مقلد نسل دوم نسل
خبرنگار نگاه
نيستند عادي هيچكدام آنها
مقلد نسل دوم نسل
اصلاحطلب روزنامههاي آسيبشناسي
روزنامهنگاري
هاشمي اكبر
كه مردي.است آمريكايي فيلم همان داستان شخصيت حكايت ايران در روزنامهنگاري حكايت
در دارد دوست اما شد خواهد كشته حتما كند فرار اگر ميداند و شده محكوم مرگ به
.ميماند زنده او در همچنان آزادي به ميل كه چرا.بكشند را او فرار و دويدن هنگام
بهار رفت كنار پردهها وقتي خرداد دوم نسيم خنكاي در كه بود بودن زنده به ميل اين
تولد كه دلانگيز فصلي.آورد ارمغان به مطبوعاتي جامعه براي را ارديبهشت فرحبخش
وزير مهاجراني |عطاا گفته به و زد رقم را محلي و سراسري روزنامه از 50 بيش
برابر سه يعني روز در نسخه ميليون سه به مطبوعات شمارگان سال دو طي وقت ، اصلاحطلب
سومين و شصت و صد ايران سال 1998 در آماريونسكو براساس همچنين.رسيد پيش شمارگان
عراق و سودان افغانستان ، سطح در و بود مطبوعات سرانه و توزيع لحاظ به جهان كشور
كنار در و كرد پيدا ارتقا كشور سومين و چهل صدو به خرداد دوم از بعد.داشت قرار
دوران عاريهاي فرزند دندههاي چرخ بار اين گويي.گرفت قرار اسكانديناوي كشورهاي
و شكل با جديد مطبوعات بود شده جفتوجور ايران در دموكراسي دندههاي چرخ با صنعتي
شاخكهاي و كردند ظهور روز شرايط از متاثر و متفاوت گفتماني و تازه و نو شمايلي
باعث اجتماعي نظارت افزايش.دادند گسترش حوزهها تمامي در را خود ارتباطي و حسي
ضربالمثل يك مصداق به كه كرد شفاف و روشن چنان را فضا و شد قدرت نهاد شدن پاسخگو
چيز هيچ ".كند پنهان را خود پاي جا نميتواند ميرود راه برف روي كه كسي" ژاپني
و نبود مصون قدرتي نهاد و شخصي هيچ و نميماند دور روزنامهنگاران تيزبين نگاه از
فرداي كه بود رو همين از.شود افشا سرانجام ناگفته رازهاي ميرفت آن بيم همواره
".بخوابيم ميتوانيم راحت را امشب":گفت مسئولي روزنامهها تعطيلي
فضاي از فرهنگي سياسي ، اجتماعي ، تحولات از غيرمستقل ، متغير عنوان به روزنامهها
در مهمي عامل به و پذيرفتند تاثير سرعت به خرداد 76 انتخابات از بعد و قبل هيجاني
بدين و شدند تبديل جامعه اطلاعرساني نيازهاي تامين و اجتماعي مطالبات انعكاس
مطبوعات ، نقش دليل به فرهنگي و سياسي و اجتماعي مسايل در گفتوگو و بحث حوزه ترتيب
كرده تاييد را آن مختلف نظرسنجيهاي كه مطبوعات به مردم اعتماد افزايش.يافت گسترش
ديگر جمعي ارتباط وسايل برخي ناصحيح كاركرد از ناشي خلاهاي به توجه با ويژه به است
كاهش ميان اين درشد جامعه در آن جايگاه ارتقاء و مطبوعات شكوفايي و رشد موجب
سهم افزايش نتيجه خارجي محافل به وابسته خبري شبكههاي و خارجي رسانههاي تاثير
بين در رقابت عنصر شكلگيري.بود جامعه اطلاعرساني نيازهاي جبران در مطبوعات
از پس زماني برهه در كه بود مهمي و كيفي تحولات از روزنامهها ويژه به و مطبوعات
به تنوع كثرت به توجه با مخاطبان.كرد پيدا نمود مطبوعاتي جامعه در خرداد 76 دوم
خود نوبه به امر اين و كردند پيدا بيشتري انتخاب قدرت مطبوعات حوزه در آمده وجود
