حقيقت از بالاتر دموكراسي
سيستماتيك الهيات
فرهنگي گردش
حقيقت از بالاتر دموكراسي
ميرسپاسي علي نوشته"حقيقت يا دموكراسي" كتاب درباره
غفاريان متين
معنا اين به است فلسفي تقليلگرايانهاي شكل به ايران روشنفكري گفتمان
اعتقاد اين برپايه ايراني جامعه ساختن در سعي و است معتقد ايدهآلي فلسفي نظام به كه
دارد
يك براي و آمدم ايران به تهران دانشگاه اجتماعي علوم دانشكده دعوت به زمستان 79 در"
بحث.كردم تدريس دانشكده اين در را "مدرنيته پيامدهاي" و "دين جامعهشناسي" درس دو ترم
مختلف بخشهاي نوشتن به مرا ايران روشنفكران برخي و استادان دانشجويان ، با گفتوگو و
و آزادي درباره سال 1380 اوايل در كه بحثهايي در كه ميآمد نظرم به.واداشت كتاب اين
جدي چندان ايران در دموكراسي گسترش و تحقق به مربوط مهم مسائل برخي درميگرفت دموكراسي
".است گرفته قرار غفلت مورد مسائل اين به بحث طرفهاي ساختن متوجه من هدفنميشد گرفته
(ص 8)
با او حقيقت يا دموكراسي كتاب و است نيويورك دانشگاه جامعهشناسي استاد ميرسپاسي دكتر
طرح انتشارات سوي از اخيرا ايراني روشنفكري باب در جامعهشناختي رسالهاي فرعي عنوان
بحث خودش آنچه از فراتر عملا را كتاب نوشتن اصلي ايده.است شده عرضه فرهنگ بازار به نو
مدير پايا حسين آقاي مينامد ، روشنفكران برخي و استادان دانشجويان ، با گفتوگو و
و روشنفكري گفتمانهاي" ميرسپاسي دكتر ديگر كتاب ترجمه كار در خود كه نو طرح انتشارات
مقدمهاي حقيقت يا دموكراسي كتاب لحاظ اين از.ميدهد او به است ، "ايران در مدرنيته
شده ياد كتاب.است شده ياد كتاب مكمل شده مطرح مباحث لحاظ از _ ديگر عبارت به يا مفصل
كتاب در ميرسپاسي اما.ميگيرد بر در را انقلاب از پيش در ايران روشنفكري تاريخ مبحث
گفتوگوهاي و سخنرانيها از فارغ _ نگاشته ساده زباني به را آن كه حقيقت يا دموكراسي
.دارد انقلاب از پس روشنفكري تاريخ و مسائل به موجز و گذرا پرداختن در سعي _ شده تحرير
روشنفكر يك سلوك
با منتسكيو كتاب بررسي با "ايراني نامههاي از بعد قرن دو ايران" نام با كتاب اول فصل
ميكند اشاره ميرسپاسي.است "بيگانه با شناخت" فصل اين اصلي ايده.ميشود شروع نام همين
نامههاي در منتسكيو كه كاري.است بيگانه از شناخت خويش ، وضعيت از شناخت روشهاي از يكي
نام با _ اصفهاني يك زبان از ايراني نهادهاي و سنتها نقد با او ميدهد انجام ايراني
به.ميكند خود همعصر فرانسه سنتهاي و نهادها متوجه را خود اصلي نگاه واقع در _ ازبك
فرهنگي و اجتماعي مسائل با فرانسه مردم كردن آشنا طريق از ميخواست منتسكيو ديگر عبارت
اجتماعيشان فرهنگي مسائل با را كشورش مردم بود ، بيگانه كاملا آنان براي كه دنيايي
(ص 18).كند آشنا
شكلي به _ بود خود زمان اسلامي كشورهاي از او شنيدههاي حاصل عمل در كه منتسكيو شناخت
و كاستيها (فرانسه) غرب بايد كه آنجا.ميشود نمايان خويشتن از ازبك كشف در واژگون
.ميگشايد آن انتقاد به زبان و ميشناسد را خويش جامعه ضعفهاي
براي كه است آن ميباشد نيز او خود توجه مورد نكته كه كتاب اصلي پيام ميرسپاسي نظر به
