پژوهش گفتماندر تحليل
تفتيش و تجسس ممنوعيت
فرهنگ حاشيه
صفويه تا امويان از
پژوهش گفتماندر تحليل
را عمل و ايده ميان ارتباط داده تنزل رفتار سطح رابه معنا منطقي پوزيتيويست روشهاي
در اساسي عنوانمولفه به انديشه گرفتن ناديده باعث اساسي مشكل استاين كرده انكار
است شده رفتار ايجاد
بنا ناگهان و هستند اداره يك بازرس يا و دانشگاه يك دانشجوي بانك ، يك كارمند كنيد فرض
اين مقابل در ذهنتان شما نظر به.ميدهيد دست از را خود موقعيت و كار علتي هر به
و بگذريد مسئله اين كنار از خوشبينانه بسيار است ممكن شما كرد؟ خواهد عمل چگونه واقعيت
فكر خود سابق موقعيت به بازگشت و مشكل رفع به جدي بسيار يا باشيد ، جديد كاري فكر به
را شما كه دهيد جلوه مصيبتبار آنچنان خود براي را فعلي وضعيت بدبينانه بسيار يا و كنيد
تفكر نوع و ديد طرز حالتها اين از يك هر در.ببرد پيش زندگي از ياس و خودكشي مرز تا
از متفاوتي توصيفهاي مختلف ذهنهاي در كه است متفاوتي فكري گفتمانهاي از ناشي شما
زندگي هماندازه اهميتي امروزه كه فكري گفتمانهاي نوع اين تحليل.ميدهد شكل را واقعيت
از بسياري مداقه و توجه بيشك و ماست ، روزگار اساسي مسائل از است ، يافته انسان
داريد ، روي پيش آنچه زمينه ، همين در.است برانگيخته را متاخر فيلسوفان و انديشمندان
پنسيلوانياي دانشگاه روانشناسي استاد فاطمي ، محسن سيد دكتر سخنراني از شده مختصر متني
با آن ارتباط و گفتمان تحليل " عنوان با پژوهش هفته در پيش چندي كه است آمريكا
.است شده ارائه طباطبايي علامه دانشگاه اجتماعي علوم دانشكده در "انساني علوم پژوهشهاي
رمضاني اسماعيل
كيفي روشهاي به رويآوري و پوزيتيويستي الگوهاي از گريز
چارچوب نقد به اجتماعي علوم دانشمندان و فيلسوفان از بسياري اخير سالهاي در
اثباتگرايي يا پوزيتيويستي الگوهاي از گريز.پرداختهاند اجتماعي علوم در پوزيتيويستي
و آهسته گرچه منطق ، و تكنيك مقابل در عمل و فهم بر تاكيد و (منطقي تحصلگرايي) منطقي
مهم عوامل از يكي درواقع.است اجتماعي علوم تحقيق حوزههاي در شكلگيري حال در اما كند ،
در الگوها اين خوردن شكست به پژوهش و تحقيق در پوزيتيويستي روشهاي از محققان گريز
پوزيتيويست روشهاي انساني علوم حوزه در.ميگردد باز اجتماعي و انساني علوم حوزه
اين.است كرده انكار را عمل و ايده ميان ارتباط داده ، تنزل رفتار سطح به را معنا منطقي
و است شده رفتار ايجاد در اساسي مولفه عنوان به انديشه گرفتن ناديده باعث اساسي مشكل
تلاش.ميكنند پيدا معنا يكديگر با تنگاتنگ ارتباط در عمل و انديشه آنكه حال
در را مسئله اين تكنيكي روشهاي بهكارگيري با انساني مشكلات فهم براي پوزيتيويستها
به با صرفا كه ميانديشيدند اينگونه محققين اين.است برده فرو ابهام از هالهاي
موضوعات بنابراين.بپردازند مشكلات حل به ميتوانند مسئله به نسبت خود دانش كارگيري
باحضور ارتباط در هابرماس نقد.ميديدند مناسب تكنيك كارگيري به با ارتباط در را عملي
از گريز ترتيب بدين.ميشود مطرح راستا همين در تكنيك و عمل بين تميز در مدرن جامعه
آورند روي كيفي روشهاي به محققان از بسياري كه كرد ايجاد را زمينهاي الگويهايي چنين
عملياتي و ميداني تحقيقات يا و (Casestudy) موردي مطالعات تحقيقات مثل روشهايي از و
متاسفانه كه است اينجا مهم نكته اما.كنند استفاده پژوهش و تحقيق در (action research)
روي تحقيق در كيفي روشهاي به و گريختند پوزيتيويستي الگوهاي از كه نيز كساني حتي
عليرغم و ميكردند فكر پوزيتيويستي پارادايمهاي در هنوز موارد از بسياري در آوردند ،
آورده روي غيرپوزيتيويستي به پوزيتيويستي الگوهاي از و كيفي به كمي روشهاي از اينكه
