تاريخ؟ بازگشت يا تاريخ پايان
فرانسوي معاصر انديشمند ;دوبنوا آلن انديشههاي به نگاهي
.است فرانسه معاصر سياسي اجتماعي منتقدان و انديشمندان از ; بنوا دو آلن: اشاره
جامعهشناختي ، فلسفي ، نظرگاههاي از گستردهاي كهطيف است متفكراني جمله از بنوا
كاملا چشمانداز در را انسانشناسي و اسطورهشناختي اقتصادي ، زيستشناختي ، سياسي ،
طيف دو به گرايش كه است معتقد سياسي - اجتماعي نظر از او.است آميخته درهم جديدي
اين عمر لذا و ميسازد دور مردمسالار جامعهاي تاسيس از را ما چپ و راست
از.است مشاركتي مردمسالاري طرفداران از اواست آمده سر به اكنون تقسيمبنديها
نحوه مهم بلكه نيستند دمكراسي معيار هيچكدام پارلمانها و مدني نهادهاي وي ديدگاه
پيروان.است فراواني نوشتههاي و آثار صاحب بنوا.عرصههاست اين در مردم مشاركت
نشريههاي و مجلهها داراي كدام هر اسپانيا و فرانسه آلمان ، ايتاليا ، در وي نظريات
فارسي به نادرزاد بزرگ توسط وي "دمكراسي مباني در تامل" كتابهستند خود ويژه
آن از و تاريخ باب در وي تاملات به دارد نگاهي ميآيد پي از كه مطلبيشد ترجمه
.ميخوانيم هم با فوكوياماكه تاريخ پايان انديشه بر وي نقد جمله
انديشه و فرهنگ گروه
فوكوياما فرانسيس تاريخ پايان نظريه به نگاهي
مقاله يك در آمريكايي سياستمدار فوكوياما فرانسيس تاريخ؟ بازگشت يا تاريخ پايان
:نمود ادعا رساند چاپ به ليبرال نشريه در تابستان 1989 در كه صفحهاي شانزده
فوكوياما.برانگيخت را بسياري قلمي جدلهاي ترتيب اين به و "مييابد پايان تاريخ"
نابودي نشانگر فاشيسم سقوط از پس قرن نيم كمونيسم فروپاشي" كه بود باور اين بر
سرتاسر در ليبرال دموكراسي استقرار كه آن نتيجه است ليبراليسم تاريخي رقيب آخرين
"تاريخ پايان" اصطلاح ".مييابد پايان تاريخ اين بنابر شده ، اجتنابناپذير زمين كره
نمود ، اقتباس بود ، نوشته هگل انديشه بر "كوژو الكساندر" كه تفسيري از فوكومايا را
فقط نه هستيم آن شاهد ما كه آنچه:ميافزايد خود نظريه اثبات و تحليل در فوكوياما
جهاني و بشريت ايدئولوژيكي تحول پايان نقطه است ، تاريخ پايان بلكه سرد جنگ پايان
در مصرفي جامعه به دستيابي ميل حكومت ، نهايي شكل عنوان به غربي دموكراسي شدن
به غربي سيستم ميشود تصور و گرديده منجر سياسي و اقتصادي ليبراليسم به درازمدت
سدههاي":مينمايد پيشبيني مقاله پايان در و است گسترش قابل پايانناپذيري طور
بود ، خواهد اندوهباري بسيار دوره تاريخ پايان است ، آدمي راه به چشم ملالتباري
كاملا آرمان يك راه در زندگي افكندن خطر به براي آمادگي اكتشاف ، براي پيكار
است تخيل قدرت و شهامت و بيباكي مستلزم كه جهاني ايدئولوژيك نبرد مجرد ، و انتزاعي
تكنيكي ، راهحلهاي بيپايان جستجوي اقتصادي ، حسابگري به را خود جاي ارزشها اين همه
عصر در سپرد ، خواهند پيچيده مصرفي توقعات ارضاء و محيطزيست به مربوط نگرانيهاي
نگاهداشت و حفظ مساله فقط هنر ، از نه بود خواهد خبري فلسفه از نه تاريخي بعد ما
توجهي كوچكترين خود تحليل در فوكوياما ".بود خواهد ميان در بشريت تاريخ حوزه دائمي
فرو تاريخ در هنوز سوم جهان":مينويسد آن به راجع تحقير با و ندارد سوم جهان به
شدن قدرتمند ملتگراييها ، رشد اسلام ، جهان تحولات كه است حالي در اين ".است رفته
فرعي كاملا فوكوياما نظر از..و چين و برزيل هند ، مانند كشورها از بعضي روزافزون
