لورل استن كنيدبه رجوع
كوتاه برشهاي
نوبره خنگي اين به آدم
44-لينچ زبان از لينچ
لورل استن كنيدبه رجوع
(19651890) "لورل استنلي" تولد ژوئن مناسبت 16 به
كمدي سينماي
آزرم محسن
:شده ميرويدنوشته هاردي اليور سراغ به الفبا روي از وقتي مرجع كتابهاي در
لورل استن كنيدبه رجوع
شدهاند خاطرهها جزو كه كساني از زدن حرف خصوصا ميشود ، شروع خاطرهها با چيز همه
از بايد.سينماست تاريخ از جزيي _ عملا _ فيلمهايشان يا خودشان آوردن ياد به و
در سينما "لاغر" و "چاق" محبوبترين.رسيد "هاردي" و "لورل" به و كرد شروع جا همين
منتقدان جمله از خيليها.نگرفتند قرار توجه مورد بايد كه گونه آن خودشان دوران
روزها همان در اما.بود آنها اشتباه بزرگترين اين.نميگرفتند جدي را آنها سينما
.ميزدند زل پرده به سينما تالارهاي در.ميديدند را نفر دو اين فيلمهاي تماشاگران
خاطرهاي با و ميشدند رودهبر.ميرفتند ريسه.ميخنديدند آنها احمقانه حركات به
.ميكردند ترك را سينما تاريك تالار خوب ،
و حركتها.نيست خبري لاغر و چاق از:است كرده تغيير ما روزگار سينماي اما
ميتواند ايننميشود رودهبر و نميرود ريسه كسي اما است شده احمقانهتر رفتارها
گندهاش و چاق دوست و لورل استنلي درباره يادداشتي نوشتن براي باشد مناسبي شروع
اندازه اين تا هاردي و لورل كمديهاي شد باعث كه چيزي اصليترين شايد.هاردي اليور
شدت به يكي.ميخورد چشم به دو اين هيكل ميان كه بود تضادي بيايد در آب از موفق
و است دانايي آدم انگار كه بود جوري ظاهرش يكي.لاغر شدت به يكي و گنده و بود چاق
اما نهايت در.ميزد موج چشمهايش در حماقت يكي آن اما ميداند ، زيادي چيزهايي
.بگيريم جدي را مسئله اين !محض حماقت:بودند مشترك چيز يك در "هاردي" و "لورل"
ميكشد ، چله و چاق هاردي كه هوشمندانهاي ظاهر به نقشههاي آن همه پايان در وقتي
نظر به ميريزد ، هم به را چيز همه حماقت نهايت در و ساده حركت يك با نيقليان لورل
كه است چيزي همان حماقت اين.است كرده سرايت هم چاقاش دوست به حماقت اين ميرسد
.بود "استيك اسلپ" سينماي هاردي و لورل سينماي.ميكند نزديك هم به را دو اين
با آدمها.است مهم شدت به شخصيتها ظاهر سينما نوع اين در"بكوب بكوب" سينماي
.ميكند جدا ديگري از را كس هر كه است ظاهري مشخصههاي اين.ميشوند شناخته ظاهرشان
طول مدتها.برسد اوج به و شود ساخته شخصيت يك تا شوند حفظ مشخصهها اين بايد
و برسد لورل استنلي كنار در بازي به بدجنس چاق مرد نقش از هاردي اليور تا كشيد
تامسن ديويد.شود انديشمندانه حدودي تا و توجه جالب شدت به لحظههايي در رفتارش
بعد و بوده سينمادار شود ، سينما بازيگري وارد كه آن از پيش هاردي است نوشته
آن به بحران هر زمان در كه دردمندي محترم بورژواي چهره همان است اين":ميگويد
".ميشد متوسل
انگار ميبينيم كنيم دقت كه فيلمهايشان در.هستند هم با هميشه هاردي و لورل
هم با اين.نميخوابند و نميگذارند هم بر چشم يا نمينوشند هم آب حتي هم بدون
تنها آدم دو هستند ، تنهايي زوج آنها.گرفت تنهاييشان نشانه به بايد اما را بودن
لاغر و چاق رفتار.ميكنند زندگي هم با و ميروند راه هم با روزگار قضاي از كه
اطراف محيط با ارتباط.شوند طرف ديگر آدمهاي با ندارند دوست انگار كه است جوري