چون اما ميكردند ، استفاده دادهها تحليل و باز مصاحبههاي از عمل در حتي و بودند
و روش تغيير با حتي نهايت در بود پوزيتيويستي پارادايمهاي همان آنها فكري پارادايمهاي
شده انجام تحقيقات.ميكرد دنبال پوزيتيويستي الگوهاي كه رفتند را راهي همان نيز تكنيك
آن نقش و زبان به توجه عدم مشكلي چنين بروز دلايل از يكي كه ميدهد نشان موضوع اين روي
نگاه در مفسرانه روش و پوزيتيويستي روش ميان اساسي قضاوت كه چرا.است بوده تحقيقات در
.برميگردد زبان به دو اين
واقعيت ايجاد ابزار ;زبان
نقش كه ميشود تعريف پديدهاي عنوان به زبان پوزيتيويستي الگوهاي از بسياري در
است چيزي آن بازنمايي الگوها اين سايه در زبان نقش و كار يعني دارد را واقعيت بازنمايي
آن در كه است دكارتي مدل تاثير تحت زيادي اندازه تا مدل اين.ميشود ناميده واقعيت كه
از كه محققاني ميگيرد ، قرار تحليل مورد خاصي گفتمانهاي در مدرك و مدرك بين ارتباط
را زبان از مفهومي و مدل چنين ميكردند استفاده خود پژوهشهاي در پوزيتيويستي الگوهاي
نيز گرداندند روي پوزيتيويستي الگوهاي از كه محققاني ديگر سوي از و داشتند خود ذهن در
و روشها محققان اين.آوردند روي كيفي تحقيقات به زبان از برداشتي چنين تغيير بدون
گروه با فكري گفتمانهاي و الگوها لحاظ از اما گرفتند ، پيش در را متفاوتي تكنيكهاي
از همچنان نيز كيفي تحقيقات در اگر كه نبودند موضوع اين متوجه آنها.داشتند برابري سابق
گام پوزيتيويستي الگوهاي سوي و سمت همان در تحقيق كليت باز شود استفاده دكارتي مدل
از ما برداشت و مفهوم كه بود اين جريان اين از رفت برون راه تنها كه حالي دربرميدارد
ميتواند چيست آن ماهيت و زبان اينكه و زبان از ما تفسير تغيير واقع دركند تغيير زبان
كساني نظر از.دهد تغيير آن رويكردهاي و موضوعات روشها ، و تحقيق به نسبت را ما منظر
بازنمايي نقش فقط كه نيست معنا انتقال جهت در ابزاري صرفا زبان هابرماس و هايدگر مثل
اجتماعي واقعيتهاي ابداع و ايجاد با مستقيمي ارتباط كه است ابزاري بلكه.باشد داشته
استفاده آن از اين براي صرفا و مييابد موضوع درك و فهم از فراتر نقشي زبان يعني دارد
با ما مدلي چنين دركند مطرح مدرك و مدرك صورت به را موضوع با ما ارتباط كه نميشود
به يا و ميكنيم دخالت گفتمان هر انجام در ديگران و خود براي اجتماعي واقعيتهاي ايجاد
به.كرد خواهد ايجاد نيز را غيريت مفهوم خود ، نقش اثبات عين در گفتمان هر ديگر عبارت
زايش و ايجاد در و گرفته قرار معنا انتقال جهت در ابزاري از فراتر زبان كه طوري
در.ميكند ايفا را مهمي و حساس نقش نيز اجتماعي سطح در چه و فردي سطح در چه واقعيتها
به ميبريم كار به كه گزارهاي و جمله هر و (Discourse) گفتمان هر خلق با ما معنا اين
اگر ترتيب همين به.پرداخت خواهيم ديگران براي هم و خود براي هم واقعيتهايي ايجاد
بعد در ديگر واقعيتهاي خلق معناي به نظر تجديد اين گيرد صورت گفتمان در نظري تجديد
و تحقيق با ارتباط در زبان بنابراين.بود خواهد ديگران و خود براي اجتماعي و فردي
ايفا تحقيق در را عمدهاي و اساسي بسيار نقش گفتمانها ، در آن تجلي نوع و ما پژوهشهاي
ايجاد در سو ديگر از و اجتماعي واقعيتهاي حل در سو يك از را زبان ما وقتيميكند
چه از پتانسيل يك عنوان به زبان كه شد خواهيم متوجه دانستيم دخيل فردي واقعيتهاي
روي تمركز با ما ديگر عبارت به.است برخوردار زايش و خلاقيت نظر از وسيعي قابليتهاي
از برداشت اين به توجه با كه گفتمانهايي و زبان به توجه چقدر كه دانست خواهيم معنا اين
داشته عمدهاي نقش ما فردي و اجتماعي مسائل جهت تغيير در ميتوانند ميشوند ، ايجاد زبان
توصيف را واقعيتها بتوانيم كه ميدهد هم را قابليت اين ما به زبان ترتيب بدينباشند