اهالي كه دارد اهميتي چه ما منافع براي" مينويسد خونسردي با او ميآيند ، شمار به
دارد اهميت ما براي آنچه باشند غريبي و عجيب افكار داراي بوركينافاسو يا آلباني
ايدئولوژيك تحول در سوم جهان":ميافزايد و "است بشريت ايدئولوژيك مشترك ميراث
".ندارد نقشي جهان
تنها و نميگنجد مقال اين در "تاريخ پايان" بر مبني فوكوياما نظريه نقد و تحليل
به ميباشد "دوبنوا آلن" آن واضع كه "تاريخ بازگشت" نظريه بر مقدمهاي جهت
.شد اشاره آن از گوشههايي
تاريخ بازگشت نظريه واضع دوبنوا آلن
و Krisis فصلنامه و نوين مكتب يا coleشNovelle E تئوريك نشريه مدير "دوبنوا آلن"
چاپ به مقاله سال 941973تعداد 66 تا و ميباشد Elements نشريه سرمقالهنويس نيز
و نمود پايهريزي پيش سال حدود 30 از را جديدي فكري مكتب دوبنوا آلن ".است رسانده
مصمم جوان پژوهشگران و روزنامهنگاران دانشگاهيان ، از گروهي همراه به سال 1968 در
با بيافريند جديدي جهانبيني و بكشد راستي و چپي ايدههاي روي بر بطلان خط گرديد
از را خود فعاليتهاي چارچوب و "است فرهنگي مسائل ما عصر مهمترين" كه اعتقاد اين
نشست سومين و بيست در دوبنوا آلن.داد تغيير ايدهها و اصول سوي به سياسي امور
موضوع نمود ، سخنراني اروپايي تمدن ومطالعات تحقيقات كانون مخفف " GRECE " ساليانه
فوق سخنراني در دوبنوا.داشت نام "پگاهملتها و بنديها بلوك شامگاه" فوق نشست
آزادسازي تفكر مساله به و پرداخت تاريخ پايان بر مبني فوكوياما نظريه نقد به ابتدا
لهستان ، در سياسي جنبشهاي از و نموده اشاره استعمار و سلطه نوع هر از كشورها
كه ديواري تخريب چكش ، از داس تاريخي شدن جدا م ، سال 1989 حدود مجارستان چكسلواكي ،
ياد آهنين پرده افتادن فرو از وبالاخره بود "اروپاييان ندبه ديوار" نويسنده زعم به
همراه تظاهركنندگان كه حالي در شرقي برلن در تظاهرات موضوع از نيز او.نمود
پرولترهاي":كه اين بر مبني ميكردند حمل خود با را شعاري انگلس و ماركس باتصاوير
آلمان با شرقي آلمان نوامبر 1989 در 10 عاقبت كه اين و ".ببخشند را ما كشورها همه
.كرد ياد يافت ، وحدت غربي
آغاز ريشخند با را خود بازگشت تاريخ":مينمايد تعبير گونه اين را فوق وحدت دوبنوا
حيات تجديد نگران همواره سابق شوروي كه گرفت صورت حالي در اين و ".است كرده
اجازه اقتصادي زمينه در تنها آلمان دوم جهاني جنگ از پس.بود آلمان در ملتگرايي
گشت شبيه غولي به اقتصادي زمينه در لكن شد تبديل سياسي كوتوله يك به و يافت فعاليت
معتقد دوبنوا.نمايد كسب چشمگيري موفقيتهاي و پيروزيها توانست و مينمود ترسناك كه
خواهد دنبال به را اروپا كل دگرگوني الزاما آلمان وضعيت در دگرگوني نوع هر":است
"تاريخ بازگشت" نوع يك دوبنوا آلن نظر از هم سابق شوروي در شده ايجاد تحولات ".داشت
لوموند روزنامه در نوامبر 1989 شماره 17 در "دبره رژي" مقاله به دوبنوا.ميباشد
بر آشكار است تكذيبي ميگذرد شرقي اروپاي در امروز آنچه":نوشت كه ميكند استناد
شوروي روسيه در بودند معتقد آنهاليبرال شناسان شوروي تحليلهاي و تجزيه
و ندارد را خود اصلاح توانايي كه ميكند فرمانروايي برگشتناپذيري توتاليتاريسم
پل نظريه اساس بر كه حالي در ".بود خواهد خون حمام با جنگ يك مستلزم آن نابودي
ميداشت وجود اگر و نداشته وجود هرگز شكاف بدون و مطلق توتاليتاريسم" گفت تيبوكه
سابق شوروي در خونريزي بدون توتاليتاريسم فروپاشي شاهد ".نميرفت بين از هرگز
