ندارد مكتبي هيچ آفريقا
دوما الكساندر از پركارتر نويسندهاي
خشم خوشههاي
آمريكا ادبيات
ندارد مكتبي هيچ آفريقا
گورديمر نادين با گفتوگو
شميراني لطفي ميترا:ترجمه
در پيش سال بيست وحشت آتشفشان اين فوران ".باريد آسمان از وحشت نيويورك ، در گذشته سال"
را آن ميتواند نويسنده.ميماند باقي مكانها اين در وحشت.بود ژوهانسبورگ خيابانهاي
اين گورديمر ناديننداشت رسانهها در چنداني انعكاس واقعه اين اين ، وجود با.ببيند
اين.كرد ايراد "بارد" دانشكده اساتيد و دانشجويان از جمعي كوچك سمينار در را سخنان
.است نامحسوس رسانهها بيطرفانه اصطلاح به تصويرپردازي و خبري هياهوي ميان در انعكاس
.است وقايع اين ساختن نمايان به قادر كه است نويسنده كلام يعني ;خلاق كلام تنها اين
ميان در داشت ، خود كنار در را "آچهبه چينوآ" درازش ساليان دوست كه حالي در گورديمر ،
آن وقت كرد استدلال بودند ، كرده پر را سخنراني سالن كه دانشجويان ، از كثيري جمع ازدحام
درون:برگرداند خود درست جايگاه به نورافكنها و دوربينها از را "شاهد" موضع كه است
سوال مورد ميشود قائل تصوير و كلام ميان او كه را تفكيكي منتقدين كه حالي در.انسان
خارج ، دنياي با دوگانگي ورطه در انسان معنويت كه ميكند استدلال چنين او دادهاند ، قرار
رسانهها كشش به استناد با او.ميغلتد فرو اجتماعي تعهدات دنياي و تاريخ و سياست دنياي
اين بتواند كه باشد هم ديگري رسانه ميكنم گمان":ميگويد آن ، هيجان و شور و ماجرا به
كاوش و تحقيق به خود نوشتاري فعاليت سال پنجاه از بيش طي گورديمر ".دهد انجام را كار
.است پرداخته مينامد ، "حاشيهنشيني" قياس همين بر خود او آنچه يا دوگانگي اين پيرامون
مصاحبه از پس.است كوتاه داستان بيشماري تعداد و رمان جلد نگارش 13 كاوشها اين حاصل
گفتوگو "پرس فري" با مهرباني با گورديمر مختصري ، خواب و دانشجويان سمينار راديويي ،
كتاب درباره همچنين و رسانهها و ژورناليسم شاهد ، _ نويسنده جايگاه درباره تا ميكند
.كند بحث "گذري معاشر" نام به جديدش
***
بحران وقايع بر بودن شاهد و ناظر از تعريفي "درونگرا شهادت:شاهد" شما سخنراني عنوان*
و "بودن شاهد" مفهوم از را خود برداشت اختصار به ميتوانيد آيا.ميدهد ارائه خشونت و
دهيد؟ شرح جنوبي آفريقاي در حوادث ناظر يك بهعنوان خودتان تجربه با آن ارتباط چگونگي
نظاره يا بودن شاهد" مفهوم كل فناوري ، شگفتانگيز پيشرفتهاي خاطر به ميكنم فكر خوب
گزارشهاي دور ، چندان نه زماني در گرچه پيش ، نسلها.است شده تغيير دستخوش "كردن
پس مدتها اما.داشت وجود هيروشيما اتمي بمباران مدت در نيز تلويزيون حتي و روزنامهها
به حملات كه هنگامي.ديديم بود آمده هيروشيما سر بر را آنچه ما كه بود حادثه آن از
جهان سراسر در بلافاصله رويداد اين افتاد ، اتفاق نيويورك در جهاني تجارت دوقلوي برجهاي
تلويزيوناش كه هركس نيويورك ، از مايلي هزار شش فاصله به ژوهانسبورگ ، در.شد ديده و پخش
از برخي.بود افتاده اتفاق آمريكا در مسئله ببيند ، زنده را رويداد توانست بود روشن
