لالايي بي شبهاي
موزه
صفر شبكه
لالايي بي شبهاي
ايران سينماي در پژوهشي فيلم پنج به نگاهي
آشفته رضا
|
|
سودربرگ استيون ساخته ترافيك |
ميري مازيار ساخته ناتمام قطعه |
|
|
سينايي خسرو ساخته آتش عروس |
مهرجويي داريوش ساخته بماني |
عروس) ايراني فيلم اسلامي 5 ارشاد و فرهنگ وزارت و علوم وزارت سوي از پژوهش هفته در
خارجي فيلم يك و (خصوص به روز يك زينت ، و ناتمام قطعه ،..ما روزگار بماني ، آتش ،
به تهران دانشگاه مديريت دانشكده الغدير تالار در پژوهشي فيلمهاي عنوان تحت (قاچاق)
.گرفتند قرار بررسي مورد منتقدان و فيلمها دستاندركاران حضور با و درآمد نمايش
بابي فتح خود نوع در يك هر بحث ، و تامل قابل و نو سوژههاي با اجتماعي فيلمهاي اين
به فيلمها دراين زن كه است گفتنيهستند گزنده و تلخ واقعيتهاي با شدن رويارو براي
زن معضلات و مشكلات به ويژهاي نگاه از فيلمساز هر و است ، مطرح سوژهها محوريت عنوان
.است پرداخته سرزمين اين گوشه و كنار در ايراني
عشيرهاي تعصبات
از يكي سينايي خسرو و فرخنژاد حميد نويسندگي و سينايي خسرو كارگرداني به آتش عروس
.است شده تدوين و تهيه روزمره واقعيتهاي مبناي بر كه است پژوهشي اصطلاح به آثار
فرخنژاد برادر توسط (سينايي) عشق كوچههاي در فيلم ساخت زمان از آتش عروس اوليه طرح
دخترهاي از يكي كه ميفهمد او.ميگيرد شكل است ، بوده پزشكي دانشجوي دهه 70 آغاز در كه
عموي پسر دائمي عقد به بايد (خوزستان سومري عربهاي) عشيرهاي فرامين به بنا همكلاسياش
اثر يك به شدن تبديل براي طرح اين به ابتدا همان از سينايي خسرو.درآيد بيسوادش
وزارت به تصويب براي طرح و انجام منطقه در اوليه تحقيقات بنابراين ميشود ، راغب سينمايي
شدن عوض با كه مييابند دوبارهاي فرصت بعدها آنها.ميشود رد و ارائه سال 75 در ارشاد
مثبت جواب با بار اين و رد و ارائه آنها به را طرح ارشاد ، وزارت فيلمنامه تصويب شوراي
قابل ديدههاي و شنيدهها مبناي بر تا ميروند منطقه به مصمم بنابراينشوند روبهرو
به ابتدا آنها.كنند تهيه فيلمنامه بخشيدن قوام و استحكام براي را اوليه مواد لمس
معاصر اجتماعي ، لحاظ به و داشته تاريخي جنبه موجود پژوهشهاي اما ميروند ، كتابخانهها
مجوز آنها به هم اهواز خانواده دادگاه رئيس حميديان.نمييابند درخوري نكته بودن
.شوند آشنا شدهاند ، حبس ناموسي قتلهاي دليل به كه افرادي با زندان دو در كه ميدهد
براي را فرخنژاد و سينايي دست نهايي فيلمنامه نگارش در صفحهاي تحقيقات 600 مجموع
اثر نمايي واقع به بيشتر چه هر تا ميگذارد باز نياز مورد شخصيتهاي و موضوعات انتخاب
شده تمام تماشاگران هم و سازنده عوامل نفع به هم فيلم ، در تحقيقات اين برآيند.شود كمك
اقدامات سوژه شدن دراماتيزه در مستندات بر تكيه و بال فراغ با فيلمساز كه آن براي است ،
و حركت رنگ ، لباس ، ديالوگ ، حادثه ، شخصيت ، هم تماشاچي و است داده انجام را تكنيكي و فني
كليت در باشد ، دور به خوزستان عرب عشيره و قوم خاص زندگي واقعي جريان از كه نكتهاي هيچ
