رواني طلاق
ترديد سايه در زنان جهاني پيماننامه
دادستاندادسراي اظهارات:وكلا كانون رئيس
فتح
تاميني اقدامات قانون درباره انتظامي
است اصلاح براي بابي
مجلس رئيس با گرانپايه بهروز ديدار
عبدي براي شده نقل محكوميت:مرتضوي قاضي
است نادرست قاضيان و
رواني طلاق
:اشاره
موقعيتها با زن يك و مرد يك توسط خانواده نام به مشتركي كانون تشكيل واقع در و ازدواج
نوع يك بلكه ميباشد نسل توليد براي انسانها ذات جزو اينكه بر علاوه متفاوت ، اشكال و
تلقي نيز است نموده اعطا موجودات ساير از متمايز انسانها به خداوند كه الهي موهبت
گونه هر از عاري و ديدگاهها و نگرشها نوع هر از جداي انسانها همه را مهم اين.ميشود
گردن بدان تاكنون پيش سال ميليونها از و پذيرفته مذهبي و مكتبي -ايدئولوژيك گرايشهاي
اخير قرن سه دو ، در بويژه تاريخ طول در بشر چشمگير پيشرفتهاي و توسعه عليرغم.نهادهاند
تكنولوژي و نوين علم اما است ، شده نايل بدان فكري توسعه اين گذر از كه فراواني فوايد و
قطب دو آميزش و ازدواج لذا.كند پيدا فوق امر براي جايگزيني است نتوانسته برتر
و توسعه اما.ميباشد جمعيت تكثير و نسل توليد عامل آخرين و اولين (مرد و زن)انساني
تشكيل -مشترك زندگي شرايط اما نكرده ، پيدا امر اين براي جايگزيني اگرچه انساني تمدن
تحت شدت به اخير دهههاي در را كانون اين شكلگيري بر موثر و رايج الگوهاي و خانواده
در حتي خود كنار در ازدواج پديده.است داده قرار انساني ظرافتهاي و درجهبنديها تاثير
ذخيره سايهاي همچون را ديگري رسمي پديده مذهبي ، اعتقادات و اصول به جوامع پايبندترين
امروزي زندگيهاي پيچيدگيهاي به توجه با اما !طلاق جز نيست چيزي وآن ميكشد دنبال به
اطلاق است جاري كشور هر جاري قوانين در رسمي صورت به كه چيزي همان به تنها طلاق آيا
خير؟ يا ميگردد
از نوين بياني تقريبا و گرفته قرار تحقيق و بررسي مورد مقاله اين در كه را موضوعي
خانوادههاي از بسياري روح بر حاكم پيچيدگيهاي اساس بر كه بوده رفتاري روانشناسي ادبيات
.ميگذرد نظرتان
رواني؟ طلاق چرا
رواني و روحي آسيبهاي معرض در نوعي به خود زناشويي زندگي محدود دايره در انسانها تمامي
خود به پيچيدهتري مكانيسم بيستم قرن در تجدد اوجگيري با تاريخي اثر اين.دارند قرار
بسياري براي شايد.است شده پيچيدهتر بسيار نيز فرايندها اين از ناشي آسيبهاي و گرفته
در بويژه -جامعهاي هر در دادگاهي طلاق گسترش به رو آمارهاي مشاهده جرايد مخاطبان از
نوع در دقيقتر بررسي با اما باشد داشته تعجب جاي -اخير سالهاي در ايران جامعه
كه است طبيعي !رواني طلاق نام به هستيم طلاق از جديدي شكل شاهد امروزي مشترك زندگيهاي
زندگي منشا.ندارد وجود محدودهاي هيچ در كس هيچ براي گذشته مفهوم به ايمني ديگر امروزه
و دور ابزار و عوامل تاثير تحت بلكه نميگردد بر آنها فردي خصوصيات به تنها انسانها
چهارچوب مطلق تابع زن يك نه مشترك زندگيهاي در امروزه.دارد نيزقرار خود اطراف
و عوارض اين تمام.ميگنجد خود قبلي مفهوم در مرد يك نه و ميباشد خود مرد تمايلات
فراهم جوان زوجهاي از بسياري براي را شرايطي امروزي ، ابزاري زندگيهاي از ناشي تبعات
