ماچوپيچو بازماندگان
نسل چهار همدلي
روح پزشك
هنر حاشيه
باب چطوره حالت
ماچوپيچو بازماندگان
اينكاها تمدن از ماندني ياد به تصاوير
اينكايوپانكي پاچاكوتي اينكاها فرمانرواي تفرجگاه عنوان به كه _ باستاني شهر روزها اين
از عكس ميليون يك تقريبي طور به كه دارد كننده بازديد پانصدهزار سال در _ بود شده ساخته
ميگيرند محل اين
ديانتي نوشين:ترجمه
در راهنمايش و بينگام ايليرام آمريكايي كاشف سال 1911 جولاي روز 24 صبح مرطوب هواي در
اوروبامبا دره از را خود مخاطره پر سفر افسانهاي باستاني شهر مورد در شايعات تعقيب
موجب كردند ، كشف روز آن در آنها كه آنچه.كردند آغاز پرو كشور در آند كوههاي در واقع
اينكاها شهر - ماچوپيچو باقيمانده:ميسازد متحير و مبهوت را ما هم هنوز و شد شگفتيشان
هيچكس آيا":بود متعجب اوبود مانده سالم ملاحظهاي قابل طور به كه چهاردهم قرن از
او كار اولين زيرا كرد خواهند باور ديگران بله ، "كرد؟ خواهد باور يافتهام من را آنچه
زيباييهاي با اسرارآميز محلي بين ترتيب اين به و بود عكاسي دوربين يك بردن همراه
بيستم قرن مدت تمام در كه رابطهاي - كرد ايجاد رابطهاي عكاسي مدرن هنر و تصور غيرقابل
در كه است جالبي بسيار نمايشگاه موضوع لنز درون از ماچوپيچو چهره تغيير و يافت گسترش
.دارد ادامه دسامبر ماه تا و برپاست آكسفورد دانشگاه طبيعي تاريخ موزه
اينكايوپانكي پاچاكوتي اينكاها فرمانرواي تفرجگاه عنوان به كه - باستاني شهر روزها اين
از عكس ميليون يك تقريبي طور به كه دارد كننده بازديد پانصدهزار سال در - بود شده ساخته
گياه از پوشيده صخرههايي فقط آمد بينگام چشم به پيش سال آنچه 91 اماميگيرند محل اين
گاليپوش را سقفها از بعضي و كرده نشانهها روي بر كار به شروع محلي كشاورزان.بود
از نشانهاي تا كرد عكسبرداري كافي اندازه به بينگام ساعت ، چند عرض در.كردند
تنها او يافته زيبايي و اهميت اگرچه بودند ، پوشانده را آنها گياهان كه باشد گنجينههايي
.كنند مرتب را آنجا تا فرستاد را دستيارانش از نفر چند او كه شد آشكار زماني
بعدها كه لاتين آمريكاي تاريخ جوش و جنب پر و انرژي پر استاد - بينگام بعد ، يكسال
دوربينهاي و بزرگ هياتي با - شد كانتيكت ايالت از آمريكا مجلس سناتور و فرماندار
يك حول كه كوكي ابزار يك از استفاده با دوربينها اين از يكيبازگشت كداك شركت اهدايي
از پسميگرفت سانتيمتر در 40 عظيم 5 نگاتيوهاي روي گستردهاي تصاوير ميچرخيد محور
شروع را سيستماتيك حفاري باستانشناسان شدند ، پاك جنگلي درختان زير انبوه گياهان آنكه
مجله براي بينگام هنگام اين در كردند ،
هاگ گفته به.باشد كرده سفر مالي هزينه به كمكي تا ميگرفت عكس National Geography
تقاضاي از" اعزامي هيات است ، نوشته را نمايشگاه راهنماي كه فيلمساز و نويسنده تامسون ،
محرك نيروي كه گذشته قرون مثل درست.ميگرفت قدرت متفاوت عكاسي موضوعات براي بيشتر
".است بوده جديد مستعمرات اشغال يا معدن بهرهبرداري امتياز الدورادو ، جستوجوي كاشفين
.است آمده نمايشگاه اين در آثارش كه است عكاساني ديگر از كوزكو اهالي از چامبي مارتين
آغاز را شرق جنوب به خود مشقتبار سفر كه بود روز چند درگذشت ، سال 1973 در او كه وقتي
آنكه از پس تنها.بود شده تحسين كارتپستالهايش و عكسها تسليتش آگهيهاي در.بود كرده
يكي او كه كردند درك واقعا كردند ، پيدا را او نگاتيو هزار هفده آرشيو تصادفا محققان
و مهم افراد و ميداد ترتيب مهمانيهايي چامبي.است بوده بيستم قرن عكاسان بزرگترين از
يا و باشند آرامش در ماچوپيچو در هفتهها ميخواستند كه ميكرد دعوت را كوزكو ثروتمند
و پرت ويرانههاي كنار در ميكرد گوش كار حين در كه گرامافوني صفحههاي با اينكه
