نيل رود هديه
شهري تلخ خاطرههاي
ايران مردم آيين
جامعه پوست زير
خانواده پزشك
مرگ و چاقي رابطه

نيل رود هديه
ميان را كريسمس درخت از استفاده آلمانيها مسيح حضرت عروج از پس سال معتقدند 700 گروهي
به سنت اين ميلادي سال 1800 در آلماني مهاجران توسط كمكم كه دادند رواج مسيحيان
شد منتقل نيز آمريكا سپس و انگلستان
زدن هم بر چشم يك در هم كريسمس تعطيلات و شد تمام خوشي و خوبي به نو سال شب مراسم خوب ،
ذهنمان در را يادماندني به خاطرات و شيرين روياهاي آن كمي بياييد حالا.رسيد سر به
شب جشن بازميگردد؟ پيش سال چند به نو سال شب مراسم برگزاري ميدانيد هيچ.كنيم تداعي
خيلي سالهاي به مسيحيان ميان در آن برگزاري داشته تاريخي كهن فرهنگهاي در ريشه نو سال
آلماني و يوناني مصري ، اقوام نخستين مديون چيز هر از بيش امروز مسيحيان.برميگردد دور
نو سال روز اولين از سمبلي را آن دانسته ، مقدس را نمادين نوزادي تولد كه كساني هستند ،
رود كه پاييز روز اولين عبارتي به يا و تابستان روز آخرين در باستان مصرهاي.دادند قرار
ميدهد هديه يونان سرزمينهاي و مزارع به را بيشتري آب سال روزهاي ديگر به نسبت "نيل"
مصادف بهار روز اولين كشورشان تقويم تغيير از پيش روميها.ميپردازند پايكوبي و رقص به
اول امروز مسيحيان همانند آنها ميلاد از پيش سال 45 از اما ميگرفتند جشن را مارس با 20
آغاز الله ،"ژانوس" واژه از ژانويه ماه نام.ميآورند شمار به سال روز نخستين را ژانويه
يك شروع روز ژانويه ، ماه روز اولين كه مفهوم اين با است شده گرفته باستان رم در شروع و
.است تازه زندگي
به و بود تحريف و تغيير دستخوش سالها تا باستان روميهاي نهايي تقويم متاسفانه اما
را اصلاحاتي "گريگوري" پاپ شانزدهم قرن اواخر.انجاميد طول به زيادي مدت آن رسيدن ثبت
متداول زمان آن مردم ميان در ديگري تقويم هر از بيش آن از استفاده كه "سزار" تقويم در
پس آن از.داد تغيير ژانويه اول به مارس از 25 را سال روز اولين و رسانيد انجام به بود
آن در نو سال شروع روز كه بود تقويمي تنها شد معروف "گريگوريان" سالنامه به كه وي تقويم
انگلستان و آمريكا كشورهاي بود ، حماسه يك شروع تازه اين اما.داشت مغايرت ديگر كتب با
سال تا ميدادند تشكيل را دنيا جمعيت از نيمي از بيش تقريبا كه خود مستعمرات با همراه
از "گريگوريان" تقويم هم هنوز.زدند سرباز جديد سالنامه اين پذيرفتن از ميلادي 1752
در يهوديها سال مثال بهطور.نيست شده پذيرفته دنيا فرهنگهاي و مذهب از بسياري جانب
فرا مناسبت به را فوريه ماه روز اولين نيز چينيها و ميشود نو پاييز فصل از روز اولين
.ميگيرند جشن نو سال رسيدن
خود فرهنگ در نو سال رسيدن فرا از نمادي بهعنوان را نوزادي كهن مصر ساكنان نخستينبار
داده قرار مقدس نوزاد اين دستان در آلمانيها توسط كوچكي پرچم بعدها كه رساندند ثبت به
اين درك باشد راحتتر برايمان شايد اكنون.شد منتقل آمريكا به آنها همراه سنت اين شده ،
چشم به نوزادي تصوير معمولا مسيحيان نوي سال و كريسمس كارتهاي روي بر چرا كه مطلب