.كرد نگاه آن به دور از بايد "خودي" فرهنگ و جامعه و خود از انتقادي شناخت
را بيگانگي و شناخت اين ديگر وجوه ميكوشد ميرسپاسي و است موضوع همين درباره يك فصل
شدن روبهرو از آنها ترس غرب ، از ترس او نظر به بيگانه از ترس جمله از دهد ، نشان
همه از بحثش ادامه براي او ترصد اما.دارد وثيقي پيوند تاريخ با انتقادي و بيپرده
روشنفكري جامعه از ميدهد گزارشي ترتيب اين به و ميكند شروع خودش از او.است جالبتر
تقريبا حادثهها اين كه اينجاست اصلي مسئله.غرب با شدنش آشنا از شرحي بعد و دهه 50
پس ايرانيان ما همه عبارتي به و روشنفكران همه.است داده رخ ايراني روشنفكران همه براي
.مدرن غرب:شناختيم بيگانه با آشنايي طريق از را خود وسيعي نحو به مشروطه انقلاب از
از دور به و خشك روحيه و علمي نابسامان وضعيت و دهه 50 دانشگاههاي از ميرسپاسي
نام _ عنايت حميد و كدكني شفيعي _ استادانش از تن دو از او.ميگويد آنها گفتوگوي
دكتر گفته اين پيوسته":ميكند آشنا غريبه با را او دومي اين چگونه اينكه و ميبرد
و كتابها جدي مطالعه بدون و است سطحي ايران روشنفكري محيط كه بود ذهنم در عنايت
امروز.ندارد وجود اجتماعي مسائل به عميق برخورد امكان ديگر زبان به تحقيقي دستاوردهاي
نامههاي در منتسكيو با نوعي به نيز عنايت دكتر ميكنم احساس مينويسم را مطلب اين كه
(و 27 ص 26) ".بود همعقيده ايراني
ماركس و هگل از ميشناسد غرب در او كه روشنفكراني از است سياههاي تنها مقاله بعدي بخش
كه فهميدم ميپنداشتم آنچه از سريعتر خيلي":ميرسد فرا شناخت لحظه اما.فوكو ميشل تا
ايراني نامههاي در آنچه داشتم ، آن از مبهمي تصور حقوق دانشكده اول سال از من آنچه كليت
پيرامون / مركز جوامع عنوان تحت ديگر بحثهاي در و است شده تقسيم غرب و شرق دنياي دو به
را آن كه است كلي تاريخي پروژه به مربوط ميشود ، برده نام مانده عقب / پيشرفته يا
كه لحظهاي.است روشنفكري تاريخ در عطفي نقطه لحظه اين (ص 30) "نهادهاند نام مدرنيته
ايراني روشنفكر كه لحظهاي.داشته وجود نسل اين روشنفكران تمام زندگي در زياد احتمال به
مدرنيته مفهوم...و استعمارگر و شده استعمار غرب ، و شرق همچون ظاهري مسائل از فراتر
.است شده حاصل بيگانه از شناخت اكنون.درمييابد را
حقيقت يا دموكراسي
.ميكند مطرح را مهمي پرسش جامعهشناس يك بهعنوان حقيقت يا دموكراسي كتاب در ميرسپاسي
جملات آخرين تا كتاب عنوان همان از ميدهد ، نشان را خود كتاب جايجاي در مهم پرسش اين
اجتماعي پروژهاي ميگويد خودش كه آنطور مدرنيته از ميرسپاسي قرائت.انتهايي گفتوگوي
(ص 45).است سياسي دموكراسي بر مبتني اجتماعي نظام معنا اين به.است
حوزه و عمومي حوزه درباره بحثي فرعي عنوان با ايمان و عقل دموكراسي ، _ دوم فصل در
تاريخ از خود اصلي نقد كه اينجاست از و ميكند نگاه ديد اين از مدرنيته به او _ خصوصي
عناصر به نسبت همواره ايراني روشنفكران نويسنده نظر به.ميكند مطرح را ايران روشنفكري
بهعنوان دموكراسي به نسبت و داشتهاند بيشتري علاقه مدرنيته فلسفي پيشفرضهاي و
.بودهاند بياعتنا مدرنيته دستاورد مهمترين