به را ماچوپيچو كه بودند Indigenista اينديجنيستا جنبش از قسمتي آنها.برقصند دورافتاده
به.ميستودند اروپايي فرهنگ هميشگي تعرض برابر در اجدادشان ، غرورآفرين دستاورد عنوان
است داده ترتيب را نمايشگاه كه موفقي ناشر و سابق حرفهاي عكاس - هلي چادويك چارلز گفته
در خودآگاه كاملا طريقي به او" شدهاند انتخاب نمايشگاه براي كه چامبي عكس چند در
خود عكسهاي از بسياري "است قرارداده ماچوپيچو عام معني از سمبليك دوربين يك عكسهايش
عصر در كه را متفاوتي افراد و بزرگ محوطه بين متقابل اثر نيز ماچوپيچو از هلي چادويك
دستان در نيز توريستها اين از بسياري البته.ميدهد نشان ميكند ، جلب خود به توريسم
.دارند عكاسي دوربين خود
نسل چهار همدلي
پاياني بخش _ عليزاده حسين با گفتوگو در ايران موسيقي
عدم و موسيقي محيط در موجود ناهنجاريهاي علت به اما بودهام آزادتر فيلم موسيقي در
گرفتهام كناره آن از كه است مدتي مقوله اين از ما كارگردانهاي شناخت
مذهب و گرفته قرار مذهب نفوذ تحت داشته ، تاريخ طول در كه شرايطي علت به ايراني موسيقي
بين نميتوان وقتها خيلي دليل همين به.است گذاشته ما موسيقي بر را خود تاثيرهاي
به طريق از هنر اين شد ، ممنوع موسيقي كه زماني شد ، قائل تفكيك مذهبي و آوازي موسيقي
به نسبت كه نگرشي با.داد ادامه را خود راه تعزيهها و محافل در مذهبي اشعار كارگيري
مثلا.ميرفت شمار به موسيقي اصلي اركان از يكي غم داشت ، وجود ايران در مذهبي مسائل
موسيقي آواز بر نگرش اين.كرد گريه (ع)حسين امام رشادتهاي و عاشورا حماسه براي بايد
آواز الگوي اگر ميشود ، تبديل ما اشعار غمگين راوي به هنر اين و مياندازد سايه ايراني
بسيار ايشان ، رديف در لحن انتخاب اما است خوب خيلي باشد ، دوامي استاد مطلب ، نظر از ما
.است اشتباه
اين كه باشد ، دوامي استاد رديف آواز الگوي كه ميشود توصيه دانشگاهها تمام در الان
داريم ، گذشته استادان و ايشان از كه نوارهايي بيشتر چون دارد ، بسياري اشكالات خود رديف
تبديل هنرجو براي تبحر و تكنيك اصلي الگوهاي به نميتواند و شده ضبط آنها كهولت سن در
.شود
منتقل شاگردانشان به را خود استادان مطالب كه است اين آواز مدرسان افتخار تمام وقتي
شعر مضمون با رابطهاي كه است ساختهاي پيش از الگوهاي همان انتقال نتيجه ، ميكنند ،
همين به و ميآيد وجود به معاصر و نو اشعار كارگيري به هنگام مضحك و اصلي مشكل.ندارند
نو شعر با موسيقي كه اين براي.ميكنند انتقاد ايراني موسيقي و نو شعر تلفيق از همه علت
بر اين و بشكند هم موسيقي در بايد شده ، شكسته شعر در كه چيزهايي همان شود ، تلفيق
و دارد قرينه ديگر هنرهاي و معماري مثل ايران ، سنتي موسيقي.آهنگساز خلاقيت به ميگردد
.شود شكسته بايد قرينگي اين ندارد ، قافيه نو شعر چون
كه اين به توجه با و هستيم ديرينهاي دوستان كه اين ضمن شجريان با همكاري مورد در اما
تفكراتي اگرچه الان تا و بوديم همدوره سن تفاوت رغم علي كوچكترم ، سال ايشان 12 از من
خيلي فكرهايمان كه نيست دليل اين به همكاريمان و پابرجاست دوستيمان اما داريم متفاوت
براي الگويي كه داشت سمبليك جنبه هم با ما همكاري اول درجه در.شدهاند نزديك هم به
.نشست هم كنار ميتوان سليقهاي اختلاف نوع هر با كه بفهمند آنها و باشد جوانان
نيفتاديد؟ فكر اين به قبل سالهاي در چطور *
من راستش.بود موسيقي زمينه در خود شخصي تجربيات دنبال به ما از كدام هر سالها آن در
.نبود ميلم باب كارها اين و نبودم شجريان آقاي كاستهاي خوب شنونده قبل سالهاي در
با بايد كه هستند سطحي در هميشه من نظر به و است جايش سر ايشان استادي و كار ارزش البته
فكر.بينجامد موسيقي بر آواز تسلط به نبايد همكاري اين اما.كنند همكاري بهترينها