در تجديدنظر توانايي كه صورتي در مگر نيست استفاده قابل قابليت اين و كنيم مجدد
.باشيم داشته را خود فكري گفتمانهاي
فعال پژوهش زمينهساز نوين گفتمان
فرض مسلم را آنها خود ، گفتمانهاي با ارتباط در اصولا ما ميگويد هايدگر كه همانطور
باشيم مشكلي دچار كه ميپردازيم خود گفتمانهاي در تجديدنظر به ما زماني تنها.ميكنيم
يك شاهد ما كه اينجاست.باشد رسيده بنبست به اجتماعي و فردي بعد در ما ارتباطات و
تشنگي مفهوم مثال بهطور.بود خواهيم خود پنداشته مسلم گفتمانهاي با مستقيم رويارويي
صورتي به را تشنگي مفهوم گاه آن باشيم نخورده آب روز چندين اگر اما است ، مشخص ما براي
ارتباط يك تشنگي با ما ارتباط صورت اين در.كرد خواهيم درك خود گفتمانهاي در ديگر
وجودي به معرفتشناختي سبك از گذار اين هايدگرمعرفتشناختي ارتباط يك نه ميشود وجودي
پژوهش لحاظ اين از بنابراين.ميكند مطرح فهميدن و دانستن ميان تفاوت عنوان تحت را
پژوهش زمينه در ما وقتها گاهي معنا يك در.كند ايجاد متفاوت كاملا معنايي ميتواند
آن در كه ميكنيم پيروي پارادايمي از و برميداريم گام معرفتشناختي معناي در صرفا
فوكو كه طور همان صورت اين در.ميكند فرض مسلم را خود اقتدار و توانمندي قبل از محقق
داشته وجود محقق و موضوع بين ارتباطي چنين باشد قرار اگر ميگويد ، قدرت گفتمانهاي در
وجودي معناي در كه صورتي در.گرفت خواهد خود به محض انفعالي شكل يك تحقيق موضوع باشد ،
محقق خود هويت از مهمي بخش تحقيق موضوع تفسيري هرمنوتيك و نقاد هرمنوتيك در يعني قضيه
.مييابد تحقيق موضوع با مستقيمي ارتباط محقق هويت كه معنا اين به بود خواهد دارا را
از استفاده با و گرفته فاصله خود قديم دركهاي از ميتوانيم ما ترتيب اين به
زايندهاي و فعال صورت به را خود پژوهش نوين ، گفتمانهاي ايجاد در جديد استعارههاي
جريانهاي تكوين با ارتباط در را مهمي بسيار نقش پژوهش كه اينجاست در و.كنيم مطرح
ولي.كرد خواهد ايجاد تحقيق موضوع با ارتباط در هم و محقق خود با ارتباط در هم اجتماعي
نرويم ، فراتر آنها از و نكنيم تجديدنظر خود پنداشته مسلم پارادايمهاي در كه زماني تا
قبل از ما كه مسائلي همان از بود خواهد تصريحي ما تحقيق موضوعات و سوژهها ناخواه خواه
از كنيم تكيه فعليتها روي تنها ما اگر":مينويسد جايي در ارسطو.پذيرفتهايم را آنها
هست ، كه چيزي آن كه كنيم فكر مسئله اين به اگر ترديد بدون "بود خواهيم دور بالقوهها
و انساني علوم تحقيقات حوزه در خلاق و نقاد و فعال تفكر گاه آن هست ، كه است همين
.داشت نخواهد نقشي اجتماعي
تفتيش و تجسس ممنوعيت
2_ اسلام در خصوصي و عمومي حوزه
كديور محسن
از دور و مخفي را آن بتواند شخص تمايل صورت در كه بود اين خصوصي زندگي ضابطه نخستين
اشاعه ممنوعيت و يكسو از تفتيش و تجسس ممنوعيت ضابطه اين لازمه.دهد قرار ديگران دسترس
قرآن در صراحت با حكم دو هر.است ديگر سوي از خصوصي زندگي ابعاد و شخص احوال وانتشار
و اثم الظن بعض ان منالظن كثيرا اجتنبوا آمنوا الذين ياايها":است شده مطرح كريم
اي" ،"هتموه فكر ميتا اخيه لحم كل يا اين احدكم ايحب بعضا بعضكم لايغتب و لاتجسسوا
گناه گمانها بعضي كه راستي به بپرهيزيد ، گمانها بسياري از آوردهايد ايمان كه كساني
كه دارد دوست شما از يكي آيا نكند ، را ديگر بعضي غيبت شما از بعضي و نكنيد ، تجسس و است
(حجرات 49/12 سوره) ".داريد اكراه آن از پس بخورد است مرده كه حالي در را خود برادر گوشت
بپرهيزند ، مردم به نسبت بدگماني و سوءظن از كه است خواسته مومنان از آيه اين در خداوند
مورد سه هر.است داشته حذر بر را آنان ديگران خصوصي احوال در كنجكاوي و جستوجو از سپس
