خط سر نقطه هستم نويسنده من
ادبيات بياحساس راويان
آمريكا ادبيات
منتقد + خواننده + نويسنده
خط سر نقطه هستم نويسنده من
آلبانيايي نويسنده كاداره ، اسماعيل با گفتوگو
ابطحي سالومه:ترجمه
ادبيات در هميشه مسئله نكردهانداين اختراع را "جادويي رئاليسم" لاتينيها آمريكاي
در روياگونه بعد اين از عاري را ادبيات بتوانيمدنياي كه است غيرممكن است داشته وجود
جهنم تصاوير و دانته الهي كمدي كتاب ميتوانيد جادويي رئاليسم بدون شما آيا بگيريم نظر
دهيد توضيح را
كشور از ميلادي دهه 1990 اوايل در روزنامهنگار و نويسنده شاعر ، "كاداره اسماعيل"
.بپردازد نوشتن به كامل آزادي با تا شد پناهنده پاريس به و گريخت "آلباني" كمونيست
فوقالعاده حماسههايي شدهاند چاپ "آلبانيايي" و "فرانسه" زبان دو به كه او كتابهاي
.ميزند شيرجه است شده تقسيم غرب و شرق ميان كه آلبانيايي غمانگيز هويت قلب به كه هستند
.است كرده كسب فرانسه از افتخاري نشانهاي او.است نوبل جايزه شايسته نويسنده اين
لژيون نشان تازگي به و بوده فرانسه اخلاقي و سياسي علوم آكادمي عضو سال 1996 از كاداره
.است كرده دريافت را دونور
چندين و رمان حدود 20 سال 962 در "مرده ارتش ژنرال" نام با شما رمان اولين چاپ از پس*
و بودهايد تاريخدان يك هم شما ادبيتان ، سختكوشي دراين.رساندهايد چاپ به شعر مجموعه
يك شما خودتان نظر به آيا.امروز تا عثماني زمان از كشورتان كشمكشهاي گزارشگر يك هم
هستيد؟ سياسي نويسنده
كه همانطور ندارد وجود سياسي نويسنده نام به چيزي.سرخط نقطه هستم ، نويسنده يك من
بعضي.هستند نويسنده آنها همه.ندارد وجود نيز جنايي رمان نويسنده يا تاريخي نويسنده
!بد بعضي و خوب
.بنامند بالكاني يا آلبانيايي نويسنده يك را شما كه نداريد دوست پس*
تعلق قاره و منطقه كشور ، يك به نويسندهها همه.هستند بيمعنا لقبها و ماركها اين
هاي"تم" با من.كرد محدود جغرافيايي محدوده يك به را آنها نميتوان واقعا اما.دارند
كشور درباره "تولستوي" يا "بالزاك" از بيش من كه نميكنم فكر.داشتهام سروكار جهاني
.باشم گفته سخن خود
بياوريد؟ روي نوشتن به كه شد باعث چيز چه *
كه بودم شده آن مجذوب چنان آن.خواندم را مكبث بودم ساله ده كه وقتي.خواندن طريق از
.نوشتم دوباره دست با را نمايشنامه همه
دوران نويسندگان از خيالپردازتر.كاملترين.است جهان نويسنده بزرگترين شكسپير
شناختم را يونان باستاني ادبيات كه باري اولين.مديونم آنها به واقعا من كه باستان
.بودم ساله هشت و بيست يا هفت و بيست
ميرسيد نظر به كه بودم شده احاطه "آسيخولوس" تراژديهاي در موجود مدرنيته توسط من
قرن استبدادي حكومت و كشور يك با كه مخالف ، نويسنده يك عنوان به مرا فكري مشغوليتهاي
.ميكرد منعكس كاملا بودم ، شده مواجه بيستم
.كردهاند صحبت شما آثار شكل بر فرانسه قرن 19 ادبيات تاثيرات درباره متخصصان*
كتاب كه ميآيد يادم.خواندم را "فلوبر" و "زولا" ،"بالزاك" آثار كم بسيار سنين در
براي آلباني در.بودم داده قورت تقريبا را "زواگو ميشل" نوشته "Lepont des soupirs"
