شهر اين اهالي
غمانگيز شب آن
جهان مردمان آيين
خانواده پزشكي
باردار زنان و سرخجه واكسن
سيگاري زنان كمين در خطر
سرفه درمان شكلات
چاق مردان براي مغزي سكته
آمريكا در انسان جنين سازي شبيه
سرطاني سلولهاي
شهر اين اهالي
پنهاني داوود
ماندهام من
تهران تهران ، شهرها همه شهر تهران بيانتها تبدار پرغصه شهر بيآرزوبه رانندهاي با
زيبا شبهاي طولانيبا و كشدار غريب ، ديوانه
...آقا داستانيه كسي هر زندگي:گفت تاكسي راننده
كجاست؟ بعديت مسير آقا:گفتم
.داشتيم عالمي يه مام:گفت تاكسي راننده
ميري؟ دربست:گفتم
.بودم ورزشكار:گفت تاكسي راننده
.داره امكان براتون اگه دربست ميرم ، تجريش من:گفتم
...بودم درآورده پول بودم ، كرده كار ژاپن ، بودم رفته:گفت تاكسي راننده
.برگشت پهلوش ، به زدم و "تجريش؟ دربست ، ميري ، دربست":گفتم
".بله":گفت كلمه يكدوخت چشمانم به را نگاهش.شد منصرف بغلدستياش با صحبت از
ميري؟ تجريش تجريش ، ..كه گفتم_
دربست؟ _
...دربست آره ، _
دارم؟ مسافر كه من من ، _
ميشن؟ پياده وليعصر ميدون كه اونا نداره ، اشكال خب ، _
...خب آره ، _
/بايد 5.است بعدازظهر ساعت 5/4.شدهام سوار وليعصر چهارراه.ميكند مكث تاكسي راننده
هم به چيز همه آمده ، بند كه هم باران.است ترافيك وليعصرش مسير كه باشم تجريش در 5
.است رمضان ماه ماه ، و شده اذان نزديك آخر.منزل به برسند ميخواهند هم همه.انگار ريخته
.افطار نزديك
".ميريم كه بوديم نرفته اينجوريشو آقا ، باشه":گفت تاكسي راننده
؟...ميشه چند كرايهاش كرايهاش ، -
را اين.ميكند نگاهم آينه از "...نترس ميآييم ، كنار هم با حالا آقا ، اي" _
راننده.ميشوند پياده مسافرها وليعصر ميدان در.تجريش سمت به ميراند و ميگويد
.شهر بالاي.بالا سمت به ميراند
وليعصر؟ يا مدرس اتوبان كردستان ، بهتره ، بريم كجا از _
.كردستان از بالا ، سمت به ميرود تاكسي "...باشه بهتر كردستان كنم فكر" _
داستانه يه كس هر زندگي:گفت تاكسي راننده
.اونه اصليام كار واحدم ، خط راننده:گفت تاكسي راننده
.باريكهاس آب يه.خريدم قوله و قرض با رو قراضه اين:گفت تاكسي راننده
شيفت.ميكنم مسافركشي قراضه اين با بعدازظهرها هستم كه صبح شيفت:گفت تاكسي راننده
...صبحها ميشم ، كه بعدازظهر
.خودش زندگي داستان از خودش ، زندگي از زندگي ، از.ميدهد ادامه تاكسي راننده
با.برگشتم پول عالمه يه با روز ، و شب كردم ، كار بودم ، اونجا سال چهار ژاپن ، رفتم" _
.ميشم خوشبخت گفتم خودم با ديگه ، آره مام حالا گفتم خودم با شد ، تموم بدبختي گفتم خودم
.ديگر شده عصر ساعت 5.آمدهايم بيرون گمنام شهيد خيابان ترافيك از.راننده ميكند مكث "
.ميشويم كردستان وارد.راست سمت به ميچرخد دست در قراضه ماشين فرمان
كمانه دلش ته از آهي شده ، طولاني مكثش.نميآيد حرف به "ميگفتي؟ شد ، چي بعدش خب"_
.ميدهد نشان گونه اين ظاهرش لااقل ساله ، شايد ، 30 است جوان.ميگيراند سيگاري.ميكند
.ميآيد حرف به خودش نميگويم چيزي