شخص آنچه از جستوجو يعني تجسس.است متمركز تجسس در ما بحثاست شرعي محرمات از آيه اين
آن انتشار بلكه داشته حذر بر مردم خصوصي زندگي در كنجكاوي از فقط نه قرآن.ميكند كتمان
"اليم عذاب لهم آمنوا فيالذين الفاحشه تشييع ان يحبون انالذين".است كرده ممنوع نيز را
مجازات برايشان كنند منتشر را مومنان زشتيهاي دارند دوست كه آنها" (نور 24/19 سوره)
".است دردناكي
مردم خصوصي اسرار از اطلاع مقام در ندارد حق اولا مومن.است خصوصي زندگي ضامن ايمان
واضح معناي.كند منتشر را آنها ندارد حق شد آگاه اسرار اين بر طريقي به اگر ثانيا برآيد
رعايت تنها اسلام آيا.است خصوصي زندگي حريم رعايت ديني ضمانت شرعي موكد نهي دو اين
اسلامي جامعه ساكنان همه براي را حريم اين يا شمرده لازم را مسلمانان خصوصي زندگي حريم
نور سوره آيه در انتشار از نهي چه اگر است؟ شمرده محترم غيرمسلمان و مسلمان از اعم
در اصل به توجه با و است مطلق حجرات سوره آيه در تجسس از نهي اما است ، مومنان درباره
رعايت حكم مشمول غيرمسلمان و مسلمان از اعم اسلامي جامعه ساكنان همه حكم ، ملاك و مسئله
اولا اما است ، مسلمانان درباره مسئله روايات اكثر چه اگر.ميشوند خصوصي زندگي حريم
وارد خصوصيشان احوال از كنجكاوي و تجسس جواز بر داير شرعي دليل هيچ غيرمسلمانان درباره
خلاف مسلمانان درباره حكمي ورود از نميتوان و است مفهوم فاقد لقب و وصف ثانيا نشده ،
.كرد اثبات غيرمسلمانان درباره را آن
لاتتبعوا بقلبه ، يسلم لم و بلسانه اسلم من معشر يا":است فرموده (ص)اسلام پيامبر
يفضحه13 عثرته تتبع من و عثرته ، تتبعالله عثراتالمسلمين تتبع من فانه عثراتالمسلمين
را مسلمانان لغزشهاي نياوردهايد ، اسلام دل به و شده مسلمان زبان به كه كساني اي
لغزشهايش خدا كه كسي و ميگيرد ، پي را لغزشهايش خدا كند ، چنين كه كسي نكنيد ، پيگيري
.ميكند رسوا را او كند ، پيگيري را
مرادتان آيا ميپرسند او از.است حرام مومن بر مومن عورت:ميفرمايد (ع)صادق جعفر امام
انتشار از نهي اين اوست140 اسرار انتشار مرادم نه ميدهد ، پاسخ است؟ مومن جنسي آلات
علني است كرده خفا در كه گناهاني نيست لازم نيز شخص خود نميشود ، ديگران شامل فقط اسرار
آيا":فرمود كرد اقرار زنا به او نزد كه مردي به (ع)ابيطالب عليبن امامبگويد
است مايل شريعت پوشانيد؟15 تو بر خدا كه آنچنان داري ، مستور را گناه اين نميتوانستي
كه است داده تذكر (ص)پيامبر.بماند باقي پنهان و نشود برملا هرگز خصوصي زندگي گناهان
16.ميكند فاسد را آنها ميجويد ، را مردم لغزش كه اميري"
را خود نظر نيست مايل دليلي هر به شخصي اگر.است عقيده تفتيش تجسس مصاديق از يكي
آن از بالاتر بلكه شوند ، جويا را او عقيده نيستند مجاز ديگران كند ، اظهار امري درباره
ناصحيح و صحيح به متصف عقيده.كرد مجازات خاص عقيده داشتن واسطه به نميتوان را كسي
نظر.نظر نه ميگيرد ، تعلق عمل به مجازات.نيست مجازات مشمول عقيدهاي هيچ اما.ميشود
بر بلكه است نداده عقيده تفتيش اجازه تنها نه اسلام.نميشود عوض مجازات با عقيده و
مذهب و عقيده آزادي مستقلي مقاله در من.است نكرده وضع دنيوي مجازات نيز نادرست عقيده
.[...] كردهام17 اثبات را اسلام در
صداي پس ميزد ، گشت مدينه در شبي خطاب عمربن دوم خليفه ميكند نقل صحابه ، از كندي ثور
اي:زد نهيب او به و رفت بالا ديوار از پس ميخواند آواز خانهاش در كه شنيد را مردي
ميكني؟ معصيت را او تو كه حالي در ميپوشاند را تو گناه خدا كردي گمان آيا خدا ، دشمن
معصيت را او بار توسه كردم ، معصيت را خدا بار يك من اگر نكن ، عجله امير اي:گفت مرد
.كردي تجسس تو و (نكنيد كنجكاوي و تجسس مردم كار در) لاتجسسوا18 و":فرمود خدا.كردي