.هستند قائل زيادي ارزش فرانسه ادبيات
در.داشتند بالكان كشورهاي پيشرفت در غالب نقشي فرانسه انقلاب زمان در پيشرونده عقايد
عليه آنها از كه كردند سعي و كردند پيدا ضدسلطنتي عقايد روشنفكران نيز آلباني
و كرده سركوب مدارس در را فرانسوي عقايد كمونيستها اما.كنند استفاده عثماني امپراتوري
.كردند جايگزين را روسها عقايد آن جاي به
مسكو "گوركي" موسسه به سپس و "تيرانا" به را شما ادبي مطالعات پنجاه ، دهه اواخر در *
شديد؟ خودآگاه نويسندگي استعداد به مسكو در اقامتتان زمان در آيا.كشاند
شعر مجموعه چند آن از پيش و بودم آگاه نويسندگيام استعداد از رفتم ، مسكو به كه زماني
بسيار كه دريافتم سرعت به مسكو در.گرفتند قرار مردم استقبال مورد بسيار كه بودم نوشته
استادان از دقيقتر و عميقتر بسيار ادبيات به من نگاه.ميدانستم استادانم از بيشتر
سعي و ميكردند بحث بيهوده مسائل سر بر ساعتها و روزها كه بود "گوركي" موسسه بوروكرات
كمي كه نوشتهاي هر آنجا دربرسانند اثبات به را رئاليسم سوسياليسم محسنات كه داشتند
آنها كه نبود چيزي همان دقيقا يا ميرفت فراتر شده مشخص و رسمي حدود و حد از
رمانم اولين نوشتن كه بود زمان همين در احتمالا.بود تباهي و فساد به متهم ميخواستند ،
دقيق بسيار و بلندپرواز دانشجوي سه داستان اصلي شخصيتهاي."بينشان شهر":كردم آغاز را
گونه هر از دور به تار و تيره رمان يككردند جعل را تاريخي سند يك كه هستند آلبانيايي
روزنامه يك در را آن صفحه برگشتم 30 آلباني به سال 1962 در كه هنگامي.سوسياليستي عقايد
من فرانسوي ناشر بعد كوتاهي مدتشد جلوگيري آن مجدد چاپ از سرعت به اما كردم چاپ
.ندادم تغيير نيز را آن كلمه يك حتي من و رساند چاپ به سال 1959 در را نوشتهام
جداكننده مرز نوشتههايتان در.است "رئاليسم" رد شما رمان هميشگي خصوصيتهاي از يكي *
مرز اين از شما و است باريك بسيار افسانهاي و حقيقي رويا ، و واقعيت غيرمنطقي ، و منطقي
كسي كه است معني بدين اين آياميگذريد نقص و بيعيب صورت به و كامل مهارتي با
همراه به "جادويي رئاليسم" عبارت هميشه چون كند؟ صحبت "جادويي رئاليسم" درباره ميتواند
ميآيد؟ لاتين آمريكاي نويسندگان اسم
ادبيات در هميشه مسئله اين.نكردهاند اختراع را "جادويي رئاليسم" لاتينيها آمريكاي
در روياگونه بعد اين از عاري را ادبيات دنياي بتوانيم كه است غيرممكن.است داشته وجود
تصاوير و دانته الهي كمدي كتاب ميتوانيد جادويي بدونرئاليسم شما آيا.بگيريم نظر
در و "كيشوت دن" و "طوفان" كتاب ،"فاوست" آثار در را پديده همين دهيد؟ توضيح را جهنم
.دارد وجود نيز هستند ، آميختن درهم حال در هميشه آسمانها و زمين كه يوناني تراژديهاي
دارند باور كه ميبينم را دانشگاهياني سادهدلي كه زماني ميشوم شگفتزده واقعا من
!است بيستمي قرن روياپردازي مختص "جادويي رئاليسم"
(19851945) "هجا انوار" استبدادي رژيم كردن محكوم شما كار هميشگي اركان از ديگر يكي *