به هم تخيل نهايت در نميبود ، اثر پشت محكمي تحقيقات چنين اگر مطمئنا.نميبيند اثر
با فيلم اين چند هر.باشد باور قابل حقايق منعكسكننده نميتوانست واقعيتها از دور
منطقه شهرهاي در آتش عروس نمايش حتي و مواجه منطقه مجلس نمايندگان از يكي منفي واكنش
در رايج غلط سنتهاي همچنين و عشيرهاي و قومي اختلافات چنين بودن حال هر در.شد ممنوع
.است ساخته فراهم معضلاتي چنين شدن مطرح براي را مساعدي زمينه فرهنگها خرده اين
به و است پزشكي دانشجوي احلام.است ممنوع كالاهاي قاچاق شغلش احلام پسرعموي فرحان ،
جدا هم از را دلداده دو اين واقعيتها اما ميورزد ، عشق خود شغل هم و همفكر پرويز
يك مطمئنا.ميانجامد احلام خودسوزي و فرحان قتل تراژيك زندگي اين پايان در و ميسازد
آن از زهرآلودتر و تلختر واقعيتها و بردارد در را واقعيتها از كوچكي بازتاب هنري اثر
را امكان اين هنرمندان از خيلي همين براي.بگنجد فيلم دقيقه يا 120 در 90 كه است
.بپردازند بحث قابل موضوع يك پيرامون كنكاش به مختلف نگاههاي و دريچهها از كه مييابند
را واقعيتها به توجه و كرده پرهيز اثر با كردن برخورد ژورناليستي از سينايي چند هر
اثر يك عنوان به آتش عروس بنابراين.است داده قرار فيلمش شدن وزين براي بهانهاي
مردمان از خيلي هم هنوز كه است سوم هزاره آستانه در معضلاتي بازگوكننده هنري و اجتماعي
.است ساخته مواجه لاينحلي بدبختيهاي با را ما
دختران خودسوزي
درباره مهرجويي داريوش و محمديفر وحيده نويسندگي و مهرجويي داريوش كارگرداني به بماني
.است ايلامي دختران بيرويه خودسوزي
ميخواند خرداد روزنامه در ايلامي دختران خودسوزي درباره گزارشي كه اين از پس مهرجويي
درباره نزديك از كه ميشود تحريك ميشنود ، باره اين در آن و اين از هم ديگري چيزهاي و
وقتي كه ميشود روبهرو تلخي و زياد واقعيتهاي با مسير اين در او.كند جستوجو موضوع
بلند فيلم يك موضوع اين درباره ميگيرد تصميم است ، هولناك و عميق فاجعه مييابد در
.بسازد
به شدهاند ، نازيبايي و دفورمه صورت و بدن دچار حالا و سوختهاند درصد كه 40 دختراني
اطلاعات دستيارش طريق از مهرجويي اما.نيستند كردن درددل و گفتوگو به حاضر مستقيم طور
شدن مطرح براي فرهنگي حركت اين از هم شهر مسئولين حتي.ميكند جمع آنها درباره را لازم
شوند حساس موضوع به نسبت نيز عاليرتبه مسئولين تا ميكنند ، استقبال كشور سطح در مسئله
.شود يافت اجتماعي بحران اين حل براي چارهاي راه و
وفاداري همچنان مستند فيلمهاي خاص تكنيكهاي از استفاده بر علاوه بماني ، در مهرجويي
بنابر و ميكند حفظ سينمايي فيلمهاي عرصه در سالهاش چندين تجربههاي به را خود
اثري به باور قابل ديدههاي و شنيدهها بر صرف تكيه با البته و مستند و داستاني موقعيتي
يك مهرجويي آثار بقيه به نسبت را اثر اين منتقدين از بسياري چند هرميرسد توجه درخور
دغدغههاي از دور به است ، خواسته بار اين مهرجويي صورت هر در.ميپندارند عقب به گام
از تجربه اين در تا برسد داستاني _ مستند اثر يك به داستاني اثر يك ساخت براي لازم
