ساز از گرهگشايي
مدرن فرهنگ در موسيقي
ساز از گرهگشايي
سهولت براي طرحهايي سنتي سازهاي سازندگان از برخي همت به و گذشته چندسال در:درآمد
اشتري حميد سوي از كه طرحهاست اين جمله از "گشا طرحگره"شد ابداع نوازنده كار
و 22 است متولد 1334 اشتري.شد عرضه موسيقي جامعه به و ابداع ساز پرتجربه سازنده
تنبك ، سنتور ، چون سازهايي با همچنين وي.ميكند مستمرسازسازي و حرفهاي شكل به سال
از هم و سازنده منظر از هم وي تا شده سبب سازها اين نواختن و آشناست سهتار و تار
"گشا گره طرح" درباره اشتري با.شود آشنا بيشتر سازسازي پيچيدگيهاي با نوازنده منظر
:ميخوانيد كه دادهايم انجام گفتوگويي آن وويژگيهاي
"سهتار و تار"در گرهگشا طرح مبدع اشتري حميد با گفتوگو
نجوا -الف:گفتوگو
كنيد؟ معرفي را گرهگشا طرح خلاصه شكل به ابتدا *
طرحي "گرهگشا" كه بگويم بايد كنم معرفي خلاصه طور به بخواهم اگر را گرهگشا طرح -
اين در.است شده ابداع تار ، سه تارو بندي پرده سيستم ارتقاء و بهبود براي كه است
دو به دارد وجود دسته روي پردهها گرهزدن براي كه شياري محل از ساز دسته طرح
بعد و شده بسته "دسته دور"قسمت دور به پردهها و شده تقسيم "رودسته" و "دسته"بخش
.ميگردد نصب چسب بوسيله يا پيچ وسيله به "دسته" روي (دسته رو)بخش اين
دارد؟ مزيتهايي چه طرح اين اجراي *
اينكه ديگر و است زيبايساز و تميز ظاهرا پردهبندي سيستم اين مزيت نخستين -
ميگيرد صورت آسانتر دستهساز روي دست حركت و شده حذف نوازنده دست زير از گرهها
آنها با نوازنده نتيجه در شوند ، نمي پيچيده ساز دسته دور پردهها چون طرفي از و
مزيتهاي از يكي ، اين كه شده بيشتر بسيار پردهها دوام و دارد تماس كمتر
را گرهخوردن قابليت يا ديگر مواد "روده زه"جز به قبلا.است "گرهگشا"مهم
"گرهگشا"طرح.ميكردند ايجاد ساز دسته روي بزرگي و خشن بسيار گرههاي ويا نداشتند
نايلونهاي مثل ضخامت يا و دوام لحاظ از مختلف مواد از ميتوان كه دارد را مزيت اين
گرهزدن نيز و كرد استفاده پردهبندي براي بيشتر ضخامت با "كتگوتهاي"يا و مختلف
نبست هم "دولا" يا و "لا يك" را پردهها ميتوان بخواهيم اگر كه است طوري پردهها
را "رودسته" كه صورتي درنيست "سهلا"يا "چهارلا"طور به پردهها بستن به اجباري و
يك براي ميتوان كه دارد را امتياز اين ببنيدم"دسته" روي پيچ وسيله به
دهيم قرار استفاده مورد را مختلف كاركردهاي با يدك صورت به متعددي "رودستههاي"ساز
اين "گرهگشا"ديگر مزيت.كنيم تنظيم حدودي تا را دسته تا سيم فاصله و دسته شيب و
شكل به راحتي به ميتوان را دارند "گرهگشا" پردهبندي طرح كه سازهايي كه است
ميتوانند موجود سهتارهاي و تار تمامي كه است ذكر به لازم.كرد بندي پرده معمولي
.شوند "گشا گره" طرح به تبديل
نهادهايد؟ نام "گرهگشا" را ابتكار اين چرا*
دسته روي از گرهها حذف ميگيرد قرار توجه مورد "گرهگشا"طرح در كه چيزي اولين -
طرح اين چون طرفي از و ميرساند را گرهها شدن گشوده تعبير واقع در اين كه است ،
پيشرفت براي كه گرهاي آن واقع در ميكند ، باز ساز بعدي پيشرفتهاي براي را راه