.هستند هم با هميشه بنابراين.دارند را همديگر آنها.نيست خوشايند چندان برايشان
درس به تصميم كه زماني چه و كنند آشپزي تا ميشوند استخدام دو هر كه زماني چه
به بلوا باشند كه جا هر اما.نميشود شب روز انگار يكي آن بدونميگيرند خواندن
.ميشود پا
مرجطلبي و هرج آدمهاي.ميكند نفوذ هم رفتارشان به هست هيكلشان در كه تضادي
ندارند دوست شايد.ميشوند پشيمان بعد و ميسازند مشكل ناخواسته.هستند
كه نشويم غافل هم نكته اين از.نيستند بلد ديگري كار اما كنند ، پا به مرج و هرج
را آرامش رنگ هم كنار در وقت هيچ اما هستند هم كنار در هميشه چند هر هاردي و لورل
.ميكنند درست دردسر هم براي دارند مدام اما باشد ، اتفاقي شايد.نميبينند
مسئله كنند كار چه و باشند كاره چه است قرار نيست معلوم كه اين و آنها سرگرداني
حضور با را تنهاييشان آنها باشند ، دوروبرشان زنها كه ميآيد پيش كمتر.است مهمي
دو اين رابطه درباب كه تاويلهايي و برداشتها همه از فارغ ميكنند ، پر همديگر
.كردند عنوان بعد سالها
از نتوانستهاند چون كه هستند تازهواردي مجرمان هاردي و لورل ،"هلفدوني" فيلم در
موقعيت.شدهاند گمارده اجباري كار به افتادهاند گير فرار موقع و كنند فرار زندان
اساسا زدهاند ، خلاف كارهاي به دست لاغر و چاق كه اين تصور حتي.است خندهداري
كه باشد مياننويسي شايد آن ، از خندهدارتر امادل ته از خندهاي.است خنده مايه
ديده راه راه لباسهاي آن با هاردي و لورل كه آن از پس.ميخوانيم فيلم آغاز در
يا بكنند ، خلاف كار نداشتند خيال واقعا آنها:ميخوانيم مياننويس در ميشوند ،
از يكي احتمالا مياننويس اين.نداشتند سرشان در فكري اصلا آنها بگوييم دقيقتر
.ميشود آن درست فهم باعث عملا و ميخورد هاردي و لورل سينماي به كه است كليدهايي
روز شب ، و ميچرخد زمين كه طور همان.ندارند سر در فكري معمولا هاردي و لورل
اتفاق سري يك باعث چيزها همين و ميگيرد قرار چيزهايي هم آنها راه سر ميشود ،
و چاق بلاهت تا آمدهاند فرود آسمان از صاف انگار كه جورواجوري اتفاقهاي.ميشوند
.بكشند ما و خودشان رخ به را لاغر
اين.كنند دعوا هم با و باشند هم با هاردي و لورل كه كرده مقدر چنين انگار سرنوشت
جور يك و كرده سرايت زندگيشان وجوه همه به است غريبي عرصه لاغر و چاق رويارويي
جلوه ميتوان اما (وروجكها) "كوچولوها نيني" در.است شده زندگيشان در عطف نقطه
پدرانشان مثل درست كوچك هاردي و لورل كه اين ديد را رويارويي اين از ديگري
پدرانشان كه است طوري همان درست دارند هم با كه روابطي و شوخيهايشان نوع و هستند
لورل ميرسد نظر به جالب همه از بيش كه چيزي پسران و پدران روابط ميان دردارند
پسر لورل به _ عملا _ را خرابكارياش و آسيبرساني نقش پدر ، لورل.است بزرگ
پسر هاردي و ميكند خراب هم سر پشت را پسر هاردي كه است پسر لورل اين و كرده منتقل
.است آدمتيزي شدت به اما پسر لورل.ميدهد انتقال پدرش به را خرابكاري اين هم
خواباش لباس زودتر بچهاي هر ميشود قرار فيلم از جايي در.پدرش از تيزتر بسيار
تا ميگذرد لحظهاي چند.ميشود پسر لورل سكه ، برنده.بگيرد جايزه سكهاي پوشيد را
از يكي.است پوشيده عادياش لباسهاي روي را خواب لباس كوچك شيطان ميفهميم
