آفريقايي سياهپوستان طلايي سرزمين غنا ،
دخانيات از خطرناكتر تجرد ،
جهان مردمان آيين
است كور عشق ،
خانواده پزشكي
خورشيد نور به هندي جوان شدن خيره
اندازه به بريتانيا در سل بيماري ميزان
است "سوم جهان"
سيگاريها جهنم نروژ ،
چين در پزشكي اطلاعات سانسور
آفريقايي سياهپوستان طلايي سرزمين غنا ،
زاغري نازنين:ترجمه
به دست مردان و زنان از جمعي آكرا ، ساحل نزديك قلعهاي حياط آفتابگير و بزرگ محوطه در
گوش به دور از آرام اقيانوس امواج دلنواز صداي.ميكنند زمزمه لب زير و برداشتهاند دعا
ميماند جاي بر كه چيزي تنها بازگشت در و ميكنند برخورد صخرهها به آنها ميرسد ،
ميانسال زنيهويداست خوبي به سوخته آفتاب و سياه و سفيد چهرههاي اين در كه است آرامشي
رسا و بلند صدايي با و ميآيد بيرون آنها ميان از دارد تن بر كه گشادي و بلند لباس با
اينجا اجدادمان بيدريغ زحمات و فداكاريها پاس به ما":ميكند دعوت سكوت به را ديگران
جان كه كساني روح به بفرستيم درود و كنيم دعا روحشان شادي براي بياييد پس شدهايم ، جمع
ميان را معطر آب بطريهاي سپس ".آمين كردند ، مبارزه نفس آخرين تا و نهادند كف بر را خود
آرزويش برآوردهشدن براي و ميگويد لب زير دارد آرزويي هر هركس ميكند ، پخش دعاكنندگان
.ميپاشد قلعه حياط خاك بر را بطري داخل آب
دوم جهاني جنگ از پس كه جايي است ، "المينا" به ملقب ،"جورج سنت" دورافتاده قلعه جا اين
بر بردگي مهر گويي كه آنهايي ساخت ، مجزا اقوام ديگر از را سياهپوست ميليوني قوم 18
در شده پا بر عبادي آئين و مناسكبود شده زاده آنها با اسارت و بسته نقش پيشانيشان
دلخراششان اديسه آوازه كه است آفريقايي ميليونها از تقدير و احترام اداي جهت قلعه اين
يك شروع دهه 1820 ، .ميرسد گوش به نيز آفريقا مرزهاي سوي آن از بردگي و اسارت پاي تا
جهاني جنگ در.داشت ادامه غنا كشور استقلال و آزادي با مقارن سال 1957 تا كه بود تراژدي
باروهاي و برج و تعليم پايگاههاي.آمدند در اسارت به آفريقايي سياهوستان از بسياري دوم
خوشي پايان اسارت اين اما.سپردند سياهپوست اسيران نگهداري محل به را خود جاي نظامي
و اروپايي كشورهاي به برده عنوان به سياهبخت سياهوستان اين كه نپاييد ديري نداشت ،
از مراقبت براي كه نگهباني دژ و قلعه زيادي تعداد هم هنوز.شدند فرستاده آمريكايي
"المينا" پناهگاه.ميخورد چشم به شهر كنار و گوشه در بودند شده تخليه سياهپوست اسيران
شده نامگذاري "جهاني ميراث سرزمين" متحد ملل سازمان سوي از كه است برجي همان 25 از يكي
دنيا مختلف نقاط از زيادي ميهمانان ميزبان غنا سرزمين ي"المينا" قلعه ساله همهاست
زيارت به خود گمشده ميراث و فرهنگ دنبال به گويي كه است سياهپوست آمريكاييهاي خصوصا
.ميآيند المينا
خشكسالي ، قحطي ، جز چيزي بسته نقش عمومي اذهان در سياهپوستان اساسا و آفريقا از چه آن
سابقه با پيشرفتهاي و بزرگ شهرهاي از آفريقا كه حالي در نيست گرسنگي و فقر بيماري ،
محسوب انگلستان مستعمرات از سابقا غنا.است برخوردار نيز بالا بسيار تاريخي و فرهنگي