.است گرهگشايي از ديگري تعبير هم اين و ميشود گشوده بود كار در سنتي سازهاي
فكر به زماني چه از و گرفت شكل شما ذهن در چگونه "گرهگشا" ساز دسته كار اين ايده*
افتادهايد؟ ابداعي چنين اجراي
تفكر اين.است دستهساز ديدن قسمتي دو يا كردن قسمتي دو "گرهگشا" طرح اصلي ايده -
در كردم ، لمس را آن و ديدم نزديك از را تار بار اولين براي كه نوجواني دوران از
كه شياري قسمت از تار دسته كه ميكردم احساس هميشه كه طوري به ;داشت وجود من ذهن
كرد ، جدا آنجا از را آن ميتوان يا و است جدا دارد وجود دسته روي پردهها بستن براي
براي كه مختلفي راههاي خلال در اينكه تا نيامد ، پيش كار اين براي ضرورتي ولي
كردن جدا ايده ميكردم تجربه آنها اشكالات كردن برطرف يا و بندي پرده بهبود
دقيق اجراي به تصميم كه بود مثبت نتيجه كه كردم تجربه را ساز "دسته" از"رودسته"
شد كامل سال 80 ديماه در ولي بود هم مشكلاتي آن اجراي در البته.گرفتم آن كامل و
.كردم معرفي را آن و
نميآورد؟ وجود به ساختمانساز در تغيير نوعي شما كار اين*
از را سازها اگر معتقدم و نيستم موافق سنتي سازهاي در تغيير با اساسا من -
نواختن در وقتي نوازنده ، يك كه ميبينيم دهيم ، قرار توجه مورد كاربردي جنبههاي
ابعاد همه در سازش به شديدا و كرده تكرار و تمرين سالها كه ميكند پيدا تسلط ساز
كه زيادي زحمات و رنج با باشد ساز در هم معايبي و اشكالات اگر و كرده عادت آن
هيچ ميدهد قرار استفاه مورد را ساز وقتي كه طوري به.شود چيره آنها بر شده متحمل
احتياج ، چون باشد كه هم منطقي چند هر تغييري ، گونه هر حال.نكند احساس نقصي گونه
آنها از پيروي به و نميدهند تن آن به دارد ، نوازندگان جديد عادت و تمرين به
غيركاربردي جنبههاي از را سازها اگر همچنين.نميپذيرند را تغييرات هم هنرجويان
داراي شده ، هنر و فرهنگ عرصه وارد كه شكلي هر به سازي هر كه ميبينيم كنيم بررسي
كه گرفته شكل افراد ذهن و خاطرات در چنان زمان طول در كه است ظاهري مشخصات و فرم
.شوند مانوس آنها با بتوانند ساز اهل تا است نياز زمان سالها آنها ، فرم در تغيير
و بهتر صوتي كيفيت كه طوري به كنند پيشرفت بايد سازها كه دارم اعتقاد هم ازطرفي
با پيشرفت اين شود ، ولي روانتر و سهلتر آنها با ونوازندگي كنند پيدا بهتر ساختمان
سازها اجزاي مشخصههاي ارتقاء با بلكه نميگيرد صورت سازها كلي ساختمان در تغيير
پيدا تكامل نحوي به ساز ، اجزاء از يك هر كه صورتي به ميشود حاصل آنها در پيشرفت
"گرهگشا"طرح.شود افزوده نيز آن سهولت و كيفيت بر خود نقش ايفاي ضمن بتواند كه كند
را پردهها كاركرد فرمساز در تغيير بدون و شده واجرا طراحي تفكر طرز بااين
.است كرده راحتتر و بهتر
كاركردهايد؟ هم ساز اجزاي ديگر بهبود و تغيير روي آيا پردهبندي جز به*
و كردهام كار سنتور همچنين و سهتار و تار در ديگر ، اجزاء ارتقاء و بهبود براي -
طور به آنها طرح كه شده واقع هم فن اهل مقبول و بوده خوب خيلي نتيجه هم مواردي در
.است شده آورده كامل توضيحات و تصوير و نقشه با فني جزوه يك در كامل