تشنهشان بچهها كه جايي:ميافتد اتفاق فيلم همين در هم هاردي درخشان حماقتهاي
او است معتقد كه چرا بياورد ، آب لورل نميدهد اجازه هاردي ميخواهند ، آب و است
خندهدار خودش نوبه به هاردي انديشمندانه اندكي و جدي ظاهر.ميكند خراب را كارها
باز را شيرآب قبلا بچهها ميفهميم كه ميرسد اوج به وقتي خنده اين اما است
كه اتفاقي تا كند باز را در بايد هاردي فقط.رسيده در بالاي تا آب و گذاشتهاند
.بيفتد نبايد ،
:ميگويد نوشته هاردي و لورل از كه مفيدي و مختصر زندگينامه در "تامسن ديويد"
:شده نوشته ميرويد ، هاردي اليور سراغ به الفبا روي از وقتي مرجع كتابهاي در"
".است كرده تغيير لاغر مرد و چاق مرد جاي هميشه.لورل استن به كنيد رجوع
كوتاه برشهاي
پرده روي زندگي
جواهريان نگار
بازي صورتاش با بود بلد خوب كه كمدينيبود استثنايي بازيگر يك "لورل استنلي"
لب.ديد را مسئله اين ميشد صورتاش و چشمها از بود ، غمگين كه زماني:كند
بيرون چشمهايش از اشك وقتي.ميآمدند پايين گونههايش و ميآمد جلو پاييناش
.بگيرد را خندهاش جلوي نميتوانست هيچكس كه بود جالب آنقدر صورتاش تركيب ميزد
شد باعث كه بود نكتههايي مهمترين از يكي اين و ميشد شروع صورتاش از "لورل" بازي
و استثناست يك كمدي سينماي تاريخ در لحاظ هر از لورل.بگيرد قرار استقبال مورد
حركتهاي ابداع به دست داشت دوست كه ميشود ناشي آنجا از بيشتر بودناش استثنا
.باشند كننده راضي تماشاگر براي كه تازهاي كارهاي.بزند تازه
رفتن براي (شد فراموش كمكم كه لورل واقعي نام) "جفرسن استنلي آرتور" حرارت و شور
مدرسه در را تحصيلاتاش عمده بخش نوجواني دوران از كه بود حدي تا تئاتر صحنه روي
كودكي از او.رساند انجام به تمام بيميلي با اوكلند بيشاب در واقع "جيمز كينگ"
آرزو اين.بود نمايش تالارهاي در كمدين يك عنوان به موفقيت كسب روياياش و آرزو
الورستن در ژوئن 1980 در 16 او بدانيم اگر نمينمايد ذهن از دور و بعيد چندان
.آمد دنيا به بازيگري اهل خانوادهاي در انگلستان لنگشاير
از يكي به كه نگذشت چيزي و شد همراه "كارنو فرد" گروه با سال 1907 در لورل
از بود بلد خوب كه بود دليل اين به البته او شهرت.گشت بدل گروه آن مشهور بازيگران
و ميآمد پيش فرصتي هرازچندگاهيكند تقليد گروه ، اين بزرگ بازيگر ،"چاپلين"
سال 1913 در وقتي.نداشتند چاپلين از تقليد به ربطي كه ميكرد بازي نقشهايي
اين كرد ، ترك را "كارنو" گروه "سنت مك" سوي از پرسود پيشنهادي دنبال به چاپلين
.ايستاد فروپاشي آستانه در عملا گروه
موقعيت حال عين در اما ميآمد ، حساب به باپنتوميم بازيگر يك فقط لورل زمان آن در
در.داشت را آمريكا نمايش سالنهاي به راهيابي و كمدي بازيگر يك به شدن تبديل
سال چهار حدوداكرد انتخاب خودش براي را لورل استن هنري نام كه بود دوره همان
كمدي و گرفت قرار (ريش آدولف) كننده تهيه يك توجه مورد تئاتر يك اجراي حين در بعد
را او و گذاشت لورل آينده بر زيادي اثر فيلم اين.شد ساخته "مه ماه در ديوانهها"
.تئاتر در نه ميگيرد ، شكل سينما در او آينده كه كرد متقاعد
به شدن بدل براي كه ميشد محسوب عادي هنرپيشهاي او كوتاه تقريبا دوران اين در