سواحل در طلا جويندگان و رهگذران جهانگردان ، ميلادي پانزدهم قرن در بار اولين.ميشد
.شد معروف طلا ساحل به پس آن از غنا سرزمين و يافتند طلا غنا
توسط سال 1482 در كه ميرود شمار به آفريقا قديمي عمارتهاي جمله از قلعهالمينا
عمارت در سر بر سنگي تخته روي كه گونه همان.است شده بنا غنا سواحل در اروپاييها
(طلا معني به) مينا نام با پرتغالي زبان در واژهاي از قلعه اين نام شده حك المينا
.است گرديده معروف المينا به بومي ، زبان با آن تلفيق و زمان گذر از پس كه شده گرفته
سردابهاي.ميروند شمار به عمارت اين مناظر ديدنيترين از كشيده فلك سربه نخل درختهاي
فراموشي دست به و گرفته فرا را آنها مطلق سكوت اكنون هم كه المينا قلعه تاريك و سرد
يكي قعر در.است بوده سياهپوست اسيران شكنجه و نگهداري محل زماني شدهاند سپرده تاريخ
بالاي جمجمهاي و متقاطع استخوان دو نقش كه دارد وجود انفرادي سلول يك سردابها اين از
ميشدند حبس سلول اين در قلعه قوانين از متمردان و نافرمانان.است شده آويخته درش بر آن
اسير جنگ در كه سياهپوست زنان.بميرند تشنگي و گرسنگي از تا ميماندند جا آن قدر آن و
دخمه اين ورودي.ميشدند نگهداري ترسناكي و بينور دخمه در مردان ، از جداي بودند شده
اين زير در.داشت وجود سردابها اين از يكي اصلي راهروي كف در كه بود خوابيدهاي دريچه
پايين به را سياهپوست زنان آن توسط كه بود شده تعبيه طنابي نردبان يك خوابيده دريچه
.ميكردند منتقل دخمه
آنجا به شكنجه از پيش را اسيران كه بود شده ساخته كليسايي المينا قلعه مجاورت در
كه داغهايي از سياهپوستان فرياد.شوند پاك گناهان از و نمايند مغفرت طلب تا ميبردند
هيچكس و ميشد گم دروغين كليساي تزوير و نيرنگ سكوت در مينهادند پيشانيشان و پشت بر
.نميشنيد را خاموش هميشه اسيران اين نالههاي
اسيربخت سياهپوستان سرنوشت و تاريخ و فرهنگ از دور به المينا ، قلعه محوطه از خارج
جاي جاي در مستعمرهاي قديمي سنتهاياست جوش و جنب در شهر و است پا بر زيادي هياهوي
يك جمعيت اين زندگي با گويي شدن نخنما عين در كه ميخورد چشم به آكرا شهر اهالي زندگي
همراهت تلفن با مدرنيته ، و طبيعت از است آميزهاي شهرخوردهاند گره نفري ميليون نيم و
!ميكند تكميل را عيش اين همسايه خروس و مرغ آواي و ميكني صحبت است تكنولوژي نهايت كه
مذهبي آداب و مراسم در بيشتر كه "كانت" به معروف است بلندي رداي روستانشينان محلي لباس
شهر جاي همه در جين شلوارهاي و پيراهن با نيز شهرنشينان و عادي مردم.ميشود استفاده
تاكسي ، دوچرخه ، از مملو آن خيابانهاي و است تاب و تب در شهر روزها.ميشوند ديده
.است معمول حد از كوچكتر مينيبوسهايي و شخصي اتومبيلهاي
مغازه كسي كمتر اينجا درميرود شمار به آكرا مردم عمده فعاليتهاي از يكي "دستفروشي"
خود رنگارنگ ميوههاي كه محلي ميوهفروشهاي از دارد ، خود اجناس فروش براي ثابتي مكان و
ظاهر در كه نارسي و سبز پرتقالهاي و انبه آناناس ، موز ، _ ميكنند بازپهن فضاي در را