آن از پيش كه كرده جدي رقابت وارد را مطبوعاتي بنگاههاي و روزنامهها صاحبان
نخبههاي و سياسي و فرهنگي شخصيتهاي كنار در جوان روزنامهنگاران.نداشت سابقه
به قانون ظرفيتهاي به توجه با و آمده وجود به فضاي تحتتاثير يك هر مختلف فكري
هم كه تاريخي دوره آن مطبوعاتي معاون بورقاني احمدآوردند روي مطبوعات ميدان
نخبگان پاي بازشدن افتاد اتفاق كه بزرگي تحول":ميگويد است مجلس نماينده اكنون
گفتوگوي و بحث جدي قلمرو يك.بود روزنامهها به ويژه به و مطبوعات به جامعه
بود آن نشان اين.بود تاملي قابل پديده كه شد باز مطبوعات در نقادانه و كارشناسانه
مطبوعات تاريخ از تازهاي فصل دوره اين در يافته ، افزايش مطبوعات اعتبار و وزن كه
دورهاي هيچ با تاريخي لحاظ به آن در شده انجام روشنگري ميزان كه شد گشوده ايران
جاي به.نيست مقايسه قابل انقلاب اوايل يا و شهريور 20 مشروطه ، مثل دورههايي حتي
تبديل خودش كه شديم انديشه صاحب و تحليلي مطبوعات صاحب ما دورهها آن هتاك مطبوعات
نشاط و توس جامعه ، شده توقيف روزنامههاي سردبير شمسالواعظين.شد مرجع گروه يك به
را خود دروني ساختار كه بود اين افتاد روزنامهها براي كه اتفاقي":است معتقد نيز
اتفاق.ميكرديد مشاهده هم گزارشنويسي و خبرنويسي شيوه در شما را آن و كردند مدرن
ذكر عكس و گزارش و خبر تا گرفته ستون يادداشت از مطالب نويسنده نام كه اين ديگر
كار در مسئوليت حس افزايش و نفس به اعتماد حس بالارفتن به منجر امر اين ميشد
نمايندگان عنوان به روزنامهنگاران به گذاشتن احترام نوعي اين و شد روزنامهنگاري
".بود سياسي ساخت بر مردم نظارتي عنصر نمايندگان و دموكراسي چهارم
ركن
خود چشمگير ، محتوايي تغييرات با همراه آنها تعداد و تنوع و مطبوعات از استقبال
محتواي ناهمخواني حرفهاي رقابت عنصركرد تحميل نيز مطبوعات ظاهر و شكل بر را
در سرمايهگذاري به را نشريات دستاندركاران ابتدا همان از كهنه ، ظاهر با جديد
بهتر استفاده گرافيكي ، عناصر از بيشتر كارگيري به و صفحهآرايي و زيباسازي زمينه
.واداشت كاريكاتور و طرح عكس ، از
كه است معتقد ايران مطبوعات تاريخ پژوهشگر و روزنامهنگار قاسمي فريد سيد
در.گذاردهاند سر پشت را دوره پنج و بيست تاريخ ، طول در ايران روزنامهنگاران"
فرهنگ و روزنامهنگار تا داشتيم روزنامه كارمند بيشتر ما سال 1376 به منتهي دهه
در روز هر روزنامه كارمندان نشريات از پارهاي در.داشت رواج نشسته روزنامهنگاري
حقوق ماه سر و بزنند غياب و حضور كارت كه بودند موظف بعدازظهر و صبح معين وقت
دوره و شد توجهي قابل جهش دچار دوم 1376 نيمه در نشسته روزنامهنگاري.بگيرند
سالهاي در بايد را جهش اين ريشههاي.گرفت شكل ايران در مطبوعات حيات از ديگري
كل اداره سطح از دولتي تشكيلات در مطبوعات امور ارتقاي ".كرد جستوجو و 1371 1368
رسانهها تحقيقات و مطالعات مركز و رسانهها آموزش گسترش مركز تاسيس معاونت ، به
مهمترين كه ديگر اتفاقات پارهاي و همشهري سلام ، انتشار (شدند ادغام بعدها كه)