آمريكاييها از بسياري مسلما ببينند ، را هواپيما دومين برخورد توانستند راستي به افراد
_ قدرتمندش بينهايت تصوير و _ آن بيواسطگي كه بود واقعهاي اينبودند ماجرا اين شاهد
خبري پوشش اين ديگر ، بيان به.تاريخ در بار اولين براي كرد ، نظاره جهان سراسر را
بودند ايستاده كه افرادي.بود ماجرا ناظر و شاهد اولين كه بود _ فيلمبردارها _ تلويزيون
.بودند ماجرا شاهد گفت بشود كه نبودند نزديك آنقدر (خيابان در)
و بود شده ديده تلويزيون صفحه در بار اول آنچه از توصيفاتي روزنامهها طريق از بعد
"سياسي تحليلهاي" نوبت بعد.ميرسد آدمها دست به ميآوردند هجوم ديدنش براي مردم آنچه
كه ميپردازند تامل و حدس به "چرا" درباره كه ميرسد روزنامهها صفحه بالاي عناوين مثل
.دارد ادامه واقعه اين از پس مديد مدتهاي تا خود اين ، البته
تاكنون زمان آن از و كرديم احساس را وحشت ضربه اصابت تاثير بلافاصله همه ما بنابراين
دست جديدي نتيجه هيچ به هنوز ما اين وجود با ميشوند ، ظاهر آهسته آهسته پيامدها
آيا چيست؟ تروريست" مسئله كل كه چرا ;هستند جهاني حقيقت در پيامدها و نيافتهايم
وضعيت يك وضعيت اين آيا هستند؟ كساني چه تروريستها شويم؟ خلاص آن شر از ميتوانيم
.ميكند تحول و تغيير دستخوش را "است؟ تروريستي
سوي از آهستگي به بايد كه است شده وارد مسئله كل به نسبت ديگري زيان كه است اين من فرض
مثال براي.مينامم درونگرا "شهادت" من كه است چيزي همان اين و شود مطرح نويسنده
ميان پيچيدهاي بسيار رابطه درباره او.بگيريد نظر در را "كنزابورواوئه" ژاپني ، نويسنده
يك وقت آن ولي ميكند ، سقوط هواپيمانوشت ژاپني دورافتاده روستاي يك اهالي و خلبان يك
هرگز اين از پيش دهكده اهالي.ميآيد فرود آسمان از چتر با سياهپوست آمريكايي
.است حيوان يك مثل آنها چشم به او و _ آمريكايي يك به رسد چه _ نديدهاند سياهپوست
و ميترسند او از و ميكنند اشمئزاز احساس او به نسبت ميكنند ، زنجير و غل را او آنها
مثل ميگيرند تصميم پس.نه يا بكشند را او بايد آيا نميدانند.كنند چه او با نميدانند
غذا او براي تا ميگذارند تنها را جوان ، پسرهاي بچهها ، و كنند رفتار او با حيوان يك
او ميان كه است اتفاقي درباره داستان.قبيل اين از كارهايي و كنند خالي را سطلش و برده
و "ديگري" مسئله "بيگانگي" مسئله كوچك ، داستان اين در من ، براي.ميافتد بچهها اين و
.است بحث مورد فرهنگ و نژاد مسئله
نمونههاي و بخوانيد هيروشيما واقعه درباره كتاب خواست دلتان چقدر هر ميتوانيد شما
تبديل تاريخ به واقعه اين كه هنگامي چطور ميدهند نشان كه دارد وجود گذشته از نيز ديگري
جنگ در كسي چه با كسي چه و شدند كشته كه افرادي تعداد و تاريخي ارقام مشتي به يعني _ شد
را آن بتوانيد شما و گرفت جاي اينترنت در و شد تاريخ كتابهاي وارد عبارتي به يا _ بود
به خارقالعاده نويسندگان اين جانب از كه دارد وجود ديگري بعد كنيد ، پيدا و جستوجو
.ميآيد وجود
يك بهعنوان نوشتن و روزنامهنگار يك مقام در نوشتن ميان رابطهاي چه شما نظر به *