ديگر طرفي از و ميگيرند قرار سليقهاي شديد اختلافات تاثير تحت طرف يك از كه ميسازد
هم از سادگي به نميتوانند يا نيست فراهم آنها براي جدايي امكان يا مصلحتها برخي بنابر
طلاق" بدان غرب روانشناسي متخصصان را زندگي در برزخي حالت اين به شدن دچار.شوند جدا
.دادهاند لقب "رواني
:ميباشند زير شرح به كاذبي عوامل تولد رواني ، طلاق *
شعاع تحت نتيجه در و زندگي واقعي انتظارات كنار در بعضازائد و جانبي انتظارات ظهور
را نقش بيشترين عامل اينانتظارات تامين عدم يا تامين در متقابل رفتارهاي گرفتن قرار
برخي با نوعي به زندگي اين اگر حال.مينمايد ايفا زندگي اصلي قواعد زدن هم بر در
باشد ، مسدود قانوني طلاق سوي به راه و باشد مواجه خود سرانجام براي اخلاقي محدوديتهاي
معضلات و مشكلات اين !دروني معضلات و مشكلات از كوهي با اما مييابد ادامه ظاهرا زندگي
بهرهمند كه را چيزي تنها طرفين و ميسازد مواجه خصمانه جدايي نوعي با را زندگي عملا
مراتب به كه شد خواهد مشاهده شود دقت مساله اين به اگر كه است رواني جدايي نوعي هستند
.است قانوني طلاق از مخربتر آن رواني و روحي آثار
:يكديگر از زوجين كافي آگاهي و شناخت عدم *
عامل اين نوپا ، خانوادههاي بطن در نابهنجاري روانشناسي شكلگيري پيشزمينههاي از يكي
چالش به را زندگي در نظر مورد آرمانهاي لازم ، و كافي شناخت از قبل زندگي تشكيل.ميباشد
.ميسازد فراهم زندگي در ديگر اختلالات بروز براي را زمينه فاصله ، ايجاد بر علاوه و برده
عدم و بدبيني (مرد چه و زن چه)طرف دو هر بر فوق كمبود از ناشي رواني فشارهاي و تعارض
نظر مورد زندگيهاي از بسياري در تنشها و چالشها اين.مينمايد تقويت را غيررسمي سازش
بهنام ديگري افراد يا فرد كه درميآورند زندگي شاخه از سر زماني بيشتر تحقيق ، اين در
و پدر متفاوت اما دوجانبه ، علايق بعضا و شدهاند اضافه زندگي اين كاروان به فرزندان
نرمال نيز زندگي ادامه اما.ميگردد قانوني و رسمي جدايي مانع فرزندان ، به مادر
فرزندان يا فرزند همان متوجه تند جريان اين از روحي ضربات بيشترين متاسفانه و نميباشد
ساير و دعواها و قهرها بياحتراميها ، بگومگوها ، نزاعها ، متوجه قطعا كه چرا.ميشود
مواجه ناكامي نوعي با خود كودكانه تحليلهاي در و شده خود والدين حاشيهاي مسائل
.ميشوند
رواني طلاق از ناشي تعارضهاي
عادتي به تبديل فوق ملاحظات خاطر به موجود مشكلات با آمدن كنار كه اين از نظر صرف
جايگزين و انگيزهها پاشيدن هم از اما ميگردد ، والدين براي ناخوشايند گاها و تحميلي
تعرضهاي با خود روحي تشكلات به توجه با را طرفين خود خودي به كدورتها و رخوتها شدن
است ممكن كه ميباشد رواني طلاق عواقب خطرناكترين از ناكامي احساس.ميسازد مواجه متعدد
در تاكنون.دهد سوق اجتماعي ضد رفتارهاي و گوناگون خطرات سمت به را طرفين از يك هر
باطن در اما دارند ، ادامه ظاهرا كه زندگيهايي)رواني طلاق آثار سوء و عواقب زمينه
نگرفته صورت ما كشور در آكادميك و عميق مطالعات (ميباشد معمولي جدايي از وخيمتر بسيار
سوي از معمولا كه تحميلاتي نوع و ايراني زندگيهاي بافت مشاهده با كه حالي در است ،
وفور به مورد اين ما كشور در كه ميبريم پي ميباشد ، جوان زوجين متوجه خانواده بزرگان