عمومي حوزه.است خصوصي حوزه و عمومي حوزه تفكيك دموكراسي مشخصه وجه مهمترين او نظر از
طبقاتي ، تفاوتهاي از برابر و آزاد شرايطي در نتوانند افراد آن در كه است حوزهاي"
راس كه آنان به را نظراتشان و كنند گفتوگو جامعه سياسي مهم مسائل درباره جنسي و قدرتي
(ص 48) ".است دموكراسي تحقق اصلي شرط حوزهاي چنين وجود.برسانند دولت بهويژه قدرتند
انسانها عمومي حوزه در است امور فتق و رتق براي فضايي و اجماع براي جايي عمومي حوزه
به ميتواند فرد هر آن در كه است خصوصي حوزه در عوض در.نميشوند نايل حقيقتي هيچ به
روابط و فلسفي و عقلاني مسائل همچون مهمي امور ميرسپاسي نظر به.برسد تعالي به نحوي
زندگي مهم مسائل در او نظر به كه آنجا از.ميگيرند قرار حوزه اين در سليقهاي و عاطفي
خصوصي حوزه به عمومي حوزه از بايد مسائل اين نيست ميسر عقلاني نتيجهاي به رسيدن انساني
تاثير تحت شدت به لحاظ اين از ميكند اذعان هم خودش كه همانطور ميرسپاسي.شوند منتقل
.است _ آمريكايي پراگماتيست فيلسوف _ رورتي ريچارد
ايران از گزارش
و نيك جامعه" عنوان مولف خود گرچه.نباشد كتاب سوم فصل برازنده اين جز عنواني هيچ شايد
ميكند مطرح قبل فصل كه ايدهاي مبناي بر فصل اين در او.است كرده انتخاب را "دموكراسي
به ايران در روشنفكري جريان نويسنده نظر بهميپردازد ايران در روشنفكري جريان نقد به
مفاهيمي پذيرش گرو در دموكراتيك جامعهاي تاسيس كه است بوده انديشه اين در همواره غلط
نهادي منزله به را دموكرسي هيچگاه آنان رو اين از.است حقيقت و عقلانيت همچون فلسفي
.نگرفتهاند جدي مستقل
مدرنيته ، شناسنانه شناخت بنيانهاي آمدن وجود به موانع و ريشهها بررسي هرچند"
ديگري مسائل گرو در جامعه در دموكراسي آمدن وجود به اما نيست دموكراسي بحث با بيارتباط
ليبرال نهادهاي وجود بر متكي جامعه عمومي حوزه در آن ظهور و دموكراسي آمدن وجود به.است
(ص 66) ".است جامعه آن در
جامعهاي ايجاد ضامن وجه هيچ به جديد عقلانيت و معرفت پذيرفتن ميكند استدلال ميرسپاسي
به و ميزند مثال را اخير ساله پنجاه و صد تاريخ آن اثبات براي و بود نخواهد دموكراتيك
چون جوامعي او نظر به ديگر سوي از.ميكند اشاره پهلوي ضددموكراتيك تجددخواه دولت ظهور
جوامع از فلسفي مفاهيم دريافت در شدهاند دموكراتيك نظام تاسيس به قادر كه هند
بررسي در جامعهشناختياش ديدگاه بر او كه اينجاست از.نبودهاند موفقتر استبدادزده
نظر درميپردازد ايراني روشنفكران فلسفي رهيافت نقد به و ميفشارد پاي دموكراسي
اول.است بوده اساسي پيشفرض چند داراي انقلاب از بعد ايران در روشنفكري سنت ميرسپاسي
به است فلسفي تقليلگرايانهاي شكل به ايران روشنفكري گفتمان.فلسفي _ افلاطوني گرايش
اين برپايه ايراني جامعه ساختن در سعي و است معتقد ايدهآلي فلسفي نظام به كه معنا اين
فلسفي نظام با جامعه يك مقايسه حتي و بخشيدن وحدت براي تلاش كه حالي در.دارد اعتقاد
انتهايي گفتوگوي در كه گونه همان او(ص 91).است متفاوت ذاتا پديده دو مقايسه مانند
بر خواه تماميت چشمانداز".ميداند خواه تماميت رهيافتي را فلسفي رهيافت ميگويد كتاب
