نابسامان اوضاع اين
نيستم فيلم من عزيزم
موضوع و ساختار تقابل
لذت يا ايراد
نابسامان اوضاع اين
تهران پسران و دختران موسيقي هنرستان از گزارشي
رسولي مرضيه
همان - دختران موسيقي هنرستان درباره سعيدي مليحه با بود آمده كه خبرنگاري بيچاره
به ميرفت ، طرف آن و طرف اين مدام او.كند صحبت - وحدت تالار روبهروي آجري ساختمان
گفتوگو هنرجوها و معلمها با ميداد ، پاسخ را نامههايش ميرسيد ، كنسرتهايش حساب
انداخته دوران به بنشيند ، صحبتهايش پاي ميخواست قبلي وقت با كه را كسي سر و ميكرد
.بود
چند براي مدير خانم چون آمد ، بيرون هنرستان از درازتر پا از دست خبرنگار آخر دست
شبيه خيلي دختران ، موسيقي هنرستان فضاي.نشد پيدايش ديگر و رفت بيرون دقيقهاي
.است سرد و سفيد چيز همه و شده پوشيده مرمر سنگ با سالن كف و ديوارها است ، بيمارستان
و پدر چون بود ، آژانس منتظر و گرفته دست به را تارش راهنمايي اول سال هنرجوي نوا ،
.است كرده انتخاب خود تخصصي ساز عنوان به را ساز اين ميزنند ، تار هم مادرش
ميدهي؟ شهريه چقدر !نوا*
.آژانس هزينه با البته.تومان هزار 350
مرفه كه بگذارند هنرستان درون به پا ميتوانند كساني ميشود معلوم شهريه مقدار اين با*
است؟ روبهراه اوضاع اينجا.ندارند نان غم و هستند
دوست خيلي اما.بگذرانم اينجا را دبيرستان هم و راهنمايي هم بايد و واردم تازه كه من
كنسرت ديگر بچههاي با آمفيتئاتر سالن در استادم ، تاييد با بتوانم تا بگذرد زود دارم
.بدهم
نظام بودن معقول غير از دارد ، را هنرستان در مديريت سال پنج سابقه كه كسي سعيدي ، مليحه
كار كيفي سطح و شد بد خيلي موسيقي شرايط انقلاب از بعد":گفت سخن هنرستان در آموزشي
آنها كه است اضافهاي دروس و هنرجويان درسي برنامه دلايلش از يكي.آمد پايين بچهها
موسيقي تخصصي درسهاي به تا نميماند باقي زيادي وقت ديگر چون هستند ، گذراندنش به مجبور
".برسند
موسيقي هنرستان سمت به افتادن راه جز نبود چارهاي.زد غيبش و گفت را اين مدير خانم
دختران موسيقي هنرستان از زيادي فاصله كه تهران سابق كنسرواتوار قديمي ساختمان.پسران
به ساختمان.است شده واقع آن دوم طبقه در - مدير آقاي - رشيدي عليمحمد دفتر و ندارد
.بود كرده پيدا خلاصي بنايي و تعميرات از تازگي
به كه "ملي موسيقي هنرستان".بود داير تهران در موسيقي هنرستان دو انقلاب از قبل تا
در كه (كنسرواتوار) "موسيقي عالي هنرستان" و داشت اختصاص ايراني سازهاي و موسيقي آموزش
هم شيراز و تبريز اصفهان ، شهرهاي درميشد تدريس غربي كلاسيك سازهاي و موسيقي آن
را ليسانس دوران تا ابتدايي از هنرستانها اين و بودند داير موسيقي هنرستانهاي
با اصفهان و شيراز تهران ، در سال 1363 از و شدند تعطيل سال 1359 در كه دربرميگرفتند
فعاليت به شروع پسرانه و دخترانه قالب دو در و انقلابي آهنگهاي و سرود هنرستان نام
.كردند
سال از بايد هنرجويان.دارند هنرجو متوسطه و راهنمايي دورههاي در هنرستانها اين حالا