و كار لحاظ از كه است لطفي آقاي با ايشان همكاري شجريان ، آقاي دوره درخشانترين ميكنم
.داشتند سنخيت هم با من ، از بيشتر موسيقي جنس
چنين و آورد وجود به را همكاري به نياز ديگران پيشنهاد و هم به ما شخصي علاقه و عشق
خود ايدههاي بعضي از ما از كدام هر كه بود اين نيازمند مشترك وجوه به رسيدن و نزديكي
بيرون است زمستان كاست وقتي مثلا.كنيم نزديك ديگري ايدههاي به را خود و بگيريم فاصله
روي بخواهم اگر من كه صورتي در دادهام ، انجام من كه است كاري اين كردند فكر همه آمد ،
هم با كه بداهههايي در كار اين.شد خواهد ديگري چيز نتيجهاش كنم ، كار اخوان شعر
او برداشت و ايران مطرح خواننده شعر ، ملوديهاي اصلي خالق حقيقت در و گرفت شكل داشتيم ،
به شعر به نگرش به نسبت شجريان آواز در تحولي كار اين نظرم به البته.بود اخوان شعر از
.است خوب خيلي كند ، پيدا ادامه مسير اين اگر كه آورد وجود
چطور؟ "نميشود سر به بيتو" آلبوم *
آقاي و من اثر اين اجراي و ساخت در.است ايراني موسيقي در من تجربيات ادامه كار اين
به بيتو تصنيف.برديم لذت بسيار نظر تبادل اين از و داشتيم فكري مراوده مرتب شجريان
حسي نظر از كه چيزي ولي.است قبل سالهاي به مربوط نوار اين قطعات بيشتر و نميشود سر
.بود بداهه در الگوها گرفتن شكل بود ، جالب
بود؟ چگونه خارج در برنامههايتان *
و مشيري اخوان ، از نو شعرهايي و كلاسيك شعرهاي شامل هم ايران از خارج در ما برنامه
يا كنيم اجرا ايران در را آن تا شود فراهم شرايطي امسال اميدوارم كه بود كدكني شفيعي
خيلي جمعي كار به من.كنم دنبال را خودم شخصي ايدههاي مايلم امسال.بيايد بيرون نوارش
صورت به نه البته باشد جمعي فعاليتها دارم دوست هم آوازي كار زمينه در و دارم اعتقاد
و ميدهم گسترش را "آوايان هم" گروه زودي به بنابراين نوحهخواني يا غربي كران آواز
امتحان 12 گرفتن با كه دارم احتياج مرد و زن خواننده تعدادي به ميكنم اعلام همينجا
در ميخواهم طور همين و ميكنم انتخاب است ، پيش در كه برنامههايي براي را آنها از نفر
همكاري صورت هر به.بدهم آموزش ساله شش دوره يك را مبتدي هنرجوي خودم 20 موسيقي مدرسه
مسئولان ايكاش اما.است داشته بينالمللي عرصه در خوبي بسيار نتايج ما چهارنفره گروه
.نكنند محروم يكديگر از را مردم و ما كه بياورند وجود به را امكاناتي
بود؟ چه كرديد پيدا ويزا گرفتن براي كه مشكلي *
قانون قبلاداشتم تكنوازي كنسرتهاي آمريكا در اخير ، اجراهاي از قبل ماه چهار من
سال يك تا دارد ، را كشور اين ويزاي كه كسي براي امنيتي موارد كه بود اين آمريكا در
.ميگرفت ويزا سريع ميكرد ، مراجعه دوباره فرد اگر و داشت اعتبار
اتفاق به برنامه يكسري من كرديم ، برگزار را كنسرتهايي آمريكا در پيش سال دو وقتي
ويزا ورود بار يك براي فقط ايراني ، پاسپورت به آمريكا در.داشتم اروپا در هندي هنرمندان
كنسرت ژاپن در موقع آن من.است باطل شما ويزاي شويد ، خارج آمريكا خاك از وقتيميدهند
ويزا ساعت يك ظرف قبل دفعه.بپيوندم آمريكا در دوستان به دوباره ميخواستم و داشتم
سفر از قبل ماه دو ديگر دوستان بودم آمريكا از بيرون ماه چهار دفعه اين اما گرفتم ،
.گرفتند ويزا و كردند اقدام
منعكس طور اين اما رسيدم بعدي كنسرتهاي به من و دادند دير روز ده من به را ويزا اين
جاي به كلهر كيهان نداشتم ، حضور كه شبهايي در.است نشده داده من به ويزا كه بود شده
داخل در نوار صورت به تا ميكنيم بازبيني داريم را اجراها تمام الان.زد تار سه من
تا شود برداشته ايران در ما كنسرتهاي راه سر بر مشكلات دارم دوست اما شود ، منتشر كشور
شجريان آقاي با كه شود فراهم شرايطي اگر كنيم اجرا زنده صورت به را كارها اين بتوانيم