با چگونه رژيم.كرديد بيان داستانهايتان و حكايات در را او جرايم از بسياري شما.است
كرد؟ برخورد شما زخمزبانهاي و كنايهها
،(190)"آرنوها كاخ" ،(1989) "زمستان كنسرت" نامهاي به من كتابهاي از تا چهار چاپ دولت
آنها.بودند شده ناياب كتابها يعنيكرد ممنوع را (1993) "نورماه" و (1991) "هيولا"
طور به ديگر بعضي شدن ممنوع.كتابفروشيها در نه و كرد پيدا كتابخانهها در ميشد نه را
نوشته گاه هيچ انگار كه بود ناياب قدر آن اما نشد اعلام مجلهها و روزنامهها در رسمي
.دارد نگاه خاموش را مخالف نويسندگان تا بود ريخته دقيق بسيار برنامه يك رژيم.نشدهاند
فرانسه به سياسي پناهنده يك عنوان به و كرديد ترك را آلباني سال 1990 سپتامبر در *
كه لحظاتي در و سال 1985 در "هجا" مرگ از پس كه نيست متناقض كمي شما كار اين.آمديد
كرديد؟ ترك را آنجا ميداد را رژيم ليبرالكردن قول جديد دولت
اين دوبار واقع در.كنم ترك "هجا" حكومت زمان در را آلباني ميتوانستم من قطع طور به
كه صورتي در.نداشت من براي دستاوردي هيچ زمان آن در كشور ترك اما.آورد روي من به شانس
دموكرات احتمال واقعا گرفتم ، كشور ترك به تصميم بالاخره من كه زماني يعني سال 1995 ، در
ذرههاي آخرين تا دارد واقعي شوك يك به نياز كشور كه كردم فكر و داشت وجود كشور شدن
.بزدايد خود از را قديمي عادات غبار
خيابانها در دانشجويان بعد ، ماه دو.بود شوكي هم كردم ترك را آنجا من كه اين البته
سال 1992 در.نبيند آسيبي تا بود دزديده را سرش نيز مخالف حزب.پرداختند تظاهرات به
.گرفت انجام "آلباني" در آزاد انتخابات اولين
كرديد؟ انتخاب اقامت براي را فرانسه چرا *
كشور اين در من كتابهاي از هميشه.ميدانستم دربارهاش بسيار كه بود كشوري چون
ادبيات پذيرش براي هميشه فرانسه آغوش.بود مشكل كمي آن خواندن كه چند هر ميشد استقبال
.بيايم فرانسه به كه بود طبيعي بسيار من براي پس.است بوده باز "آلبانيايي"
ادبيات بياحساس راويان
6- رئاليسم خاستگاه
كابلي پل
محمديسرشت مريم:ترجمه
روايتهاي شبيه را (hard boiled) "بياحساس" يا (tough) "خشن" آثار آمريكايي منتقدان
.ميگرفت قرار "جنايي داستان" يا پليسي داستان معروف بسيار ژانر در كه ميپنداشتند خاصي
ادبي جوايز كه درخشاني روايتهاي با مقايسه در را "بياحساس جنايي داستان" كه وجودي با
نيز داستانها نوع اين نويسندگان اما ميدانستند ، "غيرواقعي " ميداد ، اختصاص خود به را
همينگوي آثار نقش رابطه اين در.بكشند تصوير به را "واقعيت" تا ميكردند تلاش مصممانه
داستان در مثلا.نيست پوشيده كس هيچ بر جنايي ، روايتهاي براي بياحساس سبكي تبلور در
صرف براي كه ميدهد نشان را حرفهاي آدمكش نفر دو همينگوي ،(1928) "قاتلان " كوتاه
اجير محل اين مشتريهاي از يكي كشتن براي كه نفر دو اين.ميشوند اغذيهفروشي وارد شام
بخش و شده تشكيل ديالوگي از "آدمكشها" روايت اعظم بخش.هستند او آمدن منتظر شدهاند ،
را مسئله اين است ، داستان آغاز كه زير متن در است ، شخصيتها "اعمال" شامل آن از ناچيزي
:ميبينيم چشم به