كه گردي دوره كاكاسياههاي تا گرفته _ دارند دلچسبي مزه و طعم اما ميآيند نظر به كال
.ميفروشند باتري و آب بطريهاي مجله ، روزنامه ،
خود به را سياهپوست زنان فعاليتهاي از اعظمي بخش روزانه بازارهاي اين ، بر علاوه
كه بازار نزديكدارد نام "ماكولا" آكرا ، شهر معروف بازارهاي اين از يكي.ميدهد اختصاص
قرار بزرگي سينيهاي در را محصولاتشان كه ميبيني را سياهپوستي كودكان و زنان ميشوي
جاي كس هر آنجا از.ميروند بازار سمت به شتاب با و نهادهاند سر بر را آنها داده
ديگري صدفي ، دستبندهاي و گردنبندها انواع ميفروشد ، مهره يكي آفتاب زيرتيغ.دارد مشخصي
.ميفروشد همانجا و ميبافد همانجا مصرف ، به توليد از حصير ، جنس از كلاههايي و كيف
انواع ميزند تيره قهوهاي به شكلاتي از سوختگي آفتاب خاطر به پوستش رنگ كه چاقي خانم
موهاي با كوچكي دختر و كرده پهن نمداري پارچه روي بر كوچك بستهبنديهاي در را سبزيجات
صندلهاي.ميدارد عرضه ميخواهند كه را مشتريانآنچه به و ميكند كمك او به فرفري
و نخ جنس از سربندهايي و دستساز موسيقي آلات قيمتي ، سنگهاي حصيري ، و چرمي چوبي ،
جلب خود به را توجهات متنوع و رنگارنگ بازارهاي اين در كه است چيزهايي ديگر از ابريشم
.مينمايد
كار سبز فضاي سبب به كه دارد وجود "دنس ديپن اين" اصلي ميدان آكرا شهر مركز در درست
غنا جمهور رئيس نخستين ،"نكرومه قوام" مجسمه.است برخوردار چشمگيري زيبايي از آن در شده
اختصاص خود به غنا تاريخ در را "قهرمان" لقب گذشتگيهايش جان از و فداكاريها جهت به كه
.ميشود محسوب شهر اين تاريخي بناهاي ديگر از وي آرامگاه بالاي بر داده
از آنها ميان از آمده ، شمار به غنايي سياهپوستان فرهنگ و تاريخ مهد آكرا ملي موزه
عكسها طور همين جنگي ، سپرهاي و شمشيرها مجسمهها ، .است برخوردار خاصي جذابيت و محبوبيت
از بيانگر و برداشته بسياري وقايع از پرده موزه ديوار به آويخته تابلوهاي و
محسوب غنا مردم اصلي و رسمي زبان انگليسي زبان.است آفريقايي سياهپوستان جانگذشتگيهاي
را تو كه دارد وجود متفاوت محلي و قومي زبان گونه از 75 بيش آن كنار در اما ميشود
و تفريحات جمله از محلي و سنتي موسيقيبشنوي انگليسي از غير نامانوسي لغات واميدارد
يادگيري به كودكي سنين همان از را خود فرزندان آنها.غناييهاست روزمره دلمشغوليهاي
هتلهاي به بگذريم كه زندگي سنتي روشهاي اين همه از اما.ميدهند عادت موسيقي
در را آنها راحتي و آسايش امكانات داده اسكان را توريستها كه ميرسيم چهارستارهاي
.ميآورند فراهم آرام اقيانوس سواحل به رو اتاقهايي
روي بدان دوم جهاني جنگ از پس غنا مردم اتفاق به قريب اكثر كه است مذهبي مسيحيت
اهميت از داشته ، قرار خاصي جايگاه در همچنان منطقه اين سنتگرايان اما آوردهاند
به را جايش خود مرگ از پس كه است آفريقايي اساطير از يكي "نانا".برخوردارند ويژهاي
كه است كارآزمودهاي حال عين در و جوان مرد "نانا" غناييها سنت در.است سپرده نوادگانش
گرفتاري و مشكلات حل اعتراف ، براي آنها و ميكند ايفا سياهپوستان براي را كشيش نقش