تو حالي در (شويد وارد درهايشان از خانهها به) ابوابها19 من اتواالبيوت و":فرمود خدا
لا":است فرموده خدا كه حالي در شدي وارد اجازه بدون من بر تو و پريدي بالا ديوار از
خانه از غير - خانههاي به) اهلها20 علي تسلموا و تستانسوا حتي غيركم بيوتا تدخلوا
اگر آيا:گفت مرد به عمر (كنيد سلام خانه اهل بر و بگيريد اجازه مگر نشويد داخل - خوتان
.رفت و واگذاشت را او نيز عمر كرد ، عفو را او پس چرا ، ":گفت مرد نيست؟ بهتر درگذري من از
از و دارد زمان آن در مردم آزادي ميزان بر دلالت سويي از اسلام صدر در تاريخي صحنه اين
به خصوصي زندگي در گناه.ميكند ترسيم زيبايي به را خصوصي زندگي حريم ديگر سويي
توسط و ديگر سراي در است ، عقابي (توبه عدم شرط به) گناه بر اگر.ندارد ارتباطي حكومتها
در خصوصي زندگي حريم:گفت ميتوان مجموع درحكام توسط و دنيا اين در نه است خداوند
است مربوط شخص خود به تنها شخصي احوال و خصوصي اطلاعات.است شده شناخته رسميت به اسلام
اسرار ندارد حق اطلاع فرض بر و كند تجسس و كنجكاوي آن از ندارد حق دولت حتي احدي و
كرده معصيت خود خصوصي حريم در شخص اگر.است ممنوع عقيده تفتيش.كند منتشر را فرد خصوصي
را آن و كند توبه است بهتر بلكه كند ، اقرار قاضي و دولت حتي احدي نزد را آن نيست لازم
و آن در كنجكاوي و تجسس مردم ، خصوصي زندگي حريم به تجاوز اسلامي شريعت در.بپوشاند
نيز اخروي عقاب دنيوي مجازات بر علاوه و ميشود محسوب گناه آن اسرار انتشار و اشاعه
.است بيشتر سكولار جامعه يك از اسلامي جامعه يك در خصوصي زندگي حريم ضمانت لذا.دارد
ديد و رويت از را آن ميتواند انسان كه است اين خصوصي حوزه مختصات از يكي كه ميدانيم
.باشد نداشته نظارت او بر ناظري هيچ و نبيند را او شاهدي هيچ كه نحوي به بپوشاند ، ديگران
او خصوصي زندگي مشاهده به شخص اذن و اطلاع بدون و كرد تجاوز حريم اين به كسي اگر حال
دنيا در اخروي عقاب بر علاوه كرد ، نظر خصوصيشان حريم در دختران و زنان به مثلا پرداخت
ميشود220 منجر بينايي نعمت دادن دست از به گاه كه مجازاتي ميشود ، مجازات سختي به نيز
.است محترمتر غيرديني جامعه يك از مراتب به اسلامي جامعه يك در خصوصي زندگي حريم
خصوصي زندگي در عمل آزادي
بخواهد شخص گونه هر اينكهاست آن در تصميمگيري آزادي خصوصي زندگي مهم ضوابط از يكي
برايش انسان نظر خلاف بر حوزه آن در باشد نداشته حق كس هيچ و كند ، تنظيم را حوزه آن
"اموالهم علي مسلطون الناس":است كرده تصريح مشهوري حديث در (ص)پيامبر.كند تكليف تعيين
.كند تصرف آن در ندارد حق مال صاحب اجازه بدون كس هيچ "هستند مسلط خود مال بر مردم" 23
اين به ميگويند ، "سلطنت قاعده" آن به كه ساختهاند فقهي قاعده يك حديث اين از فقيهان
است ، مسلط خود مال بر انسان اگر اولي طريق به.است آن صاحب دارايي ، اختيار صاحب كه معني
در خصوصي حيات پشتيبان كه ديگري قاعده دارد240 سيطره ديگران از بيش نيز خود سرنوشت بر
است250 "ولايت عدم اصل " است اسلامي فرهنگ
:پينوشت
المومنين ، عثرات طلب من باب الكفر ، و كتابالايمان الكافي ، كليني ، ثقهالاسلام - 13
.ص 355 ج 2 ، حديث 4 ،
.حديث 2 المومن ، علي الروايه باب ص 385 ، ج 2 ، پيشين ، كليني ، - 14
.ص 328 ج 18 ، حديث 6 ، باب 16 ، الحدود ، مقدمات ابواب وسائلالشيعه ، عاملي ، حر شيخ - 15
تفسير عنالتجسس ، فيالنهي جا ما باب كتابالاشربه ، ص 333 ، ج 8 ، سننالبيهقي - 16
.ص 33 ج 16 ، القرطبي ،
همايش مقالات مجموعه بشر ، حقوق اسناد و اسلام در مذهب و عقيده آزادي كديور ، محسن - 17
.ارديبهشت 1380 تهران ، تمدنها ، گفتوگوي و بشر حقوق بينالمللي
.آيه 12 حجرات 49 ، سوره - 18