.ميشود يافت
مقبول تربيتهاي با مغاير تربيتهاي سمت به نيز را فرزندان والدين ، بين فاصله تشديد
.برد پي پديده اين ساختار در تعارض اساسي نقش به ميتوان كه اينجاست.ميدهد سوق جامعه
عمده خاستگاههاي از انگيزه دو بين تعارض ، تعارض از روانشناختي تعريف اساس بر كه چرا
بوجود تعارضي نيستند ، يكديگر از متقابل درك به قادر كه انگيزه دو بين وقتي.است ناكامي
را خود آرماني خواسته زن اگر مثال عنوان به.ميشود ديگري ناكامي موجب آنها از يكي آيد ،
تعارض دچار بيابد ، مسدود را آن شدن برآورده راههاي و ببيند نشده برآورده همسر سوي از
فشارهاي بروز براي زمينه و ميگيرد قرار شعاع تحت زندگي عادي مسائل رفته رفته و گشته
.ميگردد فراهم رواني
يكديگر از اجتناب و گرايشها تغيير
كه برميخوريم هدفهايي به تفاهم ، فاقد زندگيهاي بر حاكم تضادهاي و تعارضها بيشتر در
زماني اهداف اين اما !منفي هم مثبتاند ، هم !نخواستني هم و هستند خواستني هم حال عين در
با منطبق و طرفين ميل مطابق كوركورانه ، تصميمات و احساسات از فارغ كه خوشايندهستند
نام به گزافي قيمت خواستنش كه باشد نظر در هدفي اگر لذا.باشد زندگي واقعي شرايط
.كرد نظر صرف زندگي تداوم نفع به آن از بايد باشد ، داشته پي در را آشفتگي و سرگرداني
شده بنا زندگي اساسي اهداف از غير اهدافي بر آن پايههاي كه ناخواسته احساسات شكلگيري
ديگر ريز و متعدد عوامل و عوامل اين همهميگردد طرفين در منفي علايم فزوني باعث است ،
نام به ميشود زندگي در جدايي از حالتي شكلگيري سبب نهايت در نميگنجد بحث ادامه در كه
غرب اجتماعي متخصصان و روانكاوان و روانشناسان شديد توجه مورد اخيرا كه "رواني طلاق"
.است گرفته قرار كانادا كشور در خصوص به
:نابودكننده و فرسايشي حالت اين با مقابله براي مفيد راهكارهاي برخي
. احساسي گاردگيري برابر در فكري دگرگرايي -1
كافي شناخت عدم از ناشي تقريبا كه طرفين از يك هر سوي از رواني فشار احساس مواقع در
فكر به "خود" صرفا ، اثباتي و رقابتي انگيزههاي به شدن متوسل جاي به ميباشد ،
.ببرند بين از را تحريككننده زمينههاي گونه هر و برداشته قدم متقابل درك و همانديشي
مشكلات بروز از مانع و ميدهد قرار الشعاع تحت را مشكلات از بسياري خود خودي به اين
.ميگردد بعدي
.طلبكارانه و منفي رقابت برابر در متقابل درك و همكاري -2
و يكديگر با خود افكار درونيترين گذاردن ميان در و صميمانه عوامل و اميال تقويت
پتانسيلهاي و شرايط گرفتن نظر در با مناسب زمان در خواستهها برآوردن براي برنامهريزي
.موجود
.آني و احساسي خشونت مقابل در واكنش تعديل -3
بايد حالت اين در.برخوردارند زيادي شدت از گاهي زندگيهاتعارضها از بعضي در معمولا
شود گرفته ميباشند خشن نيز گاهي كه تند واكنشهاي جلوي تا كرد تلاش مدبرانه رفتاري با
.نگردد فراهم بيشتر آسيبپذيري براي زمينه تا
.همراه و متحد ظاهر به اطرافيان تحريكات از پرهيز -4
همواره ايران جامعه در بويژه خانوادگي وابستگيهاي كه داشت دور نظر از نبايد حال هر به
در تضادهايي و تفاوتها موجب و ساخته وارد ايراني زندگيهاي بر را تبعاتي و عوارض
روحي شرايط تحت و ناخواسته گاها پذيريها تاثير گرچه.ميگردد و گشته مشترك زندگيهاي