كه كند راتصوير تازهاي دنياي شالودهشكني با و بپوشد چشم قصهگو و كلاسيك سينماي قواعد
دختران خودسوزي مورد يك با روزانه باستاني و كهن شهر اين ايلام ، باشد داشته جمعي نفع
.است محروم سوانح و سوختگي تخصصي بيمارستان يك داشتن از كه است حالي در اين و است مواجه
تعصبات و بيكاري فقر ، - جريان اين اصلي علتهاي بر غلبه با و درست سياستهاي با بايد
اثر اين در مهرجوييشود يافت آن درمان براي چارهاي راه پدرسالارانه ، كوركورانه
يابند ، آگاهي معضل اين به نسبت بقيه كه ميدارد اعلام اجتماعي تعهد با پژوهشگرايانه
.باشد داشته دخالت آن فصل و حل در زودتر جمعي انرژي شايد
زن يك نامزدي
رياست انتخابات دوره دومين بحبوحه در را "...ما روزگار" فيلم بنياعتماد رخشان
باران _ جوانان از عدهاي را فيلم اين ساخت جرقه اولين.ميسازد خاتمي محمد جمهوري
تا گرفتهاند قطعي تصميم آنها كه ميزنند...و داودنژاد رضا آهنگراني ، پگاه كوثري ،
مستند طور به فيلمساز _ برخيزند او از حمايت به خاتمي براي تبليغاتي ستاد راهاندازي با
تصوير را اجتماعي خشونتهاي و تهديدها با آميخته حال عين در و پرشور شاد ، لحظات اين
براي زن و مرد ميرسد7110 فرا جمهوري رياست نامزدهاي ثبتنام روزهاي تا ميكند ،
دو هركردهاند آمادگي اعلام زن نفر بين 48 اين در كه ميروند ، كشور وزارت به ثبتنام
رئيس براي آدم تعداد اين دنيا جاي هيچ در تاكنون كه آن براي است ، بحث و توجه قابل رقم
هر كه رود زنهاييمي دنبال به اين از پس بنياعتماد.نكردهاند آمادگي اعلام شدن جمهور
دارد مشترك وجوه آنها عمده دلايل چند هر شوند ، جمهور رئيس ميخواهند ضرورياتي بنابر يك
آنان حقوق تضييع از نوعي به كه بزند را اجتماع زنان ديگر حرف ميخواهد آنها از يك هر و
به توجه با كه ميشود مستقل و خاص زن يك حضور متوجه بين دراين بنياعتماد.كند جلوگيري
زندگي ، محل تعويض دبستاني ، دختر و نابينا مادر از نگهداري - خود خاص اجتماعي درگيريهاي
.است كرده آمادگي اعلام جمعي حركت اين در...و پايين حقوق و كارمندي
ميتواند (آرزو) بيات خديجه خانم همين جريانات محور كه مييابد در بنياعتماد بنابراين
.بدهد منطقي ربط و خط فرعي موضوعات همه به مجموع در اما باشد
موقعيتها شكلگيري در فقط نامريي شكل به و بيرون از آرزو شخصيت به احترام با فيلمساز
فيلم تكنيكي روند بنابرايننشود دور واقعيت از فيلم جريان تا ميكند هدايت را او
و انرژيك طنز ، موقعيتهاي از بهرهگيري با خود بطن در كه ميكند جلوه مستند كاملا
به راهيافتن از چند هر آرزو.ميكند رعايت ناخواسته نيز را داستاني جنبههاي احساساتي
داراي كه ايراني زن ميليونها نماينده عنوان به را خود اما ميماند باز انتخابات مرحله
.ميسازد مطرح فيلم اين در هستند ، مشتركي مشكلات و دغدغهها
در بكر سوژهاي از امروز نمييافت ، در را اجتماعي حركت اين عمق بنياعتماد رخشان اگر
از تا كرد گوشزد هم ديگران به را فيلمسازي شيوه و سليقه اين بايد !نبود خبري مستند اثري
را موارد اين از يك هر و نگذرند بيتفاوت سياسي و اجتماعي جريانهاي و اتفاقات تمام