.آيه 189 بقره 2 ، سوره - 19
.آيه 27 نور 24 ، سوره - 20
.حديث 8827 باب 2 ، الافعال ، قسم من كتابالاخلاق ص 808 ، ج 3 ، كنزالمعال ، - 21
.جواهرالكلام نجفي ، حسن محمد شيخ نمونه ، عنوان به الحدود ، كتاب به كنيد رجوع - 22
.حديث 7 باب 23 ، العلم ، كتاب ص 272 ، ج 2 ، بحارالانوار ، - 23
شا بما يعمل ان لصاحب ان".حديث 2 باب 17 الوصايا ، احكام ص 381 ، ج 13 ، الشيعه ، وسائل
".حيا مادام
.ص 495 ج 1 ، پيشين ، منتظري ، به كنيد مراجعه نمونه عنوان به - 24
.ص 27 ج 1 ، پيشين ، - 25
فرهنگ حاشيه
درآمد موسي عصاي *
شده چاپ تاخير مدتها از پس بالاخره نجفآبادي صالحي نعمتالله آيتالله كتاب آخرين
چند اظهارنظرهاي و آرا از پارهاي بر است نقدي دارد نام"موسي عصاي" كه كتاب اين.است
.طباطبايي محمدحسين علامه و صافي آيتالله آقايان حضرات جمله از نامدار روحانيان از تن
نسبت به خاصي ، آراي يافت شهرت انقلاب از پيش خود جاويد شهيد كتاب با كه نجفآبادي صالحي
و نقدها به واقع در نيز موسي عصاي كتاب در و دارد (ع)سيدالشهدا قيام باب در معاصرين ،
صالحي.كردهاند ابراز او نظرهاي مورد در روحانيان از برخي كه است گفته پاسخ نظرهايي
است معتقد و ميكند نقد را (ع) امام قيام انگيزه درباره روايتها پارهاي نجفآبادي
.است بوده ديني حكومت برقراري و جور حكومت سرنگوني انگيزه با اساسا (ع)حسين امام قيام
خدا خواست به كه است داده انجام مورد اين در نجفآبادي صالحي آقاي با مصاحبهاي همشهري
.ميخوانيد را آن آينده در
منطق و فلسفه تدريس روزه سه همايش*
فلسفه تدريس آموزشي كارگاه روز سه مدت به تاريخ 30/9/81 در:فرجامي محمود انديشه ، گروه
جانب از و گرديد برگزار كرج پرورش و سهآموزش ناحيه در نوروزي دكتر استاد توسط منطق و
ناحيه منطق و فلسفه گروه همت به جلسه اين.شد فراواني استقبال با منطق و فلسفه دبيران
داشتهاند مبرم نياز كارگاهي چنين به كه داشتند تقاضا مسئوليت از دبيران و شد تشكيل كرج
آشنا عملي صورت به آن اجراي و تهيه و درس طرح مباني با دبيران كارگاه اين در.دارند و
پرداختند آن اجراي و درس طرح طراحي به مختلف گروههاي در دبيران همه سوم روز در و شدند
.گرفت قرار استقبال مورد فوقالعاده كه
انتقادي الهيات *
وبلاگ اين.درآمد نيمهتعطيل حالت به آن نويسنده تصميم به بنا "انتقادي الهيات" وبلاگ
http://theology.persianblog.com آدرس با كه
بحثهاي خاطر به همواره دارد قرار بلاگ پرشين روي بر
الهيات وبلاگ نويسندهداشت قرار مباحث اين به علاقهمندان توجه مورد آن جديد كلامي
شمرده و منطقي خيلي ندارم حوصله اصلا نوشته اين در:نوشت خود يادداشت آخرين در انتقادي
كارهامون همه چرا ايرانيها ما نميدونم شدم زده وبلاگنويسي از ديگه راستش كنم صحبت
مورد در مسئله اين.است برهم و هم در چيزمان همه خلاصه !..مثلا است جابهجا
به ميبينم رو كاردرست وبلاگنويسهاي از بعضي وقتي واقعا ميكند صدق هم وبلاگنويسي
را سخنرانيها و مقالات و كتابها پرمغزترين ارائه توانايي كه كساني ميخورم غصه شدت
ناگفته كه هم وبلاگ كردهاند سرگرم وبلاگنويسي به را خود فضا نبودن مناسب علت به دارند
سادهنويسي ، به بايد ناچار ندارد را سنگين مباحث انتقال و تبيين ظرفيت پيداست
.نميآورد بار به انديشه ذبح جز نتيجهاي اين كه آورند روي اختصار و تقليلگرايي
وبلاگ ما انديشمندان كه است شده سبب وضع اين نيست خودش جاي سر چيز هيچ ما كشور در گفتم
و مجله و تريبون جاي به ميخورد درد به روزانه خاطرهنويسي خط چند براي صرفا كه را
...است چنين اين روزگار كه كنيم چه دهند قرار استفاده مورد كتاب
زن حقوق و عبادي شيرين*
جمهوري قوانين در زن حقوق" عنوان با عبادي شيرين تازه كتاب ايران زنان سايت گزارش به