از جورج.نشستند پيشخوان مقابل.شدند وارد مرد دو و شد باز "هنري " اغذيهفروشي در
"بخوري؟ چي ميخواي تو ال ، .نميدونم":گفت مردها از يكي "بيارم؟ چي":پرسيد آنها
".بخورم چي ميخوام نميدونم.نميدونم":گفت ال
و را شريكاش سوال ال.است غيرطبيعي مسخرهاي شكل به و ضعيف نظر به ديالوگ اول نگاه در
آدم مردها كه راز ، اين از كه زماني.ميكند تكرار را او سوال ترديدآميز لحن همينطور
:ميشود بامعناتر نيز تصنعي گفتوگوي اين ميشود ، برداشته پرده هستند ، قراردادي كشهاي
همان ديالوگ اين كه آنجا از اما.بخورند چي كه نيستند اين فكر به مردها واقع در
.ميشود افزوده اعتبارش به دارد ، را روزمره مكالمات بيهوده ماهيت شايد و دودليها
به شده ، داده برگي و شاخ آن به نه و برده بهرهاي ظرافت ، از نه ديالوگ اينكه بنابراين
.بدهد نشان واقعي بيشتر چه هر را ديالوگ كرده تلاش كار اين با نويسنده كه است معنا اين
رمان در صحبتها از بعضي بودن تكراري و بيمعني بيهودهگوييهاي اين بر افزون
چشم به نيز معاصر رئاليستي روايتهاي در ميتوان را آن نظير كه است چيزي ،"آدمكشها"
تارانتينو ، كوئنتين فيلمهاي يا رماننويس ، هيگينز.وي جورج مكتوب آثار آن نمونه.ديد
.اوست مقلدان و فيلمنامهنويس و كارگردان
موضوع عنوان به را جامعه فرودست قشر و جنايي مسائل كه روايت خالقان از دسته آن
بود داستان عهده به كه را كاري اين از پيش اينكه به توجه با برميگزيدند داستانهايشان
به نميديدند لزومي ميشمردند ، بيارزش است ، عامهپسندي و كليشهاي كار كه بهانه اين به
رئاليسم با متناسب زندگي بودن حيواني خيليها نظر از كه آنجا از و كنند خيانت واقعيت
روايت خالقان نخستين مورد در چندلر ريموند.ميماندند وفادار واقعيت به همچنان بود ،
نشريات در كار با را نويسندگي كه همت ، دشيل مورد در بهخصوص ،(hard boiled) "بياحساس"
همت دشيل او گفته به.است معروف كه كرده اظهارنظري كرد ، آغاز آمريكا دهه 1920 مبتذل
به فقط و ميشدند قتل مرتكب دلايلي به كه ميكرد انتخاب قاتل عنوان به را شخصيتهايي"
قتالهشان آلت علاوه بهنميكشتند را كسي كنند ، پا و دست جسدي داستان براي كه دليل اين
درخت شده خشك و آبدار عصاره:Curare) كيوراري نه بود ، دوئل مخصوص خوشدست هفتتيرهاي نه
پزشكي در و ميكردند زهرآلود آن با را خود تيركمانهاي جنوبي آمريكاي سرخپوستهاي كه مو
دم كه چي هر با آنها.گرمسيري ماهي نه و بود (ميكنند استفاده آن از عضله كردن شل براي
ناتوراليستها نظريه تكرار نوعي به او اظهارنظر بيترديد ،".ميكشتند آدم بود دستشان
ميبردند كار به را سبكي نثر ، براي اين از بعد كه چند هراست "اشرافيت برابر در طغيان"
.بود شده منسوخ پيش مدتها كه بود سبكي از محتاطانهتر بسيار كه
در صفت و قيد جاياست كوتاه جملات از استفاده "بياحساس" و "خشن" سبك ويژگي مهمترين
زبان در رايج واژههايي عموما ميبينيم كه واژههايي و است خالي اغلب آثار دسته اين
اظهار" افعال جاي به مثلا ادبيات ، خاص (Flowery) "متكلف" اصطلاحات نه هستند ، روزمره
