نريخت فرو هرگز كه ديواري
سيما نقد
دوربين پشت نگاه
نريخت فرو هرگز كه ديواري
كلاري محمود با گفتوگو
يگانه خسروي الهه
عكاسي به نگاهش و عكاسي تكنيكهاي از زد ، حرف چيزها خيلي درباره ميشد كلاري محمود با
آنقدر كلاري عكسهاي سوژه اما ميسازند ، تصويري نشانههاي كه متني و تصوير تا گرفته
فضاي و داد قرار خود تحتتاثير را مصاحبهكننده هم و مصاحبهشونده هم كه بود مقتدر
."انسانها بين انداختن فاصله قرن نيم و برلين ديوار" ;كرد خود معطوف را مصاحبهها
كه زماني.بود كرده تجربه هم ديگر بار يك را گرفتن قرار تحتتاثير اين كلاري خود البته
اساسا... ميافتاد ، داشت كه بودم اتفاقي تحتتاثير من":بود رسيده برلين ديوار پاي
ميداد قرار تاثير تحت را خود مخاطبين خيلي داشت قرار آن در ديوار كه لوكيشني و جغرافيا
دفتر وقتي كه چرا.بود گذاشته تاثير نيز كلاري نمايشگاه مخاطبان بر موضوع اين گويا "
درباره كه ميشدي مواجه جملاتي با چيز هر از بيش ميزدي ورق را نمايشگاه اين يادبود
عكسهاي البته ".ديوار اين در باشم ديگري آجر من بايد چرا مادر":بود شده نوشته ديوار
.بپرسيم او از بيشتري سوالات آن درباره ميخواستيم كه داشت هم ضعفي نقاط كلاري نمايشگاه
ارتباط من با عميقا كه آنچه":گفت و كرد آغاز خود نقد از فروتني با كلاري وقتي اما
متبلور مجموعه اين عكس در 10 است مطابق شرايط آن در من حسي برآيند با و ميسازد برقرار
...يافت دست نميشد تعداد اين از بيش به روزه زماني 3 محدوده يك در طبيعتا و است شده
.شماست فراروي حالا كه شد مطلبي همين ما مصاحبه حاصل "
شما خود آيا است ، شده روبهرو خوبي استقبال با شما نمايشگاه ميدانيد كه همانطور &
بايد را استقبال اين دليل ميكنيد فكر و داشتيد؟ عكسها اين از را استقبالي چنين انتظار
كرد؟ جستوجو كجا
هنرهاي موزه در و سال 64 در من انفرادي نمايشگاه آخرين.است عجيب خيلي هم من خود براي
تعداد اين كه اين و نشد روبهرو استقبال اين با من نمايشگاه موقع آن.شد برپا معاصر
من نظر به.است غريب حدي تا برايم كنند ديدن "برلين ديوار" عكس نمايشگاه از علاقهمند
تعداد بالارفتن همچنين و عكاسي دانشكدههاي كار و وجود معلول استقبال اين از بخشي
از ديگر يكي است ايران در تجسمي هنرهاي رشتههاي ساير و عكاسي دانشجويان و علاقهمندان
جلب باعث خود خودي به كه است آن موضوع حدي ، تا هم شايد نمايشگاه اين از استقبال دلايل
جهان جاي همه در كه است پديدهاي برلين ديوار فروپاشي هرحال به.ميشود مخاطبان توجه
توام خاطره اين ميكنم فكردارد وجود دوران آن از تصويري كمتر ديگر حالا و شده شناخته
.است مخاطب جذب اصلي دلايل از يكي نوستالژي با
كه ميدهد نشان را مسئله اين چيز هر از بيش مخاطب ، با مواجهه در نمايشگاه اين عكسهاي &
چند جز به و گرفته را عكسها اين خود شخصي دغدغههاي خاطر به بيشتر آنها ، (عكاس) مولف
حس اين مجموعه كليت ديگر سوي از.است موضوع اين به حرفهاي نگاه فاقد عكسها بقيه عكس