صحبت آن از پيشتر كه تصويري و كلام تمايز با آيا دارد؟ وجود داستان نويسنده يا شاعر
دارد؟ قرار صف يك در كرديد
.است بيان مدافع حال عين در روزنامهنگار يك كه چرا دو ، اين ميان در است چيزي نظرم به
...باشند وفادار حقايق به بايد روزنامهنگاران دارد ، وجود مسئله دو چيز ، هر از پيش
يك بهعنوان و كند ، تعريف هست كه آنطور را وقايع بايد روزنامهنگار يك كه ميگويند همه
مابين جايي موضوع اين ميكنم فكر پسداريد رو پيش مهلتي هميشه شما روزنامهنگار ،
.ميگيرد قرار تصوير و تصويرپرداز نويسنده واژههاي
كتاب در پرداختهايد ، حاشيهنشيني پيچيده مضامين مورد در كاوش به آثارتان در شما *
از است انعكاسي ميرسد نظر به كه حاشيهنشيني ، جديد اشكال درباره "گذري معاشر" اخيرتان
تحقيق به است ، شدن جهاني حال در فزايندهاي طرز به كه جامعهاي و جنوبي آفريقاي
جديدي عبارات به نياز تعدي و ستم و حاشيهنشيني درباره نوشتن براي ما آيا.پرداختهايد
داريم؟
بنابراين و ميافتد هم ما براي ميافتد اطرافمان در و ما جامعه در كه اتفاقي هر خوب ،
كتاب در كه است چيزهايي از بخشي اين گمانم به من و فراميخواند را واكنش از ناآشنا شكلي
آنها آيا اينكه.دلباختهاند كه نفر دو اين ميان لاينحل غريب تعارض پرداختهام ، آن به
عهدهاش از كه است تجملي عشق ميكند احساس "مرد قهرمان".نميدانم يانه ، هستند عاشق
شبيه تقريبا.ميترسد بورژوايي احساساتيگري از كه است دختري "زن قهرمان" و برنميآيد ،
دو آن برداشت تفاوت.است شده داستان وارد اينجا در اكراه با عشق موضوع انگار كه است آن
به مرد بردن از حتي كه است شده شوكه برداشت اين از آنقدر دختر.ارزشمند زندگي يك درباره
پول راه از زندگياش اينكه گو دارد ، شرم است ، مخالفشان خود كه خود ، بورژواي خانواده نزد
كه است چيزي همان اين مرد ، براي ولي.ميگذرد ميپردازند او به خانواده كه ماهيانهاي
از و نميكند ، درك را دنيا او است ، بيتجربه و خام دختر كه ميكند احساس او و ميخواهد
براي پرداختهام ، آنها بررسي به كتاب اين در كه چيزهايي.است او با كاملا حق مرد ، نظر
دست آدم به حالي چه اينكه به كردن فكر حتي دارند ، را كشوري تابعيت و پاسپورت كه كساني
شايد.مهاجريم همه نيستيم؟ مهاجر همه آيا اتاق ، اين در ما ، .است تصور غيرقابل ميدهد ،
به اندازه چه تا شما مهاجرت وضعيت كه نيست مهم بنابراين نباشيد ، واقعي هندي يك هم شما
.است همينطور هم من مورد در.بازميگردد عقب
بومي افراد سوي از من كشور در اكنونميكند تغيير چطور ما رفتار كه اينجاست جالب
از كره ، از كه كساني حتي و زيمبابوه نيجريه ، از كه افرادي به نسبت مفرطي بيزاري آفريقا
كسي و شدهاند انجام رشوه پرداخت با همگي مهاجرتها اين.دارد وجود ميآيند شمالي كره
سوداگران اغلب مهاجرين اين.غيرقانونياند برخي و قانوني آنها از بعضي ميداند ، چه
ما خود مردم از بسياري و شدهاند استخدام كه داريد مهاجريني شما خوب.هستند خياباني
غر دولت به مورد اين در و دارند زيادي نفرت مسئله اين از آنها و هستند خياباني سوداگران
.ميروند رژه خيابانها در و ميزنند