(expostulated) "گفت اعتراض در" يا (queried) "كرد عنوان را سوال اين" ،(asserted) "داشت
معمولا كه ميكنند استفاده (nouns) اسمهايي از.ميبرند كار به را (said) "گفت" فعل ،
مبهمي صفات زياد ، احتمال به ميبرند ، بهكار كه را صفتهايي اما هستند ، مشخص و عيني
ميكنند مختصر است ممكن كه جايي تا را افعال و "big" يا "bright" ،"nice" مثل هستند ،
،"زمستان شكار " متن از بخشي.ميگيرند كمك "tobe" فعل از زيادي حد تا كار اين براي و
ما بياحساس ، سبك نويسندگان نخستين از همچنين و مبتذل نشريات نويسنده نبل ، فردريك اثر
.ميزند داستان سروته از ممكن حد تا كه خشكي سبك ;ميكند آشنا سبك اين كيف و باكم را
مزارع جلوي از كه خياباني وسط رفت زد ، شخم حسابي را زمين اينكه از بعد شنورل ، آگوست"
نگاه يك.ميساخت چوبي ميخهاي كه كارخانهاي به رسيد تا رفت قدر آن قدمزنان ميگذشت ،
.افتاد راه فلمينگ سمت به و برگشت و كرد غرغر لب زير بيخيالي با و انداخت بهش سرسري
كلاه يك كه ديد و برداشت را آن بود ، افتاده برف تل روي كه سياه شيء يك به افتاد چشمش
و بالا انداخت را شانهها.است مشكي (پهن لبه و نرم و كوتاه كلاه نوعي Fedora) فدوراي
افتاده كلاه كه جايي همان ديگر ، سياه چيز يك به افتاد چشمش كه كند پرت را كلاه ميخواست
آن روي برفهاي شد باعث و كشيدش محكمتر كمي نخورد ، تكان اما كند بلندش كرد سعي.بود
چهار و بود معمولي و ساده آدم.ميكشيده را كسي دست فهميد كه بود اينجا و پايين بريزد
دوباره خشك تكهچوب يك مثل و كرد ول بود گرفته كه را دستي.ميلرزيد داشت بدناش ستون
شروع انگشتياش يك دستكشهاي با و زمين انداخت را خودش زانو دو روي برفها ، تو افتاد
.شده مدفون برفها زير كه ديد را مردي بعد دقيقه چند و برفها به كشيدن پنجه به كرد
".مرده طرف كه فهميد
و بياحساس جملات ميكنند ، انتخاب را واژهها سادهترين كه همانطور سبك اين در
اخباري جملات از بيشتر فوق ، مثال همچون بياحساس ، داستان هر در:ميسازند نيز سادهاي
.ميكنند وصل هم به ربط حرف يك با را اخباري ساده جمله دو اينكه يا ميكنند استفاده ساده
اطلاعاتي تنها نيستند ، جمله يك مجموع در اما ميكنند ، اضافه اصلي جمله به كه كلمه چند
كمتر راوي ميشود سبب مسئله اين كه ميكنند ، استفاده (ميكنند اضافه اصلي جمله به را
ميكنند ، توصيف جملاتي چنين با را شخصيتها اعمال و رويدادها كه زماني.كند اظهارنظر
به رويدادها و ميشود حفظ كاملا ديديم ، مثال اين در كه آنچه نظير رويدادها ، توالي
نمايش نتيجه ، در.است راوي اظهارنظرهاي از عاري كه توصيفي ميشوند ، توصيف وقوع ترتيب
و بياحساس ريشخندآميز ، نمايشي است ، تكراري امر يك كه بياحساس داستانهاي در خشونت
.ميكند جلوه بياهميت
همت دشيل
آمريكا ادبيات
1 ونهگات آثاركورت و زندگي به نگاهي
ميكشيد سيگار كلي كه نويسندهاي
برادبري مالكوم
وقفيپور شهريار:ترجمه
.ميپردازد آمريكا تاثيرگذار نويسندگان آثار تحليل و معرفي به "آمريكا ادبيات" ستون