كه است عكاس اين باشد ، عكاس كنترل در سوژه آنكه از پيش كه ميكند تقويت مخاطب در را
.است گرفته قرار سوژه تحتتاثير
وجود برايم كنم ، ابراز نمايشگاه يك قالب در را عكسها اين من روزي اينكه تصور راستش
.نكردم نگاه موضوع اين به حرفهاي نگاه با عكاسي زمان در من دليل همين به نداشت
به _ اروپا حداقل _ جهان مختلف نقاط از كه آدمهايي از خيلي مانند هم من بگويم ميتوانم
پروستاريكا با كه ماجراييميافتاد داشت كه بودم اتفاقي تحتتاثير بودند ، آمده برلين
نيز شرقي اروپاي به دامنهاش كمونيستي حكومت فروپاشي از بعد و بود شده شروع شوروي در
را خود مخاطبين خيلي داشت قرار آن در ديوار كه لوكيشني و جغرافيا اساسا.بود كشيده
را آدم ذهن كند ، دوپاره را ملتي قرن نيم به نزديك حصاري اينكه.ميداد قرار تحتتاثير
باشم ، داشته توجه عكاسي به آنكه از بيش ميكنم اقرار من و.ميكرد مشغول شدت به
بسيار نيز ديوار با آدمها برخورد ديگر سوي از.بودم ديوار يعني المان اين تحتتاثير
و بردارند را مانع اين ميكردند سعي خشم با آنهاونفرت كينه با توام برخوردي.بود جالب
كه همانطور.ميشد ديده هم كودكان بين در حتي ديوار از تنفر اين كه بود جالب من براي
كيلومتر بودم ، 3 آنجا كه روزي طي 3 و بودم موجود فضاي تحتتاثير چيز هر از بيش من گفتم
كه كردم شروع جايي از را عكاسي من كه اينجاست جالب.ميزدم قدم روز هر را ديوار عرض
جور يك ديوار قطعه قطعه كه گفت ميتوان نوعي به.ميديد سان نازي ارتش از آن در هيتلر
بود ، ديوار اطراف در كه خالي چمدانهاي.است رفته او بر كه بود وقايعي كننده بازگو
در كه بخشهايي و بودند كرده مرمت را آن دوباره و بود شده خراب مردم توسط كه بخشهايي
.ميكردند فرار بيشتر قسمتها آن از مردم اينكه خاطر به بودند ، كرده درست باتلاق آن
.دارم نگه زنده را روز اين 3 خاطرات تا بگيرم عكس بايد فقط كه ميكردم حس شخصا
داشت؟ بازتابي چه موقع آن.شد چاپ تصوير مجله در بار نخستين براي عكسها اين از تعدادي &
گرفت تماس من با آلمان ، سفير شد ، چاپ تصوير مجله در عكسها اين از بار اولين براي وقتي
هستم برليني من:گفت من به عكسها تمام ديدن از پس او.ببيند را عكسها باقي كه خواست و
از من هموطنان و شهروندان كه است عكسهايي از لمستر قابل تو عكسهاي فضاي نظرم به و
را فضايي و ميگيرد قرار ديوار كنار شرق از كسي كه است جالب اين و گرفتهاند واقعه اين
.است درك قابل كاملا كه ميكند ترسيم
به و شده گرفته شرقي شاعرانه نگاه همان با عكسها اين كه بود معتقد آلمان سفير واقع در
كه نبودم فكر اين به مقطع آن در من هرحال بهاست ديگران عكسهاي از ملموستر همين خاطر
كه همانطور.ميدادم ادامه بايد را خود اقامت صورت اين در چون بگيرم عكس جدي طور به
روز به 10 مربوط شده چاپ دنيا مختلف نقاط در واقعه اين از كه عكسهايي بيشتر ديدهايد
برچيده سنگين ماشينآلات با ديوار كه زماني يعني.گرفتهام عكس من كه است زماني از بعد
