قاتل جستوجوي در
تهران جنوب كودكان بينايي سنجش معاينه
بشناسيم را ايران
كشور دانشگاههاي در ممتاز دانشجوي هزار ده تحصيل
درجه صفر مدار
نگاه يك در تهران سينماهاي برنامه
خبر دنياي دور
قاتل جستوجوي در
آنها از يكي بودند ماهيگيري مشغول "بون" رودخانه در ماهيگير دو اكتبر يازدهم روز
كه ميبيند را سرآدمي ناباوري كمال در ميكشد بيرون آب از را ماهيگيري چوب كه زماني
است خورده گره او موهاي به ماهي دهان در كردن گير جاي به قلابش
زاغري نازنين:ترجمه
جانسون "آگاهي ويژه مامور" ،"فيليپس فرد" سربازرس و بود اكتبر پنجشنبه 18 روز صبح
زمزمه پيش ماه دو كرد ، جلب را نظرش پروندهاي ميز روي.بود آمده كارش محل به تازه سيتي
كه نميشد باورش.قتلشان خبر حالا و بود كرده پر را همهجا جورجيايي جوان زوج ازدواج
ميز روي از را پرونده سربازرس.باورنكردني و تلخ بسيار جنايت يك ميبينند ، درست چشمانش
:انداخت آن به نگاهي كنجكاوي با و برداشت
به نداشت بيش سال كه 16 "سامانتالمينگ" جوانش همسر همراه به ساله كريسمر 17 آدام..."
نيروي تحقيقات ، طبق "است شده پيدا "بون" درياچه در آنها اجساد شده ، كشته فجيعي طرز
ماه دو كه آنها قتل فاجعه در جورجيا اهل ساله مرد 51 "ويليس هاك هاروارد" به پليس
ناپدري ،"توماس" جسد اين بر علاوه.است مظنون نميگذشت پردردسرشان ازدواج از بيشتر
ميان ميآيد نظر به كه شده يافت جورجيا كوههاي ميان در نيز سن سال با 70 مردي ويليس ،
براي قتل از پيش سه هر زيرا باشد داشته وجود مستقيمي ارتباط جوان زوج اين قتل و او مرگ
مشترك مورد دو هر در نيز اجساد كردن قطعهقطعه و قتل شيوه و شدهاند ناپديد كوتاهي مدت
بازجويي ، جهت شده ، دستگير واشنگتن در دوستش منزل در گذشته جمعه روز ويليس.است
او كه شديم متوجه آمد عمل به كه جوهايي و پرس با.شد فرستاده بازداشتگاه به تحتالحفظ
آشنا او با دانيل طريق از آنها و بوده سامانتا برادر ،"دانيل" قديمي دوستان از يكي
يك حتي و نميشناسد را آدام و سامانتا است گفته خود اعترافات در ويليس كه حالي در شدند
از او كه دارد وجود پرده پشت مسائلي شك بدون اما است نكرده ملاقات را دو آن هم بار
را ويليس از بازجويي ماموريت كه "كراملي" سربازرس گفته به.ميورزد امتناع آنها افشاي
جرم همين با دستگيري بار چند سابقه و داشته دست نيز مخدر مواد قاچاق در او داشت عهده به
از اعتبار براي ناپدرياش قتل از پس احتمالا او.است رسانده ثبت به خود پرونده در را
شده متوسل اعتبارياش كارتهاي از سوءاستفاده و وي مدارك و اسناد جعل به خود رفته دست
"بتي" خواهرش دو با همراه ويليس مادر ،"اليزابت اما" ويليس ، بازداشت از پس روز دو.است
آگاهي اداره با ويليس همسر صبح روز همان.شدند دستگير او خود سكونت محل در "ماري" و
از پس ويليس گويا.كردهاند را جانش قصد شوهرهايش خواهر و مادرشوهر كه گفت و گرفت تماس
ضبط نوار روي بر را خود صداي ميگيرد فرا را وجودش تمام كه وجداني عذاب و قتل ارتكاب
در نيز را اجساد كردن پنهان محل حتي و ميكند اعتراف آدام و سامانتا قتل به كرده ،
در ميشوند مطلع ماجرا از كه ويليس خواهرهاي و مادر ديگر طرف از.ميكند قيد اعترافاتش
سعي رفته ، ويليس همسر سراغ به دليل همين به برميآيند جنايت آثار بردن بين از صدد