اكنون.بودهايد فعال جنوبي آفريقاي در نويسندگان جامعه تشكيل امر در شما كه ميدانم *
ميرود؟ كجا به خودتان ادبيات شما نظر به و ميبينيد چگونه را جامعه آن وضعيت
پير بسيار دارم من حال هر به و _ مينويسم را آن كه است همانطور فقط اين.نميدانم
و نداريم مكتب ما...نويسندگان نوشت ، خواهم ديگر كتاب تا چند نميدانم _ ميشوم
بسياري معاشرتهاي ميشناسيم ، را همديگر ميرويم ، پيش خوب ما.است اينطور كه خوشحاليم
آرزوي.عظيمشان علاقه از جداي دارد ، وجود متفاوت نسلهاي و مختلف سنين با افراد ميان
سوي به بيشتري پول و باشند آنها آثار ديدن به قادر مردم تا است نشريات بيشتري تعداد من
بيشتري كتابهاي تا دولت جانب از چه و خصوصي منابع جانب از چه شود ، سرازير جامعه اين
.داريم توزيع زمينه در بزرگي مشكلات چون ;باشد داشته مناسبي توزيع البته و شود چاپ
دوما الكساندر از پركارتر نويسندهاي
كينيونرو پدرو خوآن
مولايي رامين:ترجمه
لييژ) "سيمنون ژرژ" تولد سالگرد يكصدمين مراسم تا ماهونيم يك از كمتر كه حالي در
:است شده ديده تدارك احسن نحو به برنامهها همه است ، مانده باقي (لوزان 1998 - 1903
روزها اين اما..و نشريهها و بزرگداشتها تحقيقي ، مقالات سخنرانيها ، گردهماييها ،
كشورهاي تمام و بلژيك فرانسه ، در را كتابفروشيها قفسههاي فضاي او كتابهاي از انبوهي
كه دوما الكساندر از پركارتر بسيار نويسندهاي كتابهاي است ، كرده اشغال زبان فرانسوي
.گذاشت پشتسر منتشره آثار تعداد لحاظ از را او ناباورانه
به است آمريكايي دائم ، اقامت محل لحاظ به است فرانسوي تولد ، دليل به است بلژيكي سيمنون
.كشور آن در پزشكي معالجات انجام ضرورت به بنا است سوئيسي و نوبت چند در موقت اقامت خاطر
از هنوز ميگذرد ، او مرگ از سال سيزده اينكه با امروز كه است چنان سيمنون آثار شهرت
پليسي موفق رمان صدها وي ، تولد سالروز صدمين آستانه در.برخوردارند بالايي بسيار فروش
چاپ به مستعار نامهاي يا سيمنون نام با كه ،"مگره بازرس" نقشآفريني با جدي يا طنز
.ميدهند ادامه خود بالاي فروش به بيرقيب همچنان رسيدهاند ،
در سالگي ، بيست از پيش بود ، - بلژيك لييژ ، - زادگاهش شهر گزارشگر جوانترين كه سيمنون
فتح قصد به بلژيك از تحرير ماشين يك با داشت ، محدود و ناقص بسيار مطالعاتي كه حالي
مشغول مختلف افراد براي منشيگري كار به ابتدا در نام جوياي جوان اين.زد بيرون پاريس
شروع او درواقع...!نوشتن:كرد پيدا بيشتر درآمد كسب براي خوبي شيوه زود خيلي ولي شد ،
چاشني با كه داستانهايي كرد ، عاشقانه عامهپسند رمانهاي و داستانها نوشتن به
از كمتر مدت طول در سيمنون ترتيب ، اين به.ميشدند نوشته پردهدري و هزل پليسي ، معماهاي
پول ، شهرت ، وي براي كه ساخت منتشر مستعار اسم بيست به نزديك با رمان عنوان دويست سال ، ده
روي خود نام از استفاده به مصمم وقتي او.آورد همراه به بسياري موقعيتهاي و روابط
در معمول رفتنهاي بيحاشيه و ناب روايتي كه او داستانپردازي نوع ديگر كه شد كتابهايش
ادبيات صحنه در پديدهاي به خودش نيز و فرد به منحصر شيوه يك به بود ادبي ژانر اين
