جهاني عرصه در سياست و اقتصاد فرهنگ ،
و يافته انتشار آنجا و اينجا بيشماري مطالب شدن ، جهاني باب در تاكنون اگرچه:اشاره
آنها تعامل و پديده اين گوناگون ابعاد هنوز اما شده ، نگاشته آن باب در بسياري كتابهاي
سياسي و اقتصادي فرهنگي ، مختلف ابعاد در شدن جهاني.است نشده گذاشته بررسي به
فرهنگي ، عرصههاي تمامي اطلاعاتي ، جامعه نوين تكنولوژيهاي امروزه.است قابلملاحظه
روبرو آنها با تاكنون كه بيشماري پيامدهاي با را آدمي و درمينوردد را سياسي و اقتصادي
چون مفاهيمي دوباره تعريف ضرورت دارد ، اهميت ميان اين در آنچه.ميسازد مواجه نبوده ،
پي از آنچه.است...و انسان احساسات ، عقل ، هويت ، سياسي ، مشاركت خصوصي ، حوزه فرد ، حوزه
هم با كه مختلف حوزههاي در شدن جهاني چشماندازهاي از برخي به است نگاهي ميآيد
.ميخوانيم
اجتماعي ، پديدههاي از مانعي و جامع تعريف نميتوان اجتماعي علوم در كه آنجا از
در انديشمندان بين نظري اتفاق كه است طبيعي داد ، ارائه جريان حال در پديدههاي بويژه
و انسانها جمعي و فردي هنجارهاي و رفتارها بر آن تاثيرات يا شدن جهاني دقيق تعريف مورد
مفهوم يك عنوان به را شدن جهاني كه نمودهاند تلاش صاحبنظران برخي.ندارد وجود ملتها
تحولات چارچوب در مفهوم اين تبيين به ديگر دانشمندان كه حالي در كنند ، تعريف سياسي
شدن جهاني مثبت آثار به دانشمندان برخيپرداختهاند نظامي يا فرهنگي اقتصادي ،
اجتماعي ، نابرابريهاي درآمدها ، بر را آن نامطلوب آثار ديگران كه حالي در پرداختهاند ،
-دولت بر شدن جهاني تاثير بر ديگري عده دادهاند ، قرار توجه مورد تهيدستان و زنان
پراهميتي واحدهاي عنوان به ملتها -دولت كه باورند براين عدهاي و دارند تاكيد ملتها
.دادهاند دست از را خود نقش كه مدتهاست كنوني ، مرزهاي بدون جهاني اقتصاد در مشاركت براي
.بردارد در را بسياري تناقضات و ابهامات اصطلاح ، اين
تصويري تداعيگر سو يك از شدن جهاني
و كهنه تعصبات با معارضه و جهان مناطق دورترين بين ارتباطات و مراودات پيونديها ، هم از
منازعات فرهنگي و سياسي جغرافيايي ، ريشههاي تمام آن در كه است آيندهاي مبشر همينطور
نوسازي و گسيخته عنان بازار يك از ترسناك تصويري ديگر سوي از ميشود ، خشكيده اجتماعي
هم از را ملتها -دولت سياسي شالودههاي تمام تا ميرود كه ميكند ، القاء را بيامان
زيستمحيطي و اجتماعي بحرانهاي مهار و كشور اقتصادي مديريت توان از را آنها و بگسلد
.دارد باز شدن جهاني از ناشي
بيگانگان آن ، در كه ميدهد نشان را شهري آرمان چشماندازي طرف يك از شدن جهاني
طرف از و ميشوند وارد جويانه مسالمت مناسبات به جهاني رسانههاي انواع واسطه به پيشين
حكم به يا مركزي مديريت دستگاه يك فرمان به خواه آن ، در كه ميكند ترسيم را منظري ديگر
حال در كشورهاي براي.ميشود رانده جلو به فرهنگي همانندسازي اجباري امر جهاني ، بازار