اجراهاي امسال و ميكنم دنبال را خودم برنامههاي من وگرنه بهتر چه باشيم ، داشته برنامه
برگزار موسيقي خانه نفع به شاگردانم از گروهي با را كنسرتي قطعا داشت خواهم متفاوتي
در را آن شود فراهم شرايطش اگر كه غيرايراني سازهاي اركستر با دارم كاري و كرد خواهم
تا حال هر به ميدهم انجام ايران از خارج در را كار اين گرنه و ميكنم ضبط و اجرا ايران
فراهم شرايط الان تا.ميكنيم اعلام را ايران در اجراهايم ساليانه برنامه آينده ماه دو
كنسرت اجراي براي هم ما چونبيايد وجود به امكان اين آينده در اميدوارم اما نبوده ،
نوارم كنسرت ، برگزاري براي كه ندادهام تن قضيه اين به وقت هيچ من.داريم را خود شرايط
را رسمي كنسرت اولين ميآيد يادم.بدهند مجوز و بشنوند ارشاد وزارت موسيقي شوراي در را
نوار گفت وقت مسئول وقتي و نبودم ايران سال چند من كرديم ، اجرا "شورانگيز" عنوان با كه
قبول را شما شوراي من گفتم بشنود ، ما شوراي بايد كنيد ، اجرا است قرار كه را قطعاتي
كنسرت ميدهم ترجيح دليل همين به.ندارد را كار به دادن مجوز صلاحيت شورا اين و ندارم
بر را شرط آن گفتند.بروم ارشاد به مذاكره براي تا شد تلفن من به روز همان.ندهم
را شورانگيز كنسرت شب شش ما و بدهيد ما به بايد را كنسرت عايدات تمام اما ميداريم ،
و بود ممنوع موسيقي زنده اجراي سالها چون بود ، بزرگي خاطره برايمان.كرديم اجرا رايگان
.شد خيس اشك از صورتم كردم ، اجرا را تركمن قطعه وقتي من
آمد؟ پيش چطور كلهر كيهان و شجريان همايون آقاي با شما همكاري *
براي بودن پدر كنار در كه دليل اين به.نميكند كار همايون از جدا وقت هيچ ديگر شجريان
وقتي.هست شديدي عاطفي پيوند دو اين بين.ميآورد وجود به دائم درس كلاس يك همايون
به همايون كه اين ضمن.دارد گرمتري دل و قويتر حس سرصحنه شجريان دارد ، حضور همايون
موقع آن.كرديم اجرا او با شجريان كسالت دليل به را كنسرت چند و مينوازد تنبك خوبي
گفتم تبريك و زدم زنگ او به شد تمام كنسرت كه اين محض به و بود واشنگتن در شجريان آقاي
ميكنم فكر.گرفت گريهاش شجريان و بيايد بر كار اين عهده از توانسته همايون كه اين از
استعداد همايون اما باشد ، مشكلساز حسي نظر از شجريان براي كنسرتها در همايون نبود
شجريان كه را زحمتي و رنج اگر و است خوبي بسيار الگوي او براي پدر دارد ، خوبي بسيار
.نشست خواهد پدر جاي در درستي به كه است چهرههايي از يكي قطعا كند ، تحمل هم او كشيده
.است شدني كار اين همايون تواناييهاي با ميكنم فكر و است هنري استعداد لازم شرط اما
از هم كلهر آقاي.دارد كنسرت در سنگيني مسئوليتهاي است ، جوان بسيار او كه اين با
داشته ايران از خارج بسياري فعاليتهاي و دارد خاصي شوريدگي و قوي حس كه است نوازندگاني
قرار هم كنار در كه نسلي چهار ما كه شد باعث همين.است كرده معرفي را ايراني موسيقي و
.برسيم مشترك احساسي به خوبي به بوديم گرفته
هم آنجا در را شخصيتان تجربيات ميخواهيد آيا چطور؟ فيلم موسيقي زمينه در كردن كار *
.ميكنيد دوري عرصه اين از گويا كه اين به توجه با بگيريد كار به
موسيقي محيط در موجود ناهنجاريهاي علت به اما بودهام آزادتر فيلم موسيقي در اتفاقا
هميشه من.گرفتهام كناره آن از كه است مدتي مقوله ، اين از ما كارگردانهاي شناخت عدم و
را موسيقي هم شما ميفهميم را سينما ما كه قدر همان ميگويمايكاش كارگردانم دوستان به
خوب بسيار تجربههاي آن همه با و كردهام كار شاخصي كارگردانهاي با من.ميشناختيد
در را چيزهايي و باشد آزادتر هم من ذهن كه شد باعث همكاري اين حال عين در داشتهام ،
اين به.است نيامده وجود به آن امكان حالا تا سنتي موسيقي در كه كنم تجربه فيلم موسيقي
