سالي ديگر و دغدغه هاي محيط زيست
آن «هورس» مقدس
اسماعيل عباسي
ساعت از ۳ بعد از ظهر گذشته بود، كه زنگ مدرسه به صدا درآمد. طنين صداي زنگ در آن وقت روز نابهنگام و عجيب بود. دستپاچگي ناظم دبيرستان و گروهي از دبيران نشان مي داد كه حادثه مهمي رخ داده است.
اين قبيل سراسيمگي، در محيط كوچك ده ما - شهرك طالقان(۱)- در آن روز درخشان پائيزي بسيار كم سابقه بود. اما لحظاتي بعد، متوجه شديم كه هورس(۲) مقدس در حال سوختن است. همان درخت هميشه سبز برفراز كوه «هورسي بند» كه نامش را نيز از اين درخت وام گرفته است. شعله هاي سركش آتش با كمي دود شيري رنگ از هورس بلند بود و تا سينه آسمان لاجوردي دامن مي كشيد. زن و مرد و كودك و پير گريه مي كردند. مردم در تنگناي غصه و حسرت و درماندگي براي فرونشاندن آتش اين درخت هزارساله و محبوب، صفي طولاني ساخته بودند. يك سر اين صف به رودخانه شاهرود(۳) منتهي مي شد و سر ديگرش به كانون آتش، در آنجا كه هورس زيبا مي سوخت، مردم، شيون كنان سطل هاي آب را دست به دست مي گرداندند و به آن بالا مي رساندند تا بلكه آتش را خاموش كنند اما هرم آتش نشان مي داد كه اين تلاش جمعي راه به جايي نمي برد. خورشيد در حاليكه سوگوارانه، سوختن هورس را نظاره مي كرد، در مغرب، غروب كرد. هوا كم كم تاريك مي شد، اما زنان و مردان ده ما، هنوز اميد داشتند و با سطل هاي آب سرگرم نبرد با آتش بودند. وقتي آتش كم توان شد كه از هورس جز كنده اي سوخته باقي نمانده بود.
همه مسافراني كه وارد طالقان مي شدند، ازفراز گردنه غربي موسوم به «عسلي سر»، چشمشان به هورس مي افتاد. تك درختي زيبا و سرفراز، برفراز كوهي عاري از درخت. هورس يك نماد بود. از دور دست، به بوته اي سبز شبيه بود اما از نزديك با شاخه هاي زيبايش كه ده ها پرنده بر آن آشيان داشتند، زيبايي و شكوه خاصي داشت. عطر هورس تا شعاعي وسيع دامنه ها را پر مي كرد. با همه اين ها، سرگذشت اين درخت در هاله اي از اعتقادات و افسانه هاي بومي، سينه به سينه نقل شده بود، به همين دليل براي مردم اين تك درخت زيبا و سرفراز در دامان كوه، مقدس بود. هورس در طول زندگي هزارساله اش بدون هيچ آسيبي از جانب آدميان به رشد ادامه داده بود. ظاهرا در آن روز، غفلت يك شبان باعث شده بود كه هورس دركام آتش گرفتار شود. هنوز هم وقتي مردم گذارشان به آنجا مي افتد، به جوانه هايي كه پيرامون كنده سوخته هورس برآمده اند، با عشق و علاقه نگاه مي كنند، به يقين بايد، ساليان دراز طول بكشد تا هورس ديگري در آن بلندا، سربرافرازد، نقل اين خاطره كه بيش از سه دهه از زمان وقوع آن سپري شده است، يادآور عشق و علاقه مردم به درخت به عنوان نماينده ثروت هاي طبيعي و محيط زيست كشورماست. شايد نمونه هورس در جاي جاي سرزمين پهناور ما بسيار وجود داشته باشند. نمادهايي كه مردم برمي گزينند، نماينده مجموعه اي از دارايي هاي طبيعي ايران شامل جنگلها، رودها، چشمه ها، گياهان، حيات وحش و گوناگوني شگفت انگيز اقليم و زندگي در اين سرزمين بزرگ است. در اين روزهاي پاياني سالي كه آكنده از خبرهاي نگران كننده درباره تخريب محيط زيست، نابودي جنگلها، آلودگي آب،خاك، هوا و انقراض گونه هاي زيستي بوده است، دستكم، از تجربه هاي ارزشمند و خرد پيشينيان پند بگيريم و به سهم خود در مراقبت از محيط زيست كوشا باشيم. در شهر بزرگي چون تهران تنها در طول ده سال اخير ۴ ميليون متر مربع باغ و ۲۰۰ هزار اصله درخت نابود شده است(۴). پس به ناچار با اميدهايمان به استقبال سال نو مي رويم. هماهنگي دستگاه هاي مسئول، مشاركت وسيع مردم براي متوقف ساختن روند نگران كننده تخريب محيط زيست يكي از اين اميدهاست.
پي نوشت ها:
۱- روستاي شهرك كه امروزه در كنار چند روستاي ديگر، شهر طالقان را تشكيل مي دهند.
۲- هورس همان درخت اورس از گونه هاي معروف سرو كوهي است.
۳- شاهرود، رودخانه اصلي طالقان كه در منجيل به سفيدرود مي پيوندد.
۴- دنياي اقتصاد - يكشنبه ۲۵ اسفند ماه.
|