ستون اين در آنچه.نهادهاند ژرف تاثيري جهان ادبيات بر نوعي به كدام هر كه نويسندگاني
.است كرده متمايز را نويسندگان اين آثار كه است المانهايي معرفي ميخوانيم
دهه داستان در عمدهاي نقش كه طنزي هست ، نيز يهودي پوچگراي طنز البته هلر سياه طنز
داستانهاي در يا آلن ، وودي داستانهاي فريدمن ، جي بروس رمانهاي در.ميكند بازي شصت
و تلخ رماننويسهاي از ديگر يكي الكين ، استانلي سرخوشانه كلامي نظر از و كميك شديدا
;زيستني ، 1979 پايان ;بد ، 1967 مرد) كيهاني مصالحه و همهگير تجارت عصر كميك حال عين در
است ، مادي جهاني در افتاده شكل از فرديت مورد در هلر غالب نظرگاه ليكن.(ميلز ، 1982 جورج
از معصوميت تماميت و است مكانيكي امري و ميآيد حساب به مصالح آن در چيز همه كه جهاني
و مسخره پوچي رنج ، و درد نويسنده ديگر كار به را هلر كار نظرگاه اين ;است رفته دست
.ونهگات كورت به ميكند ، مربوط معاصر رضامندانه انفعال
او به را امكان اين كه فرمي كرد ، آغاز تخيلي _ علمي عامهپسند فرم با را نوشتن ونهگات
مورد را آخرالزماني وضعيتهاي و زمان _ فضا نسبيت تكنولوژيك ، و علمي نظامهاي تا داد
آمريكا متوسط طبقه رفته دست از معصوميت او آثار پس در ليكندهد قرار اكتشاف و جستجو
.دوم جهاني جنگ سياه تجربه هم باز ضمن ، در و است خفته فساد و اسراف تكنولوژي ، تهديد تحت
مكاني در (1952) پيانو نوازنده.بودند مسخرهكنندهاي و طنزآميز هجويههاي اولش كتاب دو
تسلط و كمال عليه آينده شهروندان كه جايي ميگذرد ، ايليرم در نيويورك ، شمال در خيالي
نابود كه را چيزهايي آن همه ميرسد نظر به آخر در اگرچه ميكنند ، طغيان تكنولوژيكي
ميكند ، معرفي را ديگري عمده مكان (1959) تيتان پريهايميسازند دوباره كردهاند ،
قرار انسان عظيم موفقيتهاي با هجوآميزي تناقض در را آن و ترالفامادور ، خيالي سياره
فقط بناها اين كه _ چين بزرگ ديوار اهرام ، چون بناهايي و موفقيتها _ ميدهد
از را تكنولوژيكشان پيامهاي تا شدهاند ساخته فضايي جوامع توسط كه هستند سيگنالهايي
.كنند منتقل كهكشانها خلال
مشغول و ميدهد جهت تغيير فاشيسم تحت اروپاي موضوع به "مادر شب" در ونهگات حال ، هر به
و آمريكايي جاسوس عنوان به هم كه عاملي ;ميشود كمبل هوارد نام به مبهمي و دوجانبه عامل
"بازي نخ" كتاب در ديگر بار بشري ، تلاشهاي پوچي مضمون.ميكند عمل نازي تبليغاتچي هم
قيامتي به تكنولوژيك جاهطلبيهاي كتاب اين در كه ميشود ، مطرح (1963) (Cats Cradle)
بوكونونيسم چون مذاهبي در تسلا پي در بشر نوع جستجوي اينجا در.ميشود ختم هستهاي
وجود خود ميشود كه همانطور _ است "بيضرر دروغهاي" بر مبتني كه مذهبي ميگيرد ، صورت
جهان درباره نوشتاري ونهگات داستان مرحله ، اين در.كرد آن شامل هم را رمان
قصد شايد و ميكنند ، تهيه را آن كه است نظامهايي و بنيادها و مدرن خودسر تكنولوژيهاي
آقاي دهد خيرت خدا" كتاب موضوع اين ;باشد داشته وجود نيز نظامها اين تصحيح يا اصلاح
ميكند توجه مورد اين به (ironic) طنزآميز و كنايي بهگونهاي كه است (1965) "واتر روز