تاثيرات ، اين سوء آثار از آگاهي با تا بود مراقب بايد اما ميپذيرد ، صورت خاصي رواني و
را زندگي آن ناملموس يا ملموس آثار تا شود پرهيز خود زندگي نفع به اطرافيان تحريكات از
.نسازد تبديل ناخوشايند خاطرهاي به
.برانگيز شوك لرزشي تكانههاي ابراز برابر در تربيتي -اخلاقي ضوابط رعايت -5
بايد دارد ، زندگي براي لرزش حكم واقع در كه آني تكانههاي تمام مقابل در كه هستم معتقد
در ميتوان صورت اين در.نمود هدايت انضباط و نظم سمت به را اختلافات نوع حتي را شرايط
به را شرايط زماني اندك در و نموده جلوگيري تكانهها اين اثرات از خاص ضوابطي چهارچوب
.مينمايد فروكش احترامات و عواطف شدن لگدمال به ميل صورت اين در.برگرداند عادي حالت
اطرافيان با مقطعي وابستگيهاي از پرهيز و زناشويي زندگي استقلال حفظ براي تلاش -6
.نزديك
زندگيهاي در رواني طلاق از ممانعت يا و شكلگيري به مربوط بندهاي مهمترين از بند اين
دايره در درگير طرف دو هر كه مييابد واقعيت زماني زندگي در استقلال حفظ.ميباشد جاري
در.بگذارند كنار خود نزديكان به نسبت را خود افراطي تعصبات و كاذب حساسيتهاي زندگي
وارد لطمه آن اساس به و شده زندگي پيكره وارد زا تنش ناخواسته عوامل صورت اين غير
.ميسازد
براي زناشويي زندگي ابتداي در آن ترسيم يا و مشي خط داشتن كه ميرسد نظر به نتيجه در
با آمدن كنار براي راه بهترين داشتهاند ، يكديگر از محدودي شناخت تقريبا كه زوجهايي
دارند ، دوست را همديگر كه همسراني خصوص به.باشد آن از ناشي رواني فشارهاي و ناكاميها
رواني طلاق دردناك انديشه ميتوان شيوه اين با.ميآيند گرفتار دام اين در ناخواسته ولي
.نمود تبديل مشترك زندگي به عشق از سرشار آيندهاي انديشه به را
يزدانپناهدرو كيومرث
ترديد سايه در زنان جهاني پيماننامه
پاياني بخش
بحث" زنان عليه تبعيضها انواع حذف" مفادپيمان مورد در مطلب اين نخست بخش در: اشاره
دو نظرات نهايت در و شد مطرح نامه اينپيمان مخالفين و موافقين نظرات سپس. شد
جواد ميرزا الله آيت نظرات مطلب اين پاياني بخش در امروز. شد منتشر عظام آيات از تن
. گذرد مي نظرتان از صافي الله آيت و تبريزي
تبريزي جواد ميرزا آيتالله پاسخ
بسمهتعالي
مسلمين مصالح با مطابقت يا بود اسلام مقدس شرع احكام مخالف كه قراردادي و قانون هر
آن از اطاعت و نداشته اعتباري شرعا بيندازد خطر در را مسلمين و اسلام عزت يا نداشته
كفر اهل و مستكبران موافقتها اين با كه نشود گمان و است ملغي خود به خود و نيست جايز
اين موافق كه آنان و شد نخواهند راضي اسلام كامل محو از كمتر به آنان.ميشوند راضي
زمان امام واقعي ياران و هست و بوده پيروز هميشه اسلام كه بدانند بايد هستند امور
".كرد خواهند ياري را خدا دين حضرت آن مملكت در (عج)عليهالسلام
ايشان پاسخ و صافي آيتالله از استفتا متن
به الحاق صدد در است مدتي ايران اسلامي جمهوري دولت ميرساند استحضار به احتراما ،
شوراي كه آنجا از."زنان از تبعيض رفع كنوانسيون" نام به است بينالمللي معاهدهاي
به موظف وظايف ، شرح طبق و العالي مدظله رهبري معظم مقام فرمان به زنان اجتماعي -فرهنگي