جايي به راه اساسا ما باشد ، داشته وجود جايي در مشكلي طريقي هر به اگر كه است آن
ميگويد بلكه باشد درست بايد چيز همه امروز ميگويد فقط نه چشمانداز اين.برد نخواهيم
(ص186) ".باشد بوده اينگونه بايد هم تاريخي نظر از
مسائل بررسي در دوستدار آرامش و طباطبايي سيدجواد چون كساني خصوص به ايراني روشنفكران
مسئلهاي همچون آن به گاه آن و ميدهند تقليل فلسفي مفهوم دو يكي به را مسائل اين ايران
عدم ايران روشنفكري سنت دوم پيشفرض.ميكنند نگاه باشد درست آن اجزاي تمام بايد كه
.ميكند كفايت طباطبايي سيدجواد آراي به پرداختن مورد اين از.است جامعهشناسانه تفكر
.است آينده براي چشماندازي طرح در ابهام سنت اين مشكل ين مهمتر ميرسپاسي نظر به اما
دور انتزاعي مفاهيم و فلسفي گوييهاي كلي از را او بحث اين به روشنفكري هر ورود مسلما
نزديك جامعهشناختي تفكر به را روشنفكر آينده ، براي طرحي هر نويسنده عقيده بهميكند
نفي به تقريبا كه جايي تا زده دست آن به اواخر اين در سروش كه است كاري اين".ميكند
(ص 97) ".است پرداخته باره اين در خود نظريات
.بسنجد خرداد دوم جنبش بررسي با را ايدههايش كارايي ميكوشد ميرسپاسي فصل انتهاي در
كه هستند آن خواستار ايران جامعه شهروندان ميدهد نشان اخير سياسي انتخابات او نظر به
(ص 99).بپردازند گفتوگو و بحث به آينده چشمانداز درباره آزادانه عمومي حوزه در
فلسفي و تاريخي دلايل به كه ندارند كساني آراي به چنداني توجه ايران مردم" او نظر به
زمينههاي كردن فراهم به را ايرانيان و نميدانند دموكراسي ايجاد آماده را ما جامعه
(ص 100) ".ميكنند دعوت جديد جامعهاي ترسيم براي معرفتي و فكري
خويش فلسفي كلي پيشفرضهاي شيفته چنان كه ميكند اشاره روشنفكراني به كنايه با او
.ميكنند انكار است گرفتن شكل حال در را آنچه تاريخي تجربه به توسل با كه هستند
.نميكند استقبال افرادي چنين آراي از عمومي افكار است معتقد ميرسپاسي
ايراني مدرنيته دغدغه
به را ايران در مدرنيته بحران از خود درك ميكوشد ميرسپاسي كتاب انتهايي فصلهاي در
برمن مارشال آراي از همه از بيش اينجا در او.گذارد ميان در مخاطب با عميقتري شكل
و مدرنيسم ميانجي را آن و ميداند تجربه يك را مدرنيته برمن همچون اواست متاثر
كه مينامد فرهنگي بينش مجموعه را آن مدرنيسم تعريف در ميرسپاسي.ميخواند مدرنيزاسيون
بهعنوان مدرنيته او نظر به.ميكند كمك گفتوگو فضاي يك و باز ديدگاه يك ايجاد به
اين از دهد سازش خودش در را دو اين "روايت" يك همچون بايد مدرنيزاسيون و مدرنيسم ميانجي
و مدرنيزاسيون فرايند از جامعه آن كه است روايتي واقع در جامعه هر مدرنيته تجربه لحاظ
دولت كه جايي.ميكند اشاره ديگر جوامع در مدرنيته تجربه به او.ميدهد مدرنيستي تاملات
مسئلهاي به فرهنگي و سياسي تحولات اين از روايتي دادن دست به و ميآيد وجود به مدرن
پديد به منجر تاملات و تحولات متقابل رابطه اين.ميشود تبديل جامعه آن روشنفكران براي
نظر به(ص174) خواند مدرنيته از جامعه آن تجربه را آن ميتوان كه ميشود سنتي آمدن
ميرسپاسي كجاست؟ در مشكل اما است جدي مشكل دچار روايتي چنين دادن در ما جامعه ميرسد
