از ميكند ، توليد موش ميشود انبار غله محلي
كه بودند معتقد و گذاشتند خلقالساعه را پديده اين اسم.ميشود توليد پشه مرداب
.ميآيند وجود به بيجان مواد از ساكن به ابتدا حيوانات اين
قائل اعتبار سوماتيك حسهاي براي كه شد ابداع پژوهش براي روشي پيش سال از 300
خبر مغز به حسي عضو هر آنچه مييافتند ، تعقل با را آنها ادراكات نتيجه و شدند
آنكه حال ;ديدن يعني مشاهده ميپندارند عموما مردم.دارد نام مشاهده ميدهد
است ، مشاهده شنيدن.است مشاهده ديدن.سوماتيك حسهاي كمك به چيزها درك يعني مشاهده
.است مشاهده كردن لمس مشاهده ، چشيدن و است مشاهده بوئيدن
كه است چيزي واقعيت.دارد نام (Fact) واقعيت شود مشاهده سالم حواس با كه چيز هر
ميكنند جمع دارند ارتباط هم به كه واقعيتهايي كند مشاهده را آن ميتواند همهكس
به را فرضيه علمي روش در.بود فرضيه يك خلقالساعه مثلا ميسازند ، فرضيهاي و
وسيله به ابتدا خلقالساعه فرضيه تئوري ، ميشود شد تاييد اگر ميگذارند ، آزمايش
و شد رد ميشوند ديده غيرمسلح چشم با كه حيواناتي مورد در ايتاليايي فرانچسكوردي
.گرديد اعلام مردود ميكروسكوپي جانداران مورد در فرانسوي پاستور لويي وسيله به سپس
پيش كه جانداري از جاندار" كه است اين آن و است گرفته را آن جاي تئورياي امروزه
".ميآيد وجود به ميزيسته او از
ماه به قدم شكافتند ، را - ذره كوچكترين - اتم كه رفت پيش آنجا تا كنجكاوي حس
و علم پيشرفت سر.كردند دستكاري و شناختند را جانداران وراثت عوامل ژنها نهادند ،
ميكنند كشف آنچه از دانشمندان.است كودكي از كنجكاوي حس تقويت غرب جهان تكنولوژي
محظوظ نيز نصفالعيش وصفالعيش مصداق به ديگران ، به آنها آموختن از و ميبرند لذت
.ميشوند
مجسمهسازي و نقاشي تا گرفته موسيقي از زيبا هنرهاي.آفريد زيبا هنرهاي زيبايي حس
.ميكند برقرار ديگران با ذهني رابطه آنها وسيله به هنرمند كه هستند وسايلي غيره و
تامين در زيبا هنرهاي نقش.شناخت را آنها بايد زيبا هنرهاي از بردن لذت براي
.نيست پوشيده بركسي سرخوشي و شادماني
به كه اعمالي از پرهيز و خير كارهاي انجام و شر و خير به توجه يعني اخلاقي حس
قديم در حس اين تقويت براي.ميدهد انساني خوي فرد به اخلاقي حس.است ديگران زيان
و خير متوجه را مردم منكر از نهي و معروف به امر با كه روحانيون جز نبود وسيلهاي
وسيله به اساسي قانون اجراي سو ، يك از مدرسه امروزه ولي ميكردند شر از پرهيز
به.است برداشته روحانيون دوش از را سنگين بار اين ديگر سوي از مملكتي مسئولان
تغيير را آدمي خوي دانش.است فن و دانش آموختن از مهمتر آدمي خوي آوردن وجود
يا افراد به كردن نيكي از كسان بسيار دارد ، برعهده را نقش اين تربيت بلكه نميدهد
.است شادماني نوع عاليترين اين ، .ميشوند شادمان بسيار خيريه موسسات به كمك
را گيتي اداره دستاندركار مابعدالطبيعه نيروي وجوب متعارف افراد همه - ديني حس
او و برده پي جهان بزرگ آفريدگار وجود به كه است آدمي نوع تنها 4.ميكنند احساس
آفريدگار وجود به رسد چه ندارد آگاهي خود وجود به حيواني هيچ.ميكند پرستش را
حيرتانگيز و عجيب آنچه":ميگويد "كارامازوف ايوان" زبان از داستايوسكي ، !جهان
كه است اين است آفرين شگفتي آنچه نه يا دارد وجود راستي به خداوند كه نيست اين است
.يابد راه (آدمي) شرارت و توحش بدين حيواني ذهن به است توانسته خداوند وجوب انديشه
آدمي نوع افتخار ميتواند كه است خردمندانه و تكاندهنده و مقدس آنقدر انديشه اين
.ميسازد فراهم آدميان براي مطمئني ايمني چارچوب راستين دين ".آيد حساب به
اين از است يافته انتقال مكان اين به همشهري جمعه روزنامه از كه ستون اين:توضيح
.ميرسد چاپ به روز همين در هفته هر پس
|