مدرك با و بخوانند درس سال شش شوند ، مراكز اين وارد ورودي امتحان با و راهنمايي اول
نوازندگي رشتههاي از يكي ميتوانند دبيرستان اول سال از آنها.كنند ترك را آنجا ديپلم
رشته كه كنند تحصيل آن در و انتخاب را آهنگسازي و جهاني سازهاي نوازندگي ايراني ، سازهاي
در موسيقي رشته كه است سالي چند پسران موسيقي هنرستان در.است شده اضافه امسال آهنگسازي
پذيرش براي اولويت و شده راهاندازي كاربردي علمي جامع دانشگاه زيرنظر كارداني مقطع
.هستند موسيقي هنرستانهاي هنرجويان
معاون عنوان به هنرستان اين در سال چهل كه ايران موزيك مجله سردبير رشيدي محمد علي
.دارد عهده به را آن مديريت حالا تا سال 1377 از ميكرد ، فعاليت
است؟ بالا شهريهها قدر اين چرا رشيدي ، آقاي*
حقوق با وگرنه كنند فعاليت اينجا در تا ميكنيم دعوت حقالتدريس صورت به را استادان ما
مختلفي جاهاي در توانا آدمهاي و است كم خيلي موسيقي مدرسنميروند بار زير دولتي
كه را ديگر كارهاي باشد ، كم ميدهد ، آنها به هنرستان كه حقوقي اگر و هستند كار به مشغول
است كم ميگذارد ما اختيار در ارشاد كه بودجهاي.ميدهند ترجيح دارد ، مالي نفع برايشان
.كنيم جبران شهريه دريافت طريق از را هزينهها هستيم مجبور ما و
از موسيقي مدرسان دعوت راهها از يكي كرده ، مطرح مسئولان با هم را پيشنهادهايي او
خارج به هنرجويان فرستادن ديگري و نميخواهند هم زيادي حقوق كه است شرقي اروپاي كشورهاي
اما باشد ، داشته وجود بايد بستانها بده اين.است موسيقي دورههاي گذراندن براي كشور از
هنرستانهاي است شده قطع خارج دنياي با زمينهها از خيلي در ارتباط و نيست فراهم شرايط
وزارت را آموزشي ضوابط اما هستند ارشاد وزارت تابع برنامهريزي و بودجه نظر از موسيقي
لطمه بچهها آموزش به قضيه اين آنها مسئولان گفته به و ميكند تعيين پرورش و آموزش
زمان تغيير و واحد سالي نظام تعيين و ندارد وجود هماهنگ نظام يك چون.ميزند بزرگي
.ميكند تشديد را نابساماني اين سال سه به سال چهار از متوسطه دوره در آموزش
خيلي فضايش كه قديمي ساختمان يك با است موجود آدم نوع همه پسران موسيقي هنرستان در
كه ميگويد رشيدي.ميكنند تحصيل هم كنار در و است دختران موسيقي هنرستان از گرفتهتر
و دارد را خود خاص ادبيات سازي هر":است كلاسيك نتسازيها و منابع كمبود نيازها از يكي
".ندارد وجود امكان اين اما كنيم ، وارد را ساز هر به مربوط نتهاي بتوانيم بايد ما
به ميدهد ، درس "سنتور" پسران هنرستان در كه سابقه سال با 43 نوازندهاي اطرايي ارفع
تا تدريس اوليه وسايل نبود از كم امكان اين.ميكند اشاره مركز اين كم بسيار امكانات
تخصصي ساز انتخاب اينكه جالبتر قضيه يك.دربرميگيرد را موسيقي تئوري كلاسهاي ضعف
بزنند ، گيتار يا ارگ دارند دوست هميشه آنها وگرنه است هنرستان با زيادي حدود تا هنرجويان
.شود برقرار بايد تعادل و است ديگري چيز نياز كه حالي در
كمبود علت به هستند ، خراب پيانوها بيشتر.است گرفته را هنرستان گريبان هم ديگري مشكلات