از ناشي يا دستوري تطابق كه ، نيست اين جز چيزي فرهنگي هويت منابع ريشهكني توسعه
مصرفي فرهنگ عيار شدنتمام آمريكايي كسوت در غربي زندگي شيوههاي با بازار الزامات
فرهنگ يك كه ، ندارد آن جز معنايي شدن جهاني نيز اروپاييان براي و شود ظاهر جهاني
متاعي بسان اينك كه شود ملي مهجور خصايل جانشين اداري شيوهاي به اروپايي استاندارد
هولانگيزترين و شوخترين -شايد -اماميشود حفظ گردشگري بازار براي تنها بيخاصيت
است دموكراسي گسترش روند بر خاموش غلبه مثابه به شدن جهاني:شدن جهاني از دوگانه تصوير
ديگر عبارت به ;بود شده آغاز هجدهم قرن اواخر در ملي حاكميت اصل انقلابي پيدايش با كه
حدودي با -را دموكراسي كردن نهادينه اميد حدي تا كه پاياني خط به رسيدن همچون شدن جهاني
تخريب و نابرابري بيعدالتي ، جنگ ، و بحران چون مسايلي بتواند كه حساسيت و قدرت از
شدن جهاني:يا و دهد جلوه موجه -كند تبديل جهاني دموكراسي جهت موضوعي به را محيطزيست
فرايندهاي سياسي مشروعيت بنيان سستي كه جهاني ، بازار ساز همانند نيروي عنوان به
به شدن جهاني ;بهتر عبارت به ميكند عيان ملتها -دولت جديد منظومه در را ، دموكراتيك
نشان را آيندهاي شدن جهاني ترتيب اين به.ملت -دولت سبك به سياسي نوسازي پايان عنوان
ناگزير جهاني مقياس در اجتماعي و سياسي تصميمات آن در كه (مبهم آنقدرها نه شايد) ميدهد
يك شود ، هماهنگ جهاني وضعيت پيچيدگيهاي با بتواند كه شد خواهد مبتني ساختهايي به
مشاركت از كردن نظر صرف ضمن كه پويا و منعطف بسيار بازار يك و مديريت پيچيده دستگاه
و مشتري عنوان به آنها تلقي با صرفا شهروندان مستقيم
(1).كند عمل بيشتر هرچه باكارآيي ميتواند كننده مصرف
شدن جهاني فرآيند كه تفكر اين در شدن جهاني مفهوم درباب نظرها اختلاف تمام با
سطوح در را زيستمحيطي حقوقي ، امنيتي ، اقتصادي ، فرهنگي ، سياسي ، قلمروهاي تمام كمابيش
وجود نظر اتفاق ميشوند ، متاثر آن از بزرگ و كوچك كشورهاي همه و ميگيرد بر در مختلف
.دارد
جهانگرايي ، چون مفاهيمي است ، شده ياد نيز ديگري تعابير و مفاهيم با شدن جهاني از
دانايي عصر به ورود عنوان به آن از تافلر الوين مثل كساني ارتباطات حوزه در جهاني دهكده
مانوئل امثال و ميدانند فاصلهها كاهش عصر را آن كراس كارلن چون كساني و ميكنند ياد
(2).نهادهاند نام شبكهاي جامعه ظهور دوران آن به كاستلز
و ميدهد ارايه را جهانگرايي مفهوم شبكهاي جامعه عنصر بر تاكيد با كاستلز مانوئل
فرهنگ و جامعه اقتصاد ، پهنه سرمايهداري ، حركت ادامه در شبكهاي جامعه كه ميكند عنوان
دهكده" اصطلاح از قضيه ارتباطي بعد به نگاه با لوهان مك مارشال (3).برميگيرد رادر
از دادهاند ارايه كه تعاريفي در صاحبنظران از ديگر برخي.است كرده استفاده "جهاني
تحت شدن جهاني از گيدنز آنتوني جمله از.كردند استفاده آگاهي و مكان زمان ، چون مفاهيمي