در قاسمي.داشت مدنظر ريشهيابي براي بايد را پيوست وقوع به خرداد 76 در آنها
سواد سطح دوره اين در":ميگويد خرداد دوم از پس دوره مطبوعات ويژگيهاي مورد
روزنامهنگاران گرچهبود بالاتر قبل دورههاي به نسبت روزنامهنگاران حرفهاي
دانشگاهي مدرك.نبودند كلمه دقيق معناي به حرفهاي اما بودند اديبتر پيشين ادوار
سني معدل از و بود بالاتر قبل دورههاي به نسبت از 1376 پس روزنامهنگاران
.بودند برخوردار پايينتري
ايران روزنامهنگاري قصه و چشيدهاند بسيار گرمي و سردي ايراني روزنامهنگاران
اما شد تكرار و 1378 سالهاي 1376 دوم نيمه در گذشتگان اشتباهات.است پرغصهاي قصه
ميشدند مرتكب كهنسالان و ميانسالان گذشته در را اشتباهات اين كه است اميدواري جاي
دورههاي به نسبت البته _ جواني همين و بودند آن مسبب جوانترها عمدتا بار اين و
يقين به آيد فراهم آنها براي جديدي امكان اگر چون است اميدواري جاي - قبل
دست به خصوص اين در ارزندهاي تجربه و كرد نخواهند را و 77 سالهاي 76 اشتباهات
.باشد آتي سالهاي در ايران روزنامهنگاري نفع به است ممكن كه آوردند
دوره اين در:معتقدند و مينامند خطا و آزمون دوره را زماني دوره اين كارشناسان
رسيدند مرحلهاي به نيز مخاطب جذب در و يافتهاند دست خاصي دوام و قوام به نشريات
اشتباه آن كه بود قوام و شكلگيري حال در تكامل اين كمكم.بود راضي مخاطب كه
قرار مخالفان تيررس و مقدم خط در روزنامهنگاران هم باز.شد تكرار دوباره تاريخي
در بود شده اندوخته زحمت به كه چه آن تمامي ديگر بار ناباورانه اقدامي در و گرفتند
گرفتار مطبوعات فلهاي توقيف در خاتمي عبارت به يا دستهجمعي توقيف آتش هيمههاي
شده بيكار روزنامهنگاران و توقيف محاق در مطبوعات براي كاري نتوانست هم قانون آمد
ميكند تعيين را سرنوشت و ميدهد فيصله را اختلافات چه آن" نيچه تعبير به و كند
در سرخوردگي و ياس فضاي اصلاحطلب روزنامههاي توقيف از پس."عدالت نه است قدرت
مواجه معلق مخاطب ميليون سه با ناگهان" شمسالواعظين ، گفته به و شد حكمفرما جامعه
از صبح را كالا مشتري ميليون سه كه كنيد پيدا نميتوانيد دنيا كجاي هيچ در كه شديم
".دارد عرضه براي زيادي كالاهاي كه خود رقيب به بسپارند و كنند محروم آن داشتن
ايران مطبوعات تاريخ از ديگري دور جديد نشريات ورود با نبود كار پايان اين اما
و ميدانند خرداد دوم و اول نسل روزنامههاي روند ادامه را آن عدهاي كه شد آغاز
بررسي دوم نسل عنوان به مستقل متغير عنوان به و منفك صورت به را آن نيز عدهاي
.نشستند جديد روزنامههاي جاي جديد نامهاي با و آمدند يكييكي روزنامهها.ميكنند
اما ميخواندند.نميخواندند روزنامه مردم ديگر كه بود اين اتفاق بزرگترين اما
برخي.نبود اول نسل روزنامههاي تيراژ با مقايسه قابل دوم نسل روزنامههاي تيراژ
سياستزدگي و روز سياسي شرايط از متاثر و موقتي را تيراژ افت و استقبال عدم اين
همه گردد باز كشور به ديگري سياسي شوك دوباره اگر بودند معتقد و ميدانستند مردم