كه مقدسي نوزاد دانست ، مرتبط مسيح عيسي حضرت تولد به را آن ميتوان شك بدون كه ميخورد
.واداشت حيرت و شگفتي به را انسانها تولدش
اما.است كريسمس درخت ميكند خطور ذهنمان به كه چيزي اولين ميشود كريسمس از صحبت وقتي
مرگ از پس سال معتقدند 700 گروهي.دارد وجود فراواني نظرهاي اختلاف كريسمس درخت سر بر
توسط كمكم كه دادند رواج مسيحيان ميان را كريسمس درخت از استفاده آلمانيها مسيح حضرت
در.شد منتقل نيز آمريكا سپس و انگلستان به سنت اين ميلادي سال 1800 در آلماني مهاجران
تزيين براي كيك و بيسكويت تكههاي فندق ، دانههاي شمع ، شكلات ، از مردم نوزدهم قرن اوايل
لامپهاي "ورث وول" تبليغاتي شركت سال 1880 ، در اينكه تا ميكردند استفاده كريسمس درخت
شدهاي آماده پيش از مصنوعي گلهاي و بابانوئل عروسكهاي رنگارنگ ، گويهاي و الكترونيكي
و كرد پيدا طرفدار مردم ميان در سرعت به آنها از استفاده كه داشت عرضه بازار به را
تزيين در شمع از كه بود كسي نخستين شانزدهم ، قرن آلماني متفكر ،"لوتر مارتين".شد محبوب
به مردم شدند ابداع الكترونيكي كوچك لامپهاي كه سال 1882 تا و جست بهره كريسمس درخت
.ميكردند استفاده كريسمس درخت تزيين در رنگي شمعهاي از لوتر از تبعيت
.شناساندند مسيحيان به را كريسمس درخت وسطاييها قرون دارند اعتقاد نيز ديگر گروهي
مراكز و كليساها در را "بهشت از گوشههايي" عنوان تحت تئاترهايي فصل هر ابتداي در آنها
تئاترها اين اتفاق به قريب اكثر موضوع و تم.درميآوردند نمايش به اروپا شهرهاي اصلي
داستانهاي و مفاهيم چنين آنهابود عيسي حضرت تولد و بهشت از دو آن تبعيد ،"حوا و آدم"
درخت صحنهها اين ميان در و ميآموختند مردم به بهشت از صحنهسازيهايي با را مذهبي
چنين.ميشد ديده همواره گرديد بهشت از آنها تبعيد سبب داده فريب را حوا و آدم كه سيبي
شب در و مسيح عيسي مبارك قدوم يمن به را سيب درخت همان كه عوام براي شد جرقهاي ايدهاي
تزيين رنگارنگ ميوههاي و روغني دانههاي گلها ، با را آن و بياورند منازلشان به تولدش
بزرگ ، برگهاي كه *"داروش" گياه از را رنگي سبز تاج بود مرسوم وسطي قرون دوره در.كنند
.ميكردند تهيه داشت رنگي قرمز دانههاي و پرخار ساقههاي
تحويل هنگام به بودند موظف مسيحيان و ميشد استفاده كليساها در بيشتر مقدس تاج اين از
حضرت تاج از نشاني رنگ سبز تاج اين.ببوسند را آن و بنهند خاردار گياه اين بر لب نو سال
گياه رنگ قرمز دانههاي.داشت سر بر را آن شدنش كشيده صليب به زمان كه بود مسيح عيسي
به را عروجش لحظه و مسيح عيسي شدن مصلوب صحنه نو ، سال شب مراسم برپايي هنگام داروش
و گرديده ممنوع كليساها در مراسمي چنين تاكنون نوزدهم قرن پايان از اما.ميكشد تصوير
.شدهاند منع آن آوردن جاي به از مسيحيان
تهيه نو سال شب براي روميها كه غذايي.نوست سال شب غذاي نوبت باشد كه هم نوبتي
و سبزيجات با همراه را چشمبلبلي لوبيا دهه 1970 آمريكاييهاي.بود ساده بسيار ميكردند
كه نوشيدني با دعا خواندن از پس نو سال شب در و ميپختند سبز و بزرگ برگهاي با گياهاني