اصلا مكاني ، و زماني فاصله اين البته كه ميكند ياد مكاني و زماني فاصلهگيري عنوان
چهره به چهره روابط تدريج ، به كه بود براين ناظر و نبود امروزياش شكل به شدن جهاني
و فضا و شده سنتي واحدهاي جايگزين ملي دولتهاي و ميدهد دست از را خودش نقش اجتماع ،
بازي را پراهميتي نقش اجتماعي طبقات شكلگيري جهت در كه مييابند محلهاي نقشهاي زمان ،
شكلگيري در را فضا نقش ميكند ، اشاره توزيعي گروهبنديهاي نقش به كه آنجا وي.ميكنند
ياري مسكوني محلههاي در طبقاتي فرهنگ خرده شكلگيري به كه عاملي مثابه به طبقه
زمينه و چهره به چهره رابطه آن ، در كه گذشته برخلافميدهد قرار بحث مورد ميرساند ،
.ميدهد رخ صنعتي جوامع بهويژه جوامع ، تمامي در مكاني و زماني فاصله يك بوده ، مند
امكان راحتتر و نيست قضايي و زماني شرايط همان به محدود ميدهد روي اينجا در كه اتفاقي
در يكسان ظاهرا و نبوده مشخص فضا و زمان سهم اينجا در.دارد را ديگر شرايط به انتقال
.ميشوند گرفته نظر
:او عقيده به ميدهد ، زمان به را تفوق و ميگويد سخن فضايي و زماني تراكم از هاروي
نوعي و ميشود مطرح مجازي فضاهاي مساله و ميگيرد قرار زمان تاثير تحت فاصلهها
.است مدنظر فضايي و زماني تراكم عنوان تحت زمان توسط فضا سازماندهي
جهاني كه ميكند اضافه و ميكند اشاره نكته همين به شدن جهاني كتاب در واترز مالكوم
اين از آگاهي حال در تدريج به هم مردم.است آن همراه نيز آگاهي كه است فرآيندي شدن
كه جغرافيايي بندهاي و قيد آن در كه اجتماعي فرآيندي كه است اين وي تعريف.هستند فرآيند
از فزاينده طور به مردم و ميرود بين از است ، افكنده سايه فرهنگي و اجتماعي روابط بر
.ميشوند آگاه بندها و قيد اين كاهش
تراكم به هم كه است مفهومي جهان شدن سيارهاي و شدن جهاني...:ميگويد نيز رابرتسون
قلمرو در متقابل وابستگي به هم كل ، يك مثابه به جهان درباره آگاهي تشديد به هم و جهان
را تعريف فرق تنها و."ميكند اشاره بيستم قرن در جهان يكپارچگي از آگاهي هم و جهاني
(4).است شده تاكيد آگاهي عنصر بر كه است اين در گذشته تعريف با برتسون
پيش كه اجتماعاتي آن طي كه ميداند شبكهاي شكلگيري را شدن جهاني ريختر امانوئل
ادغام جهاني يگانگي و متقابل وابستگي در بودند ، منزوي و افتاده دور خاكي كره در اين از
كه ميبرند بكار روندي توصيف براي را شدن جهاني اصطلاح وكلنر كوتكوويچ (5).ميشوند
به و ميدهد قرار نفوذ زير را زمين كره سرعت به فرهنگي و سياسي نيروهاي جهاني ، اقتصاد
تازهاي جهاني فرهنگ و جديد فراملي سياسي سازمانهاي جهاني ، نوين بازار يك خلق
دولت زوال سرمايهداري ، جهاني بازار توسعه شدن ، جهاني دورنماي باور براين.ميپردازد
.است فرهنگي شكلهاي و اطلاعات مردم ، كالا ، پرشتابتر گردش ملي ،
فرآيندهايي براي است ، شايسته اصطلاحي درستي به شدن جهاني كه مينويسد اكسفورد باري