ناشران چاپلوسي و نويسندهاش دوستان حسادت سبب كه پديدهاي.بود شده بدل زبان فرانسوي
.بود شده ايشان به آثارش انتشار حق سپردن براي
او كه جدي ادبيات نويسندگان نبودند وليكم بود عامهپسند رمانهاي نويسنده او اينكه با
ادبي قريحه و استعداد ژيد آندره نمونه براي ميان ، اين در.مييافتند خواندني را آثارش و
بسط در را او كه فضايي ميستود ، را سيمنون ژرژ ساده و برانگيز ابهام فضاسازي نيز و او
كمال ژيد انتقادهاي و راهنماييها از نيز او حال ، عين در.ميرساند ياري خوبي به موضوع
.ميبرد را استفاده
از ميتوان مييافتند ، توجه قابل را او كارهاي كه جدي ادبيات عرصه بزرگان ديگر ميان از
نويسندهاي ميكردند ، ياد ادبيات استاد عنوان به سيمنون از كه برد نام ميلر هنري و سلين
شيفته را آمريكا و اروپا سراسر در ادبي ژانر اين خوانندگان از بسياري بعد دهه چند كه
.ساخت خود آثار
دهها و مگره بازرس ماجراهاي سري از رمان صد از بيش مستعار ، اسم با رمان دويست تعداد
معاصر ادبيات صحنه در را بيرقيب مجموعهاي كوتاه ، داستان كتاب چندين و سريالي رمان
و دوما الكساندر خود اسلاف از بيشتر بسيار سيمنون آثار تعداد.ميدهند تشكيل جهان
.است "انساني كمدي" از عظيم مجموعهاي آثارش كه ميگفت همواره او.است بالزاك
...و سوئيس نيويورك ، فرانسه ، بلژيك ، از را رمانهايش جغرافيايي فضاي سيمنون
.تمركزگرا و بسته جهاني ميكرد ، تعريف خود رمانهاي خاص جهان در را آنها ولي برميگزيد
يا پاريس ، محلههاي از بعضي و بلژيك و فرانسه مرزي شهركهاي هواي و حال رفته هم روي او
در كه ميداد ترجيح را نشان و بينام محلههايي و هتلها اداري ، ساختمانهاي از رديفي
.ميشوند مرتكب را تنفرانگيزي و وحشيانه جنايتهاي تبهكار و رذل افراد آنها
ويژه پليسي شگردهاي و خاص شخصيتي پوآرو و مارلو هولمز ، مانند نيز سيمنون مگره بازرسي
اجرا به نيز راديويي و تلويزيوني سريالهاي صورت به رمانها مجموعه اين و دارد
دارد وجود مهري به سر راز سيمنون طنز داستانهاي و پليسي رمانهاي در اما.درآمدهاند
نياز اين:نيست آن حل و گشودن به قادر نيز او ذهن ساخته ورزيده و باهوش بازرس حتي كه
داشت ، ثروت ميليونها كه زماني حتي سيمنون ميشود؟ ناشي كجا از نوشتن به سيريناپذير
!بود نوشتن مشغول سخت هميشه چون باز
است زناني برابر در او غريب ناراستي از ترديد غيرقابل سندي او "خاطرات" ديگر سويي از
و گزنده تندي است ، شده نوشته متوفايش مادر به خطاب كه نويسنده نامه.ميداشتند دوستش كه
.است نداشته دوستش هيچگاه كه ميكند اعتراف مادرش به نويسنده آن طي و دارد رنجآوري
آنها داشتن نگاه مخفي در سعي وي كه شخصياي اسناد و او دوم زن خاطرات نويسنده ، دختر مرگ
.دارد وي شخصيت فراوان تاريك نقاط و پيچيدگي از نشان همه داشت
چاپهاي و نفرند ميليونها بر بالغ سراسرجهان در وي آثار خوانندگان اينها ، تمام با
نهايي راز شايد وجود اين با.رسيدهاند فروش به جلد ميليون چندصد تاكنون آثارش پيدرپي