از اگر:است داده توضيح چنين را خود ديدگاه كتاب اين مقدمه در وي.شد منتشر "اسلامي
مفاهيم به پرداختن از گيرد ، قرار بررسي و مطالعه مورد زن حقوق موضوع بشر ، حقوق ديدگاه
مطالعه مورد بودن "بشر" مناسبت به زن ديدگاه اين درهستيم بينياز فمينيسم در رايج
بررسي مورد جنسيت اساس بر تبعيض هرگونه نفي بر تاكيد با او حقوقي وضعيت و گرفته قرار
.ميگيرد قرار
اسلامي جمهوري اساسي قانون نگاه ايران ، قانونگذاري سيستم از كلياتي شده ، ياد كتاب در
زنان ، به نسبت كشور فرهنگي سياست آموزش ، و زن زنان ، اجتماعي فعاليتهاي زن ، به ايران
زن حقوق وضعيت ازدواج ، در زن حقوق كيفري ، قوانين در زن جايگاه كار ، حقوقي مسائل و زنان
بينالمللي تعهدات و زن غيرشيعه ، ايرانيان فرزند ، و مادر حقوقي روابط شوهر ، منزل در
.است گرفته قرار بررسي و بحث مورد بينالمللي اسناد در زن و ايران دولت
با و دانش گنج انتشارات توسط شده نوشته غيرحقوقدان افراد استفاده براي كه كتاب اين
.است شده عرضه بازار به تومان قيمت 1400
افغان هويت *
بررسي در سعي كه يافته انتشار افغان نويسندگان از يكي قلم به كتابي تهران در اخيرا
واعظي ، حمزه.دارد كشور اين كنوني وضع در آنها تاثير و افغان ملي هويت مولفههاي
كشور اين از خارج افغاني نشريات در اخير سالهاي در كه است پژوهشگري كتاب ، اين نويسنده
صفحه دويست و فصل چهار در "ملي هويت ناقص سازههاي و افغانستان" كتاب.است ميزده قلم
ساختار ;نمادها و نشانهها ملي هويت:قرارند اين از آن موضوعات كه است شده تنظيم
گسترش و احزاب تولد ملي ، وحدت عناصر ;كاركردها و ويژگيها افغانستان ، جامعه موزاييكي
.منازعات
صفويه تا امويان از
اصفهان زرتشتيان
شيراني اكبر
ايام در.شد تبديل عرب قبايل مهاجرت كانونهاي از يكي به اصفهان مسلمانان ورود از پس
همان ، ] رفتند اصفهان به عنبريان زمان آن از و شد اصفهان والي عنبري قيس بن هذيل مروان ،
اشغالي شهرهاي پادگان از نگهباني يكي:بود انگيزه سه به بيشتر مهاجرتها اين [صفحه 441
نومسلمانان از پشتيباني و شدن مسلمان به زرتشتيان ترغيب دوم مردم ، شورش از جلوگيري براي
هواي و آب خوش مناطق به مهاجرت براي تمايل سوم و نياكان دين به پايبند اكثريت برابر در
شهر اين به بيشتر عرب ، قبايل اصفهان ، اهميت به نظر.نژادي تغييرات ايجاد و ايران
[صفحه 14 اصفهان ، تاريخ] بنيمنبه و عبدالقيس خزاعه ، تميم ، بني ثقيف ، بني مانند ميآمدند
مورد سه نقل به بشناسيم بهتر عصر آن اعراب نگاه در را اصفهان جايگاه كه اين براي
سرمه ، سنگش كه ميفرستم شهري به را تو:گفت را اصفهان نايب حجاج (ميپردازيم1 تاريخي
از يك هر آمد مصعب جنگ به كه مرواني عبدالملك (است2000 زعفران گياهش و نحل مگسش
توليتش همه كه است چهجا اصفهان:پرسيد نمودند ، او از را اصفهان ولايت تمناي كوفه روساي
داشت نگين زير به را چين ديوار تا پرتغال از كه اموي يزيد وليدبن (ميطلبند3000 را
اصفهان شراب امن اسقياني و عللاني:گويد كه آنجا ستوده را اسپهان شراب حضرياتش در
جمعيت اكثريت داراي هنوز ورزنه مانند مكانهايي نيز زمان آن در كه اين [صفحه 15 همان ، ]
ابوحمزه" و "حوقل ابن" ،"رسته ابن" ،"به خرداد ابن" از پس روي هر به بودهاندو زرتشتي
اصفهان در زرتشتيان حضور به كه است نويسندهاي آخرين (.م متوفي 957) مسعودي ،"اصفهاني
:مينويسد و ميكند اشاره اصفهان نزديك آتشكده به "الذهب مروج" در كه آنجا ميپردازد ،
سه اصفهان از آن فاصله و كرد تبديل آتشكده به را بتكده آمد در مجوس دين به كه ويشتاسب
نزديك آن از پس و [صفحه 580 همان ، ] است زياد احترام داراي مجوسان نزد هنوز و است فرسخ