زيرا است برخوردار بيشتري اهميت از تار وسه تار پردهبندي روي كار من گمان به ولي
و بنيان موسيقي فواصل و ميكنند ايجاد را موسيقي فواصل واقع در سازها در پردهبندي
مهمي اين به مقولهاي كنوني وضعيت در و تار سه و تار در.است ملتي هر موسيقي اساس
متغير ، سست ، مصرفي ، دوام ، كم بسيار ميشودكه ايجاد موادي و مكانيزم وسيله به
دقيق ، پردههاي داراي كه است تاري سه و تار كمتر كه طوري به.است ابتدايي و نامطمئن
نيفتادهاند جا و شدهاند تازهبسته يا پردهها غالبا.باشد مسئله بدون و محكم
چند هر نهايتا و نيستند تنظيم يا و شده پاره آنها از بعضي يا و شدهاند شل ويا
بيدردسر سرويسكاران براي هم پردهها بستن.كرد تعويض را آنها بايد يكبار وقت
موسيقي در كه است اين اكثريت تصور حاضر حال در اينكه علت شايد و نيست وبيمسئله
بر را ما واقعا موارد اين همه.باشد مسائل همين نداريم ثابتي موسيقي فواصل ايراني
در كه اميدوارم من و كنيم وتجربه كار مطالعه ، وضعيت اين بهبود براي كه ميدارد آن
.باشم كرده كاري "گشا گره"طرح ارائه با باشم توانسته راستا اين
باشد؟ تاثيرگذار سازي ساز صنعت تغيير در "گرهگشا طرح" ميكنيد فكر*
سازنده و ميدهد تغيير را سهتار و تار ساخت صنعت حدودي تا گرهگشا طرح البته -
همچنين و گيرد كار به را دقيقتري ابزار و مرغوبتر و بهتر مواد ميسازد ملزم را
ارزش است موثر ساز كيفيت در و مفيد عمل نتيجه چون ولي.ميطلبد را بيشتري عمل دقت
ساز سازنده به افزوده ارزش اين و ميكند پيدا ارتقاء طبيعتا هم ساز بهاي و
كاربردي جنبه كه ساز تزئينات از بخشي جاي به سازندگان اگر معتقدم من و برميگردد
خود كار از بهتري نتيجه بگذارند انرژي و وقت پردهبندي سيستم اين روي ندارد ،
اجرا موجود تارهاي سه و تارها تمامي روي ميتوان چون را "گرهگشا" طرح.ميگيرند
و سازندگان براي وسيعي واشتغال كار زمينه نيست جديد سازهاي به منحصر فقط و كرد
خود انحصار در را كار اين بخواهد كسي كه ذهنيت اين و ميكند فراهم كارانساز سرويس
طرح باشند مايل كه كساني ميكنم آمادگي اعلام بدينوسيله من.ندارد وجود دهد قرار
.كنم منتقل آنها به را خود تجربيات تمام كنند اجرا را "گرهگشا"
شود؟ اجرا هم سازهايديگر روي "گرهگشا" طرح دارد وجود امكان اين آيا*
مثل سازهايي و تنبورودوتار مثل ديگري سازهاي روي ميتوان را "گرهگشا" طرح -
اين مناسب اصلا بلكه ندارد ، ضرورت تنها نه كار اين من بهنظر ولي كرد ، اجرا آنها
در چه و پردهبندي در چه) آنهاست سادگي محلي سازهاي ويژگي زيرا.نيست هم سازها
كاملا است محدودي موسيقي گفت ميتوان كه منطقهاي موسيقي اجراي براي و (قطعات
آنها شدن سيستماتيك و هستند شهري سازهاي سهتار و تار كه صورتي در است ، مناسب
در) است وسيع بسيار ميشود اجرا آنها با كه محدودهموسيقي و است شهري زندگي مناسب
اجرا آنها با ديگر موسيقيهاي... و رديف ، پاپ ، محلي كلاسيك ، موسيقي حاضر حال
دلايلي اينها تمامي استكه زيادي پردههاي تعداد داراي طرفيهم از و(.ميشود