باشند ، تازهتري رهيافتهاي دنبال به بايد ديگران البته.كنند تامل قابل اثري به تبديل
.شود اجتناب بيرويه تكرار از تا
زن يك صداي
كارگردان ميري ، مازيار از طرحي براساس را ناتمام قطعه فيلمنامهنويس پرتوي ، كامبوزيا
نسلهاي شود ، فراموش مادران لالاييهاي تمام روزي اگر ;است گونه اين ميري طرحمينويسد
ميشوند؟ بزرگ چگونه بعد
حركت اين در و ميدهند بسط سبزوار منطقه محلي موسيقي جمعآوري پيرامون را موضوع آنها
در فرهاد.ميشود كشانده حبس در زني صداي يافتن سوي به اثر داستاني شكل جستوجوگرانه
به زن اين اما برود حيران سراغ به بايد گمشده آوازهاي و لالاييها ضبط براي كه مييابد
فرهاد ، اختيار در فرصت اين اسلامي ارشاد مجوز بنابر.ميبرد سر به زندان در مطربي جرم
خواهش اين از است ، فرزنداش او كه ميفهمد وقتي حيران و ميگيرد قرار جستوجو كلي از پس
آواز به حيران فرهاد ، پيگيريهاي و زن پسر اصرارهاي بنابر دوباره.ميكند صرفنظر
آواز بلكه.است نشده تصوير مستقيم طور به چيزي چنين چند هر ميشود ، واداشته خواندن
از هنر رهايي به اشاره غيرمستقيم طور به تا است رها و پراكنده جاها تمامي در حيران
.باشد رايج بندهاي و قيد تمامي
درويشي محمدرضا تجربيات اما ميشود طرحريزي ميداني تحقيقات برپايه ناتمام قطعه
سوي به چيز همه تجربيات اين براساس تا ميكند پرتوي به شاياني كمك فيلم آهنگساز
با شدن مواجه در فيلم قهرمان همانند درويشي.كند پيدا سوق فيلمساز ذهني خاستگاههاي
را موسيقي از قطعهاي بتواند كه آن براي و است شده رانده خورد و زد با حتي محلي آدمهاي
...و است رفته محبوس نوازنده چند سراغ به كند ، ضبط
دانشجويان از جمعي حضور در بار اولين براي ميري مازيار گفته به بنا ناتمام قطعه
اين براي آزادي و امكان اين فيلم خود محتواي همانند و مييابد نمايش امكان علاقهمند
.برساند اندك ، چند هر - عدهاي گوش به را صدايش تا ميشود فراهم هنري اثر
زن يك حركت
زندگي خاص اتفاقات دقيقه در 53 كه است مختاري ابراهيم ساخته آخرين بخصوص روز يك زينت ،
او.ميكند تصوير است ، كرده نامنويسي (قشم در صلخ روستاي) ده شوراي براي كه را زينت
جلب را زينت رضايت و اعتماد بتواند آنكه براي و ميكند ، عمل مستند شيوهاي به كاملا
بهانه را زينت زندگي بار اولين براي مختاري.است كرده رجوع خود آشنايي سال به 13 كند ،
ميكند برقع كشف شدن بهورز دليل به كه است زني او.ميدهد قرار زينت سينمايي فيلم ساخت
!است حجاب كشف گناه با معادل گناهش منطقه مردمان نظر از كه
ثبت شدن شورا براي كه ميكند مطلع را مختاري شوراها انتخابات به مانده روزهاي در زينت
در زني هيچ تاكنون آنكه براي ميكنند ، منصرف كار اين از را او ديگران اما است كرده نام
منصرف زينت مختاري ، اصرارهاي با اما.است نشده مردانهاي كاملا عمل چنين مرتكب منطقه
محل به واقعه اين از تصويربرداري براي فيلمش دستاندركاران و مختاري اينكه تا.نميشود
شكل آنكه دليل به _ انتخابات روز در زينت از فيلمبرداري بخشداري سوي از اما.ميروند