البته.نگرفتم عكس آيندهنگري با من ، زمان آن در كه ميگويم هم باز اينها همه باشد
را آنها و دارد وجود حرفهاي پسزمينه عكسهايم در مطبوعاتيام كار سال سابقه 5 خاطر به
.ميدهد نشان توريسم يك نگاه از فراتر
كرديد؟ ارائه نمايشگاه يك قالب در را عكسها اين كه شد چطور وجود اين با &
.نگرفتم جدي خيلي را آن من شد آلمان طرف از نمايشگاه برپايي پيشنهاد كه پيش سال يا 7 6
را آنها كه نفري چند كردم ، چاپ كوچك اندازههاي در را عكسها اين از قطعه وقتي 60 اما
آن 140 طي كه بود جرياني آن علت مهمترين اما.كردند كار اين به تشويق بسيار مرا ديدند
من اختيار در بولتن اين و كردند چاپ بولتني در واقعه اين از را خود عكسهاي آلماني عكاس
اين در تو عكسهاي جاي كه ميكنم فكر من:گفت من به آلمان سفارت كاردار.گرفت قرار
تعداد يك داراي شود تفسير ژورناليستي آنكه از پيش تو عكسهاي كه چرا است خالي مجموعه
اين ، از بعد و.است شرقي حس نوع يك و احساسي زاويه يك از برآمده كه است شخصي ويژگيهاي
كاغذ زمان آن دردهند ترتيب نمايشگاهي و باشند پروژه اين حمايتكننده كه پذيرفتند آنها
.بود مواجه مشكل با عكسها چاپ كيفيت حتي و ميشد پيدا دشواري به ابعاد اين در عكاسي
اين برپايي زمينه داشتند آلمانيها كه پيگيري و استقبال و حمايت اين بگويم ميخواهم
.كرد فراهم را نمايشگاه
تمام در دليل همين به و دهيد نشان را ديوار با آدمها برخورد ميخواستهايد كه گفتيد &
رابطه نوع ميآيد چشم به بين اين در كه نكتهاي اما دارد ، وجود ديوار شما عكسهاي
برخورد نوع شاهد ما آنكه از بيش شما ، عكسهاي در.شماست عكسهاي در ديوار با آدمها
آلماني يك كه عكسي در حتي ميبينيم ، را انسان بر ديوار اقتدار باشيم ، ديوار با انسانها
ديدي زاويه و شما كادربندي نوع كند ، خراب چكش با را ديوار ميكند سعي و رفته ديوار روي
انسان تسلط تا ميدهد نشان را آن پابرجايي و ديوار تسلط بيشتر باز كردهايد انتخاب كه
آن كه عكسي.ميشود شكسته اقتدار اين كه است مجموعه اين عكسهاي از يكي در تنها و را ،
.است شده ترسيم ديوار از بلندتر صليب
هيچوجه به كردم سعي هايم عكس در من.كرد مشعوف بسيار مرا كرديد عنوان شما كه نكتهاي
از ميخواهد كه تاويلي هر مخاطب كه دهم اجازه و نكنم منعكس را فكريام خط و نگاه نوع
و بود هم من خود مدنظر دقيقا كرديد ، اشاره آن به شما كه نكتهاي ولي باشد داشته عكسها
عليرغم كه بود شخصيام احساس عمدتا.رسيديد مسئله اين به هم شما كه خوشحالم خيلي
حاكميتي و بود ساخته را جداييساز عامل اين كه قدرتي و ملت يك جداكننده سيستم فروپاشي
سمبل _ سختي و عظمت و طول آن با _ ديوار اين ميكردم فكر بود ، درآمده بتون شكل به كه
.نيست فروريختني هرگز ديوار اين و برنميتابيد را خود مغاير جريان نوع هيچ كه بود تفكري
از براي گرفته صورت تلاشهاي تمام عليرغم كه ميداد نشان خوبي به هم ديوار وضعيت حتي
ديوار اين (...و ساليان طول در شكافها ايجاد) جداكنندهاش اقتدار يا آن بردن بين