با جهان وي نظر از.ميبخشد شكل را كردارش و خود جهاني ، نظام كه طريقي از بعدي چند
شايسته كه گونهاي به است ، شده روبهرو فزايندهاي متقابل پيوستگي و وابستگي فرآيند
كه بگوييم سخن جداگانهاي ملي صلاحيت يا جداگانه ، ملي و جهاني اقتصادهاي از بود نخواهد
اين كه ميدهد نشان جهاني نظام ايده.استوارند سرزمين ملي دولت حاكميت چون اصولي براساس
دولتهاي مانند به اجتماعي واحدهاي براي را فزايندهاي مشكلات متقابل پيوستگي و وابستگي
در و ساخت خواهد فراهم هويتشان ، از پايداري راه در افراد حتي و جغرافيايي مناطق ملي ،
خردمندان آگاهي وسيله به ميتواند است ، انكار غيرقابل كثرتگرا جهان در تنوع كه حال عين
و سياسي خودبسندگي به دستيابي براي كوشش يا و فرهنگي مقاومت شكل در جهاني وجدان فشار يا
.شود بيان اقتصادي
آنها در كه بيشماري موارد تمامي به اشاره در را شدن جهاني اصطلاح آلبرو مارتين
با ملي اقتصادهاي كه جايي در.ميبرد كار به است شده ما روزمره زندگي وارد شدن جهاني
در ميكنند ، تهيه خبر جهان سرتاسر از ماهوارهها كه زماني ميشوند ، ادغام جهاني اقتصاد
با ميكنند بروز ديگر نقطهاي در شرايط به نسبت جهان از نقطه يك در اعتصابها كه جايي
ميتوانيم ما ميكند ، تقويت را ديگري روش يك كه راهي شناخت با و اينها گذاشتن رويهم
(6).باشيم شاهد را خود زمان فرد به منحصر انتقال
محيطزيست اجتماع ، فرهنگ ، سياست ، اقتصاد ، دارد مختلفي وجوه شدن جهاني كه آنجايي از
را شدن جهاني ويژگيهايبرميگيرد در نيز را افراد خصوصي زندگي زواياي تا گرفته
برخلاف اينكه آخر و فراگيري و شتاب سرعت ، مسالمتآميز ، نفوذ بودن ، وجهي چند:ميتوان
.داشت نخواهد وجود (7)رقيب الگوهاي كلان مفهوم در گذشته
شدن جهاني به نسبت گوناگون رهيافتهاي
ارائه پديده اين از تفسيري خود نظري برمبناي تكيه با نظريهپردازي مكاتب از هريك
رفتار ايدهآليستي ، رئاليستي ، مختلف مكاتب برمبناي رهيافتها اين از رويكردي.است داده
.است گرايانه فرارفتار و گرايانه
رئاليستي تفسير -1
را آن ولي ميكنند تلقي ارتباطات روزافزون گسترش مفهوم به را شدن جهاني رئاليستها ،
پيش از بيش افزايش به منجر شدن جهاني رئاليستها تلقي در...مييابند دولتها سيطره تحت
خويش قدرت اعمال و نمايش حفظ ، افزايش ، براي بزرگ قدرتهاي بهويژه و ملي دولتهاي فرصت
چالشي را آن هرگز و دارند ابزاري نگاهي شدن جهاني به رئاليستها ترتيب اين به.ميگردد
.نميدانند بينالمللي نظم عميق ساختار براي
ايدهآليستي تفسير -2
ميكند ، بينالملل روابط تحليل و تجزيه وارد را ايدئولوژيك عناصر پارهاي ايدهآليسم
و ميكند ارزيابي ايدئولوژيك معيارهاي اين با تطابق ميزان حيث از را موجود وضعيت
به ايدهآليسم چارچوب در اما.ميكشد تصوير به تجويزهايي همراه به را آينده چشمانداز
:دارد وجود متعارضي حتي و متفاوت ديدگاههاي ايدئولوژيها ، تنوع خاطر