.باشه سالم چند كه ميآد قيافهام به يعني سالمه؟ چند _
"نهايتش 30 ، _
...سالمه نشدم ، 34 پير كه اينه واسه كردم ، خوشي خيلي _
"...تخته به بزنم موندين ، جوون خوب ماشاءالله"_
.كرد پيرم اتفاق يه يعني ميشم ، پير دارم نه ، ديگه حالا _
بپرسم؟ ازتون ميتونم شده ، چي _
.شد تصادف.بود موتوري.اتوبوس با.كشتم نفرو يه _
دادي؟ ديهشو خب ، _
كه بگو زنمو معرفت باز بودم ، زندون ماه زندگيمو ، 7 همه داشتم ، چي هر آره ، آره ، " _
".موند يعني كرد ، تحمل
پرتاب خيابان به سيگار دود همراه و بيرون ميزند كرده كمانه آهي راننده دل ته از
.ميكند مكثميكند سكوت بازميشود
بريم؟ طرف اين از _
تقاطع به.ديگر كوچه به كوچهاي از وليعصر سمت به.ميدهد نشان را فرعي مسيري
است ، دقيقه ساعت 20/5.است خلوت خيابان.ميشويم رد تقاطع از.ميشويم نزديك ميرداماد
رانندهاي با ماندهام من.واكردهاند لب هم روزهداران.لابد گفته هم اذان شده ، هم عصر
غريب ، ديوانه ، تهران تهران ، شهرها همه شهر تهران ، .بيانتها تبدار پرغصه شهر به بيآرزو
همه اينفلاكت همه اين.صدا همه اين گيج و گم تهران ، .زيبا شبهاي با طولاني و كشدار
.قراضه تاكسي راننده تهران تو ، تهران من تهران تهران ، .هميشه تنهاييهاي تهران تنهايي ،
عطر ، پيتزا ، تهران وليعصر ، خيابان تهران.حادثه تهران خلافخيز ، تهران.گدا كودك تهران
كه عصري به.شدهايم يكي همهگويي راننده و تهران و من..تند نورهاي تهران مد ، ادوكلن ،
را پاركوي.ميشويم رد ملت پارك از.باراني و سرد عصري به.برده ياد از را آفتابش تازه
.ساعت شده نزديك 6 گذشته ، از 5/5.ميگذاريم سر پشت
.انگار آمده حرف به.است راننده "باشي؟ اونجا بايد چند ساعت" _
آقا 5/5 ، 5/5_
.رسيد سريعتر بشه كه جايي يه.بريم فرعي يه از تا ميگفتي زودتر ميگي ، الان چرا خب _
مثلا اين نداره ، راهي اينجا جز كه تجريشم تازه ترافيكه ، جا همه كه الان آقا ، اي _
...راهه نزديكترين
؟...نه مگه داره ، وجود راهي يه هميشه خب ، اما آره ، _
درسته _
.كريمه خداداشت اما نداره ، وجود راهي ميكردم فكر منم _
آره _
نهفته مرد اين صحبتهاي در خاصي حس.ميدهم گوش.است انداخته گل دوباره راننده صحبت
ديرم كه.منم كه مسافري به ميشود خيره روبهرو پنجره از.ميگيراند سيگاري دوباره.است
.ميشود متوجه.ميكنم نگاه سيگارش به دارم و شده
.ميخندم ميخندد ، "...ميطلبه هوا" _
هم هيشكي ميزنن ، سروكله دردايي يه با جورايي يه همه.آقا نيست مشكل بدون هيشكي _
!ميشه؟ داد ، تشخيص نميشه كه آدما صورت از آخه.نميشه متوجه يعني نميدونه ،
.نه _
نه؟ مگه كرد ، رجوع دلشون به بايد _
...درسته _
.است ساله يا 4 پسري 3.ميگيرد طرفم به را آن و ميكشد بيرون جيب از عكسي
.دارم دوستش پسرمه ، _
داري؟ دوست اونم چي ، همسرتو _
.آخرشه...يعني ميفهمه ، آدمو مهربونه ، وفاداره ، .خيلي آره ، _
...ميشه اميد به تبديل آدم واسه خودش اينام خب ، _
.آره خوب ، آره ، _