نهايت در.كنند نيست به سر و بگيرند او از را صوت ضبط نوار كرده متقاعد را او ميكنند
كار در نواري ديگر كه ميكنند دستگير را آنها پليس مامورين زماني زيرا ميشوند موفق هم
از قطعه چند ويليس ، خواهر ،"ماري" دستگيري از پس مامورين.بود گذشته كار از كار و نبود
نظر بهميآورند بيرون او منزل پشت انبار از را آدام و سامانتا بدن شده تكهتكه اعضاي
.است داشته دست نوجوان زوج اين قتل در و بوده برادرش جرم شريك نيز ماري ميرسد
به سنگيني جسم كه بودند ماهيگيري مشغول "بون" رودخانه در ماهيگير دو اكتبر يازدهم روز
كمال در ميكشد بيرون آب از را ماهيگيري چوب كه زماني ميكند ، گير آنها از يكي قلاب
گره او موهاي به ماهي دهان در كردن گير جاي به قلابش كه ميبيند را سرآدمي ناباوري
بيهوش لحظه چند براي ترس شدت از كه ميدارد برش وحشت چنان آن بيچاره ماهيگير.است خورده
بالاخره.ميشود پيدا رودخانه از ديگري قسمت در شده كنده دست دو هم بعد روز.ميشود
نهايت در و كنيم پيدا مختلف جاهاي از را مقتولين بدن تكههاي فراوان زحمت با توانستيم
چند پازل اين هنوز چند هر.شوند كامل اجساد تا بچينيم هم كنار در پازل مانند را آنها
از شديم مجبور سرنخ يافتن دنبال به.كرد شروع را تحقيقات ميتوان اما دارد گمشده قطعه
:گفت پليس مامورين به آدام مادر "كريسمر ترزا".آوريم عمل به بازجويي نيز مقتولين والدين
چقدر هر ما و كرد ازدواج او با سامانتا والدين شديد مخالفت با و ما موافقت بدون آدام"
بود باري آخرين اكتبر اول روز.نداشت نتيجهاي داريم باز كار اين از را او كرديم تلاش
را او همه و بود حرفهاي خلافكار يك كه ويليس با كه بودم شنيده چون ديدم ، را پسرم كه
لجبازيهايش اين از دست بلكه كنم نصيحتش كردم سعي است كرده پيدا آمد و رفت ميشناختند
پدرش و من نارضايتي ديگر حالا چون سازد فراهم سامانتا و خودش براي سالمي زندگي و بردارد
گفت و نداد گوش حرفهايم به معمول طبق اما.ميكرد خرابتر را وضع فقط و نداشت فايدهاي
دنبالش آشپزخانه پنجره از نگاهم با كرد ترك را خانه وقتي.ميكنم دخالت كارهايش در من
از بود ، كرده پارك طرفتر آن خانه چند را آن كه رفت آبيرنگي چروكي جيپ طرف به او كردم ،
ترتيب اين به ".بود آدام منتظر نشده ، پياده ماشين از كه ديدم هم را سامانتا چهره دور
جلوي مشخصات همين با اتومبيلي دستگيرياش زمان زيرا بوده ويليس به متعلق چروكي جيپ
خون لكه يك اتومبيل عقب صندلي روي بر كه است اينجا مهم نكته.است شده پيدا او مخفيگاه
مواد و دارو قاچاق در نوجوان زوج اين كرد اعلام جورجيا محلي پليس.است شده ديده نيز
هنوز اما است داده باد به را دو هر سر مسير اين در افتادن شايد و داشتهاند دست مخدر
نيست مفهوم بدين مقتولين جسد كردن پيدا.نيست دست در موضوع اين اثبات براي كافي دلايل
ادله و نكرده اعتراف قتل به خود ويليس كه آنجا از رسيدهاند ، پايان به ما تحقيقات كه
.كند صادر وي عليه را قصاص حكم نميتواند دادگاه نيست كافي هنوز عمد قتل اثبات براي ما
به را شما مساعدت دست زمينه اين در عزيز "فيليپس" سربازرس آقاي.بود شده نوشته نامه روي
"...ميفشاريم گرمي
تهران جنوب كودكان بينايي سنجش معاينه
شش تا چهار كودك هزار حدود 30 بينايي سنجش براي گذشته روز از چشم تنبلي از پيشگيري طرح
جنوب در چشم تنبلي از پيشگيري طرح اجراي مسئولشد آغاز شهرري و تهران جنوب در ساله