مشكل دچار را هنرجو و ميشوند عوض درسها اين مدرسان بار چندين سال در تئوري ، معلم
تعطيل مدرس ، نبود علت به ساز چندين تدريس ندارد ، وجود پيشرفته صدابرداري وسايل ميكنند ،
...دارد مالي مشكل برنجي بادي سازهاي خريد براي هنرستان است ،
در تدريس براي استادان انگيزههاي كه ميكند عنوان هنرستان تار مدرس همتي بهروز
.است شده قبل از كمرنگتر هنرستان
و گروهها كه فهميد ميتوان نظرسنجي يك با باشد ، درست برنامهريزيها اگر":ميگويد او
شوند داده آموزش هنرستان در سازها آن تا دارند احتياج سازهايي چه نوازندگان به اركسترها
اما.كنند دعوت را توانايي نوازندگان اطراف و دور كشورهاي از ندارند ، مدرسي اگر يا
نيازشان مورد سازهاي نوازندگان خود و ندارند كاري هنرستان به ايراني وگروههاي اركسترها
هنوز مشكلات ، اين تمام وجود با كه دارد عقيده رشيدي عليمحمد اما ".ميكنند پيدا را
در خوبي استادان چون ميدهند ، تشكيل هنرستان فارغالتحصيلان را كشور تواناي نوازندگان
بايد نوازندگان اين.ميدهند جامعه تحويل را خوبتري نوازندگان و ميكنند تدريس هنرستان
موسيقي عرصه در ما و نميافتد اتفاق اين اما.شوند تبديل موسيقيدان به دانشگاهها در
مقطع در هنرستان امسال.داريم نوازنده فراوان تعداد به موسيقيدان و متخصص جاي به
چون هستند تهران ساكن هنرجويان درصد ميپذيرد950 ايراني آواز رشته دانشجوي كارداني 20
شهرستاني هنرجويان براي خوابگاه و امكانات دادن قرار اختيار در براي تعهدي هيچ هنرستان
.ندارد
.است بدتر هم اين از شهرستانها در آموزش وضعيت ميگويد رشيدي
نيستم فيلم من عزيزم
توسلي هما
لحظههاي ايجاد به چيز همه و نميكند طنزآميزايفا فضاهاي ايجاد در چنداني نقش قصه
وجود به حركت يا صحنه اشياي بازيگر ، ديالوگ ، وسيله به بايد كه ميشود موكول اي"بامزه"
بيايد
اسماش و است هنرمند محمدرضا كارگردانش و نويسنده كه ببينيم فيلمي است قرار وقتي
پيشفرض ، اين باباشيم داشته كمدي فيلم ديدن انتظار كه است طبيعي ،"نيستم كوك من عزيزم"
ميرساند ، كميك فضاهاي ساختن به نيز را فيلمساز خود گرايش كه نشانههايي وجود با و
اين از فيلمساز قبلي فيلم دو هرنميكند برآورده را اوليهمان انتظار هيچوجه به فيلم
.بودند موفقتر نظر
معمول ، طبق شدهاند ، فيلم اين در كمدي فضاي شكلگيري عدم باعث كه عواملي كردن پيدا براي
فيلمنامههاي اكثر مثل _ اشكالش آشكارترين كه ميرويم فيلمنامه سراغ به چيز هر از پيش
ملودرامي يعني ايراني كمدي فيلم غلط ، تلقي يك بنابه.ميشود مربوط قصه به _ ايراني كمدي
محكم پيريزي بدون _ باشد كه سطحي هر در _ را طنز ديدگاه ، اين.طنزآميز مايههاي با
بدون هم را ملودرام _ روز جريان بنابه _ اينكه اسفبارتر و ميداند بيمعني ملودرام ،
دوگانه لحني فيلم كه است دليل همين به.نميپذيرد فرهنگي _ اجتماعي پيامهاي و مايهها
پيشنهادي رشوه فيلم اول در (پرستويي) حميدميماند آويزان شوخي و جدي ميان و مييابد