ديگري عوامل معتقدند مطلب اين تاييد ضمن نيز برخي اما.ميگردد باز اول حال به چيز
جستوجو را آنها جديد روزنامههاي ستون درون در بايد كه هستند دخيل امر اين در هم
فضاي كه سالهايي اولين در ميدهد نشان تاريخي تجربه":ميگويد قاسمي سيدفريد.كرد
در نوآوري و نشاط نوع يك ميآيد وجود به مطبوعاتي فعاليتهاي براي مناسب
احساس نوعي توقيفها و برخوردها از پس اما ميشود ديده مجلهها و روزنامهها
ستونها لابهلاي در را سرخوردگي اين ".ميآيد وجود به روزنامهنگاران در سرخوردگي
.خواند و ديد ميتوان
خود سلف نشريات عكس به مقلدند همواره توقيفي مطبوعات جانشين نشريات است معتقد وي
و شكل لحاظ به هم دوم نسل مطبوعات دليل همين به "دارند نوآوري و مرجعاند كه
قبل نسل از برگرفته محتوا حتي و چينش صفحهآرايي ، در نوآوريها اندك و هممحتوا
وارثان را خود كه چرا دارد همراه به خود با قبل نسل از را چيزهايي جديد نسل.است
چند محتواي و فرم ادغام از جديد نشريات حقيقت در.ميدانند شده توقيف مطبوعات
حرفهاي روزنامهنگاري در است معتقد البته.گرفتهاند شكل قبلي شده توقيف نشريه
اين آمدن وجود به موجب كه چه آن.ميافتد اتفاق جانشين يا جايگزين پديده كمتر
.حرفهاي مطبوعات نه است سياسي عقيدتي مطبوعات وجود ميشود پديده
پذيرش با حتي اما هستند جريان همان ادامه كنند ثابت تا كوشيدند جديد مطبوعات گرچه
را كنترل نوعي به جديد روزنامههاي كه باورند اين بر عمومي افكار مسئله اين
و شده جسورتر روزنامهنگار ميشد توقيف روزنامهاي اگر قبل دوره در.پذيرفتهاند
قوهقضائيه عهده بر را سانسور و ميزدند قلم بيشتر جسارت با ديگر روزنامه در
خواست به و شغلي امنيت عدم دليل به روزنامهنگاران دوم نسل در اما.ميگذاشتند
دارد وجود محدوديت اين دنيا تمام در البته.ميكنند حركت عصا به دست نشريه مديران
چاپ قابل كه خبرهايي تمام" عنوان به دارد شعاري تايمز نيويورك مثل روزنامهاي و
نشريه بقاي براي روزنامهنگاران كه بود اين افتاد جديد دوره در كه اتفاقي."هستند
در كند پيدا ادامه ناميمون روند اين اگر كه رفتند پيش نيز خودسانسوري ورطه تا گاه
خواهد وارد دموكراسي و كشور اطلاعرساني نظام پيكره بر جبرانناپذيري صدمات آينده
.شد خواهند تئورينويس به تبديل روزنامهنگاران و آمد
نسل از گرتهبرداري با و اجتماعي تغييرات گرفتن ناديده با دوم نسل كرد اذعان بايد
عمومي افكار اينرو از.كردند منتشر سال 80 براي روزنامهاي سال 78 معيار با قبل
يادآور دوم نسل روزنامههاي و نيستند روبهرو جديدي حرف و پديده با كه دريافتند
حاصل تلخ خاطرات يادآوري جز و بودند تا 79 سالهاي 76 انباشته و انبوه مطالبات
كه بود روزنامهها سياسي مديران متوجه بيشتر اشتباه اين گرچه.نداشت برايشان ديگري
قراردادن و مطبوعات به ابزاري نگاه و اطلاعرساني مقوله با آشنايي عدم دليل به
به ابزاري نگاه همين.زدند دامن مسئله اين به !سياست چهارم ركن جايگاه در مطبوعات
تاريخ از اندي و قرن يك گذشت وجود با شده آن باعث روزنامهنگاران و مطبوعات