همسايه ده به انتخابات روز در كه ميگيرد تصميم مختاريميشود ممنوع مييابد ، تبليغ
خانه به و ميكند صرفنظر است ، بلاتكليف اينكه از اما كند فيلمبرداري آنجا در تا برود
كه درمييابد است ، ظهر ناهار تدارك حال در كه زينت كردن آشپزي موقعگردد برمي زينت
.بسازد را خود فيلم است ، جريان در زينت براي بخصوص روز اين در كه وقايعي دل از بايد
زينت به خالو مثلا ميشود ، همراه شيرين و طنز واكنشهاي با پراضطراب لحظات اين حالا
و منطقي را خود حركت زينت اما كند اعلام انتخابات اين از را خود انصراف كه ميكند اصرار
بيشترين دارند ، ايمان زينت فعاليتهاي به هم مردم كه آنجا از.ميكند تلقي دوستانه مردم
نفر (كمتر راي با 200 احمدي آقاي) زينت همسر كه است حالي در اين ميدهند ، او به را راي
.ميشود انتخابات اين دوم
ميكند ، پخش نريشن صورت به را زينت انگيزههاي و برنامهها از گوشهاي پايان در مختاري
رسيده عمل و اجرا مرحله به هدفها و پروژهها اين از تعدادي كه ميكند اعلام پايان در و
.است
ايراني زن درباره كه است مثبتي فيلمهاي از يكي بخصوص روز يك زينت ، كه گفت بتوان شايد
واقعگرايانه و منطقي تصويري جنجالبرانگيزانه شعارهاي از دور به مختاري.است شده ساخته
جريان اين به را بينندهاي هر و ميكند ارائه اجتماعي و تحرك پر زن يك فعاليتهاي از
كوشا بهتر زندگي يك ارايه در ميتوانند خوبي به مردان كنار در هم زنان كه ميسازد واقف
.باشند
خود تهيهكنندگي و مسئوليت با آنكه براي كرده ، بزرگي ريسك گفتهاش اثبات براي فيلمساز
بلاتكليف نگرفته ، قرار باور قابل و بكر موقعيت دل در تا او.است رفته سوژه اين سراغ به
حالا.ميدهد نجات ورطه اين از را او جرقه يك با چيز همه و است وامانده سوژه رديابي در
دم از تا ميسازد ، هموار را راه هم ديگران بر پژوهش بر مبتني فيلم يك عنوان به اثر اين
عمق و ژرفا در هنر بدانند بلكهكنند پرهيز سطحينگرانه نگاه با سوژهها دستيترين
.يافت خواهد معنا موقعيتها به بخشيدن
موزه
اجتماعي هنر و ايدئولوژيك هنر
شاهرخينژاد محمدرضا
نابودي با را پايان نميتوان ولي برميگردد دهه 1950 به ايدئولوژي پايان نهضت گرچه
مقايسهاي "اجتماعي هنر" و "ايدئولوژيك هنر" ميان كه ميشود سبب آنچه.دانست برابر
اين در اصلي مبحث البته.است نقاشان بهويژه و هنرمندان اكثر ذهني دغدغه دهيم ، انجام
واژه پيدايش تاريخ كه ميدانيم.هنري ديگر شاخههاي تا است نقاشي برپايه نوشتار
.فرانسه كبير انقلاب عصر يعني برميگردد سالهاي 81796 به ايدئولوژي
و ضدكليسا عميقا شخصي او.برد كار به را واژه اين كه بود كسي اولين "دوتراسي آنتون"
ميشد تصور كه معنا بدين.بود روشنفكري عصر نمايانگر ايدئولوژي اصطلاح.بود مادهگرا
بشر زندگي بهبود و بيشتر خوشبختي هدف با را اجتماعي زندگي بر حاكم قوانين ميتوان
eidos يوناني كلمه دو از مركب بود جديدي واژه ايدئولوژي.درآورد خود اداره تحت و دريافت
.كرد تعريف "ايدهها علم" معناي به را آن ميتوان كه Logos و
ربطي بگويم بهتر و نيست مقال اين گنجايش در آن خاص كاربردهاي و ايدئولوژي درباره بحث