و بينايي سنجش پايگاه حدود 100 در طرح اين ري شهرستان و تهران جنوب در:گفت ري و تهران
تحت كودكان طرح ، اين اول مرحله در:افزود وياست درآمده اجرا به كودك مهدهاي در
مراكز به نياز صورت در و ميگيرند قرار سنجش پايگاه و كودك مهدهاي مربيان اوليه معاينات
.شد خواهند معرفي سنجي بينايي تخصصي
بشناسيم را ايران
زكريا امامزاده بقعه
روستاي شاهرود رودخانه شمالي ضلع در و - طالقان مركز - شهرك غرب كيلومتري فاصله 11 در
از 5 كمتر زمستان در و خانوار داراي 60 تابستان در روستا اين.است شده واقع ميرآش
دارد وجود مانندي برج مقبره آن مسجد كنار در و روستا جنوبي ضلع در.دارد جمعيت خانوار
از را خود اصالت زياد دستكاريهاي علت به بقعه اين بناي.دارد شهرت زكريا امامزاده كه
شكل به بنا اوليه گنبد.است مانده باقي نخورده دست آن اوليه جرزهاي تنها و داده دست
مابقي و باقي اوليه صورت به گنبد انتهاي يا تيزه تنها حاضر حال در كه بوده مخروطي
بقعه.است بوده ضلعي هشت صورت به بقعه بناي گذشته در ميرسد نظر به.است شده دستكاري
.است شده پوشيده گچ اندود با و است تزئينات هرگونه فاقد
كشور دانشگاههاي در ممتاز دانشجوي هزار ده تحصيل
تحصيلي سال در:گفت فناوري و تحقيقات علوم ، وزارت درخشان استعدادهاي هدايت شوراي دبير
اشتغال تحصيل به كشور دانشگاههاي در درخشان استعداد و ممتاز دانشجوي هزار حدود 10 جاري
آنان اكتسابي نمره كه دانشجوياني از دسته آن:افزود گذشته روز كيواني جعفر دكتردارند
به باشد شركتكنندگان نمرات ميانگين از بيشتر معيار انحراف دانشگاه 5/2 ورودي آزمون در
.ميشوند شناخته درخشان استعداد و ممتاز دانشجوي عنوان
آموزش مراكز وارد شرط اين بودن حائز با دانشجو نفر هزار سه حدود سال هر:كرد اضافه وي
نيز خوارزمي جشنواره يا و المپيادها برگزيده دانشجويان ديگر سوي از و ميشوند كشور عالي
علوم وزارت تكميلي تحصيلات و آموزش دفتر كل مدير.ميشوند محسوب افراد اين شمار در
تحصيلي سال در كه است پيوسته دكتراي افراد اين براي شده قائل تسهيلات از يكي:افزود
،"بيوتكنولوژي" رشتههاي در درخشان استعداد دانشجويان از نفر حدود60 بار اولين براي جاري
.هستند تحصيل حال در و شده پذيرفته پيوسته دكتراي دوره در "رياضي" و "فيزيك"
درجه صفر مدار
آخر لحظه تا كردن زندگي
آن.ميبارد برايتان آسمان و زمين از انگار كه داشتهايد بسياري روزهاي تاكنون حتما
شد سوار را دوچرخهاش.بود برخاسته چپ دنده از حرفهاي ، دوچرخهسوار "سلوينگ فابيو" روز
كه بختي از اما شود باز خلقش بلكه كند ، تازه هوايي و آب تا رفت بيرون منزل از و
و كرد تصادف نفتكش تريلي با (!كنيد قضاوت خودتان شما) بد يا بنامم خوب را آن نميدانم
.بودند كرده اميد قطع كلي به و ميدانستند رفتني را او پزشكان همه كه افتاد وضعيتي به
را حرفهاش و ورزش وي.بود آن جانبي لوازم و دوچرخه فروش و خريد ساله فابيو 33 شغل
و فعال بسيار و ميكرد دوچرخهسواري تمرين جدي طور به ساعت هفتهاي 15.داشت دوشت بسيار
مسابقه به ميان ، در هفته يك و تمرين ، به را سال هر تابستان و بهار.بود موفق
.ميكرد كسب پياپي پيروزيهاي و ميگذراند دوچرخهسواري
نفتكشي با ناگهان ميكرد ، دوچرخهسواري "ماساچوست" ايالت "لگزينگتون" شهر در كه روز آن
صحنه كس هر.رفت هوش از بلافاصله.داشت را خيابان در راست به گردش قصد كه كرد تصادف