من به مخملباف آقاي را "گبه" وقتي.هستم خوب فيلم يك دنبال اما دارم ، علاقه خيلي رشته
و كردم مرور را آن ويدئويي نوار ماه سه من اما بود ، شده تمام فيلمبرداري كرد ، پيشنهاد
آن و كنم زندگي فيلم اين با توانستم تا شدم صحبت وارد مخملباف آقاي با جلسه چندين
روي خواست مجيدي آقاي كه هم بار دو يكي.آورم در موسيقي زبان به را صداها و رنگها
پژمان آقاي و آمد خوشم خيلي "باران" فيلم از.نبودم ايران در كنم ، كار موسيقي فيلمهايش
فيلمها در كه موضوعهايي فعلي شرايط در اما.بودند ساخته آن روي خوبي موسيقي هم
خيلي را "زيبا و زشت" سناريوي.نميخورد من موسيقي جنس به گرفتهاند ، قرار كار دستمايه
هنوز ايراني فيلمهاي از خيلي در.فيلم تا بود تئاتر بيشتر ميكنم فكر اما داشتم دوست
حاتمي علي مرحوم با تجربهام.است قويتر آنها تئاتر جنبه و داريم فاصله سينما با ما
تجربههاي كه بود خوبي فرصت من براي روزها آن ميكنم نگاه كه الان.است خوب خيلي هم
در موسيقي تلفيق و نبود موفقي فيلم "دلشدگان" نظرم به اما.بياورم دست به بسياري
خيلي و بود موسيقي درباره فيلم چون.بود زده لطمه كار به و نداشت مناسبت آن از جاهايي
و ميديدم رويايي را چيزها خيلي من البتهميداشت وجود بايد موسيقي از بيشتري شناخت
كلاس در ماه شش بايد كند ، بازي را نوازنده يك نقش است قرار كه هنرپيشهاي ميكردم فكر
بود عبدي آقاي داد ، نشان استعداد خود از كه كسي تنها و نشد پياده طرح اين.كند شركت ساز
كه هم تجربهاي.كرد تمرين "زرگري داريوش" مرحوم با جلسه چند فقط و نرفت كلاس اصلا كه
در كارگردانها موقعها بعضي البته.بود بيدردسر و ساده خيلي داشتم ، قبادي آقاي با
"گبه" در.ندارد همخواني آهنگسازي نظر با كه ميكنند كارهايي موسيقي انتخاب و صداگذاري
آن من.شد گرفته كار به محدود بسيار فيلم در اما بود ، گسترده بسيار موسيقي كه اين با
دادم ، نظر من خواست ، نظر من از و كرد را كارهايي خود سر مخملباف آقاي و نبودم ايران موقع
دنياي كردم فكر كه آمد پيش هم ديگري چيزهاي يواش يواش.نشد گرفته كار به نظرات اين اما
نداشت سازگاري محيطش با روحيهام و نيست بودم ، كرده تصوير من كه دنيايي آن فيلم ، موسيقي
كه افتاده جا حالا و نديدم بخواند ، من حس با كه هم فيلمي اما.گرفتم كناره دليل همين به
.بسازد فيلم موسيقي نميخواهد عليزاده
روح پزشك
كريمزاده حسن
Ralph Steadmanاستيدمن رلف
.انگلستان / شمالي ولز متولد 1936 ، استيدمن ، رلف _ 1
را خود عمر اول دهه هنوز _ ولزي نفره خانواده 4 يك احساساتي و نازپرورده كودك _ رلف _ 2
ملزوماتش و جنگ موازات به شخصيتش و شد ، گشوده دوم جهاني جنگ به چشمش كه بود نكرده سپري
.گرفت شكل
همكلاسيهايش رضايت باعث اين ، و داشت را آخر رتبه "آبرگال" مدرسه شاگردان ميان در او
شاگردان چندان ديگران كلاس ، در او وجود با و ميداد مقايسه امكان آنها به رلف چون !بود
اسفبار ، " چون عناويني با دوران اين از هميشه رلفنميآمدند حساب به بدي و تنبل
مدلهايي ساختن دوران ، اين در او دلمشغوليهاي ميكند ، ياد "اضطرابآور و حزنانگيز
.بود قطار و هواپيما از كوچك
را طرحي زادگاهش ، زيباي هنرهاي مدرسه در خود هنري تحصيلات اتمام از پس جوان ، استيدمن
به بلافاصله كه فرستاد "پانچ" نشريه براي و كشيد تصوير به "بيچهره اشكال" عنوان تحت
طرح كه بود مجلهاي دومين "ويتآي پري" نشريه.شد فرستاده بازپس برايش منفي ، جواب همراه
_ مجله سردبير _ اينگرام ريچارد طرف از كوتاه نامهاي بعد چندي.ميفرستاد برايشان را
كار شروع بهعنوان را آن.است ليري اسكناس 5 پاكت ، اين در":مضمون اين با رسيد دستش به