فرو تناقض از عاري ظاهرا كمونيسم يك افسانه سال 1989 در ترتيب بدين.بوديم
ويرانيهاي زير در":كه مينمايد مطرح را سوال اين دوبنوا آلن اينجا درميريزد
خلقها؟ ملتها؟ حكومتها؟ است؟ شدن پديدار حال در چيزي چه اروپا شرق در كهن نظم
با ما اينجا در":ميافزايد تاريخ بازگشت بر مبني خود نظريه اثبات ضمن و فرهنگها؟
و كمونيسم شدهاند ، كشته جنگ اثر در نظامي ايدئولوژيهاي هستيم ، روبهرو واقعيتي
اثر در سوداگرانه ارزشي ايدئولوژي و ليبراليسم است ، رفته بين از اقتصادي ايدئولوژي
يقين و قطع طور به ما و بازميگردد تاريخ آري.شد خواهد تباه پولپرستي و فردگرايي
خاور از آفتاب است ، دگرگوني و تغيير حال در جهان شدهايم ، خارج جنگ از پس دوران از
".بازمييابد را خود جايگاه اروپا و ميكند طلوع
ميخواند اقتصادي و سياسي امور بر فرهنگي اولويت سده را يكم و بيست سده دوبنوا آلن
ليبراليسم چپگرا ، و راستگرا نيروهاي ميان پيكار در نه جهان سرنوشت":است معتقد و
تكنيك نظام و (قومي و ملي ديني ، )هويتگرا نيروهاي رويارويي در بلكه سوسياليسم و
سده با وداع" عنوان با مقالهاي در ويشد خواهد زده رقم آمريكامدار غربي سالار
پيدايش و سال 1789 از بورژوازي شكوفايي و قدرتيابي تاريخ مطالعه به "بيستم
عليه واكنشي را سوسياليسم كارگري نهضت پيدايش و ميپردازد نوزدهم سده در ليبراليسم
انديشههاي با مبارزه به ماركسيسم" دارد اعتقاد و مينمايد ذكر حاكم ليبراليسم
همان از ناچار به خود و گشت كژيهايي دچار زودي به اما برخاست ليبراليسم
از فزون كردن راتكيه انحرافات اين دليل دوبنوا."نوشيد ليبراليسم سرچشمههاي
ارتشگرايي ، تجاوزگرانه ، ملتگرايي در غلتيدن فرو بورژوايي ، ارزشهاي به اندازه
.ميكند ذكر نژادگرايي و گرايي دولت
نو و جديد كشورهاي قدرتيابي و آمريكا افول سده را يكم و بيست سده دوبنوا آلن
ايدئولوژي اركان ذكر با و مينمايد پيشبيني مصر و ايران هند ، روسيه ، چين ، مانند
است استوار ملي دولت و كاپيتاليستي بازار ليبرالي ، دموكراسي ركن سه بر كه مدرن
استدلال گونه اين و ميباشند مواجه بحران با فوق اركان حاضر حال در است معتقد
نه آينده در كه حكومتهايي كه است آن نشانگر جمعي هويتهاي حيات تجديد":مينمايد
درگيريهاي و كشمكشها به محكوم شوند پذيرا را فرهنگي خودمختاري اصل نه و فدراليسم
".بود خواهند بيپايان
نتيجهگيري
مبني خود نظريهپردازي در فوكوياما فرانسيس مينمايد ثابت وقايع سير و زمان گذشت
سوسياليستي شوروي فروپاشي از بعد اندكي و سال 1989 در كه تاريخ يافتن پايان بر
با امروز هانتينگتون ساموئل كه همانگونه.است شده اشتباه و عجله دچار نمود اعلام
ترديدآميز ديدگاهي "تمدنها برخورد" بر مبني خود نظريه به نسبت جهان وقايع مشاهده
مواجه مشكل با عمل حيطه رادر نظريهپردازيها اين آنچه است بديهي.است نموده پيدا
.ميباشد جهان در جاري رويدادهاي از واقعي درك و شناخت عدم از حاكي ميسازد
متولد نو از بارها و بارها ميتواند تاريخ" كه است غافل نكته اين درك از فوكوياما
دانشمندان از چند تني ".است تاريخ از خطي برداشت ميپذيرد پايان آنچه و شود زاده و
كه حالي در است آمريكايي انديشه پايدار اصل يك تاريخ پايان اعلام" دارند اعتقاد
:ميافزايند و"است شده بنا تاريخ نفي اساس بر ايدئولوژيك نظر از خود متحده ايالات
تبيين صورت آن در شود حذف آمريكا سياستگذاريهاي از چنانچه سابق باشوروي رويارويي"