به سالم جان وي كه نميداد امكان كس هيچ و ميخورد را جوانيش افسوس بود ، ديده را تصادف
.برد در
جراحي عمل تحمل 5كرد منتقل "بوستون" دانشگاه پزشكي مركز به را او فورا آمبولانس
به كه بود ساخته نيرومند بسيار موجودي او از ورزش اما بود سخت بسيار فابيو براي سنگين
به هفته يك از پس اما برد سر به كامل كماي حالت در روز نميشد40 تسليم سادگيها اين
شرايط همه حاذق ، پزشكان وجود با و بود مقاوم بيماري فابيو ، .شد پديدار حيات علائم تدريج
بود ديده آسيب همه از بيش پاهايش شكسته ، بدنش مختلف جاي چندبود فراهم وي بهبودي براي
مسابقه.برود راه عصا بدون بود نخواهد قادر هرگز وي ميگفتند ارتوپد پزشكان كه طوري به
مخصوص حركات انجام و فيزيوتراپي.كند خداحافظي آن با هميشه براي بايد دوچرخهسواري؟
با بيماري كه نميگنجيد كس هيچ مخيله در اما ميكرد بهتر را او حال روز به روز توانبخشي
اين از.برود راه دوپايش روي كرده ، رها را خود چرخدار صندلي زود قدر آن بتواند وضع آن
نيز و منزل در چگونه كه ميدادند آموزش او به خاص ، ساعاتي در روز هر مسئولين ، رو ،
.كند استفاده چرخدارش صندلي از عمومي مكانهاي
نكردني باور سرعتي را بهبوديش زندگي ، به اميد و قوي اراده بدني ، قوت ورزشكاري ، روحيه
موفقيت شيرين طعم.ميداد انجام تنهايي به و كمك بدون را توانبخشي حركات تمامبخشيد
معجزهآساي بهبودي شگفتزده ، و راضي بسيار پزشكان.بود خوشايند و آشنا بسيار فابيو براي
ديگري كس هر ميگفتند همه و ميدانستند بدنياش قدرت و عالي بسيار روحيه از ناشي را وي
پس فابيو.ميماند باقي معلول عمر آخر تا يا و ميرفت دست از ابتدا همان يا بود وي جاي
بدون نميتوانست البته.شد مرخص بيمارستان از و كرد رها را چرخدار صندلي ماه ، سه از
خود منزل به زود خيلي اما بود پدرياش منزل در روزي چند.برود راه چوبدستيهايش كمك
كه ميشد باعث كمك نداشتن و تنهايي.ميكرد زندگي سابق همانند و بود تنها ديگربازگشت
سلامت.بگذارد كنار را چوبدستيهايش كرد تلاش كمكم.دهد انجام خودش را كارهايش همه
دوچرخهاش سراغ به و پوشيد را كتانياش كفشهاي صبح روز يك.ميگشت باز او سوي به كامل
ميدانست.گرفت درد شدت به پاهايش اما كرد دوچرخهسواري و زد ركاب دقيقه مدت 10 به.رفت
بلكه كند تحمل را چيز همه بود مصمم اما دارد همراه به بسياري رنج و درد گذشته به بازگشت
.داد دست از را قوايش همه دقيقه آن 10 از بعد.نمايد نزديك روزها آن به را خود بتواند
كه نميشد باورش اصلا.ميكرد گريه خوشحالي از اما بود ، افتاده رختخواب در ساعتها
مدت در كه كرد كمك او به روزانهاش فعاليتهايكند دوچرخهسواري دقيقه بود 10 توانسته
از پس ماه برساند80 روزانه ساعت به 5/1 دقيقه روزي 10 از را تمريناتش بتواند ماه دو
به بعد سال يك دقيقاداد شكست را دوستش نفره ، دو دوچرخهسواري مسابقه يك در تصادف ،
و برد را تا مسابقه 4 از 5 فصل ، دوچرخهسواري تيمي مسابقه در دوستانش از تن همراه 4
هم آن ;نمود كسب "دو" مسابقه ميدان در نيز موفقيتهايي وي.آمد بيرون ميدان از پيروز
در !بدود نميتواند هرگز فابيو بود گفته معالجش پزشك كه روزي از پس هفته دو دقيقا
.ميكنند درد خيلي پاهايم":داد پاسخ.دارد احساسي چه كه پرسيدند او از مسابقه پايان