خود كار دستور در را معاهده اين سال 72 از است ، زنان مسايل در امور گونه اين بررسي
يا الحاق براي آن بررسي نيز امروز و است نموده اعلام الحاق با را خود مخالفت و داشته
و كنوانسيون متن).است دولت هيات و فرهنگي انقلاب عالي شوراي كار دستور در الحاق عدم
.(است پيوست شده انجام بررسيهاي و نقد
شديد عتاب مورد كه است مرد و زن بين جهات جميع از تساوي معاهده اين بر حاكم روح
مرد و زن بين جانبه همه تساوي تضمين و ايجاد آن هدف و بود شده واقع نيز (ره)امام حضرت
:است ذيل طريق از
كه اسلامي حكومت حكم و قرآن احكام كل و (جزايي مدني ، اساسي ، ) قوانين فسخ و تغيير (1
اسلام احكام لذا.كند وارد خدشه مرد و زن تساوي به آن نتيجه يا باشند تساوي مغاير
.شود محو بايد فقيه ولي و قرآن حكم حتي تعارض ، صورت در و است معاهده اين تحتالشعاع
نفي قاعده خلاف تعهد اين كه است سپرده ملل سازمان به را آن از بالاتر تعهدي دولت زيرا
;است سبيل
و مرد و زن از هريك خاص نقش محو و سنتها و روشها و اسلامي فرهنگ تغيير (2
;خانوادگي مسايل و حجاب مانند اجتماعي حضور در حتي آنها تساوي و يكسانسازي
و جانبه همه تساوي اثبات جهت در دولت برنامههاي و حكومت اجرايي رويه تغيير (3
رويههايي و قوانين اعمال جهت در گزارش ارائه به اسلامي دولت الزام و مرد و زن يكساني
و مسلمين ناموس و مال و برجان را ديني ضد فرهنگ نفوذ راه و نمايد اثبات را تساوي كه
.بازكند شيعيان
زن آزادي طرفدار كه اين و جهان در اسلام كردن جلوه خوب براي معتقدند الحاق موافقين
.ميدهيم قرار را شرايطي و ميشويم ملحق است ، او حقوق و
به مجبور آينده در ملل سازمان رويه طبق و نبوده كارساز نيز مشروط الحاق كه آنجا از
ذيل سوال به ارسالي موارد بررسي با است خواستار منيع مقام آن از بود ، خواهيم عقبنشيني
:كه فرمايند پاسخ صلاحديد صورت در
هدف با "زنان از تبعيض رفع كنوانسيون" معاهده اين به ايران اسلامي جمهوري الحاق آيا
بود؟ خواهد مسلمين و اسلام صلاح به مرد و زن بين جهات جميع از تساوي اين
الرحيم الرحمن بسمالله
ملحق حقير نظر به آن مشابه مواد و مرقوم كنوانسيون دوم و يكم ماده به توجه با -ج
.است اسلامي عاليه مواضع از بين تنازل و ظاهر عدول آن به مشروط يا مطلق صورت به شدن
مهمي بخش كردن محكوم متضمن است ، آن اساسي و اصلي مواد از كه كنوانسيون اين دوم ماده
و ثابت بينالمسلمين ضرورت و اجماع و سنت و كتاب نصوص برحسب كه است اسلام الهي احكام از
از را آن كننده تصويب و كننده امضا اسلامي هويت كنوانسيون اين تصويب و امضااست حاكم
.ميبرد سوال زير و مخدوش باشد ، مجلس يا هيات هر
آن نهادهاي اعضاي بايد اسلامي ، شكوهمند انقلاب بركت از كه اسلامي جمهوري نظام در
و قبول مورد كنوانسيون اين مثل به الحاق باشند ، اسلام نظام عمال و اسلام به متعهد همگان
.شد نخواهد واقع اسلامي شوراي مجلس و دولت هيات تصويب
صافي لطفالله
تبعيض منع كنوانسيون به ايران الحاق لايحه كه بود فتواها صدور و نامهها اين از پس
از تذكراتي فقط بعد ماههاي طيشد حذف مجلس جلسات دستور فهرست از يكباره به زنان عليه
است ، شده حذف لايحه اين چرا كه شد داده رئيسه هيات به كولايي الهه و خاتمي فاطمه سوي