.ميرويم آهسته ما يا.ميگذرند تند عقربهها.است عصر ساعت 6.است شده دير ساعت نيم
راننده كه است حالي در همه اينها و ماندهام ترافيك در كردهام ، بدقولي باشد هرچه
دارد كهنيامده برايش خودش اصطلاح به كه چرا چرخ حركت از است گلهمند.دارد غصهاي
...دوباره جايش از برميخيزد
گوش فقطميدهم گوش ندارد ، شكايتي اماميكند درددل هم باز.ميگويد هم باز راننده و
گونهاي به هم او.ميكنم تاييد را صحبتهايش ديگر گاهي و ميشوم او همراه گاهيميكنم
اما خورده شكست نايستاده پا از حال اين بانبوده نفعش به شرايط همه اين با.زيسته
پيش بسيار گونه اين وضعيت آدمها ما زندگي در.است داده ادامه تلاشش به نشده ، نابود
از بيخبر.ميكند مواجه مشكل با را راه ادامه به اميدواري مقطعي شكستهايميآيد
.نيست كامل نابودي معناي به شكستي هيچ اينكه
دوستي با ملاقات براي يعنيدارم كار اطراف همان جايي من تجريش ، به ميرسد راننده
.است شده خوشحال چقدر تجريش به نرسيده.گفتهام هم راننده به.آمدهام
ميگم؟ رو كرايهام ميشه ، چقدر ممنون ، آقا _
...ما مهمون _
.متشكرم _
تومان خدا ، 200 به ناقابل _
ميشه؟ بيشتر بودم ، گرفته دربست كه من اما _
...ناقابله كه گفتم _
غمانگيز شب آن
خانه به "كليف كينگز" دهكده ساكن ساله پسر 13 ،"ريان تري" كه بود گذشته شب از پاسي
را او مادر اينكه از پيش تري.كند سكته ترس از بود نزديك بار چندين مادرش.بازگشت
احتمالي شوك و ترس شدت از وي.كرد تعريف را ماجرا و گشود سخن به لب خود كند ، بازخواست
دوست و همكلاسي ،"آستون پيتر" جوان ، نسبتا مرد دو كه داد توضيح بريده و منقطع جملات با
دهكده سواحل كنار گودالي در را جسدش رسانده ، قتل به پيدرپي شكنجههاي با را صميمياش
بامداد ساعت 454 و گرفت تماس پليس با بلافاصله ريان خانمكردند دفن "كليف كينگز"
مامورين.رفتند حادثه محل به بود ماجرا شاهد كه تري همراهي با جنايي بخش ويژه مامورين
كنار و بود شده پوشانده چوب تكههاي و درخت برگ و شاخ با كه يافتند گودالي در را پيتر
تكههاي گودال دوباره حفاري در آنها.ميخورد چشم به سوخته كبريت چوب زيادي تعداد آن
نشان شواهد.بود شده جدا بدنش از گونهاي به هركدام كه كردند پيدا را ساله پيتر 13 بدن
بلندقد پسركي كه پيتر بدن قطعات زحمت به زيرا كردند حفر عجله با را گودال قاتلين ميداد
بيمارستان در كه كالبدشكافي از پس.بودند گرفته جاي آن در مينمود بزرگ جثهاي با
جراحت آثار":كرد اعلام "فولنت جان" دكتر مربوطه ، پزشك شد انجام استراليا "هدز توئيد"
است ، رسانده آسيب نيز مغز به كه جمجمه شكستگي همينطور ميشود ، ديده مقتول سر روي بر
چشم به نيز زبان و چانه لبها ، روي بر سوختگي آثار چپ ، سمت گوش بر سوختگي و زخم جاي
.شدهاند جابهجا پيدرپي ضربههاي واسطه به مقتول فقرات ستون از مهره چند.ميخورد
سينهاش روي بر سيگار توسط سوختگي آثار مقتول ، كمر و كتف گلو ، راست سمت در چاقو ضربات
پوشانده خاك ذرات با وي نايژكهاي و ناي بيني ، دهان ، حفرههاي.است شده ديده نيز