اجماع اين كه است جامعه مسائل سر بر حداقلي اجماعي روايت گونه هر پايه بر:ميدهد پاسخ
.ميآيد دست به پيرامون جهان و فرهنگي ميراث خود ، با گفتوگو طريق از تنها
سيستماتيك الهيات
((3جلد سيستماتيك الهيات
پلتيليخ نوشته
نوروزي حسين:ترجمه
حكمت انتشارات
مفاهيم متكلمان ، و الهيدانان.است بيستمي قرن مفهومي (New theology) جديد الهيات
بازخواني بنيادي نحوي به بيست قرن اوايل و نوزده قرن اواخر در را مسيحي الهيات در موجود
مشابهي مسيحي سنت در كه شد جديدي الهياتي دستگاههاي به تبديل كارشان حاصل و كردند
تفكيك.گرفت نام جديد الهيات شد ، آفريده ميانه اين در آنچه هم دليل همين به.نداشتند
ناشي است معرفتي دين فلسفهميرسد نظر به ضروري امري كلام و دين فلسفه از جديد الهيات
تعلق و پيشزمينه هيچ به مسبوق تامل اين.ديني آموزههاي در فيلسوفان عقلاني تامل از
شده تعيين پيش از هدف يك به يافتن دست قصد كلام ، علم برخلاف دليل همين به و نيست خاطري
دينداري آيا كه ميكند بررسي دين فيلسوف مثلاندارد را فلسفي استدلالهاي طريق از
نه؟ يا هست لفظ ، معرفتشناختي معناي به مومنان ،
كه است بالسويه او براي چيست؟ ديني باورهاي صدق معيارهاي كه ميپردازد پرسش اين به يا
در متكلم كه چيزي) باشند نتيجه به منتج و شوند موفق خداوند اثبات در باري اثبات براهين
موارد برخي در و ميكند توجه استدلالها نبودن يا بودن معتبر به تنها او (.است آن پي
.ميكاود باز را آنها به اقبال عدم يا اقبال دلايل
.كردهاند انتخاب تفكرشان سير براي را خاصي مقصد آغاز از دين ، فيلسوفان برخلاف متكلمان
نشان را او سوي از پيامبران ارسال ضرورت كند ، اثبات را خداوند وجود تا ميكوشد متكلم
كه كرد توجه بايد.بكوشد ديني اصيل آموزههاي به نسبت ديگران كردن متقاعد در و دهد
ما چرا.نميرود شمار به متكلم براي ايرادي هيچوجه به كار ، ابتداي در مشخص مقصد انتخاب
.كنيم توجه او استدلالهاي ماهيت به بايد تنها او تفكر توفيق عدم يا توفيق بررسي در
براي مناسبي كاملا معادل دليل همين به و است شده ابداع اسلامي فرهنگ در كلام واژه
اين براي معادلي بهعنوان را "الهيات" واژه مترجمان كه است دليل همين به.نيست Theology
.برگزيدهاند لاتين واژه
***
و برلين ماربورگ ، دانشگاههاي فلسفه استاد تيليخ ، پل كتاب مهمترين "سيستماتيك الهيات"
الهيات زمينه در بيستم قرن منتشره آثار مهمترين از يكي را كتاب اين.است فرانكفورت
موارد بسياري در نيز ديگر انديشمندان و متفكران بر را آن عظيم تاثير و برشمردهاند جديد
در بود يافته رشد لوتري آداب به مودب و مذهبي خانوادهاي در كه تيليخ.جستهاند باز
شلينگ ، فردريك درباره او دكتري رساله.كرد تحصيل هال و توپينگن برلين ، دانشگاههاي
به منجر شلينگ فلسفه عميقتر چه هر درك براي تيليخ تلاش.بود آلماني بزرگ فيلسوف
حضوري آثارش در و بود تيليخ همراه عمر آخر تا تاثير اين و شد او از فراوانش تاثيرپذيري
.داشت انكارناپذير
درستي به او شايد.بود عبرتآموز سختيهاي و دردناك اتفاقات از سرشار تيليخ زندگي