كه فيلم آخر در اما دارد ، كميك پرداختي صحنه ، و ميكند رد مبلغ بودن پايين دليل به را
"مياد؟ نمياد ، دنيا آدمكش هيچكس":ميزند فرياد گرفته پسربچه شقيقه روي را اسلحه
هم فيلمنامه پيرنگ نتيجه در و نميگيرد پي را درستي روند قصه تناقض ، همين خاطر به
براي لازم پول كه است كارمندي حميد قصه ، كلي خط براساس.نميكند پيدا مناسبي ساختار
ماجرا وسط در اما ميكشد بچهربايي يك نقشه بنابراين ندارد را پسرش براي كامپيوتر خريدن
كه است معلوم هم جمله دو همين از.است بوده پليس كنترل تحت چيز همه ميشود معلوم ناگهان
تشكيل اساسي غافلگيري يك را اوجش نقطه است قرار كه ميكند طي را ماجرايي روندي داستان ،
قصه در نهفته پتانسيل از ويژگي ، دو اين با غيركميك برخورد خاطر به فيلمنامه ، امابدهد
محمد) حرفهاي سارق است قرار اگر مثال بهعنوان.نميكند خوبي استفاده طنز ايجاد براي
لحظات ايجاد براي مناسبي بسيار بالقوه ظرفيت ماجرا ، كل ناظر و باشد پليس اصل در (كاسبي
.ميماند بياستفاده كاملا فيلم طول در كه دارد تعليق و غافلگيري
جلو شده تعيين پيش از نقشهاي براساس بايد قاعدتا فيلم حوادث قصه طبق گذشته ، اين از
برد پيش در را اصلي نقش اتفاق ، و است برعكس كاملا قضيه فيلم در كه حالي در برود ،
توجيه قابل كاملا حرفهاي سارق به بچهربايي پيشنهاد از پيش تا روند ، اين.دارد داستان
حوادث ، بودن اتفاقي ميرود ، پيش پليس كنترل تحت چيز همه واقع در كه آن ، از پس اما.است
به بچه پدر حال از شدن خبردار براي ميتواند حميد.ميبرد سوال زير را فيلم كليت
بيمارستان جلوي ساعتها ميتواند ;نكند پافشاري ديدنش براي ميتواند ;نيايد بيمارستان
.بريزد "دوستي طرح" رويا ، پرستار ، با اطلاعات ، گرفتن براي خودش قول به كه نشود معطل
"ماجرا بودن نقشه" با ميآيد نظر به كه ميخورد چشم به فيلم در مواردي اين ، علاوهبر
حميد رويا ، جاي به است ، پليس رويا بفهمد تماشاگر آنكه از پيش تا مثلا.دارد مغايرت
ميكند سوار را رويا بار اولين براي كه صحنهاي در حتي.ميكند تلاش ارتباط ايجاد براي
اگر حتي موارد اين.شود پياده ماشين از ميخواهد و ميشود عصباني رويا دقيقه چند از بعد
پيدا هم هنرمند محمدرضا فيلم از بيشتر خيلي كه) بشوند پيدا هم هيل روي جرج نيش فيلم در
تعليقهاي ايجاد در فيلمنامه ضعف نشانه و ميآيند حساب به تماشاگر زدن گول (!ميشوند
.درست
به چيز همه و نميكند ايفا طنزآميز فضاهاي ايجاد در چنداني نقش قصه ترتيب ، اين به
يا صحنه اشياي بازيگر ، ديالوگ ، وسيله به بايد كه ميشود موكول اي"بامزه" لحظههاي ايجاد
گريم وجود با پرستويي پرويز.ميكند عمل ضعيف هم نظر اين از فيلم ، .بيايد وجود به حركت
و نميشود توجهي قابل استفاده اشيا از.ندارد فضاها شدن طنزآميز در نقشي دارد كه خاصي
كار به فقط بيسليقگي نهايت در است ، پسربچه مقوايي كامپيوتر كه ذكر قابل مورد تنها
و استيك اسلپ شوخيهاي شكل به چه حركت ، .ميآيد فيلم افراطي مانتاليسم سانتي كردن پررنگ
