اگر يحيي گل محمدي از خط دفاع نمي آمد جلو چند هزار دقيقه ديگر بايد منتظر مي مانديم
تا مهاجمان براي پرسپوليس گلزني كنند
اميرحسين ناصري
۱ گزارشگر بازي پرسپوليس ـ نيسا سعي مي كند تقصير بالا
نرفتن سرخپوشان را متوجه كريم باقري كند. مدام مي گويد كساني كه مي توانستند در بالا رفتن پرسپوليس تاثير داشته باشند ولي نبودند بايد پاسخگو باشند. او دقيقا نمي گويد كه منظورش كريم باقري است ولي شما از آدرس هاي او به خانه ديگري مي رسيد؟
۲ همه منتظر نتيجه بازي پاختاكور ـ الطلبه هستند. نتيجه
بازي پرسپوليس را از راديو شنيده ايم؛ ۱-۴ ولي همه چيز بستگي به برد الطلبه دارد. تيم عراقي بايد با يك گل پاختاكور را ببرد. همين طور كه جلو مي رويم گزارشگر تلويزيوني يك بر صفر، دو بر صفر و در نهايت سه بر صفر را اعلام مي كند تا كمي يخ هايمان باز شود. راستش وقتي نتيجه آن بازي يك بر صفر به سود پاختاكور اعلام شد، چرتكه آورديم، نشستيم و محاسبه كرديم كه اگر اين طور بشود، يا فلان شهاب سنگ از ۲۰ كيلومتري زمين بگذرد و يا حتي اگر به خاطر اين روزهاي عزيز معجزه اي بشود پرسپوليس بالا مي رود. نبايد سخت بگيريم، هميشه عادت تيم هاي ايراني همين بوده، اين ديگر جزيي از زندگي فوتبالي ما و آن ها شده. آن ها نمي توانند فكر كنند بدون اما و اگر مي شود صعود كرد، ما هم نمي توانيم در مخيله مان بگنجانيم كه تيم ايراني بعد از دو بازي يا هر چند تا ـ مهم صعود پيش از پايان مسابقات است ـ صعود كرده است يا مي كند.
۳ اما من فكر مي كنم پرسپوليس از همان روزهاي اول كه
دنبال گرفتن ميزباني بود ضربه خورد. از همان اول پرسپوليس طوري با اقتدار در اين گروه نمايش مي داد كه اگر كسي نمي دانست فكر مي كرد پرسپوليس چند روز قبل رئال مادريد را سه بر صفر برده است. اما همين جا ضربه اول وارد شد. در جنگ گرفتن ميزباني، پرسپوليس با ورزشگاه، نه باتلاق تختي ـ و صد البته پيشينه نامناسب بازي هاي آسيايي در فروردين ،۸۱ همان استخر آزادي ـ رفته بود جلو و پاختاكور با ورزشگاه زيبا و چمن عالي اي كه ديديم. چمني كه اگر وضعيت سرما در حوالي آزادي يا تختي خودمان به همان شكل باشد، قطعا ما بايد بازي روي كود خوب حيواني حساب كنيم نه همين چمن تنك. باخت و حذف پرسپوليس دقيقا همان روز رقم خورد ولي كسي آن را نديد. ما فكر مي كرديم به راحتي ميزباني براي ما است ولي ازبك هاي بدون ادعا، آسان تر از آنچه فكرش را مي كرديم ميزباني را گرفتند و امروز بايد مدعي شويم كه حقشان هم بود.
۴ پرسپوليس در بازي با الطلبه عراق مثل هميشه بازي
مي كند. عادت ناخوشايند سانتر از همه جاي زمين به داخل ۱۸ قدم حريف ـ نه از جناحين ـ هنوز ترك نشده. خب با اين شرايط وضعيت يكي از دو تيم براي ما مشخص است، فقط بايد منتظر بمانيم، ببينيم حريف براي خنثي كردن حربه قديمي ما كي اقدام مي كند. به نظر مي رسد هيچ وقت، چون آن ها نه مربي اي دارند كه تشخيص دهد چه راهي براي دفع روش پرسپوليس وجود دارد و نه تيم آشنا به روش و تاكتيك. البته نبايد از مسئله مهمي در اين بازي بگذريم؛ شانس. واقعا اگر شانس نداشتيم اين بازي بايد با نتيجه يك بر صفر به سود ما تمام مي شد؟ هم گلي كه زديم و هم گل هايي كه نخورديم براي تيم ما شانس را معني كرد، حالا از بدشانسي حريف هم نبايد گذشت و البته كم دقتي شان.
اين طور به نظر مي رسد كه اگر يحيي گل محمدي از خط دفاع پرسپوليس نمي كوبيد، نمي آمد جلو، چند هزار دقيقه ديگر بايد منتظر مي مانديم تا مهاجمان براي پرسپوليس گلزني كنند. بگذريم، اين بازي را برديم، نوش جانمان.