.شود روشن خواننده براي ايدئولوژي مفهوم تا شد اشارهاي اماندارد اصلي مبحث به
اكثر با كه زماني.است اجتماعي هنر و ايدئولوژيك هنر تفاوت شود ذكر بايد آنچه اما
سوال آنها از است اجتماعي مضمون داراي كه نقاشي از شاخهاي درباره و ميشود صحبت نقاشان
و "اجتماعي" نقاشي سراغ به هرگز كه ميدهند جواب دستپاچگي با اكثرا شايد ميشود ،
.رفت است ، نخواهند حكومتي منظورشان
مكتب به ميتوان مثال براياست گرفته قرار حكومتها استفاده مورد هرازچندگاهي هنر
به متعلق عقيده اين البته ميدانند فاشيسم هنر را فوتوريسم.كرد اشاره "فوتوريسم"
با اما.باشد بوده موافق او عقيده با هم موسوليني كه نيست مسلم و بود "فيليپومارينتي"
آن در فاشيستي تفكرات مقدار چه تا كه ميشويم متوجه مارينتي مانيفست اصلي عناصر در دقت
.است كرده نفوذ
;بسراييم را شتاب و تحرك خوي و خلق خطر ، به عشق ترانه ميخواهيم _"1
;بود خواهد عصيان و دليري و شجاعت ما شعر بنيادي عناصر _2
نهضت ميخواهيم ما...ميپردازد شده مبالغه فكور تحرك نبود بازخواست به ادبيات _3
;بستاييم را مشت ضربه و سيلي پرمخاطره ، جهش دوگانه ، مارش تبآلود ، بيخوابي ، پرخاش ،
اتومبيل يك و ميكنيم اعلام را سرعت زيبايي جديد ، زيبايي با شده غني جهان عظمت ما _4
موتوري...انفجاري نفسهاي با مارهايي همانند بزرگ لولههاي به آراسته كاپوت با مسابقه
".آتشين مسلسلي همانند پرفروش
كه بودند هنرمنداني ولي بود متفاوت سوسياليست ناسيونال آلمان با ايتاليا فاشيسم گرچه
به فاشيسم آمده وجود به اجتماعي بستر روي بر اخصاش ، معناي به "ايدئولوژي" داشتن بدون
انتقاد به آثارش در كه كسي.بود جمله اين از "گروس جورج" مانند نقاشي.پرداختند فعاليت
نقاشي مكتبهاي در را آثارش گرچهكرد بيان آنها از را انزجارش و پرداخت نازيها از
سبك و شيوه با كه بود اجتماعي نقاش يك وي تقسيمات اين از جداي ولي ميكنند ژانربندي
نقاشان رديف در هم دوم جهاني جنگ از پس نقاشان البته.ميكرد برخورد موضوع با خودش
.گرفتند جاي اكسپوسيونيست مكتب در بعدها گرچه.ميگيرند قرار اجتماعي
كه آثاري از بخش آن هنوز ولي ميشود ارائه هنرمند و هنر از متفاوتي تعاريف امروزه گرچه
تقسيمات نوع از جداي _ ميگيرند قرار توجه مورد بيشتر پرداختند ، اجتماعي دغدغههاي به
كاري آنها ارائه فرم به اينجا در ما يعني _ ميشود گرفته نظر در آنها براي كه هنري
.ميگيرد قرار راس در آثار مضمون بلكه نداريم ،
نقاشان مثال براي.است افتاده فاصله مردم و هنر مابين آنها در كه داشتند وجود جوامعي
سراغ به هنرمند نميآيند ، هنر سراغ به مردم اگر كه رسيدند نتيجه اين به زماني مكزيكي
به نگاهي اينجا در نيست بد.شد مكزيك ديواري معروف نقاشيهاي نتيجهاش و برود مردم
اجتماعي آگاهي بيان از خاصي وجه را هنر ماركس.بيندازيم هنر درباره ماركس نظرات
.است اجتماعي آگاهي سطح از هنرمند ذهن محدود و نسبي جدايي نتيجه خاص جنبه اين.ميدانست
آگاهي سطح از هنرمندان فاصله كه معنا بدين.است بااهميت بسيار اينجا در "نسبي" واژه