از كدام هيچ":ميگويد وي معالج پزشك ".بدوم تند ميخواست دلم كه قدر آن نتوانستم
".نيافريدهاند شگفتي فابيو اندازه به داشتهام سروكار آنان با تاكنون كه بيماراني
روزهايم همهميكنم نگاه زندگي به مثبت كاملا ديدي با اكنون":ميگويد مورد اين در
نميدانم.نميكند عصبانيام چيز هيچ (!)برنميخيزم چپ دنده از ديگر.پربارند و زيبا
نزديكانم و دوستان به مدام.كنم زندگي امروز در ميكنم سعي.آمد خواهد پيش چه فردا
همه و قيمتياند برايم لحظات.ارزشمندند برايم چقدر و دارم دوستشان بسيار كه ميگويم
شركت آن در كه مسابقهاي هر پايان از پس ".ندهم دست از چيزي كه ميگيرم كار به را تلاشم
به را مسابقه آن در شركت توفيق كه ميكند شكر را خدا برنده ، چه و باشد بازنده چه ميكند
و حضور خاطر به خانوادهاش اعضاي و همكاران دوستان ، همه از فابيو.است نموده اعطا او
روزها آن":ميگويد وي.ميداند آنان يك يك مديون را خود و ميكند سپاسگزاري كمكهايشان
ميديدم كه وقتي.ميگرفتم قلب قوت و انرژي كنارم در آشنايان و دوستان همدلي و حضور از
جمع هم دور بود ، من رنج و درد التيام كه مشتركشان هدف براي مختلف شهرهاي از دوستانم
مرز و حد محبت فهميدم موقع آن.ميشد بيشتر روز به روز زندگي به اميدم ميشوند ،
".گرفتهام روز آن تصادف از من كه است درسي بزرگترين اين و نميشناسد ،
نگاه يك در تهران سينماهاي برنامه
،(2714022) آستارا ،(6402909) آسيا سينماهاي در هدايت حسن ساخته روشن سايه سينمايي فيلم
نرگس و سام سينمايي فيلم (6928686) (1) مركزي و (8728266) كانون ،(8903942) استقلال
،(6926797) المپيا ،(8907171) آفريقا سينماهاي در گلزار محمدرضا بازي و قادري ايرج ساخته
سعدي ،(3728627) سايه ،(6696207) (2) جي ،(6418801) (1) بهمن ،(8965292) بلوار
ماندانا ،(8718713) (2) گلريز ،(8951550) (2) جديد عصر ،(7815576) شاهد ،(6468461)
.(3124718) ملت ،(6928686) (2) مركزي ،(7410982)
جبلي حميد و معتمدآريا فاطمه بازي با طهماسب ايرج ساخته فروش شيريني دختر سينمايي فيلم
،(3901074) حافظ ،(6696207) (1) جي ،(7434570) پيروزي ،(6418801) (2) بهمن سينماهاي در
،(7815576) شقايق سالن - شاهد ،(7502929) سروش ،(5389722) ستاره ،(915618) المپيك دهكده
(8829785) فردوسي ،(8951550) (1) جديد عصر ،(6407777) قشنگ شهر ،(6427159) (1) تماشا شهر
ميلاد ،(8718713) (1) گلريز ،(6885047) كارون ،(6408321) قيام ،(2601205) فرهنگ ،
(3798873)
در آهنگراني پگاه نونهالي ، رويا بازي با حكمت منيژه ساخته زنان زندان سينمايي فيلم
كوچك باز پرنده سينمايي فيلم (8951550) (3) جديد عصر ،(6926953) (2) پارس سينماهاي
شقايق ،(8951550) (3) جديد عصر ،(8829641) انقلاب پيام سينماهاي در قنبري رهبر ساخته
.(7815576)
در حكيمي دانيال و شكيبايي خسرو بازي با و دري سيدضيا ساخته لژيون سينمايي فيلم
،(5643738) شيرين ،(6427159) تماشا شهر ،(3913179) اروپا ،(7504329) تهران سينماهاي
.(3913768) رودكي ،(5622578) شباهنگ
در ناصر يكتا و رادان بهرام بازي با اعلامي محمدرضا كارگرداني به ساقي سينمايي فيلم
جمهوري ،(6926953) (1) پارس ،(2203031) جوان ،(7507777) صحرا ،(8904585) قدس:سينماهاي
.(6696207) (3) جي و (5643836) توسكا ،(3704040) پيوند ،(6465307)