.برود بالا حدودي تا ساز دو اين كارايي تا آنها روي گرهگشا طرح اجراي براي است
نظر از بلكه نيست محتوايي و مضموني لحاظ از محلي موسيقي بودن محدود از منظور
.ميباشد قطعات كميت و موسيقي تركيبات و فرم تكنيكنوازندگي ،
ميكنيد؟ استفاده موادي چه از"گرهگشا" ساخت براي*
دارد لازم دقتيكه و ظرافت علت به فقط.نيست لازم خاصي مواد طرح اين اجراي براي -
نخهاي موردجنس در.كرد استفاده بايد كهنه و سالم و مرغوب چوبهاي از ضرورتا
مواد از ميتوان كتگوت نخ و روده زه بر علاوه كه آمده وجود به امكان اين هم پرده
باشند كار اين مناسب كه ديگري مواد يا و مختلف ضخامتهاي با نايلونها مثل ديگري
.كرد استفاده
شما اعتقاد به سهتار ، ساز روي هم و ميشود اجرا تار ساز روي هم شما ابتكار*
ميدهد؟ جواب بهتر ساز دو اين از يك كدام در "گرهگشا"
تار روي آن اجراي ضرورت ميشود ، ولي اجرا آسان بسيار سهتار روي "گرهگشا" طرح -
و ميباشد ساز اين هويت از جزيي چون تار دسته روي استخوان.ميرسد بهنظر بيشتر
ميكند ، سهتار از مشكلتر كمي تار روي را طرح اين اجراي حذفكرد ، را آن نميتوان
طرح اجراي مجموع ودر است خوب بسيار كار نتيجه تار دسته ضخامت بهعلت ولي
.ميكند جلوه سهتار از مهمتر و جديتر تار روي"گرهگشا"
دهد؟ تغيير را صدا كيفيت نميتواند و ندارد تاثيري ساز صدادهي روي ابتكار اين آيا *
قبلاساخته كه را سازهايي و دادهام انجام آزمايشهايي و بررسيها رابطه اين در -
كه هم را سازهايي و كردم سيستم اين به بود ، تبديل شده مشخص آنها صداي و بودند شده
با را آنها صداهاي و برگرداندم معمولي شكل به شدهبودند ساخته گرهگشا طرح با
نيستو محسوس خيلي صدا تغيير كردم ، مقايسه معتبر چنديننوازنده از نظرخواهي
علت شايد.است بوده صدا بهبود جهت در ميشد احساس تغيير كه هم ناچيزي بسيار مقدار
اين در كه است لازم البته.بازگردد ساز دسته داخل از كمي مقدار شدن خالي به آن
.كرد خواهم را كار اين حتما كه دهيم انجام آزمايشگاهي علميو بررسي زمينه
بود؟ چه موسيقي اهل ميان در شما كار بازتاب*
نوازندگان همه اينكه براي و نميگذرد طرح اين ارائه از زيادي زمان چه اگر -
اين بازتاب و آشناشوند كاملا طرح اين با موسيقي اهل بگويم بهتر يا و واساتيد
زمان همين در ولي ;داريم نياز بيشتري زمان به كنيم ، بررسي آنها بين در را كار
در شعاري مسعود آقاي و سوره دانشگاه در مهدوي رضا آقاي كه مساعدتهايي با كوتاه
گذاشتهام ، خودم كه انرژي و وقت و فجر جشنوارهموسيقي حدودي تا و نوازندگان بين
نزديك از طرح اين هنرجويانبا و موسيقي دانشجويان استادان ، نوازندگان ، از بخشي
به لطمهاي تنها نه كار اين كه است اين آنها مشترك نظر مجموع در كه شدهاند آشنا
را آماتور نوازندگان و هنرجويان مشكلات از خيلي بلكه است نزده ساز ساختمان و فرم
دارند اختيار در را سازها بهترين چون اساتيد و حرفهاي نوازندگان البته.ميكند حل
ولي نكردند طرح اين به نياز احساس خيلي شخصا آمدهاند ، كنار هم ساز مشكلات با و
را سازها گونه اين عملا مدتي از بعد اگر ميكنم فكر من كه ميدانند ، مفيد را آن