سبزيجات سبز برگهاي و سكه از نشاني لوبيا آنها براي.ميخوردند بود شب همين مخصوص تنها
اين آنها كه بگويم بايد "!خرافاتياي آدمهاي عجب" نگوييد اگر و بود اسكناس از نمادي
ثروت آورده روي آنها به شانس جديد سال در تا ميكردند استفاده نو سال شب در را سبزيجات
و داشتند اعتقاد چشمبلبلي لوبيا به نيز باستان روميهاي اينكه جالب.شود نصيبشان زيادي
آمريكا به را لوبيا نوع اين آفريقاييها بار نخستين.ميدانستند مالي پيشرفت سمبل را آن
و لوبيا جاي به امروزه امايافت رواج نيز جنوبي آمريكاي در آن كاشت پس آن از و آوردند
چشم به كريسمس درخت كنار در و مسيحيان رنگين سفره ميان در بريان بوقلمون پخته ، سبزيجات
.ميخورد
آلمانيتبار شخصيت اين است؟ شده پيدا كجا از بابانوئل سروكله كه پرسيدهايد خود از هيچ
در پيشتر كه است گرفته آمريكا مقيم آلماني مهاجران از يكي ،"نيكلاس سينت" از را خود نام
و خاص زبانزد كودكان با وي حد از بيش مهرباني كهن تاريخي كتب طبق.ميزيست كنوني تركيه
قرمز كشيشي لباس با نو سال شب كه داشت دوست را كودكان آنقدر او ميگوينداست بوده عام
داد رخ قرن 16 در كه تحولاتي طي.ميبرد هديه برايشان داشت تن به هميشه كه سفيدي و
مدافعين يكي شدند ، تقسيم گروه دو به مردم و كردند پيدا كاهش نيكلاس سينت طرفداران
كه "كريسمس پدر" طرفداران ديگري و داشتند قبول را بابانوئل شخصيت كه فرانسه در نيكلاس
سال به نيز بخاري لوله از بابانوئل شدن وارد تاريخچه.داشتند سكونت انگلستان در بيشتر
معروف كاريكاتوريست "نست توماس" نقاشيهاي و "مور" اشعار در كه بازميگردد 1822
.است شده اشاره آن به بارها نيز دهه 1820 آمريكايي
:پينوشت
خانه آذينبندي در كه است شيرينك به معروف پهن سبز برگهاي با گياهي:دارواش يا داروش *
.دارد كاربرد كريسمس ايام در
شهري تلخ خاطرههاي
در جرم افزايش از نشان شهر نقاط ديگر و جمشيديه پارك لويزان ، پارك اخير حوادث مرور
ميزان كاهش بيكاري ، افزايش در را حوادث اين بروز علل مردم.دارد جامعه جوانان ميان
عوامل و علل كه آسيبها اين.ميدانند اعتياد و طلاق ميزان افزايش مقابل در و ازدواج
.كرد جستوجو ميتوان جامعه و خانواده فرد ، در را آن ريشههاي دارند ، بروني و دروني
و انحراف بروز اصلي عوامل از يكي كه باورند اين بر جامعهشناسان از گروهي ميان اين در
.است جامعه نابساماني از ناشي جامعه در جرم
جمعي بيهنجاري و اختلال نوعي نشانگر اجتماع سطح در بيهنجاري:ميگويد جامعهشناس يك
ميتوانند سختي به افراد و ميگيرند قرار ستيز و تضاد در هنجارها وضعيتي چنين در.است
به است ممكن نهايت در و آورند پديد سازگاري جامعه ، متناقض انتظارات و خود آرزوهاي بين
عوامل همچنين.دارند بركنار جامعه در عضويت از را خود يازيده ، دست نابهنجار رفتاري
همچون عواملي سلسله يك وسيله به محيطي هر.كرد بررسي ميتوان جامعه در را جرم محيطي
تحت تربيتي و شغلي خانوادگي ، موقعيت اجتماعي ، وضعيت اقليمي ، و جغرافيايي اقتصادي ، شرايط