.ميافكند سايه اصفهان زرتشتيان بر ابهام از هالهاي سال پانصد به
صفوي عهد در اصفهان زرتشتيان
دست به اروپاييان سفرنامههاي خلال از بيشتر ميدانيم دوران اين در زرتشتيان از آنچه
.ميآيد
.دهد نشان واقعي تقريبا شكلي به را زرتشتيان بر حاكم عمومي وضعيت ميتواند كه گزارشاتي
در پايتخت ، عنوان به اصفهان گزينش پي در بزرگ شاهعباس كه ميشود آغاز آنجا از ماجرا
.بدهد قومي چند و بينالمللي چهرهاي آن به ميكوشد شهر ، اين پيش از بيش گسترش راستاي
از مهاجراني جلب و بومي يهوديان به زرتشتيان و مسيحي ارمنيان افزودن با بنابراين
بودند آمده ايران به سياسي ماموريتهاي يا بازرگاني كارهاي براي بيشتر كه خارجي كشورهاي
مورخ زبان از را گزارش جالبترين و نخستين.برآمد اقتصادي شكوفايي و اعتبار كسب درصدد
ارمني مهاجر هزار ميان 20 در:ميگويد كه آنجا ;ميشنويم درهوهانيان ، هاروتون ارمني ،
جلفاي تاريخ] بودند نيز زرتشتي و يهودي تعدادي شدند داده كوچ ايران به شاهعباس توسط كه
به اعراب حمله از پس احتمالا كه زرتشتياني [صفحه 6 درهوهانيان ، 1379 ، هاروتون اصفهان ،
تا را ايران زرتشتيان تعداد محققين برخي.ميكردهاند زندگي ارمنستان در سال صد چند مدت
و ايران روز آن جمعيت كل به توجه با كه ميدانند نفر ميليون تا 5 صفوي 3 عصر از پيش
نظر به درست آنان از بزرگ بخشي شدن مسلمان و كشور از خارج به زرتشتيان مهاجرت روند
خارج صفويه ، زمان در كرمان زرتشتيان:مينويسد فوق آمار ذكر با اشيدري جهانگير.نميرسد
اصفهان به يزد و كرمان از اجبار به را وعدهاي نمودند پيدا نقلمكان "گبرمحله" در شهر
زرتشتيان ، و مجرمان] دادند اسكان (كنوني حسينآباد جلفا) نزديك "گبرآباد" در و دادند كوچ
به كه است توهينآميز عنواني "گبر" [صفحه 470 بهمن 1365 ، چيستا ، اشيدري ، جهانگير
بررسي] است آمده "بزرگ" معني به كردي زبان در كه واژه اين.ميشد داده زرتشتيان
معني به بعدها [صفحه 18 ملكميان ، 1362 ، لينا ايران ، در مذهبي اقليتهاي جمعيتشناسي
معين ، محمد فارسي ، فرهنگ] شد اطلاق زرتشتيان به مجوس و گور بتپرست ، ملحد ، مشرك ، كافر ،
"زرتشتي" يا و "فرديسنا" يا "بهدين" را خود زرتشتيان كه آن حال [صفحه 3193 1376 ،
.مينامند
صفوي عصر در اصفهان زرتشتيان و اروپايي جهانگردان
.م در 1614 كه سوم ، فيليپ سفير و اسپانيايي نجيبزاده فيگوئرا ، سيلوا دو گارسيا دن
و اوليه سكنه باقيمانده گبرها:مينويسد آمد اصفهان در عباس شاه دربار به (ق._ه 1013)
امپراتوريهاي سرآمد حكومتشان روزگاري كه خويش پدران شيوه به آنها هستند ، ايران قديم
از نمادي همچون را افروخته آتش خود خانههاي در همواره و ميكنند ستايش را مهر بود جهان
آنان بر را مردگان لباس بهترين مرگ هنگام در...مينمايند نگهداري پايدار خورشيد
نگه آزاد هواي معرض در خود خانههاي از دور ايستاده حالت به را نعش و ميپوشانند
و ستوربان و ميكنند كار روزمزد طور به اينان..شوند پرندگان طعمه تا ميدارند
حاكي مردم اين آزاده منش و بسيار صداقت.هست نيز بازرگان و صنعتگر آنها بين كشاورزند ،
دشوار مسيحي كيش به آنان هدايت كنند فعاليت اصفهان مسيحي روحانيون اگر كه است آن از
و دراز و پهن كوچههاي با خانه هزار تقريبا 3 از مركب شهر بيرون گبرها محله...نيست
كه نبود سال از 10 بيش كه اين با و كند جبران را هوا گرماي تا است مشجر غالبا و مستقيم
اين در كوچانده زادگاهشان از را مردم اين اصفهان ، توسعه منظور به و عباس شاه زمان به
شهري حتي و شهر حومه از زيبا و ممتاز محلهاي توانست مجموعه اين بودند ، داده اسكان محله
.[تا 72 صفحات 70 خارجي ، سياحان ديدگاه از اصفهان] آيد حساب به زيبا
|