.ترجيحدهند را آن دهند ، قرار استفاده مورد
ابراز طرح اين درباره منفي نظر هيچ مدت اين در كه كنم اضافه هم را نكته اين البته
.است نرسيده من گوش به اينكه يا است نشده
ويژگيهايي وچه گفتند چه كار اين درباره بنام نوازندگان مرحله ، اين اجراي از پس *
برشمردند؟ آن براي
را كار و كنم ارتباطبرقرار توانستم مطرح نوازندگان از تعدادي با مدت اين در -
من طرف از فعلا آنها از كردن قول نقل و بردن نام كه كنم معرفي آنها به عملا
مفيد:جمله از شدند قائل كار اين براي ويژگي چند آنها مجموع در اما.نيست صلاح
.دستهساز شدن مرتب و تميز و ساز به لطمه عدم بودن ، جالب بودن ، بودن ، عملي
كردهاند؟ همكاري و موثربوده طرح اين با رابطه در كساني چه *
مسعود سهتار برجسته نوازنده و هنرمند كارشناسانه نظرات طرح اين اجراي بهبود در -
معرفي در.ميكنم استفاده ايشان نظرات از هم حاضر درحال و بوده موثر بسيار شعاري
اين از اينجا در كه كردهاند بسياري مساعدتهاي مهدوي رضا گرامي هنرمند طرح اين
در كه نكيساياراك هنري ادبي انجمن همچنيناز.ميكنم قدرداني و تشكر عزيزان
.ميكنم تشكر كردهاند معنوي وحمايت تشويق را بنده زمينه اين
مدرن فرهنگ در موسيقي
شوئنبرگ آرنولد نوآوريهاي به نگاهي
ذهن در مدرن فضاي به سنتي فضاي از كه تغييراتي و جديد دنياي به انسان ورود:اشاره
و بود نمايان نيز ميشد صادر ازوي كه توليداتي آثارو تمام در بود كرده ايجاد او
نيز مدرن آهنگسازي و نقاشي و پستمدرن و مدرن ادبيات از ميتوانيم امروز كه لذاست
اطراف در ويژه به و غربي جامعه در موسيقي تحولات به مقاله اين در.بگوييم سخن
.است شده توجه جهاني جنگهاي
جاي بر كه تاثيري به معطوف نه مينگرد آن معناي به معطوف را موسيقي شخصا شوئنبرگ
با اصوات طريق از داردكه نظر توليدشدهاي ذهني ساختارهاي به عبارتي به و مينهد
.ميكنند ايجاد ارتباط شنونده
نظر در را مورد اين بايد بسازد عامه پسند مطابق قطعهاي بخواهد موسيقيداني اگر
انسان توجه و شود جلب بدان توجهش كه ميكند درك را چيزي تنها انسان ، كه باشد داشته
طولاني حد از زياد و باشد مكرر و باشد واضح چيز آن كه شد خواهد جلب چيزي به تنها
.نباشد
ابتدا دراست"دشواري" موسيقي مدرن موسيقي كه اين بر مبني وجودارد نظريهاي امروزه
چنين است سالها "مدرن موسيقي" هواداران.ندارم قبول را نظريه اين خودم كه ميگويم
باگذشت كنند ، عادت موسيقي اين شنيدن به شنوندگان كه تدريج به ميكنند ، استدلال
ديگر عبارت به ميشود ، مستقر و پاگرفته (serialisty) (1) "بخشي چند" موسيقي زمان
و گذرا پديدهاي مدرن موسيقي دشواري" كه معتقدند مدرن موسيقي هواداران از دسته اين
مدرن ، موسيقي دريافت همچنان اينها همه با "شد خواهد عادي سرانجام و است زمانمند
ميشود داده تشخيص دشوار كنسرت شنوندگان و موسيقيدوستان براي كه موسيقياي يعني
اگراين.ميشود دهه 1920 سالهاي نخستين در شوئنبرگ نوآوريهاي به محدود تنها
پرسش كرد ، توجيه آنها نظاير و "ديركرد" و "تاخير" مثل عباراتي با بتوان را مقاومت