نماينده حقيقتجو فاطمه كه هم بار يك شد ، روبهرو رئيسه هيات سكوت با تذكراتهمگي اين
آن حذف علت و كنوانسيون به ايران الحاق خصوص در مطبوعاتي كنفرانس برپايي از خبر تهران ،
منصرف كنفرانس اين برگزاري از كه گفت خبرنگاران به چندي از بعد داد مجلس دستوركار از
فايدهاي هم مطبوعاتي كنفرانس و شده بسته لايحه اين بررسي درهابراي همه زيرا است شده
اقليت فراكسيون رئيس عادل حداد غلامعلي با ديدارش از پس كه گفت حقيقتجو فاطمه.ندارد
در را آن طرح اجازه لايحه مخالفين كه رسيده نتيجه اين به نوري ناطق علياكبر و مجلس
.داد نخواهند مجلس
كه كويت و عربستان نظير اسلامي كشورهاي كه است گفته نوري ناطق علياكبر به گفت وي
آقاي و شدهاند ملحق كنوانسيون اين به است ايران از عقبماندهتر بسيار آنها زنان وضعيت
هم مبارز روحانيت جامعه است گفته و كرده خوشحالي ابراز اطلاعات اين ارائه از نوري ناطق
.شد نخواهد انجام كار اين توضيحات اين با كه كند صادر بيانيهاي لايحه اين عليه داشت قصد
خرازي كمال شد ، فعال مجددا خارجه امور وزارت كه بود ماه 1381 شهريور اوايل در اما
به او كنند ، پيدا مجلس در لايحه بررسي براي راهي تا آمد ، كروبي مهدي ديدار به شخصا
خارجي سياست مبتلابه مسايل برخي حل براي كنوانسيون به ايران الحاق و لايحه بررسي ضرورت
و كرده فراهم را لايحه بررسي زمينه مجلس كه بود كرده اميدواري ابراز و اشاره كشورمان
ايران الحاق نظام ، مصالح براساس مجمع اين تا بفرستد نظام مصلحت تشخيص مجمع به را آن سپس
.كند تصويب را
به مربوط قوانين اصلاح نه و خارجي سياست مشكلات حل ميرسيد نظر به ترتيب اين به
كلي تحفظ حق دولت لايحه در.است ميداده تشكيل را لايحه ارائه در دولت اصلي انگيزه زنان ،
مغايرت ايران مدني و شرعي قوانين با كنوانسيون مفاد كه موردي هر در تا بود شده پيشبيني
.گردد خودداري آن اجراي از داشت ،
.بود ديدار اين موفقيت عدم از حاكي مجلس رئيسه هيات سكوت و گذشته روال ادامه
و جناتي عظام آيات با زنان فراكسيون عضو نمايندگان از تعدادي گذشته ماه آبان در
حضور ديدارها اين در كه راكعي فاطمه كردند ، مطرح را لايحه اين موضوع و كرده ديدار معرفت
مثبتي نظر و قرارداده مطالعه مورد را كنوانسيون اساسنامه معرفت آيتالله كه گفت داشت
به هنوز ايشان:گفت جناتي آيتالله نظر مورد در راكعي.دارد آن به ايران پيوستن به راجع
.نرسيدهاند مورد اين در نتيجهاي
كه اسلامي كشورهاي ساير عضويت به رغم به الحاق ، مخالفين نگرانيهاي ميرسد نظر به
. است موجه دارند ، قرار ايران به نسبت پايينتري بسيار مرتبه در زنان حقوق تامين نظر از
پيمان به شدن ملحق كه ميدهد نشان كويت و عربستان نظير كشورهايي داخلي وضعيت هرچند
به نسبت همگان است لازم اما نيست اسلامي جوامع سنتهاي و فرهنگ نفي معناي به مزبور
حضرات از فقهي جهات از مشكل حل راستاي در و شوند توجيه مربوطه ضرورتهاي و موضوع ابعاد
.بخواهند استمداد عظام آيات
مجامع ساير و شوراها مجلس ، انتخابات در شدن كانديدا حق ما كشور زنان حاضر حال در
و اسلامي شوراي مجالس نمايندگان جمهور ، رئيس انتخاب براي دارند حق زنان دارند ، را كشور