.باشند داده رخ خاكآلود فضاي در دم دادن فرو و استنشاق طي ميرسد نظر به كه شدهاند
به منجر خاك زير در وي جان نيمه بدن دفن و جمجمه شكستن آستون ، پيتر فراوان شكنجههاي
و خاك استنشاق سپس و جمجمه شكستگي از ابتدا وي كه طوري به گرديده ساله پسر 13 اين مرگ
".است سپرده جان خفگي
چند بود شده وارد او به صميمياش دوست قتل هنگام به كه شوكي شدن وارد از پس ريان تري
براي كامل جزئيات با را ماجرا همه گرفت تصميم خود اينكه تا گذراند سكوت در را روزي
از تازه آنها.نميگذشت پيتر و من دوستي از زيادي مدت".كند بازگو پليس نيروي
و مدرسه مسير تمام ما دليل همين به بود ما خانه نزديك خانهشان و بودند آمده "ويكتوريا"
استكاني ته عينك هميشه و بود بلندقدي پسر پيترميگذرانديم هم با را روز ساعات بيشتر
از مهمتر و داشت كه غريبي و عجيب عينك و بزرگ هيكل خاطر به.داشت چشم به رنگي قهوهاي
ما.ميكردند مسخره را او مدام بچهها و بود انگشتنما مدرسه توي بودنش تازهوارد همه
مدرسه از هم اوقات گاهي بوديم ، مدرسه اداري بخش و اساتيد اتاق از وسايل كردن بلند عاشق
در زدن پرسه صرف را خود وقت بيشتر و ميشديم حاضر درس كلاس سر كمتر ميشديم ، جيم
.ميكرديم كوچهها و خيابانها
بزرگش برادر كه جايي ملبورن ، به كرد پيشنهاد پيتر مدرسه از فرار دفعات همان از يكي
خانه به آن از پس و كنم همراهياش "گلد" ساحل تا دادم قول او به.برويم ميكرد زندگي
ساحل تا بعد به آنجا از.رسيديم "بينلي" ايستگاه به تا شديم قطار سوار دزدكي.برگردم
ميزديم قدم بزرگراه كنار در كه همينطور بود ، كرده غروب آفتابرفتيم پياده را "گلد"
تعمير مشغول شده خم آن كاپوت جلوي كمر تا مردي كه ديديم را زردرنگ پاترول اتومبيل يك
ما ميتوانند آيا پرسيد بود شده ولو اتومبيل عقب صندلي روي كه راننده رفيق از پيتر.بود
كردند معرفي "پل" و "باب" را خود كه نفر دو هر.كردند قبول آنها برسانند ، ساحل به را
كنارش هم پل و بود نشسته فرمان پشت باب داشتند ، تن به كهنهاي پيراهنهاي و جين شلوار
.نشستيم عقب صندلي روي ماشين پشت و كرديم معرفي را خودمان هم پيتر و من.جلو صندلي روي
طرف به را آن و آورد بيرون جيبش از تپانچه يك پل كه بود نگذشته ما حضور از زيادي مدت
جايم از اگر داد اخطار من به پل و داشت نگه خيابان كنار را اتومبيل باب.رفت نشانه پيتر
زدند ، جا پليس مامورين جاي را خودشان آنها.ميكند خالي پيتر مغز در گلوله يك بخورم تكان
.افتادند راه به دوباره و بستند دستبند با را پيتر و من دستهاي
پارك ساحل كنار بوتههاي پشت را اتومبيل باب كه رسيديم "كليف كينگز" دهكده نزديكي به
به اتومبيل از را من پلميشد ديده آسمان در ماه و بود شده تاريك كاملا هوا.كرد
تا بسته دستاني با را ما دوي هر بعد.شدم پرت پايين به ماشين از كه طوري داد هل بيرون
با آنها.نخورم تكان و بكشم دراز شكم روي به خواست من از باب.كشاندند زمين روي ساحل