براي اجتماعي رفاه و شغلي امنيت و مستقل روزنامهاي فاقد كشورمان در روزنامهنگاري
روزانه كار براي سياسيون خود تعبير به كه روزنامهنگاراني.باشيم روزنامهنگاران
و بود بيكاري و توقيف و زندان آن آورد ره و شدند رهنمون نقشه بدون مين ميدان به
درصد با 1/23 كه روحانيت از بعد صنف ، بين 16 در نظرسنجي يك در كه آن جالبتر نكته
قبل جدول دوازدهم رتبه در درصد با 5/20 روزنامهنگاران دارند ، قرار يازدهم رتبه در
مردم اعتماد مورد زيادي بهمقدار توانستهاند بنگاهداران و تاكسي رانندگان از
.شوند واقع
نيچه تعبير به و ميزنند قلم خوشبينانه و ميروند راه مين ميدان روي هم هنوز آنها
به گرچه است ، شدت و خطر جستوجوي در كه است توانايي مرد آن حال غمانگيز خوشبيني"
خوشحال است ، زندگي قانون پيكار كه اين دريافتن از كسي چنين باشد رنج و درد قيمت
".است
خبرنگار نگاه
مدارس آموزش نظام و مدني جامعه
قنبرپور سينا
با و ميگذرد پرورش و آموزش وزارت مديريت تغيير از سال يك به نزديك كه حالي در
تغيير و اصلاحات از هنوز گذشته سال زمستان در معلمان بحران گذاشتن سر پشت وجود
.نميخورد چشم به نشانهاي حياتي اجتماعي نهاد اين در وضعيت
مديريت بعد ، دهههاي در آن ثمره به توجه با نهاد اين عملكرد كه است حالي در اين
كارگيري به از سالها گذشت با ميرسد نظر به و ميطلبد كار راس در را ويژهاي
براي نه ما جامعه نوجوانان و كودكان نهاد ، اين مديريت تحت مدارس در آموزشي شيوهاي
.ميبينند آموزش قبل سال براي 60 كه بعد سال 10
افتاد زبانها بر خرداد دوم از پس كه اصلاحاتي برنامه ميرسد نظر به وصف اين با
كه است وضعي در اين.بود خواهد گذرا و مقطعي پرورش و آموزش در اساسي اصلاحات بدون
ولي است شده آن امروزي نوع از دانشگاه صاحب سال 1313 از ما ايران داشت نظر در بايد
به و كنوني دانشگاههاي صاحب فرهنگي انقلاب از ساله گذر 500 با غرب و اروپاييان
شعار و شد برگزيده جمهوري رياست به خاتمي محمد وقتي شايد.شدهاند امروزي شكل
اين به كسي ولي شود قانونمند جامعه كه داشتند انتظار همه داد سر را "مدني جامعه"
اعضاي و است سالگي تا 14 از 7 جامعهپذيري و قانونپذيري سن كه نداشت توجه نكته
آن ما كه است گرفته انجام جايي مهم اين و گرفتهاند شكل خصوص اين در قبلا جامعه
كه دولتي از انتظار بنابراين.است آن متولي پرورش و آموزش و ميناميم مدرسه را
هرچه درايت با كه بود اين داد قرار خود رفتار و اعمال سرلوحه را مدني جامعه
قانونگريزي از را بعدي نسلهاي تا كند شروع پرورش و آموزش از را اصلاحات تمامتر
مديريت تغيير از سال يك گذشت با اما.كند فراهم را شعار اين تحقق مقدمات و رهانده
تهران دانشگاه مديريت استاد كلام اصلاحات دولت دوم دوره در پرورش و آموزش كلان
اصلاحات برنامه پرورش و آموزش در اصلاحات بدون كه ميكند پيدا مصداق رضاعلي دكتر
جامعه تحقق براي قانونپذيري مهم موانع ديد بايد وضع اين باداشت نخواهد توفيقي
براي بايد كه نهادي چنين ثمره چرا ديگر سوي از و چيست حياتي نهاد اين در مدني