سپيده سينما در قبادي بهمن كارگرداني به ام مادري سرزمين آوازهاي سينمايي فيلم
.(7503382) مراد سينما در سجادي محمدعلي كارگرداني به اثيري سينمايي فيلم.(6417670)
فرهنگسراي پست ، ارتفاع فيلم خاوران فرهنگسراي شيرينيفروش ، دختر فيلم اشراق فرهنگسراي
.مادريام سرزمين آوازهاي فيلم نياوران فرهنگسراي و ساقي فيلم گلستان
سينما ديگران سينمايي فيلم ،(3117675) (1) كريستال سينما در سبز مسير سينمايي فيلم
.(6417981) (آخر سانس) سپيده
.دارد اعتبار آبان 1381 چهارشنبه 8 تا برنامه اين
خبر دنياي دور
مكزيكوسيتي &
خود واقعي انواع به زيادي بسيار شباهت كه غيرواقعي و اسباببازي اسلحههاي از استفاده
استفاده سوء را تحريمي چنين دليل پليس نيروي.است شده ممنوع مكزيكوسيتي ايالت در دارند
گونه هر ورود يا ساخت و كرد ذكر غيرواقعي اسلحه گونه هر از خود جنايات در خلافكاران
والدين افزود وي.كرد منع را كشور به اسباببازي تپانچه و ساچمهاي تفنگ مسلسل ، تفنگ ،
انواع همرنگ و اندازه هم كه نمايند تهيه كودكانشان براي ميتوانند را تفنگهايي تنها
.داشت خواهد قانوني برخورد آنها با پليس نيروي صورت اين غير در نباشند خود واقعي
ايتاليا &
.ميكند برگزار "پروجيا" شهر در شكلات عنوان با جشنوارهاي ايتاليا كشور سال هر اكتبر
"پينوكيو" داستان شخصيتهاي داشت تماشاچي و بيننده هزار سي از بيش كه امسال نمايشگاه در
در دورهگرد فروشندههاي كه است اينجا جالب.يافتند حضور كودكان ميان در شكلات جنس از
تهيه شكلات از نيز آن كه گذاشتهاند فروش معرض به نيز را "پينوكيو دماغ" نمايشگاه اين
شكلات كننده توليد اولين "پروجينا" آقاي قديمي منزل جشنواره اين برگزاري محل !است شده
.است شده ناميده "پرجينا" مناسبت همين به نيز شهر اين و است ايتاليا در مغزدار
بحرين &
رفتهاش سرقت به دلاري ميليون جواهرنشان 5/1 گردنبند دنبال به بحرين پليس نيروي
گذشته هفته گالف ، زبان انگليسي عربي روزنامه گزارش به !ميكند زيرورو را اروپا خاكهاي
به جواهرنشان آلات زينت همراه به نفيس ياقوت و قيمتي الماس زيادي تعداد بحرين كشور در
دو است شده ربوده آن از گردنبند كه غرفهاي مسئول گفته به.بود درآمده نمايش معرض
.ببينند نزديك از را گردنبد ميكنند تقاضا و ميآيند جواهرات از بازديد براي اروپايي
راه را ديگري مشتري كار تا ميگرداند بر را سرش لحظه چند براي مذبور مسئول كه زماني
ادامه در گالف روزنامه.ميگريزند نمايشگاه از برداشته ، را گردنبند اروپايي دو بياندازد
عربي قيمتي سنگهاي بينظيرترين از يكي گرفته جاي گردنبند اين روي بر كه جواهري افزود
.ميكند برابري "شوپار" مانند جواهري با كه است
ماساچوست &
و ناپدري اصرار به كه "جونز" نام با ماساچوست ساكن است پسري دوره اين "كاپرفيلد ديويد"
كه تفاوت اين با است شده خيابان و كوچه راهي آويخته گردن به كه پلاكاردي با مادرش نصيحت
پسرك مادر !مدرسهاش تكاليف ندادن انجام به جونز اما بود شده متهم گرفتن گاز به ديويد
كرده ، عاصي مرا تكاليفش انجام در تنبلي با جونيز كه است تمام سال دو گفت پليس مامورين به
و "نمينويسم مشق من":است شده نوشته آن روي كه بياويزم گردنش به كاغذي شدهام مجبور
مسخرهاش و ببينند را او همه تا بايستد خيابان گوشه ساعتها كنم وادار را او تنبيه براي
!دهد انجام موقع به را تكاليفش و گرفته عبرت شايد كنند
|