شكارياش تفنگ با باب.كردند كبود و سياه ميكرد بيتابي خيلي كه را پيتر بدن باتوم
ميخواست من از و ميكشيد فرياد پيتر.شكست تفنگ قنداق كه كوبيد پيتر چانه به آنچنان
پيراهنش نكند درست دردسر خودش براي و بيندازد را پيتر صداي اينكه براي هم پل كنم ، كمكش
يكي.ميكرد خفهام داشت سيگارهايشان بوي.برد فرو پيتر حلقوم در را آن و كرد پاره را
چيز همه ماه تاريكي در دارم و دوختهام كارهايشان به را چشمهايم من ديد وقتي آنها از
جراحات وجود با پيتر.شد سرازير بينيام از خون و كوبيد دماغم به مشت با ميبينم را
محكمي مشت و گرفت را گردنش پشت پل اما كند فرار دو آن دست از كرد سعي داشت كه زيادي
آرام ممكن حد تا هم منكنم اذيت را پيتر هم من خواستند من از آنها.كرد بينياش حواله
گروهشان با خواستم باب از ناگزير شوم دچار پيتر سرنوشت به نميخواستم چون.ميزدم ضربه
ديديد":گفتم جواب در من و "كني؟ همكاري ما با ميخواهي تو تو؟":گفت باب.كنم همكاري
نيمهجان پيكر ".هستم شما با پس.زدم بيل با را پيتر و كردم عمل شما گفته به من كه
پشت جايي خواستند من از آنها.بود افتاده زمين روي خون در غرق صورتي و سر با پيتر
او و گرفتند را پيتر پاهاي پل و باب گودال كندن از پس.بكنم گودالي درختچهها و بوتهها
.پوشاندند درخت برگ و چوب تكههاي با هم را آن روي كردند ، فرو گودال درون را
همراه مرا و گذاشتند ماشين داخل را وسايل بود ، رسيده پايان به ماموريتشان ديگر حالا
شيطان فرستادههاي آنها گفت باب بودم نشده پياده اتومبيل از هنوز كه زماني.بردند خود
از يكي نزديك را اتومبيل باب.ميكردند قرباني او براي را پيتر ميبايست و هستند
آن درون را پيتر عينك و لباسها كردن گم رد براي پل داشت ، نگه راه بين زباله سطلهاي
براي را در و شد پياده.داشت نگه را اتومبيل باب رسيديم كه دهكده ابتداي نزديك.انداخت
براي را ماجرا خواست من از و داد هديه من به جيبي چاقوي يك خداحافظي موقع كرد ، باز من
بيچاره پيتر سر بر كه ميشوم گرفتار بلايي همان به صورت اين غير در نكنم تعريف هيچكس
و كردم تعريف مادرم براي را ماجرا همه رسيدن محض به.دويدم خانه تا را مسير همه.آوردند
به حادثه اين مظنونين از يكي خود ريان تري اگرچه ".گرفت تماس پليس با معطلي بدون هم او
مدتي بايد وي است شده وارد او به كه شوكي علت به كرد درخواست ويژه كارآگاه ميرفت شمار
.بازيابد را خود طبيعي روحيه تا كند سپري آرامش در
جهان مردمان آيين
مهر آيين
هفته اين و زرواني كيش جمله ازپرداختيم ايران كهن كيشهاي به گذشته هفتههاي در
كند ظهور زرتشت كه آن از پيش كه چرابپردازيم "مهرپرستي" يا "ميترا" آيين به ميخواهيم
از يكي مهر نيز اوستا در.ميكردند اختيار نيز مهرپرستي زروانيگري ، قالب در آريائيان
بوده ، مستقل كياكيش عنوان به زرتشت از قبل كه زروان كه طور همان است ايزدان بزرگترين
.است شده برده نام ايزدان از يكي عنوان به نيز اوستا در
.است آمده (Mithra) ميثرا اوستايياش ، تلفظ املا به "ميترا" هخامنشي كتيبههاي در