رمانهاي خواندن مجذوب را ما كه رازي و رمز از مگره بازرس تنها !نشود گشوده گاه هيچ
.است آگاه ميكند سيمنون
خشم خوشههاي
بيستم قرن برگزيده رمان
قرن برگزيده آثار"ادبيات ضيافت به دعوت" نام به ستوني در روزها اين الپاييس روزنامه
ستون همين در نيز ما هفته اين از.ميكند معرفي خود مخاطبان و خوانندگان به را بيستم
.ميكنيم معرفي را آثار اين
سوسيال" را آن بتوان شايد كه جنبشي ادبي نمايندگان عاليترين و برجستهترين از يكي
"ساليناس" متولد (1902- 1968) "بك اشتاين جان" بيشك داد ، نام "آمريكايي رئاليسم
رئاليسمهاي سوسيال انواع ديگر از را خاص جنبش اين آنچه شد متذكر بايداست كاليفرنيا
خود معاصر ادبيات بر آن ، متقابل شگرف تاثير اهميت ميكند ، متمايز ستيزهجويانه و نظري
.است
و ضعيف طبقات از حمايت و جانبداري به مصمم كوتاهش داستانهاي اولين همان از بك اشتاين
درگير كه ميلادي ، بيست دهه پاياني سالهاي متحده ايالات كه ميشود يادآور.است ناتوان
نداشتند هيچ كه افرادي شمار بود ، اجتماعي حاد نابسامانيهاي و اقتصادي عظيم ورشكستگي
.ميدادند تشكيل مزارع فصلي كارگران را طبقه اين از انبوهي بخش و بود زياد بسيار
،"آسمان سبز دشتهاي" نام به خود كوتاه داستانهاي مجموعه كتاب اولين در بك اشتاين جان
زارعين از جماعتي طاقتفرساي و سخت شرايط تشريح به رساند ، چاپ به سال 1932 در كه
را خود خاص لحن و پرسوناژها او كه است كتاب همين با.ميپردازد كاليفرنيا جنوب مزدبگير
بعد سال سه.مييابد جامعه از ضعيف قشر اين بقاي راز و زندگي تاثيرگذار و ساده بيان در
.داشت پي در برايش را ناگهاني شهرت كه كرد منتشر را "داغ ذرت" در 1935 ،
خود ، رمان برجستهترين ادبي ، صاحبنظران و منتقدين از بيشماري بهزعم كه بود سال 1939 در
محسوب گذشته قرن ادبي كلاسيك اثر چهل جزء اكنون كه رماني ;كرد عرضه را ،"خشم خوشههاي"
جستوجوي در كاليفرنيا تا آكلاهاما از "جاد" خانواده طولاني سفر ماجراي رمان.ميشود
به رمان اين.كنند كار آن روي كه مزرعهاي است ، خودشان براي زميني آوردن دست به
به فيلم هم و رمان هم ترتيب اين به و رفت سينما پرده روي فورد جان كارگرداني
.شدند بدل انسانها همبستگي ستايش و بيعدالتي محكوميت در جهان كلاسيك آثار ماندگارترين
و موفقيت به نيز آن سينمايي نسخه كه ساخت منتشر را "عدن شرق" سال 1952 در بك اشتاين
در نوبل جايزه يعني جهان ادبي افتخار برترين در 1962 كه او اما.يافت دست چشمگيري فروش
زندگي وخيم شرايط بازگوكننده بهعنوان را خود نقش لحظهاي داد ، اختصاص خود به را ادبيات
.نكرد فراموش نميرسيد جايي به صدايشان كه مردمي
در نيز وادي اين در و ميپرداخت همكاري به سينما دنياي با مستقيما او ديگر ، سويي از
در 1939.نهاد جا بر جامعه در شاياني تاثير رمانهايش همانند فيلمنامهنويس ، مقام
و درآورد نمايش به "لني" نقش در "چاني لون" يادماندني به بازي با را "آدمها و موشها"
خيرهكننده بازيگري با و سينما عريض پرده روي را "خشم خوشههاي" فورد جان بعد سال يك
.بخشيد جان "فوندا هنري"
توسط بود ، آورده ارمغان به بك اشتاين براي را شهرت انتشارش با كه هم ، "داغ ذرت"