۵ بازي پرسپوليس مقابل پاختاكور مي تواند عنوان بهترين
فيلم براي خواباندن بچه ها و استراحت و چرت بزرگ ترها كسب كند. تركيب عجيب و غريب اولين نكته اي است كه مي شود در پرسپوليس ديد و گفت و بالاخره وقتي قرار نيست تاكتيك پرسپوليس تغيير كند، كاري بايد كرد كه تنوعي ايجاد شود تا بلكه حوصله طرفداران سر نرود وقتي علي پروين قبل از رفتن به ازبكستان مي گويد كه چند سال پيش يك بار دفاع ها را برده حمله و حمله ها را آورده دفاع و نتيجه گرفته و همين مي شود استدلال حضور انصاريان در خط حمله، چه كار مي توان كرد؟ آيا مي توان اين حرف را نهايت تغييرات در پرسپوليس به شكل ايراني اش دانست؟ با اين حال در بازي با پاختاكور علي انصاريان تقريبا با بازيكناني كه روي نيمكت نشسته بودند فرقي نداشت. او نتوانست گل بزند و نه از خير توپ هايي كه به او داده مي شد مي گذشت تا بلكه گلساز خوبي شود. رضا جباري هم نقش توپ گير تيزهوش را براي پاختاكور بازي كرد. تمام تلاش هاي سرخ ها براي رساندن توپ تا ميانه ميدان يا كمي جلوتر به او ختم مي شد و جباري بعد از يك يا دو دريبل توپ را به راحتي به بازيكنان حريف مي سپرد. ولي معلوم نشد عارف محمدوند با بازي هاي خوبش چرا روي نيمكت نشسته بود و يا مهاجمان همگي به كلي روي نيمكت فراموش شده بودند. البته به جز رافت، گويا تنها مهاجم پرسپوليس كه زنده است و مي تواند بازي كند اوست. هر چند توقع گلزني و يك بازي دلچسب از او كمي در اين بازي بي مورد بود.
خط دفاع هم، به طرز وحشتناكي قابليت اتوبان شدن داشت. تيم پاختاكور آن تيمي نبود كه همه فكر مي كردند. حتي حرفه اي گري تيم هاي عربي را هم نداشت ولي بازيكنانش هر وقت خواستند مرز دفاعي ما را شكستند. در مورد داوود فنايي هم بايد گفت كه اين بازيكن دوست داشتني بهتر است كمتر اسير حواشي شود. خروج ناموفق او كه منجر به گل پاختاكور شد، شايد به مربيان تيم ملي اطمينان داد كه دعوت نكردن او اشتباه نبوده.
اين بازي را ما يك بر صفر باختيم تا ۳ امتيازه شويم و در مقابل ۶ امتياز پاختاكور و چرتكه هايمان را از كشو خارج كنيم.
۶ پرسپوليس در بازي با نيسا ۵ تغيير در تركيبش داد. اي
كاش اين تغيير از همان اول به وجود مي آمد. آدم ها سر جاي خودشان به كار گرفته شدند. مهاجمان در اين بازي مهاجم بودند و مدافعان، در خط دفاع. استيلي، بازيكن كم تحرك دو بازي قبل و افشين پيرواني نسبتا پر اشتباه روي نيمكت نشستند و جاي آن ها بازيكناني به بازي گرفته شدند كه بايد دو بازي قبل هم در تركيب قرار مي گرفتند. اما نفهميديم كه چرا سهراب انتظاري يا اميرحسين اصلانيان در بازي هاي قبل روي نيمكت نشستند و اصلا چه دليلي باعث حضورشان در بازي با نيسا شد؟ در بازي با نيسا حس شد كه خط دفاع راحت باز نمي شود، اما دوباره همه بلاتكليف بودند. خان محمدي يك روز بسيار پر نشاط را پشت سر گذاشت و باز يحيي گل محمدي هم گل زد و هم در خط دفاع همه كاره بودند. در اين روز چند بار پرسيدم كه اگر يحيي گل محمدي در پرسپوليس نبود، سرخ ها چه افتضاحي به بار مي آوردند؟ اين بازي را ما برديم. ۴ بر يك هم برديم. با اين حال حذف شديم، ما بايد عقب افتادنمان را حس كنيم. اگر سال هاي قبل سوم يا چهارم مي شديم حالا حتي جزو چهار تيم هم نيستيم. يا اين كه وقتي يك گل سهم مهاجمان پرسپوليس بوده چه كار بايد كرد؟ اما از اين به بعدش به خودمان مربوط است. ديگر كسي سراغ نتايجمان نمي آيد. اگر عقب افتاده ايم بابت كم كاري خودمان است، بهتر نيست كمي تعصب بي موردمان را كنترل كنيم فكر كنيم كه مي شود حوصله كرد و با كاري اصولي جلو رفت؟ بهتر نيست قبول كنيم فكر مجموعه تيم پرسپوليس ديگر اثرگذار نيست؟ تا كي مي خواهيم با شعار غيرت و تعصب در مقابل سلاح هاي به روز حريفان بجنگيم؟ و باز بايد منتظر حرف هاي غيرتي بازيكنان غيرتي باشيم و باز. . . ايستادن حتي بدون ذره اي فكر كردن.