فقط واشنگتن.ميگردد دشوار غيره و سوم جهان و اروپا به نسبت آمريكا سياست توصيف و
به ميتواند آمريكا پس ، .است استدلال به قادر آمريكا -شوروي ديالكتيك چارچوب در
فاشيسم بود شده بهشت اين از خروجش باعث كه دلايلي چون بازگردد خود تاريخي غير بهشت
استدلال با هماهنگ "تاريخ پايان" نظريه اين بنابر ".است شده محو كمونيسم ويژه به و
كه است منطق اين دهنده اشاعه و ميباشد برترينها پيروزي تفكر و اجتماعي داروينيسم
استدلال اين مخالف دوبنوا آلن ".هستند برترين پس شدهاند پيروز آمريكاييها چون"
از دفاع و مينمايد خود ارزشهاي متوجه را شرق خود تحليلهاي در همواره و ميباشد
و اقوام ساله هزار وحدت به ملل اين يافتن آگاهي گرو در را سوم جهان و اروپا
و اروپا از مصرانه و دارد اعتقاد فرهنگي وحدت نوع يك به و ميداند خود تمدنهاي
(يكسانسازي) تهديد دربرابر خود ريشهدار فرهنگهاي از ميخواهد سوم جهان كشورهاي
بهرهگيري و استفاده آمريكاست متحده ايالات آن راس در و غربي تمدن جانب از كه
.نمايند
كنار همواره منافع نوع نظر از را اروپا و سوم جهان خود مقالههاي در دوبنوا آلن
ياد قرن 20 اوايل حتي و و 19 قرون 18 در اروپا سلطهگري از و ميكند ذكر يكديگر
ميباشد فرانسويالاصل انديشمندي و اروپايي خود كه دليل اين به مطمئنا.نمينمايد
مختلف مناطق بر تسلط در را خود فعاليت بيشترين آمريكا متحده ايالات كه حالي در
تا.داد بسط و نمود آغاز (م 1947)دوم جهاني جنگ از پس آشكار و علني طور به دنيا
مركزي آمريكاي و آفريقا آسيا ، در بهخصوص جهان نقاط از بسياري تاريخ اين از قبل
آلن آقاي از ميتوان پايان در و بوده اشغال تحت اروپايي استعمارگران توسط وجنوبي
نظريه هم باز بود سياسي غول همچنان اروپا بيستم قرن اواخر چنانچه:كرد سوال دوبنوا
فقيرنشين و دنيا زده استعمار مناطق آيا ميشد؟ مطرح ايشان جانب از تاريخ بازگشت
نمايند؟ فراموش گذشته قرون در را استعمارگران تسلط از ناشي زخمهاي بود خواهند قادر
ميتوانند دنيا آسيبپذير ملل يكم و بيست قرن در آمريكا قدرت افول صورت در آيا و
به نسبت فعلي موقعيت در نميتوان البته باشند؟ بال فارغ اروپايي دولتهاي جانب از
افكار طرد در وي شهامت مجموع در.داشت بدبينانه نگاهي دوبنوا آلن نظريهپردازي
اين تامل قابل و اهميت حائز نكته اما ميباشد ، اهميت حائز ماركسيسم و ليبراليسم
حل در كليدي مثابه به را علمي نظريه هر و باشد ايستا نميتواند نظريه كه است مطلب
مبناي بر كه است گفتارهايي از مجموعهاي و ميآورند شمار به زندگي فضاي معماهاي
در.گردد واقعيت از بخشي مبين و باشد ارتباط در يكديگر با منطبق قواعد
نظريهها گرفته انجام غربي دانشمندان توسط اخير سالهاي در كه نظريهپردازيهايي
ميزان و بيشتر بودنشان فرضيه ميزان محدود آزمايش علت به و دارند عمل با كمي رابطه
در و آزمايش با مواجهه در نظريهها نوعا دليل همين به است ، كمتر بودنشان عملي
ثبت تاريخ در فرضيه عنوان به و نمايند كسب چنداني موفقيت نميتوانند عمل حيطه
با آن بودن عملي ميزان و نيست مستثني قاعده اين از هم تاريخ بازگشت نظريه.ميشوند
نيازمند آن به راجع نهايي قضاوت براي و ميباشد ارتباط در جهان حوادث و وقايع سير
.هستيم افزونتري زمان
طاهري معصومه
:منابع
رستگار ، شهروز ترجمه دوبنوا ، آلن مقالات از برداشت و تلخيص.اقتصادي سياسي مجله -1
106-105-68-شمارههاي 50
تهران كاربردي ، جغرافياي شكوئي ، حسين دكتر -2
|