.است داده ادامه خود حيات به آسيبديده بخشهاي ترميم با نوعي ، به و شده حفظ همچنان
شود؟ محكمتر ديوار كه ميشده باعث تلاشها اين خود يعني &
پس.نيست فروريختني ديوار اين كه ميكردم احساس غريبي طور به من و است همينطور دقيقا
داشت ، خود عمر پاياني لحظات در حتي كه را سختي جان و تسلط اين كردم سعي آگاهانه شكلي به
آن به شما كه است عكس همان موضوع گذاشت تاثير من روي بين اين در كه مسئلهايدهم نشان
دنياي وارد تا بود گذشته ديوار از و بود آمده شرق طرف از كه آلماني يك گور.كرديد اشاره
من نظر از ميخواست كه آنچه به او هرحال به اما.بود مرده هم جا همان در و شود غرب
او هم جا همان در ولي (باشد ذهني و انتزاعي ميگويم كه چيزي است ممكن حال).بود رسيده
آن رويداد قرار تاثير تحت خيلي مرا صليب آن.بود شكسته را ديوار اقتدار آن من نظر از
در ديوار ديدم كه بود شرايط آن در فقط و بودند گذاشته خشك گلهاي و خاردار سيم صليب
احساس چونكردم منعكس ميكردم حس كه شكلي همان به را آن و شده حقيرتر شخص اين مقابل
تصور را آن واپسين لحظات ميتوان و برود بين از ميتواند ديوار پيشفرض ، اين با كه كردم
.كرد
ميدهد ، تشكيل ديوار سوي آن به مردم كردن نگاه را شما عكسهاي اصلي موضوعهاي از يكي &
سردي با كه هستيم آدمهايي شاهد نمايشگاه ، اين عكسهاي از توجهي قابل تعداد در يعني
براي را شما موضوع اين گويا ميكنند ، نگاه سو آن به ديوار در شده ايجاد شكاف از دارند
است؟ كرده ترغيب بيشتر عكاسي
ديوار كنار من كه صبحي اولينكردم برخورد آن با من كه بود مسئلهاي اولين اين شايد
ببينند را طرف آن ميكردند تلاش كه جستوجوگر سرهاي با ديدم را بتون از بزرگي سطح رفتم
همين هم ، من خود كه بود خاص موقعيت اين قدر آن و داد قرار تحتتاثير خيلي مرا فضا اين و
آن ميكنند سعي اينقدر مردم كه دارد وجود ديوار طرف آن چيزي چه ببينم تا كردم را كار
اين علت كه نميآوردم سردر و انسان و گياه بدون برهوتي جز نديدم چيزي من.ببينند را طرف
اين كه شدم متوجه نيز ساعاتي از بعد و بزنم حدس ميتوانستم اما.چيست حد از بيش كنجكاوي
چون.ميدادند نشان خودشان از ديوار به رسيدن در آدمها كه است بازتابي يا كنش اولين
آمدن وجود به زمينهساز ماجرايي چه و شده پنهان حال به تا چيزي چه بدانند ميخواستند
كرده منع باهم برخورد از را آنها و كرده جدا هم از را ملت يك كه شده قدرت اين به حصاري
آنها قطعا ميشد داده ديوار به شدن نزديك اجازه مردم به هم شرقي قسمت در اگر.است
كودكانه ذهني جريان يك و محض پوچي نوع يك حال هر در.ميدادند نشان عكسالعملي همچنين
و فكر نوع دو به را خود كه بود آمده وجود به زمان آن يافته استيلا ذهنيت در احمقانه و
بلوغ و ذهني رشد غايت را خودشان هركدام و ميكردند تفكيك جامعه و بشر از تلقي و عقيده
است ريخته فرو كه حالا و بود كاذبي جريان ديوار اين طبيعتا و ميدانستند بشري