"مهر" امروز مصطلح پارسي در و (Mitr) "ميتر" پهلوي در ،(Mitra) ميترا سانسكريت در همچنين
.ميشود خوانده
مسيح ميلاد از قبل سال به 1400 مربوط آمده آن در ميترا نام كه شده نوشته سند كهنترين
يكي.است آمده دست به سال 1907 در صغير آسياي شهرهاي از يكي در لوحهايي شكل به كه است
بزرگ ايزد دو) وارونا و ميترا از ،(ميتاييها و هيتيها) ميان است پيماني لوحها ، از
ايزد دو اين نام كه است اين توجه جالب نكته حال هر به.است شده خواسته كمك (ايران و هند
.است مشترك آنها پرستش و ستايش مراسم همچنين و ميآيد هم با
آفتاب نگهبان الهه را او.است ياريكننده و يكدل همدم ، رفيق ، لغوي معناي در ميترا
و شكل در ميترا هندويي ، كتب در (آسمان مونث فرشتگان) هاست"سر آپ" از يكي كه ميدانند
و روشنايي و نور دوستي ، و مهر الهه عنوان به بيشتر و ميشود ظاهر كمتر خورشيد الهه هيات
اين بر علاوه ميترا و هست نيز شب ربالنوع و آسمان الهه وارونا ، اما و است آفتاب فروغ
هندوها كهن الهههاي از وارونا و ميترا.هست نيز روز موكل الهه است ، روشنايي الهه كه
برابر يونانيان اورانوس با كه خواندهاند الههها بزرگترين را آنها گاهي و هستند
يعني "دام-اود" صفاتش از يكي و هست نيز درياها و آبها الهه ميترا.ميدانند
.است محاصرهكننده
حيات و زندگي الهه است ، آمده (Haoma) هئوم اوستا در كه (Soma) سوم روزگاران ، كهن در
گياهان آن ، اثر در و ميبارد زمين به ماه لبريز پيمانه از كه است باراني همان اين و است
انسان مرگ از پس شيره اين.ميكنند تغذيه آن از حيوانات و انسانها و ميرويند درختان و
گويند و ببارد زمين به دوباره و پرشود ساغر تا برميگردد ماه پيمانه به دوباره حيوان ، و
و مينوشد گياهان بن از را شيره و خورده را گياهان او كه چرا است حيات شيره آن مظهر گاو
اينگونه و ميكنند تغذيه آن با مردم كه است شيرهاي همان است موجود گاو بدن در كه شير
از گاو كردن قرباني نوعي به و گاو كشتن و ميگيرد قرار همگان اختيار در حيات مايع اين
شر ، و خير ميان نبرد در و اهورامزدا و اهريمن بين جنگ در ميگويند كه ميگيرد نشات آنجا
و آمد وجود به زمين در جانوران و گياهان انواع آن پيكر و خون از گاه آن شد ، كشته گاو
انتقال ماه كره به گاو نطفه ببرد ، بين از را گاو نطفه كه برآمد صدد در اهريمن آنگاه
پس ميترا وظيفه و يافت پيوند ماه با جانوران نسل ازدياد و گياهان رويش سبب همين به يافت
اما.ميشود آسمان به بالارفتن و معراج آماده شده ، تمام زمين روي در گاو كردن قرباني از
در و شده ناميده آخر شام كه ميدهد ترتيب شام براي مجلسي برود معراج به كه آن از پيش
رسوم و آداب.است گرفته انجام ياران با او توديع و ميترا پيروزي شكرانه به واقع
در كه مقدس شام و رباني عشاء مراسم.است گذاشته تاثير كهن اديان از بسياري در ميترائيسم
عروج آسمان به و شد كشيده صليب به آن از پس و خورد شام خود حواريون با مسيح عيسي آن