بيشتر در آنان اشتياقهاي و خواستها اما.نيست حد يك در همواره روزگارشان اجتماعي
جنبه نيز همواره و ميگيرد ، قرار روزگارشان اجتماعي عقايد با تضاد در يكسان ، موارد
از هنرمند ادراك كه طور همان.نميشود ارزيابي چنين جامعه سوي از يا ندارد ، بخردانه
زيادي موارد در و خاص ، است دركي نيز او اجتماعي شناخت است ، متفاوت علمي ادراك با طبيعت
كمي با ولي است شده داده بها بيشتر بودن نسبي به اينجا در اينكه با.دورانش از پيشتر
در بنابراين.است برخوردار زيادي اهميت از "آگاهي" كه ميشود روشن نكته اين به توجه
بنابراين.دارد برعهده را بسزايي نقش جامعه از هنرمند آگاهي سطح اجتماعي هنر شكلگيري
جامعه.باشد تاثيرگذار بودن ، سفارشي بدون كه كند خلق آثاري ميتواند آگاه هنرمند يك
نكته اين به توجه با.باشد داشته اجتماعاش به رجعتي هنرمند كه است اين نيازمند معاصر
آگاهي به هم باز و نيست برخوردار بصري سواد از كه باشد روبهرو جامعهاي با شايد كه
.كند خلق اجتماعي هنري بتواند تا دارد بستگي جامعهاش از هنرمند
:منابع
.ققنوس انتشارات ثاقبفر ، مرتضي وينيسنت ، اندرو سياسي ، مدرن ايدئولوژيهاي _1
مركز نشر احمدي ، بابك زيبايي ، و حقيقت _2
صفر شبكه
سينما 4 از آن پخش مناسبت به شبكه فيلم به نگاهي
تلويزيون از انتقام
كمانگري بابك
با داشته خود تماشاگران كردن ناراضي در وافري سعي سينما 4 جديد سري كه مدتها از بعد
خود با را تلويزيون تماشاگران آشتي موجبات آمريكا سينماي هفتاد دهه مهم آثار از يكي پخش
سال در خود نمايش با لومت سيدني جنجالبرانگيز و غيرمتعارف فيلم "شبكه".آورد فراهم
مشهور و موفق مجري.كرد جلب خود به نيز را آكادمي اعضاي توجه كه كرد پا به غوغايي 1976
برنامههاي معمول حد در نتوانسته برنامهاش كه آمريكا تلويزيوني شبكههاي از يكي
استقبال و برنامه مخاطبان تعداد بودن كم دليل به كند جذب خود به را بينندگان تلويزيوني
شوكه اخراج خبر شنيدن از كه او.ميشود اخراج شبكه مدير توسط برنامه اين از آنها نكردن
بينندگان شمار خبر اين اعلام.كند خودكشي تلويزيون بينندگان چشم جلوي دارد قصد است شده
...و ميدهد افزايش شدت به را برنامه
جمعي رسانههاي تحتتاثير شدت به كه است آمريكا معاصر جامعه شكافي كالبد نوعي به فيلم
طرز بههستند مخاطبان به وابسته عميقا بقايشان نحوه به توجه با كه رسانههايياست
تمام.دانست وابستگي اين مثالزدني و عيني نمونه را تلويزيون ميتوان توجهي قابل
به وابسته شديدي طرز به بقايشان عدم يا بقا _ ايران از خارج در _ تلويزيوني شبكههاي
اگر كه ميشود معني تماشاگر استقبال ميزان رسانهاي اصطلاح در Rating.است Rating
.ميكند اعلام را خود ورشكستگي عملا نيابد دست نصاب حد اين به شبكهاي
اصليشان سرمايه هستند ، كار به مشغول آن در تلويزيوني خصوصي شبكههاي كه جامعهاي در
بنابراين ندارند گرفتن آگهي امكان تماشاگران اين وجود بدون چون است ، معمولي تماشاگران
.باشند داشته بيشتري تماشاچي تا ميگيرند كار به را خود تلاش تمام شبكهها اين مديران