و بيشترين (كردن نگاه را ديوار آنطرف) عكسالعمل اين.بود پوچ بگوييم ميتوانيم
من براي.كني مشاهده را آن ميتوانستي ديوار جاي جاي كهدر بود اتفاقي چشمگيرترين
از 7 دوحلقه حدود ميكنم فكر و دهم نشان را تلاش اين از مختلفي شكلهاي كه بود جالب
.يافت اختصاص موضوع اين به فيلم حلقه
خب ، كنند برقرار ارتباط شرق طرف سربازهاي با كه ميكردند تلاش خيليها غرب طرف از
ميرسيد نظر به ديوار تدريجي ريختن فرو با و تدريج به اما نميدادند جواب آنها غالبا
سوم روز در.ميبازد رنگ نبايدهايشان و بايدها و ميشود سستتر هم آنها اعتقاد كه
دست كه بود مسني آدم آنجا دركنند صحبت ميخواهند و ايستادهاند ديوار كنار كه ميديدم
از عكس چندين من.ميزد حرف او با مدام و نميكرد رها و بود گرفته شرق طرف در را سربازي
اصلي نماي در كه رسيدم نتيجه اين به و دهم نشان را ارتباط اين نوع تا گرفتم لحظه اين
.است كافي عكس در باهم دست دو اين برخورد
برخوردي چنين شما عكسهاي فضاي اما گفتيد ، ديوار با مردم كينهتوزانه برخورد از شما &
من نظر به و خاكسترياند باشند ، سفيد و سياه آنكه از بيش عكسها اين نميدهد ، نشان را
.آنها بودن كينهتوزانه از نه ميگيرد ، نشات برخوردها سردي از بودن خاكستري اين
بودن سفيد و سياه و هوا بودن ابري طبيعتا.فضا شرايط به برميگردد ماجرا اين از بخشي
كه بود زماني ديوار ، به شدن نزديك آغازين نقطه.بودم آن در من كه زماني و عكسها
كردن ايجاد شكاف با را خود هيجانات مردم و بود كرده فروكش قبل هفته يك طي مردم هيجانات
و بود كرده فروكش هيجانات اين تمام كه رسيدم زماني من اما.بودند كرده خالي ديوار در
البته.بودند نشانده فرو كنترل منطقه كردن ويران با ديوار كردن خراب با را خود غيظ مردم
مرا ميل عكسالعملها اين و ديد را خشم اين از نشانههايي ميشد كنار و گوشه در هم هنوز
با هم كاربردي لحاظ به و ميآمد ژورناليستي خيلي نظرم به.برنميانگيخت عكاسي براي
كه بپردازم پيرمردي به آن ، جاي به ميدادم ترجيح من.نداشت همخواني عكاسي در من ديدگاه
واقعي خشم نظرم به.بود شده منقبض خشم از صورتش عضلات تمام و ميكوبيد ديوار به پتك با
كه بود هيجاني از نمايش نوع يك بقيه و بود شده داده بروز اوليه روزهاي همان در مردم
ميكند تبليغ را خودش كه جرياني از برآمده توخالي نمايش يك ميكردند بازي را آن جوانها
و كند خراب آمده وجود به خشكذهنيها واسطه به كه را ديواري توانسته كه جامعهاي در تا
اين مجموعه در كه سردي اين كرديد اشاره شما كه همانطور و.بسازد ديگر ديواري دوباره
.است من خود رمانتيك و حساس نسبتا روحيه از برآمده حدي تا عكسهاست
سيما نقد
تلويزيوني شبكههاي از آگهي پخش نحوه به نگاهي
جانبه دو رفاقت
آشفته رضا
متعددي دلايل و هستند ، گلايهمند تلويزيوني آگهيهاي پخش زمان و نحوه از مردم اكثر
و لازم بودجه تامين براي شبكهها تمام كه است حالي در اين.دارد وجود نارضايتي اين براي
نوع اين دولتي بودجههاي بر علاوه تا دارند بازرگاني آگهيهاي پخش به نياز خود كافي