.ميروند او نزد زناشويي و كاري
آن روي بر كه ميكند جلب را نظرت برنز جنس از كتيبهاي ميشوي خارج كه المينا قلعه از
گرديدند متحمل ما نياكان كه عذابي و رنج خاطره و ياد":است شده نوشته قديمي خطي با
تا رفتند ما پيش از كه آنان براي ميكنيم دعا.بود خواهد جاودان اذهانمان در همواره
را زندگي صحيح راه تا ماندند ما كنار در كه آنان و گيرند قرار الهي الطاف مرهون
.بربندد رخت ديار اين از بيعدالتي و سازد پيشه را عدالت بشر كه روزي اميد بهبياموزند
دخانيات از خطرناكتر تجرد ،
جديد بررسي يك.است شده توجه آن به كمتر كه دارد بسياري فوايد ازدواج ميرسد نظر به
مرگ و بيماري به ابتلا معرض در سيگاري افراد از بيشتر حتي مجرد افراد داد نشان علمي
به نسبت متاهل مردان و زنان دريافتند "وورويك" انگليسي دانشگاه محققاندارند قرار
پشتوانه در ريشه سلامتي اين از بخشي.برخوردارند بيشتري سلامتي از خود مجرد اطرافيان
و دارند ناسالم زندگي معمولا مجرد مردان و زنان زيرا دارد همسر حضور عاطفي و اجتماعي
.ندارد توجه آنها سلامتي به و آنها به هيچكس
نهفته ازدواج در طولاني عمر از برخورداري راز كه ميشود آشكار بيشتر واقعيت اين روز هر
سالمندان خانههاي ساكن مرد و زن هزاران پزشكي پروندههاي بررسي.ثروت و مال در نه است
از كمتر درصد كردهاند 9 ازدواج كه مرداني داد نشان كشيد ، طول سال كه 7 انگليس در
و دخانيات مصرف آثار گرفتن نظر در با حتيدارند قرار مرگ معرض در خود مجرد اطرافيان
درصد به 1/6 اندكي تغيير با رقم اين نيز ناسالم زندگي شيوههاي ساير و الكلي مشروبات
.يافت كاهش
از كمتر درصد فقط 9/2 متاهل زنان و داشت مرگ خطر كاهش در كمي تاثير ازدواج زنان ، در اما
"وورويك" دانشگاه محققان محاسبات براساس.داشتند قرار مرگ معرض در خود مجرد همتايان
اين از.است درصد حدود 1/5 سيگاري زنان در و درصد از 8/5 بيش سيگاري مردان در مرگ خطر
زودتر هرچه ميكند تهديدشان كه خطري از كاستن براي كردند توصيه سيگاري مردان به رو
.كنند ازدواج
بر ازدواج ، كه است نهفته نكته اين در متاهل افراد مرگ خطر كاهش راز محققان ، عقيده به
ازدواج.ميزدايد را همنشيني فقدان از ناشي مشكلات و تنشها و ميافزايد زندگي ثبات
از را آنان ميشود موجب و ميدهد سوق سالم و مفيد زندگي سوي به را انسانها همچنين
يك وجود اين ، بر علاوهكنند پرهيز مخدر مواد و الكلي مشروبات مصرف مثل مخرب رفتارهاي
در ويژه به بهداشتي مراقبتهاي از شدن برخوردار و خاطر اطمينان و آسايش زندگي ، شريك
.ميآورد ارمغان به فرد براي را بيماري زمان
جهان مردمان آيين
يلدا شب و ميترا ظهور
به نيز هفته اين در گفتيم ، باستان ايران در مهرپرستي ظهور به راجع گذشته هفته
آغاز يلدا شب با را هفته اين و ميپردازيم ميترا باب در داستانهايي و افسانهها
...ميكنيم
عربي ميلادي معناي به است سرياني كلمهاي كه يلدا.گويند "يلدا" را سال شب بلندترين
كه (نوئل) مسيح ميلاد جشن و يلدا شب يعني.دادند تطبيق مسيح ميلاد با را آن كه چرا.است