در شده تنيده اخلاقي مرزهاي و ميكرد تجربه را بيرحمي و قساوت كه بود زمانهاي فرزند
تمدني ;است غربي تمدن تحول تمامنماي آينه تيليخ زندگي.مينورديد در را هزارهها خلال
هيچ آغاز از گويي كه شد دور آغازين روزهاي از چنان و پيمود ساله هزاران ره سال صد طي كه
.است نداشته آن از نشاني
نسبت تا بود كرده تلاش تيليخ.داشت نام "فرهنگ الهيات باب در" تيليخ سخنراني اولين
تاثيرات درباره و دريابد را ميكند زندگي آن در كه فرهنگي و مسيحي آموزههاي ميان
روز آن هنري و سياسي منازعات درگير هم هنوز اوكند تحقيق يكديگر بر حوزه دو اين متقابل
.بود آلمان
به "سوسياليست تصميم" كتابش در او.افتاد تيليخ زندگي در مهمي اتفاق سال 1933 در
عزل دانشگاهياش پست از را او وقت مقامات دليل همين به و بود كرده حمله نازي ايدئولوژي
و كند فرار آمريكا به دوستانش كمك با تيليخ كه بود فرارسيده آن زمان ديگر حالا.كردند
.آورد فراهم را نيويورك الهيات كانون دانشكده در استادي كرسي به يافتن دست مقدمات
خود زندگينامه انتشار حتي.بود شهرت از پس گمنامي دوران تيليخ زندگي در بعدي سال پانزده
تيليخ براي ديگري سرنوشت تقدير گويا اما.نياورد در به غربت از را او نيز تيليخ نوشت
:بود زده رقم
كتابهاي پرفروشترين از "مباني تزلزل" عنوان با او مواعظ گمنامي ، از پس مجدد شهرتي
روي به را شهرت دروازههاي سال 1951 در سيستماتيك الهيات اول جلد انتشار و شد سال 1948
حرف تيليخ از عمومي مجامع حتي و علمي محافل همه كنار و گوشه در ديگر حالا.گشود تيليخ
كه رسيد حدي به تيليخ شهرت.بود شده آمريكا در فكري ستاره فوق يك به تبديل او و ميزدند
.آورد شمار به آمريكا تاريخ تمام در آكادميك الهيدان مشهورترين را او بتوان شايد
***
فرهنگ هم و مسيحي ايمان هم دهد نشان كه است اين سيستماتيك الهيات در تيليخ اصلي هدف
سويههاي از كدام هر از شدن غافلدارند يكديگر به نياز پيشرفتشان و توسعه براي معاصر
كه است ارتباط اين برقراري براي.ميزند لطمه ماجرا طرف دو هر به طرفه ، دو ارتباط اين
كه ميدهد نشان او.ميگيرد كمك "فرهنگ و دين بين همبستگي" عنوان با واسطهاي از تيليخ
بدون طرفين از كدام هيچ گفتوگوست ، يك در پاسخ و پرسش رابطه شبيه فرهنگ و دين رابطه
شبيه را رابطه اين ميتوان ترتيب همين به.نيستند وجود حتي و معنا واجد ديگري وجود
جهت بدين فرهنگ و دين همبستگي واقع در.دانست هنري اثر يك محتواي و صورت ميان ارتباط
آن در كه واحدند يكپارچه كل يك همواره عيني ، واقعيت در فرهنگ و دين كه است امكانپذير
.است دين فرهنگ ، محتواي و فرهنگ دين ، صورت واحد ، كل
روشهاي به را آنها فرهنگ كه ميكند مطرح را بنياديني مسائل بشري شرايط تيليخ نظر به
ميدهند پاسخهايي آنها به ديني سنن و ميكند ظاهر هنري آثار برجسته سبكهاي در مختلف
تقسيم بخش پنج به سيستماتيك الهيات كه است دليل همين به.متجلياند ديني نمادهاي در كه
در شده مطرح بشري پرسش يك به پاسخي بهعنوان ديني مهم نماد يك آن بخش هر در كه ميشود
مرتبط جديد فرهنگ شكاكانه مسئله به را "لوگوس" نماد اول بخش.ميشود طرح جديد ، فرهنگ