متمايزشان لحن دليل به ونهگات كتابهاي اكنون.شود حل فاجعه طريق از است ممكن مسئله كه
انسان روح اصلاح پي در و بود شيرين و تلخ هجو سبك داراي كه لحني بودند ، شده شناخته
اين در اگرچهاست واداده نظام ، و تاريخ قدرتهاي برابر در كه روحي بود ، برآمده
تسلا به ميلي است ، شبيه مشمئزكننده و مزخرف لطيفهاي به بيشتر جهان كاركردهاي داستانها
اين كه است پوچگرا رو آن از داستانها اين فضاي.ميشود ديده خيالات و قصهها خلال از
يا رنجديده و سوزناك خندهاي جهاني چنين به پاسخ تنها كه ميكشد پيش را موضوع
ميشوند ، كشيده رضايتمندانه انفعال وضعيت به داستان شخصيتهاي و است حامي اسطورهاي
.بيآزارند معصوميتي واجد حال عين در ليكن
منتقد + خواننده + نويسنده
تهوع
بيستم قرن برگزيده اثر
مولايي رامين:ترجمه
قرن برگزيده آثار"ادبيات ضيافت به دعوت" نام به ستوني در روزها اين الپاييس روزنامه
ستون همين در نيز ما هفته اين از.ميكند معرفي خود مخاطبان و خوانندگان به را بيستم
.ميكنيم معرفي را آثار اين
دنيا به پاريس در سال 1905 در او.كرد سپري تنهايي در را كودكياش دوران سارتر پل ژان
در بيمهارت و لوچ ضعيف ، لاغر ، پسربچهايشد يتيم كه نداشت بيشتر سال شش و آمد
"واژهها" خودزندگينامهاش در كه آنطور.نداشت هم دوستي هيچ و بود فيزيكي بازيهاي
.آورد روي نوشتن به ميكرد طردش كه دنيايي از فرار براي تنها او ميكند ، نقل (1963)
سيمون" با كه بود آنجا هم شد ، فارغالتحصيل معلم تربيت دانشكده از سال 1929 در
به موفق بعد سال سه.بود او با مرگ زمان تا كه او عشق و يار يگانه شد ، آشنا "دوبووار
و ارتباط برقراري امكان برايش كه سفري شد ، برلين در تحصيل ادامه براي بورسي دريافت
از پس سارتر ، .آورد فراهم را هايدگر اگزيستانسياليسم و هوسرل پديدهشناسي با همانديشي
آلماني متفكران انديشههاي از متاثر مقالاتي سلسله انتشار كار به دست فرانسه ، به بازگشت
پل ژان سال 1938 ، در _ "تهوع" _ وي رمان اولين انتشار با اما داشت ، اندكي بازتاب كه شد
.شد بدل احترام مورد و معروف نويسندهاي به سارتر
اسارت به را او در 1940 آلمان نيروهاي و كرد ثبتنام فرانسه ارتش در كه بود سال 1939
اتفاق به زمان همان در و شد پاريس به بازگشت به موفق او بعد ، سال يك.درآوردند خود
فلسفي اثر سال 1943 در سارتر.داد سازمان را مقاومت هسته يك روشنفكران از تعدادي
جزوه منشاء و بنيان كه افكاري رساند ، چاپ به را "نيستي و هستي" مهمش و بنيادي
.گرديد منتشر در 1946 كه بود سارتر اگزيستانسياليسم
اين در.پرداخت نويسندگي به يكسره و وانهاد را تدريس كار سارتر دوم ، جهاني جنگ از پس
درمييابد وقتي ولي است ، "آزادي راههاي" جلدي چهار رمان نوشتن وي جاهطلبانه طرح دوره
قرار او اختيار در انديشههايش بيان براي را بيشتري امكانات تئاتر و نمايشنامه كه
نمايشنامه اين از پيش سارتر.ميآورد روي نمايشنامه به و ميكند رها را طرح اين ميدهد ،
وي نمايشي اثر بهترين بهعنوان هم هنوز كه كاري ;بود ساخته منتشر سال 1942 در را "انگل"