قرن پاريسي شنوندگان براي شوپن موسيقي چرا پس كه است آن ميماند برجا كه عمدهاي
به "تاخير" نظريهنشد ديركرد و تاخير اين شامل بيستم قرن سرتاسر در حتي و نوزدهم
ايده اين تلويحا كه است ، چرا گمراهكننده اساسا است ، بلكه نادرست تنها نه من گمان
موسيقي همانند موسيقيشان ميخواستند پيروانش و شوئنبرگ ميكندكه متبادر ذهن به را
از يكي كه كنم استدلال چنين دارم ميل.شود فراگير اشتراوس ريشارد و وردي شوپن ،
دليل به مدرن ، موسيقي گيجكننده ظاهر به تحولات و تغيير زمينهساز اصلي عوامل
ذوق به نسبت موسيقي اين آفريننده نخبگان كه است گستردهاي و شديد بياعتمادي
انتقادي ، فيلسوف و جامعهشناس آدورنو تئودور براي.ميكردند احساس عوام و تودهها
فرهنگ" نوشت ، دوم جهاني جنگ از پس سالهاي در را خود مهم نوشتههاي بعضي كه
در او ".ميآمد شمار به جامعه واپسماندگي براي بورژوازي دردست ابزاري تودهاي
را شوئنبرگ "چندبخشي" تكنيك جانب مدرن موسيقي فلسفه عنوان با خود مهم بسيار كتاب
موسيقي ساخت در كه انعطافناپذيري عقلانيت كه كرد استدلال چنين كتاب همان ودر گرفت
مصون غرضورزيهايسياسي و مداخلهجوييها قبال در را آن دارد ، وجود "چندبخشي"
از دسته آن متوجه را خود حملههاي گزندهترين نوك مقابل ، در و ميدارد نگاه
منظور و ميبرد نام "روشنفكرگرا" عجيب تقريبا عنوان با آنها از كه كرد آهنگسازاني
تلاشي حد را موسيقي كه بود ي"محافظهكار مدرنيستهاي" آهنگسازان ، اين از او
داده تنزل تودهها براي فرهنگي "ابتذال و اغواگري" گوناگون صورتهاي خلق در نافرجام
همزمان داشت ، هم نيرومندي سياسي انگيزههاي كه درموسيقي ، عوام بياعتقاديبودند
عاطفهگرايي و سوژه ذهنيت ضد بر اروپا در دوم جنگ از پس كه گستردهاي واكنش با شد
همان در ويژه به كه ارتباطي دليل به را همه اين و بود آمده وجود به (emotionalism)
و رسوا بودند ، كرده پيدا تودهها هيستري و نژادپرستي ناسيوناليسم ، با سالها
و ميرسيدند خود اوج به واگنر موسيقي در شده ياد مهم عوامل.بود ساخته بياعتبار
در فرانكلين پيتر.شد پذيرفته "نازيسم معنوي پدر" عنوان به هيتلر سوي از او خود
از خود هراس بيان با "مدرن موسيقي پيشگامان":مينويسد كتابهايش آخرين از يكي
پيش از بيش نكته اين بر آشويتس ، از آمده دست به اخبار با و ديگر مهيبي جنگ درگيري
موسيقي ، در ذهني بيان نيت و ايده و سبك ميان هماهنگي هرگونه كه ميفشردند پا
نوستالژي يك جز و واقعيت از گريز جز باشد داشته معتبري اساس هيچگونه نميتواند
را آهنگساز ذهنيتگرايي ، ضد بر واكنش در كارنك ارنست آلماني آهنگساز "خودخواهانه
جنبش هدف و ميدانست ، مرتبط خود موسيقي "بخشي چند" روش پذيرش و جذب با ويژه به
و ساز ابداع" را جنگ از پس دوران موسيقي در (total serialism) "متمركز بخشي چند"
سالها اين طول در وي بهزعم كه ميدانست "الهام" پديده برابر در "شخصي غير كاري
معصومي پديده الهام ميبرديم گمان كه آنگونه":زيرا بود ، شده بياعتبار شدت به
و آموختهها سنتها ، خاطرات ، از انبوهي تاثير تحت كه است فرايندي بلكه نيست ،