عوامل از يك هر كه است حاكم خاصي نگرش و فكر طرز نوع يك آن در كه است گرفته قرار تاثير
.نيست بياثر افراد رفتار نوع در
در اخلاق اساس چنانچه و دارد جرم ارتكاب در فراواني تاثير اجتماعي محيط رو اين از
براي هم عادي مردم شود ، زياد تجمل و عيش به عشق و نفعپرستي و شود متزلزل جامعهاي
.ميشوند جرم مرتكب گرفته ، قرار بياساس جاهطلبيهاي تاثير تحت مادي هدفهاي به رسيدن
حاشيهنشيني و شهرنشيني
حال در كشورهاي در.است يافته ويژه اهميتي جهان كشورهاي بيشتر در امروزه شهرنشيني
مهاجرت به منجر بزرگ شهرهاي گرد بر اقتصادي فعاليتهاي تمركز و جمعيت سريع رشد توسعه
كردن كند حتي يا جلوگيري به قادر حكومتها كه نحوي به شده ، شهرها به گسترده و گروهي
.نيستند آن روند
جمعيت پذيراي كه شهرهايي در حاشيهنشيني:باورند اين بر اجتماعي آسيبشناسان از گروهي
مهاجرين از كثيري عده و ميكند رشد نامعقول گونهاي به نيستند ، خود اصلي بافت در اضافي
علامت بيشكميشوند كشانده غيرتوليدي كارهاي به شهرها اطراف زاغههاي در سكونت با
.است آنان اندك تخصص يا تخصص عدم كاذب ، اشتغال اين اساسي
و تجمل تنوع ، دارد نزديك و مستقيم رابطه جرم با حاشيهنشيني ميشود گفته همچنين
جاري هزينههاي سنگيني و گراني بزرگ ، شهرهاي ساكن اجتماعي طبقات چشمگير و فاحش اختلاف
جهت در نميدهد ، را مخارجشان كفاف آنان درآمد كه غيرمتخصص مهاجران تا ميشود موجب زندگي
لحاظ به مناطقي چنين در.بزنند غيرقانوني حتي كاري هر به دست خود نيازهاي شدن برآورده
دزدي ، چون اعمالي و كرده رشد سريعا اجتماعي نابهنجاريهاي انساني ، ارزشهاي رفتن بين از
.ميشود ديده شهر اصلي بافت از بيش آنجا در آن نظاير و فحشا و اعتياد
خانواده
.دارد فرد روحي سلامت و تربيت در مهمي بسيار نقش خود خانواده:ميگويند جامعهشناسان
يك در.ميگيرد شكل آنجا در فرد شخصيت بنيان و پايه كه است خانواده اين آنان نظر از
افراد است همراه عاطفي رابطهاي با و صميمانه يكديگر با افراد روابط كه سالم خانواده
خانواده كه طور همان اماميشوند كشيده انحرافات سمت به خانوادهها اينگونه از كمتري
مهمي عامل خود نيز خانواده گسيختگي شود ، افراد انحراف از مانع ميتواند استوار و محكم
جوانان بر طلاق عواقب جمله از.است آنها ميان در سركشي و انحراف و جوانان جرم ايجاد در
ضداجتماعي ، رفتارهاي و ناسازگاريها و بزهكاري:كرد ياد اينگونه ميتوان را نوجوانان و
ولگردي و منزل از آنها فرار و افراد اين اعتياد ناآگاهي ، و فقر نتيجه در بهويژه فحشا
ميان در جدايي و خانواده گسيختگي هم از نتايج جمله از غيره ، و ازدواج ميل كاهش آنها ،
و مديريت ضعف و نظارت و كنترل عدم معتقدند ، جامعهشناسان از گروه اين.است بوده آنها
جامعه كه زماني و است دخيل افراد بزهكاري در آنها مجموع كه است خانواده نابساماني
صورت به افراد كند ، كنترل مقررات و قوانين يكسري با را افراد از گروه اين نتواند
زورگويي به توسل مثل.ميكنند اقدام قانونها عليه بر مختلف اشكال و صور به قانونگريز