،"محترم بدكاره" ،"بسته در به":چون دراماتيكي آثار بعد سالهاي در او.ميآيد حساب به
.كرد منتشر را "خداوند و ابليس" و "آلوده دستهاي"
قيام خود هجوم با شوروي جماهير اتحاد تانكهاي كه هنگامي سال 1956 تا سارتر پل ژان
حزبي هيچ در بيآنكه بود ، كمونيسم آتشين و سرسخت مدافع كردند ، سركوب را مجارستان مردم
عنوان تحت ماركسيسم به نسبت را خود اعتراضات آن از بعد اما باشد ، داشته مبارزاتي فعاليت
انكار غيرقابل ارزش بر باز حال اين با ولي داد ، انتشار سال 1960 در "ديالكتيك منطق نقد"
را خود ادبي 1964 ، نوبل دريافت از زدن باز سر از پس سارتر.كرد تاكيد فلسفي نظريه اين
و كرد اروپا نقاط ساير و فرانسه معترض جوانان خياباني مبارزات به دادن ياري وقف يكسره
دهه سالهاي طول در.گرديد بدل نهضت 68 و قيام نماد و مظهر به كه بود ترتيب اين به
از عملا وي آمد ، پيش سارتر سلامتي براي كه مشكلاتي و نابينايي ميزان پيشرفت با هفتاد
او زندگي به سال 1980 در بدخيم ريوي تومور يك از ناشي عوارضي نهايت در و بازماند نوشتن
.كردند شركت نفر هزار از 25 بيش وي جنازه تشييع مراسم در.داد خاتمه
بيستم قرن برگزيده اثر چهل از يكي "تهوع"
در (1905_ 1980) سارتر پل ژان فرانسوي ، رماننويس و درامنويس نظريهپرداز ، فيلسوف ،
كمتر.ميرفت شمار به اروپا روشنفكري عقايد و آرا ثقل مركز پيش قرن از اعظمي بخش
اين همچون جهات جميع از نظراتش و افكار كه گرفت سراغ بيستم قرن در ميشود را روشنفكري
اقبال با جهان و اروپا تحصيلكرده قشر و جوانان سوي از فلسفه ، انستيتو فارغالتحصيل
گرفته قرار مداقه و بحث مورد ادبي و فلسفي دانشگاهي ، گوناگون محافل در و شده روبهرو
و انديشمند بزرگترين بيستم قرن اروپاي انديشهورزي دوران كوران و اوج در سارتر.باشد
اهداف به پرداختن در او زدني مثال توانمندي و قابليت بود ، فرانسوي اگزيستانسياليسم مبلغ
جهت در انديشهها اين ساختن مرتبط و آميختن نيز و بود آنها منشاء خود بعضا كه افكاري و
در را وي انسان ، از البته صد و بشري جامعه هستي ، از نو و ديگرگونه برداشتي دادن دست به
ويژگي همين.ميرساند ياري ادبي كارهاي انواع ديگر و درام و رمان قالب در آرايش ارائه
جاودانهترين و اولين در خود خاص اگزيستانسياليستي ديدگاههاي طرح به را او كه بود
برگزيده اثر چهل فهرست در اكنون و شد منتشر در 1938 كه رماني ;ساخت قادر "تهوع" رمانش
هستي جوهر بر وجود كه ميشود پرورانده باور اين رمان اين در.است گرفته جاي بيستم قرن
چرخه در اما است ، مطلق وجود و دارد اصالت كه است انسان اين ديگر عبارت به است ، مقدم
از سارتر.دارد گردن به را شدن خود و شدن نو مسئوليت خودش و شده كشيده زنجير به زمان
دارد ، وي هنري كار بر منفي تاثيري نويسنده ، برتري و تمايز وجوه ميانديشيد هميشه كه آنجا
.رفت طفره سال 1964 ادبي نوبل پذيرفتن از
و معمار جايگاه در سارتر پل ژان به هم هنوز يكم و بيست قرن آغازين سالهاي در اكنون
.ميشود نگريسته متعهد روشنفكر ابداعگر
|