تكوتوك كه طوري به شده ، گرفته ناديده شگفتآوري طرز به ميزانسني ، حركتهاي شكل به چه
خاطر به رويا با تلفني زدن حرف موقع تخت روي پرستويي شدن ولو مثل كه هستند صحنههايي
اما دارد مهمتري حضور گفتيم كه عواملي با قياس در گرچه كه ديالوگ ميماندميمانند
.كند پر را ديگر چيزهاي خالي جاي كه نيست شده كار آنقدر
آنقدر حميد شخصيتاست فيلم در طنز حضور بازدارنده عوامل از ديگر يكي هم شخصيتپردازي
گاهي است ، احمق گاهي.كرد تعريف را شخصيتياش ويژگيهاي نميشود كه است پادرهوا و مبهم
در آب از باور قابل انگيزههايش دليل ، همين به.خشن گاهي است ، دلرحم گاهي ;باهوش
وجود شخصيت بازيهاي بامزه براي پايهاي وقتي.ميكند جلوه مصنوعي كارهايش و نميآيد
.نميروند فراتر لودگي حد از باشند بامزه هم قدر هر كنشها باشد ، نداشته
.نداشتند وجود فيلمساز قبلي فيلم دو از كدام هيچ در كرديم ذكر كه ايرادهايي از بسياري
(!نشناخته انگيزهاي با) غريب و عجيب تجربهگري يك حساب به را فيلم اين است بهتر شايد پس
.بمانيم هنرمند محمدرضا بعدي كار منتظر و بگذاريم
موضوع و ساختار تقابل
معتبر منوچهر نمايشگاه بهانه به
شاهرخينژاد محمدرضا
از بعد و رنسانس دوران به ريشههايش كه است دعوايي نقاشي ، كاري چه و است طراحي كاري چه
عنصري چه رسيد ، خود اوج به فلورانسيها و ونيزيها مابين جنگ اين زماني.برميگردد آن
رنگ؟ يا خط باشد؟ غالب اثر بر ميتواند
داشته مستقيم ارتباط نقاشي و طراحي تفاوت موضوع با رنگ و خط بين جنگ ميرسد نظر به
و است بيهوده كاري الفاظ اين با شدن درگير كه باشند ، عقيده اين بر عدهاي شايد.باشد
خودشان با را سوال اين نقاشان و دانشجويان اساتيد ، از نفر چند تاكنون اما.وقت كردن تلف
آنها از (بيسواد معناي به نه اجتماعي معناي به عامي) عامي فردي اگر كه كردهاند مطرح
داشت؟ خواهند ساده پرسش اين براي پاسخي چه چه؟ يعني نقاشي و چه يعني طراحي كه بپرسد
.جوابي هيچ شايد
و هنر فلسفه در نظريهاي همگي نقاشان نيست قرار كه است لازم نكته اين ذكر البته
تعمق و تفكر اتمسفر ديگر تعبير به و فلسفي فضاي ايجاد كه چرا.دهند ارائه زيباييشناسي
.نقاشان نه و است فلاسفه عهده به
اين كه نداند گرچه بشناسد را قيمتي سنگهاي بتواند بايد جواهرساز يك وجود اين با اما
تعاريف با بايد نيز نقاش.آمدهاند وجود به شيميايي انفعالات و فعل چه طبق بر سنگها
كه داشت توجه بايد.باشد داشته كارش براي شخصي تعريفي نتواند خود چه گر باشد آشنا كارش
مرسوم رسم كليشهاي جملات بردن كار به و دارد وجود فاصله كردن ، درك و كردن تعريف بين
.ميكنند بازي را شارحين نقش نقاشي حاضر حال اساتيد اكثر متاسفانه و است ما زمانه
در "معتبر منوچهر" آثار از نمايشگاهي برپايي شود ، ذكر كوتاه مقدمه اين شد باعث آنچه
هرگز نقاش دستي چيره در.معتبر منوچهر نقاشيها و طراحيها عنوان با است ، "اثر" گالري