در.است افراد و خانواده و اشخاص اجتماعي ، مقررات عليه زور به تجاوز سادهترين كه
به آن رفع براي بايد و است معلول يك بزهكار:ميشود گفته جامعهشناختي بررسيهاي
را او و گذارده تاثير افراد روي كه است موثري و سازنده علل اينپرداخت آن علت شناسايي
پديدههاي ميپيوندد وقوع به جرمي كه زمانيميدهد سوق نابهنجاري و ناسازگاري سوي به
.ميگيرد قرار سوال مورد جامعه در آن مانند و خانوادگي و مذهبي سياسي ، فرهنگي ، اقتصادي ،
و شهري تاهل ، و تجرد نژاد ، جنس ، سن ، يعني گوناگون جهات از ميتوان را بزهكار افراد
.كرد تقسيم آن مانند و بودن متوسط و فقير بودن ، روستايي
خواستههاي و آرزوها و اميال از زيادي ميزان كه زماني معتقدند روانشناسان از گروهي
آرزوهايش به رسيدن عدم مقابل در تخريبي عكسالعمل به دست فرد نميشود ، برآورده افراد
خودشان خانواده سوي از خود آرزوهاي نشدن برآورده مقابل در افراد اين كه زماني.ميزند
نيز و احساسات روي از است ممكن واكنش اين كه ميدهند نشان واكنشي ميشوند ، تحقير
فرياد به خانواده توجه جهت در منفي واكنشي بهعنوان و برخيزد آنها عواطف شدن جريحهدار
ميشويم ، مواجه افراد از گروه اين با كه زماني.باشد خواستههايش به رسيدن براي
با مخالفت يا و فرد خواستههاي با مخالفت در اطرافيان كل در و مادر و پدر ناملايمتي
.ميرود شمار به پرخاشگري و جرم بروز اصلي عامل خانوادههايشان آرزوهاي و اميال
معتقدند و ندانستهاند بيتاثير امور اين در هم را جسم فيزيولوژيكي مشكلات روانشناسان
.باشد اجتماعي انحرافات علت ميتواند ژنتيكي خاص وضعيت و جسماني نقص
قدرت نتيجه در كه محل باجگيران مانند قوي و تنومند افراد از برخي جسماني و عضلاني قدرت
هم مورد اين عكس.ميشود انحراف ايجاد باعث ميكنند ، تصور حقي خود براي جسماني و عضلاني
اشخاص ميپردازند ، آنها نظير انحرافاتي يا گدايي به كه افرادي در زيرا است صادق
البته.ميكند تلقي انحرافي را گروه دو هر عمل جامعه ، كه ميشود ديده نيز ضعيفالجثه
برخي.است متفاوت مختلف سنهاي در انحراف نوع كه دارند عقيده روانشناسان از گروه اين
ميدانند جنسي پديدههاي از آمده وجود به بحران از ناشي بلوغ سن در را جوانان بزهكاري
شكل و روش علل ، زنان ، در كجروي مثلا.نيست بيتاثير انحراف در هم جنس نوع البته كه
.است كمتر مردان از نسبت به زنان جرايم تعداد و دارد را خود خاص
افزايش و افتاده اتفاق جرمهاي از بسياري ريشه آسيبشناسان و جامعهشناسان چند هر
اما ميكنند ، جستوجو فردي عوامل همچنين و جامعه بطن در اخير سال چند در را آن تعداد
روزنامهها حوادث صفحات شده گلچين اخبار را اين.است شده نواخته پيش مدتها خطر زنگهاي
.ميدهد نشان خوبي به
ايران مردم آيين
زنان پادشاهي
زن حكومت جشن مراسم باشكوه شكلي به قبل سالهاي در فريدن شهرستان توابع از افوس روستاي
.دارد قرار فريدن غرب كيلومتري در 38 روستا اينميكرد برگزار را (محصول جشن)
برگزار فروردين از بعد روز معمولا 80 و است محصول برداشت زمان با مصادف جشن اين