سالها اين حال عين در.ميماند زمان گذر راه به چشم بايد اول درجه هنرپيشهاي
و بود فعال شدت به "كيستون استوديوي".بود كمدي سينماي شكلگيري حساس دوران
را چاپلين ميشد بازيگران آن راس در.بود درآورده خود خدمت در را معروفي بازيگران
.بود "روچ هال" استوديو ، آن جدي رقيب تنها.ديد
اصلي نقش "اندرسن گيلبرت" دعوت به لورل مه ، ماه در ديوانهها فيلم با همزمان
"روچ هال" سفارش به گهگاه و كرد بازي را "رابينز جسي" ساخته "خوشبخت سگ" فيلم
كارگرداني و مينوشت خودش را كارهايش اعظم بخش.برد دوربين جلوي هم را فيلمهايي
و "كوك كلايد" ،"نورمند ميبل" ،"بارا تدا" چون بازيگراني اينكه جالبتر.ميكرد
و توجه قابل مسئله دوره آن در كه ميكرد هدايت و كارگرداني را "فينليسان جيمز"
.ميرفت شمار به مهمي
شد باعث قرارداد اين.كرد امضا روچ هال با را ثابتي قرارداد سرانجام سال 1926 در
پايهاش كه آورند وجود به را سينمايي هم كمك به و شود همبازي "هاردي اليور" با تا
با آنها تضاداست يكديگر با دو آن رابطه و لاغر مرد و چاق مرد كميك موقعيتهاي
چاق مردگرفت دربر را رفتارشان و شخصيت عمق و شد شروع فيزيكيشان تفاوت از يكديگر
و نداشت كارها اين به كاري لاغر مرد اما باشد عاقل آدمهاي مثل رفتارش تا ميكوشيد
.ميداد معكوس نتيجه معمولا چند هر است ، درست ميبرد گمان كه ميكرد را كاري همان
حدي تا كه هاردي كنار در ويژگي دو اين و بود لاغر و معصوم شدت به لورل استنلي
لورل جانب به حق قيافهميساخت ويژه شخصيت يك او از ميرسيد ، نظر به چاق و بدجنس
كه ميشد باعث همين.ميداد نشان كودن و ابله حدي تا را او كودكانهاش رفتارهاي و
يك كم دست است ممكن هم او كند گمان لحظهاي براي حتي ندهد اجازه خودش به تماشاگر
.برسد نظرش به مناسب راه
كمدي قالب از آنكه عين در ميداد تغيير مرحله چند در را صورتاش كه او معروف گريه
همراه خود با را آنها همه و ميگذاشت اثر تماشاگران احساسات عمق بر نميشد خارج
داده انجام اشتباهي كار ميفهميد كه بود احمقي آدم گريههاي لورل گريههاي.ميكرد
اشك و ميكرد لج خودش با شايد.ندهد انجام را كار آن بعد دفعه نداشت دوست اما
او مگر اما.نكند نگاهش خشم از پر نگاهي با و نزند داد سرش هاردي ديگر تا ميريخت
بردارد؟ خشم از دست هاردي كه برميداشت خرابكاريهايش از دست
سپري مدتهاست روزگارشان كه گريههايي.ميآمد بيرون زندگي دل از لورل گريههاي
و ميشدند متولد چيز هر از پيش كارهايشان در كه هنرمنداني روزگار مثل درستشده
تعلق هم مخاطباني روزگار به خندهها حال عين در و گريهها اين.ميكردند زندگي بعد
.خودشان زندگي جز نميديدند چيزي پرده روي كه داشت
نوبره خنگي اين به آدم
" كاري مك ليو" با گفتوگو يك از بخشي
بهار اميد:ترجمه
بود؟ چگونه شويد عرصه اين وارد شما كه آن از پيش كمدي سينماي *
دورهاي هر در امادارند دوست را كمدي سينماي همه.است محبوب هميشه كمدي سينماي
نشان فيلماش با كمدين يك.ميكنند تكليف تعيين مردم براي كه هستند كمدينها اين
.بمانند ساكت چيزهايي چه قبال در و بخندند چيزهايي چه به بايد مردم كه ميدهد
دارد؟ عمدهاي مشخصه كردهايد كار شما كه سينمايي آيا *
داشتند دوست ما از پيش دوره در.ميآيد كمدينهاياش از كه عمده مشخصه يك بله ،