پذيرش مورد امور عاديترين از يكي عنوان به زنان رانندگي دهند ، راي..و (شورا خبرگان ،
اختصاص خود به را پسران به نسبت بيشتري آمار دانشگاهها به دختران ورود گرفته ، قرار
نيروهاي در حضور نظير شغلها برخي و دانشگاهي رشتههاي به زنان ورود محدوديت است ، داده
دختران ، بلوغ سن خصوص در جديد فتواهاي صدور.است شدن برطرف حال در انتظامي و نظامي
زنان حقوق احياي و حفظ جهت در..و دختران ازدواج در پدر اذن زنان ، قضاوت كودكان ، حضانت
زنان ، عليه تبعيض منع كنوانسيون به ايران الحاق لايحه با مخالفت شرايط ، اين رغم به.است
.است افزوده موجود فشارهاي بر و بازداشته خود خارجي سياست مسايل برخي حل از را كشورمان
ابراهيمي زهرا
دادستاندادسراي اظهارات:وكلا كانون رئيس
تامينيفتح اقدامات قانون درباره انتظامي
است اصلاح براي بابي
قضات انتظامي دادسراي دادستان اظهارات:گفت وكلا كانون رئيس:اجتماعي گروه
ميتواند تاميني ، اقدامات قانون با مطبوعات توقيف بودن انطباق دربارهغيرقابل
.باشد موارد اين اصلاح براي بابي فتح
به مربوط مسايل تمامي:افزود ايرنا با وگو گفت در يكشنبه روز كشاورز بهمن
.كرد بررسي آن دو و يك مواد سايه در بايد تربيتيرا و تاميني اقدامات قانون
.است شده شرط دو وجود به منوط قانون شمول يك ، ماده در:گفت وي
مرتكب قبلا بايد حتما ميشود اجرا او مورد در قانون اين كه كسي اولاينكه
دوم و آيد لازم جرم تكرار از جلوگيري نظر از قانون اعمال باشدو جرمشده
. باشد داشته خطرناك حالت اينكهمرتكب ،
اصلاح استكانون مكلف دولت قانون اين دو ماده براساس:افزود وكلا كانون رئيس
كارگاههاي عادت ، مجرمينبه تبعيدگاه غيرمسئول ، مجرمين تيمارستان اطفال ، تربيت و
.كند ايجاد مخدر مواد و استعمالالكل به مجرمين معالجه مراكز و صنعتي و كشاورزي
برخورد بهمنظور تاميني اقدامات قانون كه است واضح ترتيب اين به:گفت كشاورز
امثال و آنها حفظ ازجهت اطفال غيرمسئول ، و ديوانه مجرمان عادت ، به مجرمان با
.است شده تصويب و تدوين موارد اين
كه اشارهدارد اشيايي ضبط به كه نيز تاميني اقدامات قانون ماده13:افزود وي
.گيرد قرار تفسير و توجه مورد محدوده همين در بايد است ، ناچار جرم ارتكاب وسيله
تامينيو اقدامات قانون شمول ترتيب اين به:داشت اظهار وكلا كانون رئيس
ايننشريات كه تحليل و استنباط اين با آن امثال و مجله و روزنامه به تربيتي
.نيست قبول قابل و ندارد موجبي باشند ، ياميتوانند و بوده جرم آلت
چه تا قضات انتظامي دادسراي دادستان اظهارات كه پرسش اين به پاسخ در وي
توقيف براي تاميني اقدامات قانون به قضات استناد از مانع ميتواند ميزان
.است نظر تجديد دادگاه اشتباه اين تصحيح زمان و مكان:شود ، گفت مطبوعات
فوقالعاده طرق از اشتباه نظريات به درهاياعتراض حال عين در:افزود كشاورز
محترم كهدادستان زاويهاي از اما كرد ، اعتراض آنها به ميتوان و است باز نيز
دادسراي طريق از ميشود اشتباه مرتكب كه قاضياي كرده ، اشاره قضات انتظامي
.است تعقيب قابل انتظامي دادگاه سپس و انتظامي
دادگاه باشد ، نيت سوء يا غرض از ناشي قاضي نظر چنانچه:گفت وكلا كانون رئيس
بهدادگاه كيفري رسيدگي براي را پرونده و كند معلق را او ميتواند انتظامي