از چند تني و بزرگترها و ريشسفيدان از انجمني بهار ، اواخر روزهاي از يكي در.ميشود
افراد.است جشن روز قطعي تعيين انجمن اين اصلي وظيفه.ميشود تشكيل مسن و گيسسفيد زنان
از پس كه است حاكم انتخاب گروه اين وظيفه مهمترين.دارند مخصوص وظيفه كميته اين در
بلندقامت و رشيد بايد حاكم اين.ميشود انتخاب ده زنان بين از زياد گفتوگوي و مشورت
يك انتخاب در آنچه.باشد معروف نيكوكاري و خلق حسن به و باشد داشته شهرت و جذبهباشد
و امر و بزند حرف خوب.باشد داشته خاص محبوبيت زنان بين كه است آن دارد زياد دخالت حاكم
براي ميشود انتخاب زن حاكم عنوان به كه زني.باشد ثابتقدم فرمانش در و كند نهي
اعيان و "دولت رجال" او زيرنظر حاكم ، انتخاب از بعد.است افتخار مايه همسرش و خانواده
و بارگاه براي نيز قراولاني.ميشود معين بارگاه در جايگاهشان و ميشوند انتخاب مملكت
.ميشوند انتخاب دروازهها
برگزاري آماده همه جشن روز تعيين و اعلان با.دهد خبر مردم به تا ميشود مامور شخصي
دور بايد كه دارند مخصوص مراسمي نيز مردان و خاص وظايفي زنان جشن اين در.ميشوند جشن
مفروش قالي با ميدان كف و ديوار و ميشود چراغاني ده بزرگ ميدان.دهند انجام هم از
.ميشود
وسايل مردان از عدهاي جشن از قبل روز بنابراين.ندارد حضور ده در مردي هيچ جشن روز در
امور اداره روز اين در.ميشوند سرچشمه راهي و برميدارند را خود خواب و خوراك و خورد
.است زنان دست به ده
از گوشهاي در زن رامشگران دسته و ميپوشند را خود لباس بهترين زنان جشن ، روز صبح در
همه.ميشوند پذيرايي شربت و چاي با حاكم دستور به درباريان و مدعوين.مينوازند بارگاه
.ميكنند چوب رقص مسن زنانميرسانند ميدان به را خود بتوانند كه ترتيب هر به ده زنان
زنان و مدعوين كه ميدهد دستور زنان به حاكم پس.دارد ادامه بعدازظهر كمي تا مراسم اين
و ميشود صادر نيز درباريان و وزرا مرخصي دستور.بروند خود منازل به ناهار صرف براي ده
.ميكنند نگاهباني بارگاه از نگهبان چند فقط ميرود منزل به خود نديمههاي با حاكم
.برپاست ديگري مراسم است كوهستان دل در روستا كيلومتري در 5 كه سرچشمه در روز همين در
مينشستند آن در اجدادشان كه را خود خانوادگي مخصوص جايگاه سرچشمه به ورود محض به مردان
بديع منظره چنان شد برپا چادرها همه وقتي.ميدارند برپا را چادرها و ميكنند جارو و آب
.مياندازد دريا سواحل پلاژهاي زيباترين ياد به را انسان كه ميآيد وجود به جالبي و
مطبق بهطور زمين شيب در سيصدمتر امتداد دره طرف دو در كه اين و چادرها ، گوناگون رنگ
با دهاتي مردان ميوزد ، چادرها اين به كه كوهستان خنك و ملايم نسيم شدهاند ، نصب
و جوانان و پيران منظره لميدهاند ، قوري و منقل كنار در و چادرها داخل كه گشاد شلوارهاي
در بچهها از عدهاي زدن چمباتمه شدهاند ، جدا مادرشان از مراسم حكم به كه پسربچهها
زمين ، از آب جوشش صداي طرفتر آن ميگيرد ، بر در را سرچشمه فضاي كه غذا بوي چادرها ،
منظره ميگردند ، چادر استقرار براي مناسب جاي دنبال به هنوز كه مردم از عدهاي هياهوي