تنظيم و نوشتن در شهير نويسنده اين.رفت پرده روي سينما بزرگ كارگردان "فلمينگ ويكتور"
شد ، ساخته "فرناندس اينديو اميليو" كارگرداني به سال 1947 در كه ،"مرواريد" فيلمنامه
.داشت همكاري نيز
نوشت فيلمنامهاي "سرخ پوني" خود داستانهاي موفقترين از يكي روي از همچنين بك اشتاين
نوشتن سينما ، عرصه در وي پرثمر و بينظير همكاري اما.درآمد نمايش به سال 1949 در كه
با كه فيلمي ;بود "كازان اليا" كارگرداني به "زاپاتا باد زنده" فيلم قوي ديالوگهاي
تاريخي حافظه در مكزيكي ، شورشي و انقلابي رهبر نقش در ،"براندو مارلون" فوقالعاده بازي
به فيلمي ساخت براي "عدن شرق" رمان تنظيم كار بر همچنين بك اشتاين.شد ماندگار سينما
او حضور اولين كه داستان ، اصلي شخصيت نقش در "دين جيمز" جاودانه هنرمندي با نام ، همين
.داشت نظارت ميشد ، محسوب بلند فيلم يك در
آمريكا ادبيات
تخيل خلاق جنون
برادبري مالكوم
وقفيپور شهريار:ترجمه
"مدرن ادبيات به نگاهي" كتاب در برادبري مالكوم كه است نظراتي مجموعه ميخوانيد آنچه
آمريكا دهه 60 ادبيات از بخشهايي كتاب ، اين مقالات مجموعه از.است كرده منتشر آمريكا
ستون همين در...و ونهگات هلر ، جوزف درباره اين از پيش كه.كردهايم انتخاب را بعد به
.خواندهايد
"راديكال معصوميت" مثابه به را جهان از گات ونه بصيرت نوع آمريكايي منتقد حسن ، ايهاب
چهره ديگر براتيگان ، ريچارد آثار از مناسبي توصيف ضمن در اصطلاح اين و است كرده تعريف
بهعنوان اغلب او از.كرد خودكشي سال 1984 در جواني در او.ميدهد ارائه شصت ، دهه مركزي
،(1964) "بيگسور اهل ائتلافي ژنرال" او ، رمان اولين.بردهاند نام هيپي رمان لنون جان
هيپيگرايي بياعتبار و زودگذر عصر تمسخر و هجو با تقابل در را گذشته آمريكاي سخت دنياي
ضدمجموعه كه جديد ، "ائتلافي ژنرال" يك دارد ، نام ليملون كتاب اصلي شخصيت.ميدهد قرار
هم آن بازيابد ، را روستايي آمريكاي معصوميت دارد سعي كه حالي در ميجنگد ، صنعتي - نظامي
و سرخوش تخيل بازيابي اين براي او اسلحه.نظامي گسترده قدرت و پيشرفته تكنولوژي عصر در
كه ميشود داده نشان رمان اين در.است براتيگان اسلحه همان واقع در كه ;است او نامنظم
به سرخوشانه تخيلي وسيله به است ممكن - قديم دوران داخلي جنگهاي مثلا - تاريخي اتفاقي
اندوهي در كتاب.است واقعيت از تخيل انتقام اين و يابد شكل تغيير تعين عدم و فانتزي
چونان جنوني است ، خلاق تخيلي جنون نشانگر واحد آن در ليكن مييابد ، پايان حسرتبار
تا سريعسريع و بيشتر ، پايانهاي":ميگويد ما به كتاب قهرمان.براتيگان نسل ذهنيت
".باشد داشته پايان هزار ثانيه 186 هر در كتاب اين آنكه
او.دارد مشابه وضعيتي نيز ،(1967) "آمريكا در قزلآلا صيد" براتيگان ، بعدي "نوشتار"
با طريق اين از تا ميگيرد ، بازي به را ماهيگيران خاطرات دفترچه غيرشهري و قديمي فرم
در كه است ، كوتاه جستار - فصل هفت و چهل شامل كتابشود رويارو حاضر عصر مكانيكي دنياي
غريبي شكلهاي و مييابد عجيبي تبديلات "آمريكا در قزلآلا صيد" عنوان آنها طول