نسبت نميتواند كس هيچ بنابراين.كند كمك برنامهها كيفيت رفتن بالاتر به نيز درآمدزايي
پرهزينهاي رسانه براي اجتنابناپذير ضرورتي آگهي پخش بلكه و كند اعتراضي آگهي پخش به
چه آگهيها پخش از تلويزيون كه اين به ابدا و اصلا مقاله اين دراست تلويزيون همانند
كه آگهيهاست پخش نحوه به پرداختن مهم بلكهنميشود پرداخته ميكند كسب درآمد مقدار
مشتري جذب براي بينالمللي شده تعريف استانداردهاي و بينندگان انتظار حد در اصلا
.نيست تلويزيون طريق از بازرگاني كالاهاي
و طنز به آگهي گزينش در بايد ميشود ، پخش رمانتيك و ملودرام سريالي تلويزيون از اگر
تعليق به ضربهاي كه آن بر علاوه آگهي نوع اين چون بشود ، توجه آنها بودن خندهدار
بيننده حال و حس كوتاهمدت پارهاي در كه ميشود باعث حتي نميزند ، سريال و فيلم داستان
برنامه دل در اگر.ببندد دل برنامه ادامه به تازهاي روحيه با تا شود عوض نيز
ديدن براي را لازم حال و بشود ، حس پخش (رايانهاي) پيچيده و جدي آگهيهاي ملودرام ،
البته.ميرود هدر به كالا صاحب سوي از هزينه كلي مخاطب دادن دست از با و نميكند ايجاد
به نسبت آنان بدبيني باعث مرور به و ميزند تلويزيون بيننده به هم ضربهاي قضيه همين
كه است جالبتر شاد و كمدي برنامههاي پخش زمان در بالعكس.ميشود تلويزيون و آگهيها
ديدن براي بيننده حوصله تنوع و ريتم تعويض با تا باشد ساختار خوش و جدي آگهيها نوع
.شود حفظ برنامه كردن دنبال و آگهي
كه است باب بيشتر تلويزيون در.آگهيهاست پخش بيموقع زمان نارضايتي اين دلايل از يكي
ثانيه چند براي آگهيها برنامهها شدن قطع با ;(اوج و عطف نقاط) برنامهها حساس نقاط در
بيزاري باعث جهت اين از و محسوب "ضدحال" تعبيري به كور نقاط نوع اين ايجاد اما.شود پخش
با هستند ، حساس و عصبي بسيار كه برخي حتي ميشود بازرگاني آگهيهاي از مردم انزجار و
برنامههاي پخش زمان در اگر.ميكنند انتقاد تلويزيون و كالاها صاحبان از لهجه صراحت
نقاط به داشتن نظر و حساس نقاط از گرفتن فاصله با (سريال و فيلم ويژه به) سرگرمكننده
آگهي شيوه اين از تنها نه نيز بينندگان وقت آن ورزند ، مبادرت آگهيها پخش به تعليق كم
داغ چاي ليوان يك آوردن يا تنفس براي خوبي فرصت بلكه نميشوند ، عصبيت دچار كردن پخش
.ميكنند پيدا برنامه كردن دنبال براي
.برنامههاست نوع با آگهي جنسيت ناهمگني يا آگهي نامطلوب كيفيت ديگر دليل
كالا نوع آن به نسبت ترديد و شك حتي و دلزدگي باعث مترادف كالاي چند همزماني هم گاهي
عناوين با گياهي كره مورد يا 4 دقيقهاي 3 پخش 3 زمان در كه باشد قرار اگر.ميشود
چه كه ميشود شك دچار گياهي كره همه اين هجوم از بيننده بلافاصله شود ، تبليغ مختلف
زمان در شبههانگيز حال و حس اين يااست شده آنها توزيع و گسترش ايجاد ، باعث اتفاقي
.ميشود ايجاد...و موتورسيكلت اتومبيل ، لاستيك نمكي ، پفك چندين همزمان پخش