بخش ;ميزند پيوند جديد فرهنگ متناهي مسئله نمودهاي به را "خالق" نماد دوم بخش ;ميكند
مرتبط جديد فرهنگ بيگانگي مسئله دنيوي مظاهر به را "مسيح بهعنوان عيسي" نماد سوم
بخش و ميدهد ربط جديد فرهنگ مسئله جلوههاي به را "الهي روح" نماد چهارم بخش ;ميسازد
"دارد؟ معنايي تاريخ آيا" كه ميكند مربوط سوال اين به را "خدا ملكوت" نماد هم پنجم
***
بودن نوپا به توجه با گرچه.است ارزندهاي اقدام فارسي زبان به سيستماتيك الهيات ترجمه
اندكند ، بسيار حاضر حال در آثاري چنين مخاطبان ما كشور در جديد الهيات در مطروحه مباحث
تخصصي مطالعه و است جديد الهيات حوزه در مبنايي كتابهاي جمله از سيستماتيك الهيات اما
.است ضروري دارند ، را حوزه اين در پژوهش قصد كه كساني براي آن
فرهنگي گردش
فردي مديريت و سلامتي
ادبي محمدجواد
www.selfcare.com
ما از هريك درون.ميدهد پاداش دارند عهده به را خويش موفقيت مسئوليت كه كساني به جهان
رها زندگي ماراتن در رقابت براي را آن ميتوانيم كه دارد وجود انرژي از پنهاني ذخيره
حركتي واقع در هستيد عملي انجام حال در خويش ، رواني مديريت واسطه به كه هنگامي.سازيم
است ما سر پشت در كه آنچه راستي به.ميشود ديگري حركت آفرينش موجب حركتي و ميآفرينيد
برخوردار اندكي اهميت از است ما درون در آنچه با مقايسه در است ما فراروي در كه آنچه و
نيازمنديم آن به روانشناختي لحاظ به امروز پرمشغله زندگي در همه از بيش آنچه.است
به ميتوان چگونه اينكه.است اطرافيانمان نيازهاي و خانوادگي سلامت و خود از مراقبت
فوق پايگاه در كه است موضوعي يافت ، دست خانواده و خود از رواني مراقبت در فردي مديريت
خويش كار آموزشي _ اطلاعاتي زمينه در سال 1988 از (Gaiam) پايگاه است شده پرداخته بدان
_ قناعت و صرفهجويي _ پيرامون محيط با تعامل چگونگي زمينههاي در و است كرده آغاز را
شخصي شناخت زمينه در پيشرفت و توسعه و سلامتي از مراقبت بديلهاي _ صحيح زندگي شيوههاي
.شدهاند تعريف سايت اين در زيادي پيوندهاي فعاليتي محورهاي همين برطبق.ميكند فعاليت
حتي كه ميرود سخن امر اين از پيوند اين در.است (خانه بيرون و خانه) پيوند اولين
در ميتواند چگونه مختلف اتاقهاي امكانات ايجاد نوع و منزل هواي تهويه سازماندهي
پيوندهايي زيرباشد فايده موثر خانه بيرون فعاليتهاي براي فرد رواني مديريت و آرامش
هوا ، كيفيت منزل ، كردن تميز ابزار آشپزخانه پذيرايي ، اتاق خواب ، اتاق منزل ، نور مثل
بحث به (Bedroom) پيوند زير در مثلا.هستند پيوند اين بخشهاي از غيره و آب كيفيت
مباحثي.است شده پرداخته ميشوند خواب اتاق در آرامش ايجاد باعث كه شاخصههايي پيرامون
اين دقيق مسائل بسياري و تخت سطح مناسب ، متكاي محيط ، بودن مرتب استراحت ، محل حساسيت مثل
.است گرفته قرار بحث مورد اطلاعاتي _ آموزشي صورت به كه چنيني
تمركز در آن تاثير و يوگا از پيوند اين در.است (جسماني آمادگي و يوگا) بعدي پيوند
قابل يوگا واسطه به شما فعاليت روز هر در بدن و ذهن پيوستن هم به":ميرود سخن فردي
بدني ايجاد باعث تنها شده اشاره آنها به بخش اين در كه تمرينهايي "است تكرار و ايجاد