.توجه قابل و ريز چيزهاي از پر.باشد نكته از پر.باشد مضمون از پر كمدي فيلمهاي
بهترين كار اين براي "هاردي" و "لورل".كنيم عوض را روش اين ميخواستيم ما اما
به.ندهند نشان را چيزي كه كنيم كارگرداني طوري را آنها كه بود اين ما سعي.بودند
.نكنند عرضه را حالتي كمدي كارگردانهاي قول
بود؟ چه تماشاگران واكنش*
اما بود ، مرسوم كه بودند حالتي همان منتظر آنها.ميتركيدند خنده ازميخنديدند
خنده به را آنها جديت همين و ميكرديم كار جدي داشتيم ما.نميافتاد اتفاق آن
.واميداشت
ميكرديد؟ كار هم بداهه صورت به*
پيشخدمت سر نقش داشت "هاردي" يكبار.ميكرديم استقبال ميآمد پيش خوبي موقعيت اگر
"بيبروبرگرد" فيلم.كند تعارف را كيك و بيايد بود قرار ميكرد ، بازي را رستوران يك
صورتاش همه.شد زمين نقش و در لبه به كرد گير پايش شد ، وارد كه در از.بود
:زدم داد دفعه يك.بود فوقالعاده.بود تماشايياي منظره عجب !كيك در بود فرورفته
روي بود ، واژگون شده ميخكوب "هاردي" !بمون جوري همون !نخور تكون اصلا !نخور تكون
وقتي !ديد را پشتاش ميشد فقط.بود عصباني !خامهاي كيك از پر صورت آن با زمين
.ميرفتند ريسه.ميخنديدند داشتند نيم و دقيقه يك تماشاگران شد ، اكران فيلم
ميخنديدند؟ چه به ميكنيد فكر خودتان*
!است نوبر واقعا كودني و خنگي اين به آدم.بود سرزده هاردي از كه محضي حماقت به
نداريد؟ قبول
بود؟ جور همين هم او چطور؟ لورل*
.نكنيد را اشتباه اين اصلانه نه ، نه ،
بود؟ ديگري جور لورل مگر چرا؟ *
دوست.داشتم آمد و رفت هردوشان با.بودم آنها نزديكان جزو من.داشت فرق خيلي بله ،
.بود فردي به منحصر آدم كمدينها بين لورل.دارم اعتقاد ميزنم كه حرفي به.بوديم
استعداد با خيلي لورل.نبود بلد هاردي وليكند ابداع را خودش خاص كمدي بود بلد
جور اين از هاردي.ميكرديم كف صحنه سر حقيقتا كه ميكرد ابداع چيزهايي گاهي.بود
ايدهاي خودش نميگفتيم چيزي اگر.كند كار چه ميگفتيم او به بايدنبود بلد كارها
.نداشت
.است اين جز چيزي تماشاگران نظر احتمالا*
برابر دو بايد ميگفت بارها لورل كه ميدانم من.است ديگري چيز حقيقت ولي شايد ،
اهميتاش.بود هاردي از بهتر برابر دو چون نميگفت هم دروغبياورد در پول هاردي
.بود هاردي برابر دو واقعا
نبود؟ يكسان بازيگري در آنها سهم مگر *
.ميكرد شراكت هم آن ساخت در و مينوشت هم فيلمنامه لورل چون.نبود يكسان نه ،
نداشت هم دوست انگار.نبود حرفها اين مال هاردي وليبود بلد را سينما فن و فوت
كه همين بگويم صريح بگذاريد.بسازد را چيزي نبود بلد.شود آشنا فنها و فوت اين با
غريب و عجيب كافي حد به كند فيلمسازي استوديوهاي وارد را خودش بود توانسته هاردي
.نداشت توقعي او از هم كسي.بود
ميآمد؟ لورل از شوخيها ايده پس *
جور چه كه ميدانست ميشناخت را كمدي كار چون.داشت تعلق او به ايدهها عمده
هم هاردي بامزگيهاي از بسياري.نميخورد درد به كجا و ميدهد جواب كجا شوخيهايي
ميداد گوش هم هاردي.كند كار چه ميگفت او به و هاردي جلوي مينشست.ميآمد او از
.ميمرد خنده از و
شد؟ هاردي منكر بايد حساب اين با *
موبه.بود خوب اجرايش.ميكرد اجرا اما نميكرد ابداع او.نزدم را حرف اين من نه ،