آزاد كارم در مرا آنها.بود آسماني هديه يك من براي اسكناس اين":ميگويد رلف "بپذيريد
اعتماد به منجر اين و دادند قرار تشويق مورد نيز را غريبم و عجيب كارهاي حتي و گذاشتند
".بسنجم را مردم واكنش متفاوت ، باكارهاي تا داد اجازه و شد من در توصيف غيرقابل نفسي به
آنها با رلف كه بودند نشرياتي ترتيب به "تايمز نيويورك" و "تايمز" ،"نيوزپيپر كمسلي"
ثبت "Stead" با (مختصر نام يك با يافتن هويت جهت به) را آثارش امضاي او.كرد همكاري
را "man" ميكشد ، خجالت كاملش نام از آيا كه بود پرسيده او از مادرش كه بعدها.ميكرد
.افزود آن به _ باطنياش ميل عليرغم _ نيز
بود _ دادا جنبش ادامه در _ هرتفيلد جان و گروس جورج آثار استيدمن ، براي طراحي ، سرچشمه
است نابود و فاسد شدت به 1914 ،_ جنگ 18 راهاندازي قابليت با جامعهاي بودند معتقد كه
.گونهاند اين نيز ميكند دفاع آنها از كه هم ارزشهايي و
براي طنزآميز روايتهاي يا شوخ واژگاني دنبال به كار ، اوايل":ميكند تعريف رلف _ 3
جستوجوي به و شدم زده كارها جور اين از شدت به روزي.بودم فكاهيام كارهاي با هماهنگي
انجام كالج دوران در كه فراطبيعي طراحيهاي و كاريكاتور هنر ميان ارتباط براي روشي
".شد ذهنيام دغدغه اجرا ، و فكر در پيشروي و مطالعه بنابراين.رفتم ميدادم ،
شايد كه دلهرهآوري تخيلات از شد مستندي گزارشهاي به مبدل مرور به او كاريكاتورهاي
او اما.نداريم را آنها تحقق آرزوي نيز دوردستها در مطمئنا و داريم دوروبرمان ما اغلب
دست گونهاش نيشتر قلم با و ميكشد نقد به را مردمانش و زمين كره تعارفي ، هيچگونه بدون
از ما نرفتن طفره خواهان خود ، زمانه و تاريخ از او تهاجمي تفسيرهاي.ميزند رسواگري به
ساده انتخابهاي و غفلتها در ما همه":ميگويد.است امروز انسان كنوني وضعيت و طبيعت
با استيدمن ، ".ببنديم چشم بشر عليه بشر هميشگي ظلم به كردهايم انتخاب.گنهكاريم خود
كه دارد تاكيد اما ;است خطرناك و افعيصفت انساني سياستمداران ، نظر از اينكه به اعتراف
.است ضروري و لازم بسيار او چون اشخاصي وجود
و منظم هندسي سطوح و شابلوني خطوط بين را مناسبي همنشيني و همزيستي رلف ، آثار در _ 4
بر است گواهي كه شاهديم عصبي و ضخيم نامنظم ، بافتهاي و سريع و آزاد خطخطيهاي نيز
.تجسمي هنرهاي بصري اصول بر او همهجانبه تسلط
هيچ از كاغذ روي در خود تصويري ايدهآلهاي خلق و دارد ذهن در كه آنچه ايجاد براي رلف ،
بگذارد ، جاي بر خود از اثري بتواند كه وسيله هر ;ديگر بيان به نميگذارد ، فرو متريالي
بود استيدمن طراحي شاهد نزديك از كه دوستي ميآيد حساب به طراحي ابزار استيدمن ، براي
ليوان لبه از بوده ايستاده روبهرويش كه چاقي زن سرخ گونههاي طراحي براي او":ميگفت
زمينه در را كلاژهايي او همچنين "!بود برده بهره آن سريع چرخش با و خود نوشيدني
عكسهاي از استفاده با غيرتبليغاتي و تبليغاتي طراحيهاي نيز و مشاهير پرترههاي
كه اوست شاهكارهاي از يكي "ويتنام" كلاژ.است بينظير خود نوع در كه كرده خلق گوناگون
.است شده ثبت جهان در
عصر به را كاريكاتوريستها حكايت _ استيدمن اسلواكيتبار همكار _ بارتاك ميروسلاو _ 5
كه بود اين در قبيله عضو يك ارزش كه زمان آن" كه جمله اين با.است كرده تشبيه غارنشيني
با كه بوده غار درون هم فلكزدهاي موجود بكشد ، غار به و كند وپا دست بزرگي شكار بتواند
نيت به نيز رلف."...است ميكرده خطخطي [رويدادها ثبت نيت با] ديوارها روي ذغالي تكه
در" است معتقدميشمارد كاريكاتور هنر در اصل مهمترين را آن و ميگذارد احترام پاك
كردن ياد به مجبور كه كنيم احساس نوعي به بايد زيبا ، هنرهاي مدرسه به ورود لحظه
.ميگذاريم احترام اخلافي قوانين مجموعه به كه كنيم ياد سوگند.هستيم بقراط سوگندنامه