.است شده گرفته ميترائيسم مراسم از همه و همه فرمود ،
من بيابان در شما پدران "هستم حيات نان من":گفت چنين حواريون به آخر شام در مسيح عيسي
من.نميرد بخورد آن از كه هر تا شد نازل آسمان از كه است ناني اين.بردند و خوردند را
خواهد زنده ابد تا بخورد نان اين از كسي اگر شد ، نازل آسمان از كه زنده نام آن هستم
يهوديان پس ميبخشم جهان حيات جهت به را آن كه است من جسم ميكنم عطا من كه ناني و ماند
تا دهد ما به را خود جسد ميتواند شخص اين چگونه ميگفتند كرده ، مخاصمه يكديگر با
او خون و نخوريد مرا پسران جسد اگر ميگويم شما به آمين آمين گفت ايشان به عيسيبخوريم
دارد جاوداني حيات نوشيد مرا خون و خورد مرا جسد كه هر و نداريد حيات خود در ننوشيد ، را
آشاميدني من خون و حقيقي خوردني من جسد كه زيرا.برخيزانيد خواهم را او آخر روز در من و
زنده پدر كه چنان.او در من و ميماند من در دهد انجام را كار اين كه هر پساست حقيقي
.ميشود زنده درش نيز او بخورد مرا كه كسي همچنين.هستم زنده پدر به من و فرستاد مرا
هر بلكه مردند ، و خوردند را من شما پدران همچنانكه نه شد نازل آسمان از كه ناني است اين
.(تا 58 آيههاي 48 ششم باب يوحنا ، انجيل).ميماند زنده ابد تا ميخورد را نان اين كه
چند كه است ميترائيسم از تقليدي رفتارشان و اعمال كه شدند متوجه قرن ، چند از پس مسيحيان
.است داشته رواج ايران در پيش سال هزار
خانواده پزشكي
مرد نخواهند سلولها
پروتئيني پرورش به موفق ژني فناوري از استفاده با ژاپن پزشكي دانشگاه پژوهشگران
در طبيعي طور به گفتند پژوهشگران اين.كند پيشگيري سلولها مرگ از ميتواند كه شدهاند
در آنها.است كشتن صورت به ديگري و خودكشي شكل به يكي كه دارد وجود مرگ گونه دو سلول
از پيشگيري پروتئين كه را ، ايكس _ بيسيآي پروتئين ژنهاي از بخشي خود پژوهشهاي
.دادند پرورش "افانكي" نام به مصنوعي قوي پروتئين يك و داده تغيير است ، سلولها خودكشي
وارد به اقدام موش يك به سلول خودكشي تشديد داروي نوع يك تزريق از پس آزمايشي در آنها
.كردند موش اين بدن به افانكي پرورش پروتئين كردن
باردار زنان و سرخجه واكسن
باردار از پيش ماه يك را سرخجه واكسن كه زناني آمده عمل به تحقيقات جديدترين براساس
پزشكان.باشند نگران خود جنين سلامتي انداختن خطر به درخصوص نبايد ميكنند ، دريافت شدن
بارداري از پيش ماه سه از كمتر را سرخجه واكسن كه زناني بودند كرده اعلام اين از پيش
به.دارند قرار خود نوزادان به آن انتقال و سرخجه به ابتلا خطر معرض در ميكنند ، تزريق
تزريق مدت شدن كوتاه كرد تاييد آمريكا زايمان و زنان بيماريهاي متخصصان انجمن حال هر
.ندارد مادر و نوزاد براي خطري هيچ ماه يك تا ماه سه از بارداري تا واكسن
سيگاري زنان كمين در خطر
بيشتر كه است امر اين نشاندهنده يائسگي از پس سنين در خانم هزار روي 41 بر بررسي
مايو مركز مطالعات.است كشيدن سيگار با نزديك ارتباط در آنان در ريه سرطانهاي انواع