كالاها تنوع هم باز تا شود خودداري مترادف كالاهاي همزمان پخش از كه است بهتر بنابراين
و مطلوب كيفيت با بايد تلويزيوني آگهيهاي بنابراين.شود بيننده ذهن در آنها حفظ باعث
به.نزنند بينندگان ذوق توي بهتر عبارت به و باشند برنامهها مكمل هماهنگ زمان و نحوه
بايد است ، شده افزوده نيز بازرگاني آگهيهاي پخش زمان و تعداد به كه روزها اين خصوص
رفع جهت در امر متخصصان كارآمد نظريات از استفاده و جمعي نظرسنجي با تلويزيون مسئولان
پخش زمينه در تنگاتنگي ارتباط مرور به تا كنند صادر را ضروري و لازم فرامين نقيصه اين
متاسفانه و ببرند لذت آگهيها ديدن از نيز بينندگان و شود ايجاد برنامهها و آگهيها
به ديگر شبكههاي در تلويزيون تكمه دادن فشار با سريع آگهي پخش زمان در خيليها امروز
گذراندن براي برنامه يك از پارهاي يا كوتاه خبر يك شنيدن براي كوتاه لحظاتي شكار دنبال
.نيستند آگهيها كردن دنبال و ديدن به حاضر وجه هيچ به و هستند وقت
ترفند هر از بيشتر آگهي جذب براي تلويزيون كه كرد اشاره هم قضيه اين به بايد پايان در
در 30 و ميدهد تشكيل تلويزيوني آگهيهاي برترين جشنواره حتي.نميپوشد چشم سياستي و
گروهي هنوز اما.ميكند اعطا جوايزي متخصصان و هنرمندان به هم متفاوت گرايش و رشته
درباره كسي يا كنند ، نظر اعلام آگهي و پخش صحيح نحوه درباره تا نميكند تعيين را متخصص
تلويزيون درآمدزايي كاش اينميكند بجايي و منطقي تصميمگيري آگهي بهتر انتخاب و كيفيت
فعلي نارضايتي و بدبيني جانبه دو رفاقتي تدريج به و نشود بينندگان بر تحميلي عصبيت باعث
برنامههاي توليد و ارائه در آن صرف و بيشتر درآمد با نيز تلويزيون.ببرد بين از را
.دارد مبذول را لازم اقدامات دستي گشاده با مطلوبتر
دوربين پشت نگاه
ديوار اين در ديگر آجري
است ، برلين ديوار كنار در كلاري محمود قدمزدن روز حاصل 3 سفيد و سياه نگاتيو حلقه 7
.ريخت فرو كامل طور به وي ، توسط برلين ترك از پس روز كه 10 ديواري
ايران سينماي مطرح فيلمهاي از توجهي قابل تعداد فيلمبرداري واسطه به بيشتر كه كلاري
روزهاي از را شخصياش روايت نگاتيو ، حلقه اين 7 از فريم انتخاب 36 با است ، شده شناخته
.است گذاشته تماشا به هنرمندان خانه در برلين ديوار فروپاشي آغازين
هنرهاي حوزه سال 64 _ كلاري انفرادي عكس نمايشگاه آخرين برپايي از كه اين وجود با
بسيار دارد را "ديوار" عنوان كه نمايشگاه اين از استقبال اما ميگذرد ، سال معاصر 7
كاري سابقه كه هرچند.ميداند عجيب خيلي را استقبال اين او خود كه طوري به است ، چشمگير
گرايش با عكاسي رشته فارغالتحصيل او اما ميشود خلاصه فيلمبرداري حرفه در كلاري محمود
استفاده با او.است محسوس خوبي به نمايشگاه اين در آن رد كه گرايشي.است تاليفي عكاسي
را بيستم قرن اتفاقات بزرگترين از يكي از ساكني روايت اختصار ، با و فشرده شيوه اين از
غرب و شرق قطب دو به جهان تقسيم دهه چند بر پاياني نقطه كه اتفاقي است ، گذاشته تماشا به
.بود