ما وظيفه چون ميكنيم ، عمل پس است ، ضروري قوانين اين به عمل چنانكه هستيم ، روح پزشك ما
".است اين
در اما باشند ، شبانه كابوس يك براي خوبي خوراك ميتوانند استيدمن سوژههاي هرچند
او نيتپاك ، و ركگويي همين.ميزند سوسو او بيغرضي و صداقت رايجش ، خشونتهاي پسزمينه
دكتراي او به كنت دانشگاه كه آنجا تا ;است كرده مبدل سرشناس و محبوب هنرمندي به را
داشته فعاليت هنري گوناگون شاخههاي در كاريكاتور بر علاوه رلف.ميكند تقديم افتخاري
اپرا سالنهاي است ، صوتي كمپانيهاي از بسياري علاقه مورد او مردمي ترانههاي است ،
تئاتر كارگردانهاي كند ، نقاشي برايشان را عظيمي بسيار پردههاي او تا علاقهمندند
بسياري و بگيرد ، عهده به را نمايشهايشان صحنه و لباس طراحي رلف اگر ميشوند مفتخر
آثار همچنين استيدمن ، .ميدهد انجام را آنها رغبت و ميل كمال با او كه ديگر موارد
و مصور را "حيوانات مزرعه" و "گنج جزيره" ،"عجايب سرزمين در آليس" چون كلاسيكي
.است كرده طراحي و بازنويسي داوينچي لئوناردو و فرويد زيگموند زندگي درباره را كتابهايي
و "رلف خوشههاي" ;دادهاند اختصاص خود به را جوايزي كه دارد نيز معروف بسيار كتاب دو
چهرههاي از را متعددي اچينگهاي اخيرا ساله ، استيدمن 66 رلف."بطري با بيجان طبيعت"
ويرجينيا تا گرفته زولا اميل از و باروز ، ويليام تا گرفته شكسپير از _ جهان نويسندگان
لندن شرق در خود زيباي خانه در آنا ، همسرش با همراه هماكنون او.است كرده منتشر _ وولف
.ميكند زندگي
هنر حاشيه
نظر تجديد *
صدور با خراسان استان تجديدنظر دادگاه هفتم شعبه هنرمند يك براي صادره حكم در تجديدنظر
مجري و خواننده كاظمي مهرداد كرده ، اعلام "آذين گل جشن" پرونده متهمان براي قطعي راي
تجديدنظر حكم در بود شده محكوم تعزيري شلاق ضربه به 74 بدوي راي در كه هنري برنامههاي
تبديل حكم اين خطا جبران اميد و مقدس دفاع سال طول 8 در نامبرده خوب سوابق به توجه با
در دخالت و شركت از وي محروميت همچنين.است شده ريال ميليون پنج ميزان به نقدي جزاي به
يك به سال دو از سيما و صدا برنامههاي از خارج در خوانندگي و جشن و هنري برنامههاي
گل عنوان با جشني امسال ماه شهريور در مشهد مقصود چيني مجتمعاست يافته تقليل سال
هنري ، گروه يك عضو خارجي مرد دو و زن دو آن طي كه كرد برگزار كارخانه اين محل در آذين
.كردند اجرا را محلي رقص اتفاق به
تند كاريكاتوري*
تهران دانشگاه ديواري نقاشي زدودن به اشاره با كاريكاتوريست طباطبايي ، شجاعي مسعود
.كرد زمينه اين در كاريكاتورهايي كشيدن به وادار مرا كه بود حدي در مسئله اين:است گفته
كه نمايشگاهي در آنها دادن شركت از را دوستانم آن ، بودن تند دليل به متاسفانه اما
لازم ميكنم فكر زيراپشيمانم البته كه كردند منع برپاست سوره نگارخانه در هماكنون
.گذاشت خواهم نمايش به آينده روزهاي در را آن احتمالا و آيد در نمايش به بود
موسوي ميرحسين خاطر به فقط *
افرادي اگر كه گفت اسلام جهان نقاشي دوسالانه دومين حاشيه در گذشته هفته خسروجردي حسين
خاطر به اگر و نبودند كار اين پشت (دوسالانه دبير) صادقي حبيبالله و موسوي ميرحسين چون
.ميكشيدم نمايشگاه اين بانيان تن بر را نقد شلاق نبود رفاقت
ميدهد ادامه خواندن به مديري مهران *
عليرغم و بود كرده ارائه بازار به را "سادگي روي از" كاست اين از پيش كه مديري مهران
پاسخ در فيلم ماهنامه با گفتوگويي در نگرفت صورت آن از چنداني استقبال فراوان ، تبليغات
متفاوتي كار بتوانيم اگر است گفته بدهيد؟ ادامه را خواندن داريد تصميم آيا كه سوالي به
در پاپ بهعنوان آنچه با متفاوت كاري يعني بله ، بدهيم ، ارائه شعر و موسيقي لحاظ به