در سرطان از ناشي مرگهاي علت مهمترين دهه يك مدت در ريه سرطان ميدهد نشان كلينيك
در سپردند جان ريه سرطان از آمريكا در خانم هزار حدود 68 در سال 2000 در.است خانمها
.است بوده نفر هزار پستان 40 سرطان از سال اين در زنان مرگومير تعداد كه حالي
سرفه درمان شكلات
براي جديد درمانهاي به ميتواند كه يافتهاند شكلات در را شيميايي ماده يك دانشمندان
سرفههايي از جلوگيري در "تئوبرومين" نام به تركيبي اثربخشي پژوهشگران.كند كمك سرفه
دريافتند آنها.كردند بررسي بود ، شده ايجاد غيرسيگاري سالم فرد در 10 مصنوعي طور به كه
مورد ضدسرفه داروهاي در معمولا كه است كدئين از موثرتر سرفه معالجه در تئوبرومين
كدئين نيز و دارونما يك با تئوبرومين تاثير مطالعه اين در.ميگيرد قرار استفاده
.است كدئين و دارونما از موثرتر سرفه درمان در تئوبرومين شد مشخص و شد مقايسه
چاق مردان براي مغزي سكته
قلبي سكته خطر معرض در ديگران از بيشتر برابر دو چاق مردان ميگويند پزشكي علوم محققان
.ميشود سرطان انواع برخي و دو نوع ديابت قلبي ، بيماريهاي خطر افزايش سبب چاقي.هستند
قابل شود تعديل انسان وزن كه صورتي در مغزي سكته بروز خطر ميگويند بوستون در محققان
مرداني كه ميشد شامل را ميانسال نفر هزار از 21 بيش كه تحقيق اين در.است شدن كم
بررسي 13 يك از پس.نداشتند را سرطان و مغزي سكته قلبي ، حمله از سابقهاي هيچ كه بودند
در بياماي يا بدن توده نشانگر ميزان كه چاق مردان كه شد مشاهده افراد اين روي ساله
.ميشدند مبتلا مغزي سكته به بيشتر برابر دو ديگران با مقايسه در بود دستكم 30 آنان
آمريكا در انسان جنين سازي شبيه
.كنند شبيهسازي را انسان جنين دارند قصد:كردند اعلام آمريكا استنفورد دانشگاه مسئولان
استفاده مورد پزشكي پژوهشهاي در كه است ريشهاي سلولهاي توالي طرح اين اجراي از هدف
شبيهسازي طرحهاي در كه است آمريكايي دانشگاه نخستين اين ترتيب بدين.ميگيرد قرار
در كه جنيني ريشهاي سلولهاي از ميتوان دانشمندان نظر به.ميكند شركت انسان نوزاد
تبديل انسان بدن سازنده كامل سلولهاي به و ميآيند وجود به جنيني دوران روزهاي اولين
منظور به:ميگويند كارشناسان.كرد استفاده بيماريها از بسياري مداواي براي ميشوند
دست به ريشهاي سلولهاي تا شود تجزيه انسان جنين بايد ريشهاي سلولهاي به دستيابي
.شوند استفاده كشت براي و آيند
سرطاني سلولهاي
سلول تكثير با آنزيم نوعي فعاليت كه كردند كشف ژاپني سرطانشناسي پژوهشگران از گروهي
دارد وجود نيز سالم سلول در ميشود ناميده سياليدازه كه آنزيم اين.است مرتبط سرطاني
بيمار بررسي 50 با پژوهشگران اين.مييابد افزايش شدت به آن مقدار سرطاني سلول در اما
سطح چربي و قندي مواد آنزيم ، اين افزايش هنگام:كردند اعلام بزرگ روده سرطان به مبتلا
نتيجه در ميكند پيشگيري سلول مرگ از كه ميشود مادهاي آمدن وجود به موجب و تجزيه سلول
.ميشود درازتر سرطاني سلول عمر و نميافتد اتفاق سلول طبيعي مرگ
|