آمده ، وجود به آب شدن انباشته از سرچشمه شمال قسمت در كه استخري و افوس پربرف كوهستان
.واميدارد تحسين به را بينندهاي هر كه است چشماندازي
به نشستن با مسنتر مردان غذا از بعد.است شده آماده پيش شب از سرچشمه در مردها غذاي
.ميكنند صحبت جشن اين گذشتههاي از قوري و منقل و سماور دور
از بعضي و ميكنند ديدن سرچشمه كوهستاني دره مختلف قسمتهاي از پسربچهها و جوان مردان
قسمتهاي بازديد از جوانان وقتي.ميگيرند پيش در را ارتفاعات راه برف آوردن براي آنها
.ميپيچد كوهستان در تكبير صداي بعدازظهر ساعت 3 حدود در يافتند فراغت سرچشمه مختلف
است مسطح و رفيع مكاني كه سرچشمه غرب سمت به موذن صداي شنيدن با پسران و مردان
.ميشود برگزار عصر و ظهر نماز و ميشتابند
تمام بعد به ساعت اين از سرچشمه مراسم و ميپذيرد پايان بعدازظهر ساعت 4 دعا و نماز
دروازه تا زنان.شود ده عازم و كند جمع را خود باروبنه ميتواند ميخواهد هركس و ميشود
كردن پياده در و ميكنند طي را ده كوچههاي آنان همراه و ميآيند مردان استقبال به ده
ملحق خود خانواده به پسران و مردان همه غروب حوالي.ميكنند كمك آنها به بار و اثاثيه
.ميكنند صحبت سرچشمه رويدادهاي از مردان و خود مراسم انجام از زنان.ميشوند
جامعه پوست زير
ناتور
جلب توجهم شوند نزديك دايره مركز به ميكنند سعي جمعيت.پلوغ و شلوغ است ، شلوغ گوشهاي
پهن را بساطش دستفروش يك مييابم در دقت كمي از بعد و ميايستم ميكنم ، سست پا.ميشود
گرداگردش مردم و فروشگاهها از ارزانتر.ميفروشد و گذاشته حراج به را روسريها كرده ،
قدم چندبخرند و بزنند چانه كنند انتخاب را موردنظرشان جنس ميكنند سعي و زدهاند حلقه
سياه يكي و سفيد و زرد و آبي حاشيههاي با زمستاني كلاه چند بيصدا نشسته جواني جلوتر
را صورتش از بخشي و كرده آفتاب مانع را ديگر دست دستش ، در رنگي حاشيهاي بدون سياه سياه
فقط حرف كلمه بييك ميگذرد رهگذران به بيصدا و داشته نگه امان در زمستان ظهر آفتاب از
يك پيرمردي جلوتر باز.ميكند اعلام را قيمت ميكند توجه كلاهها به رهگذري كه گاهي
پسركي جلوتر كمي.بادامزميني جلوتر كمي.ميكند حراج را رنگارنگش جورابهاي گشوده گوني
فصل مگه ميفروشي چسبزخم چرا":ميپرسم وي از.است كاري دلش زخم اما.ميفروشد چسبزخم
"نيست؟ مدارس
گويي ميگيرد رويم جلوي را چسبزخمها."ميرم هم مدرسه" ميگويد و ميزند زهرخندي
.ديگر پسركهاي كه شيطان قدر همان و است نافذ نگاهش.باشم خريدار بايد صحبت ادامه براي
.ديگر كس هيچ نه و شما نه و ديدهام بيدستفروش من نه را خيابانها كه مدتهاست
رهگذران دست از را روزيشان دارند سعي كه دستفروشاني از است پر هميشه ما خيابانهاي
.بزنند پيوند فردا به را امروز و بگيرند
دوباره فردا تا بيابند قوتي امروزشان براي كه تكاپويند در همه مرد و زن جوان ، و پير
خود براي كسي هر.دارند خاصي قوانين خود براي هم دستفروشها امانو از روزي نو از روز
و خيابانها در كس هيچ بپردازند حساب حق بايد جا گرفتن براي نيز گاه.دارد معيني جاي
و باشد داده حساب حق آن از قبل آنكه مگر كند ، پهن را بساطش ندارد حق شهر اصلي ميدانهاي