استقبال علت او.ندارم اصراري چندان وگرنه نباشد ديگران تكرار كه ميشناسند اينجا
خودمان دست كار اين پخش چون گفته و كرده عنوان آن بودن خاص را خود قبلي آلبوم از نكردن
.نبودهايم موفق چندان پخش زمينه در بود
است كرده عجله درويشي *
موسيقي جشنواره دبير درويشي محمدرضا استعفاي به واكنش در ارشاد وزارت موسيقي مركز رئيس
است گفته مرادخاني علي.است ميكرده كاري چنين نبايد و كرده عجله او كه است گفته نواحي
.هستند روبهرو بسياري مشكلات با برگزاري براي موسيقي جشنوارههاي از بسياري كه
باب چطوره حالت
براردينلي جيمز
صدراشكوري پويان:ترجمه
را كرين آمريكاييها همه تقريبا.است "كرين باب" وافول ظهور داستان "اتوفوكوس"
قهرمانيهاي سريال در هوگان كلنل نقش در بيشتر را او دقيقتر ، عبارت به و ميشناسند
اين كرين ، مورد در و ميشود جاودانه خاص نقشي در بازيگري هر _ ميآورند ياد به هوگان
اس.بي.سي تلويزيوني شبكه در سال 1965 در سريال.است معروف هوگان همان شك بدون خاص نقش
سريال در نقش ايفاي كنايهآميز حالت با گاهي او).انجاميد موفقيت به زود خيلي و شد پخش
جانش قيمت به دوستداشتني نازيهاي با همكاري ميترسد كه بهانه اين با ميكرد ، رد را
سال چهار و بيست گذشت از پس هم هنوز كه قسمت هشتاد و صد از بيش با سريال پخش.(شود تمام
سال شش ميشود ، داده نمايش شبكهها بعضي در اصلياش بازيگر مهر به سر و تراژيك قتل از
به شاد او.ميكند كار ايكس.انكي راديوي در كرين فيلم ، آغاز در.انجاميد طول به
خانواده است ، كرده ازدواج جوانياش دوره عشق با كه است سال پانزده ميرسد ، نظر
قهرمانيهاي فيلمنامه او وكيل مدتي از پس.ميرود كليسا به مرتب و دارد دوستداشتنياي
خود از معجوني شهوت.ميشود زيرورو شبه يك او زندگي و ميآورد برايش را هوگان
كه اين تا برهاند وسوسه اين تلاطم از را خود كه ميشود موفق كرين اما است ، بيخودكننده
.ميشود دوست بيچيز كارپنتر جان با
از فيلم تهيه امكانات و ميبرد شبانه غيراخلاقي مهمانيهاي به را او كارپنتر
.ميشود آغاز كرين دوگانه زندگي.ميدهد قرار اختيارش در را غيراخلاقياش ماجراجوييهاي
كف از را امور زمام كرين سرانجامخفا در بياخلاقي به معتاد و عامه نگاه در محبوب
به ميرسد ، پايان به سريال كه هنگامي و ميكند تركش (ريتاويلسون) آني همسرش.ميدهد
ميماند ، باقي كرين براي كه كسي تنها.نميكند پيدا جديدي كار شدهاش لكهدار حيثيت خاطر
انسجام به را دوستش او كه فرصتهايي در.ميكند همراهي را او زالووار كه است كارپنتر
نادرست شايعات وجود اين با.ميشود روبهرو كرين مخالفت با ميكند ، تشويق كارها اين
صميمي اصطلاح به دوست و ناگهاني موفقيت.دارد وجود كرين بياخلاقيهاي درباره بسياري
را هرزگي به او اعتياد و غيراخلاقي فيلمهاي دنياي به كرين سقوط كه بودند عاملي دو او
مردي با بختآزمايي بليت برنده برگ كه ميكند را كاري همان كرين با شهرت.كردند تسريع
مناسب ناپذيرش مقاومت وسوسههاي ارضاي براي را فرصت ، باغ در شيطان مانند به او.فقير
بازيگري به حالا كرد ، آغاز كابلي تلويزيون گويندگي با را كارش كه كينير گرگ.مييابد
تغيير است مجبور چون دارد ، عهده بر را نقش دشوارترين اينجا در او.است شده بدل توانا
به غيراخلاقي مشغوليهاي دل با فردي به داشتني دوست انساني از را كرين تدريجي چهره
عهده بر نيز كرين باب اصولهاي و ادا از بعضي تقليد وظيفه اين ، بر علاوه.بگذارد نمايش
به دو آن شباهت بلكه نيست ، حقيقي كرين از بيروح و خشك تقليدي تنها كينير).است او
كه هم دافو ويلم (نميشود احساس او نبود واقعي ، كرين غياب در كه است اندازهاي
اين از ديگر يكي دارد ، خود بازيگري كارنامه در را غريب و عجيب آدمهاي از مجموعهاي
.است كرده اضافه گالرياش به را شخصيتها
|