خوبي به نقاشي مصالح و مواد و مباني با كه است كساني جمله از معتبر.كرد شك نميتوان
.كرد مشاهده كارهايش در تكنيكي ايرادي نميتوان هرگز و است آشنا
كه هنرمنداني باشند شايد.دارد اجتماعي دغدغه كه است هنرمنداني معدود از من عقيده به
ميكنند ، زندگي اجتماع همين درون نيز خود كه خاطر اين به فقط ولي ميكنند فكر گونه اين
به و كنند نفوذ اجتماع زيرين لايههاي به ميكنند سعي برود فروش كمتر كارهايشان اگر
اثرشان كه روزي از هيهات ولي كنند همدردي اجتماعشان مردم با دارند كه مشكلي دليل
موارد اين از فراتر ذهنياش دغدغه معتبر.بس و است هنر براي هنر وقت آن شود ، موزهنشين
مستثني هم معتبر و است نيازمند پول به اجتماع در كردن زندگي براي انساني هر گرچه.است
.نيست
از باشد نمادي شايد.هستند هنجارشكن و عصيانزده بسيار وي كار در موجود سنتي نمادهاي
.دارد آينده در پاي و گذشته روبه.است ايستاده كجا نميداند كه ما جامعه امروز انسان
نقششان گاهي كه صورتهايي.دارد اختصاص نقاشي پرترههاي به نمايشگاه آثار از تعدادي
فاصلهاي از نميتوان كه كسي.شدهاند گرفتار مه درون انسان مانند زماني و است اثرگذار
معتبر صندليهاي.است گرفته قرار كجا نميداند هم خودش گرچه برد ، پي وجودش به هم نزديك
شكستن براي موجود فركانس تنها گياه رويش كه ساكتي فضاي.است بوده جذاب من براي هميشه هم
:است مطرح برايم سوال دو وجود اين با.است آن
امضاي ايران امروز هنرمند آيا چرا؟.است نكرده تغيير تقريبا معتبر كارهاي فضاي - 1
در تغييري بايد معتبر آيا است؟ ضعف نشان شخصيت ثبات اين آيا است؟ ثابت كارهايش شخصيت
مضمون در تغييري به دست معتبر اجتماعي ، شرايط نوع دليل به شايد آورد؟ وجود به كارهايش
بگذاريم اين بر را فرض اگر.است كار در خلاقيت دارد اهميت مخاطب براي آنچه اما است نزده
وجود به نقاشيهايش فضاي در تغييري دلايل ، اين به معتبر نگاه نوع و اجتماعي دلايل به كه
نكند؟ تغيير هم اثر ساختار كه بپذيريم را جنبه اين بايد آيا است ، نيامده
پيش از و مبانيگونه قدري به - من عقيده به البته - معتبر كارهاي زيرين ساختار - 2
دانشگاهها در موجود آكادميك فضاي البتهميگيرند پيشي موضوع بر كه هستند شده تعيين
در...و رنگ كمپوزيسيون ، از ثابتي تعريف هميشه كه معنا بدين معضل.است معضل اين مبناي
نقاشي بر حاكم فضاي.كند عبور آنها از زماني نميتواند هرگز نقاش كه ميشود عنوان كارها
آنها روي مبانيگونه خيلي عناصر كه تخت رنگهاي با زمينههايي.است تكراري فضايي ايران ،
هستند چنين اين معتبر كارهاي تمامي.باشد نقاش مختص كه فضاسازياي بدوناست شده چيده
جنبه اين بتواند بهتر ايراني نگارگري به نگاهي و باشد داشته فرهنگي جنبه مسئله اين شايد
ممكن چگونه غربي مباني با ايراني فضاي تلفيق اين ولي.دهد نشان را ايران معاصر نقاشي
زمان معتبر براي آيا ولي كند كار ديگري نوع به كه نرود انتظار جوان نقاشي از شايد است؟
آورد؟ وجود به آثارش بيروني ساختار در تغييري كه نرسيده آن
لذت يا ايراد