،"آمريكا در قزلآلا صيد كوتوله" شخصي به ميشود ، تبديل مكاني به عنوان اينميپذيرد
خود دلالتي كاركرد سرخوشانه گونهاي به ميتواند طريقي از زبان كه اين براي اثباتي به
و جانداري بيجان ، ماده در ميتوانيم تخيلي بازي و (خيال) فانتزي كمك به.دهد تغيير را
خندهدار و مسخره غريب طرزي به كه كتاب ، قطعات از يكي در مثلا - كنيم احيا را زندگي
بنجل جنس و آشغال كه اين براي نه هم آن ميكند ، ديدار كليولند فروشي اوراق از راوي است ،
.بخرد "دوم دست" قزلآلاي رود يك بلكه بخرد ،
ريشهدار جستوجوي با را هيپيگرايي نامنظم و اتفاقي روحيه براتيگان بعدي كتابهاي
واترملون در" كتاب با.ميآميزد درهم مدرن پست نوشتار ژانري واژگونيهاي و نشانهها
ميگذرد ، صلحطلب اجتماع يك در كه مينهد بنا را خيالي حكايتي براتيگان ،(1978) "شوگر
جديدي دنياي زده ، تكنولوژي آمريكاي خلال از اجتماع اين ساكنان و ،iDEATH نام به اجتماعي
مهرباني و صلح درباره مطبوعي فانتزي كتاب اين.ميآورند وجود شيرين 1به هندوانه از را
و مكان اشيا ، ميشود ، يافت جديدي معناهاي و ميشود ناپديد كمكم آگاهي آن در كه است
نفس مرگ نشانگر كه ميشوند بدل علائمي به و ميدهند دست از را خود شده تثبيت استفاده
است ، شيرين حد از بيش رمان اين حدودي تا البتهاست (egotistical) خودگرا و متحد (self)
.عنوانش نظير
زبان ، جدي كاشف دهد نشان كه بود آن پي در بود ، نيز جدي شاعري براتيگان كه آنجا از
را "تاريخي رمانس" فرعي عنوان كه (1971) "جنين سقط" رمان.هست نيز ادبي ژانر و تصوير
تجربه درباب را ما نظرگاههاي كه چرا ;ميگيرد تمسخر به را ادبي كتابخانه مفهوم دارد ،
فرم دو كه دارد را "غربي گوتيك" عنوان زير (1974) "هيولايهاوكلاين" رمان.ميكند محدود
غرابت جابهجايي ، گوتيك رمان و غرب ماجرايي ادبيات:ميكند ادغام درهم را مغاير ظاهرا
متفكرانه ، دلمشغوليهاي (1980) "مونتانا - توكيو سريعالسير قطار" رمان وحشت20 و
لحظه ، در تجربه بر تاكيد - ميكند موكد را براتيگان نوشتار معرفتشناختي و شاعرانه
جنبههاي كه است منظر اين از.گذشته از حاضر عصر انقطاع كلاسيك ، هويت فروپاشي و انحلال
ليكن است ، شده فرسوده كهن نوشتار اينكه به ايمان - ميشود مشخص براتيگان آثار پستمدرن
نيز براتيگان.ميكند ارائه را هويت و تجلي از جديدي فرمهاي خويش سرخوشي در تصوير اين
;بشكند را سنتي نوشتار متعارف اصول كه بود آن جستوجوي در معاصرانش از بسياري نظير
تلاشهاي اصلي نيت و قصد كوشش همين و است ژانري قواعد و بودن خطي بر مبتني كه اصولي
.است پستمدرن
:پينوشت
.است محلي نام كتاب در كه است ، شيرين هندوانه معناي به Watermelon Sugar - 1
خانه از كه است پسري آن نوعي نمونه و است بلوغ بر ناظر (adventure) ماجرايي ادبيات - 2
نظر عكس بر.(فين هاكلبري مثلا) ميرسد بلوغ به ماجراها و سفر طول در و ميكند فرار
دويل كنان "باسكرويل درنده" مثلا ;نيست انتظار از دور هم چندان ادغامهايي چنين منتقد ،
.ميآميزد درهم را گوتيك و پليسي رمان كه
|