كه بوده (مهر) ميترا ظهور روز روزي ، چنين اصل در اما بوده يكي است ، دسامبر در 25
.دادند قرار عيسي تولد را روز آن ميلادي چهارم قرن در مسيحيان
دي هفتم شب و جدي اول شب با است برابر يلدا نيستند يكي هم با روز دو اين امروز چند هر
روز 30 در يلدا شب جديد تقويمهاي در اما.فرانسوي دسامبر يكم و بيست شب و جلالي ماه
قرار دسامبر و 25 ماه دي در 4 مسيح ميلاد كه حالي در دسامبر و 21 ماه دي اول شب و آذر
يك در هم آن است شدن جمع هم دور هدف و دارد معاشرتي جنبه بيشتر يلدا شب مراسم اما.دارد
شدن جمع هم دور دارد ، وجود ما از بسياري ذهن در شب اين از كه تصويري !زمستاني طولاني شب
و انار هندوانه ، شيريني ، و آجيل چون تنقلاتي شب اين در.است كرسي دور به خانواده اعضاي
كه خانواده بزرگ و ميپرداختند گپ و گفتوگو به و ميخوردند هم كنار در شب طول در را آش
و قصهها يا و ميخواندند شاهنامه ميگرفتند ، حافظ فال هستند ، پدربزرگ يا مادربزرگ اغلب
.ميكردند بازگو را كهن افسانههاي
زندگي بهار اوايل در مهر يا ميثر كه بدانيد است جالب برميگرديم ميترا آيين به باز
در ) ميشود طبيعت در حيات تجديد به منجر او دست به گاو شدن كشته.ميگيرد خود به جديدي
زمستان آغاز در (داديم توضيح گذشته هفته در گاو شدن كشته يعني اتفاق اين چگونگي مورد
است ، شگفتي بسي جاي كه موردي.ميرود آسمان به ارابهاش بر سوار شده ، ناپديد ناگهان
حال در را ميترا كه شده يافت لوحي ليكن.ميشود زاده پارهسنگي از وي چون.ميتراست زايش
و شكفته شاخهاي بعد اما دارد جاي درخت شكم در ابتدا او.ميدهد نشان درخت يك از زايش
با تامي شباهت ازيريس و آدونيس آتتيس ، افسانههايميشود متولد آن از گلي مانند ميترا
دو و يافت راه اروپا به بعدها كه بود آسيايي خدايان از يكي آتتيس.دارند ميترا اسطوره
وي.است شاداب و سرسبز طبيعت و بهار معرف آتتيس.كرد پيدا اهميت روم و يونان اساطير
عشقي وي به (زمستان ) مادرش.شده معرفي گاريوس سان رودخانه خدايان از يكي تيس آژديس پسر
و ميكند اخته را خود آتتيس ولي ،(زمستان غلبه ) كند تصاحب را او ميخواهد و دارد جديد
برج در خورشيد ورود با دارد مطابقت افسانه اين ) يابد دست او به نميتواند ديگر مادرش
پا بر الهه اين براي سوگواري مراسم آسيا در ميميرد آتتيس.(است پاييز آغاز كه عقرب
:ميفرمايد نيز عيسي حضرت ) ميكنند اخته را خود عدهاي كه است وقت اين در و ميشود
كه ثور برج در خورشيد گرفتن قرار اما (كنند "اخته " خصيه را خود كه آنان حال به خوشا
به شده زنده دگرباره نيز آتتيس ميشود ، آغاز زندگي تجديد طبيعت در و است بهار آغاز
پا بر افتخارش به بهاري باشكوه جشن كه است هنگامي اين و ميزند سر خاك از گلي صورت
از كه خدايان ديگر و آدونيس همچنين و بوده چنين مصر در نيز ازيريس افسانه.ميشود
جهان برگزيده قوم اين كه دارد شگفتي جاي البته كه است يوناني آسيايي بيبديل افسانههاي
.بود خاورميانه از و آسيا شرق از حياتياش ريشه باستان ،
.بپردازيم افسانهها و داستانها اين بيان به بايد برسيم ، واقعيت اين به بخواهيم اگر