تلويزيوني سريالهاي در تحقيق ضرورت
آشفته رضا
در ريشه نقيصه اين و ميبرند ، رنج كلي نقص يك از هميشه ايراني تلويزيوني سريالهاي
تعداد به يكسال طول در شايد.دارد فيلمنامه نگارش از پيش اوليه تحقيقات ندادن انجام
عدم از سريالها اين همه آنكه براي نباشد ، شمارش قابل مطلوب سريال هم دست يك انگشتان
ديدگاه وقت آن بشود ، اجرايي اصل يك به تبديل مرور به نقص اين اگر و هستند ، مبرا تحقيق
معتقد عدهاي شايد.كرد خواهد تغيير مطمئنا ميبينند ، كوچك قاب در آنچه به نسبت همگان
.نباشند است ، هنرمند فردي خلاقيتهاي و ذهنيات به متكي كه هنري اثر يك در پژوهش انجام به
وقت آن باشد ، پژوهش و تفكر ساعتها اثري هر پشت وقتي كه است شده ثابت دنيا تمام در اما
.باشد ناموجود آن در امري چنين كه بود خواهد آن از مطلوبتر هم نتيجه
نگرفتهايم ، قرار محيطي واقعيتهاي دريافت از درستي مسير در كه بقبولانيم خود به بايد
.شد خواهيم وفادار مدرن دنياي در شده پذيرفته متدهاي و اصول رعايت به چانه و بيچك وگرنه
اين از هم هنري اثر بنابراين است ، شده تعريف علم و عقل حاكميت با امروز دنياي اگر
شده حاكم كل يك از پديدهها ديگر همانند هم مدرن هنر يعني ندارد ، فاصلهاي جمعي خصيصه
و عيني روند چنين پايهگذار دكارت.ميكند تبعيت آدمها زندگي زواياي و ابعاد تمامي بر
نتيجه خواهناخواه باشيم نداشته آن به توجهي اصلا كه باشد قرار اگر حالا است ، عقلاني
درگير هنري آثار دكارتي عقلانيت ترويج از پيش چرا.بود خواهد همراه نقص با و نامطلوب هم
اصلي به مرور به بشري تفكرات اين خواهناخواه نبودهاند؟ عيني و ملموس واقعيتهاي با
كه ما تلويزيوني هنري آثار كه ميكنيم تكرار ناچار به هم باز.شدهاند تبديل پذيرش قابل
از چيز همه تا دارند كافي و لازم تحقيقات به اساسي احتياج ميشوند ، پخش سريال قالب در
خواه) هنرمند تخيل قوه و خلاقيت به بعدا شود ، پايهريزي درست اثر ساختمان فونداسيون
كه عيني واقعيتهاي به متكي خام ماده اين از كه (...و كارگردان خواه فيلمنامهنويس ،
تحقيقات اگركنند بهينه و ابزاري استفاده چگونه است ، شده جمعآوري محققين يا محقق توسط
انتخاب براي هم هنرمند دست وقت آن باشد ، شده انجام كافي و معتبر منابع به رجوع با
رجوع نياز مورد حداقل به صفحه چندين دل از تا بود خواهد باز وقايع و آدمها موضوعات ،
و جانبي دغدغه هيچ بدون حالا باشد ، كرده طي تخصصي حد تا را خود درسهاي او اگر.كند
واقعيتهاي به آنقدر ميتواند فيلمنامهنويسبرود مطلب اصل سراغ ميتواند حاشيهاي
همان از مخاطب بايد چرا.باشد توجه و تضمين قابل اثر واقعنمايي تا كند اتكا نياز مورد
فضاي و موضوعات رفتارها ، ديالوگها ، اتفاقات ، كليترين تا ريزترين از پايان تا ابتدا
و ميبيند سريال يك از كه را آنچه لذت با مسير اين در نبايد چرا و بگيرد؟ ايراد كلي
با تا است نشده باز مشاوران و محققان براي جايي تاكنون متاسفانه كند؟ باور ميشنود ،