ليبراليستي نگرش (الف
امروز واقع در.است ليبراليسم شدن جهاني مفهوم به شدن جهاني ليبراليستي ، نگرش در
.هستيم فرهنگي تكثر و دموكراسي آزاد ، تجارت سرمايهداري ، جهاني گسترش شاهد
شاخص ، يك عنوان به ميتوان شدن جهاني فرآيند از ليبرالها تلقي طرز شدن عينيتر براي
گسترش كه است افرادي جمله از فوكوياما.داد قرار توجه مورد را فوكوياما فرانسيس تفكر
.است داده قرار بررسي مورد دموكراسي ، يعني ليبراليسم ابعاد از يكي عنوان به را جهاني
پديد ليبرال دموكراسي مشروعيت پيرامون توجهي قابل نظر اتفاق امروز است معتقد فوكوياما
و بشريت ايدئولوژيك تكامل پايان نقطه ليبرال دموكراسي است ممكن همينطور و است آمده
.باشد بشري حكومت شكل آخرين
ماركسيستي نگرش (ب
ماركسيستها ، و ميشود نگريسته اقتصادي زاويه يك از شدن جهاني بحث ماركسيستي نگرش در
.كنند مي معرفي سرمايهداري اقتصادي سيستم جهاني گسترش را شدن جهاني محتواي
رفتارگرايانه تفسير -3
ارتباطات بيشتر چه هر گسترش مسير در حركت بر ناظر شدن جهاني مكتب ، اين ديدگاه از
علمي ، تكنولوژيك ، سياسي ، اقتصادي ، دگرگونيهاي حركت اين عوامل.است جهاني عرصه در جهاني
تحت رفتارگرايان نظر بهدربرميگيرد را مختلفي حوزههاي آن عمل حيطه.است...و فرهنگي
وستفاليايي فرا نظم يك و ريخته هم به بينالملل روابط وستفاليايي نظم شدن جهاني تاثير
هم به فزايندهاي نحو به مختلف جوامع و دولتها جديد نظم اين در.است گشته آن جايگزين
همكاري به توسل بدون خود خارجي و داخلي امور مديريت به قادر كمتر و شده وابسته
را رفتارها كه رژيمهايي و بينالمللي نهادهاي فضا اين در.ميباشند بينالمللي
هموابسته ، به جهان اين مديريت غيررسمي شبكههاي همچنين و ميسازد قاعدهمند
.مييابند افزايش
فرارفتارگرايانه تفسير -4
سنت از انتقاد در كه است بينالملل روابط در نظريهپردازان از موجي رفتارگرايي فرار
.است آمده پديد رفتارگرايي
است ، كرده نظر شدن جهاني به (مدرن پست) فرانوگرايانه منظر از كه افرادي از يكي
تحولات از اصولا كه است باور اين بر خود جهاني عصر كتاب در وي.ميباشد آلبرو مارتين
در " شدن " پسوند كه چرا.كرد تعبير شدن جهاني به نبايد آمده پديد جهان در كه جديدي
روشنتر عبارتي به است داشته وجود قبل از كه است چيزي گسترش بر ناظر شدن جهاني اصطلاح
در بحث ميكنيم ، بررسي "شدن جهاني" عنوان تحت را جديد تحولات وقتي كه است معتقد آلبرو
حالي در.است مدرنيته شدن جهاني بر ناظر شدن جهاني انگار و ميشود طرح مدرنيته چارچوب
به ميتوان آن از كه دارد ديگر عصري به ورود و مدرنيته پايان از نشان جديد تحولات كه
...و آزاد تجارت دموكراسي ، از اعم مدرنيته ادبيات تمام جهاني عصر در.كرد ياد جهاني عصر
(8)".بودهاند مدرنيته دنياي با متناسب مزبور مفاهيم كه چرا.شوند بازسازي بايد همگي
دارد ادامه
كاظمي فريبا
|