و "بخشيگري چند" پذيرش براي پنهان انگيزههاي از بخشي"است شده شرطي تجربهها
.است بوده شده ياد شائبههاي از خويش دامان پيراستن آهنگسازان ، سوي از آن پيوستهاي
تصويري صراحت به و صرفا دوم جنگ از پس بلافاصله سالهاي در موسيقي جهان رويدادهاي
آن از پيش حتي و اول ، جنگ از پس سالهاي به كه هستند قدرتمندي احساسي جريانهاي از
يعقوب نردبان تصنيف جريان در شوئنبرگ كه آهنگسازي در ديرپا بحرانهاي.ميگردند بر
;بود همزمان جهاني جنگ نخستين پاياني سالهاي با شد ، آنها درگير (Die Jakobsletter)
چند" ساختههاي.آورد دست به آنها از گريزي راه "بخشيگري چند" تكنيك ابداع با او
بافت دليل به بلكه آهنگسازي ، تكنيكهاي منظر از تنها نه ميتوان را دهه 1920 "بخشي
اگر.دانست اول جنگ از پيش شاهكارهاي ذهنيتزدگي بر نقدي آنها نئوكلاسيك فرم و
از شكلي پي در آهنگسازي روش و سبك لحاظ به شوئنبرگ متاخر ساختههاي اين كه بپذيريم
واكنش با يكسره كه ميطلبند نيز را شنيدن از ديگر شكلي پس بودهاند ، عينيت
نيز را جوان شوئنبرگ ساختههاي كه) واگنرشناسان و واگنر ساختههاي كه منفعلانهاي
اين پي در شوئنبرگ.است يافته تفاوت ميكنند ، طلب شنونده يا مخاطب از (ميشد شامل
واكنش متوقع خود شنوندگان از هانسليك ، ادوارد انديشههاي تاثير تحت شايد و نظر
ميخواست را واكنشي ايشان از بلكه نبود ، (بيمارگونه واكنش) آني و بيميانجي عاطفي
را عيني شنيدن شكل اين شوئنبرگميدانست اثر ساختار از عالي دركي نتيجه را آن كه
:است كرده تبيين سال 1941 به نوشتهاي در
آن.است هنري اثر ادراك بر تائيدي موسيقي ، در ويژه به و زيبا ، هنرهاي در صورت"
دليل و آن ، (development) گسترش موسيقايي ايده دريافت با شنونده كه آسايشي و راحتي
مرتبط نزديكي بسيار شكل به روانشناختي ، ديدگاه از ميكند ، تجربه ذهن در گسترش آن
ادراك فقط نه اما است ، ادراك نيازمند هنري ارزش ترتيب ، اين به زيبايي ، حس با است
".عاطفي ارضاي براي بلكه عقلاني ، ارضاي براي
درك در شنونده گريبانگير كه دشواريهايي بابت از مدام خود نوشتههاي در شوئنبرگ
اين همواره كه ميخواهد آهنگسازان از و ميگويد سخن ميشود ، موسيقي شنيدن از خود
باز به 1931 آن نگارش تاريخ كه موجزي نوشته در اودهند قرار نظر مد را دشواريها
:است نوشته چنين ميگردد ،
مطابق قطعهاي بخواهد درون از كه بيروني اجباري به بنا نه موسيقيداني كه آنگاه"
را زير موارد بايد است ، درك قابل عموما كه قطعهاي يعني بنويسد ، عاميانه بيان پسند
(2) ;شود جلب بدان توجهش كه ميكند درك را چيزي تنها انسان (1):باشد داشته مدنظر
ويژگي ، در وضوح) باشد واضح (الف) چيز آن كه شد خواهد جلب چيزي به تنها انسان توجه
(ب) ;(استوار بيان و شده تعريف و مشخص مرزبنديهاي ،(شكلپذيري) پلاستيسيته در وضوح
"...(p2670) نباشد طولاني حد از زياده (پ) باشد ، مكرر
كوك نيكولاس
معلم محرميان حميد:ترجمه
خبري معهود ريتم و نظم از شوئنبرگ موسيقي در دانگي ، يا 12 آهنگي موسيقي 12 -1
.نيست
|