خداي ست ميرفت ، شمار به باستان مصر در خورشيد خداي هرس مادر و ازيريس همسر ايزيس ،
به (خورشيد) هرس.ميكشد بود ، زندگي رستاخيز و بهار مظهر كه را ازيريس ظلمت ، و تاريكي
گاو صورت به را (ازيريس همسر) ايزيس آنگاه ميپردازد ، نبرد به ست با ازيريس قتل انتقام
زنده دوباره بهار آغاز در مدتي از پس ازيريس ميكند ، مجسم ماه هلال علامت با ماده
ميشود دميده گياهان در كه است حرارتي و روان صورت به بهار آغاز در وي شدن ظاهر.ميشود
.ميگرفتند جشن وي براي را بهار آغاز يونان و مصر در جهت همين به و
موجب بهاست ارواح داور و زيرين جهان خداي ازيريس آنكه است اهميت سزاوار بيشتر آنچه
ارواح داور نيز (مهر) ميثر اوستايي ، و پهلوي منابع در ماخذي و دهم يشت اشاره و يشت بهمن
بهار آورنده پديد نيز وي.است شگفتانگيز بسيار كه سوس ديوني داستان است چنين نيز و است
وي است درآميخته زمستان و بهار با گياهان ، روييدن با مرگش و زايش است طبيعي رستاخيز و
جشن را دوبارهاش تولد سبب همين به و ميرويد گياه و گل صورت به بهار آغاز در ساله هر
كساي ، سيه ، كيان) كانفسه درياچه آب در زردشت نطفه كه است آمده سددر رساله در.ميگرفتند
هزار هر فاصله به نطفه اين از كه است اين بر اهورامزدا يشت و دارد قرار (هامون زره ،
بار و ميكند شستوشو آب آن در كه بهديني دوشيزه از مزدايي موعود سه از يكي سالي
كنار كه است مقامي كوه آن در و است ، كوهي درياچه نزديك.ميشود متولد برميدارد ،
كه كوه آن از نوبت دو سالي خدا مردان اين.ميكنند زندگي خدا مردان از شماري چشمهاي ،
نوبت ، دو آن و كنند شستوشو درياچه آب در تا ميفرستند را دوشيزگان خداست ، كوه به موسوم
دوشيزه سه از مزديسنا موعودان سال هزار هر فاصله به ترتيب بدين.است مهرگان و نوروز
كه حوضچههايي و سقاخانهها كليسا ، در متبرك آب ظرف مسيحيان ، تعميد غسل.ميشوند متولد
در كه زيرا.ميتراست كشيش يادگاريهاي از همه ميكردند برپا تكيهها و مساجد مدخل در
در را ميثر آيين ادامه.است شده ياد ميترا آيين در شستوشو و غسل از روشني به مهريشت
.كنيد دنبال آينده هفته
است كور عشق ،
انجام لندن دانشگاه در دانشمندان كه جديدي علمي بررسي ولي "است كور عشق" ميگويند
ظرفيتهاي از و هستند هم بيفكر گاهي بلكه كور فقط نه عاشقپيشه افراد كرد ثابت دادند
كه افرادي مغز از صادره الكتريكي پيامهاي مطالعه.نميكنند استفاده خوبي به خود فكري
تغييراتي دچار معشوق عكس مشاهده با آنان مغزي فعاليت داد نشان هستند عاشق ميكردند ادعا
از پس است غريزه كنترل و انديشه و فكر مسئول كه افراد اين مغز از بخشي فعاليت.ميشود
و عواطف مسئول كه مغز از بخشي فعاليت عوض در و يافت كاهش چشمگيري شكل به معشوق عكس ديدن
تصور اين برخلاف دريافتند بررسي اين با محققان.كرد پيدا افزايش شدت به است احساسات
تاثير تحت هستند خطير مسئوليتهاي عهدهدار كه را مغز از وسيعي بخشهاي عشق كه رايج
از وسيعي بخش ولي واميدارد فعاليت به را مغز از كوچكي بخش فقط واقع در ميدهد ، قرار