.كند ارسال كيفري
ميشود ، حكم در اشتباه متوجه كه ديگري قاضي عنوان به انتظامي مرجع:افزود وي
راي صدور و نقضحكم به نسبت مورد حسب تا ميكند اعلام صالح مرجع رابه مراتب
. شود اقدام مقتضي
بكند چه بگويدكه قاضي به نميتواند حكم صدور زمان در هيچكس:كرد تاكيد كشاورز
و انتظامي مراجع تجديدنظر مرجع در مسايل اين ، حكم صدور از پس اما ، نكند چه يا
.است بررسي قابل كيفري مراجع حتي
قانون ماده 12 استناد به تاميني اقدامات قانون:گفت سيفزاده زمينه همين در
استناد و است كرده اعلام را مساله اين نيز قضات انتظامي دادگاه و شده نقض اسلامي مجازات
.ندارد قانوني وجاهت آن به
ايام در:داشت اظهار ايسنا با گفتوگو در دادگستري وكيل و حقوقدان سيفزاده ، محمد
آنها و شده انجام صحبتهايي انتظامي دادسراي برجسته مقامات با روزنامهها بعضي تعطيلي
و ولگرد و شرور افراد درخصوص تاميني اقدامات قانون يك ماده كه بودند عقيده اين بر نيز
.است خطرناك مجرمين كلام يك در
.است قانوني توجيه فاقد سياسي و مطبوعاتي جرائم مورد در قانون اين به استناد بنابراين
مجلس رئيس با گرانپايه بهروز ديدار
افكار پژوهش ملي موسسه مدير گرانپايه بهروز:اسلامي جمهوري خبرگزاري _تهران
و ديدار مجلس محل در اسلامي شوراي مجلس رئيس كروبي آقاي ديروزبا عمومي
.كرد گفتوگو
ديدارم:گفت خبرنگاران به اسلامي شوراي مجلس رئيس با ديدار از پس گرانپايه
صورت بازداشتم ، مدت طول در ايشان پيگيريهاي از قدرداني هدف با كروبي آقاي با
.گرفت
پيرامون مشكلات كه كرد اميدواري اظهار ديدار اين در كروبي آقاي:افزود وي
.شود رفع بهزودي عمومي افكار موسسه پرونده
با ارتباط در مهرماه عمومي ، 24 افكار پژوهش ملي موسسه مدير گرانپايه بهروز
.شد محاكمه تهران عمومي دادگاه شعبه 1410 در سپس و بازداشت نظرسنجي پرونده
از عباسعبدي همراه به نيز آينده سنجي نظر خصوصي موسسه مدير قاضيان حسينعلي
محاكمه و بازداشت نظرسنجي پرونده با ارتباط در موسسه اين مديره هيات اعضاي
.شدند
عبدي براي شده نقل محكوميت:مرتضوي قاضي
است نادرست قاضيان و
از پيش حبس ، به "قاضيان حسينعلي و عبدي عباس" محكوميت خبر درج دنبال به:اجتماعي گروه
را خبر اين مرتضوي قاضي خبرگزاريها ، از يكي سوي از آنها وكلاي به صادره راي ابلاغ
.كرد تكذيب
محكوميت ميزان سقم و صحت از اطمينان براي متعدد پيگيريهاي از پس ايسنا حقوقي خبرنگار
اظهار وي كرد ، مراجعه تهران عمومي دادگاه شعبه 1410 رئيس مرتضوي سعيد به متهمان اين
شده ، اعلام خبرگزاريها از يكي سوي از قاضيان و عبدي براي كه حبسي محكوميت ميزان:داشت
.ندارد صحت و بوده نادرست
بوده بياطلاع دادگاه حكم از شب شنبه پدرش كه كرد عنوان عبدي عباس فرزند زمينه همين در
.است
ملاقات او با پدرش مدافع وكيل و خانواده اعضاي شب شنبه كه اين بيان با عبدي مريم
.بود خوب پدرم روحي و جسمي وضع:گفت ايسنا حقوقي خبرنگار داشتهاندبه
هنوز:شد متذكر عبدي حكم انتشار چگونگي و محتوا از تعجب ابراز و بياطلاعي اظهار با وي
سئوال وكيلش از حكم درباره هم پدرم و است نشده ابلاغ نيز پدرم مدافع وكيل به حكم اين
.بود بياطلاع و كرد
|