نيز بدن آوردن بيرون خستگي از و انرژي آمدن وجود به موجب بلكه نميشوند قوي و نرم
آمادگي متعادل ، رقص يوگا ، معلمان آموزش يوگا ، ورزش انجام ابزار مثل مباحثي.ميگردند
بخش در (Yoga and fitness) پيوند زير در مثلا هستند پيوند اين مباحث از عمومي جسماني
جسمي و رواني سلامتي در ميتوانند كه شده اشاره دستورالعملهايي مجموعه به (قلب و قدرت)
.باشند فايده موثر بسيار زندگي مشكلات با برخورد در فرد
ما دستورات انجام واسطه به !ده قرار آرامش در را خود":دارد نام (سلامتي) بعدي پيوند
تو بدني رنجهاي التيام به هرآنچه و شخصي _ جسماني مراقبتهاي.سلامت قرين زندگي درباره
".است نهفته سلامتيات به ما كمك در ميشود منجر
و غذاها كليه پيام ، فردي ، مراقبت سلامتي ، راههاي:از عبارتند پيوند اين زيرپيوندهاي
خود شايستگي تا ده آگاهي بركالبدت":شده گفته (Personal care) زيرپيوند در مثلا.غيره
و روح.كنند ريشهدار تو در را بزرگي عظمتشان ، جهت به كه كن نظر مناظري به كند درك را
مباحثي."ببخش تعالي ما ، فردي مراقبت روشهاي واسطه به شرايط نشيب و فراز در را بدنت
مراقبت موها ، كردن كوتاه ناخنها و پاها از مراقبت محيط ، بهداشت شفاهي ، مراقبتهاي مثل
.است گرفته قرار بحث مورد زيرپيوند اين در غيره و آرايش وسايل پوست ، و صورت از
به سكوت و خموشي واسطه به را وجودت داخلي جزء":است (روح و ذهن) پايگاه اين ديگر پيوند
آموزش و فنگشاي روحي ، توسعه مراقبه ، مثل مباحثي پيوند اين در "...بياور بيروني جهان
بخش در مثلا.است شده مطرح مباحث اين از هركدام تحت فراواني آيكونهاي با مراقبه
سراسر بينظير سفر در باش فعال همراهي روحت براي":است آمده (Spritual Development)
"...زندگيات
روح ، اسرارآميز نقشهبرداري دروني ، راهي منزله به يوگا فهم ، موج از پيروي مثل مباحثي
.گرفتهاند قرار بحث مورد پيوند اين در غيره و حافظه قدرت
توسعه و ايجاد زمينه در كه فيلمهايي و موسيقيها به ،(رسانهاي چند اطلاعات) پيوند در
مقالات و كتابها از ليستي كتب ، بخش در مثلا است شده اشاره ميكنند كمك رواني سلامتي
:مثل كتبي.شدهاند پيشنهاد كلي صورت به هم و (online) صورت به هم زمينه اين در كارآمد
.غيره و صبر قدرت رفتن بالا و تجديدشدني انرژي خاطر ، آرامش و سلامتي
اطلاعات مثل بخشهايي پايگاه ، اين اصلي صفحه انتهاي در اصلي ، پيوندهاي اين بر علاوه
آن ، الكترونيك پست آدرس و سايت اين پيرامون اطلاعات سريع ، ارتباطي خطهاي شبكهاي ، واحد
.ببرد بهره آنها از هريك از ميتواند كاربر كه دارد وجود نيز اينترنت در مرتبط سايتهاي
فردي مديريت و سلامتي به كه موضوعاتي در (Search) قدرت پايگاه اين حال عين در
.دارد نيز را بازميگردد
كارهايي انجام جهت مناسب توان و روحي قالب يك در خود دادن قرار:گفت ميتوان پايان در
اين در كه هنگامي مواجهند آن با همگان كه است بزرگي نبرد دارد مستمر كار به نياز كه
به ميتوانيد كه هديهاي بزرگترين.است ساده چيز همه آنگاه شويد پيروز هميشه براي نبرد
.است خودتان به توجه اندكي دهيد خود
|