در آن نتايج كه بررسي اين در.ميكند مختل است جدي تصميمگيريهاي مسئول كه را مغز
داوطلب 20 مغزي 17 واكنشهاي و عاطفي رفتارهاي شد ، ارائه "اعصاب اروپايي فدراسيون" نشست
از پس هستند ، واقعي و كشنده عشق دچار ميكردند ادعا كه مرد و 6 زن شامل 11 ساله تا 30
چنين نهايت در.شد مطالعه آنها نزديك دوستان همچنين و معشوقان عكسهاي از آلبومي مشاهده
و بيقراري احساس و گمان و حدس آن وظيفه كه را مغز از بخشهايي عشق ، كه شد نتيجهگيري
انديشيدن مسئول كه را مغز از بخشهايي فعاليت ولي ميكند فعال است فيالبداهه واكنشهاي
عشق" كه داد نشان قطع طور به بررسي اين كارشناسان ، گفته بهميكند مختل است ادراك و
رفتارهاي علت درباره قبول قابل و علمي تفسيري و است مغز وظايف از يكي "ورزيدن
مغز از منطقهاي فعاليت ضعف علت به افراد اين.كرد ارائه عشاق كوركورانه و غيرعاقلانه
كه آنجا از.بگيرند تصميم درستي به نميتوانند است عاقلانه تصميمات اتخاذ آن وظيفه كه
يا دانشگاه استاد يا معلم يا دانشجو اگر شما به محققان ميدهد ، كاهش را انديشه قدرت عشق
".نشويد عاشق است بهتر" ميكنند توصيه هستيد دانشمند
خانواده پزشكي
جراحي عمل با صورت پيوند
:معتقدند انگليسي پزشكان.دارد وجود ديگر فرد به فردي از صورت پيوند جراحي عمل امكان
بيمار به را آن عصبهاي و خوني عروق و برداشت ميتوان را اهداكننده فرد يك صورت بافت
.زد پيوند ديگري
سوختگي مانند دلايلي به بنا كه افرادي به كمك براي ميتوان روش اين از:گفتند آنها
.جست بهره شدهاند ، شكل تغيير دچار
خورشيد نور به هندي جوان شدن خيره
در خود خارقالعاده قدرت با را پزشكان كشور اين شرق شمال در آسام ايالت در هندي جوان
.كرد شگفتزده زدن پلك بدون طولاني ساعتهاي براي خورشيد به شدن خيره
كيلومتري فاصله 290 در دهكدهاي ساكن هندي ساله جوان 24 اين فرانسه ، خبرگزاري گزارش به
تفريح نوعي به وي براي خورشيد به شدن خيره ميگويد آسام ايالت مركز گواهاتي غرب از
:ميگويند پزشكان چشم.ميبرد لذت آسمان در خورشيد جابهجايي تعقيب از وي و است شده تبديل
به كردن نگاه وجود با جوان اين در ولي ميكند وارد جدي آسيب چشم به خورشيد به شدن خيره
.نشد مشاهده چشمي بافتهاي به آسيب يا سوزش از عارضهاي هيچ طولاني ساعتهاي در خورشيد
به كشور سراسر در مشتاقان از بسياري ديدگان برابر در را خود هنر و مهارت كه جوان اين
روزها است توانسته و ميكند تغذيه خورشيدي انرژي از حتي ميكند ادعا است گذاشته نمايش
.كند سپري تشنگي و گرسنگي از ناشي عوارض بدون و آب غذا ، خوردن بدون
اندازه به بريتانيا در سل بيماري ميزان
است "سوم جهان"
به بريتانيا مناطق از بعضي در سل بيماري به ابتلا ميزان كه دادهاند هشدار كارشناسان
شيوع ميزان اروپا از بخشهايي و لندن مناطق از بعضي در.است "سوم جهان كشورهاي" اندازه
.است بالاتر آفريقا و هند از قسمتهايي و چين از حتي سل بيماري
به جامعه توجه جلب براي كه سازمانهايي از متشكل) "Stop TB Partnership" نام به گروهي