.شود رعايت نيز بعدي و قبلي دستفروش از فاصلهاش ضمنا
از ارزانتر ندارد حق كسي هرگز و است همانند هم به نزديك نقاط در يكسان جنسهاي قيمت
هم با گاهي دستفروشها.ميخورد هم به دستفروشي بازار نظم كه چرا بفروشد را جنسش ديگران
يا و بيماري مانند مواردي كنند حمايت يكديگر از لزوم مواقع در كه ميدهند تشكيل گروه يك
دستفروشها.خودشان از خودشان مگر نميكند حمايت دستفروشها از كس هيچ.مالي گرفتارهاي
ميكند شلوغ را پيادهروها هميشه چند هر حضورشانشدهاند ما زندگي از بخشي ديگر حالا
هنوز حتي.ببينيمشان حتما ميگذاريم اصلي خيابانهاي به كه پا كردهايم عادت ما اما
چه و شد خواهند شكلي چه شهر خيابانهاي نباشند دستفروشها روز يك اگر نكردهايم فكر
دستفروشها از است بهتر ميكنند فكر حتي ما از بعضي.ميگيرد را دستفروشها جاي چيزي
اينها همه ميكنيم فكر اينكه اول است ، ارزانتر اينكه دوم:دليل دو به كنند خريد
شان زندگي چرخ اينكه براي حتما بايد و دارند فراواني مالي نياز كه هستند آدمهايي
وقتي ميآيند ، مزاحم نظر به هميشه دستفروشها اينكه با حتي.كنيم خريد آنها از بچرخد
آنها فرار به ما بگيرند را دستفروشها دارند سعي و ميآيند سدمعبر با مبارزه مامورهاي
پيادهروها و كند دستگير را آنها سدمعبر مامور نميخواهد دلمان وقت هيچ و ميكنيم كمك
كنيد جمع ميگوييم دستفروشها به گاهي حتي برويم راه پيادهرو در راحت ما و شود خلوت
گمان ما كه هستند دوستداشتني مزاحمهاي دستفروشها.ميآيد دارد مامور را بساطتان
.ميشويم كلافه و خسته دستشان از كه چند هر داريم دوستشان دلمان ته ته ته ميكنيم
خانواده پزشك
آسان مرگ
بيمار چندين به تاكنون كه ،"آسان مرگ از دفاع" نظريه پيروان سردسته "نيچكه فيليپ" دكتر
ويژه دستگاه جديدترين بخشند ، پايان خود زندگي به تا كرده كمك زندگي پاياني مراحل در
اين از نقل به.كرد معرفي آمريكا "ديهگو سن" در "راحت مرگ" همايش در را "آسان مرگ"
ميبرند رنج مرگآور بيماري يك از خود زندگي پاياني مراحل در كه بيماراني محقق ،
به آرامش در ميشود توليد دستگاه اين در كه خالص كربن مونواكسيد گاز تنفس با ميتوانند
.ببخشند پايان خود زندگي
مرگ و چاقي رابطه
و ديابت همچون مزمن بيماريهاي به ابتلا خطر تنها نه چاقي تحقيقات جديدترين براساس
با هلندي محققان.ميكند كوتاه نيز را انسان عمر بلكه ميدهد ، افزايش را بالا خون فشار
بودند ميانسالي در سال 1950 در كه آمريكايي بزرگسال و 457 هزار پزشكي 3 سابقه بررسي
ميشوند ، چاق سالگي سن 40 در كه افرادي عمر طول از كشيدن سيگار اندازه به چاقي دريافتند
چاق 8/5 مردان و سال بودند 1/7 چاق سالگي در 40 كه زناني شد مشخص تحقيق اين درميكاهد
اين نتايج.دادهاند دست از طبيعي وزن داراي افراد با مقايسه در را خود عمر از سال
و سال سيگاري 7/13 چاق مردانبود بدتر ميكشيدند نيز سيگار كه چاقي افراد براي تحقيق
از طبيعي وزن با غيرسيگاري افراد با مقايسه در را خود عمر از سال سيگاري 3/13 چاق زنان
.دادند دست
|