در بود قرار اگر.بود بيايراد كارش لحاظ اين از ميگفتيم او به كه چيزي همان مو
از و ميرفت هوا به فريادش وقتي كه ميرفت راه غرور با چنان بيفتد عميقي گودال
همه.بود بلد خوب را كار اينكند غش خنده از تماشاگر ميخواست كمك گودال داخل
در كه متانتي آن ميدانيد ، .ميآورد بدشانسي چه بار اين ببينند كه بودند كرده عادت
.بود فوقالعادهاي تركيب حماقت آن با متانت اين.ميكرد جذاب را كار بود چهرهاش
چنين مطمئنام نه ، .برسد نفر دو اين پاي گرد به كسي سال سالهاي تا نميكنم فكر
.نميافتد اتفاقي
44-لينچ زبان از لينچ
است بيفايده تفسير ،
رادلي كريس:گردآوري
پوريا امير:ترجمه
سال ده بعدش و ميخواند يا ميبيند بار يك آدم كه هست هم نوشتههايي يا فيلمها
حالي در شده ، عوض آدم خب ، .برميگيرد آن از ديگري چيزهاي و ميبيند دوباره هم ديگر
معناي آدم ، حال و وضع به بسته ناگهان اما.بود كه است همان نوشته يا فيلم آن كه
.دارند خود دل در مركزي هسته نوعي كه دارم دوست را چيزهايي.ميكند برايش بيشتري
ميافتد ، آنها در كه اتفاقي باشند ، واضحتر و صريحتر هرچه.انتزاعياند ناچار ، به
خاص ، شيوهاي به را انتزاعي چيزهاي اين بايد اثر سازنده.بود خواهد بخش نويد كمتر
بقيه اگر و ميكند عبور آدم اين صافي از تصميمي هر.باشد روراست آن با و كند احساس
بقيه و ميماند آدم اين براي كار كليت كنند ، اجرايش درست و شوند مواجه درست آن با
ديگر ميشود ، عرضه كه لحظهاي از وليبوده روراست و درست كار ، كه ميكنند حس هم
زد ، حرف دربارهاش ميشود.كرد برداشت آن از را چيز همان فقط بشود كه نيست طور اين
آن از اگر.ندارد فايده ديگر ولي.مايهها اين در كاري يا كرد دفاع آن از ميشود
.ندارد فايدهاي تفسير و توضيح.ميمانند باقي بيزار همچنان باشد ، آمده بدشان
شايد.گرداند برشان نميشود.داده دست از ديگر بدهد ، دست از را مردم نظرم آدم اگر
اولش كه حالي در هم شايد "!ميكردم اشتباه من بيداد ، داد اي":بگويند بعد سال بيست
غيرقابل اينها ميداند؟ چه كسي.شوند بيزار آن از بعد ، سال بيست بود ، آمده خوششان
اين.نميدانم هم را دليلش دارد ، جذابيت من براي كه هست مشخصي چيزهاي.است كنترل
ايدههاي من.است دشوار توضيحش است ، احساسبرانگيز و ملموس شدت به برايم چيزها
كاملي فرايند خودش براي.نكردم فكر آنها به كردم ، احساس را "پاككني كله مرد" فيلم
ميكردم ، فيلمبرداري را چيزي.شد منتقل پرده روي به من درون از ايدهها اين:بود
تازه بعد و ميكردم اضافه بهش مناسبي صداهاي ميدادم ، ريتم آن به مشخصي شكل به
بايد آدم نقطه ، اين به رسيدن موقع تا حالا.نه يا ميخورد درد به بگويم ميتوانستم
ايدههايش نتواند آدم اگر هاليوود ، دربزند حرف وقت آن از بيشتر برابر ميليونها
اين اگر كند ، بيان و كند سرهم يكجوري را آنها نتواند اگر بياورد ، كاغذ روي را
براي شانسي ايدههايش نباشد ، بيان قابل كامل ، طور به كه باشد انتزاعي چنين ايدهها
اين معدودي آدمهاي ولي دارد ، اهميت خيلي فيلم يك براي انتزاعي چيزهاي.ندارد بقا
هميشه هنري آفرينشبكنند اطراف دنياي از سينما با واقعا كه ميكنند پيدا را شانس
.ميكند اطراف دنياي از ميكند ، خلق اثري آدم وقتي و است آدم خود وجود گسترش و بسط
.است ريسك نوعي خودش اين
|