غرب در بيماري اين به ابتلا موارد ميزان ازدياد كه است گفته (ميكنند تلاش سل گسترش
گروه اين گفته به.است بوده جمعيت جابهجايي و مسافرتها شدن زياد دليل به اروپا
مجزا پژوهش دو.است لازم سل به مبتلا بيماران درمان و تشخيص براي سرمايه دلار ميلياردها
نگراني نشاندهنده گرفته انجام "بريتانيا در سينه قفسه بيماريهاي انجمن" توسط كه
بيماران از نيمي كه ميدهد نشان پژوهشها اين از يكي.است كشور اين در سل درمان درباره
تشخيص آنان بيماري ميكنند ، مراجعه بيمارستانها پزشكي فوريتهاي بخش به كه سل به مبتلا
از تصويري لندن كه است گفته جهاني بهداشت سازمان از "داي كريس" دكتر.نميشود داده
و ميشوند مبتلا سل به لندن شهر در مردم از نفر هفته 50 هر كه شده اعلاماست سل اپيدمي
يافته افزايش درصد از 20 بيش بريتانيا كشور كل در سل به مبتلايان تعداد گذشته دهه در
ديده سل به ابتلا مورد نفر ، 116 هزار هر 100 ازاي به (برنت) لندن مناطق از يكي در.است
هزار هر 100 ازاي به رقم 113 اين چين در.است لندن شهر در ميزان بالاترين اين كه ميشود
كه 42 است پرتغال كشور در سل به ابتلا ميزان بالاترين اروپا ، در.است برزيل 64 در و نفر
.است هزار ازاي 100 به رقم ، 20 اين اسپانيا در و است هزار هر 100 ازاي به
سيگاريها جهنم نروژ ،
همه در سيگار كشيدن ممنوعيت طرح ميلادي سال 2004 تا كه است كرده پيشنهاد نروژ دولت
.درآيد اجرا به كشور اين سربسته عمومي مكانهاي
اين تصويب با.كند تصويب را طرح اين سال 2003 بهار در نروژ پارلمان كه ميرود انتظار
طور به سربسته عمومي مكانهاي در سيگار كشيدن كه بود خواهد جهان كشور نخستين نروژ طرح ،
مورد كه ساختمانهايي و ادارات همه در كشيدن سيگار نروژ درميشود ممنوع آن در كامل
هتلها و ترياها كافه بارها ، رستورانها ، اما است ، ممنوع دارد قرار عموم استفاده
فشار اعمال دنبال به پيشنهاد ايندادهاند اختصاص سيگاري افراد براي را خاصي مكانهاي
دليل به اتحاديه اين اعضاي ميگويند كه شد مطرح رستورانها كاركنان اتحاديه شديد
.ميشوند مبتلا ريه سرطان به ديگران از بيشتر ديگران ، سيگار دود استنشاق
چين در پزشكي اطلاعات سانسور
و مطالب به نامحدودي تقريبا دسترسي چين در اينترنت كاربران آمريكايي ، محققان گفته به
اطلاعات حاوي سايتهاي اما دارند ، (پورنوگرافي) اينترنت در عمومي عفت خلاف تصاوير
.ميشود مسدود همواره خبري ، همچنين و آموزشي و بهداشتي
خبري و تفريحي آموزشي ، بهداشتي ، اطلاعات ميكند ، مسدود چين دولت كه دستگاههايي اكثر
پكن نگرانيهاي اما.ميكند مسدود را تايوان از سايت هزاران همچنين چينميكند عرضه
كه چين در اينترنت كاربران از دسته آن.نميشود محدود اينترنت سياسي محتويات به تنها
معمولا كنند كسب اطلاعات جنسي انتقال قابل بيماريهاي ساير يا ايدز درباره هستند مشتاق
بنياد" مانند ايستگاههايي كه دريافت هاروارد دانشگاه تيم.ميكوبند بسته در به
امور و رواني بهداشت منابع (Aids Healthcare Foundation )"ايدز بهداشتي مراقبتهاي
.است دسترسي غيرقابل چين در بهداشتي
|