عنوان به مدني جامعه.ميبيند آموزش سنتي شيوه به هنوز شود آماده بعد سالها
نتوانسته هنوز است آن به بخشيدن تحقق جستوجوي در كنوني دولت كه فاضلهاي مدينه
پاشنه همين و كند اعمال درسي كتب و پرورش و آموزش خصوص در را لازم تغييرات چندان
گذرا و مقطعي آن بحث كه چرا بود خواهد مدني جامعه تحقق و اصلاحات براي آشيلي
منتظر بايد حال.ميكند فروكش رسيدن اوج به از بعد شبه يك تبي چون و ميشود پيگيري
از مانده باقي سال سه براي برنامهاي چه دولت حياتي نهاد اين مديريت كه ديد و ماند
دارد؟ خود فعاليت
نيستند عادي هيچكدام آنها
خاكي كره ميترمايرقهرمان راسل
بزرگترين از يكي را بينالمللي حفاظت سازمان رئيس ميترماير ، راسل مردم از بسياري
دو و كورنومتر يك.است جنبوجوش حال در هميشه او.ميدانند جهان اكولوژيستهاي
مينويسد ، را فعاليت هر براي شده صرف زمان مدت آنها در كه دارد همراه به دفترچه
اثر تاكنون 350 كه اوميكند مقايسه قبلي ركوردهاي با را آمده دست به نتايج سپس
او تصوير و شد شناخته "خاكي كره قهرمان" بهعنوان سال 1999 در است ، رسانده چاپ به
.بست نقش Time Magazine جلد بر
وسيله به ژانويه 1987 در (International Conservation) بينالمللي حفاظت سازمان
شده نااميد Nature Conservancy سازمان عملكرد از كه او ياران از تن و 50 سليگمان
سازمانهاي ديگر مانند غيردولتي سازمان يك بينالمللي حفاظت.شد بنيانگذاري بودند ،
ميتوانند دولتها تمامي است ، گرفته شكل اصل يك مبناي بر سازمان اين.است غيردولتي
با همكاري نيازمند امر اينكنند بنا زيست محيط حفظ اصول طبق را خود اقتصادي نظام
ميدانند خندهداري شوخي را شركتها با همكاري اكولوژيستها ، از برخياست شركتها
خودداري خطاكار شركتهاي با مذاكره هرگونه از او سازمان كه ميكند تاكيد سليگمان و
است ضروري اقتصادي ، نظام هر ساختن براي شركتها حضور كه است معتقد اما.كرد خواهد
سود و مطبوعات بازارها ، سهامداران ، به كه چرا.هستند آسيبپذير اصولا شركتها و
".شد نخواهيم پيروز جنگ اين در هيچگاه شركتها ، بدون ما":ميگويد او.وابستهاند
:دادهاند قرار خود روي پيش را بلندپروازانهاي هدف او ، دوستان و ميترماير اما
اين از بخشهايي آنان.است مانده باقي زمين كره زيستمحيطي ثروت از آنچه از حفاظت
حفاظت ترتيب ، بدينكردهاند شناسايي هستند ديگر بخشهاي از مهمتر كه را ثروت
.است كرده متمركز "حياتي تنوع" كانون چند روي بر را خود فعاليتهاي بينالمللي
را زمين خشكيهاي درصد دارند ، 4/1 قرار گرمسيري نواحي در اغلب كه كشور تعدادي
اين اگردادهاند جاي خود در را حياتي گونههاي درصد و 60 ميدهند تشكيل
است ، طبيعت وابسته كه بشريت و طبيعت براي ناگواري نتايج برود ، ميان از گنجينهها
.رفتيم سورينام به او تلاش با شدن آشنا و ميترماير ديدن براي.آمد خواهد بار به
مناسبي محل به داد ، قرار جنوبي آمريكاي شرقي شمال كرانه در كه هلند مستعمره اين
كه جمعيت نفر هزار با 440 كشور اين.است شده تبديل اكولوژيستها فعاليتهاي براي