تماشاگر به رسيدن براي چيز هيچ از گذشت شبكهشان عمر از كه مدتي از بعد مديران اين
"شبكه" در.باشد مجريانشان از يكي شخصيتي و روحي اضمحلال آن ، اگر حتي نميگذرند بيشتر
به مديران ميكند ، اجرا را خود زنده و غريب و عجيب نمايش ،(فينچ پيتر) هاواردبيل وقتي
شبكه با لومت سيدني.ميخواهند آنها كه است چيزي همان اين كه ميرسند نتيجه اين
و بسازد غافلگيركننده فرازوفرودهاي و تعليقها با همراه انتقادي سراسر فيلمي توانسته
مرگ يا حيات براي نهايي گيرنده تصميم آن در رسانهها صاحبان كه ميدهد نشان را جامعهاي
سگي بعدازظهر و (1973) سرپيكو مانند خود فيلمهاي از بعضي در لومت.هستند آن آدمهاي
با برابري قدرت گرچه كه ميدهد نشان را نكبت و فساد در غرق نيويورك از تصويري (1975)
به.ميگذارد تحتتاثير را خود تماشاگر هم باز ولي ندارد را اسكورسيزي درخشان تصاوير
به تماشاگران و منتقدان رانزد استاد اعتبار نتوانست هيچگاه لومت كه است دليل همين
.است مطرح معتبر فيلمسازان از يكي عنوان به همچنان ولي آورد دست
هميشگي رقيب از داشت قصد سينما كه كند متبادر ذهن به را نكته اين شايد نگاه يك با شبكه
وجود UBS نام با شبكهاي وقت هيچ واقعيت عالم در البته بگيرد ، انتقام تلويزيون خود ،
از ميزند ، تلويزيوني مختلف شبكههاي به بزرگي طعنه ميرسد نظر به نام اين اما نداشته
اقشار همه به ميتوانست ميزند موج آن سراسر در كه فيلم انتقادي هواي و حال ديگر طرفي
از را خود حرفهاي همه بيپروا لومت ولي بزند طعنه رسانهها صاحبان و مسئولان و جامعه
ولي روشنفكرانه و پيچيده وجه بر همچنان تا كرد بيان كرده طغيان تلويزيوني مجري يك دهان
حاد موضوعات هم هنوز زمان آن در او.ورزيد تاكيد خود داستانهاي واقعيتگرايانه عميقا
.نميسازد سياسي فيلم ميكرد تاكيد همچنان كه حال عين در داده قرار خود سوژه را اجتماعي
اكثرا كه نماند پنهان منتقدان و تماشاگران تيزبين ديد از او چپگرايانه گرايشهاي ولي
"شب نيمه كابوي" راهمپاي "شبكه" تلويزيوني منتقد يك.بودند كرده لومت نثار را خود تحسين
پرده روي به وقتي دو هر و مياندازند مخاطره به را چيز همه خود قصه با دو هر كه خواند
از يكي مشابه را فيلم منتقدان از بعضي.شدهاند معرفي بزرگ آثاري عنوان به رفتند
معروف منتقد ابرت راجر.بودند برده نام كريستال بيلي تلويزيوني ويژه برنامههاي
و مهم نكات با را ما كه است اين فيلم اصلي عيب":است گفته شبكه درباره آمريكايي
نظر به عالي بسيار آن نتيجه كه چرا نميرنجاند را ما فيلم اما ميكند مواجه ترديدآميزي
".ميرسد
را اسكار نامزدي آن بازيگر براي 5 فيلم.است كرده كسب نيز را توجهي قابل افتخارات شبكه
.گرفتند را جايزه اين فيداناوي و استريت بئاتريس و فينچ پيتر كه است آورده ارمغان به
ويليام به جايزه و ببرد بالا را جايزه خودش دستان با كه نماند زنده آنقدر فينچ البته
.است مقايسه قابل "هوس نام به اتوبوسي" با تنها لحاظ اين از و نرسيد بيتي ند و هولدن
.كرد دريافت را گلاب گولدن جايزه فيلم اين خاطر به لومت همچنين
|