فعالانهاي حضور اميدواركننده و پويا جريان اين در هم آنان كافي ، حقالزحمه پرداخت
نوجوان و كودك طنز ، اجتماعي ، تاريخي ، حوزه هر براي تحقيق كه نماند ناگفته.باشند داشته
باشد ، محض تخيلي و علمي سريال كه باشد قرار اگر حتي است ، رعايت و پذيرش قابل غيره و
چيز همه توليدي فرايند اين از پس تا شود رجوع مردم عموم فانتزي و ذهني مستندات به بايد
منطقي هم چندان ميشود چه بعد تا بمانيم منتظر اينكه وگرنه باشد ، همراه قبولي با قبل از
ريسك به آلوده نبايد مسير اين و شد ، نخواهد همراه مثبت جواب با هميشه چون.نيست
جمعي ، باورهاي مدار بر چيز همه شدن عقلاني و منطق عصر در بايد شود ، انفجاري و غيرمنتظره
.كند تكيه لمس قابل واقعيتهاي و شده تحرير
همگان عايد چندگانهاي فوايد باشند ، داشته بنيادي اصل اين بر اساسي تكيه سريالها اگر
و لباس صحنه ، طراح بازيگران ، كارگردان ، فيلمنامهنويس ، ] هنرمندان اينكه اول.شد خواهد
آن به آنچه از منطقي و درست باور به مخاطبين از پيش [..و تدوينگر تصويربردار ، گريم ،
از بيشتري لذت هنري اثر يك از واقعنمايي لمس با مخاطبان دوم ، .رسيد خواهند ميپردازند ،
هم موضوع پرداخت نوع ناخواسته باشد ، باور قابل و عيني چيز همه وقتي سوم ، برد خواهند آن
مسئولان مشكل يا مسئله يك طرح با مطمئنا و ميكند ، حساس آن به نسبت را جمعي شاخكهاي
بايد كه درمييابند را نكته اين چون آمد ، برخواهند آن رفع درصدد هوشياري با هم ذيربط
از شده تعيين پيش از تعريفهاي طبق امروز دنياي و نباشند ، بيتفاوت جمعي آگاهي به نسبت
مسئولان از كه باشد مردم طبيعي حق اين شايد.بود خواهد دگرگوني و تغيير قابل ديگران طرف
بزرگي به را وظيفهشان هم هنرمندان اتفاق اين با و باشند ، داشته را مشكلات حل انتظار
كارها بقيه اگر كه داريم تلويزيون همين در هم مطلوبي نمونههاي البته.دادهاند انجام
به سركشي دوران.آمد خواهد چشم به بهتري نتايج كنند ، تبعيت و تقليد رويه اين از هم
واقعنمايي از ميپردازد ، تهران شهر در فراري دختران موضوع به كه تبريزي كمال كارگرداني
تبريزي.است شده داده دخالت فيلمنامهاش در لازم تحقيقات آنكه براي است ، برخوردار زيادي
و زرنگ آدمهاي پسند مورد كه آنچه به رسيدن براي را استفاده نهايت فيلمنامه اين از هم
لمس قابل واقعيتهاي از دور به فراري ، دختران اين اگر.است داده انجام است ، جستوجوگر
عايد فعلي مطلوب نتيجه نميداد ، نشان آنها به توجهي هيچ هنرمند تخيل و ميشدند ، تحليل
براي هم را نمونه يك حداقل نميتوانستيم ما حاضر حال در و نميشد ، سركشي دوران
.بزنيم مثال خوانندگان
و است شده رعايت سرگرمكننده جنبههاي بيشتر آنها در كه هست هم ديگري نمونههاي البته
پليسي سريال.نپوشيدهاند چشم شده جمعآوري مستندات و واقعيتها از سازندگان گروه اما
پيروي قاعده اين از هم فخيمزاده ساختههاي از (ع)امامرضا تاريخي سريال و بيدار و خواب
.دارند فيلمساز اين آثار به نسبت مساعدتري نظر مردم امروز و كردهاند ،
|