جنگلهاي دستنخوردهترين از يكي هستند ، متمركز پاراماريبو ، پايتخت ، در آنها بيشتر
ديگر با مقايسه در جنگل اين.است داده جاي خود در را جهان سراسر در گرمسيري
به بيشباهت شود ، ناميده جهنم بايد بحق كه هاييتي مانند زيستمحيطي ، كانونهاي
.نيست بهشت
رساله پيرامون تحقيق براي سالگي ، سن 25 در سال 1975 ، در بار اولين براي ميترماير
و گذراند سورينام بكر جنگلهاي در را سال چندين اورفت سورينام به خود دكتراي
تحرير رشته به را ميمونها بومي هشتگونه درباره تطبيقي بومشناختي تحقيق اولين
.درآورد
آنجا جمعيت ;كرد جلب را وي علاقه و توجه كوچك منطقه اين فرهنگي تنوع مدت ، اين در
سال در.آمريكا بوميان و هنديها جاوهايها ، سياهپوستان ، كرئولها ، از است تركيبي
را جنگل اين درختان كه كردند اعلام اندونزيايي و مالزيايي هيزمشكنهاي وقتي 1995 ،
،(كشور كل مساحت درصد يعني 20) كرد خواهند قطع هكتار ميليون ميزان 3 به وسعتي در
ويدنبوش ، آلبر ژول رئيسجمهور بر او.گرفت "خود" جنگل از دفاع به تصميم ميترماير
منطقهاي و اخراج كشور از را هيزمشكنها دولت ، سرانجام اينكه تا آورد فشار
كرد ، اعلام طبيعي پارك يك را (كشور درصد 10) هكتار ميليون وسعت 6/1 به دستنخورده
قرار يونسكو سازمان فهرست در جهاني ميراث سرمايههاي از يكي بهعنوان كه منطقهاي
گنجينه اين از نگهداري هزينههاي تامين براي دلار ميليون تاكنون 8 ميترمايرگرفت
.است كرده جمعآوري طبيعي
فردي چيز ، هر از پيش اوندارد راديكال اكولوژيستهاي به شباهتي هيچ ميترماير
وارد شركتها و ديكتاتورها با او باشد ، خطر در جنگلها موجوديت وقتي.است عملگرا
شركتها اين ;است بزرگ شركتهاي دست به جهان هدايت":ميگويد او.ميشود مذاكره
گوش آنها خواستههاي به دولتها و هستند دولتها از منطقيتر و باثباتتر بسيار
اين ".دهند انجام است لازم را آنچه تا كنيم وادار را شركتها است كافي.ميدهند
اخلاقگرا نه جملات اين گوينده اما كند ، شگفتزده را زيست محيط پيشروان شايد گفته
انسان" گونه به برجسته ، زيستشناسي بهعنوان او.اجتماعي عدالت راه مبارز نه و است
خزندگان به كه نحو همان به دارد ، علاقه او فرهنگي تفاوتهاي و او رفتار ،"بخرد
.ميكند علاقه ابراز
بهعنوان سال همان در سال 1977 ، در هاروارد دانشگاه از دكتري اخذ از پس ميترماير
وابسته "گونهها بقاي كميسيون" علمي گروه راس در ميمونها گونه كارشناس جوانترين
او.دارد عهده به را سمت همين حاضر حال در او.گرفت قرار "حفاظت جهاني سازمان" به
استراتژي يك ماه چند عرض در گرمسيري ، جنگلهاي تخريب گستردگي به بردن پي از پس
در بزرگي تحول سرآغاز او ابتكار.كرد طراحي ميمونها گونه از حفاظت براي جهاني
نيز اينك و بود ، تارزان شخصيت كودكي در او الگويبود ميمونها روي بر مطالعات
بر را خود تلاش حاضر ، حال در ميترماير.ميداند جنگلهاي ناجي را خود تارزان همچون
با ديدار به هرازگاهي و است كرده متمركز سورينام رودخانهاي منابع از حفاظت
.آورد دست به را كار اين براي لازم مالي منابع تا ميپردازد ناحيه آن مردم نماينده
|