نميگرفت ، تماس يعقوبزاده آلفرد عكاساش دوست با و نميرفت پاريس به كلاري اگر شايد
براي سال 89":ميشد برگزار نمايشگاه اين بعد سال نه 11 و بود اتفاقي چنين شاهد نه
بود فرانسه مقيم كه عكاسام دوست با بازگشت ، از پيش روز و 3 رفتم پاريس به كاري انجام
بگيرد ، عكس برلين ديوار برچيدن از تا است برلين عازم فردا كه گفت من به اوگرفتم تماس
بودن توجه جالب دليل به هم من و بمانم كنارش در را روز چند اين تا خواست من از آلفرد
چائوشسكو كه دادند خبر آلفرد به رسيديم برلين به ما كه روزي فرداي.پذيرفتم اتفاق اين
عكاسي براي بايد او و روست روبه اتفاقات يكسري با او بازگشت و برميگردد روماني به دارد
ثابت لنز با ساده رولي دوربين يك و او اتاق و ماندم من آلفرد رفتن با.برود روماني به
".بود رفته آن بر كه بود وقايعي بازگوكننده تكهاش هر كه ديوار يك و ميليمتري 35
جدا هم از را آنها كه است ديواري با مردم برخورد نوع و ديوار كلاري عكسهاي اصلي موضوع
قرار تحتتاثير چنان آن را كلاري ديواري ، چنين اقتدار كه ميدهد نشان اين و است كرده
ديوار حاشيه در":است كرده چشمپوشي داده رخ ديوار حواشي در كه ماجراهايي از او كه داده
در كه چيزي اما ".برنميانگيخت عكاسي براي مرا حس اما بود جالب كه ميافتاد اتفاقاتي
.است انسانها بر برلين ديوار اقتدار ميكشد ، رخ به را خود چيز هر از بيش كلاري عكسهاي
را ديوار اقتدار باشيم ، ديوار با انسان رابطه شاهد كه اين از بيش ما كلاري عكسهاي در
رخ به را خود آن ، كامل فروپاشي براي حركتهايي آغاز عليرغم كه اقتداري ميبينيم ،
با) ميكند خراب را ديوار چكش با دارد و رفته ديوار روي آلماني يك آنجا حتي.ميكشد
كه شده باعث كلاري ديد زاويه انتخاب و كادربندي نوع ،(سرش بالاي پرندگان پرواز از نمايي
تنها اقتداري چنين كه است اينجا جالب.انسان تسلط تا باشيم ديوار اقتدار شاهد بيشتر ما
و خاردار سيمهاي به مزين صليبي.ميشكند شده نصب گوري بالاي بر كه صليبي با تقابل در
او گويا.نيست كينهجويانه برخوردهاي از خبري كلاري عكسهاي در همه اين با.خشك گلهاي
ثبت مشتاق كند ، ثبت را ديوار با هيجانزده برخوردهاي كه اين جاي به داده ترجيح
.شدهاند خيره آن سوي آن به ديوار در شده ايجاد شكافهاي از آدمها كه بوده لحظههايي
در نمايشگاه ، كليت كه اين وجود با.نيست يكدست مجموعه اين در اما كلاري عكسهاي زبان
بازتاب البته كه دارند شاعرانه زباني عكسها از برخي ميگيرد ، قرار تاليفي عكاسي قالب
.هستند كلاري شاعرانه و رمانتيك نگاه
يادداشتهايي از ميتوان روشني به را تفاوت اين و است متفاوت كلاري عكسهاي با برخورد
گرفته فلويد پينك اشعار ازدريافت نوشتهاند ، نمايشگاه يادبود دفتر در مخاطبيناش كه
و ميماني تو پايان در اما بيشمار تحسينهاي و او عكسبرداري تكنيك از تند انتقاداتي تا
:ميكني زمزمه لب زير نمايشگاه عكسهاي ديدن با كه شعري
سو هر از من نگاه مرز در
بلندند ديوارها
ديوارها ،
...بلندند نوميدي چون
|